۲۵ ژوئن ۲۰۲۳ در هتل هیلتون وودلند هیلز برنامهای به یاد فخری خوروش که چندی پیش در این شهر درگذشت به ابتکار مجله «جوانان» لسآنجلس برگزارشد. در بدو ورود به سرسرای محل برگزاری یادبود، دفتری در کنار عکس این هنرمند قدیمی سینمای ایران گذاشته شده بود تا حاضران به یادگار در آن بگذارند. در سالن در کنار صحنه و پرده نمایش فیلم عکسهای بزرگی از خوروش و تاجها و دستههای گل دیده میشد.
این برنامه بجای سخنرانی افراد درباره این هنرمند، شامل فیلمی مستند ۴۵ دقیقهای دربارهی فخری خوروش از عباس حجت پناه بود و وی در ابتدای برنامه توضیحاتی کوتاهی در مورد فیلم ارائه داد.
در رابطه با این فیلم که درباره فعالیت هنری ۷۰ ساله فخری خوروش تهیه شده با عباس حجت پناه گفتگویی داشتهایم.
–آقای حجت پناه، آیا این فیلم را برای نمایش در این مراسم تهیه کردید یا اینکه مصادف با درگذشت این هنرمند تئاتر و سینمای ایران شد؟
-برای پاسخ به این پرسش باید برگردم به گذشته. من تهیه کننده و کارگران فیلم در تلویزیون ملی ایران قبل از انقلاب بودم. در اویل دهه ۵۰ خورشیدی مجموعهای مستند را با عنوان «هنر و هنرمند» درباره زندگی هنرمندان برجسته آن زمان شروع کردم. انگیزهی من آن بود که هنرمندان تا زمانی که زنده هستند این مستندها ساخته شود. بنابراین با شتاب مشغول تهیه فیلم از زندگی هنرمندان و مصاحبه با آنها شدم و مستندهایی از استاد احمد عبادی، بهاری نوازنده کمانچه، مهندس سیحون و از نقاشان و گرافیستها و کاریکاتوریستها از جمله پرویز کلانتری و کامبیز درمبخش و رضا مافافی ساختم. درواقع این پروژه را از آن زمان شروع کردم.
۳۷ یا ۳۸ سال پیش که به آمریکا آمدم بعد از مدتی البته با امکانات محدود، پروژهام را با عکاسی از هنرمندان پی گرفتم. پرترههای زیادی از هنرمندان گرفتم که به صورت کتاب درسال ١٩٩۶ منتشر شد. هدف من با این کار ادای احترام به بزرگان هنر و فرهنگ ایران ساکن آمریکا بود.
پس از یافتن امکانات محدود برگشتم به تولید فیلمهای کوتاه از هنرمندان از جمله پروفسور محجوب، پروفسور یارشاطر، نادر نادرپور و بسیارانی دیگر… در حدود ۳۰ فیلم مستند در این زمینه ساختهام. البته در این میان کارهای سفارشی مستند برای امرار معاش نیز بودهاند ولی بیشتر این مستندها را با امکانات محدود خودم و بدون چشمداشت مالی ساخته شدهاند.
و اما در مورد فیلم زندهیاد فخری خوروش باید بگویم که پارسال از طرف دوستی به مهمانی خصوصی تولد ایشان دعوت شده بودم. وقتی خانم خوروش شمعها را فوت میکرد من با موبایلم شاتهایی از ایشان گرفتم که از این شاتها در اول این فیلم هم استفاده کردهام. همانموقع فکر میکردم که در اینجا نه سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران و نه وزارت فرهنگ تحت مدیریت زندهیاد مهرداد پهلبد وجود دارد که از فیلم مستند من درباره این هنرمندان بزرگ حمایت کند؛ و این بزرگان میروند و چیزی از خاطرات آنها شاید باقی نماند. البته در آمریکا با هنرمندان ایرانی مصاحبههایی شده است ولی بیشتر آنها چندان عمیق نیستند و کمتر میشود از آنها به عنوان مرجع استفاده کرد.
