خاطرات عبدالرضا انصاری، دولتمرد پیشین، که چندی پیش از سوی انتشارات Ibex در آمریکا انتشار یافت،عنوان «دهمین مجلّد از مجموعه توسعه و عمران ایران» را بر خود دارد.
جمشید آموزگار، در پیشگفتار این کتاب مینویسد «در میان خاطرات گونه گونهای که تا کنون پراکنده شده، خاطره عبدالرضا انصاری از امتیازی ویژه برخوردار است چرا که با اصالتی کم همتا، دقتی در خور تحسین و بینظری سزاوار تمجید همراه است».
به جهت علاقمندی نسل جوان به ریشهها و عوامل سازندگی ایران در دوران پهلوی کیهان لندن طی چند هفته به بازنشر خاطرات عبدالرضا انصاری در گفتگو با غلامرضا افخمی میپردازد.
*****
[بخش۱] [بخش۲] [بخش۳] [بخش۴] [بخش۵] [بخش۶]
اولین جلسه این هیأت در سازمان برنامه بهریاست آقای دکتر محمدعلی ملکی وزیر بهداری و با شرکت آقایان مهندس احمد زنگنه مدیرعامل سازمان برنامه، دکتر محمود حسابی وزیر فرهنگ، مهندس خلیل طالقانی وزیر کشاورزی و مهندس ابوالحسن راجی معاون سازمان برنامه که سمت دبیر اجرایی کمیته را عهدهدار بود، تشکیل گردید.
مذاکرات جلسه به زبان انگلیسی انجام میشد ولی چون بعضی از اعضای کمیته بهزبان انگلیسی تسلط نداشتند و نظرات خودشان را به فارسی بیان میکردند لذا ترجمه مطالب بهعهده من گذاشته شد.
در جلسه اول پس از مراسم آشنایی و خوشآمدگویی، کلیات برنامه پیشنهادی دولت آمریکا بهاطلاع آقایان اعضای کمیته رسانده شد و بطوری که در خاطرم هست ابتدا وارن از علاقه دولت آمریکا به همکاری با دولت ایران برای رفع مشکلات اقتصادی که پس از جنگ جهانی دوم پیش آمده بود و لزوم استفاده بهتر از منابع طبیعی و انسانی ایران توضیحاتی داد و اظهار داشت هرچند به نظر میرسد که دولت ایران برای رفع مشکلات اقتصادی خود دچار مضیقه مالی است ولی به نظر دولت آمریکا ایران دارای منابع طبیعی بسیار عظیم و نیروی انسانی با استعدادی است که هرگاه با بهکارگیری روشهای پیشرفته فنی از آنها بهرهبرداری بهتری شود، میتوان انتظار داشت که در مدت زمان کوتاهی مشکلات کنونی به نحو اساسی و پایداری برطرف گردد و در این راستا کمکهای فنی که از طریق برنامه اصل چهار عرضه میگردد در اختیار دولت ایران قرار خواهد گرفت.
آقای دکتر ملکی نیز از طرف دولت ایران اعلام کردند که از این پیشنهاد دولت آمریکا نهایت تشکر حاصل است و آمادهاند که در چهارچوب موافقتنامهای که در اینباره بهامضاء میرسد، همه گونه همکاری را با سازمان اصل چهار انجام دهند. پس از سخنانی که در اینباره از طرف یک یک اعضای کمیته اظهار شد مقرر گردید پیشنویس موافقتنامه لازم از طرف مقامات آمریکایی تهیه و به کمیته ارائه گردد.
طی دو سه هفته بعد و پس از تشکیل چندین جلسه بالاخره متن نهائی موافقتنامه کلی همکاری بین دولت ایران و مقامات اصل چهار تهیه و برای امضاء آماده گردید و قرار شد در یک جلسه خاص در سازمان برنامه مراسم امضاء برگزار شود.
