نسترن یوسفی – استعفای محمد سرافراز رییس پیشین صدا و سیما و انتصاب عبدالعلی علیعسکری به عنوان جانشین او از طرف رهبر جمهوری اسلامی ایران٬ در هفتهای که گذشت٬ یک بار دیگر رسانه انحصاری ایران را خبرساز کرد.

سرافراز تنها رییس صدا و سیما بود که از ابتدای انقلاب٬ دوره ریاست وی نیمه تمام باقی ماند و برنامههای صدا وسیما در زمان ۱۸ ماهه ریاست او٬ حتی بیش از گذشته بستهتر و یکسویهتر شد. اندک تنوع و نوعآوری که برخی مواقع در گذشته در برنامههای این سازمان مشاهده میشد٬ در دوران ریاست سرافراز به طور کامل از بین رفت و سبب کاهش بیش از پیش مخاطبان اندکش شد و بینندگان خود را در بین آنهایی نیز که شبکههای فارسی زبان خارج از ایران را با موازین اعتقادی و مذهبی خود هماهنگ نمیدیدند و به برنامههای صدا وسیما اکتفا میکردند، کمرنگتر شد.
دلایل اصلی استعفای سرافراز حاشیههایی بود که از درون خود صدا وسیما شکل گرفت؛ یک منبع موثق از درون این سازمان انحصاری که نخواست نامش فاش شود عواملی را که سرافراز در برابر آنها کم آورد و مجبور به ترک کرسی ریاست این سازمان شد (که بسیاری از رسانهها نیز به آنها اشاره کردهاند) در یک گفت و گوی تلفنی با کیهان لندن تایید کرد.
کفگیر بودجهی صدا و سیما به تهِ دیگ خورد
مدیران صدا وسیما در یک سال اخیر از هر تریبونی برای فریاد زدن درباره کسری بودجه استفاده کردند. آنها گره کور مشکلات مالی خود را عدم تخصیص بودجه کافی از سوی دولت میدانند و معتقدند که سال گذشته و پس از امضای برجام دولت کمترین همکاری و تفاهم را با این رسانه داشته است. بودجه این سازمان در سال ۱۳۹۴ بیش از یک هزار میلیارد تومان بود و در لایحه بودجه ۱۳۹۵، یک هزار و ۳۵۵ میلیارد تومان پیشبینی شد. همچنین به گزارش روزنامه قانون٬ معاونت سیما با حدود دویست و شصت میلیارد تومان بدهی به دکتر پورمحمدی تحویل داده شد و در نهایت این رسانه در آغاز مدیریت سرافراز صدها میلیارد تومان بدهی داشت.
همزمان موضوع فروش آرشیو صدا و سیما به تلویزیون «من و تو» از طریق یک واسطه مطرح شد که پخش مستندهای «رضا شاه» و «انقلاب ۵۷» از آن شبکه که به نظر میرسید برای ساخت آنها از آرشیو تصویری صدا و سیما استفاده شده بود به آن دامن زد و موجی از انتقادها را علیه سازمان صدا و سیما برانگیخت. در نهایت٬ تمام این عوامل سبب ادغام شبکههای تلویزیونی و کاهش و اخراج برخی از کارمندان و مدیران شبکههایی شد که کار خود را عملا نیز از دست داده بودند. به این ترتیب برخی از کارمندان و هنرمندان صدا و سیما که به همین دلیل کار خود را از دست داده و از ایران خارج شدند به تلویزیونهایی مانند «بی بی سی فارسی»٬ «جم» و «من و تو» پیوستند.
شایعه شهرزاد میرقلیخان به عنوان معشوقه سرافراز

