ویکتوریا آزاد – اصول ومبانی سیاست خارجی ایران که آبشخور از قانون اساسی کشور دارد به شدت ایدئولوژیک (شیعهمحور)، خصومتجو مخصوصا دشمنی با آمریکا و اسراییل و متحدین آنها، زبان تهدید از طریق درافتادن با قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای، استقاده مستمربدون تاریخ از تاکتیکهای تهاجمی، سازماندهی ماشین تروریسم و صدور انقلاب اسلامی است. اینها اصلیترین راهبردهای ارکان پایهای سیاست خارجی دولت اسلامی از ابتدای حیات تا کنون بوده است.
برای مثال پیشگیری از بروز خطرات و تهدیدات بینالمللی علیه امنیت ملی کشور و شهروندان ایرانی در اسناد آنان بیمعناست و جایی ندارد. بلکه دولت ایران حافظ امنیت ملی تمام امت مسلمان جهان است الّا مملکت وملت ایران (ملت را بخوان غیرخودیها وغیرامتیها).
نگاهی اجمالی به سند قانون اساسی و سند چشمانداز بیست ساله به نوع تنظیم مناسبات و ترتیب روابط کشورمان با دیگر کشورها دقت کنید، تنها پیامی را که میتوان یافت بشارت انزوای بیشتراست. در این اسناد اسراییل و آمریکا درزمره قدرتهای استکباری به شمار میروند لذا مولفههای اصلی برخورد نظام با آنها پرخاشگری، تنشزایی، سلطهجویی، توطئه، تروریسم، توسعهطلبی اسلامی است و لاغیر!
در سیاست خارجی ایران امنیت و منافع ملی یعنی: خفه کردن شهروندان ایرانی، شکنجه و ارعاب ملت، تهدید و تخریب امنیت مردم، روابط غیرصلحآمیز با دول محارب (ترجمه بند ۵ خط مشی سیاست خارجی سند قانون اساسی) ، تنشآفرینی و به یک کلام همه چیز در خدمت حفظ نظام و قدرت حکام اسلامی در منطقه و جهان معنی میشود، قدرتی که نه در خدمت شهروندان ایرانی است. رویکرد آنها مبتنی است بر حضور اسلام و حاکمان آن بر تمام شریانهای قدرت سیاسی در ایران در غیر این صورت ایران بهتراست ویران شود، این آن رویکردی است که حکام ضد ایرانی و ضد هویت ملی ما ۴۰ سال است با خود حمل میکنند!
و این در حالیست که محورهای اصلی سیاست خارجی کشورهای دموکراتیک مبتنی است بر همکاریهای ملی و بینالمللی برای ثبات و صلح، دموکراسی و احقاق حقوق بشردر عرصه ملی و بینالمللی (حقوق شهروندی برای همه انواع بشر).
در راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی حکومت ایران منزوی ساختن اسرائیل و حذف او از مولفههای روابط فیمابین خود با آمریکا، عدم به رسمیت شناختن دولت و ملت اسرائیل دارای اولویت است. همه ما میدانیم که چالش برتریجویی و فرادستی حاکمان ایران در منطقه در مقابل دولت و ملت نیرومند اسرائیل بیشتر شبیه به یک طنز تراژیک است. همه در حالی که حکومت ایران قدرت برتر منطقه اسرائیل را به سخره میگیرد خود با چالشهای وسیع محلی و منطقهای و فرامنطقهای مهمی مواجه است. از این روی رفتار نظام سیاسی ایران در چارچوب هیچکدام از تئوریهای روابط بینالملل نمیگنجد.
اما از آنجا که رویکرد نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران در روابط خارجی مبتنی بر حفظ وضع موجود است و از آنجا که جمهوری اسلامی بیشتر در طلب ثبات است تا تغییر و با استفاده از سیاست حفظ وضع موجود در پی به حداکثر رساندن منافع و امتیازات خود است لذا جمهوری اسلامی ایران در راستای این سیاست تلاش کرده است تا از طریق مذاکره و گفتگو و وساطت اروپا، مسائل بینالمللی خود را با آمریکا حل و فصل کند و از این طریق اسرائیل را ایزوله نماید (سیاست «قدرت تضادسازی») اما جامعه جهانی سیاست اسرائیلستیزی ایران را بر نتابیده و از این رو در محاسبات خود در روابط بینالملل با ایران این مولفه مهم را در نظر دارند. فیالواقع اگر برخی از سران رژیم از دوستی و باب مذاکره باز کردن با آمریکا صحبت میکنند از حب علی نیست بلکه از بغض معاویه است. سران رژیم اشراف کامل دارند که برای داشتن تضمین امنیتی، ثبات و حفظ نظام به جلب حمایت آمریکائیان نیازمندند لذا در بازی سیاسی خود سعی در ایجاد مراکز و کانالهای لابیگری مختلف دارند تا شاید بتوانند زمان را به نفع برنامههای درازمدت خود که همانا قدرت تمامعیار حزبالله در منطقه، صدور انقلاب اسلامی، توسعه ماشین ترور و آشوب در منطقه و جان و اسرائیلستیزی است پیش ببرند.
