مشکلات روحی- اجتماعی ایرانیان پناه‌جو و پناهنده در آلمان (۵)

یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴ برابر با ۰۲ اوت ۲۰۱۵


حنیف حیدرنژاد- دلایل وعوامل تاثیرگذار بر مشکلات روحی– اجتماعی که فرد با آن درگیر می‌شود را می‌توان در دوسته بندی کلی مورد بررسی قرار داد؛ دلایل بیرونی که نقش پایه‌ای و ریشه‌ای دارند، و عوامل درونی که نقش تاثیر گذار دارند.

[بخش یک]   [بخش دو]   [بخش سه]   [بخش چهار]

بخش پنج

  1. ریشه وعلت مشکلات روحی- اجتماعی پناه‌جویان و پناهندگان در آلمان در کجا قرار دارد؟

دلایل وعوامل تاثیرگذار بر مشکلات روحی– اجتماعی که فرد با آن درگیر می‌شود را می‌توان در دوسته بندی کلی مورد بررسی قرار داد؛ دلایل بیرونی که نقش پایه‌ای و ریشه‌ای دارند، و عوامل درونی که نقش تاثیر گذار دارند.

۶٫۱ عوامل تاثیرگذار بیرونی

منظور ازعوامل بیرونی آن دسته از فاکتورها و شرایطی است که در خارج از قدرت و اراده فرد قرار داشته و بر زندگی روزانه او و خانواده‌اش تاثیر می‌گذارند. این عوامل تقریبا همه عرصه‌های زندگی فرد را احاطه کرده، به زندگی روزمره فرد جهت داده و سرعت آن را تعیین می‌کنند. فرد قدرت تاثیرگذاری بر آنها نداشته و یا میزان تاثیر‌گذاری‌اش بسیار ناچیز است. به همین دلیل نیز پس از مدتی در برابر این عوامل احساس ناتوانی، عجز و بیچارگی نموده و با بی میلی به آنها تن می‌دهد. در مواجهه با این عوامل، فرد این احساس را پیدا می‌کند که در مورد او انصاف و عدالت رعایت نمی‌شود، خود را قربانی احساس می‌کند و در نتیجه از هر فرصتی برای بروز خشم، نارضایتی و یا احساس تنفر خود علیه وضع موجود استفاده می‌کند. اگر این اعتراضات در کوتاه مدت به نتیجه نرسد، می‌تواند گرایش فرد به رفتارهای تند و افراطی و توسل به خشونت علیه خود یا دیگران را به دنبال بیاورد.

مشکلات و عوامل بیرونی زمینه‌ساز ناراحتی‌های روحی- اجتماعی که همه پناه‌جویان و پناهندگان در زندگی روزمره خود در آلمان با آن روبرو هستند، مشکلاتی چند لایه و به هم تنیده هستند که برخی از مهم‌ترین آنها عبارتند از:

۶٫۱٫۱ سیاست ضد پناهندگی دولت آلمان

کشور آلمان از معدود کشورهائی است که در قانون اساس آن حق پناهندگی به رسمیت شناخته شده است. از سال ۱۹۹۳ با تغییر در قانون اساسی این کشور محدودیت‌های جدیدی در نظر گرفته شد[۱]. بر اساس آن اگر پناه‌جوئی قبل از ورود به آلمان از «یک کشور امن ثالث» عبور کرده باشد، پناهندگی بر اساس قانون اساسی به او تعلق نخواهد گرفت. با این تغییر، عملا پذیرش پناهندگی بر اساس قانون اساسی آلمان ناممکن یا بسیار بسیار کم شده است (سالیانه بین ۱ تا ۲ درصد). از این زمان به بعد بیشترین پذیرش پناهندگی براساس ماده ۵۱ قانون خارجیان و از سال ۲۰۰۵ بر اساس ماده ۶۰ قانون اقامت بوده است. این نوع پذیرش در اساس برپایه کنوانسیون ۲۸ جولای ۱۹۵۱ ژنو در مورد پناهندگی است.

