نتایج نهایی انتخابات پارلمانی عراق اعلام شد؛ اکنون دیگر برای عراقیها مهم نیست که نام چه کسی برای پست نخست وزیری اعلام شود زیرا با وجود اهمیت جایگاه نخستوزیری در قانون عراق اما برای مردم این کشور مهمتر از آن خود «دولت» عراق است؛ دولتی که توانایی بهبودی اوضاع نابسامان، درمان دردها و التیام زخمهای این کشور را داشته باشد. دولتی که قدرت تصمیمگیری درون مرزهای خود را داشته باشد و ایجاد تحوّل و دگرگونی جهت تاسیس یک کشور عادی و طبیعی در روابط داخلی و خارجی را در جامعه نهادینه کند.
در لبنان هم وضعیت به همین شکل است؛ مسئله انتخاب نخست وزیری یا رئیس جمهوری خیلی مهم نیست بلکه مسئله مهم و اساسی برای لبنانیها نیز حاکمیت ملی و استقلال دولتی است که توانایی لازم را به منظور تقویت روابط میان بخشهای متنوع تشکیلدهنده لبنان داشته باشد و قدرت تصمیمگیری در چارچوب مرزهای خود جهت همگرایی با فضای متنوع کشور در داخل و نیز روابط عادی و طبیعی با خارج را داشته باشد.
اکنون فرصت بسیار کوتاه و در عین حال با ارزش است؛ برای عراقیها و یا لبنانیها وقت زیادی باقی نمانده است. نباید فرصتها را از دست بدهند چرا که آتش به پشت خانهی آنها یا به دیوارهای خانهشان رسیده و آنها را تهدید میکند. اگر عراقیها و لبنانیها نتوانند از فرصت انتخابات برای خارج کردن کشورهایشان از شرایط جنگ و آوارگی مجدد استفاده کنند، جنایت دیگری بر جنایات متعددی که تا کنون علیهشان روی داده، افزوده خواهد شد.
وقتی ما از کشورهایمان میخواهیم که انتخاباتی مانند انتخابات کشورهای با تجربه دموکراسی قدیم و ریشهدار برگزار کنند، در واقع به کشورهایمان ظلم کردهایم چرا که گاهی اوقات فراموش میکنیم که ریشهدار شدن دموکراسی در یک کشور به شرایط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آن کشور ارتباط دارد و نمی توان به صورت جهشی از مراحل قبل از دوران باروری کامل جامعه گذر کرد و به ثمرهی آن یعنی دمکراسی رسید.
برخیها معتقدند که ایده برگزاری انتخابات بخشی از دمکراسی است ولی اینطور نیست. دمکراسی برای کشورهای ما مانند یک گیاه وارداتی است؛ این گیاه از دنیای دیگری وارد شده است؛ دنیایی که از مسائل و تحولات بسیار مهمی در دورهای بسیار طولانی گذر کرده تا توانسته به این مرحله پویایی برسد، آن هم در زمانی که ما در خواب زمستانی عمیق رفته بودیم. با این حال این واقعیت را نباید منکر شویم که توسل به رای مردم فرصتی است برای شناخت قدرت نیروهای جامعه و رویکرد فکری وآرمانهای آنها. اما تکرار تجربه انتخابات باید متضمن فرایندی برای تصحیح خطاها و ایجاد اصلاحات حقیقی برای شرایطی بهتر باشد.
انتخابات عراق و لبنان دو تجربهی مشابه از دو کشوری هستند که سرنوشتشان به بحران ایران- آمریکا گره خورده است. این دو کشور نه قادرند که پای خود را از بحران آمریکا- ایران بیرون بکشند و نه میتوانند از آتشی که دامن سوریه را فرا گرفته در امان باشند به ویژه که اکنون ایران و اسرائیل نیز آتش دیگری را در سرزمین سوریه شعلهور کردهاند.
شاید به دلیل این آشفتگیهای بزرگ منطقهای، انتخابات فرصتی خوب برای دوری جستن از آتش جنگ و بازگرداندن یکپارچگی ملی و استقلال در تصمیمگیری باشد. تصمیمات هر کشوری طبق معمول باید در داخل آن اتخاذ شود.
یکی از مزایای انتخابات در کشوریهای دارای تنوع قومی و مذهبی این است که هر بخش از مردم این کشورها برای رسیدن به پیروزی به بخشهای دیگر نیاز دارد تا از این طریق بتواند مجوز ملی برای به دست گرفتن قدرت را کسب کند. در انتخاباتی که به دمکراسی حقیقی مربوط است نیاز تنها گرفتن رای دیگران نیست بلکه گوش دادن به آنها و درک خواستهها و نگرانیهای آنها برای یافتن راه حلی مشترک و توافقی فراگیر که بتواند همه افراد یک جامعه را به پشتوانهای برای «دولت» تبدیل کند از اهمیت ویژه برخوردار است.
آنچه در مورد دموکراسی در اینجا گفته شد میتواند برای مفهوم «دولت» صدق کند. دولت در اصل باید ابزاری برای خدمت به مردم در زمینه توسعه، تضمین حقوق، امنیت و ایجاد فرصت برای آزادی بیان و تغییرات بنیادین در یک کشور باشد. این کار دشوار و پیچدهای است زیرا تعریف دولت و دمکراسی این نیست که ظلم و بیعدالتی یک گروه جایگزین ظلم فردی شود. البته بدون تردید میتوان گفت، در فرهنگی که به ارث به ما رسیده قبول دمکراسی بر مبنای اعتراف و قبول دیگری یا دادن امتیاز به ضعیفتر از خود نیست بلکه مفهوم بیشتر بر قبول پیروزمندان وقهرمانان و حذف حریف ضعیفتر تعریف شده است.
