نوید کرمانی: مردم می‌دانند نه با قهرمان و نه با ایدئولوژی نمی‌توان بهشت ساخت

پنج شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۴ برابر با ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۵


آلمانی‌ها خیلی دوست دارند به آخر هر چیز یک «اسلام» اضافه کنند ولی من شرق‌شناس هستم و نه «اسلام‌شناس»!

دکتر «نوید کرمانی» نویسنده، پژوهشگر و شرق‌شناس آلمانی- ایرانی است که به دلیل بار سیاسی، طرح مسائل جنسی و تکنیک پیچیده و بازی‌های زبانی آثارش، تا کنون کتابی ترجمه شده به زبان فارسی ندارد.

kayhan london©
kayhan london©

او یکی از نویسندگان سرشناس و معتبر کشور آلمان به شمار می‌آید که تاکنون ۲۰ کتاب و صدها مقاله از وی به چاپ رسیده است. کرمانی در اکتبر سال جاری در نمایشگاه کتاب فرانکفورت جایزه صلح ۲۵هزار یورویی انجمن ناشران آلمان را به دلیل احترام عمیق‌اش به شأن انسانی و فرهنگ‌ها و ادیان مختلف دریافت خواهد کرد.

انجمن فرهنگی دهخدا در شهر برلین جلسه‌ای برای آشنایی با این نویسنده برگزار کرد، که به گفته کرمانی نخستین حضورش در برنامه‌ای به زبان فارسی محسوب می‌شود. او که تسلط کامل به زبان فارسی ندارد با لهجه آلمانی- اصفهانی حرف می‌زند، و به طنز  از حضار خواست تا این بحران زبانی را با هم تا آخر جلسه پشت سر بگذارند.

کرمانی در این جلسه درباره فرهنگ ایران و حفظ سنت‌ها، وضعیت سیاست ایران، خاورمیانه و موج پناهنده‌ها به اروپا، نژادپرستی ایرانی‌ها و نقش عربستان سعودی در خاورمیانه سخن گفت.

در این برنامه، نوید کرمانی بخش کوتاهی از کتاب «DEiN NAME» (نامِ تو) را که برگرفته از خاطرات دوران نوجوانی پدربزرگ مادری‌اش در شهر اصفهان است، به زبان آلمانی خواند. به گفته نویسنده، کتاب روایت و خط داستانی متعددی دارد و اگر چه نسبت به دیگر کتاب‌های وی ساده‌تر است ولی همچنان دارای پیچیدگی‌های زبانی است.

خاطرات پدربزرگ، کتابی درباره مردگان

کرمانی درباره دلایل بهره گرفتن از خاطرات پدربزرگ‌اش در این کتاب گفت: پدربزرگ‌ام (شخصیت اصلی داستان) قرن بیستم ایران را دیده بود و مشروطه، رضا شاه، مصدق و انقلاب را تجربه کرده بود. او در زمان رضا شاه در روزنامه کار می‌کرد و زمانی که گمرک ایران به دست بلژیکی‌ها اداره می‌شد، آنجا بود. او دوران  دکتر مصدق در تهران را هم دید. پدربزرگ ارباب بود و دو بار املاکش را از او گرفتند. بعد انقلاب شد و وی در بحران شدیدی قرار گرفت چون از یک سو به انقلاب اعتقاد داشت و از سوی دیگر کشتارهای بعد از انقلاب را می‌دید. سرانجام بعد از اینکه فامیل از هم پاشید، تنها در اصفهان ماند و در اواخر زندگی‌اش با بیماری دست و پنجه نرم کرد.

