عباس عبدی فعال سیاسی اصلاحطلب گفته «جریان اصلاحات نباید خیلی کاری به کار این اپوزیسیون برانداز داشته باشد و آنها در شرایط کنونی خیلی اهمیتی ندارند.»
عبدی روز پنجشنبه دهم خرداد در گفتگو با روزنامه اعتماد در پاسخ به این پرسش که «چرا اپوزیسیون برانداز به ویژه در توییتر حمله به اصلاحطلبان را در دستور کار خود دارند؟» چند دلیل ذکر کرده از جمله اینکه با وجود ناکامی بیست ساله در حتی یک «اصلاح» کوچک در نظام جمهوری اسلامی مدعی شده «[چون] اصلاحطلبان میتوانند در مردم امید به اصلاحات و بهبود را زنده نگه دارند. بهترین راهی که اپوزیسیون خارج از کشور پیش پای خود می بیند این است که این امید را از بین ببرد و با از بین رفتن امید تمام نیروها متوجه براندازان خواهند شد.»
او توضیح نداده است که این امیدواری ناکام اساسا چه سودی به حال مردم دارد؟! چرا مردم باید به چیزی امیدوار باشند که هیچ نتیجه عملی از آن تا کنون نه تنها ندیدهاند بلکه وضعیت زندگیشان روز به روز بدتر میشود! ظاهرا اصلاحطلبانی از نوع عباس عبدی آنچه را خود دارند، به جای مردم میپندارند!
این اصلاحطلب که گویا مانند «رهبر» و زمامداران جمهوری اسلامی اصلا در جامعه زندگی نمیکند و مشکلات مردم و ناامیدی آنها را نمیبیند و شعارهای آنها را در تجمعات هر روزه نمیشنود، در ادامه گفته «دلیل دیگر این است که آنها از کل سیستم عبور کردهاند و امکان بقایی برای آن تصور نمیکنند. فکر میکنند به دلیل فشار خارجی یا انواع دیگر فشارها میتوانند به هدفشان برسند. تنها مانع پیش روی خود را بخش قابلتوجهی از اصلاحطلبان میبینند که با وجود نقدهای جدی به نظام اما موافق این نوع رفتارهای براندازان نیستند. آنها اصلاحطلبان را خطرناک میدانند. برای رسیدن به اهداف خود تصور میکنند که باید این مانع را بیش از پیش از بین ببرند و بیاعتبار کنند.»
البته به نظر نمیرسد هیچ براندازی اصلاحطلبان را «خطرناک» ارزیابی کند. آنها دلبسته و وابسته به نظام هستند و سرنوشت خود را به جمهوری اسلامی گره زدهاند. این نظام هم در حال حاضر «خطرناک» نیست بلکه فرسوده است و بنیه و ظرفیتهای خود را در جذب مردم از دست داده است. اگر براندازان اصلاحطلبان یا «بدها» را در برابر اصولگرایان یا «بدترها» افشا میکنند به این دلیل است که مردم از سالها پیش اعلام کردهاند که «بدترها» را نمیخواهند و از دیماه ۹۶ نیز وارد مرحله دیگری از جنبش اجتماعی شده و «بدها» یعنی اصلاحطلبان را هم نمیخواهند. اصلاحطلبان به این دلیل که مدافع نظام واپسمانده و ویرانگر جمهوری اسلامی هستند مورد قبول مردم معترض و همچنین براندازان که برای استقرار دمکراسی و تحقق حاکمیت ملی در ایران مبارزه میکنند، نیستند.
عباس عبدی که با این اعتقادات، استاد دانشگاه هم هست پیشبینی کرده اپوزیسون موفق نمیشود مگر اینکه اصلاحطلبان نتوانند جایگاهی را که برای خودشان تعریف کردهاند، به صورت درستی بازتولید کرده و پیش ببرند. این ادعا در حالیست که خود سران اصلاحطلبان بارها اعلام و اعتراف کردهاند که خودشان هم نمیدانند اصلاحات چیست و تعریف مشخصی از آن ندارند آن هم در شرایطی که بیست و یک سال از شروع پروژه اصلاحات میگذرد!
عبدی همچنین در این مصاحبه مدعی شده «خیلی از افراد اپوزیسیون در توییتر فیک هستند و نباید به آنها اهمیت داد.»
او به شعار «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» نیز اشاره کرده و گفته «این شعار به خودی خود خیلی مهم نیست بلکه فراگیری و پذیرش آن در جامعه باید بررسی بشود. این شعار کاملا سلبی است و خب فرضا تمومه ماجرا؛ شما چه چیزی برای گفتن دارید؟ نباید قضیه را از طریق شعار جدی گرفت. بلکه باید به مسائل اساسیتری پرداخت که مسائلی جدی است و زمینههای این شعارها را تشکیل میدهد.» معلوم نیست وقتی مردم معترض چنین شعاری را درباره یک جریان سیاسی میدهند و میگویند که آنها را قبول ندارند، چه «مسائل» جدی دیگری ممکن است برای این جریان مهم باشد!
