تازهترین نظرسنجی درباره تمایل مردم در ایران به مهاجرت نشان میدهد ۹۳ درصد از پاسخدهندگان تا حال بطور جدی به مهاجرت از کشور فکر کردهاند. نیمی از این افراد نیز برای مهاجرت اقدام کرده و در حال آماده کردن مدارک یا در انتظار ویزا و برنامهریزی سفر هستند.
«پایگاه دادههای باز ایران» در یک نظرسنجی موضوع مهاجرت ایرانیان را بررسی کرده که نشان از افزایش شدید میل به مهاجرت در میان مردم کشور دارد.
بر اساس یافتههای این نظرسنجی ۹۳ درصد از پاسخدهندگان میگویند که تا حال بطور جدی به مهاجرت از کشور فکر کردهاند. حدود نیمی از این تعداد میگویند که برای مهاجرت خود دست به اقدام عملی زدهاند.
همچنین افراد با تحصیلات دانشگاهی بیش از کسانی که تحصیلات دانشگاهی ندارند، میگویند برای مهاجرت اقدام کردهاند. بیش از نیمی از پاسخدهندگان در فاصله سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸ به فکر مهاجرت افتادهاند.
از سوی دیگر بیشترین افرادی که به مهاجرت فکر کردهاند، بین سنین ۲۹ تا ۳۰ سالگی هستند. افراد مجرد بیشتر از ۱۳۸۸ به بعد به فکر مهاجرت افتادهاند و افراد متاهل بیشتر بعد از ۱۳۹۸. اما افراد پیشتر متاهل (جدا شده/ طلاق گرفته/همسر از دست داده) بیشتر پیش از ۱۳۸۸ به این فکر افتادهاند.
نتایج این نظرسنجی نشان میدهد که بیشترین میزان پاسخدهندگان (۱۰ درصد) میگویند اولین بار در سال ۱۳۹۸ به این فکر افتادهاند که از کشور خارج شوند.
افراد دارای مشاغل قراردادی/موقت بیشتر از ۱۳۸۸ به بعد به فکر مهاجرت افتادهاند و افراد شاغل به تحصیل بیشتر از سال ۱۳۹۸. اما افراد با شغل دائمی و یا بیکار و بازنشسته، بیشتر پیش از ۱۳۸۸ در فکر مهاجرت بودهاند.
بر اساس این نظرسنجی نزدیک به نیمی از پاسخدهندگان میگویند بین سنین ۲۰ تا ۳۰ سالگی برای اولین بار به فکر مهاجرت افتادهاند. افرادی نیز در سنین دبیرستان و بلافاصله پس از دیپلم به دنبال مهاجرت از ایران بودهاند بطوری که از هر ۴ نفر از پاسخدهندگان حدود یک نفر گفته است در سن کمتر از ۲۰ سالگی برای اولین بار چنین فکری در سرشان افتاده است.
در گزارش «پایگاه دادههای باز ایران» تأکید شده که با وجود آنکه ۹۳ درصد از پاسخدهندگان میگویند زمانی در زندگی خود به مهاجرت فکر کردهاند، اما تنها حدود ۵۵ درصدشان گفتهاند برای این فکر دست به اقدام عملی زدهاند.
همچنین حدود ۶۰ درصد از شرکتکنندگان در این نظرسنجی میگویند به احتمال بیش از ۵۰ درصد در آینده نه چندان دور به کشوری دیگر مهاجرت خواهند کرد. ۲۷ درصد از پاسخدهندگان میگویند به احتمال بیش از ۹۰ درصد در آینده نه چندان دور، به خارج مهاجرت خواهند کرد.
این گزارش افزوده که فراخوان برای شرکت در این پیمایش آنلاین از ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ تا ۸ فروردین ۱۴۰۲ برای مدت دو هفته در دسترس کاربران بوده است. در این مدت، ۱۵۶۷ نفر از کاربران فضای مجازی در این فراخوان مشارکت کرده و به پرسشهای مطرح شده پاسخ دادهاند. ۷۲ درصد از پاسخدهندگان مرد و ۲۷ درصد زن بودهاند. حدود یک درصد از پاسخدهندگان جنسیتی دیگر را برای خود برگزیدهاند.
