(+عکس، ویدئو) شیر پشت به خورشید. یک نماد علمی بسیار زیباست. اما بعد از انقلاب اسلامی، نقش پرچم ایران عوض شد چون در شیر ردّ پای پیروان زرتشت دیده میشود و یک نماد اسلامی نیست! به همین دلیل است که حکومت امروز ایران علاقهای به شیر ایرانی ندارد. شیر نماد زرتشتیان است، نماد پادشاه، نماد قدرت کشور پیش از انقلاب اسلامی. مردم ایران شیر را دوست دارند اما ملاها از آن بیزارند.
یکی از خبرنگاران علمی رادیو۲۴ ایالت بایرن در آلمان چندی پیش به ایران سفر کرد تا موضوع کذب خریدن شیرهای ایرانی توسط باغ وحش ارم (متعلق به بنیاد مستضعفان) از کشور آلمان را مورد بررسی قرار بدهد. وی در گزارشی که تهیه کرده به بررسی اهمیت «شیر» در فرهنگ و تاریخ ایران و اینکه چرا این نماد مهم ایرانی به کلی از پرچم و ظواهر فرهنگی این کشور باستانی پاک شده، پرداخته است.
گزارشگر رادیو بایرن چنین تعریف میکند:
در باغ وحش تهران روی پوسترها، بلیتها و تابلوهای راهنما جمله «شیرهای ایرانی؛ ستاره حیوانات ایران» همه جا دیده میشود. فقط قفس شیرها خالیست! مقصر آن هم ملایان حکومتی هستند. آنها تلاش کردند این نماد ملی ایرانی را محو کنند. در حالی که شیرهای ایرانی قاعدتا میبایست ستارگان باغ وحش تهران باشند. اگرچه این موضوع در پوسترها و بلیتها و پلاکاردها و حتی به زبان انگلیسی در تابلوی پیادهروی باغ وحش هم تأکید میشود، ولی دریغ از یک شیر در این باغ وحش که اصلا بزرگ هم نیست که بتوان تصور کرد شاید شما از مسیر منحرف شده و شیرها را ندیده باشید!
مجموعهی این باغ وحش مانند یک پارک تفریحی کوچک شامل چرخ فلک کودکان و غرفههای رنگارنگ است. ادعا میشود که همه حیوانات این باغ وحش از کشور آلمان آمده است. یک روزنامه اقتصادی Financial Tribune چند سال پیش این خبر را منتشر کرده که باغ وحشی در آلمان (که بیشتر دربارهاش توضیح داده نشده) قرار بود دو شیر ایرانی را به ایران بفرستد! در این مقاله همچنین نسبت به این اتفاق، ابراز خرسندی شده بود.
در آلمان ولی این شیرها پدیدهی ویژهای نیستند. آنها را تقریبا در هر باغ وحشی میتوان دید. جالبست که ما حتی آنها را «شیرهای ایرانی» نمینامیم و به آنها «شیرهای آسیایی» میگوییم! فقط نام علمی آنها به لاتین panthera leo persica است. به هر حال، من واقعا مشتاق دیدار شیرهای بسیار برجسته و هموطن خود بودم!
در قفس شیرها: فقط گرد و غبار؛ از شیر خبری نیست!
اما وقتی به قفس شیرها رسیدم، خالی بود. با عابران صحبت میکنم و میپرسم: «ببخشید، آیا میدانید که شیرها کجا هستند؟ نه؟ کسی نمیتواند به من کمک کند؟» محوطه به نظر متروکه میرسد. قفس شیرها پر از گرد و خاک است و ردِ پای مردم روی شن و ماسه دیده میشود. در وسط محوطه سطل زباله قرار دارد ولی هیچ شیری ایرانی در این قفس دیده نمیشود. در مقابل قفس شیرها نوشته شده: «در دست ساختمان»!
ولی خود این تابلو خیلی کهنه و قدیمی به نظر میرسد و هیچ فعالیت ساختمانی در آن انجام نمیشود. تماشاگران مشتاق باغ وحش تهران همینطور از پلهها بالا میآیند و از پنجره گرد و غبار گرفته، به دنبال شیرها میگردند. من تنها کسی نیستم که انتظار دیدن ستارگان این باغ وحش را داشته باشد. انتظاری که از قرار معلوم در اینجا برآورده نمیشود.
