Page 11 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۷۵ (دوره جديد
P. 11

‫صفحه ‪ 11‬ـ ‪ Page 11‬ـ شماره ‪75‬‬
‫جمعه ‪ 2‬تا پنجشنبه ‪ 8‬سپتامبر ‪2016‬‬

                   ‫مردی که برادرش را کشت‪:‬‬                                                                           ‫کسی حاضر نیست ننه قمر را جایگزین باربی کند‬

‫خوشحالم در آن دنیا جایش راحت است‬                                                                                                                                                                    ‫چهارمین نمایشگاه نوش ‌تافزار‬
                                                                                                                                                                                                    ‫ایرانی ـ اسلامی با عنوان «ایران‬
‫خاوران تهران هنگام مصرف مواد‬          ‫به قتل برساند‪ .‬خانواده عبدالرضا‬        ‫مرد ‪ 50‬سال ‌های به نام عبدالرضا‬        ‫انتشار تصاویر مربوط به شخصی ‌تهای‬       ‫سرمای ‌هگذاری در این زمینه را بیشتر‬     ‫نوشت» تا ‪ 12‬شهریور ماه در سالن‬
               ‫مخدر دستگیر کرد‪.‬‬       ‫زمانی از ماجرا با خبر شده بودند که‬     ‫در خیابان سپیده جنوبی در جنوب‬          ‫معروفی چون مجموعه عروس ‌کهای‬                                   ‫درک کرد‪.‬‬         ‫حجاب کانون پرورش فکری در حال‬
                                      ‫همسای ‌هها جسد او را دیده و به آ ‌نها‬  ‫تهران در فاصله اندکی با خان ‌هاش‬       ‫کلاه قرمزی و شکرستان و حالا‬                                                     ‫برگذاری است و خانواد‌هها م ‌یتوانند‬
‫او به کارآگاهان گفت‪ :‬پس از سوار‬                                              ‫به قتل رسید‪ .‬جسد عبدالرضا در‬           ‫«جناب خان» در انحصار یک شرکت‬            ‫علی حدیدی‪ ،‬مدیر یکی از‬                  ‫آنچه لازم دارند را مانند دفتر و‬
‫شدن برادرم به اتومبیل و پیش از آنکه‬                    ‫اطلاع داده بودند‪.‬‬     ‫حالی کشف شد که تنها ‪ 3‬متر با‬                                                   ‫شرک ‌تهای تولیدکنند‌ه حاضر در‬           ‫کول ‌هپشتی و کیف و مداد و مدادتراش‬
‫ماشین را روشن کند به او نزدیک‬         ‫پلیس در تحقیقات خود متوجه‬                                                                                ‫است‪.‬‬         ‫نمایشگاه «ایران نوشت» گفته است‪:‬‬
‫شدم‪ ،‬عبدالرضا شیشه اتومبیل را‬         ‫دوربین یک سوپرمارکت در محل‬                       ‫اتومبی ‌لاش فاصله داشت‪.‬‬      ‫حدیدی در پاسخ به این پرسش‬               ‫در شرایط موجود تنها ‪ 20‬درصد‬                         ‫از این نمایشگاه بخرند‪.‬‬
‫پائین کشید و من هم با چاقو به‬         ‫حادثه شد‪ ،‬حادثه قتل توسط این‬           ‫مرد جوانی که شاهد این جنایت بود‬        ‫م ‌یگوید‪ :‬ما آبرو و اعتبار ‪ 22‬ساله خود‬  ‫محصولات مرتبط با نوش ‌تافزار‬            ‫این نمایشگاه همانگونه که از عنوانش‬
‫گردنش ضربه زدم و فرار کردم‪ .‬او به‬     ‫دوربین ضبط شده بود‪ .‬خانواده‬            ‫به پلیس گفت‪ :‬جوانی را دیدم که با‬       ‫را برای این کار هزینه کرده و حاضر‬       ‫در ایران و ‪ 80‬درصد در خارج‬              ‫پیداست کوشیده تا نوش ‌تافزاری‬
‫مأموران گفت اختلاف من و برادرم‬        ‫عبدالرضا با دیدن عکس ضارب وی را‬        ‫چاقو ضرباتی به گردن مقتول زد و‬         ‫شد‌هایم ریسک کنیم و همه کارها‬           ‫تولید م ‌یشود‪ .‬از این ‪ 80‬درصد‬           ‫را در اختیار دان ‌شآموزان قرار دهد‬
‫از ‪ 20‬سال پیش آغاز شد و به اینجا‬                                             ‫گریخت‪ .‬صبح بود که قصد رفتن به‬          ‫و طر ‌حها را کنار بگذاریم و تنها به‬     ‫سهم عمد‌های به محصولات چینی‬             ‫که هماهنگ با فرهنگ و تاریخ‬