در روز تعیین شده جلسه کمیته با شرکت تمام آقایان وزراء تشکیل گردید و آقای دکتر ملکی آمادگی کمیته را برای امضای موافقتنامه اعلام داشت و در موقعی که نسخههای تهیه شده به انگلیسی و فارسی بین اعضای کمیته تقسیم شد، آقای دکتر حسابی وزیر فرهنگ اعلام کردند که فقط در صورتی امضا خواهند کرد که این نسخه موافقتنامه را آقای دکتر مصدق نخست وزیر شخصاً ملاحظه و اجازه امضای آن را به ایشان بدهند. و در مقابل اظهار آقای مهندس زنگنه که اعلام داشتند آقای نخست وزیر اجازه امضای آن را دادهاند، ایشان قانع نشدند و گفتند معتقدند باید یکبار دیگر آقای نخست وزیر این موضوع را تأیید نمایند. البته این وضعیت برای سایر آقایان وزرای حاضر در جلسه بسیار ناراحتکننده بود ولی بالاخره تصمیم گرفتند که آقای دکتر حسابی به اتفاق یکی دیگر از آقایان وزرا به حضور آقای دکتر مصدق برسند و اجازه لازم را اخذ کنند و چون محل نخستوزیری با سازمان برنامه فاصله زیادی نداشت (فاصله بین خیابان استخر و خیابان کاخ) در حالی که کمیته هنوز تشکیل بود، آقای دکتر حسابی و آقای مهندس زنگنه به نخستوزیری رفتند و پس از حدود کمتر از یک ساعت، مراجعت کردند و موافقت نخستوزیر را اعلام داشتند.
چندین سال بعد، از آقای مهندس زنگنه شنیدم که در آن جلسه چه صحبتهایی شده بود. ایشان گفتند وقتی خدمت آقای دکتر مصدق رفتیم پرسیدند اشکال شما با این قرارداد چیست؟ آقای دکتر حسابی جواب داده بودند که میگویند آمریکاییها میخواهند خر قبرسی، گاو هلندی و بذر فلان بیاورند در حالی که ما احتیاج به پول داریم. آقای دکتر مصدق میپرسند در قبال این چیزها که میآورند آیا میخواهند چیزی هم ببرند؟ جواب منفی میدهند. ایشان میگویند «اگر چیزی نمیبرند بگذارید خر بیاورند، گاو بیاورند، سگ بیاورند. تا وقتی میآورند و نمیبرند، اشکالی ندارد. بروید امضا کنید.»
به این ترتیب موافقتنامه کلی که هدف و حدود برنامههای مورد نظر و وظایف مقامات ایرانی و آمریکایی را تعیین مینمود، بهامضای کلیه اعضای کمیته رسید. تا آنجایی که به خاطر دارم در این موافقتنامه کلی هدف، رفع مشکلات اقتصادی ایران از طریق کمکهای فنی به وزارتخانهها و سازمانهای مختلف دولت ایران تعیین شده بود. برای رسیدن به این هدف، مراحل مختلف در نظر گرفته شده بود که عبارت بودند از: اول طرح مسئله مورد علاقه دولت ایران در کمیته عالی وزرا، دوم امضای قراردادهای جداگانه (در چهارچوب موافقتنامه کلی) با وزارتخانه و یا سازمان مستقل دولت ایران. سوم تعیین یک نفر مجری طرح از طرف وزارتخانه و یا سازمان مستقل.
طبق موافقتنامه کلی مقرر بود که در هر یک از قراردادهای جداگانه هدف و منظور از اجرای طرح، بطور کامل توضیح داده شود. کلیه هزینههای اجرای هر طرح اعم از حقوق و مزایا و هزینههای اداری کارکنان چه آمریکایی و چه ایرانی و خرید وسائل و ماشینآلات حمل و نقل چه در ایران و چه در خارج، تماماً از طرف سازمان اصل چهار تأمین گردد. در مقابل، وزارتخانهها و سازمانهای ایرانی تا حد امکان متخصصین و کارکنان ایرانی را که مورد نیاز طرح باشند تأمین کنند ولی پرداخت حقوق و مزایای آنان بهعهده سازمان اصل چهار باشد…
[ادامه دارد]