اضافه کنم که وقتی در لس آنجلس میگوییم هنرمند، منظور بیشتر خوانندگان و آنهم خوانندگان موسیقی پاپ هستند. من با احترام کامل به تک تک خوانندگان خودمان در اینجا باید بگویم که کار من ادای دین به هنرمندان بزرگی است که در عرصههای دیگری کار خلاقه کردهاند. این کار هم بهخصوص در مورد شخصیتهایی مانند فخری خوروش کار دشواری است زیرا او حدود هفتاد سال روی صحنه تئاتر، پرده فیلم و صفحه تلویزیون حضور داشته. حس کردم که در چنین شرایطی باید خودم آستین بالا بزنم و دست به کار شوم زیرا کس دیگری نیست.
–شما در این کارهای مستند آیا از نیروهای متخصص دیگر هم استفاده میکنید یا اینکه تمام کارها را خودتان انجام میدهید؟
-همانطور که در تیتراژ فیلم آمده تمام کارها را خودم انجام میدهم، از مرحله پژوهش گرفته تا فیلمبرداری آنهم فیلمبرداری با چند دوربین تا صدابرداری و تدوین. در تیتراژ هم با خجالت مینویسم کاری از عباس حجت پناه. در آمریکا وقتی یک فیلم سه دقیقهای ساخته میشود ۱۰ و ۱۵ نفر جزو عوامل تولید فیلم هستند. من در این فیلم از موسیقی احمد عبادی که از بستگان همسر خانم خوروش هستند استفاده کردهام و در تیتراژ هم از او تشکر کردم. از دختر و داماد ایشان هم تشکر کردم. از آقای ذکایی مجله «جوانان» که مشوق من در ساخت این فیلم بود هم در تیتراژ فیلم تشکر کردهام. ذکایی البته در این فیلم صحبت هم کرده است. آقای قریب افشار هم از آرشیو خودش از مصاحبههایی که با خانم خوروش داشته فوتیجهایی را در اختیار من قرار داد. ما در غربت این امکانات لوکس را نداریم که از عوامل دیگر استفاده بکنیم و با وقت خودمان سرمایهگذاری میکنیم.
–از کدام چهرهها و همکاران فخری خوروش در این فیلم استفاده کردهاید؟
-خانم شیرین بذله بودند که خانم خوروش در سال ۱۹۸۵ در فیلم ایشان در آمریکا بازی داشتند. آقای ذکایی به دلیل اینکه در نمایشهایی که خانم خوروش در دهه ۹۰ که در آمریکا روی صحنه آمدند، تمام پوشش خبری این اجراها را در مجله «جوانان» انجام میداد. اضافه کنم که صرفاً برای رونق دادن به فیلم نبود که من از این چهرهها در فیلم استفاده کردم، بلکه تمام آنها، از جمله آقای پرویز صیاد خاطرات جالب و مهمی از خانم خوروش در روزگار جوانی دارند. در آن روزگار به خانم خوروش سوفیا لورن ایران میگفتند که صیاد به این موضوع هم اشاره میکند. افزون بر این، اولین نمایشنامهای که پرویز صیاد در ۱۷ سالگی نوشته و در مسابقه اداره هنرهای زیبا برنده شده بود قرار بود که در کانال ۳ تلویزیون ثابت پاسال تله تئاتر آن بازی شود و خانم خوروش قبول کرده بود که در آن ایفای نقش کند. در آن زمان تله تئاترها زنده پخش میشدند زیرا دستگاه ضبط ویدئو در آن زمان در تلویزیون ملی ایران نبود. این کانال تلویزیونی قراردادی با اداره تئاتر داشت که هفتهای یک نمایش در روزهای شنبه زنده از آن پخش شود. هنرمندان بزرگی مانند علی نصیریان، محمد علی کشاورز، رکنالدین خسروی، فرزانه تاییدی در این نمایشهای زنده ایفای نقش کردهاند. آقای نصیریان در فیلم مستند خانم خوروش نکته مهمی را میگوید که وقتی کار تئاتر سنگلج یا ۲۵ شهریورآن زمان شروع شد به زودی کارش گرفت زیرا مردم از طریق همان اجراهای زنده تلویزیونی با این هنرمندان از قبل آشنایی داشتند. نصیریان اضافه میکند که خانم خوروش در گروه آنها ستاره بود. امروز متاسفانه چیزی از آن نمایشها باقی نمانده است.
باری، خانم خوروش در حدود هفتاد سال فعالیت هنری هم از نظر کیفی و هم کمّی کارهایی که انجام داده قابل مقایسه با دیگران نیست و در همه زمینهها موفق هم بوده است.