میخواهم بدانم واقعیت چیست و شیرهای ایرانی که ادعا شده قرار بود از آلمان به ایران بیایند، کجا هستند؟! چرا همه وانمود میکنند که شیرها آنجا هستند؟! با موبایلم در اینترنت جستجو کردم، این کار فقط از طریق VPN امکانپذیر است که بتوانم با یک سرور غیرایرانی ارتباط برقرار کنم. در ایران، تمام پرتالهای اطلاعات غیرحکومتی بطور رسمی سانسور میشوند؛ حتی فیسبوک هم ممنوع است.
در مقالهای در وبسایت «ایران وایر» که توسط ایرانیان در تبعید منتشر میشود، یکی از نویسندگان مینویسد که مسئله شیرهای ایرانی دروغی بزرگ و جعلی است. دروغی است که حکومت ایران برای فریب مردم عنوان کرده است. تا امروز هنوز هم یک قرارداد از یک باغ وحش در آلمان وجود ندارد.
به نظر عجیب میرسد. چرا باید کسی درباره این موضوع نیز به مردم دروغ بگوید؟! شما میتوانید به جای شیرهای ایرانی در باغ وحش به تماشای شیرهای آفریقایی بروید. محل آنها دقیقا پشت باغ وحش تهران است و تقریبا شبیه شیرهای ایرانی هستند؛ فقط کمی بزرگتر و با یالهای بلندتر. اما ظاهرا کسی علاقه به این کار ندارد و من تنها کسی هستم که پشت حصار آنها ایستادهام.
دروغهای زیرکانه رژیم ایران
یکی از فعالان حفظ منابع طبیعی در ایران میگوید: «مردم ایران عاشق شیر ایرانی هستند. آنها دوست دارند که این شیرها را ببینند. ولی حکومت هیچ کاری برای برگرداندن آنها نمیکند.» او توضیح میدهد که «شیر ایرانی برای مردم ایران به نوعی حیوانی پرستیدنی است. شیر ایرانی یک شناسه تاریخی است که آنها آن را از دست دادهاند. از سال ۱۹۴۲ شیر ایرانی در ایران از بین رفته. شیرهای آسیایی عادت داشتند تا در منطقهای بین مدیترانه، ایران، عراق و هند زندگی کنند اما الان فقط آنها در هند، در پارک ملی گیر وجود دارند.»
جمشید پرچیزاده فعال محیط زیست همچنین میگوید: «تا سال ۱۹۰۰ فقط ۲۰ شیر در هند باقی مانده بود ولی آنها تصمیم گرفتند که شکار شیر آسیایی را ممنوع کنند و طبق آخرین سرشماریها در حدود سه ماه پیش، بیش از ۶۰۰ شیر در هند وجود دارد.»
این متخصص زیستشناسی ادامه میدهد: «هندیها به شیرهای در معرض انقراض افتخار میکنند، تا حدی که تصمیم دارند نام علمی این گونه را از پانترا لئو پرشیا به پانترا لئو ایندیکا تغییر دهند، شرمساری برای ایرانیان!»
موزاییک، کاسهها و اشعاری پر از شیرهای ایرانی
همانطور که در سراسر ایران سفر میکنم بیشتر متوجه میشوم که شیر برای ایرانیان چه معنایی دارد. این سرزمین پر از شیر است! در موزاییکِ کاخها، در کاشیها، در کاسههای عتیقه، در اساطیر و در شعرها. حتی در مورد یک خانواده ثروتمند در تهران خواندم که یک جفت شیر ایرانی در مزرعه خودشان نگه میدارند. بطور مخفیانه! متأسفانه، نتوانستم بفهمم که آنها کجا زندگی میکنند.
همچنین در تخت جمشید، در جنوب ایران؛ در ویرانههای پایتختی با قدمت ۲۵۰۰ ساله، در هر گوشهای شیرهای زیبا بر روی دیوارها پیدا خواهید کرد. اغلب اوقات شما میتوانید نقش شیری را در حال حمله به یک گاو ببینید.
نیلوفر مظلومزاده راهنمای من در تور تختجمشید میگوید: « ۲۵۰۰ سال پیش، داریوش پادشاه ایران چهار پایتخت داشت. پایتخت بهاره، تخت جمشید بود. شیر نماد تابستان و گاو نمادی از زمستان است. شیر، گاو را میخورد، یعنی تابستان، زمستان را طرد میکند.»