ماجرای شهرزاد میرقلی خان نیز یکی دیگر از عواملی بود که زیر پای سرافراز را خالی کرد٬ چرا که شهرزاد به عنوان بازرس ویژه سازمان در ارتباط شغلی نزدیکی با سرافراز قرار گرفت که همین موضوع موجبات شک و گمان بسیاری را برانگیخت و برخی وی را «معشوقه» سرافراز قلمداد کردند. این شایعه را منبع موثقی در گفتگو با کیهان لندن تایید کرده است اما یکی از مدیران روزنامه جام جم که وابسته به صدا و سیما است٬ آن را نفی کرده و به کیهان لندن گفته است: «این موضوع یک تهمت بود و شهرزاد به دلیل دانش بالای سیاسی که داشت این پست مهم به او تعلق گرفت». این در حالیست که به نظر میرسد شهرزاد میرقلیخان٬ پست بازرس ویژه صدا و سیما را به دلیل ارتباط نزدیک با همسر سابقش محمود سیف، که ظاهراً از بازنشستگان سپاه پاسداران بوده، به دست آورده بود.
شهرزاد میرقلیخان به اتهام دست داشتن در خرید و صدور غیرقانونی تجهیزات نظامی از جمله ۳۰۰۰ دوربین دید در شب در سال ۲۰۰۷ در آمریکا بازداشت شد که محمود سیف نقش اصلی را به عنوان خریدار به عهده داشته و کار هماهنگی به عهده شهرزاد بوده است.
میرقلی خان سال ۲۰۱۲ از زندان آزاد و پس از بازگشت به ایران به عنوان مدیر روابط بینالملل «پرس تی وی» منصوب شد.
محمد سرافراز پس از انتصاب به عنوان رییس سازمان صدا و سیما، میرقلی خان را به عنوان بازرس ویژه خود منصوب کرد.
اما در دیماه ۱۳۹۴ شهرزاد به طور ناگهانی از ایران خارج شد و به مسقط پایتخت عمان رفت. سرافراز دلیل خروج او را فشارهای یک نهاد امنیتی به او برای خروج اجباری از ایران ذکر کرد که پر واضح بود منظور او از یک نهاد امنیتی٬ سازمان اطلاعات سپاه است.
صادق زیبا کلام استاد دانشگاه و کارشناس مسایل سیاسی در گفت و گو با وبسایت خبری فرارو در زمینه تاثیر حواشی شکل گرفته در صدا و سیمای جمهوری اسلامی در استعفای سرافراز میگوید: «در واقع این حواشی و مسایل میتواند پوست خربزههایی باشد که از سوی ناراضیان و مخالفان آقای سرافراز در داخل صدا و سیما زیر پای ایشان انداخته شده بود».
زیباکلام در مورد تغییرات این رسانه انحصاری و وابسته به حکومت جمهوریاسلامی تاکید میکند: «من هیچ تغییر و تحول مثبتی در دورههای مختلف صدا و سیما نمیبینم. یعنی از دوره محمد هاشمی تا سرافراز صدا و سیما تحولی به خود ندیده است و همه اینها در یک خط مستقیم حرکت کرده و آن خط هم این است که صدا و سیما متعلق به یک جریان خاص سیاسی بوده است».
به گفته وی صدا و سیما در تمام این مدت اصلا و ابدا حتی یک ذره هم به سمت چندصدایی حرکت نکرده و اجازه هیچ گونه انتقاد نسبت به حکومت را نداده است.
برنامههایی که رییس صدا و سیما را وادار به استعفا کرد
درز سخنان عباس عراقچی معاون امور حقوقی و بینالمللی وزارت امور خارجه در جلسه خصوصی با مدیران صدا وسیما اعتراض وی را برانگیخت٬ عدم پخش مصاحبه محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه در برنامه نود با عادل فردوسیپور مجری این برنامه که اعتراضهای زیادی را متوجه این رسانه کرد، همچنین حذف سریالهای طنزی همچون «در حاشیه» که اعتراض پزشکان را برانگیخت، برنامه «فیتیله» که برای کودکان بود و موجبات اعتراض ترکزبانهای ایران را فراهم کرد و برنامه اخیر «اکسیر» که در آستانه خداحافظی سرافراز خبرساز شد و سبب شد بار دیگر مدیران سازمان صدا و سیما به توضیح و عذرخواهی اقدام کنند٬ همه و همه دست به دست هم دادند تا سرافراز عمل جراحی کمر را بهانهی خوبی برای فرار از مدیریت در صدا و سیما بیابد.
رییس جدید چه گلی به سر سیمای رژیم خواهد زد؟!

اینک عبدالعلی علیعسکری با فرمان خامنهای به عنوان جانشین سرافراز منصوب شده و سرافراز هم به عضویت در شورای عالی فضای مجازی درآمده است.
علیعسکری در دوران ریاست عزتالله ضرغامی، معاونت توسعه و فناوری صدا و سیما را عهدهدار بود. علیعسکری متولد ۱۳۳۷، دارای دیپلم ریاضی، کارشناسی مهندسی برق و الکترونیک از دانشگاه امیرکبیر، کارشناسی ارشد مدیریت از دانشگاه تهران و دکترای مهندسی صنایع با گرایش سیستم و بهرهبرداری از دانشگاه علم و صنعت است.
جریان تبدیل تلویزیون آنالوگ به دیجیتال در دورهی معاونت او شکل گرفت و بعضی از رسانهها از او به عنوان «پدر تلویزیون دیجیتال در ایران» یاد میکنند. وی در یک دوره نیز در اتحادیه رادیو و تلویزیونهای آسیا و اقیانوسیه به عنوان مهندس برتر انتخاب شد.
گردابی با موجهای چرخنده
سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که سازمانی است انحصاری و زیر نظر قوای سهگانه- قضاییه، مقننه و مجریه- اداره میشود٬ به اعتقاد برخی٬ بیش از هر چیز به گردابی شباهت دارد که کمتر کسی میتواند از دل موجهای چرخندهاش رهایی یابد و به ساحل امن برسد.
این سازمان به لحاظ مدیریتی٬ کاملا بسته است و تمام تصمیمات به طور بسته درون صدا و سیما گرفته میشود و مردم هیچ حق و فرصتی برای اظهار نظر در مورد عملکرد صدا و سیما پیدا نمیکنند، بنابراین اطلاعات زیادی هم نمیتوان در مورد مناسبات درونی آن کسب کرد و به قول زیبا کلام «هر چه گفته شود بر اساس حدس و گمان است». با این همه، انحصاری و بسته بودن این سازمان تبلیغاتی که برنامهها و تولیدات آن از یک سو به شدت کنترل میشوند و از سوی چنان سطح نازلی دارند که حتی طرفداران خود رژیم هم به تماشای آن نمینشینند، بعید است بتواند با یک مدیر و مدیریت جدید، درست مانند دیگر نهادهای وابسته به رژیم که از نظارت و مشارکت مردم در آنها خبری نیست، از گردابی که در آن گرفتار است به در آید.