یکی از آثار تلخ فقری که با تبلیغات فرزندآوری جمهوری اسلامی پیوند خورده، رواج استفاده از قابلههای تجربی به دلیل نداشتن پول کافی برای زایمان در بیمارستان و همچنین مراجعه اورژانسی زنان با خونریزی شدید و عفونت به بیمارستان است که در خانه با کمک دوست و همسر و اعضای خانواده زایمان کردهاند.
جمهوری اسلامی در حالی سالهاست تبلیغات گستردهای برای فرزندآوری و افزایش جمعیت انجام میدهد که هیچ بستر مناسبی برای این موضوع فراهم نکرده است. در شرایطی که هدف این تبلیغات غیرمسئولانه اقشار فقیر هستند، مشکلات این خانوارها با به دنیا آوردن فرزندان «بیآینده» بیش از پیش افزایش یافته است.
در سالهای گذشته سیاست افزایش جمعیت بارها از سوی علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی مورد تأکید قرار گرفته و دولتها هم همه توان خود را برای تشویق خانوادهها به فرزندآوری به کار میگیرند.
این تبلیغات که بطور مستقیم و مشخص اقشار فقیرنشین و تنگدست را هدف قرار داده سبب بروز مشکلات جدی شده است. تولد نوزاد در خانوادهای که برای تأمین هزینههای جاری با بحران روبروست و هزینههای اضافه شدن یک عضو جدید نیز بحران را تشدید و آیندهای بیش از پیش مبهم را برای تازه به دنیا آمدگان رقم میزند.
در این میان افزایش تورم و گسترش فقر، تغذیه و مراقبتهای دوران بارداری و زایمان را برای بسیاری از اقشار تنگدست و کمدرآمد به بحرانی مضاعف تبدیل کرده است. در همین رابطه یکی گزارش میدانی حکایت از رواج استفاده از قابلههای تجربی و همچنین مراجعه اورژانسی زنانی به بیمارستان حکایت دارد که در خانه با کمک همسر زایمان کرده و دچار خونریزی و عفونت میشوند.
وبسایت «اقتصاد۲۴» در گزارشی از استفاده اجباری زنان از قابله برای زایمان و به دلیل فقر خبر داده و نوشته «هزینههای زندگی آنقدر بالا رفته که همین که ماشینی بگیری و زائو را تا بیمارستان برسانی، در بیمارستان هم بر فرض که بیمه باشی و هزینه زایمان طبیعی رایگان باشد، در حد ضرورت وسایلی بخری و با مادر و نوزاد برگردی منزل، چند صد هزار تومانی از دستت میرود.»
در این گزارش زهرا احمدی کارشناس رشته مامایی که در یکی از محلههای حاشیه تهران کار میکند و با افراد تنگدست و کمدرآمد زیادی برخورد داشته، بخشی از آنچه در ماههای اخیر در رابطه با زایمان زنان این مناطق دیده را روایت کرده است.
زهرا احمدی از یک مراجعهکننده افغانستانی گفته که به صورت اورژانسی و با خونریزی شدید به بیمارستان محل خدمت او مراجعه کرد، مادری که فرزندش را در خانه و به کمک همسرش به دنیا آورده بود. این مادر افغان، اما دچار خونریزی شدید شده بود.
این کارشناس رشته مامایی گفته «این زوج حتی تمایلی نداشتند برای درمان خونریزی به بیمارستان مراجعه کنند، تنها تمایل داشتند با مصرف قرص مشکل آنها حل شود.»
زهرا احمدی توضیح داده که توان مالی کم باعث تن دادن زایمان در خانه شده بود. او اما مادران دیگری را هم میشناسد که به علت فقر نه تنها به پزشک متخصص زنان و زایمان که حتی به ماما هم نمیتوانند مراجعه کنند. آنها برای کم شدن هزینههای زایمان، به قابلههای تجربی پول میدهند.
او گفته درست است که هزینههای زایمان طبیعی در بیماستانهای دولتی رایگان است، اما هزینههای جانبی بستری، تهیه دارو و لوازم مصرفی و… خود میتواند دلیلی باشد تا خانوادهها ریسک زایمان در خانه را به جان بخرند.