هم‌چنین در سال‌های اخیر موازین اروپائی متعددی نیز در امور پذیرش پناهندگی، مهاجرین و خارجیان به تصویب رسیده که کشورهای عضو اتحادیه اروپا موظف به رعایت آنها هستند. اگرچه نسبت به هریک از این قوانین انتقاداتی وجود دارد، اما اگر همین قوانین موجود به درستی رعایت شود، مشکلات فعلی پناه‌جویان و پناهندگان بسیار کمتر خواهد شد. در کنار «قوانین پناهندگی» اما، یک «سیاست پناهندگی» وجود دارد که معمولا نانوشته باقی مانده و حاکمان سیاسی در پشت درهای بسته در مورد آن تصمیم‌گیری کرده و چگونگی اجرای همین قوانین را تعیین می‌کنند. هدف این سیاست که در اساس به صورت دستورالعمل‌های اداری به کارمندان ابلاغ می‌شود این است که «جذابیت آلمان برای پناه‌جویان» را از بین ببرد. چگونه؟ از طریق سختگیری در پذیرش پناه‌جو، طولانی کردن مرحله رسیدگی به درخواست پناهندگی، مجبور کردن پناه‌جو به سکونت در‌ هایم (خوابگاه)‌های پناهندگی نامناسب و دور افتاده[۲]، کم کردن امکانات درمانی، کم کردن کمک‌های تامین اجتماعی و سرانجام از طریق رفتارهای تحقیرآمیز با پناه‌جویان.

«ما همه چیز خود را در وطن خود رها کردیم با امید زندگی کردن در امنیت و آزادی و حرمت انسانی. اما فکر نمی‌کردیم که در چنین اردوگاهی باید زندگی کنیم. هر روز برایمان بیشتر روشن می‌شود که اردوگاه پناهندگی با این هدف ساخته شده که ما را تحقیر نموده و از پای در آورد.
در اردوگاه با ما مانند حیوان رفتار می‌شود و انسانیت ما از ما گرفته می‌شود. برای ما تصمیم گیری می‌شود، از ما سرپرستی می‌شود و ما ملعبه‌ای بیش نیستیم. ما روز به روز  بیمارتر می‌شویم و بعضی از ما تعادل ذهنی خود را از دست می‌دهند. انسانیت ما خلاصه شده در خوردن و خوابیدن و در میان سیم خاردارهائی که توسط مامورین امنیتی نگهبانی می‌شود تمام امید و آروزهای ما می‌میرد.» (بخشی از اطلاعیه پناه‌جویان اردوگاه «هِسپه»، یکی از‌هایم‌های پناهندگی در ایالت نیدرزاکسن در شمال آلمان)[۳]

در کنار این سختگیری‌ها، دولت آلمان فشار برای اخراج پناه‌جویان را نیز افزایش می‌دهد.[۴]

ابزار دولت فدرال یا دولت‌های ایالتی برای اجرای این سیاست، صدور دستورالعمل‌های اداری است که از طریق وزارت کشور یا اداره‌های تابعه به کارمندان ابلاغ می‌شود. در واقع دولت آلمان بدون آنکه تعهد و پایبندی خود به کنوانسیون ژنو در امور پناهندگی را پس گرفته باشد، عملا با این روش، کنوانسیون ژنو را دور زده و در پی آن است تا وضعیت زندگی را چنان بر پناه‌جویان سخت کند، که پناه‌جویان به فکر فرار از آلمان افتاده و به کشور دیگری بروند. هدف دیگر آن است که پناه‌جویان با شکایت از وضعیت زندگی خود نزد افراد فامیل و دوستانشان، عملا در دلِ آنها برای آمدن به آلمان ترس و تردید ایجاد کنند. این، همان  سیاست و هدف بازدارنده[۵] و استراتژیک است که دولت آلمان به طور درازمدت دنبال می‌کند. کاهش سالیانه متقاضیان پناهندگی و نیز کاهش میزان قبولی پناهندگی در دوهه گذشته به خوبی نشان می‌دهد که دولت آلمان در پیشبرد این سیاست موفق بوده است.