‫ختم شد که تصمیم به قتل وی‬                   ‫که برادر مقتول بود شناختند‪.‬‬      ‫سر کارم را داشتم‪ ،‬مرد همسایه پس‬        ‫انتشار شخصی ‌تهای ایرانی بپردازیم‪.‬‬      ‫اختصاص دارد‪ .‬از سوی دیگر مگر چند‬        ‫سرزمی ‌نشان است و برگذارکنندگان‬
‫گرفتم‪ .‬او گفت بعد از کشتن برادرم‬      ‫محمد که ‪ 40‬سال دارد از سالها‬           ‫از اینکه در پارکینگ را باز کرد سوار‬    ‫ما حق کپی رایت را هم به رسمیت‬           ‫درصد محصولاتی که با عنوان نوشت‬          ‫نمایشگاه معتقدند کودک ایرانی باید‬
‫به کاف ‌های رفتم و بستنی خوردم و‬      ‫قبل به دلیل مصرف مواد مخدر با‬          ‫ماشین شد و آن را از پارکینگ خارج‬       ‫شناخته و کار با کیفیتی تولید‬            ‫افزار ایرانی ـ اسلامی ارائه م ‌یشود در‬  ‫با اسطور‌ههای خود آشنا باشد رستم‬
‫حالا هم از اینکه در آن دنیا جایش‬      ‫برادرش رابطه خوبی نداشت‪ ،‬و این‬         ‫کرد و دوباره پیاده شد تا در پارکینگ‬    ‫کرد‌هایم‪ .‬امروز ممکن است دوستان‬         ‫ایران تولید شده؛ حتی مداد و دفتری‬       ‫و سهراب و آرش کمانگیر را بشناسد‬
                                      ‫موضوع سبب اختلافاتی بین آنها‬           ‫را ببندد که ناگهان پسری به او حمله‬     ‫و همکاران ما نسبت به این مسأله‬          ‫که نقوش و طر ‌حها و شخصی ‌تهای‬          ‫از سوی دیگر قرار است با مفاخر ملی‬
             ‫راحت است خوشحالم‬         ‫شده بود‪ .‬پلیس محمد را در منطقه‬         ‫کرد و چاقو را در گردن وی فرو برد و‬     ‫واکنش نشان دهند و گل ‌همند باشند‬        ‫ایرانی چون طرح گبه و عروسک دارا‬         ‫و مذهبی نیز از قبیل مختار و شهید‬
                                                                                                                    ‫اما در ابتدای راه هیچکدام از این افراد‬  ‫و سارا و کلاه قرمزی و پسر خاله هم‬       ‫بابائی و شهید باکری و شهدای مدافع‬
                                                                                             ‫به سرعت دور شد‪.‬‬        ‫حاضر نبودند عکس کلاه قرمزی و ننه‬        ‫روی آن نقش بسته‪ ،‬سفارشی است‪.‬‬
                                                                             ‫او گفت‪ :‬عبدالرضا در حالی که خون‬        ‫قمر را جایگزین «باربی»‪« ،‬کیتی»‬          ‫یعنی چین ‌یها‪ ،‬تولیدکننده آن بود‌هاند‬                     ‫حرم آشنا باشد‪.‬‬
                                                                             ‫از گردنش فواره م ‌یزد بعد از طی دو‬     ‫یا «اسپایدرمن»‪« ،‬بت من» و «باب‬          ‫و ما تنها شخصی ‌تهای خودمان را بر‬       ‫گرچه گاهی تولیدکنندگان این نوع‬
                                                                                                                    ‫اسفنجی» کنند و اگر از ما حمایت‬                                                  ‫نوش ‌تافزار‪ ،‬گرفتار افراط و تفریط‬
                                                                                          ‫سه متر به زمین افتاد‪.‬‬     ‫نشود و تا فیلم پویانمائی ساخته نشود‬                    ‫آن تصویر کرد‌هایم‪.‬‬       ‫شده و شعارزده رفتار کرد‌هاند هدف‬
                                                                             ‫کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی‬                                                 ‫حرف دیگر تولیدگنندگان‬                   ‫از تولید این دفترچ ‌هها آشنا کردن‬
                                                                             ‫با شناسائی محل سکونت مقتول‬              ‫ننه قمر جایگزین باربی نخواهد شد‪.‬‬       ‫نوش ‌تافزار این است که چرا حق‬           ‫کودکان و نوجوانان با سبک زندگی‬
