کوروش گلنام – مبنای این نوشته بر این است که تا کنون نه رهبر حکومت اسلامی، نه رییس دولت و نه هیچ مقام دیگری، دادهها و افشاگری از سوی نخستوزیر اسراییل را به شکل رسمی رد نکرده است.
خبرهای تا کنونی درباره بیرون آوردن سندهای سرّی و مهم از ایران، یک بار دیگر ماهیت توخالی ادعای نیرومندی رژیم اسلامی، به ویژه در آنچه به نیروهای امنیتی مربوط میشود را در برابر چشم جهانیان قرار داد.
افشاگری تازه نتانیاهو نخستوزیر اسراییل، اگر چه بر دادههای پیشین درباره دروغگوییهایِ حکومت اسلامی درباره کوششهای گذشته هستهایش، که امروز آشکار شده و همگان از آن آگاه هستند، چیزی نیافزود ولی نکتههایی را روشن نمود که شاید درخور توجه بیشتر باشند:
۱ ـ سستی، دهمریختگی، وجود «سوراخهای» فراوان امنیتی در دستگاههای امنیتی/ جاسوسی و ضدجاسوسی حکومت که نتیجه فساد گسترده، دروغپردازی و تباهی در سر تا پای حکومت است. این امر نشان میدهد که در خود دستگاههای حکومتی، فراوان هستند کسانی که باوری به حکومت ندارند، همه گفتار و رفتارهایشان چون خود رهبر مقدس، نمایشی و ریاکارانه است و به سادگی میتوان در آنها نفوذ کرده و آنان را خرید. بر چنین بستر آمادهای است که کشور دیگری میتواند، چنانکه گفته شده، ۵۰۰ کیلو سندهای مهم و سرّی را با برنامهای شگفتانگیز، از ایران خارج کند.
۲ ـ مهم این نیست که اسراییل خود کلاهک اتمی دارد یا ندارد، این بحث دیگری است. مهم ضربه سنگینی است که به شخص خامنهای و دستگاه امنیتیای که وزیر و مسئولش با دید و امر مستقیم او برگزیده شده و این پست را در دست میگیرد، وارد آمده است.
۳ ـ زور بازوی مزدورانِ حکومت تنها در برابر مردم گرفتار ایران است. اینها میتوانند شب و روز در خیابانها به بهانههای گوناگون به آزار و اذیت و حتا کتک زدن وحشیانه مردم بپردارند و هر آوای مخالفی را در گلو خفه کنند و خود را در اوج نیرومندی نشان دهند ولی چشم آنها بر بیرون رفتن چنین سندهای مهمی، بسته مانده و زور بازویی از آنها دیده نمیشود!
۴ ـ پرسشی که شاید برای شمار زیادی به میان آمده باشد این است که چگونه چنین سندهای سرّی و مهمی که از سویی نشان از بیخردی حکومت و برباد رفتن میلیاردها دلار از سرمایههای مردم ایران در راهی بیسرانجام دارد، در انبار مخروبهای نگهداری میشده و چرا برای نمونه در پادگانی نظامی و در میان انبوه نگهبانان جا نگرفته است؟! این خود گواه دیگری است بر اینکه خود حکومت نیز در این مکانها احساس امنیت نمیکرده است زیرا وجود و انتقال چنین سندهای مهم و سرّی به پادگانی نظامی نمیتوانسته از چشمهایی پنهان بماند و گذشته از دستگاههای امنیتی، شماری از سران ارتش و به ویژه سپاه پاسداران میباید از آن آگاه میشدهاند که خواست حکومت نبوده است و پاشنه آشیل رژیم نیز درست در همین جا نهفته است. آنان این امر را در اندیشه خام خود، در نهان به کسانی واگذار نمودهاند که مورد اطمینان کامل بوده و با چنین شگرد امنیتی بیمانندی، کوشش کردهاند که انباری مخروبه را برگزینند که نه اندک توجهی را به خود جلب کند و نه نیازی به نگهبانی داشته باشد. آیا از روز نخست، این برنامهریزی در راستای بیرون آوردن این سندها از ایران نبوده است؟ آیا در بالاترین سطح امنیتی حکومت، دستهایی در کار نبودهاند و دلارهای هنگفتی به جیبهای کسانی سرازیر نشده است؟ آینده شاید همه چیز را بیشتر روشن کند.
ـ سرانجام حکومتی زورگو، تجاوزگر، ریاکار و پنهانکار که برای بر پا ماندن خود، در همه چیز پیکری از «دشمن» دیده و ساخته است، پس از چهل سال سرکوب چنین شده است که امروز نه در میان مردم اندک اعتباری دارد و نه در نزدیکترین پیرامونیانِ خود اعتماد و باوری حقیقی. یکی از این پیرامونیان مهم، همین دستگاههای امنیتیِ گسترده شناخته و ناشناخته حکومت با هزینههای گزاف است که از ستونهای اصلی نگاهداری حکومت و سرکوب پیگیرانه مردم به شمار میرود.
به راستی که این افشاگری رسوایی بزرگی برای حکومت اسلامی ایران است که پیامدهای سختی را چه در درون و چه در بیرون از مرزها برای رژیم اسلامی در پی خواهد داشت.
کاملا تحلیل درستی است. این یک رسوایی بزرگ برای حکومتی ست که ادعا می کند بر همه چیز تسلط دارد. همین طور، نشان می دهد که درهم ریختگی و نا به سامانی تا درونی ترین لایه های حکومت نفوذ کرده است.
سپاس برای این نوشتار بسیار جالب، موشکافانه و دقیق که هر کسی را به تعویق وامیدارد.
هر چهار نکته کاملا بجا هستند و از ضعف عمیق شعور ملاها حکایت میکنند.. خصوصا اینکه ملاها این پنهانکاری را « اندیشه خام خود، در نهان به کسانی واگذار نمودهاند که مورد اطمینان کامل بود». به نظر من این یکی از معدود کارهایی است که ج ا بدون مشورت روسها انجام داده است و نتیجه فهم و ذکاوت این روضه خوانان را میبینیم!
آیا این افتضاح اطلاعاتی نشان نمیدهد که ج ا یک ببر کاغذی است که پوتین و اروپاییها سر پا نگه داشته اند؟