پرویز دستمالچی – حسن روحانی چهارشنبه، دوم آبان ۹۷، در جلسه هیئت دولت گفت: «… قتل این روزنامهنگار منتقد (خاشقجی) آزمایش و امتحان بزرگی برای همه کشورهای جهان است و بدون تردید موضعگیری آمریکا، اروپا و دیگر کشورهای جهان در این مسئله نشان میدهد که آنها چقدر در زمینه حقوق بشر و حفظ کرامت انسانی حساسیت دارند…» وی با تکاندهنده خواندن قتل خاشقجی، از ترکیه خواست تا روند تحقیقات در این موضوع را دقیق و بیطرفانه ادامه دهد تا کاملاً تمام ابعاد و زوایای این جنایت که در دهههای اخیر بیسابقه بوده و در قرنهای گذشته انجام میشد، برای جهانیان آشکار شود…(۱).
از آنجا که حسن روحانی هم دروغ میگوید و هم احتمالا حافظهاش ضعیف شده است، تصمیم گرفتم چند نوشتهای را که در سالهای پیش در رابطه با تروریسم حکومتی جمهوری اسلامی ایران و نقش مقامات ارشد آن نوشته بودم بهروز کرده و در اختیار کیهان لندن قرار دهم تا ایرانیان بخوانند و قضاوت کنند که کارگزاران یک نظام جهل و خشونت چگونه «جانماز آب میکشند». دولتی که وزیر دادگستری پیشیناش یک جنایتکار حرفهای به نام مصطفی پورمحمدی بود و یکی دیگر از وزیران این دورهاش علی ربیعی نام دارد که دستش به خون دهها زندانی سیاسی آلوده است.
قتل محمد مختاری
اظهارات مهرداد عالیخانی (۱)، بازجویی مورخ ۴/۲/۱۳۷۹
«… در تاریخ ۹/۹/۱۳۷۷ آقای موسوی نزد دری نجف آبادی (وزیر پیشین اطلاعات و امنیت و عضو شورای خبرگان رهبری کنونی، پ.د.) میرود و در مورد قتل داریوش فروهر و همسرش گزارش میدهد. موسوی پس از این دیدار به من گفتند: فعلا کار کانون (نویسندگان) را انجام بدهید (یعنی این موضوع در اولویت قتلها قرار گیرد) موسوی تاکید کرد هر چه سریعتر شروع کنید. موسوی در همان تاریخ به منزل آقای حقانی (مدیر کل پشتیبانی معاونت اطلاعات مردمی) میرود (توضیح اینکه پیگیری کار اطلاعاتی روی عناصر فرهنگی از جمله کانون (نویسندگان) در حوزه فعالیتهای معاونت اطلاعات مردمی قرار داشت) آقای موسوی برنامه حذف را با حقانی در میان میگذارد و میگوید: من بگویم کافی است یا دری (وزیر) هم باید بگوید؟ حقانی میگوید: شما بگویید کافی است و قرار میشود همکاری حقانی با ما آغاز شود. حقانی گفته بود میتواند از منزل امن، خودرو و نیرو در اختیار ما قرار دهد عملا نیز چنین کرد.
۷ جلد پرونده از مهمترین سوژههای فعال کانون (نویسندگان) گلشیری، منصور کوشان، علی اشرف درویشیان، سپانلو، مختاری، پوینده و چهلتن را به واسطه اصغر سیاحی (سیاح) به آقای موسوی تحویل دادم. موسوی پروندهها را زیر میز تلفن خود قرار میدهد . اما بعدا آنها را عودت میدهد و میگوید: نیاز به ارسال پرونده نیست. هر کسی عضو جمع مشورتی باشد مشمول طرح حذف میگردد. از هر کدام بخواهید شروع کنید.
قرار شد از مهمترینها شروع شود. شماره تلفن مختاری از طریق یکی از منابع اداره چپ نو با نام مستعار داریوش به دست آمده بود. قرار شد تا روز پنجشنبه ۱۲/ ۹/۷۷ روی آدرس سوژه استقرار پیدا کند (کنیم). خبر به آقای موسوی دادم و با عزیزپور قرار گذاشتم. اعتراض کرد گفت: این کار را سعی کن با زیرمجموعه آقای حقانی و در ارتباط با روشن انجام دهی.