۶٫۱٫۲ وجود قوانین تبعیض‌آمیز

ابزار دیگر دولت آلمان وضع قوانین تبعیض‌آمیز و سختگیرانه در مورد پناه‌جویان است. این قوانین نیز از سال ۱۹۹۳ تصویب و در «کتاب قانون تامین اجتماعی پناه‌جویان[۶]» گردآوری شده است. به خدمات تامین اجتماعی مقرر شده در این قانون در ۱۸ سالی که از تصویب آن می‌گذرد، یک سِنت هم اضافه نشده، حال آنکه در این سال‌ها، هر سال بر قیمت‌ها و هزینه زندگی افزوده شده است. تبعیض و تحقیر نهادینه شده در این قانون چنان واضح است که درماه ژوئن سال ۲۰۱۲ علیه آن به دادگاه قانون اساسی آلمان شکایت شد. در این شکایت بر پایمال شدن شأن و حقوق بشریِ بنیادینِ پناه‌جویان تاکید شده است.

یک ابزار دیگر برای اجرائی کردن این سیاست، باز گذاشتن دست شهرداری‌ها در اجرای قوانین تامین اجتماعی و تمدید اقامت پناه‌جویان است. در شهرهای کوچک و به ویژه در مناطق روستائی که احزاب محافظه‌کار و راست میانه حاکمیت دارند میزان سختگیری‌های اعمال شده در مورد پناه‌جویان بسیار بیشتر است.

تلویزیون و .د. اِر  آلمان در برنامه‌ای که به امور مهاجرین و خارجیان می‌پردازد، در برنامه یکشنبه ۲۴٫۰۶٫۲۰۱۲ خود به تحصن و اعتصاب غذای پناه‌چویان ایرانی در شهر وورتسبورگ[۷] در ایالت بایرن پرداخت. در این گزارش با اشاره به خودکشی یک پناه‌جوی ایرانی به نام محمد رهسپار در ژانویه ۲۰۱۲، به عنوان یک دلیل تعیین کننده و زمینه ساز خودکشی وی، به شرایط غیر انسانی‌هایم (خوابگاه)‌های پناهندگی و بلاتکلیفی طولانی و چندین ساله پناه‌جویان اشاره کرد. در این گزارش چند تن از ایرانیان پناه‌جو در‌ هایم وورتسبورگ  که محمد رهسپار نیز در آنجا اقدام به خودکشی کرد، به شرایط و وضعیت خود در این‌هایم پرداختند و آنجا را با زندان مقایسه کردند. یکی از این پناه‌جویان ۱۱ سال است که در این‌هایم و در شرایط کاملا بلاتکلیف به سر می‌برد.[۸]

۶٫۱٫۳ سیاست ضد انتگراسیون دولت و برخی از احزاب آلمان برعلیه پناه‌جویان و مهاجرین

در کنارهمه محدودیت‌ها، سختگیری‌ها و قوانین تبعیض‌آمیزی که از روز اولِ ورود پناه‌جو به آلمان  او را از جامعه منزوی می‌سازد، او پیوسته با این سوال و سرزنش برخی کارمندان اداری مواجه است که «چرا بلد نیستید آلمانی حرف بزنید». احزاب دست راستی و محافظه‌کار و مطبوعات و رسانه‌های حامی‌آنها نیز پیوسته با پخش و گسترش گزارش‌های ناقص و یک طرفه، این تصور را در افکار عمومی‌ایجاد کرده و دامن می‌زنند که پناه‌جویان نمی‌توانند زبان آلمانی حرف بزنند و نمی‌توانند جذب جامعه شده و توان انطباق با جامعه و «انتگراسیون» ندارند. اما انتگراسیون چه مفهومی‌دارد؟ انتگراسیون (لاتین) در علم جامعه شناسی، در لغت به معنی پیوند یک جزء (فرد یا یک گروه) با کلِ پیکره بزرگتر (جامعه ) است.[۹]

