روشنک آسترکی – وزارت آموزش و پرورش، یکی از مهمترین و حاشیهدارترین وزارتخانههای دولتهای مختلف در جمهوری اسلامی بوده است. وزارتخانهای که با ۹۷۰ هزار پرسنل، ۴۰ درصد کارکنان دولت را تحت پوشش دارد و بزرگترین وزارتخانه ایران است.
کارکنان وزارت آموزش و پرورش که غالبا معلمان مقاطع پیش دبستانی تا پیشدانشگاهی هستند، مشکلات فراوانی را در سالهای گذشته با این وزارتخانه تحمل کرده و حتی بازنشستگان آموزش و پرورش نیز نسبت به بازنشستگان دیگر بخشهای دولت مشکلات بیشتری دارند.
برخی از مشکلاتی که در وزارت آموزش و پرورش وجود دارد آنهایی است که در طی چهار دهه گذشته در این وزارتخانه ریشه دوانده است و برخی دیگر که در دو سال اخیر باعث اعتراضهای مختلفی از سوی معلمان و بازنشستگان این وزارتخانه شد، مشکلاتی است که در دوران وزارت علیاصغر فانی بر این وزارتخانه در دولت یازدهم برجسته شد و در حالی که معلمان چشم انتظار رفع آنها بودند روز به روز عمیقتر شد تا جایی که به برکناری فانی و آمدن فخرالدین احمدی دانش آشتیانی به این وزراتخانه منجر شد.
رانت و فساد وزارت آموزش و پرورش را به باد داد
تیرماه ۹۴ نمایندگان مجلس شورای اسلامی با مطرح کردن ۱۰ علت از جمله انتصاب مدیران سیاسی و ناکارآمد در آموزش و پرورش، برگشت بهکار نیروهای بازنشسته، عدم اجرای قانون استخدام مربیان پیشدبستانی، حقالتدریسی و مربیان نهضت سوادآموزی، عدم توجه به بیمههای درمان و تکمیلی فرهنگیان و عدم توجه به حوزه تربیتی دانشآموزان اقدام به استیضاح علی اصغر فانی کردند اما پس از رایگیری، فانی در مقام خود ماندگار شد.
اما با گذشت یک سال و انتشار خبرهایی درباره فساد چندین هزار میلیاردی در صندوق ذخیره فرهنگیان حسن روحانی پیش از آنکه نمایندگان مجلس شورای اسلامی واکنش نشان دهند، وی را عزل کرد. در همان زمان بسیاری معتقد بودند روحانی با برکناری بهموقع فانی مانع از استیضاح وی و عمومی شدن رسوایی فساد هشت هزار میلیاردی صندوق ذخیره فرهنگیان در صحن علنی مجلس شده است.
پس از برکناری علی اصغر فانی، حسینعلی حاجی دلیگانی، نماینده شاهینشهر، در مجلس شورای اسلامی، با اشاره به فساد موجود در صندوق ذخیره فرهنگیان گفته بود: «کنار گذاشتن علیاصغر فانی از وزارت آموزش و پرورش نوعی فرار به جلو بود و دولت با این کار خود سعی کرده تا در جلسه استیضاح مسائل مربوط به فساد صندوق ذخیره فرهنگیان مطرح نشود.»
امیدها و وعدههای تازه با روی کار آمدن وزیر جدید
اکنون با آغاز کار دولت دوازدهم و روی کار آمدن وزیر جدید آموزش و پرورش بسیاری از معلمان با امیدواری وعدههای وزیر جدید را زیر نظر دارند تا ببینند آیا او میتواند گرهای از مشکلات فرهنگیان باز کند یا نه؟

سید محمد بطحایی، وزیر جدید آموزش و پرورش است که ساعتی پس از گرفتن رای اعتماد از مجلس شورای اسلامی با انتشار ویدئویی، سه قولی که آنها را «جدی» خواند به مردم و همکارانش داد. در این ویدئو بطحایی گفته است از روز نخست تحول در نظام آموزش و پرورش با توجه به سند تحول بنیادین آغاز میکند. برای تربیت نسلی متدین، خلاق، کارآفرین و با نشاط میکوشد و به عنوان نماینده یک میلیون و هفتصد هزار معلم شاغل و بازنشسته در هیئت دولت همه همت و تلاش خود را برای ارتقای معیشت و منزلت آنها به کار میگیرد.
این اقدام بطحایی توجه بسیاری از معلمان را به خود جلب کرده است و آنها منتظر خواهند ماند تا ببینند قولهای جدی وزیر جدید آموزش و پرورش عملی خواهد شد یا به دست فراموشی سپرده میشود.
دریافت ۲۳۸ رای موافق از سوی وکلای ملت در مجلس شورای اسلامی در کنار سابقه طولانی حضور بطحایی در بخشهای مختلف وزارت آموزش و پرورش از دبیری تا معاونت و سرپرستی وزارتخانه، امیدواری فرهنگیان بازنشسته و شاغل را به این وزارتخانه افزایش داده است.
در همین حال اولین اقدام عملی بطحایی تشکیل کارگروه پیگیری راهکارهای برنامه ششم توسعه برای ارتقای منزلت و معیشت فرهنگیان بوده است.
البته به نظر میرسد این وزیر تازهنفس روحانی در کنار سه قول جدی که به مردم و معلمان داده است، قصد دارد حوزه و مدرسه را نیز به هم پیوند بزند؛ او گفته: «بهرهگیری از ظرفیت حوزههای علمیه در امر پژوهش و تربیت دینی دانشآموزان ازطریق تقویت ستاد همکاریهای حوزه و آموزش و پرورش، یکی از برنامههای قابل اجرا در وزارت آموزش و پرورش خواهد بود.»
او همچنین پیشرفت کمی و کیفی مراکز مشاوره برای حضور موثر مدارس در فرآیند مصونسازی دانشآموزان و خانوادهها و پیشگیری از آسیبهای فرهنگی و اجتماعی در دورهها و پایههای مختلف تحصیلی با همکاری سازمانها، نهادها و حوزههای علمیه را مورد نظر قرار داده است.
جدا از حرف و وعده او باید چه کند؟
در آن سوی وعده و وعیدهای وزیر جدید آموزش و پرورش، معلمانی هستند که انتظارات و مشکلاتی دارند و طی سالهای گذشته آنقدر وعدههای بی عمل شنیدهاند که اکنون در انتظار عملی جدی و موثر از سوی وزیر آموزش و پرورش هستند.