kayhan london©
kayhan london©

نوید کرمانی تعریف کرد:  پدربزرگم با انگشتانی که دیگر کار نمی‌کرد، خاطراتش را نوشت. او رئیس بانک ملی در اصفهان بود و برای خود مقامی‌داشت و بالاخره خیلی چیزها را دیده بود. در نهایت توانست زندگی‌اش را بنویسد ولی با اینکه نویسنده خوبی نبود، زندگی را مثل یک رئیس بانک خیلی عادلانه ترسیم کرد. در کتابش از همه تشکر کرده، از همکلاسی‌هایش، از پدر و پدربزرگ و معلم‌هایش نام برده ولی این همه اصلا برای ۷۰ سال بعد چیز جالبی در بر نداشت. وقتی نوشته‌هایش را به دوست صمیمی‌اش نشان داد، او گفت که اینها فقط به درد فامیل می‌خورد. و این برای پدربزرگم خیلی سخت بود، چون فکر می‌کرد که حالا که فامیل از هم پاشیده، نوشته‌هایش چاپ می‌شود و باقی می‌ماند. در نهایت ۵ نسخه از این کتاب برای فرزندان خانواده چاپ شد و این کتاب همان طور ماند و بچه‌ها هم چندان توجهی به خاطرات پدربزرگ نشان ندادند.

نوید کرمانی ادامه داد: من فقط می‌دانستم که چنین کتابی وجود دارد و همه هم می‌گفتند بالاخره یک روزی آن را خواهند خواند. این کتاب از زندگی و اتفاقاتی که برای راوی داستان افتاده تعریف می‌کند و در واقع کتابی درباره مردگان است. ولی من فکر کردم این کتاب می‌تواند زندگی را طوری بگوید که برای مخاطب عام هم جالب باشد، حتی برای مخاطب یک قرن بعد از خودش، با زبان دیگر و برای کشور دیگر زندگی را طوری تعریف کند که خواندنی باشد. حال آنکه حرف‌های پدربزرگ من در این کتاب حتی برای اصفهانی‌ها هم جالب نیست، چون فقط می‌خواست قسمتی از آن زندگی به شکل این کتاب باقی بماند.

چند فرهنگی بودن در دنیای کنونی طبیعی است

پس از اتمام خواندن بخشی از کتاب، نوید کرمانی به پرسش‌ّهای حاضران پاسخ داد. او در پاسخ به اینکه هویت ایرانی‌اش را چگونه تعریف می‌کند، گفت: راستش من زیاد درباره هویت فکر نمی‌کنم. حتی در داخل ایران هم بچه‌ها با چند فرهنگ و زبان متفاوت بزرگ می‌شوند، مثل اصفهان. در آلمان هم قبل از هیتلر در وین و پراگ این طور بوده است. بسیاری از نویسندگان آلمانی دو فرهنگ و زبان مختلف داشته‌اند مثل کافکا.

kayhan london©
kayhan london©

خصوصا در شهرها چندفرهنگی بودن طبیعی است، این اتفاق به دلیل جنگ‌های اروپا افتاد، همچنان که با جنگ‌های کنونی خاورمیانه این اتفاق در حال روی دادن است.  به نظر من، ما داریم اشتباه اروپایی‌ها را تکرار می‌کنیم. ما یادمان می‌رود که پنجاه سال پیش، بیشتر مردم شهر بغداد یهودی بودند یا مثلا مسیحی و کُرد. این ساختار شهرهای قدیمی‌مثل سمرقند و اصفهان بوده، البته نه به این معنی که همه چیز بی نقص بوده ولی بالاخره این ساختار پیچیده توانست خودش را تا قرن بیست و یکم بکشاند ولی حالا دارد خراب می‌شود و وقتی هم که خراب می‌شود دیگر نمی‌توان به صورت مصنوعی آن را زنده نگاه داشت.

kayhan london©
kayhan london©

فرهنگ اول من آلمانی است

نوید کرمانی گفت: وقتی بچه بودم دلیلی نداشت که درباره هویت فکر کنم، چون کسی از من نمی‌پرسید و برای یک بچه هم کاملا عادی است که چند زبان داشته باشد. بعدها این موضوع در آلمان زیاد پیش آمد و مدام می‌پرسیدند که احساس‌ات در این باره چیست. امیدوارم ارتباطی که با ایران دارم نوستالژیک نباشد. فرهنگ اول من اما آلمانی است. در مدارس آلمان تربیت شدم و کتاب‌هایی که خواندم آلمانی بود. در فرهنگ ایرانی که در خانه داشتیم، از مثلا حافظ و شعرای دیگر چیزی نفهمیدم و بیشتر لحن این اشعار را درک می‌کردم. بیشتر آنها یک نوع ارزش، آواز و دنیای دیگری بود که با اینکه نمی‌فهمیدم، برایم زیبا بود. دوران نوجوانی از فرهنگ پدر و مادر دوری می‌کردم ولی وقتی شرق‌شناسی خواندم و به کشورهای عربی رفتم، سعی کردم از لحاظ علمی‌ به این فرهنگ‌ها نزدیک شوم.