                                                                             ‫اطلاع پیدا کردند که محل جنایت تا‬                                                                                       ‫ایرانی ـ اسلامی است و همچنین این‬
                                                                             ‫محل سکونت وی تنها چند ده متر‬                                                                                           ‫دفترچ ‌هها م ‌یکوشند تا اماکن زیارتی‬
                                                                             ‫فاصله داشته و طبق اظهارات اعضای‬                                                                                        ‫ـ سیاحتی را به بچ ‌هها معرفی کنند‪.‬‬
                                                                             ‫خانواده مقتول‪ ،‬او ساعت ‪ 8‬صبح‬                                                                                           ‫اما پرسش اینجاست که این اهداف تا‬
                                                                             ‫برای رفتن به سر کار از خانه خارج‬
                                                                                                                                                                                                           ‫چه میزان محقق شده است؟‬
                                                                                                   ‫شده است‪.‬‬                                                                                         ‫در چهارمین نمایشگاه «ایران‬
                                                                             ‫همسر مقتول نیز به کارآگاهان‬                                                                                            ‫نوشت» از دفترچ ‌ههائی که‬
                                                                             ‫گفت‪ :‬شوهرم مرد آرامی بود و هیچ‬                                                                                         ‫شخصی ‌تهای شناخته شده کودکان‬
                                                                             ‫کس ممکن نیست بخواهد او را‬                                                                                              ‫در جلدشان نقش بسته استقبال‬
                                                                                                                                                                                                    ‫خوبی شده است؛ از کلاه قرمزی و‬
‫مادر و دخترهایش‪ ،‬پدر خانواده را با اره قطعه‬                                                                                                                                                         ‫پسر خاله و ببعی و سنجد گرفته تا‬
                ‫قطعه کردند‬                                                                                                                                                                          ‫سعید معروف و بازیگران مجموعه‬
                                                                                                                                                                                                    ‫تلویزیونی پایتخت‪ ،‬امسال «جناب‬
                                                                             ‫یک مادر و دو دخترش که از بد‬                                                                                            ‫خان» هم آمده و اینجاست که‬