پیش از عباس عبدی نیز گروهی اصلاحطلبان و همچنین از خبرنگاران و مجریان بخش فارسی بیبیسی مخالفان جمهوری اسلامی در توییتر را «فیک» و جعلی نامیده بودند.
۱۳ فروردین، کیهان لندن گزارشی با عنوان «اصلاحطلبان تا چه حد اصولگرایند؟ حدود ۹۳ درصد!» منتشر کرد که در آن شباهتهای فکری و سیاسی این دو جریان مقایسه شده است.
از صحبتهای عبدی چنین برداشت میشود که بیشتر به دنبال امیدوار نگهداشتن خبرنگار و بطور کلی جریان موسوم به اصلاحطلبی است به ویژه اینکه در هفتههای گذشته هشتگ «تغییر رژیم» نشان داد وزن در فضای مجازی خیلی بیشتر به سوی حامیان براندازی سنگینی میکند و این متکی بر واقعیات جامعه است که با تظاهرات سراسری دیماه ۹۶ به عنوان یک نقطه عطف وارد مرحله دیگری شد. در هفتههای اخیر اصلاحطلبان بارها تلاش کردند یک هشتگ مشترک را داغ کنند و خودی نشان دهند اما موفق نبودند و به همین دلیل فاز جدیدی را کلید زده و سعی میکنند القا کنند آنچه در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی میگذرد با واقعیتی که در جامعه جاری است متفاوت است. از این رو اساس کنشهای جمعی در فضای مجازی را زیر سوال میبرند.
در نگاه عباس عبدی و خبرنگار روزنامه اعتماد، براندازان از مردم نیستند! بلکه «نیرو»هاییاند که «دستور حمله» و «تخریب» دارند چون میدانند که آنها امید را در مردم زنده نگه داشتند. امید به چه؟! آن هم پس از بیست سال! در واقع باور ذهنی اصلاحطلبان در مورد اپوزیسیون همان فضای فکری و سیاسی است که خودشان در آن قرار دارند: سیاست سخیف و جناحبازی که حاصلاش نابودی ملت و مملکت شده است. کافیست چشمها را باز کرد و جامعهی ناراضی و ملتهب را دید.
البته نظرات امثال عباس عبدی حتی در میان اصلاحطلبان هم مورد قبول نیست. چنانکه اواخر دیماه گذشته محمدرضا خاتمی نماینده مجلس ششم و عضو حزب مشارکت در نشست حزب اعتماد ملت تاکید کرد براندازان بیش از اندازه بزرگ شدهاند.
اگر براندازها چنانکه امثال عبدی ادعا میکنند «بیاهمیت» هستند معلوم نیست چرا به ویژه پس از دیماه سال ۱۳۹۶ که معترضان جناحبازی حکومت را رد کرده و به اصولگرا و اصلاحطلب، هر دو، گفتند که «دیگه تمومه ماجرا»، تا این اندازه حساسیت علیه براندازان نشان میدهند!
اصلاحطلبان چنان سر در برف فرو بردهاند که حتی از محافظهکارترین لایههای حکومت یعنی حوزویان و مراجع تقلید نیز عقب افتادهاند. در همین ماههای اخیر عبدالله جوادی آملی یکی از مراجع تقلید گفت «فضای مجازی به نظر من مجازی نیست بلکه یک فضای حقیقی است و هر جایی که اندیشه و فکر قابل بیان شد آن فضا فضای حقیقی است». این بدان معنی است که این جریان سیاسی حتی در امورات بدیهی که به فکر یک مرجع تقلید نیز میرسد به شدت دچار عقبافتادگی شده است.
یه سوال از آقای عبدی و هم مسلکی های ماله کششون دارم. توی این بیست و چند سال که از عمر جریان اصلاح طلبی میگذره کدوم گل رو به سر مردم زدید؟ غیر از این که به عنوان سوپاپ اطمینان باعث تحکیم پایه های استبداد شدید؟ من نمیدونم این جریان میخواد چی رو اصلاح کنه؟ عین شترگاو پلنگه که از یک ترکیب ناهمگن بوجود اومده و سرکردگانش هم دنبال کرسی های ثروت و قدرت هستند و لا غیر. فیک هم خودشونن که عین آفتاب پرست رنگ عوض کرده و با مغلطه سعی در ابراز وجود میکنن.
محمدجواد معتمدینژاد، دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی عصر روز چهارشنبه بازداشت شد. او که به خاطر سخنرانیاش در دیدار دو روز پیش با خامنه ای مو رد توجه قرار گرفته بود، بعد از آنکه به پایانه بار تهران برای حمایت از رانندههای کامیون که اعتصاب کردهاند رفته بود در همانجا به همراه چند تن از دانشجویان بازداشت شد!
