برزو فارسی – کمتر از سه هفته پس از اعزام نیروهای نوهد ارتش جمهوری اسلامی به سوریه یکشنبه شب آمار نخستین تلفات از کلاهسبزهای نیرویهای ویژه که توسط تکتیراندازها در مناطق جنگی هدف قرارگرفتند مخابره شد.
ستوان دوم محسن قطاسلو و سرگرد ذوالفقارنسب گرفتار کمین میشوند و مورد اصابت گلوله قرار میگیرند.
تازهترین خبرها حاکی از کشته شدن دو ارتشی دیگر است: سرگرد مرتضی زرهرن و ستوان دوم مجتبی یداللهی از تیپ ۳۸۸ ایرانشهر، که به این ترتیب شمار کشته شدگان به چهار ارتشی میرسد.
انتقال نیرو به سوریه هر قدر در سپاه پاسداران با استقبال روبرو شد در ارتش اما مخالفان بسیاری دارد زیرا برخلاف سپاه که بدنه آن را حامیان رهبر جمهوری اسلامی تشکیل دادهاند، در ارتش وضعیت متفاوت است و کم نیستند افسرانی که در ردههای مختلف منتقد و یا مخالف حکومت هستند.
زمزمه اعزام نیروهای ارتش به سوریه از زمستان سال ۱۳۹۱ آغاز شد، اما تنها به صورت شایعهای در میان پرسنل دهان به دهان میگشت. تا اینکه به فاصله حدود سه ماه در اردیبهشت سال ۱۳۹۲ احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش در جریان یک بازدید از دستاوردهای نظامی این نیرو با تاکید بر اینکه ارتش سوریه، ارتشی مقتدر و آماده است و نیاز به کمک ارتش سایر کشورها ندارد اعلام کرد که در صورت نیاز، میتوانیم در «بخش آموزش» به آنها کمک کنیم.
این سخنان همزمان با دورانی بود که سپاه به طور گسترده در ردههای مختلف به سوریه نیرو اعزام میکرد، اما مدعی بود که نظامیان اعزامی تنها ماموریت مستشاری و آموزشی به عهده دارند. به تدریج افزایش تعداد تلفات سپاه و «درجه نظامی» نیروهای کشته شده نشان داد که بسیاری از آنها جوانانی بودهاند که با ردههای پایین خدمت میکردند و نه تنها سابقه تدریس علوم و فنون نظامی را نداشتند بلکه خودشان با طی کردن دورههای آموزشی سه ماهه به سوریه اعزام میشدند.
در میان تمام کشورهای خارجی که به سوریه نیروی نظامی اعزام کردند، هیچ کشوری به اندازه ایران تلفات نداد. تلفاتی که به گفته بسیاری از کارشناسان نظامی ناشی از عدم آموزش و ضعفهای عمیق این نیروها در جنگهای شهری بود، دلیل آن هم مشخص است، سابقه نظامی بسیاری از آنان که در سوریه کشته شدند یا به حضورشان در سرکوب تظاهرات سال ۸۸ پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران باز میگشت و یا به عنوان محافظ مقامات و مقامات عالیرتبه سیاسی بودند. همچنان که عبدالله باقری نیارکی از کشتهشدگان سپاه در سوریه محافظ محمود احمدینژاد بود که داوطلبانه به ماموریت اعزام شد و در حلب کشته شد.
ضعفهای نظامی عمیق بین نیروهای اعزامی به سوریه باعث شد آمار تلفات ایران در سوریه به شدت افزایش پیدا کند. به ویژه پس از آنکه برای بسیجیان داوطلب هم مجوز اعزام صادر شد. جوانانی که سابقه نظامیگری آنان به بسیج مساجد و محلاتشان بازمیگشت و در اردوهای اطراف تهران در حد شلیک یک خشاب از کلاشنیکف به پیتهای حلبی آموزش رزمی دیده بودند.
گرچه خبر اعزام گروهی از تکاوران تیپ ۶۵ نیروی زمینی به سوریه هفته گذشته مطرح شد، اما از پاییز ۱۳۹۴ دورههای تکمیلی و تمرینی «جنگ شهری» برای ارتقای آمادگی و ردهبندی سطح نظامی آنها آغاز شد که بخشی از آن در منطقه «دارنگون» شیراز زیر نظر اساتید تیپ ۶۵ بود. همزمان گروهی از تفنگداران نیروی دریایی ارتش جهت اعزام به سوریه آماده شدند.