فرهنگ ایرانی برای من مهم است و من و فرزندانم سعی می‌کنیم با ایران هر چقدر که می‌توانیم ارتباط برقرار کنیم. این یک گنج و غنیمت است که ما داریم. من هیچ وقت به داشتن دو زبان به عنوان یک مشکل نگاه نکردم و اتفاقا فکر کردم چقدر خوب است که ما این زبان را حفظ کنیم و به نسل بعدی بدهیم. خیلی سخت است، خصوصا با مشکلاتی که در ارتباط با ایران هست و بعضی‌ها نمی‌توانند به ایران بروند. ولی تا جایی که می‌توانیم باید آن را به نسل بعدی منتقل کنیم تا آنها خودشان انتخاب کنند. ما نمی‌دانیم ۳۰ سال دیگر چه اتفاقی می‌افتد و اینجا چه می‌شود. داشتن فرهنگ دیگر یک مشکل نیست، بلکه یک نعمت و شانس است.

بشنوید:

 

خوشحالیم که بعضی سنت‌ها از بین رفته‌اند

نوید کرمانی درباره مواجهه با سنت و تلاش برای حفظ این سنت‌ها گفت: این کاملا بستگی دارد که چه سنت‌هایی را مد نظر داشته باشیم، مثلا ما خیلی خوشحالیم که بعضی از سنت‌ها دیگر از بین رفته‌اند، چون یک زمان ما سنت‌های خیلی بدی داشتیم. ولی چیزی که ما در مواجهه با سنت‌ها در کشورهای اسلامی ‌می‌بینیم در ایران تا اندازه‌ای کمتر است. ایران هنوز تاریخ خودش را حفظ کرده و کتاب‌هایی درباره ایران وجود دارد و ما می‌خوانیم. اما در قرن بیستم تمام کتاب‌های مهم فرهنگ اسلام و حتی درباره حافظ و خیام را چه کسانی ویرایش کرده‌اند؟ شرق‌شناس‌هایی که ایرانی نبودند.

باید فلسفه برخی سنت‌ها را درک کنیم

او با اشاره به از بین رفتن بافت کهن شهرها گفت: مثلا شهرهای ما را ببینید، تازه ۱۰-۱۵ سال پیش فهمیده‌اند که باید مسجد شاه را حفظ کنند ولی فهمی‌که ساختار سنتی شهر چیست، هنوز وجود ندارد. چون می‌خواهند مدرن باشند، خیابان را تا وسط بافت قدیمی‌ اصفهان می‌کشند. اصفهان ۳ هزار خانه قدیمی‌دارد که هر کدام برای خودش یک قصر است. ۱۰-۱۵ سال پیش که به ایران رفتم، ما که از غرب آمده بودیم، دنبال خانه‌های قدیمی‌می‌گشتیم. پیش دلال خانه‌ها رفتیم و گفتیم: ما می‌خواهیم یکی از این خانه‌ها را بخریم، دلال گفت: اما خراب کردن این خانه‌ها خیلی سخت است! درک ساختار این خانه‌های قدیمی‌که در تابستان و زمستان نیاز به خنک‌کننده و تولیدکننده گرما ندارند، بسیار مهم است، مثلا ساختن گنبد مسجد و اینکه یک فلسفه‌ای پشت معماری آن است. اما حالا یک چهاردیواری می‌سازند که هیچ ارتباطی با فرهنگ گنبد قدیم ندارد. این فلسفه نسل به نسل پیش آمده و شاید آگاهی هم نسبت به آن نداشته است. مثلا یک کوزه‌گر شاید نمی‌دانست که چرا کوزه را این طوری می‌سازد ولی جدش از یک نفر دیگر گرفته است. این را می‌گویند سنت، یعنی چیزی که دانش اینکه از کجا آمده را دیگر نداریم ولی ادامه می‌دهیم.