                                                                             ‫رفتاری و آزارهای پدر خانواده به‬                                                                                        ‫م ‌یشود به نقش مهم تبلیغات و رسانه‬
                                                                             ‫ستوه آمده بودند تصمیم گرفتند او‬                                                                                        ‫پی برد و ضرورت فرهنگسازی و‬
                                                                             ‫را از بین ببرند‪ .‬آنها چند بار سعی‬
                                                                             ‫کردند با ریختن مواد مختلف در‬             ‫پسری با لباس و‬                                ‫هشدار دامپزشکان به کبوتربازان‪:‬‬
                                                                             ‫غذای وی او را مسموم کنند اما پدر‬
                                                                             ‫جان سالم بدر برد‪ ،‬سپس در اتومبیل‬         ‫آرایش زنانه برای‬                      ‫بیماری پرندگان به انسان منتقل م ‌یشود‬
                                                                             ‫او مواد مخدر جاسازی کردند تا‬
‫لیلا مادر خانواده در دادگاه گفت‪:‬‬      ‫قرص خوا ‌بآور در شیر موز حل‬            ‫پلیس دستگیرش کند و دادگاه به‬             ‫دزدی به مجالس‬                         ‫این بیماری‌ها با مدفوع کبوتر دفع‬        ‫رئیس بخش پرندگان اداره‬
‫در ‪ 25‬سال زندگی مشترک با‬              ‫کرده و به پدرم دادیم وقتی بیهوش‬        ‫او حکم اعدام بدهد که موفق به این‬                                               ‫می‌شود‪ ،‬تماس مستقیم با پرندگان‬          ‫دامپزشکی خراسان به کبوتربازان‬
‫همسرم یک روز خوش نداشتم و او‬          ‫شد با یک روسری خفه‌اش کردیم‬            ‫کار هم نشدند‪ .‬سرانجام یک اره برقی‬         ‫خان ‌مها م ‌یرفت‬                     ‫و پراکنده شدن عامل بیماری از‬            ‫در ایران هشدار داده بیماری‌های‬
‫من و دخترانم را همیشه آزار م ‌یداد‪،‬‬   ‫بعد سعی کردیم جسد او را بیرون‬          ‫خریدند و بعد از ریختن مواد بیهوش‬                                               ‫مدفوع موجب انتقال بیماری تب‬             ‫خطرناک از جمله تب طوطی به‬
‫برای رهائی از دست او تصمیم‬            ‫از خانه انتقال دهیم اما نتوانستیم‪،‬‬     ‫کننده در لیوان آب میوه با اره برقی‬     ‫پسر جوانی با لباس و آرایش زنانه‪،‬‬        ‫طوطی به انسان می‌شود‪ .‬این بیماری‬        ‫آسانی از پرندگان مانند کبوتر‪،‬‬
                                      ‫پس از سه روز یک اره برقی‬               ‫بدن مرد را قطعه قطعه کردند ولی‬         ‫به مهمان ‌یها و عروسی‌ها م ‌یرفت‪،‬‬       ‫در کودکان و افرادی که سیستم‬             ‫طوطی‪ ،‬بلبل و مرغ عشق به انسان‬
            ‫گرفتیم وی را بکشیم‪.‬‬       ‫خریدیم و من جسد پدرم را تکه‬            ‫دستگیر شدند‪ .‬دادگاه مادر و دو‬          ‫پول و جواهرات می‌دزدید‪ .‬پلیس‬            ‫ایمنی ضعیفی دارند سریع‌تر منتقل‬
‫نگار دختر دیگر خانواده هم گفت‪:‬‬        ‫تکه کردم‪ ،‬مادرم نیز تکه‌های جسد‬        ‫دختر او این هفته در تهران برپا شد‪.‬‬     ‫این پسر را که ‪ 17‬سال دارد دستگیر‬                                                                  ‫منتقل م ‌یشود‪.‬‬
‫اتهام خود را قبول داریم و از خانواده‬  ‫را در کیسه‌های زباله گذاشت ولی‬         ‫الهام یکی از دخترهائی که در‬                                                                            ‫م ‌یگردد‪.‬‬       ‫دکتر فرزین حسینی گفته است‬
‫پدرم می‌خواهم ما را ببخشند‪ .‬الهام و‬   ‫مأموران که از طریق عمویم متوجه‬         ‫کشتن پدرش مشارکت داشت گفت‪:‬‬                                         ‫کرد‪.‬‬        ‫وی یکی از خطرات نگهداری کبوتر‬           ‫کبوتربازان که در شهرهای مختلف‬