در مورد بازیگری خانم خوروش در نخستین کار آقای صیاد به یاد داشته باشیم که در آن زمان اداره تئاتر اجازه نمیداد که هنرمندانش با گروههای دیگر کار کنند. ولی به دستور آقای پهلبد این استثنا را در مورد خانم خوروش قائل شدند. آقای صیاد هم به همین خاطر به نیکی از وزیر فرهنگ و هنر آقای پهلبد یاد میکند.
در این فیلم مستند اشاره میشود که اولین کار سینمایی خانم آغداشلو هم با خانم خوروش در فیلم «شطرنج باد» بوده است. آغداشلو میگوید که خانم خوروش با وجود ستاره بودن در آن زمان با تواضع زیادی با او برخورد کرده است. در فیلم شیرین بذله هم فیلمبردار آن، خانم خوروش را «فخری یک برداشته» مینامیده زیرا خوروش با داشتن تجربه طولانی تئاتر در بیشتر مواقع در همان برداشت اول موفق بوده است.
در مورد حضور نصیریان هم بگویم که شناس بزرگی آوردم که بعد از مدتها که به دنبال نصیریان بودم و نتیجهای نگرفته بودم و ناامید شده بودم و داشتم فیلم را میبستم، از او یک فایل از ایران رسید. آقای نصیریان بیشترین کارها را در همکاری با خوروش انجام داده و حتماً لازم بود که در این فیلم مستند باشن. او هم در ایران گوشهگیر شده و من تلاش زیادی برای تماس کردم که نتیجه نداد. ولی وقتی که تدوین فیلم را تقریباً تمام کرده بودم، یکی از دوستان اطلاع داد که از نصیریان در مورد خوروش در ایران فیلمبرداری شده و من شاتهای نصیریان را بعدا به این فیلم اضافه کردم.
–آیا خود خانم خوروش این فیلم را دید؟
-تمام تلاش من این بود که خانم خوروش بعد از سورپرایز نصیریان فیلم را ببیند. ولی متاسفانه مصادف شد با پرواز ایشان؛ هرچند در ۵ و ۶ ماهی که من مشغول ساخت فیلم بودم خانم خوروش در جریان بود و میراث با ارزشی از ایشان به یادگار خواهد ماند.
–چه بازخوردی از نمایش آن در شب یادبود گرفتید؟
-به شما بگویم یک سنتشکنی در آن شب شد و بجای اینکه کسانی بیایند و صحبتهای گاه بیربط و تکراری در مورد متوفی کنند بکنند، این مستند به نمایش درآمد. من شنیدهام که دختر حانم خوروش نقل کرده که مادرش هم همین را میخواست و گفته بود که تمام حرفهای لازم را در این فیلم زده است. وقتی هم که درمیگذرد بهتر است که علاقمندان از زبان خودش زندگی او را مرور کنند. در این فیلم خانم خوروش از ارادتی که به کارگردانان موج نو سینمای ایران داشت و در فیلمهای آنان شرکت کرده بود صحبت میکند و ارادت خود را به آنان ابراز میدارد. از جمله از ناصر تقوایی کارگردان «نفرین»، فرخ غفاری سازنده فیلم «جنوب شهر»، محمد رضا اصلانی سازنده فیلم «شطرنج باد»، داریوش مهرجویی سازنده «آقای هالو» و بهمن فرمان آرا سازنده فیلم «شازده احتجاب». اطلاعاتی هم که خانم خوروش در فیلم دادهاند اطلاعات بسیار دقیقی است.
من از حدود شش ساعت و خوردهای که ویدئو گرفته بودم مدت زمان فیلم را در۴۵ دقیقه خلاصه کردم. به دست آوردن شاتهای آرشیوی از فیلمهای سینمایی او- که سوای این شش ساعت است- کار بسیار سختی بود. صدابرداری از زندهیاد خوروش هم بسیار سخت بود زیرا صدای ایشان ضعیف شده بود.
در پایان بگویم که من این کار را برای دل خودم کردهام و از استقبال مردم هم راضی هستم. مطمئن هستم ادای دین لازم را کردهام. در نظر دارم که این فیلم را روی یوتیوب بگذارم و در شهرهای مختلف آمریکا و اروپا به نمایش درآورم و واکنش تماشاگران را ببینم.