تا پیش از این تنها چند ماموریت توسط اسکادرانهای نیروی هوایی ارتش از گردانهای اف ۱۴ و میگ ۲۹ برای پشتیبانی از بمبافکنهای روسی به سوریه انجام گرفته بود. تا اینکه هفته گذشته علی آراسته معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی ارتش در گفتگو با خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه به طور رسمی حدود یک هفته پس از اعزام نیروهای ارتش به سوریه از این ماموریت پرده برداشت.
کیهان لندن درباره اعزام تکاوران تیپ ۶۵ نزاجا به سوریه با یکی از افسران این نیرو گفتگو کرده است. به دلایل امنیتی از درج هرگونه نام و اطلاعات مستقیم در این باره معذوریم.
-خبر اعزام نیروهای ارتش به سوریه برای مردم عجیب بود، اما خود شما از شش ماه قبل آمادگی آن را داشتید! بیشتر توضیح بفرمایید که نوهد چیست و چرا تصمیم گرفته شد تا به سوریه اعزام شود؟
-در ابتدا اشاره کنم آنچه در سایتها به عنوان کماندوها، تکاوران و کلاهسبزهای ارتش عنوان میشود همان «نیروهای ویژه هوابرد» تیپ ۶۵ مستقر در شیراز و تهران هستند که از گذشته نام اختصاری «نوهد» به آن داده شد. این نیروها به صورت ویژه دورههای مختلف نظامی از سقوط آزاد و چتربازی گرفته تا زندگی در شرایط سخت و جنگهای چریکی و جنگهای شهری را طی کردند و برای شرایط خاص تعلیم دیدند.
به طور مشخص اعزام نیروهای نوهد به سوریه به علت پایین بودن کارایی نیروهای سپاه و تلفات بالای آنها بود و اینکه این اواخر خیلی از آنان اسیر شدند. به هر حال شاید گفتن این مسئله خوشایند نباشند چون آنها هم خواسته و ناخواسته از طرف سپاه به سوریه اعزام شدند و ایرانی هستند، اما ما به شوخی بین خودمان میگوییم خیلی از آنها برای گرفتن عکس سِلفی رفتند و برنگشتند. این اواخر هم اگر توجه کنید میبینید عکسهای جوانانی که با لباسهای شیک و اسلحههای بزرگ و کوچک در سوریه عکس میگیرند و روی صفحات فیس بوک و اینستاگرامشان قرار میدهند چقدر زیاد شده است. وقتی یک نظامی به نوع اسلحه گرفتن آنها توجه کند حتماً متوجه میشود که آموزشهای اولیه هم ندارند.
-یعنی اعزام نیروهای سپاه به سوریه را اشتباه میدانید؟
-من از بُعد سیاسی به ماجرا نگاه نمیکنم که آیا حضور ایران در سوریه سیاستی درست یا غلط است. به عنوان یک نظامی از روی شواهد میگویم سطح نیروهای سپاه که در گروههای اول به سوریه اعزام شدند بسیار بالاتر از اینهاست که الان در حال جنگ هستند. اینها که در مناطق عملیاتی هستند حتی طرز صحیح گرفتن اسلحه را هم نمیدانند، حتی اصول اولیه استتار، مانورهای اولیه آتش و حرکت، شکل صحیح گام برداشتن رو به جلو و بسیاری مسائل دیگر را نمیدانند. من نمیگویم مسائل مالی، اما معتقدم شور و شوق جوانی آنها را به سوریه کشانده است.
-علت را در چه میبنید؟
-قهرمان سازی! مگر نه اینکه در جنگ ایران و عراق نیروهای بسیج و سپاه هرجا به علت بیبرنامگی با ضعف و شکست روبرو میشدند سراغ ارتش میآمدند؟ عملیات رمضان، فاجعه سپاه در تاریخ نظامی ایران بود. آقایان پاسدار از سپر انسانی در مقابل لشکر زرهی و توپخانه عراق استفاده میکردند. پریدن روی میدان مین برای بازکردن معبر شاید برای تبلیغات کارایی داشته باشد ولی برای یک نظامی آموزش دیده یک حماقت است. کربلای چهار که آقای محسن رضایی میداندارش بود فاجعه جنگ ما با عراق بود. مگر میشود عملیاتی را که از یک هفته قبل لو رفته بود با همان طرح قبلی سر همان ساعت انجام داد؟ نتیجه شد همان ماجرای غواصان دست بسته. در واقع یک ننگ و اشتباه نظامی در گذشته، امروز کاربرد تبلیغاتی پیدا میکند و ارزش میشود! مارشال «عبدالحلیم ابوغزاله» وزیر دفاع پیشین مصر در کتاب «جنگ عراق و ایران» از کربلای ۴ به عنوان بدترین عملیات این جنگ از نظر سازماندهی و طراحی مانور نام برده است.