‫لیلا هم از دادگاه درخواست بخشش‬        ‫ماجرا شده بودند وارد خانه شده و ما‬     ‫از زمانی که به یاد دارم پدرم مردی‬      ‫به گفته پلیس وی جرم خود را‬              ‫و یا بازی با آن را ابتلا به بیماری‬      ‫ایران روی پشت‌بام ساعاتی را به‬
‫کردند‪ ،‬بستگان مقتول قاتلین را‬                                                ‫پرخاشگر بود و ما را کتک می‌زد‪.‬‬         ‫قبول کرده و به ‪ 5‬مورد سرقت از‬           ‫آنفولانزای پرندگان دانسته و گفته‬        ‫این تفریح م ‌یگذرانند باید بدانند‬
                                                      ‫را دستگیر کردند‪.‬‬       ‫وقتی دیپلم گرفتم مجبورم کرد که‬         ‫مجالس عروسی با لباس و آرایش‬             ‫است آنفولانزای پرندگان بیماری‬           ‫این بیماری در بسیاری از آنها به‬
                       ‫بخشیدند‪.‬‬                                              ‫در یک مغازه تعمیرات تلفن موبایل‬        ‫زنانه با همدستی یک دختر در تهران‬        ‫مشترک میان انسان و پرندگان است‬          ‫صورت ناراحتی تنفسی بروز م ‌یکند‪،‬‬
                                                                             ‫کارکنم و خرج خانواده را بدهم‪،‬‬          ‫و شهرهای اطراف آن اعتراف کرده‬           ‫که به دلیل تماس انسان با پرنده‪ ،‬به‬      ‫آبریزش بینی‪ ،‬تب‪ ،‬ب ‌یاشتهائی از‬
                                                                             ‫به خاطر بد رفتاری‌هایش چند بار‬
                                                                             ‫تصمیم به قتل او گرفتیم‪ .‬چند بار‬                                   ‫است‪.‬‬                    ‫شخص منتقل م ‌یگردد‪.‬‬                ‫علائم دیگر این بیماری است‪.‬‬
                                                                             ‫او را مسموم کردیم اما نمرد‪ ،‬یکبار‬
                                                                             ‫قصد داشتیم در اتومبیل او مواد‬           ‫مرگ ‪ 48‬نفر در‬                                ‫همسر مقتول‪:‬‬                       ‫دو پدرزن به دست‬
                                                                             ‫مخدر جاسازی کنیم تا دستگیر و به‬          ‫روز در حوادث‬
                                                                             ‫اعدام محکوم شود اما موفق نشدیم‪.‬‬          ‫رانندگی ایران‬                          ‫خواستم چاقو را از‬                      ‫داماد کشته شدند‬
                                                                             ‫سرانجام با همفکری مادر و خواهرم‬                                                  ‫دستش بگیرم اما‬
                                                                                                                    ‫‪ 5422‬نفر در حوادث رانندگی‬                ‫آن را در قلب خود‬                       ‫این هفته دو داماد که مشکلات‬
‫خطردرکمینکودکانکاردرکارگا ‌ههایزیرزمینیتهران‬                                                                        ‫در چهار ماه اول امسال در ایران‬                                                  ‫خانوادگی و بگومگوهای مدام‬
                                                                                                                    ‫جان خود را از دست دادند‪ ،‬از این‬               ‫فرو کرد‬                           ‫با همسرشان را از چشم پدرزن‬
            ‫موارد خیلی زیاد است‪.‬‬                    ‫فضای مناسبی ندارد‪.‬‬       ‫= بسیاری از این کودکان‬                 ‫تعداد ‪ 4222‬نفر مرد و ‪ 1200‬نفر‬                                                   ‫می‌دیدند‪ ،‬با ضربات چاقو پدر همسر‬