بشنوید:

 

عرفان در بین مردم ایران رواج داشت

این نویسنده آلمانی- ایرانی تاکید کرد: وقتی اینها را از دست بدهیم، نه فقط از فرهنگ خودمان دور می‌شویم، بلکه راه را برای اصول‌گرایان و ناسیونالیست‌ها باز می‌کنیم چون ما دیگر دانش گذشته را نداریم. هم‌چون اتفاقی که در عرفان هم افتاده است. درست است که هنوز حافظ را داریم ولی فرهنگ عامه مردم در دنیای اسلام تصوف بوده است. عرفان نه فقط به معنی عرفان مولوی، بلکه ارزش‌هایی که در این کتاب‌ها بود، در بین مردم رواج داشت. مردم می‌دانستند که به یهودی کاری نداشته باشند یا چیزهایی دیگری که خود شما از پدربزرگ و مادربزرگ‌تان شنیده‌اید. عرفانی که فقط در کتاب‌ها بخوانید که دیگر عرفان نیست، حالا هم که خانقاه‌ها را خراب کرده‌اند. ولی اینکه عرفان زنده باشد با سماع و فرهنگ عامه مردمی‌که شاید بی سواد بودند ولی خیلی بیشتر از ما آگاه بودند، مثلا یک تسمعی داشتند که ما به سختی داریم. اگر این را از دست بدهید و از مردم بگیرید یک مصیبت است.

هر تغییری از خود مردم ایجاد می‌شود

کرمانی در پاسخ به این سوال که چه دیدگاهی نسبت به سیاست امروز ایران دارد، گفت: من همیشه اعتقاد داشتم و در کتاب‌هایم هم نوشته‌ام که اگر قرار است تغییری رخ دهد باید از خود مردم ایران باشد. جامعه ایران یک جامعه آگاه است و چون انقلابی را پشت سرگذاشته است، از خیلی چیزهایی که الان در کشورهای دیگر می‌گذرد، زده شده است. مردم ایران می‌دانند که نه قهرمانی هست و نه دیگر می‌شود با یک ایدئولوژی (با هر اسمی) دنیا را بهشت کرد. اگر (ایدئولوژی) بخواهد این کار را بکند، دنیای نیمه جهنم را کاملا به جهنم تبدیل می‌کند و سعی می‌کند با زور مردم را نشان دهند که چطور باید زندگی کنند. امیدوارم و خوش‌بینم که این تغییرات در ایران شکل می‌گیرد، حالا چه زمانی، با چه مشکلاتی و با چه هزینه‌ای که باید مردم ایران بدهند، کشته شوند یا هزینه‌های اقتصادی یا چیزهای ساده دیگری که آدم را دیوانه می‌کند، نمی‌دانم.

بشنوید:

 

مردم می‌ترسند، ایران مثل عراق و سوریه شود

این نویسنده ایرانی‌تبار درباره معضل فرار مغزها گفت: ایران از نظر آمار فرار مغزها در رتبه اول قرار دارد و مهاجرت هر کدام از این افراد کشور ایران را متضرر می‌کند. هر چقدر که زمان بگذرد، تغییر در ایرانیان بیشتر می‌شود و مردم دیگر چنین شرایطی را قبول نمی‌کنند. بعضی‌ها در سیستم این را فهمیده‌اند و بعضی هنوز نفهمیده‌اند. نسل بعدی که بیاید، هم‌نسل آخوندها، دانشمندان و زنان دیگر مثل قبل نیستند. البته مردم صبر را هم یاد گرفته‌اند، چون دیده‌اند که چقدر طول می‌کشد و می‌ترسند از اینکه این نظام یهو از هم بپاشد، چون می‌ترسند ایران مثل عراق و سوریه شود. حالا تغییر چه زمانی رخ دهد را من نمی‌دانم ولی می‌دانم هر چقدر که طول بکشد امکانات کمتر می‌شود و آن هزینه‌ای که ایرانیان باید بدهند بیشتر می‌شود.

kayhan london©
kayhan london©

کرمانی در پاسخ به این سوال که چه نگاهی به مذهب خصوصا اسلام دارد، گفت: متاسفانه همه جا منتشر کرده‌اند که من اسلام‌شناسی خوانده‌ام، در حالی که رشته دانشگاهی‌ام شرق‌شناسی است. من دانشگاه را با رشته اسلام‌شناسی شروع کردم ولی خیلی زود رشته‌ام را تغییر دادم. آلمانی‌ها خیلی دوست دارند که یک اسلام آخر هر چیزی اضافه کنند. درست است که من درباره اسلام تحقیق کردم ولی اسلام‌شناس نیستم. من کتاب‌های زیادی درباره اسلام نوشته‌ام و خیلی برایم سخت است که در یکی دو جمله بگویم که نظرم درباره اسلام چیست.

