عبدالستار دوشوکی – ضرورت حضور و مشارکت ایرانیان در کنفرانس جهانی لهستان در ورشو پایتخت آن کشور که قرار است در مورد خاورمیانه و نقش ایران در منطقه در تاریخ ١٣ و ١۴ فوریه ٢٠١٩ برگزار شود، موضوع نامهای است که ١٢ گروه و سازمان ایرانی خطاب به وزرای خارجه آمریکا و لهستان که میزبان اصلی هستند، نوشته شده است. در این نامه بر ضرورت حضور و مشارکت نمایندگان نمادین از جمع امضاکنندگان نامه و از بقیه نیروهای اپوزیسیون سکولار دمکرات و آزادیخواه ایرانی تاکید شده است.
این اقدام حاصل فراخوانی است از سه سازمان سیاسی که در سرخط آن آمده بود «این کشور ما است که دربارهاش تصمیم میگیرند!» در فراخوان اولیه خطاب به اپوزیسیون این سوال مطرح شده بود که اگر این کنفرانس یا بخش مهمی از آن در مورد کشور ما است، پس چرا جای نمایندگان اپوزیسیون در آن خالی است؟ نمایندگانی که بتوانند با پافشاری به منافع ملی ایران راههای کمهزینه و قابل اعتمادی را برای پایان دادن به رژیم آشوبگر اسلامی نشان دهند؟ مگر این کشور و ملت ما نیست که سرنوشتاش روی میز تصمیمگیری های خطیر قرار گرفته است؟ در فراخوان آمده بود: «به راستی چرا اجزاء مختلف اپوزیسیون، برای نجات ایران از خطرات سهمگین پیش رو، گرد هم نیایند و، به ویژه شخصیتهایی که توان گردآوری ایرانیان را دارند، چه جمهوریخواه و پادشاهی پارلمانیخواه، چه تمرکزگرا و خودگردانیطلب، چه زن و چه مرد، چه بیدین و دیندار، چه شیعه یا سنی، یکصدا، به نجات کشور عزیزمان نپردازند و از اجرای وظیفهای خطیر در لحظهای حساس خودداری کنند؟ کدامین از میان آیندگان اپوزیسیون بیتفاوتی را که قادر نبوده وطناش را از خطر نجات دهد خواهد بخشید؟ و بر آنانی که در چنین موقعیت حساسی تن به اقدام نداده و بر اختلافات خود پای فشرده اند نفرین نخواهد کرد؟»
به عقیده نگارنده این فراخوان سوال بسیار مهمی را مطرح کرده بود: اینکه چرا ما فعالان اپوزیسیون تمام انرژی خود را در خنثی نمودن یکدیگر به کار برده و حتی اراده، رواداری و بصیرت سیاسی برای همکاریهای مقطعی و موردی در جهت منافع ملی از خود نشان نمیدهیم؟ و سوال مهمتر اینکه چرا ایرانیان در کنفرانسی که بخش عمده آن مربوط به ایران و ایرانی است نباید حضور داشته باشند؟ چرا دیگران باید بدون مشارکت ما و بدون شنیدن صدای ما برای ما تصمیم بگیرند؟ چرا در گردهمایی بینالمللی ورشو که نمایندگانی از ٧٠ ملت حضور دارند، از ملت ایران نماینده یا نمایندگانی حضور ندارند؟ ما معتقدیم که جمهوری اسلامی نماینده دمکراتیک و راستین ملت ایران نیست. پس در این شرایط «ناگه آیند» و گریزناپذیر باید حداقل کسانی از طرف اپوزیسیون سکولاردمکرات (از هر جناحی) به عنوان نمایندگان سمبلیک و نمادین مردم ایران صدای ملت را در این کنفرانس به گوش جهانیان برسانند.