با سیاستهای هوشمندانه فشار حداکثری دولت ترامپ بر رژیم ایران چشماندازی برای تعادل قدرت در مناسبات خارجی حکومت ایران نمیشود متصور شد.
سیاست اسرائیلستیزی حکومت ایران در سه زمینه تا کنون عمل کرده که موجبات اعتراض و خشم نه تنها اسرائیل بلکه اکثریت قریب به اتفاق دول جهان را فراهم آورده:
۱.حمایت از گروههای ضد اسرائیلی و تروریسم در خاورمیانه و بطور مشخص گروههای تندرو و حزبالله فلسطینی و لبنانی و… درگیر با اسرائیل
۲.مخالفت و کارشکنی با روند صلح اعراب واسرائیل
۳.سردمداری حرکتهای ضد اسرائیلی در مجامع جهانی و صحنه بینالمللی
سه موارد بالا حکایت ازعمق استراتژی تهاجمی و ضد اسرائیلی جمهوری اسلامی دارد. باور اینجانب اینست که معضل اصلی در سیاست خارجی ایران نه آمریکاست بلکه اسرائیل است.
آمریکا و اسرائیل موفق شدند پرونده هستهای جمهوری اسلامی را تخطئه کنند وغنیسازی اورانیوم را متوقف کنند چرا که یک ایران هستهای غیرمتعهد به پیمانهای بینالمللی خطری جدی برای همه جهان در منطقه و صلح جهانی تلقی میشود و این همان اتقاقی است که نباید رخ میداد. با آمدن سرلشکرسلامی، لفاظیها و جنگ روانی بر علیه آمریکا و اسراییلستیزی بالاترخواهد گرفت و ای بسا افزایش درگیریهای لفظی به درگیریهای فیزیکی منجر شود . به نظر میرسد ما به اجرای فصل هفت منشور سازمان ملل متحد نزدیک میشویم.
برابر ماده ۳۹ منشور شورای امنیت، پس از آنکه شورای امنیت وجود هرگونه تهدید علیه صلح، نقض صلح یا موارد تجاوز را احراز کرد، یا میتواند به طرفهای درگیر، راهکارهایی توصیهای ارائه دهد و یا بر پایه مواد بعدی- که مشخصاْ به مواد ۴۱ و ۴۲ اشاره دارد- خود اقدام کند.
طبق ماده ۴۱ منشور، شورای امنیت مشخص میکند که برای اجرای تصمیمهایش، به کارگیری چه تدابیر تنبیهی (اما کماکان غیرنظامی) علیه کشور خاطی لازم است.
در متن خود این ماده، به توقف کامل یا قسمتی از روابط اقتصادی، ارتباطی، مبادلاتی و یا قطع مناسبات سیاسی اشاره شده است (چهار دور تحریم اقتصادی شورای امنیت علیه ایران بر سر برنامه هستهای، نمونهای از تدابیر تنبیهی است که بر پایه مادهی ۴۱ منشور در فصل هفتم اتخاذ شده است).
اما ماده ۴۲ منشور، درواقع همان ماده اصلی است که هر گاه که به «فصل هفتم منشور سازمان ملل» اشاره میشود، مشخصاْ منظور آن است.
در متن ماده ۴۲ آمده است: «در صورتی که شورای امنیت تشخیص دهد که اقدامات پیشبینی شده در ماده ۴۱ کافی نخواهد بود؛ یا ثابت شده باشد که کافی نیست؛ میتواند به وسیله نیروهای هوایی، دریایی یا زمینی به اقدامی که برای حفظ یا اعاده صلح و امنیت بینالمللی ضروری است اقدام کند. این اقدام ممکن است مشتمل بر صفآرایی، محاصره و سایر عملیات نیروهای هوایی، دریایی یا زمینی اعضای ملل متحد باشد.»
سازمان ملل ارتشی ندارد که بخواهد خودش اقدام کند. به خاطر همین، به لحاظ نظامی کاملا وابسته به اراده، خواست و توان تسلیحاتی اعضای خود است. منظور از اعضا هم در واقع همان دولتهای بزرگ و کشورهایی است که تصمیمگیرندههای اصلی شورای امنیتاند و بودجههای نظامی هنگفتی دارند.
موارد پرشماری را هم میتوان نمونه آورد که دولتهای بزرگ، با دور زدن سازمان ملل، صرفا بر پایه ملاحظات سیاسی- امنیتی خود، اقدام کردهاند.
توازن قوا در منطقه و جهان به نفع حکومت ایران اسلامی تحمل نخواهد شد و این موضوع در این مقطع تاریخی با مواضع سرنگونیطلبان و منافع ملت ایران هم راستاست.
سوئد
www.victoriaazad.com