‫متأسفانه برخی از این کودکان در‬        ‫کودکان کار م ‌یگویند خیابا ‌ن‬                          ‫ایدز دارند‬             ‫زن بودند‪ 3449 .‬تن از این عده‬            ‫مرد جوانی چندی پیش در خان ‌هاش‬
‫کارگا‌ههای خانوادگی کار م ‌یکنند‬      ‫از کارگاه برایشان بهتر است چون‬                                                ‫در راه‌های خارج‪ 1538 ،‬نفر داخل‬          ‫در جنوب تهران کشته شد‪ .‬همسر این‬                    ‫خود را به قتل رساندند‪.‬‬
‫مثلا مواردی بوده که کودکی ‪ 12‬سال‬      ‫ممکن است در کارگا‌هها آنها را کتک‬      ‫دکتر فرید معاون سازمان بهزیستی‬         ‫شهرها و ‪ 421‬نفر در مسیرهای‬              ‫مرد به پلیس گفت شوهرش خودکشی‬            ‫جمعه این هفته کسانی که برای‬
‫در خانه قال ‌یباقی م ‌یکرده و کارهای‬  ‫بزنند‪ .‬شناسائی این کارگا‌هها خیلی‬      ‫ایران می‌گوید‪ :‬بسیاری از کودکان‬        ‫روستائی و ‪ 14‬تن نیز در نقاط دیگر‬        ‫کرده است‪ .‬مأموران هنگام حضور در‬         ‫گردش به پارک افسریه تهران رفته‬
‫سنگین انجام م ‌یداده است‪ ،‬بنابراین‬    ‫مشکل است چون تابلو ندارند مثلا‬         ‫کار و کودکان خیابانی از شهرهای‬         ‫جان باختند‪ .‬این حوادث ‪ 112‬هزار‬          ‫محل حادثه چاقوئی در کنار جسد پیدا‬       ‫بودند با پیکر نیمه جان مردی که از‬
‫آگا‌هسازی خانواد‌هها و اطلاع دادن‬     ‫در زیرزمین خانه‪ ،‬ترشی و مربا تهیه‬      ‫دیگر به تهران می‌آیند و تعداد قابل‬     ‫و ‪ 770‬مصدوم به جا گذاشته است‪.‬‬           ‫کردند که وقوع قتل را محتمل م ‌یکرد‪.‬‬     ‫گردن او خون جاری بود روبرو شدند‪.‬‬
                                      ‫م ‌یکنند یا کفش م ‌یدوزند از این‬       ‫توجهی از آنها ویروس اچ‪.‬آی‪.‬وی‬           ‫به گفته مسئولان پزشکی قانونی‬            ‫همسر مقتول در دادگاه گفت همیشه با‬       ‫آنها پلیس را در جریان قرار دادند‬
            ‫مردم بسیار مهم است‪.‬‬                                              ‫مثبت با خود دارند‪ .‬عده‌ای از این‬       ‫تهران تنها در تیر ماه امسال ‪1477‬‬        ‫هم دعوا م ‌یکردیم تا آنکه بر سر رفتن‬    ‫و مرد مجروح که حسن نام داشت‬
                                                                             ‫کودکان در چهارراه‌ها کار م ‌یکنند‬      ‫نفر در ایران قربانی حوادث رانندگی‬       ‫به عروسی برادرزاد‌هام درگیر شدیم او‬     ‫به بیمارستان منتقل شد اما ساعاتی‬
                                                                             ‫که انواع خطرها تهدیدشان می‌کند‪،‬‬                                                ‫دستش را روی گلویم گذاشت و فشار‬
                                                                             ‫ممکن است تصادف کنند‪ ،‬مورد آزار‬                                  ‫شد‌هاند‪.‬‬       ‫داد‪ .‬من سعی کردم خود را از زیر دستش‬                        ‫بعد درگذشت‪.‬‬
                                                                             ‫قرار بگیرند یا از آنها سوء‌استفاده‬                                             ‫بیرون بکشم دعوای ما ادامه داشت او به‬    ‫دختر حسن به پلیس گفت‪ :‬من و‬
                                                                                                                                                            ‫آشپزخانه رفت و چاقو آورد که من را‬       ‫بهروز شوهرم مدتی با هم اختلاف‬
                                                                                                         ‫شود‪.‬‬                                               ‫بزند‪ ،‬چاقو را از دستش گرفتم اما از‬      ‫داشتیم به همین دلیل من غالبا در‬
