حامد محمدی- کمتر از سه روز پس از آغاز حملات اسرائیل به تأسیسات نظامی و راهبردی جمهوری اسلامی، کنترل مطلق آسمان ایران به دست اسرائیلیها افتاد. طبق اعلام «وزارت راه» تا اطلاع ثانوی هیچ پروازی از فرودگاههای شمال، مرکز، جنوب و غرب کشور انجام نمیشود. فضای پروازی مرکز و نیمه غربی ایران هم که برای پروازهای عبوری بینالمللی بعد از «آتشبس» موقت باز بود، از دهم تیرماه ۱۴۰۴ برای این پروازها بسته شد.

در حملات بیوقفه اسرائیل، پدافند نیروهای مسلح جمهوری اسلامی با وجود بلوفهای فرماندهان سپاه پاسداران و ارتش، خیلی زود درهم شکست. موجی از حملات دقیق نقطهای به رادارها که مکمل یک جنگ الکترونیک گسترده بود، چشم پدافند جمهوری اسلامی را کور کرد. جنگندههای فرسوده نیروی هوایی ارتش ظرفیت مقابله با هواپیماهای مدرن نیروی هوایی اسرائیل را نداشتند.
آسمان ایران آنقدر برای جنگندههای اسرائیل امن بود که تا دوردستترین نقاط از جمله پایگاه هوایی مشهد را در فرودگاه «هاشمینژاد» بمباران کردند. در نخستین ساعت جنگ، رادار سوباشی همدان منهدم شد. این رادار بخشی از شبکه هشدار زودهنگام و دفاع هوایی جمهوری اسلامی به حساب میآمد.
بمباران پایگاههای شکاری تبریز، همدان و دزفول، هدف قرار دادن هلیکوپترها در پایگاه کرمانشاه و مسجد سلیمان، هدف گرفتن انبارهای مهمات جنگندهها و عملیات بدون توقف ریزپرندهها علیه ستادها و جلسات فرماندهی، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی را زمینگیر کرد.
اینها همه زمینهساز ورود بمبافکنهای B-2 آمریکا به آسمان ایران برای بمباران تأسیسات اتمی فردو، نظنر و اصفهان شد. در آخرین روزهای جنگ ۱۲ روزه نیز شدیدترین حملات به پایگاههای سپاه و بسیج در قلب تهران آغاز شد. جایی که خلبانهای اسرائیلی برای هدف قرار دادن با مهارت زیاد به اهداف نزدیک میشدند آنهم در حالی که تا حدود زیادی خیالشان از اینکه روی زمین پدافند توان رهگیری آنها را ندارد راحت بود.
در تمام این مدت پروازها در آسمان ایران، بجز مواردی محدود و مشکوک متوقف شد. تا جایی که حتا عباس عراقچی وزیر خارجه مجبور شد برای سفر به ژنو، زمینی به ترکیه برود و از شهر وان سوار یک هواپیمای ایرانی شود و به سوئیس پرواز کند. پیشتر خبرگزاریهای خارجی اعلام کرده بودند که او برای پرواز به استانبول برای شرکت در نشست کشورهای اسلامی باید به اسرائیل خبر میداد.
توقف پروازها
اگرچه شاید مقامات تهران انکار کنند، اما دو هفته پس از «آتشبس» تا اواسط هفته دوم تیرماه نیز آسمان ایران همچنان در اختیار اسرائیل است. هرچند تعداد محدودی پرواز بینالمللی و داخلی از فرودگاه مشهد از کریدور نسبتاً امن در یک سوم شرقی آسمان ایران برقرار شده، اما پرواز شرکتهای ایرانی در تمام فرودگاهها همچنان متوقف است. پروازها در ایران به چند دلیل عمده متوقف شده است:
۱) آسیب شدید زیرساختهای فرودگاهی و رادارها
۲) ناتوانی جمهوری اسلامی در تأمین امنیت پروازها
۳) اختلال جیپیاس و پارازیتهای شدید
در چنین شرایطی بهجز چند فروند هواپیما متعلق به فلایدوبی، ایرعربیا، پگاسوس و ترکیش ایرلاین سایر شرکتهای خارجی برای پرواز از آسمان ایران خطر نکردهاند. این هواپیماها نیز اغلب در همان کریدور امن شرقی پرواز میکنند.