انتگراسیون مفهومی‌است که بسیاری در امور اجتماعی و به ویژه امور خارجیان از آن تلقی‌های متفاوت ارائه می‌دهند. در زبان فارسی معادلی برای این واژه یافت نمی‌شود و لغاتی چون انطباق، تطبیق یافتن و یا ادغام نیز به تنهائی کافی نبوده و مفهوم را به طور کامل نمی‌رساند.
در ارتباط با پناه‌جویان و مهاجران و خارجیان تازه وارد به یک کشور جدید و زندگی ملل و فرهنگ‌های متفاوت با هم و در کنار هم در یک جامعه، می‌توان «انتگراسیون» را فراتر از مفهوم لغتی آن، این گونه تعریف کرد: «یک روند یادگیری و تغییر و تأثیر گذاری و تأثیر پذیری متقابل که حتی یکی از دستاوردهای آن می‌تواند تغییر فرهنگ غالب، به معنی هرچه پر بار و  غنی تر کردن آن باشد. انتگراسیون را می‌توان یک تبادل باز فرهنگی بین خارجیان تازه وارد و آلمانی‌ها دانست که در آن قبل از هر چیز جنبه‌های مثبت هر فرهنگی حفظ خواهد شد، و جنبه‌های دیگر در یک روند طولانی، خود را تغییر خواهد داد. انتگراسیون و هویت، امری ثابت و جامد و مطلق  نیست بلکه پدیده‌ای است دائما در حال تغییر و دگرگونی، و هر زمان تعریف تازه خود را خواهد داشت”.[۱۰]

“اما سیاستمداران و رسانه‌هائی که از  انتگراسیون‌ناپذیری پناه‌جویان و مهاجرین در آلمان سخن می‌گویند در واقع خواستار «شبیه‌سازی» آنها در جامعه هستند. منظور از شبیه‌سازی، ذوب شدن در فرهنگ جدید، از خود بیگانگی و از دست دادن هویت خویش است. این عمل اگر داوطلبانه باشد، انتخابی است آگاهانه از سوی یک فرد که باید به آن احترام گذاشت. اما اگر انتظاری باشدکه دیگران (حاکمیت سیاسی یا جامعه) از فرد پناه‌جو و مهاجر طلب می‌کنند، قابل پذیرش نیست. چنین انتظاری در فرد پناه‌جو و مهاجر دافعه ایجاد کرده و نه تنها به «انتگراسیون» کمک نمی‌کند، بلکه این روند را با مشکل جدی مواجه می‌سازد. […]

دلیل این را که چرا یک پناه‌جو بعد از سه سال، پنج سال یا ده سال زندگی در آلمان هنوز نمی‌تواند آلمانی حرف بزند قبل از آنکه در خود این پناه‌جو معرفی کرد، باید در سیستم و شرایطی که پناه‌جو در آن  قرار داده شده جستجو نمود. در درجه اول این حاکمیت سیاسی آلمان است که می‌تواند با وضع قوانین جدید، چهارچوب‌های حقوقی لازم را برای شانس برابر پناه‌جویان و مهاجرین ایجاد کرده و زمینه اشتغال، تحصیل، آموزش، یادگیری زبان و از این طریق پیوند خوردن آنها با جامعه را فراهم نماید. هر چقدر قوانین موجود این شانس و مشارکت برابر پناه‌جو و مهاجرین را در عرصه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی محدود تر نمایند و هرچقدر که پناه‌جوی مهاجر احساس کند که در برابر نا برابری‌ها از حمایت قانونی کمتری برخوردار است، به همان میزان نیز میل و رغبت مشارکت او پائین تر آمده، میل خروجش از آلمان و مهاجرت به کشور‌های دیگر در او بیشتر تقویت می‌شود.[…]

قوانین نابرابر و یا سختگیرانه و رفتار‌های تبعیض آمیز عملا راه پیشرفت پناه‌جو و مهاجر تازه وارد یا مهاجرتباران نسل دوم و سوم را سدّ می‌کنند. در چنین شرایطی دور از واقعیت است اگر انتظار برود که مهاجر و مهاجرتبار با میل و علاقه زبان آلمانی یاد بگیرد یا به قوانین کشور احترام بگذارد.”[۱۱]