حکایت سخنگوی ارتش عراق است! آمریکایی ها بغداد رو محاصره کرده بودند، او با لباس نظامی و کج کلاه کماندو ای میگفت، «دشمن را از خاک عراق بیرون راندیم و در حال تصرف کویت و عربستان سعودی میباشیم…» یک ساعت دیگه دقیقاً در همون قسمت تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده درست به همون مکان رسیدند و دنبال سروان میگشتند که البته اثری از او نیافتند و ایشان در انتها به کویت پنهاده سیا
کلید بهـشت فیک راه قدس از کربلا فیک امام در ماه فیک چریک و گروگان بگیر فیک
توضیح : قیمت دفتری یعنی بعد از کسر قیمت استهلاک ماشین آلات که هر سال ۳۵% از قیمت مانده کسر میشود یعنی یک لودر خریداری در زمان شاه به مبلغ ۶۰۰ هزار تومن ( الان یک چهارم قیمت یک سکه است ) بعد از چند سال در دفاتر به قیمت بسیار ارزانی میرسد که این آقایان تقریبا تمام آنها را مفت خریدند و به شرکت های خود با نام شرکت های تو دلی منتقل کردند
در بعد از پیروزی ارتجاع سرخ وسیاه بر تمدن و توسعه دیدند چند نفر از دیوار سفارت بالا رفتند تا گروگانگیری کنند و آرتیست محبوب مردم شوند با اینکه ان سفارت خانه آب نداشت برای اینها ۴۰ سال نون داشت و از وقتی هم که دستشون از بخور بخور کوتاه شد نالان مصلحتی شدند . عبدی آیا وقتی بهزاد نبوی وزیر صنایع سنگین بود و بهمدستی سازگارا با طرح “” شرکت های تو دلی “” دست به غارت ماشین آلات کاملا نو خریداری زمان شاه برای طرح های عمرانی انداختید و به عنوان غنیمت جنگی با قیمت دفتری یعنی مفت خریدید و به شرکت های خصو صی فامیل هایتان منتقل کردید صداتون در امد ؟؟
غرور هرچه بیشتر باشد شکست بزرگتری در پی دارد
خوشحالم که دشمن مارا دست کم میگیرد
زودتر پیروز میشویم
first things first. WE will get rid of the regime then come after you.you can run but can’t HIDE.
عباس علمدار شاهنامه آخرش خوشه
یکی درحال عبور از قبرستانی متوجه گوری شد که بیش از حد عادی دراز بود، حدود ۵ مترطول! از دفتر قبرستان جویای اسرار این گور شد. گفتتند که این گور عباس، علمدار امامه که با علمش دفن اش کرده اند! عباس آقا برو دیگه، بچه پر رو…
به گفته گاندی:ابتدا تو را نادیده می گیرند، بعد به تو می خندند، سپس با تو می جنگند، و در نهایت تو پیروز می شوی.
اصلاح طلبان استمرارطلب هم به این درد دچار شده اند و برایشان براندازی قابل هضم نیست و نمی خواهند این واقعیت را قبول کنند زیرا آن را بر خلاف منافع خود می دانند. در آخر واقعیت بر توهم پیروز می شود.
اول- تبرئه آخوند چون کارش روضه خوانی، اغفال، و ستایش قدرت وقت بوده و جزاین خلاف مرتکب نشده است.
دوم – زندانی کدخدا بجرم ابداع قانون استفاده بیشتراززفاف.
سوم – اعدام نخبگان چون کار و وظیفه اشان برعکس آخوند آگاهی دادن ودلسوزی با مردم بوده است، ولی این حرام زاده ها بخاطر پول مردم، سرزمین، و حتی ناموس خود را به کدخدا ارزانی داشتند۰!
پسرکه اندرزهای پدر را بعینه تجربه کرده بود با احاطه وافر واطمینان خاطر، عنان امور را بدست گرفته دیری نپایید متممی افزوده مبنی بر تکرراستفاده نیکو رویان علاوه برشب زفاف را برای خود ودست نخبگان مال پرست را گشوده تر۰.