بعد از فراخوان نمایندگان تعدادی از جریانات به رایزنی پرداختند که برآیند آن نامهای است الزامگونه به وزرای خارجه آمریکا و لهستان در مورد ضرورت حضور ایرانیان از نحله های مختلف اپوزیسیون در این کنفرانس. این نامه اشاره مهمی دارد به سخنان وزیر امور خارجه آمریکا که در سخنرانی ویدئویی خود به مجمع اقتصادی جهانی ٢٠١٩ در داووس در تاریخ ٢٢ ژانویه، گفته بود: «ما یک ائتلاف جهانی را برای مقابله با «ایران» و حمایت از آرمانهای مردم ایران تشکیل دادهایم». حال این سوال مطرح شده است که چگونه با محروم نمودن و عدم مشارکت دادن مردم ایران در این کنفرانس و یا بدون مشورت آنها میتوان از «آرمانهای مردم ایران» حمایت کرد؟ چگونه است که ایالات متحده و متحدان آن و نیز سایر قدرتها و سازمانهای بینالمللی مکررا مخالفان آشتیناپذیر یک رژیم مشخص را به کنفرانسهای بینالمللی در مورد آن کشور به جلسات و گردهماییهای مربوطه دعوت میکنند. چه مخالفان دولت سوریه باشند، یا طالبان افغانستان و یا لیبی و یمن و ونزوئلا و یا هر کشور بلازده دیگری. در نتیجه عدم مشارکت دادن ایرانیان آزادیخواه در این کنفرانس غیرقابل توجیه و از منظر سیاسی نابرازنده خواهد بود.
در این نامه علاوه بر تاکید بر ضرورت تغییر کامل نظام (و نه صرفا رفتار آن) توسط مبارزه مدنی و مسالمتآمیز خود مردم ایران با حمایت جامعه جهانی، در مخالفت با جنگ نیز آمده است که رژیم متعصب مذهبی (جمهوری اسلامی) بنا به ماهیت خشن و جنگطلب خویش از جنگ و درگیری خشونتآمیز به عنوان «نعمت الهی» استقبال میکند. بنابراین ما هر نوع جنگ و تهاجم نظامی به ایران را امری مفید برای ادامه حیات رژیم و کاملا مضر و زیانبار برای منافع ملی مردم ایران میدانیم. و اینکه بدون حضور و مشارکت ایرانیان سکولاردمکرات و آزادیخواه، این کنفرانس بصورت هدفمندی نه معنادار خواهد بود و نه در راستای حمایت از آرمانهای مردم ایران.
به عقیده نگارنده این یک فرصت بسیار مهمی است برای همه ایرانیان آزادیخواه و بخصوص اپوزیسیون ایرانی تا برای دو روز هم که شده اختلافات درونی خود را حداقل موقتا کنار گذاشته و در یک فعل مشترک و مقطعی همگرایانه فریاد بزنند «در این کنفرانس صدای ما کجاست (where is my voice)؟ یا وگرنه اگر ما متحدانه (united) و مبتکرانه (inventively) برای مشارکت در تصمیمگیری در مورد سرنوشت خویش «تصمیم» نگیریم، دیگران برای ما تصمیم خواهند گرفت.
*عبدالستار دوشوکی از مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
[email protected]
مقاله بسیار زیبا و بجا، دستتان درد نکند! احساس من این است که یک و یا دو نماینده از این گروهها – مانند رضا پهلوی و ؟ قبلا به این کنفرانس دعو ت شده باشند ولی سرو صدایش را در نمی آورند تا روز کنفرانس. این شاید تاکتیکی باشد برای مهار هیجانات بیش از حد و دیوانه وار ج. ا. آنهم در آستانه ۴۰ سالگی این معضل عظیم… شاید من اشتباه میکنم… زمان حقیقت را روشن خواهد نمود.
آقای دوشوکی گرامی نوشته شما کاملاً صحیح است اما با این همه اختلاف دیدگاه شرکت همه مخالفین آیا می تواند حامی منافع کشور و مردم ایران باشد. اگر بیشتر گروه های مخالف به اجماع می رسیدند حضور نماینده آنها قطعاً مؤ ثر بود اما جدائی طلب و مشروطه خواه و جمهوریخواه حضورشان با هم می تواند به نفع باشد و آیا ممکن است که سبب صدمه بیشری شود. شاهزاده رضا پهلوی یا نماینده ایشان اگر حضور یابند حتماً با توجه به سبقه خانوادگی بسیار اثرگذار خواهد بود.
با این اپوزیسیون پراکنده و ناتوان دیگران حتما برای ما تصمیم خواهند گرفت
دست نویسندگان این نامه درد نکند. ولی اصل نامه را چرا منتشر نکردید. اصل نامه را کجا می توان خواند؟
mishe lotf konid esm in 12 sazeman ro begid …….. dar zemn agar vjod khareji daran ta diroz koja bodan merci
ملت بدبختی که سرنوشتش را دیگران رقم میزنند
مشکل ما چیست؟
– استبداد
– استعمار
– استحمار / مذهب