۹۷ درصد از پاسخدهندگان به این فراخوان در مناطق شهری و ۳ درصد باقی در مناطق روستایی ساکن بودهاند. شرکتکنندگان در این نظرسنجی در ۳۱ استان کشور پراکنده بودهاند. چنان که انتظار میرود، بیشترین پاسخدهندگان میگویند ساکن تهران هستند.
کمترین میزان پاسخدهندگان ساکن استان خراسان جنوبی و کهگیلویه و بویراحمد بودهاند. میانگین سنی شرکتکنندگان ۳۴ سال بوده است. ۴۴ درصد از پاسخدهندگان تحصیلاتی کمتر از کارشناسی داشتهاند و ۵۶ درصد بیش از کارشناسی. همچنین، ۴۲ درصد از آنها مجرد و ۴۹ درصد متاهل بوده و دیگران در گذشته دارای همسر بودهاند. ۳۴ درصد از شرکتکنندگان شغل دائمی داشته و ۴۶ درصد در وضعیت شغلی قراردادی و موقتی بودهاند. ۱۴ درصد پاسخدهندگان نیز بازنشسته یا بیکار و ۶ درصد در حال تحصیل بودهاند.
همانطور که از نتایج این نظرسنجی نیز مشخص است موج مهاجرت از ایران در سالهای گذشته افزایش یافته بطوری که به گفته رئیس رصدخانه مهاجرت ایران «در سال ۱۴۰۲ احتمالا یکی از شدیدترین و وخیمترین موجهای مهاجرت را فقط در بحث فرار مغزها خواهیم داشت.»
موج مهاجرت متخصصان ایرانی به کشاورزان رسید؛ پیشبینی سال هولناک مهاجرت نخبگان ایرانی در ۱۴۰۲
بهرام صلواتی از اصطلاح «مهاجرت تودهوار» برای آنچه در خروج منابع انسانی از کشور در جریان است استفاده کرده و گفته که «امروز دلایل اجتماعی، اقتصادی، محیطزیستی، فرهنگی و سیاسی بر همدیگر منطبق شدهاند. شاهد حضور نیروهای دافعی و رانشی در داخل کشور و نیروهای کششی و جاذبهای خارج از کشور هستیم. وقتی این حالت اتفاق بیفتد، موضوع فقط مهاجرت گسترده یا محدود یک طبقه خاص _استعدادهای برتر و نخبگان_ نیست، دستههای مختلف مردم از جمله ورزشکاران، هنرمندان، استادان، معلمان، کارگرها در صنفهای مختلف مهاجرت میکنند. وقتی این شواهد را کنار هم میگذاریم، متوجه میشویم که وارد مهاجرت عام یا تودهوار شدیم. ما دو سال پیش شواهدش را دیده بودیم و هشدارهای لازم را هم دادیم.»
رئیس رصدخانه مهاجرت ایران تأکید دارد که «در دهه ۷۰ عوامل اقتصادی تعیینکننده بود و موج مهاجرتی جدیدی شکل گرفت. در اواخر دهه ۸۰، تحولات انتخابات ۸۸ باعث شد موج جدید مهاجرت سیاسی و اجتماعی شکل بگیرد. در اواخر دهه ۹۰ و اوایل قرن جدید، ما شاهد پیوست عوامل اجتماعی و اقتصادی هستیم. وقتی حوادث آبان ۹۸ اتفاق افتاد یا موشک به هواپیمای اوکراینی اصابت کرد، ما نتوانستیم پاسخهای قانعکنندهای به این بحرانها بدهیم؛ این مطالبات و فشارها به هم پیوند خورد و موجب شد قویترین حلقه رانشی شکل بگیرد. وقتی این حلقه شکل گرفت، در ادامه بقیه حلقهها هم شکل میگیرد. مثلا سرمایهگذاری مهاجرتی خانوارها به وجود آمد، برای مثال شاهد افزایش میل حضور در کلاسهای زبان هستیم و درخواست مهاجرت دانشجویان بیشتر شده است. حتی برخی از خانوادهها برای فرزندانشان در سطح مدارس و مهدکودکها سرمایهگذاری کردهاند!»
