مسعود باباپور – مذاکرات جمهوری اسلامی با ایالات متحده، بار دیگر نگاهها را به سمت آینده سیاسی ایران دوخته است. اما تجربههای گذشته نشان داده که اینگونه مذاکرات، هرچند پر سر و صدا، الزاماً به نفع مردم ایران تمام نمیشود. آنچه در این میان اهمیت دارد، نقش کلیدی و غیرقابل چشمپوشی مردم ایران و فعالان سیاسیست؛ چرا که آینده کشور نه در پشت درهای بسته مذاکره، بلکه در میدان اراده ملت رقم خواهد خورد.

منتظر ماندن، خطای استراتژیک است
بزرگترین خطری که اکنون ما را تهدید میکند، نه فقط خروجی نامعلوم مذاکرات، بلکه انفعال جامعه در انتظار نتیجه آن است. امید بستن به نتیجهای مطلوب از مذاکراتی که با حضور رژیمی ضد مردمی صورت میگیرد، نه تنها سادهلوحانه است بلکه موجب تقویت موقعیت رژیم در داخل و خارج میشود. هرگونه توافق احتمالی– اگر هم رخ دهد– نخواهد توانست به خواستها و حقوق اساسی ملت ایران پاسخ دهد. چرا که خواسته ما روشن و بیپرده است: پایان دادن به جمهوری اسلامی.
ماهیت این مذاکرات، بقابنیاد است، نه تغییربنیاد
جمهوری اسلامی در پی بقای خویش است، نه اصلاح یا تغییر. فشارهای اقتصادی، اجتماعی و بینالمللی چنان سهمگین شده که رژیمی که رهبرش سالهاست فریاد «مذاکره ممنوع» سر میدهد، امروز به پای میز مذاکره کشیده شده است. این عقبنشینی نه از سر تمایل، بلکه از سر ناچاری و بحران است. و درست در همین نقطه، ما باید هوشیار باشیم: نقطه ضعف دشمن، فرصت ماست.
مردم، همان نیروی سوم نادیده گرفتهشده
در شرایطی که دو گزینه در معادلات جهانی مطرح میشود– یا مذاکره با رژیمی بیاعتبار یا اقدام نظامی پرهزینه– شاهزاده رضا پهلوی گزینهای سوم را یادآوری میکند: مردم ایران. مردمی که نهتنها مخالف رژیماند بلکه آمادگی دارند مسئولیت تغییر را بر دوش بگیرند. ایشان در تمام مواضع و دیدارها و گفتگوهای سیاسی خود، تأکید میکنند که نیروی واقعی تغییر نه در معامله با استبداد، بلکه در حمایت از مردم است.
فشار حداکثری بر رژیم، حمایت حداکثری از مردم
امروز زمان آن است که دنیا به مردم ایران اعتماد کند. حمایت حداکثری از جامعه ایران، میتواند جایگزینی کمهزینهتر و مؤثرتر از هر توافق یا عملیات نظامی باشد. مردم ایران بارها در خیابانها نشان دادهاند که خواهان عبور از جمهوری اسلامیاند. ما باید صدای این مردم باشیم، و با صدایی واحد و حرکتی همزمان، قدرت این پیام را چند برابر کنیم.
فرصتی تاریخی در دستان ماست
اکنون که تمرکز جهانی بر ایران است و جمهوری اسلامی در ضعیفترین وضعیت ممکن قرار دارد، این فرصتی بیسابقه و شاید تکرارنشدنی برای ملت ایران است. اما این فرصت تنها زمانی به ثمر خواهد نشست که مردم ایران آن را به یک موج بلند برای تحقق خواستها و پس گرفتن حقوق خود تبدیل کنند.
مردم نباید در انتظار توافقی بمانند که نتیجهاش نامعلوم و حاصلاش در بهترین حالت، تنها اندکی تنفس برای رژیم است. امروز زمان اقدام است.
هر ایرانی، در هر جا که هست، باید صدای خود را بلند کند؛ با راهپیمایی، اعتراض، اعتصاب، فعالیت در شبکههای اجتماعی، نوشتن، گفتن، پافشاری بر خواستهی روشن: جمهوری اسلامی باید برود.
خواست ملی باید با صدایی رساتر از همیشه در فضای رسانهای داخل و خارج طنینانداز شود. وقتی صدای ملت همزمان از درون و بیرون کشور شنیده شود، دیگر هیچ سیاستمدار یا دولت غربی نمیتواند آن را نادیده بگیرد.
در این مسیر، نقش فعالان سیاسی و نیروهای اپوزیسیون نیز تعیینکننده است. آنها نباید منتظر شکلگیری خودجوش حرکتهای مردمی بمانند، بلکه باید خود محرک این حرکتها باشند؛ با هماهنگی، با تحلیل دقیق، با حضور در رسانهها، با لابیگری فعال، با سازماندهی اعتراضات و حمایت از صدای مردم.
اپوزیسیون واقعی، در بزنگاهها خودش را نشان میدهد. امروز، همان بزنگاه تاریخیست.
تنها در چنین حالتیست که جهان میبیند مردم ایران نه فقط مخالف رژیم، بلکه آماده و مصمم برای عبور از آن هستند. اینگونه است که حمایت جهانی نیز جهت میگیرد، تصمیمگیران در آمریکا و اروپا دیگر تنها با رژیم مذاکره نمیکنند، بلکه ناگزیرند صدای مردم را نیز در معادلات سیاسی لحاظ کنند.
نتیجهگیری
مذاکرات، تعیینکننده نیستند؛ این مردماند که باید خود را تعیینکننده بدانند. آینده ایران نه در دست مقامات واشنگتن و تهران، بلکه در دستان ملتاش در داخل و خارج است. اکنون زمان آن رسیده که مردم ایران، این حقیقت را باور کنند: هیچ قدرتی در جهان، نمیتواند صدای ملتی مصمم را خاموش کند. و اگر امروز حرکت نکنیم، فردا شاید دیگر آن فرصت طلایی از دست رفته باشد.
*مسعود باباپور فعال و تحلیلگر سیاسی