قراری برای ۸ صبح مورخه ۱۲/۹/ ۷۷ در خیابان آفریقا- مقابل پمپ بنزین (بین خیابان اسفندیار و خیابان شهید سعید ناصری یا علوی) جهت عزیزپور و نیروهای عملکننده او همچنین رضا روشن، آموزگار و خسرو گذاشته شده بود. خسرو داخل یکی از کوچهها شد (احتمالاً خیابان اسفندیار) و پلاکهای جعلی را روی تاکسی نصب کرد و سپس به طرف منزل مختاری حرکت کردیم. در سر کوچه (شهید سعید ناصری یا علوی) و مستقر شدیم. عزیزپور دو ماشین نیرو با خودش آورده بود.
حدود ساعت ۱۷ مختاری با لباس اسپرت از کوچه بیرون آمد و از شمال به جنوب خیابان آفریقا حرکت کرد. در این ساعت ناظری و روشن جهت اقامه نماز محل را ترک کرده بودند. لذا سریعا به ناظری زنگ زدم و خبر دادم سوژه بیرون زد. خودش و روشن را سریع به محل برسانند. مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود ۲۰ دقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود که علی و رضا رسیدند. از خسرو خواستم که تاکسی را در گوشهای پارک کند، کرد . رضا و علی پیاده به دنبال مختاری راه افتادند. خسرو پشت فرمان پژو نشست و به سمت شمال آفریقا حرکت کرد. من در صندلی جلو قرار گرفتم. یک کوچه مانده به منزلش (در سمت راست خیابان) علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند. علی در سمت چپ، مختاری وسط و رضا روشن در سمت راست او روی صندلی عقب نشست.
ناظری در همان ساعت حوالی ۱۳ مورخه ۱۲/۹/ ۷۷ با هماهنگی قبلی قرار شد از یکی از محیط های اداری بهشت زهرا که در اختیار حراست قرار دارد ( چون ناظری مسئولیت حراست بهشت زهرا بود) استفاده شود.
روشن، ناظری و سایر دست اندرکاران طرح الغدیر (اعدام منافقین) قبل از شروع عملیات پائیز ۷۷، از این محل مستمرا استفاده میکردند. قرار شد از این محل برای به قتل رساندن مختاری استفاده شود. از طریق اتوبان شهید همت کمربندی جاده مخصوص بهشت زهرا به مقصد برسیم. به جهت طولانی بودن مسیر من با مختاری بحث پیرامون کانون را شروع کردم بعد از اینکه به محل رسیدیم روشن خواست چشمش را ببندد و پیاده شود. (از زمان سوار شدن خواسته بودیم سرش پائین باشد تا متوجه نشود کجا میرویم) داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند. همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفهای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد مقادیری پارچه سفید برداشت. چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت به روی شکم خواباند و حدود ۴ یا ۵ دقیقه طناب را تنگ کرد و آن را کشید در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچه سفید گرفته بود تا بدینوسیله از ریختن خون به زمین و ایجاد سر و صدای احتمالی جلوگیری کند.
این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده سپس ماشین پژو را به شکلی قرار دادند تا صندوق عقب آن مقابل درب این محل قرار گیرد. من و خسرو و روشن جنازه را وسط پتو قرار دادیم و در صندوق عقب گذاشتیم. خسرو پشت فرمان نشست. در جاده افسریه یک مسیر فرعی به کارخانه سیمان تهران منتهی میشد. اطراف آن مسیر خلوتی بود. ساعت حدود ۲۰ ماشین را نگه داشته، جنازه را بیرون گذاشتیم. پس از پایین گذاشتن جسد موسوی زنگ زد نتیجه کار را میخواست. گفتم: دقایقی است خلاص شده و راهی منزل هستیم. موسوی گفت: بیا امشب همدیگر را ببینیم. من در شهرک آپادانا هستم. قرار شد ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه او را در محل مذکور دیده و مشروح گزارش دادم.»
افراد
۱- صادق، پرسنل معاونت امنیت، اداره کل چپ، اداره چپ نو، رابط آقای موسوی و تیم عملیات.