تجربه عراق و لیبی
بر اساس آخرین گزارشها، کنترل فرودگاههای ایران بر عهده سپاه پاسداران است و در هفته اول جنگ، از چند فرودگاه کوچک در تهران از جمله «پیام» و «آزادی» پروازهایی به شمال ایران و خارج از کشور گزارش شد. در نهایت اسرائیل این فرودگاهها را نیز هدف قرار داد. این احتمال که هدف گرفتن این فرودگاهها برای مقابله با خروج احتمالی مقامات نظام از ایران بود، وجود دارد.
این شرایط در عمل شبیه به وضعیت «پرواز ممنوع» بر فراز ایران است، هرچند که به صورت رسمی چنین موضوعی مطرح و اعلام نشده است.
با استناد به تجربه عراق (۱۹۹۱) و لیبی (۲۰۱۱) در «منطقه پرواز ممنوع» که در آنها به صورت رسمی اعلام شد، یک نهاد بینالمللی (مثلاً شورای امنیت سازمان ملل یا ائتلافهای نظامی) چنین وضعیتی را اعلام و اجرا میکند اما در مورد وضعیت فعلی ایران، در اثر فروپاشی دفاع هوایی و تسلط کامل اسرائیل بر آسمان کشور، بطور دوفاکتو و در عمل همان وضعیت شکل گرفته، بدون آنکه اعلام رسمی شده باشد.
در آستانه سفر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل به آمریکا برای دیدار با دونالد ترامپ که قرار است دوشنبه ۷ ژوئیه انجام شود، شبکه «کان نیوز» گزارش داد، اسرائیل در تلاش است تا با ایالات متحده به توافقی دست یابد که طی آن آزادی عملیات هوایی ارتش اسرائیل بر فراز ایران را تضمین کند؛ مشابه وضعیتی که هماکنون در لبنان برقرار است.
گفته میشود یکی از محورهای گفتگوی رهبران اسرائیل و آمریکا مشخص شدن دقیق محدوده آزادی عمل و خطوط قرمز عملیاتی اسرائیل در حریم هوایی ایران است. مقامات اسرائیلی میگویند این توافق میتواند بطور شفاف تعیین کند که در چه شرایطی اسرائیل میتواند با حمایت ایالات متحده در داخل خاک ایران وارد عمل شود.
نظریهی «۵ حلقه درونی»
علائم فروپاشی بنیادین در ساختار رزم جمهوری اسلامی کاملاً پیداست. حذف تقریباً ۹۰ درصد از فرماندهان ارشد نیروهای مسلح طی چند ساعت، هدف قرار دادن زیرساختهای نظامی و امنیتی حکومت و تسلط بر آسمان ایران و نفوذ اطلاعاتی در لایههای مختلف نهادهای نظامی و امنیتی، از جمله شواهدی است که احتمال فروپاشی نظام را تقویت میکند.
در بین نظریهپردازان نظامی کسانی هستند که معتقدند میان حذف «ستاد، پدافند هوایی و موجودیت یک نظام سیاسی» رابطه مستقیم برقرار است. زمینههای اولیه این استراتژی در دوران معاصر را کاپیتان جان ووردن معمار حملات هوایی در جنگ خلیج فارس (دهه نود میلادی) مطرح کرد. طبق نظریهی وی با عنوان «۵ حلقه درونی»، با حذف فرماندهان عالی نظامی به ویژه از طریق حملات هوایی هدفمند و انهدام پدافند هوایی، میتوان به سرعت کارکرد یک نظام سیاسی را مختل ساخت.
آنچه اسرائیل در مورد رژیم ایران به اجرا گذاشته دستکم از منظر کلی با این نظریه تطبیق عینی دارد. از آنجا که ترمیم در رده فرماندهی برای حکومت سخت و بازسازی پدافند تقریباً غیرممکن است، اگر عزم اسرائیل برای پایان دادن به تهدید ۴۶ سالهی جمهوری اسلامی علیه موجودیت این کشور جزم باشد، بعید است علی خامنهای و نظام او از این مهلکه قسر در بروند.