بحرانهای اقتصادی و اجتماعی گسترده در ایران که طی چهار دهه گذشته زندگی و اشتغال را برای رستههای مختلف شغلی و اقشار مختلف دشوار کرده سبب سرعت گرفتن موج مهاجرت از ایران شده است.
در نخستین سالهای پس از انقلاب ۵۷، مهاجرت بیشتر مربوط به فعالان سیاسی مخالف و منتقد جمهوری اسلامی بود اما به مرور دانشجویان نخبه، پزشکان، مهندسان، کارآفرینان نیز به موج مهاجران از ایران پیوسته و در سالهای اخیر نیروی کار ماهر و حرفهای از طراح فرش و قالیباف تا کارگران و استادکاران فنی و صنعتی و حتی کشاورزان نیز به دنبال مهاجرت از ایران هستند.
در حالی که جمهوری اسلامی آرامش و امنیت و درآمد را از اقشار مختلف گرفته و آنها را ناچار به مهاجرت از کشور میکند اما دیگر کشورها بر اساس نیازهای توسعهای و اقتصادی، با آغوش باز از نیروهای کار ایرانی استقبال میکنند. اکثر کارگران و استادکاران فنی راهی عراق شدهاند، طراحان و فرشبافان مورد استقبال ترکیه قرار گرفتند و پزشکان و پرستاران جذب کشورهای حاشیه خلیج فارس شدند. آخرین گزارشها نشان میدهد استرالیا نیز به یکی از مقاصد اصلی کشاورزان ایرانی تبدیل شده و برای کشاورزان «ویزای کشاورزی» صادر میکند تا سالها تجربهای که نسل به نسل درباره کشت به کشاورزان ایرانی رسیده و طی دهههای گذشته با علم و صنعت درآمیخته، به توسعه کشاورزی در استرالیا کمک کند.
هشدار درباره «فروپاشی نظام سلامت» به دلیل انصراف از تحصیل و کار، و مهاجرت کادر درمان
روزنامه «هممیهن» نیز اواخر فرودین امسال با انتشار گزارشی با عنوان «موج شتابان مهاجرت کادر درمان» نوشته «افرادی که اگر چه همزمان هم پزشک و هم دانشجو هستند، اما مورد انواع بیعدالتیها قرار گرفته و سرانجام از ادامه فعالیت خود منصرف شده یا از کشور مهاجرت میکنند.»
بر اساس این گزارش ساعات کار طولانی، دستمزد پایین، قرار گرفتن تحت توهینهای مکرر، کنارآمدن با نگاه سختگیرانه وزارت کار و ناامیدی از آینده شغلی، تنها بخشی از زندگی طاقتفرسای رزیدنت پزشکی است؛ قشری که سخنگوی سازمان نظام پزشکی نسبت به انصراف آنها و البته تبعات هولناک این پدیده هشدار داد. رزیدنتهایی که آینده سلامت کشور باید در دستان متبحر آنها باشد. آنها درواقع پزشکان عمومی هستند که برای متخصص شدن باید ۴ تا ۶ سال در بیمارستانهای دولتی زیر نظر پزشکان متخصص فعالیت کنند. میزان ساعات کاری رزیدنتها در بیمارستان ۴۳۲ تا ۵۴۰ ساعت در ماه عنوان شده است. آمار کاری عجیب و طاقتفرسا برای ارائه خدماتی دشوار که کیفیت آن میتواند تاثیری مستقیم بر سلامت جامعه بگذارد.
محمد شریفی مقدم دبیرکل خانه پرستار در ۱۸ بهمن سال ۱۴۰۱ گفته بود: «براساس آمار درخواست گواهی goodstanding یا همان سوءپیشینه کادر درمان و پزشکان، دستکم سالانه ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ پرستار از کشور مهاجرت میکنند، در واقع ماهانه حدود ۲۰۰ پرستار کشور را ترک میکنند، البته این آمار هم دقیق نیست، چون برخی شخصی و یا از راههای دیگری برای مهاجرت اقدام میکنند.»