۲- علی ناظری، پرسنل معاونت اطلاعات مردمی، اداره کل پشتیبانی عملیاتی، مسئول اداره عملیات
۳- رضا روشن- کارشناس اداره کل التقاط در معاونت امنیت- مباشر قتل محمد مختاری
۴- خسرو براتی، همکار غیروزارتی (منبع) راننده اتومبیل مورد استفاده
در زمینهی ترورهای دولتی که توسط جمهوری اسلامی صورت گرفتهاند، دادگاه ترور برلین معروف به «میکونوس»، پس از یک بررسی حدودا چهار ساله، با شنیدن نظرات حدود ۱۸۰ شاهد و کارشناس و نیز گزارشهای سازمانهای اطلاعاتی سرانجام در باره آمران ترور چنین نظر داد:
«… قتل دکتر قاسملو و دو تن از یارانش در ۱۳ ژوئیه ۱۹۸۹ در شهر وین، و همچنین قتلی که در این دادگاه (برلین) مورد بررسی قرار گرفت، از نتایج و پیامدهای عملی سیاستهای ج.ا.ا. است. رابطه میان قتل وین و برلین بسیار روشن و آشکار است… اسناد و مدارک غیرقابل انکار ارائه شده بهاین دادگاه، شکل و نوع اتخاذ تصمیم راس رهبری سیاسی ایران، و همچنین ساختارها و مسئولیتهای این تصمیمگیریها را، که با هدف نابودی مخالفان رژیم در خارج از کشور انجام میگیرند، به گونهای بسیار روشن و آشکار نشان میدهند… اتخاذ تصمیم در باره نابودی دگراندیشان و مخالفان رژیم در اختیار نهادی به نام «شورای امور ویژه» است که نهادی غیرقانونی میباشد و به دستور رهبر مذهبی نظام تشکیل شده است… اعضای این شورا عبارتند از رئیس جمهور، وزیر اطلاعات و امنیت، وزیر امور خارجه، رؤسای نیروهای نظامی و انتظامی… و همچنین رهبر مذهبی نظام… دلیل و انگیزه ترور برلین صرفا سیاسی و مربوط به حفظ قدرت سیاسی است… این قتل صرفا با انگیزه سیاسی و با هدف نابودی مخالفان رژیم انجام گرفته است. هدف اصلی رژیم ایران نابودی مخالفان فعال نظام در خارج از کشور است…» (از متن حکم دادگاه برلین).
منابع و پانویسها:
۱- رادیو فردا، ۲ آبان ۱۳۹۷
۲- مرز پرگهر افشا میکند: اعترافات مهرداد عالیخانی. برگزیده پرونده قتلهای حکومتی، بخش پنجم، اظهارات مهرداد عالیخانی در زمینه نقش خود و دیگران در قتلهای حکومتی (زنجیرهای) پاییز ۱۳۷۷ خورشیدی.
تماس با نویسنده: [email protected]
آقای دستمالچی نمی نویسند کدام موسوی؟ در این رژیم آدمهایی به نام «موسوی» چند تا بوده اند که حداقل یکی از آنها دادستان انقلاب و یکی هم همین میر حسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ می باشد. من تصور نمی کنم در این گزارش منظور میرحسین موسوی باشد که او در آن موقع سمتی نداشته است و قبلاً از آنهم به عنوان نخست وزیر اِشراف چندانی به فعالیت های باندهای اطلاعاتی و نظامی
نداشته است. هرچند این عدم آگاهی وی نسبت به جنایاتی که در دوران نخست وزیر او انجام گرفته از گناه او کم نمی کند.
ولی در هر حال مبهم گذاردن مشخصات این «موسوی» در این گزارش به قضاوت نادرست می انجامد که در شرایط کنونی (حصر موسوی) به نفع رژیم است.
آقای دستمال چی ، بیشتر از سی سال است که کار و زندگی من تدریس و تصحیح است ولی هرگز در صدد انتقاد و تصحیح مقالات کیهان نبود ه ا م ولی در مورد مقاله بی نظیر شما اجازه دهید قسمتی از مطالب را دوباره نویسی کنم .
افراد :
سید علی خامنه ای مجتبی خامنه ای صادق علی ناظری رضا روشن خسرو براتی لانه مخوف رهبری