کامران کوشان – جمهوری اسلامی سالهاست که با ابزارهای مختلف، از سرکوب تا تبلیغات، سعی در خاموش کردن صدای ملت ایران دارد. یکی از این ابزارها، بازی مذاکرات بینالمللی است که بیش از آنکه به دنبال نتیجهای ملموس برای مردم باشد، به ابزاری برای تزریق یأس و ناامیدی به جامعه تبدیل شده است. این رژیم به ویژه با کمک جناح اصلاحطلبان حکومتی در داخل و خارج، با بزرگنمایی چشماندازهای مثبت مذاکرات و تأکید بر گفتگوهای مستقیم با غرب، تلاش میکند تا خشم و نارضایتی مردم ایران را مهار کند. آنها میخواهند ملتی که با فریادهای ملیگرایانه و حمایت از شاهزاده رضا پهلوی، پایههای فساد و مافیای قدرت را به لرزه درآورده، باور کند که هیچ شانسی برای تغییر ندارد. اما این یک دروغ بزرگ است! مردم ایران نباید فریب این بازی را بخورند.

جمهوری اسلامی میخواهد جامعه را به این باور برساند که در حال فرار از فشارهای بینالمللی است و غرب، به ویژه آمریکا، با آن کنار خواهد آمد. این خط فکری حتی در برخی رسانههای فارسیزبان خارج کشور نیز که ظاهراً مخالف رژیم هستند، اما در عمل بلندگوی اصلاحطلبان حکومتی شدهاند، دنبال میشود. آنها در عمل میگویند: «مذاکرات پیش میرود، شرایط بهتر میشود، شما کاری از دستتان برنمیآید.» اما حقیقت چیز دیگریست. این مذاکرات، حتی در بهترین حالت، نمیتوانند گرهی از مشکلات عمیق ایران باز کنند. چالشهای رژیم با جهان، تنها به مسئله هستهای محدود نمیشود. برنامه موشکی، مداخلات منطقهای، و مهمتر از همه، دکترین بنیادین رژیم که بر صدور اسلام سیاسی و دشمنی با تمدن غرب و اسرائیل استوار است، با چند جلسه مذاکره حل نخواهد شد. اینها ستونهای هویت رژیماند و بدون آنها، موجودیت آن به خطر میافتد.
برجام که زمانی به عنوان بزرگترین دستاورد مذاکرات رژیم ایران و غرب معرفی میشد، بهترین گواه این مدعاست. توافقی که با تبلیغات فراوان به دست آمد، اما هیچ تغییری در زندگی روزمره مردم ایجاد نکرد. نه چرخ اقتصاد چرخید، نه سفرههای مردم پربار شد. در عوض، منابع ملی ایران همچنان در مسیر فساد و سوء مدیریت رژیم به تاراج رفت. امروز هم همین نمایش تکرار میشود: وعدههای توخالی، مذاکرات بیحاصل، و در نهایت، یأسی که قرار است قلب ملت را تسخیر کند. اما ملت ایران بیدار است و این بازی را خوب میشناسد.
اکنون، بیش از هر زمان دیگری، باید به مشکلات واقعی کشورمان نگاه کنیم. نبود آب و برق، تخریب محیط زیست، نابودی سرمایههای ملی، و فروپاشی اقتصادی، نتیجه مستقیم حکومتی است که نهتنها ملی نیست، بلکه ضد منافع ملت عمل میکند. این رژیم با سیاستهای ویرانگر خود، آخرین شانسهای نجات ایران را به خطر انداخته است. در چنین شرایطی، امید بستن به مذاکرات یا انتظار کشیدن برای کمک از کشورهای دیگر، بزرگترین اشتباه است. هیچ کشوری، نه آمریکا، نه اسرائیل، و نه هیچ قدرت دیگری، قرار نیست مشکلات ما را حل کند. آنها منافع خودشان را دنبال میکنند، و این ما هستیم که باید برای آیندهمان بجنگیم.