سیاست پناهنده‌پذیری آلمان حاصل تلاش مردم آلمان است

برنده جایزه صلح ناشران آلمان در پاسخ به این پرسش که چرا آلمان سیاست یک‌پارچه مشخصی در مورد پناه‌جویان ندارد، گفت: من از سیاست پناهنده‌پذیری آلمان دفاع می‌کنم، برای کسی که نمی‌تواند به دلایل سیاسی در کشور خودش زندگی کند و مجبور است که ترک وطن کند. این افراد حق دارند مورد حمایت قرار بگیرند اما چند نکته قابل توجه است، اولا من خیلی خوشحالم که این آمادگی در آلمان شکل می‌گیرد و این کشور مثل مجارستان، انگلستان و فرانسه رفتار نمی‌کند. خیلی‌ها سال‌ها کار کرده اند تا آلمان به اینجا برسد. یادم هست در واکنش به مقاله‌ای که نوشتم چه نامه‌ها، فحش و تهدیدهایی دریافت کردم. من باور نمی‌کردم واقعا که این آمادگی در آلمان وجود داشته باشد. در سالهای گذشته مردم آلمان به کمپ‌های پناهنده‌ها کمک کردند و به خاطر همین خانم مرکل و دیگران سیاست‌ها را عوض کردند. این فشار از پایین وارد شد وگرنه آنها می‌ترسیدند تا تغییری ایجاد کنند.

بشنوید:

 

 همه پناه‌جویان به سود آلمان نیستند

او اضافه کرد: ولی این طور نیست که همه پناهندگان دکتر و معلم باشند و به درد ما (اروپا) می‌خورند. شاید این کار برای آلمان گران باشد، نه فقط از لحاظ مالی، از نظر ساختار اجتماعی هم کار سختی است. همه آنها (پناهندگان) که نمی‌توانند کار کنند، بعضی‌هایشان مثل یک خانم ۵۵ ساله افغانی حتی سواد ندارد. دو مسئله وجود دارد، یکی اینکه در قبال پناهنده سیاسی، سوال این نیست که ما (اروپا) او را می‌خواهیم یا نه، چون طبق قانون پناهده سیاسی حق دارد که به آلمان بیاید ولی در مورد دیگرانی که به خاطر مسائل اجتماعی و اقتصادی می‌آیند، جامعه آلمان می‌تواند انتخاب کند که کدام بیشتر به درد ما (اروپا) می‌خورند.

kayhan london©
kayhan london©

برنده جایزه صلح ناشران آلمان گفت: چیزی که مرا خیلی ناراحت می‌کند، این سوء تفاهم است که مثلا همه این پناهندگان برای ما خوبند، نه. کار سختی است، سال به سال ۵۰۰ هزار نفر، ۸۰۰ هزار نفر بیایند، خیلی‌ها هم با تجربه‌های دراماتیک از جنگ آمده‌اند. دیده‌اند که در جامعه خودشان ارزش‌ها از بین رفته است. کسی که از افغانستان آمده چه چیزی جز دروغ، جنگ و خیانت دیده؟ کار آسانی نیست ولی فکر می‌کنم جامعه آلمان می‌تواند و شدنی است.

