بهرام فرخی – این روزها، همه فعالان سیاسی باید هوشیار باشند؛ جنبش آزادیخواهی ایران همچون آتشی زیر خاکستر است که هر لحظه ممکن است شعلهور شود. این جرقه ممکن است درون ایران زده شود یا از طریق برخوردهای نظامی در خاورمیانه شکل بگیرد.
در هفتههای اخیر، بحثهای زیادی درباره حملات متقابل جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل مطرح شده است. اما اطلاعات دقیقی در این زمینه در دست نیست و تنها میتوان به عنوان تحلیلگر سیاسی حدسهایی زد. احتمال میرود اینبار حملات رژیم ایران و حزبالله، در صورت وقوع، تنها به اسرائیل محدود نشود و موشکهای آنها در کشورهای دیگر نیز فرود آید. به همین ترتیب، اسرائیل هم احتمالاً تنها حزبالله و لبنان را هدف قرار نخواهد داد.
یکی از نشانههای مهم در این زمینه، سفر بیسابقه وزیر خارجه اردن به تهران است. این سفر میتواند حاکی از این باشد که اردن نیز در معرض تهدید قرار دارد. نقش ترکیه و عربستان سعودی و متحد بزرگ رژیم ایران، روسیه را که دبیر امنیت ملی آن کشور در حال سفر به ایران است، نیز نباید در این معادله نادیده گرفته شود. با تمام این احتمالات، اگر رژیم اسلامی در قتل رهبر حماس دخیل نباشد، خامنهای هرگز رژیم خود را به خاطر یک رهبر فلسطینی سنیمذهب به خطر نخواهد انداخت و حملات انتقامی خود را تا حد ممکن کنترل خواهد کرد.
با این حال، نتانیاهو ممکن است از وضعیت موجود استفاده کرده و ضربهای کاری به جمهوری اسلامی وارد کند تا آینده سیاسی خود را تأمین نماید. از سوی دیگر، دموکراتها در ایالات متحده نیز بیعلاقه نیستند که برگ برندهای برای انتخابات ۵ نوامبر در دست کاندیدای خود، کامالا هریس، قرار دهند.
در این میان، نباید فراموش کنیم که سیاست در خاورمیانه همواره پیچیده و غیرقابل پیشبینی است. تمامی تحولات و اتفاقات اخیر نشان میدهد که جنبش آزادیخواهی در ایران و تنشهای منطقهای ممکن است به زودی وارد مرحلهای جدید و بحرانی شود. همانطور که در سیاست هیچ چیز قطعی نیست، در خاورمیانه نیز هرگز نباید گفت «هرگز»!
با توجه به پیچیدگی و غیرقابل پیشبینی بودن وضعیت سیاسی منطقه، لازم است فعالان سیاسی با دقت و هوشیاری بیشتری به تحلیل و ارزیابی اوضاع بپردازند. آینده نزدیک میتواند تغییرات بزرگی به همراه داشته باشد که بر سرنوشت ایران و منطقه تأثیرگذار خواهد بود.
*بهرام فرخی دانشآموخته علوم سیاسی و روابط بینالملل از دانشگاه رم و ساکن ایتالیا است.