یوسف مصدقی- این روزها، در میانهی بحران فراگیر ناشی از سیلابهای مستمر، آنچه بیش هر چیز مردمِ بلازده را به ستوه آورده، فقدان مدیریت بحران در دستگاه عریض و طویل ادارهی کشور است. از صدر تا ذیل قوهی مجریه بعلاوهی نهادهای نظامی و امنیتی زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی، مبهوتِ قهر طبیعت، مشغول نظارهی زیر آب رفتنِ هست و نیست مردم سیلزده و نابودی زیرساختهای مختصرِ مناطق آبگرفته هستند.
طنز سیاه ماجراهای اخیر اما حضور واحدهای تخریب و انفجار سپاه پاسداران برای انهدام پلها، جادهها و خط آهنی بود که همین چند صباح اخیر و پس از لفت و لیس فراوان برادران قاچاقچی و کنتراتچی سپاهی به بهرهبرداری رسیده بودند. این ساخت و سازهای غیراصولی و خطرناک که صرفا بهانه برای پر کردن جیب چپاولگران فرقهی تبهکار و ایجاد شغل برای عمله و اکره دزدان حکومتی هستند، عیار استحکام و پایداری خود را در وقت بحران نشان دادند.
حضور تخریبچیان همیشه در صحنهی سپاه، در عین حال نشاندهندهی پیچیدهتر شدن رفتار چپاولگرانهی نظامیان فرقهی تبهکار است. اگر تا دیروز برای چاپیدن و غارت مردم و مملکت، مستقیم و سرراست سراغ اموال عمومی میرفتند یا به بهانهی گرفتن حقالکشف، تمام آنچه به عنوان قاچاق توقیف کرده بودند را بالا میکشیدند، حالا یاد گرفتهاند که بیتالمال را با تخریبِ آنچه قبلا تُفکارانه و بیمبالات ساختهاند چپو کنند و پس از مدتی دوباره از بودجه عمومی، بنای تخریبشده را، همانطور مفتضح، بازسازی کنند.
فارغ از مضحکهی تکراری تخریب و بازسازی، جفنگترین موضوعی که طی ایام سیل سراسری از سوی دستگاه تبلیغاتی فرقهی تبهکار دنبال میشد، سوء استفاده از درماندگی مردم سیلزده جهت ترویج خرافه و تبلیغ تقدس برای علی خامنهای بود. در همان هفته نخست سال و در میان هیاهوی سیلاب، چندین وبسایت وابسته به دستگاه امنیتی فرقهی تبهکار، همزمان با یکدیگر، بخشی از خاطرات خامنهای را منتشر کردند که به ماجرای سیل بلوچستان در تابستان سال ۱۳۵۷ میپرداخت. این خاطرات- که نخست به زبان عربی و برای شیعیان پاکیزهی سامرا و نجف تولید شده- را به تازگی به فارسی برگرداندهاند تا مریدان فارسیزبان حضرت هم از برکت آن بهرهمند شوند. ولایتمداران تبهکار که هیچ تپهای را گُلکاری نکرده رها نمیکنند، به بیتی از یک غزل حافظ نیز تجاوز کرده و عنوان یاوههای مذکور را «خون دلی که لعل شد» گذاشتهاند.
بر مبنای خاطرات کذایی، سیدعلی خامنهای در ایام تبعید، وقتی در شهرستان ایرانشهر با سیل روبرو میشود، «ذهن»اش «فعال میشود و به دنبال هر وسیلهای برای مقابله با وضع موجود میگردد»، از قضا جیب گشاد قبای رهبر آتی مسلمین جهان، مملو از «تربت حسینبنعلی» بوده و او با این سلاحِ کاری به مقابله با سیل میشتابد و با ریختن مشتی از خاک گور امام سوم شیعیان در سیلاب، جلوی سیل را میگیرد!