طرح رتبهبندی معلمان یکی از خواستههای مهم آموزگاران کشور است؛ طرحی که اتفاقا در دوران حضور بطحایی در معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش و در مهرماه ۹۳ اجرایی شد. بر اساس این طرح فرهنگیان در رتبههای پایه حرفهای، ارشد حرفهای، خبره حرفهای و عالی حرفهای طبقهبندی شدند. اما معلمان از نحوه اجرای این طرح راضی نیستند و با اینکه به گفته مسئولان آموزش و پرورش حدود ۳۰۰ هزار تومان به حقوق ماهیانه معلمان اضافه کرده اما معلمان منتقد میگویند طرح اجراشده همان قانون مدیریت خدمات کشوری است و با رتبهبندی مورد نظر سند تحول بنیادین تفاوت بسیاری دارد. اکنون یکی از مسائل پیش روی بطحایی که نشان میدهد تا چه اندازه مرد میدانِ آموزش و پرورش است، اجرای فاز دوم طرح رتبهبندی معلمان است.
پرداخت بهموقع حقوق معلمان شاغل و بازنشسته از دیگر مواردی است شاید مهمترین انتظار معلمان باشد. در سالهای گذشته بسیاری از معلمان ماهها حقوق طلبکار بودند. فشار مالی ناشی از دریافت نشدن بهموقع حقوق به بارها تجمع اعتراضی معلمان و فرهنگیان بازنشسته نیز منجر شد. بسیاری معتقدند عدم پراخت بهموقع حقوق معلمان، حقوقی که از دید بسیاری از معلمان مبلغی کافی نیز به شمار نمیآید، نه تنها وضعیت معیشتی معلمان را تحت تاثیر قرار میدهد بلکه از سوی دیگر باعث میشود معلمان به دلیل فشار مشکلات مالی نتوانند تمرکز و آرامش کافی برای تدریس داشته باشند و در واقع حقوق پرداخت نشده معلمان روی کیفیت آموزش موثر خواهد بود.
اما خواسته مشترک میان معلمان و والدین، بهبود کیفیت آموزشی و مهارتآموزی در مدارس و کاربردی کردن آموزشها است. توجه به کیفیت آموزشی مدارس خواست دیگری است که در سند تحول بنیادین هم مورد نظر بوده است. در این میان کیفیت آموزش در مدارس دولتی چند سالی است از سوی کارشناسان و معلمان و والدین مطرح میشود اما وزرای آموزش و پرورش پیشین به آن توجهی نکردند.
صرفهجویی و تلاش برای کاهش هزینههای آموزش و پرورش و کاهش سهم اعتبارات غیرپرسنلی آموزش و پرورش از ۱٫۶ درصد سال ۹۲ به یک درصد در سال ۹۴ که باعث کاهش کیفیت آموزشی در مدراس شد نیز دو ایراد بزرگ وزاری آموزش و پرورش در دولت نخست حسن روحانی بود.
این ایراد آنقدر بارز بود که حسن روحانی در آخرین دفاع خود از وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش در مجلس شورای اسلامی به آن اشاره و گفت: «اولین صحبت من با آقای بطحایی این بود که وی باید کاری کند که مهارتهای دانشآموزان افزایش یابد و دانشآموزی تربیت شود که بنگاههای اقتصادی در کلاس ۱۱ و ۱۲ خواهان حضور وی در عرصه باشند و نسبت به جذب آنها اقدام کنند.»

از سوی دیگر کارشناسان میگویند محتوای کتابها و سر فصلهای درسی نیاز به بازبینی جدی دارد و معتقدند: «آموزش و پرورش مهارتی را به دانشآموزان یاد نمیدهد. نخستین بیماری این وزارتخانه مطالب حجیم به دردنخور و آموزش ندادن مهارت است. به اجبار میخواهیم مطالب بیهوده را آموزش دهیم اما مهارتهایی مانند حرف زدن و ارتباط برقرار کردن را آموزش نمیدهیم.»
اکنون سید محمد بطحایی که خود روزی معلم بوده، مسئولیت نزدیک به دو میلیون کارمند دولت را عهدهدار شده است و از سوی دیگر تصمیمات او بر سرنوشت بیش از سیزده میلیون و دویست هزار دانشآموز ایرانی که در مقاطع مختلف از پیشدبستان تا پیشدانشگاهی تحصیل میکنند موثر خواهد بود. او در روزهای نخستین وزارتش با انرژی و هدفمند ظاهر شده است اما باید دید در چهار سال پیش رو چه عملکردی از خود بر جای خواهد گذاشت.