به یاد داشته باشیم که مراحل فروپاشی «دولت» در عراق با سرنگونی رژیم صدام حسین آغاز شد چرا که مخالفان او نتوانستند به سرعت به عنوان جایگزین آماده و قانعکننده در داخل و منطقه پیش بروند. جلال طالبانی رئیس جمهوری سابق عراق، روزی گفته بود: عراقیها یک فرصت ارزشمند را از دست دادند که میتوانست از تجربه تلخ «شورای حکومتی و تصمیمات پل برمر» جلوگیری کند و آن فرصت انحلال ارتش عراق بود. ژنرال جی گارنر، نخستین فرمانده نظامی ایالات متحده در عراق پس از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳، به رهبران اپوزیسیون عراق گفت: «عراقیها، شما باید دولتی موقت برای انتقال قدرت در این کشور تشکیل دهید؛ شما مخالفان صدام بودید که ما به شما دست دادیم و اعتماد کردیم؛ لطفا بیایید با هم جمع شوید و «دولت» تشکیل دهید!»
ژنرال گارنر و زلمای خلیلزاد سفیر آمریکا در آن زمان در عراق معتقد بودند که جلال طالبانی میتواند دولت موقت را اداره کند اما دیدگاههای تنگنظرانه و فرقهگرایانه عدهای مانع این کار شد و باعث شدند که «پل برمر» که هیچ اطلاعی از اوضاع عراق نداشت حاکم موقت و تصمیمگیرنده عراق شود.
طالبانی به دلیل اینکه سیاستمداری برجسته بود، حساسیتهای ساختاری داخل عراق و منطقه پیرامون عراق را خوب میدانست، به ویژه که او در زمان مخالفتش با صدام حسین، در تهران و مدتی نیز در دمشق بود و با مقامات دو پایتخت دوستی نزدیک داشت. طالبانی به مقامات تهران گفته بود اگر فکر میکنید شما میتوانید بغداد را به گونهای که دمشق بیروت را مدیریت میکند، اداره کنید مرتکب اشتباه فاحشی شدهاید.
طالبانی توضیح بیشتری داد و گفت: «شیعیان عراق هیچ زمانی نمیتوانند تابع ایران باشند برای مثال در حال حاضر ۴ مرجع شیعه در عراق وجود دارد که در رأس آنها آیتالله سیستانی قرار دارد ولی هیچکدام از آنها ایران و اصل ولایت فقیه را قبول ندارند. آنها ولایت فقیه را بیاساس میدانند و این اختلاف بزرگی است که ما را به یاد اختلاف چین کمونیست با اتحاد جماهیر شوروی سابق میاندازد. این مراجع خود را رهبران مذهب تشیع در عالم اسلامی میدانند. نجف در اصل واتیکان شیعه است نه قم و نه مشهد! اغلب مراقد ائمه شیعه در عراق است. امام علی، امام حسین، حسن العسکری، امام کاظم و ابوالفضل عباس فرزند امام علی همه در عراق دفن شدهاند. در ایران تنها یک امام دفن شده است و آن هم شیعیان دیگر کشورها هنوز هم وقتی بر قبر او فاتحه میخوانند او را «یا غریبالدار» مینامند. پس هیچ زمان شیعیان عراق تابع ایران نخواهند بود.»
با همه این تفاصیل امروز مردم عراق انتخابات را فرصتی مناسب و شانسی برای تقویت حاکمیت «دولت» در برابر حکومت شبهنظامیان و کسب استقلال سیاسی در چارچوب داخلی کشورشان میدانند به ویژه که آنها به کمک متحدان بینالمللی و منطقهای توانستند خطر «داعش» را از خود دور کنند و این گروه تروریستی را شکست دهند.
نتایج انتخابات عراق در شرایط کنونی از مراحل قبلی بسیار مهمتر است بهخصوص آنکه این انتخابات در زمان افزایش تنش و رویارویی ایران با آمریکا صورت گرفته است. اگر عراقیها نتوانند استقلال در تصمیمگیری خود را نهادینه کنند و سرنوشت خود را از سر نوشت هر کشور خارجی جدا نکنند چه بسا کشورشان جولانگاه نزاع و آزمایشگاه تبادل پیامهای خونین میان ایران و آمریکا شود.
مهمترین کاری که عراقیها میتوانند انجام دهند این است که انتخابات را به یک فرصت برای بازگرداندن اتحاد و انسجام ملی تبدیل کنند تا بتوانند سرنوشت آینده کشورشان را به دست خودشان رقم بزنند. اگر عراق بتواند از نفوذ کشورهای نزدیک یا دور خارج شود میتواند به بازیگری مهم برای صلح، ثبات، امنیت و رفاه منطقه تبدیل شود.
ادامه ایفای هر نقش غیرطبیعی از سوی دولتهای مجاور در داخل عراق درد و مشقت مردم این کشور را بیشتر خواهد کرد. نقش هر کشوری در عراق باید به محدوده روابط عادی منحصر شود زیرا هیچ ثباتی در عراق و منطقه برقرار نخواهد شد تا زمانی که مناسبات بر مبنای روابط طبیعی نباشد. عراق برای عراقیها، سوریه برای سوریها، لبنان برای لبنانیهاست. مدیریت پایتخت کشوری از یک پایتخت دیگر، فقط راهکاری برای گسترش آشفتگی و تنش در منطقه خواهد بود.
منبع: روز نامه شرق الاوسط
نویسنده : غسان شربل
ترجمه از کیهان لندن