ممکن است خوانندگان این سطور نپذیرند که چنین تبلیغات سطحی و بیظرافتی در جامعهی جوان و تحصیلکردهی ایران اثر دارد اما چون نیک بنگریم، هنوز بخش بزرگی از همین جامعهی درسخوانده و جوان، نه تنها به معجزه و کرامت ائمه و اولیاء شیعه باور دارند بلکه به وقت بروز مشکلات و بلایا، به تأثیر نوشیدن آب تربتآلوده و دخیل بستن به ضریح سادات شیعه بیشتر باور دارند تا پذیرش واقعیت و یاری خواستن از عقل حسابگر برای چارهجویی! به قول تنها فیلسوف ایرانی عصر ما، آرامش دوستدار: « هیچ منطقی حکم نمیکند که این یا آن جامعه به قیاس واکنشهای اندامی و ارگانیک بتواند از زهری که در آن تولید یا تزریق شده پادزهر بسازد، به ویژه جامعهای که سراسر عمر فرهنگیاش را در مسمومیت دینی سپری کرده و در اعتیاد به آن زیسته است. مگر میشود از آغاز تاریخ تا کنون بهیمهی الهی بود و از امروز به فردا دانا، آزاد و سرفراز گشت!»*
دستگاه تبلیغاتی فرقهی تبهکار روی جهل بیشینهی مردم ایران به عنوان «احشام الاهی»، حساب میکند. اینهمه ذکر معجزه و کرامت که از بام تا شام بر منابر و در رسانههای حکومتی و شبهحکومتی به خورد مردم داده میشود، کارکردی بطئی و زمانمند دارند. صدها سال است که ارباب عمامه با تکرار یاوه و ذکر مصیبت، به آهستگی ناخودآگاه عموم جامعه را در اختیار گرفتهاند و به مدد این حربه، همواره سوار بر خر مراد ماندهاند.
وقتی بحران وسیعی چون سیل اخیر رخ میدهد، دستگاه ناکارآمد حاکم، پس از تظاهر به استفاده از تکنولوژی و ابزار مهندسی پیشرفته، سرِ آخر سراغ جعبهی مارگیری و تربتِ آقا و دستهی سینهزنی و عَلَم بیست و یک تیغه میروند. چند صباحی هم که از ماجرا بگذرد، همهی فلاکت و بدبختی ناشی از بلا را گردن معاصی مردم و مشیت الهی میاندازند و خلاص!
شوربختانه ما ایرانیجماعت، میراثدار فرهنگی هستیم که پرداختن به ماورای طبیعت را ارجمندتر از شناختن خودِ طبیعت میداند. تاریخ ما پر است از شارلاتانهای طاق و جفتی که در عین ناتوانی از علاج سلسله بول یا قبض مزاج خودشان، ادعای تصرف در طبیعت و خرق عادت داشتند. هنوز هم مُلک ایران پر از هزار جور دکان دو نبش است که به واسطهی جهل جاری در میان عوام و خواص جامعه، رونق دارند.
دور نیست که با فرو نشستن سیل و عادی شدن اوضاع، نقل معجزات و کرامات اولیاء شیعه و امامزادگانِ غریقنجات همه جا بپیچد و خیل احشام الاهی به پابوس آستان و بُقاع متبرکهای بروند که معجزهآسا از آسیب سیلاب در امان ماندهاند!
*دوستدار، آرامش. درخششهای تیره. انتشارات خاوران. چاپ دوم، پاریس ۱۳۷۷- ۱۹۹۹. ص ۹
*کاترپیلار یکی از مشهورترین و بزرگترین شرکتهای آمریکایی تولیدکننده ماشینآلات سنگین در زمینهی عمران و آبادی از جمله راهسازی است.
بنظر می رسد اشاره خامنه ایی به تربت وسیل تقلیدی از این قسمت سریال قدیمی مثل آباد باشد، از دقیقه ۳ و ۳۳ ثانیه این ویدیو، دقیقا به چنین حکایتی اشاره شده است. دروغگو فراموشکار است و در این مورد خاص همچنین ابله !!!
https://youtu.be/NpGVzUS6ITw
آری! این نوشته گواهی برسخن آلبرت انیشتین است که فرمود: درجهان دو چیز انتها ندارد نخست «خریت بشر» و دویم«کهکشان»البته دربی انتها بودن دومی شک دارم اما اولی نه!!!!! من به شخصه همانگونه که شما فرمودید؛اینهمه بدبختی را زاییده ناتوانی ذهنی انواعی از بشر میدانم که دلایل این ناتوانی گونه گون است و شاید اثر ژنتیک در آن بارز باشد. با سپاس اسفند ص،
جناب مصدقى افرادى که دنبال خرافه پرستى هستند سه گروه هستند:
اولین گروه که اکنون بسیارند، تاجرند. یعنى این وسیله اى براى درآمد بیشترشان است. که اکنون به دلیل سیاست هاى رژیم بسیارند. از جمله خود خرافه سازانى چون خامنه اى از این جمله هستند.
گروه دوم، به اجبار تن به این اراجیف مى دهند. آنان یا از ترس یا به علت نزدیکى با این افراد این حرکات را بدون اعتقاد و بدون توجه به منافع مادى انجام مى دهند.