دلایل سیاسی آوارگی پناهندگان مسکوت مانده است

کرمانی به بررسی نقش غرب در افزایش موج پناه‌جویان تاکید کرد و گفت: ما دلایل آمدن پناه‌جویان را به لحاظ سیاسی بررسی نمی‌کنیم. به طور مثال بعضی دلایل است که ارتباطی به اروپا ندارد، همه کارها را که اروپا و آمریکا نمی‌کنند و دلایل را باید در همان جوامع بررسی کرد، مثلا در مصر و ایران. مدام نگوییم که کار اروپا بوده، اینها بهانه است. کشورهای اسلامی ‌و کشورهای خاورمیانه هم به اندازه کافی مسئول هستند. اما نقش اروپا شاید بتواند تغییر کند، مثلا در زمینه محیط زیست، آفریقا به واسطه استقرار کارخانه‌های غرب دارد تبدیل به کویر می‌شود. یا مسئله داعش که کسی به لحاظ سیاسی بررسی‌اش نمی‌کند. چه کسی این ایدئولوژی را منتشر کرد؟ عربستان سعودی نزدیک‌ترین دوست غرب در منطقه خاورمیانه! این مشکل بزرگی است ولی کسی درباره دلایل این جنگ‌ها و ایدئولوژی صحبت نمی‌کند، چون دلایل اقتصادی پشت این قضیه وجود دارد.

بشنوید:

 

غرب باید سیاست‌های اشتباه‌اش را تغییر دهد

این نویسنده تاکید کرد: اروپا باید روی اشتباهات خود بحث سیاسی کند که چه چیزهایی را می‌تواند تغییر دهد. یک چیزی که اروپا و غرب باید تغییر دهد، وابستگی به عربستان سعودی است. چیزی که مردم کشورهای خاورمیانه می‌گویند این است که مقصر اصلی غرب است، تا اروپا و غرب سیاست خود را عوض نکنند،(هر چند برای افغانستان که دیگر دیر شد) و از این ارتباط نزدیک بیرون نیایند و سیاست عاقلانه در غرب اجرا نشود، مشکل حل نمی‌شود.

kayhan london©
kayhan london©

نوید کرمانی در تایید سخنان یکی از حضار که برخورد ایرانیان را با آوارگی مردم سوریه نوعی نژادپرستی خواند، گفت: من هم با چنین مسئله‌ای برخورد کردم و می‌بینم نژادپرستی که بین ایرانیان مقیم خارج از ایران است و خیلی هم مرا ناراحت می‌کند. اینکه دیگران خارجی‌های بد هستند و ما خارجی‌های خوبی هستیم. ما باید جلوی چنین تفکری را بگیریم. واقعا می‌خواهم تایید کنم که نژادپرستی ایرانی بهتر از دیگر نژادپرستی‌ها نیست. مساوی بودن انسان‌ها را قبول داریم یا نداریم و نمی‌توانیم بگوییم همه انسان‌ها مساوی هستند ولی فقط عرب‌ها یا ترک‌ها نه. حتی در نسل دوم و سوم هم این فکر وجود دارد و باید از این تفکر جلوگیری کنیم.

kayhan london©
kayhan london©

در حاشیه نشست

  • هنگام خواندن بخشی از کتاب «DEiN NAME» فیلم‌بردار یکی از شبکه‌های تلویزیونی وسایل و تجهیزاتش را جا به جا می‌کرد که نوید کرمانی به او تذکر داد. در انتهای جلسه وقتی یکی از حضار پرسید که جلسات آلمانی‌ها با ایرانی‌ها چه فرقی دارد، او جواب داد که فرق چندانی ندارد، کما اینکه یک آلمانی تمرکز او را موقع خواندن کتابش برهم زده، نه یک ایرانی.
  • برخی از حاضران به سوالات پرسش کنندگان می‌خندیدند که اعتراض برخی را برانگیخت.
  • پرسش یکی از حضار مبنی بر بی سواد بودن برخی پناه‌جویان، مورد انتقاد تعدادی از حضار قرار گرفت که صحبت نژادپرستی ایرانی‌های خارج از کشور را به میان کشید.
  • نوید کرمانی در واکنش به این درخواست که هر سال نشستی با مخاطبان ایرانی داشته باشد، گفت برای یک نویسنده استفاده از کلمات با بار معنایی بسیار مهم است و او بر این ابزار در زبان فارسی مسلط نیست، اما سعی می‌کند در سه یا چهار سال آینده دوباره جلسه‌ای این چنینی داشته باشد.
  • پس از پایان جلسه بازار گرفتن امضا و گرفتن عکس‌های یادگاری داغ بود.
kayhan london©
kayhan london©
kayhan london©
kayhan london©
kayhan london©
kayhan london©
kayhan london©
kayhan london©
kayhan london©
kayhan london©

*گزارش و عکس: آزاده کریمی، علی اشتیاق

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=22842