شاهزاده رضا پهلوی بارها تأکید کردهاند که نباید منتظر چراغ سبز غرب باشیم. این سخن، نقشه راه ملت ایران است. ما باید خودمان بپا خیزیم، به خیابانها بیاییم، و با صدای بلند به جهان اعلام کنیم که این رژیم را نمیخواهیم. ایران با تمدنی چند هزارساله و فرهنگی غنی، شایسته حکومتی است که نماینده واقعی اراده ملت باشد، نه مشتی فاسد که کشور را به ورطه نابودی کشاندهاند. این لحظه، لحظهای تاریخی است. ما در آستانه انتخابی بزرگ ایستادهایم: یا تسلیم یأس و ناامیدی میشویم و آیندهمان را به دست این رژیم میسپاریم، یا با اتحاد و اراده، سرنوشت خود را رقم میزنیم.
حضور رهبری ملی مانند شاهزاده رضا پهلوی، نقطه قوت ماست. ایشان نهتنها نماد اتحاد و امید ملت ایران هستند، بلکه با دیدگاه روشن و برنامهای ملیگرایانه، راه را برای ساختن ایرانی آزاد و آباد نشان دادهاند. اما این راه، بدون حرکت ما به نتیجه نمیرسد. زمان آن است که هر ایرانی، فارغ از هر باور و عقیدهای، برای هدفی بزرگتر متحد شود. این هدف، پس گرفتن ایران از چنگال فساد و استبداد است. ما نباید اجازه دهیم که تبلیغات رژیم یا رسانههای وابسته، ما را از این مسیر منحرف کنند.
امروز، خیابانهای ایران منتظر قدمهای ماست. هر فریاد، هر حضور، و هر حرکت ما، پیامی به جهان است که ملت ایران هنوز زنده است و برای آزادیاش میجنگد. این مبارزه، تنها برای امروز نیست؛ برای نسلهای آینده است که حق دارند در کشوری آزاد، با عزت و سربلندی زندگی کنند. ما نباید فراموش کنیم که قدرت واقعی در دستان ماست. رژیم، با تمام سرکوبها و تبلیغاتش، از این قدرت میترسد. حمایت روزافزون مردم از شاهزاده رضا پهلوی، نشانهای از این ترس است. هرچه این حمایت قویتر شود، لرزههای بیشتری بر اندام این رژیم خواهد افتاد.
بیایید لحظهای به تاریخ ایران نگاه کنیم. ما ملتی هستیم که بارها از دل سختیها برخاستهایم. از کوروش تا مشروطه، از مبارزه برای استقلال تا امروز، ایران همیشه با اراده مردماش زنده مانده است. اکنون نیز همین اراده است که میتواند آینده را بسازد. مذاکرات رژیم با غرب، بازیای برای خریدن زمان است، اما زمان ما برای تغییر فرا رسیده است. هر روز که میگذرد، سرمایههای ملی ما بیشتر از دست میروند. منابع طبیعی، استعدادهای جوان، و فرصتهای اقتصادی، در حال نابودیاند. اگر امروز اقدام نکنیم، فردا شاید خیلی دیر باشد.
ایرانیان، این لحظه متعلق به شماست! به خیابانها بیایید، نه با خشونت، بلکه با اتحاد و ارادهای پولادین. نشان دهید که این سرزمین، سرزمین شماست و هیچ نیرویی نمیتواند صدای شما را خاموش کند. شاهزاده رضا پهلوی، به عنوان نماد این مبارزه، در کنار ماست، اما این ما هستیم که باید قدم اول را برداریم. بیایید به دنیا نشان دهیم که ایران، بار دیگر از خاکسترهای ناامیدی برمیخیزد و آیندهای درخشان را برای خود رقم میزند.
این مبارزه، مبارزهای برای شرف، عزت، و آینده است. ما ملتی هستیم که تسلیم نمیشویم. ما ملتی هستیم که تاریخ را میسازیم. پس برخیزید، ایران منتظر شماست! با هر قدم، با هر صدا، و با هر حرکت، ما به پیروزی نزدیکتر میشویم. آینده ایران در دستان ماست، و این آینده، آیندهای آزاد، آباد، و سربلند خواهد بود. به پیش، برای ایران!
*کامران کوشان کارشناس اقتصاد