-برای نیروهای ارتشی که به سوریه اعزام شدند اجباری درکار نبود؟ اساس انتخاب آنها چه بود؟
-هیچ گزینشی وجود ندارد، با توجه به رسته و نیازی که در آن منطقه وجود دارد نفر را اعزام میکنند، اگر در آن رسته یا تخصص نیروهای داوطلب دیگر بودند حق تقدم با آنهاست، اما اگر داوطلب نبود حتماً باید به ماموریت بروند. منتهی چون برای هر تخصص چندین نیرو وجود دارد ناخودآگاه شکل داوطلب به خود میگیرد.
-در مورد مسائل مالی آیا رقمی در نظر گرفته شده؟
-خیر، در این مورد هر چه هست شایعه است، حتی خود افراد هم نمیدانند، چون سابقه اعزام نیرو به خارج از کشور هم نبوده، نمیشود حدس زد حق ماموریت سوریه چقدر است. اما گفته میشود به اندازه حقوق سپاه در ماموریت است.
-یعنی بدون هیچ امتیازی افراد اعزام میشوند؟
-دقیقاً مشخص نیست فقط به افسرانی که هنوز دوره عالی نرفتند گفته شده اگر به سوریه بروند ممکن است دیگر لازم به حضور در این دوره نباشد [کلیه افسران ارتش برای دریافت درجه سرگردی باید در اواخر دوره سروانی به مدت یک تا یک سال و نیم دورههای خاص ویژه افسران عالی را طی کنند].
-آیا واقعا دوره عالی تا این حد سخت است که ارزش اعزام به سوریه با این ریسک بالا را دارد؟
-دوره عالی سخت نیست، اینکه یک افسر بخواهد زن و بچه خود را یک سال تنها بگذارد سخت است. اگر امکاناتی بود که منازل بهتری برای آنان گرفته شود و یا آنقدری حقوقها کفاف میداد که خیال نفر از معاش خانواده راحت بود هرگز کسی ریسک سوریه رفتن را نمیکرد.
-در واقع ادامه همان اعتراضها برای تفاوت حقوق ارتش و سپاه…
-حقوق بخشی از ماجراست. امروز آنچه برای ارتشیها روشن شده عدم اطمینان به آنهاست. یعنی ترجیح میدهند اگر بودجهای هم باشد برای سپاه خرج کنند. نمونه آن تاسیس هوانیروز برای سپاه است. وقتی یگان هوانیروز ما نیاز به بودجه دارد چرا باید یگانی موازی آن تاسیس کرد؟ هزینههای خرید هلیکوپتر از روسیه، آموزش نیرو، تجهیزات و نگهداری، سازماندهی همه اینها پول و سرمایه میخواهد، اما میبینیم خرج هوانیروز ارتش نمیشود، اما هوانیروز سپاه ایجاد میشود.
-مشخص هست نیروهای ارتش چند روز در آنجا هستند؟
-از یک هفته تا یک ماه، اولین یگان هم به ایران بازگشته، و تا چند روز آینده تعدادی دیگر اعزام میشوند.
-شنیده شده قبل از عید هم دو سرهنگ ارتشی اعزام شدند، این حقیقت دارد؟
-بله، آنها برای امکانسنجی به سوریه رفتند که متاسفانه یکی از آنها هم بازنگشت و جان سپرد.
-فکر میکنید اعزام نیروهای نوهد بتواند شرایط سوریه را تغییر دهد؟
-ببینید، گزارشهایی که از آن مناطق به صورت میدانی شنیدیم نشان میدهد اوضاع خوبی نیست. یعنی در نهایت ارتش هم با همین میزان تلفات حالا کمی کمتر مجبور به ترک آن مخاصمه میشود چون این جنگ یک جنگ داخلی است، تفکیک دوست و دشمن ممکن نیست. کشورهایی مثل آمریکا و روسیه هم مثل ایران حضور زمینی ندارند و بر همین اساس تلفاتشان هم کمتر است.
-آیا گزارش شده اوضاع جبهههای درگیر هم وضعیت قرمزی دارند؟
-بله، متاسفانه، برخی مناطق دست سپاه بوده که خالی شده، دشمن هم بر اساس آرایش آنها عملیات خود را طراحی کرده، اینکه یگانی از ارتش به محلی برود که از ابتدا نبود و با استقرار نیروهای خودی و غیرخودی آشنا نیست گمان نکنم راه به جایی برد.