                                                                             ‫مطالعاتی که قبلا انجام شده نشان‬                                                ‫آشپزخانه یک چاقوی دیگر برداشت‪،‬‬          ‫خانه پدرم زندگی م ‌یکردم‪ .‬عصر‬
                                                                             ‫م ‌یدهد ‪ 4/5‬درصد کودکان خیابانی‬                                                ‫با او درگیر بودم که چاقوی دوم را هم‬     ‫جمعه بهروز با پدرم برای صحبت‬
                                                                             ‫به بیماری ایدز مبتلا هستند وظیفه ما‬                                            ‫از دستش بگیرم که در این کشمکش‬           ‫در پارک افسریه قرار گذاشت و به‬
                                                                             ‫این است که اعتماد این بچ ‌هها را جلب‬                                           ‫چاقو از دستم رها شد و شوهرم آن را‬       ‫احتمال زیاد او پدرم را کشته است‪.‬‬
                                                                             ‫کنیم‪ ،‬تنها نگرانی ما جم ‌عآوری با زور‬                                          ‫در قلب خودش فرو کرد‪.‬خیلی ترسیدم‬         ‫مأموران بهروز را دستگیر کردند و‬
                                                                             ‫این کودکان این است که ممکن است‬                                                 ‫و برای اینکه نجاتش دهم‪ ،‬فریاد زدم و‬
                                                                             ‫پدر و مادرشان آنها را به کارگا‌ههای‬                                            ‫از همسای ‌هها کمک خواستم با اورژانس‬               ‫تحقیقات از او ادامه دارد‪.‬‬
                                                                             ‫زیرزمینی ببرند‪ .‬کارگا‌ههای کاری که‬                                             ‫تماس گرفتیم و پلیس را هم خبر کردیم‬      ‫این هفته داماد دیگری نیز به دلیل‬
                                                                             ‫مجوز ندارند و قابل رویت هم نیستند‬                                              ‫وقتی مأموران اورژانس آمدند‪ ،‬گفتند کار‬   ‫اختلافات خانوادگی پدر همسرش را‬
                                                                             ‫مثلا زیرزمین یک خانه مسکونی را‬                                                 ‫از کار گذشته و او مرده است‪ .‬مادر مقتول‬  ‫با ضربات چاقو به قتل رساند‪ .‬این بار‬
                                                                             ‫تبدیل به کارگاه کرد‌هاند که اصلا‬                                               ‫برای همسر پسرش تقاضای اعدام کرد‪،‬‬        ‫این اتفاق در محله چراغ برق زیر آب‬
                                                                                                                                                            ‫رأی دادگاه به زودی اعلام خواهد شد‪.‬‬      ‫سوادکوه مازندران روی داد‪ .‬داماد‬
                                                                                                                                                                                                    ‫خانواده به زور وارد خانه پدر همسرش‬
                                                                                                                                                                                                    ‫شد با چاقو او را از پای درآورد‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                    ‫پلیس در تعقیب داماد قاتل است‪.‬‬
   6   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16