او میگوید: «زمانی که پرسپولیس پایتخت بود، ایرانیها مسلمان نبودند، بلکه زرتشتی بودند. همانند زرتشت بنیانگذار آن، به خالقی خوب اعتقاد داشتند که دشمن بدی بود. نور و خورشید، نقش مهمی برای زرتشتیان بازی میکند و شیر نماد خورشید است.»
و حالا من بیشتر و بیشتر درک میکنم که چرا شیر برای ایرانیان اینقدر مهم است.
شیر نقش و نماد پرچم ایران قبل از انقلاب اسلامی
شیر، شمشیر و خورشید در حال طلوع؛ این نقش قبل از انقلاب در سال ۱۹۷۹، بر پرچم ملی ایران دیده میشد. بنابراین وقتی از هر ایرانی چیزی درباره «شیر» میپرسم، حتما میتواند چیزی برایم بگوید.
در شیراز با یک استاد تاریخ ایران باستان ملاقات کردم. او توضیح میدهد که ایرانیان باستان خیلی چیزها درباره ستارهشناسی میدانستند.
او میگوید: «صور فلکی شیر در مرکز قرار دارد. صور فلکی شیر هنگامی پدید میآید که خورشید دقیقا روبروی شیر قرار میگیرد و دقیقا به همین علت پرچم ما به این شکل بود: شیر پشت به خورشید. یک نماد علمی بسیار زیبا؛ اما بعد از انقلاب اسلامی، پرچم ایران عوض شد. چون در شیر نماد پیروان زرتشت دیده میشد و نه یک نماد اسلامی. به همین دلیل است که حکومت امروز ایران علاقهای به شیر ایرانی ندارد. شیر نماد زرتشتیان است، نماد پادشاه، نماد قدرت کشور پیش از انقلاب اسلامی.» او همچنین میگوید: «مردم ایران شیر را دوست دارند اما ملایان از آن بیزارند.»
وعده خرید «شیر» به مردم برای آرام کردن آنها
قفس محصور شده شیرها ناگهان به نمادی عجیب تبدیل میشود و همچنین چشمان کنجکاو کودکانی که به دنبال نشانههایی از شیرهای ایرانی میگردند و سپس ناامید میشوند. شاید مقامات میخواهند مردم را با قول برگرداندن شیرهایشان به آنها، آرام نگه دارند؟ آیا کسی به آوردن شیرها به این باغ وحش اهمیتی میدهد؟ شاید هیچ شیری از آلمان نیامده! شاید شیرها هم مشمول تحریم شدند. شاید آنها دارند کانالهای دیگری را برای آوردن این حیوانات جستجو میکنند. چه این باشد و چه آن، نتیجهاش مثل همیشه برای ایرانیها، از خیال است تا واقعیت!
یک حکایت فارسی میگوید: پادشاهی شیرها را دوست میداشت. اما زمانی که اعلام کرد میخواهد از باغ وحش خصوصی خودش بازدید کند، مأمور باغ وحش دید که شیر مُرده! او از ترس خشم پادشاه، مردی را اجیر کرد تا به سرعت در پوست شیر برود و وقتی پادشاه آمد، او باید حرکت میکرد تا شیر زنده به نظر برسد. مرد قبول کرد و پول را گرفت و رفت در پوست شیر. اما پادشاه نیامد! در عوض، یک پلنگ به او نزدیک شد. مرد از ترس حملهی پلنگ نزدیک بود قالب تهی کند اما هیچ اتفاقی نیفتاد و او ناگهان صدای زمزمهای را از پلنگ شنید: «چقدر برای این کار پول گرفتی؟!»
روز بعد، من به مرکز زاد و ولد حیوانات باغ وحشهای اروپا نامه مینویسم و می پرسم که آیا شیرهای ایرانی از آلمان به تهران انتقال یافتهاند یا نه.
جواب آنها چنین است: هیچ شیر ایرانی که از آلمان فرستاده شده باشد، در تهران وجود ندارد زیرا شرایط اسکان آنها در باغ وحش تهران با استانداردهای اروپایی مطابقت ندارد!
با این حال، این مرکز قصد دارد در طول پنج سال آینده برای بهبود شرایط باغ وحش تهران به ایرانیها کمک کند.
به این ترتیب، بازدیدکنندگان باغ وحش تهران باید برای شیرهای ایرانیشان پنج سال دیگر صبر کنند، دستکم پنج سال!