نیما محمدی کارشناس پرستاری که سه سال پیش برای کمک درمانی به روستایی در مرز استان لرستان و کرمانشاه رفته بود نیز گفته که زنان این منطقه فرزندان خود را در خانه به دنیا میآورند: «کمترین امکانات زیستی، مانند گاز، برق و آب هم در این منطقه وجود ندارد و محمدی میگوید که پدر و مادرهای این روستا ترجیح میدهند، برای به دنیا آوردن فرزند هزینهای به بیمارستان پرداخت نکنند. یک نوعی از فقر مالی که با فقر فرهنگی هم عجین شده است.»
زهرا مادری ۲۴ ساله ساکن یکی از روستاهای قشم نیز سه فرزند را در خانه و با کمک مادر به دنیا آورده است. همسرش کارگر فصلی ماهیگیری است و درآمد ثابت ندارد و امکان پرداخت هزینه بیمارستان برای آنها وجود ندارد.
او گفته با توجه به سن کم و مادری که تجربهای در قابلگی ندارد، زایمان در خانه بسیار دشوار بوده بطوری که در زایمان آخر بند ناف دور گردن پیچیده بود و بچه تا آستانه مرگ رفته است.
اینها تنها بخشی از مشکلات زنانی است که به دلیل فقر توان مراجعه حتی به بیمارستانهای دولتی برای زایمان را ندارند. بخشی از مشکلات پس از تولد بچه ظاهر میشود. بر اساس قوانین جمهوری اسلامی برای دریافت شناسنامه، گواهی تولد از طرف پزشک نیاز است و نوزادی که تحت نظر یک پزشک یا ماما به دنیا نیامده است، گواهی تولد و شناسنامهای دریافت نمیکند.
یک فعال مدنی به «اقتصاد ۲۴» درباره بچههایی که درد فقر آنها را از داشتن هویت و شناسنامه و حتی تحصیل و امکانات اولیه یک زندگی محروم میکند گفته که «در ۸۰ درصد موارد، دوندگیها برای دریافت شناسنامه فرزندانی که گواهی تولد ندارند، نتیجه نمیدهد و فرزندان هم هیچگاه صاحب شناسنامه نمیشوند.»
از سوی دیگر مشخص نیست در خانوادههای کمدرآمدی که حتی توان پرداخت هزینههای بیمارستان دولتی را برای تولد فرزند ندارند، این کودکان به چه شکل قرار است رشد کنند و هزینههای مختلف از جمله پوشک، شیرخشک، ویتامین و بعدها تحصیل و تفریح آنها چطور قرار است تأمین شود؛ به ویژه آنکه هزینه نگهداری نوزاد در ایران نیز متأثر از تورم بوده و دولت هیچ حمایتی از نوزادان و والدین آنان ندارد.
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۲ برخلاف سیاستهای پیشین برای کنترل جمعیت در ایران، خواستار اجرای برنامههایی برای افزایش جمعیت تا ۱۵۰ میلیون نفر شد و فرمان خود را زیر عنوان «سیاستهای کلی جمعیت» به قوای سهگانه ابلاغ کرد. در پی اعلام سیاست رشد جمعیت از سوی وی، حسن روحانی رئیس دولت وقت نیز دستورالعملی چهار مادهای را به منظور تبیین سیاست کلی افزایش جمعیت به وزارتخانههای کشور، بهداشت و درمان و کار ابلاغ کرد. تسهیل در رشد جمعیت از جمله موارد این دستورالعمل بود.
تبیلغات برای افزایش جمعیت و تشویق خانوادهها به فرزندآوری، محدودیت و ممنوعیت سقط جنین و تدابیر ضدبارداری اما اقشار دارای ضعف مالی و فرهنگی را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد. دولت هیچ برنامه حمایتی موثری از مادران باردار، و یا نوزادان ندارد و همانطور که گفته شد حتی با وجود اینکه به ظاهر زایمان در بیمارستانهای دولتی رایگان است اما جمع هزینههای جانبی از جمله دارو هزینهای را ایجاد میکند که بسیاری از خانوادههای تنگدست توان پرداخت آن را ندارند.