گروه سوم ناآگاه ها هستند.
مسئله اى که دامن مى زند فقر است. فقر و ناتوانى از حل مشکلات اساسى افراد را مجبور مى کند به چیزى براى امید پناه ببرند. اینان گروهى هستند که خود را به نادانى مى زنند تا امید را از دست ندهند.
طغیان فرات و انار بهشتی ( خرابی های سیل را جبران ، برق را مجانی و مسکن میسازیم و…بروز سیاه می رسانیم …)
در زمان خلافت علی(ع) رود فرات طغیان کرد، مردم از آن حضرت استمداد کردند. حضرت به طرف فرات حرکت و به فرات که رسیدند آب تا سر اسب امام بود. ضربه ای با ” کف دست ” به آب زدند، آب فورا سه ذراع ( حدود ۳ متر ) پایین رفت ؛ زمین ها خشک وخرابی ها ساخته شدند!! ناگهان اناری به بزرگی یک هنوانه از آب فرات بیرون آمد، آنرا گرفتند و به حضرت دادند. فرمود: این اناری است از انارهای بهشت. و میوه های بهشت را در ” این دنیا فقط پیامبر و وصی او ” که منم باید بخورند نه کس دیگر. اگر این گونه نبود آن را بین شما هم تقسیم می کردم!
مسلما جهالت و ندانستن در مورد آنها مصداق ندارد چون از کشوری هستند که پیشقراول علوم و تکنولوژی وجریان آزاد اطلاعات است، ضمن اینکه منظومه شمسی را به تسخیر در آورده است. لیکن آن باورمندان به زمین مسطح، مسلما بی آزارتر از شیعیان آخرالزمانی ایرانی می باشند. از سویی دیگر، در مورد برخی مذهبیون، شاید نوعی طمعکاری آن جهانی برگرفته از مفهوم Pascal’s Wager نیز نقش داشته باشد.
ادامه،
بنظرم عامل حماقت Stupidity بیش از عامل جهالت Ignorance در به تسخیر در آوردن ذهن یک فرد مذهبی توسط ویروس دین نقش دارد. جهالت به معنی عدم آگاهی و ندانستن است. در حالیکه رفتارها و عقاید حیرت آور مذهبیون ناشی از حماقت و عدم برخورداری از توان ذهنی برای درک مسائل ساده حتی با استفاده از حس عام Common sense است. البته واضح است که دین فروشان شارلاتان نیز از حماقت مذهبیون بهره می جویند. به باورم بهترین مثال برای ارتباط تنگاتنگ حماقت، و نه جهالت، با باور و ایمان مذهبی، گروهی اندک از مسیحیان بنیادگرای آمریکایی هستند که معتقدند زمین مسطح است که به Flat-earthers شهرت دارند.
ادامه،
برقراری و استمرار تنها حکومت دینی در جهان، تعداد رو به افزایش امام زاده ها ( بعد از مرگ هم تولید مثل می کنند) ، افزایش زیارتهای مذهبی، افزایش مراجعه به دعا نویسان، رواج طب سنتی و اسلامی، اختصاص اکثریت مطلق کتب منتشره به عناوین مذهبی، افزایش نامگذاری های مذهبی برای نوزادان ( علی، فاطمه، حسین، مهدی، زینب با فاصله بسیار در صدر هستند) ، تنها مثال هایی از دینخویی اکثریت ایرانیان و بویژه بورژوازی شیعه ساکن در شهرهای هلال شیعه ( و یا حتی ساکن در لس آنجلس و تورنتو و لندن و ..) هستند.
با آقای مصدقی کاملا موافقم. ای کاش مشکل فقط خلافت شیعه بود. معضلات فرهنگی این مردم بسیار ریشه دار و بغرنج هستند بر اساس علم memetics, ویروس دین بسیار فعال، انطباق پذیر، مقاوم و دارای سرعت تکثیر بسیار و نرخ بالای سرایت است. معمولا افراد مذهبی، زودتر ازدواج می کنند، از لیبیدوی بالاتری برخوردارند و بیشتر تولید مثل می کنند و فرزندانشان نیز در اثر ژن و تربیت مذهبی، افرادی مذهبی می شوند. این یعنی تکثیر شتابان ویروس مذهب. حتی آگاهی، تحصیلات عالیه و زندگی در دنیای آزاد نیز تاثیری در زندگی یک فرد مذهبی ندارد. به هر حال این شیعیان ایرانی بودند که در آستانه قرن ۲۱، برای برقراری اولین حکومت دینی تاریخ بشر، قیام کردند.