۶٫۲ عوامل تاثیرگذار درونی

اگرچه عوامل و شرایط خارجی که در بالا به آنها اشاره شد، در ایجاد، شکل‌گیری و تشدید مشکلات روحی- اجتماعی که پناه‌جویان و پناهندگان و مهاجران در آلمان با آن مواجه می‌شوند نقش اولیه، بنیادی و تعیین کننده دارند، اما هر فرد نیز می‌تواند در مواجهه با شرایط جدیدی که با آن روبرو شده  بسته به توانمندی‌ها، امکانات، خصوصیات، ظرفیت‌ها و تجارب زندگی‌اش واکنش‌های متفاوتی نسبت به دیگران از خود نشان دهد. عوامل تاثیرگذار درونی، فاکتورهائی هستند که در درون خود فرد قرار داشته یا مستقیما به خود او مربوط شده و از او ناشی می‌گردند. این عوامل خصوصیت‌های شخصیتی فرد و روحیات او را شکل داده و رفتار و واکنش‌های او را به طور آگاهانه یا نا آگاهانه جهت می‌دهند. مجموع این عوامل توانمندی‌های فرد محسوب شده که در مواجهه با یک وضعیت جدید (کشور جدید، شرایط زندگی جدید و… ) آنها را به کار گرفته و یا به طور ناخودآگاه از آنها تاثیر یا فرمان می‌پذیرد. در مورد پناه‌جویان و مهاجران این خصوصیات اساسا در کشور مبداء شکل گرفته و ریشه در شرایط آنجا دارد.

استفاده درست از این عوامل و توانمندی‌ها می‌تواند فشار مشکلات بیرونی را کم یا برای آنها راه حل‌های مناسب پیدا کند. استفاده غیر درست و پیروی کردن نسنجیده از این خصوصیات اما، می‌تواند فرد را درشرایط بسیار سخت‌تری قرار داده و برون رفت از مشکل را ناممکن یا بسیار سخت و پرهزینه سازد (برای مثال برخی از پناه‌جویان به دلیل خودبزرگ بینی از یک سو و ساده انگاشتن اداره امور پناهندگی از سوی دیگر، فکر می‌کنند با دادن اطلاعات غلط مربوط به نام و نام خانوادگی و یا  با ارائه یک داستان ساختگی در مورد مشکلاتی که در کشور خود با آن مواجه بوده اند، به سادگی می‌توانند قبولی پناهندگی را به دست آورند. اما در عمل خود را با مشکلاتی درگیر می‌کنند که وضعیت آنها را به شدت خراب‌تر می‌کند).

برخی از مهم‌ترین خصوصیت‌ها و یا عوامل «درونی» تاثیرگذار که به خود فرد پناه‌جو و مهاجر مربوط شده و می‌توانند در بهتر یا بدتر شدن مسائل و مشکلات روحی- اجتماعی او تاثیر داشته باشند عبارتند از:

۶٫۲٫۱ تصورات ذهنی و غیر واقعی از آلمان و خارج کشور و ترکیدن سراب “بهشت اروپا”

پناه‌جویان ایرانی تازه وارد به آلمان تصورات و انتظاراتی غیر واقعی از زندگی در آلمان و موضوع پناهندگی دارند. اکثریت بسیار بالائی از آنها (تا ۹۸%) نسبت به شرایط زندگی  در آلمان و قوانین موجود (مراحل پناهندگی، شرایط زندگی، کار و تحصیل) آگاهی و اطلاعات دقیق نداشته و یا اطلاعات آنها بسیار غیر تخصصی وغیر دقیق و منبع آن نیز اکثرا افراد فامیل یا دوست و آشنا است.

اغلب پناه‌جویان تازه وارد شده به آلمان تصورات ‌سراب‌گونه‌ای از دمکراسی و حقوق بشر در اروپا دارند که بسیار دور از واقعیت است. اطلاعات آنها نسبت به موضوع‌هایی چون شرایط کار و تحصیل و مسکن ناچیز و غیر دقیق است، اما انتظار دارند که همه چیز بر اساس خواست آنها پیش برود. پذیرش حاکمیت قانون (صرف نظر ازآنکه به نفع یا به ضرر پناه‌جو هست یا نه) برای اغلب آنها بسیار دشوار است و در ماه‌ها و حتی سال‌های اول ورود به آلمان سعی دارند تا با  اتکاء به همان روش‌های معمول در ایران مشکل پناهندگی یا دیگر مشکلات خود را حل کنند (سوال کردن‌های پشت سر هم از اداره‌ها، تلفن کردن‌های پشت سر هم، مستقیم یا به واسطه دیگران دنبال کار را گرفتن، تلاش برای آنکه با هدیه یا حتی پول بتوان مشکل را حل کرد، دنبال تهیه مدارک جعلی بودن، در صورت نیاز به گواهی پزشکی، دنبال تهیه گواهی‌های غیر واقعی رفتن و…).