نه تنها باغ وحش تهران بلکه شرایط امروز ایران از همه نظر آدم را به یاد همان حکایت فارسی «در پوست شیر» میاندازد…
*منبع: وبسایت رادیو ۲۴ ایالت بایرن
*ترجمه و تنظیم: آزاده کریمی
لااقل مرحمت کرده ببر روسی_چینی بیاورند
فک کنم بعد از تغییر نام علمی به لئو ایندیکا فقط یک افتخار برایمان باقی می ماند: Prunus persica هلو!
کسی می داند علت تشابه شدید این کلمه با لفظ یونانی [آ]پا[ر]تنو[ن] چیست؟
اکثریت مصری ها عرب اند ولی «اهرام» را جزء آثار ملی خود می دانند
زیرا حکومت به دست شغالان افتاده است
…که از شیر و دیو و نهنگ و پلنگ/ نترسی و هستی چنین تیزچنگ … یعنی نه در شاهنامه و نه در متون دیگر اشاره ای نمی بینیم که پهلوانان برای نمایاندن قدرت و دلیری خویش با جانورانی مثل پلنگ و نهنگ و عقاب و گرگ درگیر شده باشند. در شاهنامه به هفت خوان رستم و اسفندیار و آزمون تاج گیری بهرام گور منحصر می شود که همگی شان دلالتی نمادین و مهرپرستانه دارند و به گذر از محک مهرِ خشمگینِ شیرسان دلالت می کنند.
غریب نیست
فعلا دور سلطنت روبهان است که از قدیم الایام اساطیر با شیرها رابطه خوبی نداشته اند و اینک مجالی برای تلافی یافته اند
حکایت گربه مرتضی علی همانند کسانی در این سایت است که هر چه بیان میگردد عامل اصلی را فراموش نموده و بالاخره چهار دست و پا به زمین میافتد و مقصر مجاهدین خواهد شد !
چرا حرف اخوندها را تکرار میکنید ؟ مارکسیست اسلامی دیگر چه ضیغه ای است . مگر کمونیست بعد از چهل سال حضور در دیار فرنگ دارای حجاب و عفاف میباشد ؟
به گفته ژیسکاردستن و کنفرانس گوادلوپ توجه کنید . به ایت الله بی بی سی عنایت داشته باشید . کتاب رفیق ایت الله را مطالعه فرمایید . معاملات روسای جمهور امریکا با دار و دسته خمینی و راه ندادن شاه به امریکا دقت کنید .
و از مماشات حکومت قبلی با ملاها و خمینی و رها کردن این جانوران خطرناک و ……..
جای شیران شغالان لانه کردند، دل قوی دارید که شیر ایران به فلات میهن باز خواهد گشت…شیر هم شیر بود گرچه به زنجیر بود…نَبُرَد بند و قلاده، شرف شیر ژیان ! و..
بعنوان زنگ تفریح و به کوری چشم دکتر بچه ولایتی ـــ لُنگ پوش یمنی ــ، محرم منقل و مشاور سرکرده پوشک پوشان جهان نگاه کنید… لُنگ پوشان یمنی را!!
https://www.youtube.com/watch?v=aL26YP18r94
در طبیعت هم تنها دشمن و رقیب شیرها کفتارها هستند، هر جا شیری باشد کفتارها نیست و نابود میشوند. برای همین کفتارها از شیرها متنفرند و وقتی در ۵۷ به قدرت رسیدند حتی آثار شیرها را هم پاک کردند.
ضمناً آن اسطورهای که شیعیان از علی ساختند (اسدالله) تنها صفت قدرت و شجاعت شیر است که به امام اولشان نسبت میدهند و ربطی به نماد شیر و خورشید و یا مجسمه شیر ندارد.
شیر در بسیاری از جوامع هند و اروپایی هم جایگاه ویژهای دارد که نمیتوان منکر آن شد؛ برای مثال در اروپا مجسمههایی از شیر را می توان در جای جای شهرها دید، و در سایر نقاط دنیا بهمین صورت.
آخر این چه منطقی است؟
جنایات کمونیستها، مارکسیستهای اسلامی رجوی و جبهه آزادی که خمینی را با سلام و صلوات به منبر نشاندند به هندی ها چه ربطی دارد؟
همان مجاهدین که دشمن قسم خورده تمام سمبلهای شاهنشاهی ایران بودند تا دستشان از صدام حسین قطع شد به فکر پرچم شاهنشاهی شیر و خورشید سرخ افتادند.