دراین روال که حتی بانوان نخبگان نیزاز قانون زفاف مستثنی نبوده تا سالهای زیاد تداوم یافته و اندک حرکت اعتراضی بالقوه از مردمان را بکلی محو تا اینکه زمانی بخت از کدخدا برگشته و در پی تحولات بیرونی والی ولایت کدخدا را عزل، مجازات آنها را با دلایل ذیل اعلام کرده:
حکایت است فردی اجنبی به ابتکارواستظهار اجانبه به کدخدائی دهی گماشته، باری کدخدا را عجیب زیرک درآمده، ازتلطف و اکرام آخوند مسجد مضایقه ننموده و نخبگانی مال پرست را به مشاوره و استعانت خود برگزیده و الا اینها، بقیه را از جور و تعدی بیکران چیزی نکاسته. پس از سی سال ، فرمانروائی اش را به اولادش تفویض، بدو چنین گفت “کدخدائی مادام العمر وموروثی ده برتوباد با حق زفاف عروسهای آن، با خاطر آسوده از حیث سرکوب نهادینه و عوام سرخورده وشرایط تثبیت شده، مبادا قدر نخبگان و آخوند را قلت پنداری”.
ارازل و اوباش دروازه قزوین
تا بحال یکی از این …برهنه های ” اصلاح طلب” نگفته که اصلاح یعنی چه؟ و چه چیز هائی رامیخواهند اصلاح کنند؟ با کدام برنامه و با کی؟ خلخالی، غفاری، پور محمدی و…هم اصلاح طلب شدند! تمامی این طایفه اصلاح طلبان همان جنایتکاران و دزدان ده ساله نخست انقلابند. گروگان گیر یعنی تروریست و زندان هم خانه اش! تمام
افسون جان حرف شما درست است اینها ایرانی بودنشان “fake “است و اصلا ایرانی نیستند چون اکثرا متولد عراق و لبنان هستند و همه شان یک پسوند إیرانی معمولا نام یک شهر ایرانی را یدک میکشند . همین چند سال پیش بود که اقای نادر سلطانی گوینده بخش خبر بی بی سی در مصاحبه با اقای مهاجرانی ،پای ثابت بی بی سی ،حتی ایران را هم یک کشور جعلی دانست که سر و صدای زیادی به پا کرد .
جدی نگیرید دوستان ایشان که در کارناوال های پسا سیرک انتصاباتی سوار بر موج مردمان خیابان زده هلهله کرده و توپ رنگین مشارکت را بالا و پایین می انداخت و مخاطبین کودک صفت اش را بر سر شوق می آورد اینبار که توپش به زمین نرسیده باد خالی کرده , خود بر روی زمین نشسته دو پایش را باز کرده برای بچه های ستاد تدارکاتِ مشارکت اَتَل تَکرار میخواند که به مَتَل مشارکت دلگرم شوند به خدا قسم که اگر این کتاب ها را بار یابو میکردیم سرش را پایین میگرفت دُم تکان نمی داد حال ایشان که هیچ چیز بارش نیست صاحب نظر هم شده, کامپیوتر هم در مقابل اینها اِرور میدهد حیف عبارات و واژگان که در همین چند جمله هدر ایشان شد باید کفاره بدهیم
اصلاح طلب؟ این هم یکی دیگر از کلمات جعلی و فریب انگیز این جمهوری جهل و جنایت است .کلماتی چون طاغوتی،منافق،رهبری ، نایب امام زمان و…….. در ایران تنها کارخانه ای که با وجود شرایط وخیم اقتصادی به تولیدات شبانه و روزانه اش ادامه میدهد ،کارخانه لغت سازی و تحریف و جعل خبر و اطلاعات انتشارات مضحک و خنده آور است. علی خامنه ای را رهبر مسلمانان جهان نام داده اند. از این عنوان فقط بخندید و بخندید ،خنده بر احمق و نادان باعث طول عمر و سلامتی است.
امام در ماه و چریک شدن شماهـا وروشنفکران دینى و رئیس ج تدارکات چى ((fake((هـستند ونه براندازان. زیرا براندازان در خیابان هـستند و در هـمه جا دیده میشوند
نسترن جان حرف درست را زد.
من فقط اضافه میکنم که «fake» ایرانی بودن این اصلاح طلبان، اصولگرایان و تمام استمرار طلبان این فرقه تبهکار است.
امثال این مردک بودند که سفارت امریکا در تهران را تصرف نموده و رهبر هندی زاده اشان انرا انقلاب دوم نامید وچهل سال است که مردم از کار بی شعوری و بی فکری انها دچار گرفتاری شده و عذاب میکشند .
امیدواریم به زودی روزی فرا رسد که مردم با برپایی دادگاه این ماموران وابسته به کا گ ب را محاکمه کنند !
اگر رهبران اپوزیسیون خارج از کشور بایکدیگر بر سر اصول حداقل کلی چون براندازی حکومت ملاها و بر پایی حکومت غیر دینی و…. متحد بودند ، امثال این جانور بعد از اینهمه گنده کاری اینگونه زبان درازی نمیکرد ؟!
معلوم میشه که عباس عبدی و سیاوش اردلان و مسعود بهنود و همکاران بی بی سی ایشان همه از یک جا دستور میگیرند و با هم در تبادل نظر هستند . اما دوره انها تمام شده .