روش‌های معمول دیگری که بسیاری از پناه‌جویان برای حل و فصل مشکلات روزمره خود به یکی از آنها متوسل می‌شوند. (برای فهم روشنتر این روش و تاکتیک‌ها، عنوان‌های مرسوم و کوچه بازاری آنها که در بین مردم متداول است، به کار گرفته شده است) مهم‌ترین‌ها عبارتند از: جلب ترحم، مظلوم‌نمائی، مبالغه، چرب‌زبانی، به کار بردن الفاظ  تشریفاتی، استفاده از تعریف و تمجید، رفیق‌بازی، پارتی‌بازی، به راه انداختن جار و جنجال، بیان تهدیدهای مستقیم یا غیر مستقیم، دروغ گفتن و دروغ بافتن، رشوه دادن و…

۶٫۲٫۲ ناآگاهی  از قوانین و پیروی از شایعات، منشاء تصمیم‌های غلط و سرنوشت‌ساز

برای اتخاذ یک تصمیم درست، نیاز به اطلاعات درست است. اما متاسفانه منبع اصلی اکثریت بالای پناه‌جویان ایرانی در مورد پناهندگی و شرایط زندگی در آلمان، اطلاعات غلط و گمراه کننده‌ای است که از دوستان و افراد فامیل یا افراد ناشناس و یا از منابع غیر تخصصی به دست آورده‌اند. در بسیاری موارد این اطلاعات کاملا قدیمی‌است. بی اطلاعی پناه‌جویان نسبت به قوانین پناهندگی در آلمان از یک سو و نیاز آنان به داشتن اطلاعات از سوی دیگر، زمینه سودجوئی‌های گاه سیستماتیک را ایجاد می‌کند، از جمله:

– رواج بازار شایعه و ترویج اطلاعات بی پایه و اساس

– به تله انداختن پناه‌جویان با هدف «ساختن» کیس پناهندگی و سرکیسه کردن آنها از سوی افراد سود جو.

– ترساندن غیر واقعی پناه‌جویان از مراحل پناهندگی و راهنمائی غلط به آنها برای تغییر نام و دیگر مشخصات و یا تشویق آنها برای ارائه اسناد و مدارک جعلی. برخی از افراد سود جو نیز در این وسط برای خود دکان درست کرده و با گرفتن مبالغ زیادی اسناد جعلی تهیه و به فروش می‌رسانند.

– ترغیب پناه‌جویان به ازدواج  برای حل مشکل اقامتی و درگیر کردن عملی آنان با افراد سودجو و حتی خطرناک.

– درغلتیدن به این راه‌ها و تاکتیک‌ها تنها باعث تلف شدن وقت و پول و اعصاب پناه‌جویان است. حال آنکه پناه‌جویان از این حق قانونی برخوردارند که قبل از ارائه درخواست پناهندگی با یک وکیل یا یک مرکز مشاوره تخصصی در امور پناهندگی تماس گرفته و مشورت بگیرند. ناآگاهی بسیاری از پناه‌جویان و تصمیم‌های اشتباهی که آنها بر آن اساس برای زندگی خود اتخاذ می‌کنند ریشه اصلی بسیاری از ضرباتی است که دریافت می‌کنند. ضرباتی که اغلب، آنها را به بن بستی هدایت می‌کند که خروج از آن بسیار سخت و پیچیده و طولانی خواهد شد.

۶٫۲٫۳  بکار گیری و پیروی از فرهنگ “زرنگ بازی” مرسوم در ایران

اغلب پناه‌جویان از همان بدو ورود به آلمان خود را درگیر یک «تنازع بقاء» می‌بینند. آنها خود را در مقابل «کوهی از مشکلات» و اداره‌هایی می‌بینند که به سادگی نمی‌خواهند به آنها پاسخ مثبت بدهند. مشکلاتی از قبیل چگونکی قبولی پناهندگی، محل زندگی، جابجائی و مسافرت، دکتر و امور درمانی، مسائل مالی، امور تحصیلی و…