جمله « شیر پشت به خورشید» در شروع مطلب شما بیان درستی نیست. پشت کردن به کسی یا چیزی نشان از بی اعتنائی به آن کس یا آن چیز دارد . خورشید بر پشت شیر قرار گرفته و با هم همراه هستند.
یکی از رذیلانه ترین اقدامات بیانگذار جمهوری اسلامی حذف شیر و خورشید از پرچم ایران بود، درحالی که یکی از القاب امام اول شیعیان« اسد الله » یا شیر خدا است.
اشتباه مهلک مردم قدر نشناسِ جاهل در ۳۹سال پیش
هندی ها شیر ایرانی رو از ما گرفتن و در ازاش پیر هندی با عمامه سیاه و نماد سیکا بر روی بیرق رو بما تحویل دادند!! این تمام فلسفه قیام متوحشانه ۱۹۷۹ میلادی بود…
روضه خوانی که برای ایرانیان “شیــــــــــــــــــــــــــر ” شده است!
…بالا رفتن و بدرجه ” شیری ” رسیدن نیاز به » غسل تعمید « و پاکیزه شدن داشت. مرد شیر شده همانند شیر باید زورمند ترین همردیفانش باشد به شیرمرد احترام می گزاردند، امروزه هم زبانزد است که: فلان کس ” شیر شده ” یا » فلانی برای ما شیر شده!«. یعقوب لیث و برادرش عمرولیث و پدرشان به پله شیری ( لیث) رسیده و در تاریخ شیر مرد شده و جوانمرد بودند. پلهء پــدر بالاترین مرحله بود؛ واژه پیر( پی یر ، پتر و پاپ و پاپا…) و ” پیر مغان، پیر دیر و پیر طریقت از پیر مهری گرفته شده است.الهی پیـــر شوی جـــوان!؟ [ آئین مهر، تاریخ راز آمیز میترائی ؛ نوشته و پژوهش هاشم رضی، تهران)
روضه خوانی که برای ایرانیان “شیــــــــــــــــــــــــــر ” شده است!
آئین مهر، مانند دین های بزرگ نیست، بلکه یک آئین سنتی یی است که آغاز آن تاریک است، مهریان آئین مهر را به هندوستان و به ایران آوردند و از ایران به امپراتوری رُم رفته. در این آئین نوجوانان را به ” مهیار ” برای پرورش و آموزش می سپردند.کسی که ” مهری ” شده بود می توانست تا هفت پله ترقی کند تا شایستهء رهبری مردم شود. این هفت درجه را با نام رومی آن را اینجا می آورم ۱ ــ کلاغ (Corax )، ۲ ـ نامزد (Nymphus )، ۳ ــ جنگی (Miels )، ۴ ــ شیــر(Leo )، ۵ ــ پارسا ( Perses)، ۶ ــ مهرپویا ( Heliodromus) ، ۷ ـ پدر ( Pater ). در هر مرحله، آموزش و آزمایشهای دشواری را بایستی طی می کردند تا شایسته درجه بعدی باشند…. ادامه
دست گزارشگر المانی هم درد نکند برای تهیه این گزارش که در داخل ایران فعلا زنده ای برای افشاگری پدر سوختگی های اخوندها و پاسدارها وجود ندارد .
امیدواریم به زودی نویسندگانی همچون روانشاد زرین کوب پیدا شوند و چهل سال جنایات و غارت و بی ناموسی و انچه که بر سر این مردم و کشور توسط ملاهای غیر ایرانی چون :
– خمینی با اصل و نسب کشمیر هندوستان
– خامنه ای با اصل و نسب کشور عراق
را برای ثبت در تاریخ نگارش کند .
نه این پیش بینی نباید اتفاق بیافتد .
صبر کردن تا پنج سال دیگر ! امیدواریم در همین سال کلک حکومت ملاها کنده شود و…..
اگر کتاب دو قرن سکوت روانشاد عبدالحسین زرین کوب را مطالعه کرده باشید متوجه میشوید که حکومت جنایت و غارت خمینی هندی زاده هم همانند حکومت عمرخطاب تازی بعد از سرنگون شدن شاهنشاهی ساسانیان است . کپی برابر اصل و هیچ تفاوتی بین این دوحکومت وجود ندارد .
تلاش چهل ساله حوزه های علمیه قم و نجف و مشهد و اصفهان و تبریز و ام .ای .سیکس و کا گ ب و……و که به نابودی فرهنگ و انچه که نماد ایرانیت و تمدن ایرانی منجر شده را شامل شده است .