با اعتراضات شکل گرفته در شهرهای مختلف ترکزبان ایران فتیله برنامه طنز تلویزیونی «فیتیله» پائین کشیده شد و چراغ برنامهای که برای بیش از ۱۵ سال به روی آنتن میرفت خاموش شد.
در آخرین قسمت از این برنامه پدر و پسری آذری قصد ترک زودهنگام هتلی را دارند که میگویند بوی بد غیرقابل تحملی دارد. در نهایت مشخص میشود بوی بد از پسر مرد مسافر است که به جای استفاده از مسواک برای شستن دندانهایش از فرچه توالت استفاده کرده است.
ترکهای ایران پس از پخش این قسمت از «فیتیله» آشفته و خشمگین شدند و در شهرهای مختلف از جمله تبریز، اردبیل، اورمیه و مشکینشهر به خیابانها آمدند.
«فیتیله» موضوع داغ رسانههای اجتماعی هم شد و بسیاری در موافقت و مخالفت با توهین آمیز بودن آن سخن گفتند.
برخی آن را تنها طنزآمیز توصیف کردند؛ طنزهایی که برای اقوام دیگر همچون شیرازیها، لرها و یا آبادانیها هم ساخته میشود.
برخی دیگر اما معتقد بودند آنچه در این برنامه اتفاق افتاده کودن و احمق فرض کردن یک قومیت بوده و با طنزهایی که درباره سایر اقوام ساخته میشود متفاوت است و به همین علت هم این برنامه را توهینآمیز دانستند.
سعید پیوندی استاد جامعهشناسی دانشگاه لورن فرانسه در این باره میگوید:« من در عین اینکه معتقدم این برنامه جنبههای توهینآمیز داشت همزمان به خاطر قالب طنز آمیز آن حساسیتهای شکل گرفته درباره آن را هم اغراقآمیز میدانم. این را هم تاکید کنم که رسانههای اصلی و سراسری در ایران مانند صدا وسیما برخلاف رسانهها در کشورهای توسعه یافته به شدت کنترل شده هستند و در آنها طنز اجتماعی بسیار کم دیده میشود و مردم بیشتر طنز را در قالب واقعیت غیر مستقیم و پوشیده تلقی میکنند و در نتیجه فرهنگ طنز و برخورد غیر جدی با آن بسیار ضعیف است. حال اگر اشتباهی شده و یا توهینی صورت گرفته این باید با توضیح و یا معذرت خواهی حل شود و برخورد با کل برنامه و یا تعطیل کردن آن قابل فهم نیست.»
اما برخی مدافعان برخورد با «فیتیله» میگویند از آنجا که این برنامه برای کودکان ساخته شده بود حساسیتها بیشتر است و نمونههای این چنین میتواند برای کودکان بدآموزی داشته باشد.
پیوندی در مقابل میگوید:«اعتراضهای شکل گرفته علیه «فیتیله» به هیچ عنوان متوجه این نکته نبود که این برنامه برای کودکان بدآموزی دارد.» به گفته او «این اتفاق از یک طرف نشاندهنده این است که تحمل طنز در جامعه بسیار پائین است و با بیان واقعی اشتباه گرفته میشود و از طرف دیگر به مشکل بزرگتری اشاره دارد و آن اینکه بخشی از جامعه که هویت خود را تحقیر شده میبیند و احساس سرخوردگی میکند از چنین فرصتهایی برای به بیان اعتراض خود و بیرونی کردن آن استفاده میکند.»
جامعه و مسوولان ایران البته با اعتراضاتی از این دست بیگانه نیستند؛ دو سال پیش برخی از شهروندان در شهرهای اصفهان، دزفول، اندیمشک، ایذه، شهرکرد و الیگودرز به پخش سریال «سرزمین کهن» از تلویزیون دولتی ایران اعتراض کردند و آن را توهین به قوم لر دانستند.
پنج سال پیش نیز چاپ کاریکاتوری در صفحه کودک و نوجوان هفتهنامه ایران با عنوان «چه کنیم که سوسکها سوسکمان نکنند» حادثه آفرین شد؛برخی از شهروندان ترکزبان این کاریکاتور را توهین به خود دانستند و روزنامه دولتی ایران برای مدتی توقیف شد و حکم بازداشت طراح این کاریکاتور صادر شد.
در حادثه اخیر نیز محمد سرافراز رئیس صدا و سیما عذرخواهی کرد و چندین عامل مرتبط با پخش این برنامه توبیخ و یا از کار برکنار شدند، عوامل تهیه این برنامه که نیمی از آنها ترک هستند نیز از مردم عذرخواهی کردند. با این حال اعتراضها پس از این اقدامات نیز ادامه یافت و حتی یک وکیل دادگستری از طرح شکایت علیه رئیس تلویزیون دولتی ایران خبر داد.
واکنش مسوولان رسانه دولتی ایران به این حادثه را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
سعید پیوندی میگوید:« مشکل اصلی این است که مسوولان به جای آنکه به چرایی حادثه بپردازند و تلاش کنند با معترضان دیالوگ جدیدی برقرار کنند و میان معترضین و اهل هنر گفتگوی انتقادی به وجود یاورند و یا پیرامون طنز و معنای آن بحثی سنجشگرانه پیش آورند با سرعت و حتی به گونهای اغراقآمیز با دست اندرکاران برنامه برخورد میکنند و تلاش میکنند آتش روشن شده را هر چه سریعتر خاموش کنند. چرا که از نگاه بسیاری از مسوولان هر نوع اعتراض و مطالبهای میتواند امنیتی و سیاسی تلقی شود و به همین دلیل سعی در خاموش کردن سریع اعتراضها دارند غافل از آنکه این نارضایتیها مثل آتش زیر خاکستر میماند و با کوچکترین بهانهای دوباره شعلهور میشود.»
به گفته پیوندی «اگر ایران جامعه کثرتگرایی میداشت و در آن صداها و سلیقه ها و فرهنگ های مختلف شنیده در کنار هم حضور و دیالوگ داشتند و هویتهای مختلف به صورت آزادانه همزیستی مسالمت امیزی داشتند و حذف نمیشدند، آن وقت شاید وجدانهای سرخوردهای هم نبود که به بهانههای کوچک و بزرگ به خیابانها بیایند و به اتفاقاتی این چنینی اهمیتی بیش از اندازه بدهند.»
او اضافه میکند:« برنامه« فیتیله» به درستی مورد انتقاد است و قسمت مورد اعتراض مصداق توهین در فضای جامعه ایران بود اما به دلیل نارضایتیهای خفتهای که در جامعه وجود دارد معترضان نه با عذرخواهی رئیس صدا و سیما راضی شدند و نه با توقیف برنامه و عذرخواهی عوامل فیلم.»
شهرهایی که ایرانیان ترکزبان در آنها زندگی میکنند پس از چند روز ناآرامی دوباره حالت عادی گرفته است و دیگر از اعتراضهای خیابانی خبری نیست اما به نظر میرسد تا زمانی که در این کشور چند فرهنگی و چند قومیتی، افرادی احساس کنند که کفههای ترازوی چند فرهنگی و قومیتی برابر نیست باید باز هم منتظر حادثههای این چنینی بود.
اعتراضها به برنامهای مانند «فیتیله» نه اولین آن بود و نه آخرین خواهد بود.