اکثریت بسیار بالائی از پناه‌جویان با تحمل سختی و خطر و تقبل هزینه بسیار توانسته‌اند از کشور خارج و خود را به آلمان برسانند و با رسیدن به آلمان فکر می‌کنند که «دیگر کار تمام است» و پس از آن، دیگر همه چیز در آلمان بر وفق مُراد پیش خواهد رفت، حال آنکه هنوز ۵۱% از راه در پیش روی آنهاست. این قسمت از راه اما، باید در آلمان طی شود و قوانین و حساب و کتاب خود را دارد. اما بسیاری از پناه‌جویان ایرانی با هدفِ زود به مقصد رسیدن، در تلاشند که با  میان بُر زدن و زرنگ بازی در آوردن خود را زودتر به مقصد برسانند. این دسته از پناه‌جویان با ذهنیتی که با خود از ایران آورده‌اند و تعمیم آن وضعیت به آلمان، فکر می‌کنند با همان روش‌ها می‌توانند بی دردسر به هدف برسند. این طرز فکر از یک طرف مُبین نوعی ساده انگاری و از طرف دیگر ناشی از اعتماد به نفس کاذب و خودبزرگ بینی است. روش‌هائی که عموما در این مورد به چشم می‌خورند از این قرار است (با همان اسامی‌ مرسوم و کوچه بازاری): غلو کردن، پرحرفی و حاضر جوابی، دقیق گوش نکردن و برداشت سخنان دیگران  بر اساس خواست و میل خود و نه بر اساس منظور طرف مقابل (در اینجا منظور: بازپرس اداره  مهاجرت و پناهندگی، مترجم، وکیل، قاضی دادگاه، روانشناس، مشاور)، بیان مطالب بی ربط به اصل موضوع  و گفتن حرف‌های حاشیه‌ای.

این درست است که درصد کمی‌از پناه‌جویان توانسته‌اند با استفاده از اینگونه روش‌ها به هدف خود برسند، اما اکثریت آنانی که از این راه رفته‌اند به مقصد خود نرسیده و سال‌های طولانی با مشکلات جدی مواجه می‌شوند. یکی از بارزترین نشانه‌های اعتماد به نفس کاذب و خودبزرگ بینی در این موارد آن است که تجارب تخصصی نادیده گرفته شده یا به آنها کم بها داده می‌شود. این دسته از افراد در مقابل، تاکید می‌کنند که «فقط اگه سر نخ به دستم برسه، دیگه خودم می‌دونم بقیه راه رو چطوری باید برم». در این دیدگاه، تجربیات منفی گذشته دیگران اهمیت کمی‌داشته و اصرار بر آن است که «من باید خودم تجربه کنم» و اینکه «من آدم دیگه‌ای هستم و میدونم چطور باید کارم رو جلو ببرم».

[۱]  نگاهی به تاریخچه «حق پناهندگ» درقانون اساسی آلمان و تغییرات داده شده در آن

[۲]  نگاهی به وضعیت سکونت پناه‌جویان در آلمان در هایم(کمپ)های پناهندگی

[۳] http://www.if-id.de/New/index.php?option=com_content&task=view&id=9309&Itemid=107

نگاهی به وضعیت سکونتی پناه‌جویان در آلمان در هایم(کمپ)های پناهندگی

[۴] آلمان قهرمان اخراج پناه‌جویان

[۵] Abschreckungspolitik

[۶] Asylbewerberleistungsgesetz /AsylbLG

[۷] Würzburg

[۸] گزارش تلویزیون و. د.اِر آلمان در مورد اعتصاب غذای پناه‌جویان ایرانی با لب‌های دوخته شده

[۹] Duden, Das Fremdewörterbuch3. Auflage1974, ISBN 3- 411 -00915-

[۱۰] Fachlexikon der sozialen Arbeit, 4. Auflage 1997, ISBN 3- 17-005782-6

[۱۱]نگاهی به بحث انتگراسیون و کنترل مهاجرت در آلمان، قسمت چهارم: انتگراسیون چیست و نقش‌آفرینان آن چه کسانی هستند؟

[ادامه دارد]   [بخش یک]   [بخش دو]   [بخش سه]   [بخش چهار]

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=19700