هدی الحسینی (شرق الاوسط) – اخبار ضد و نقیضی درباره توافق هستهای رژیم ایران و آمریکا به گوش میرسد که بر اساس آخرین آنها به دلایل زیادی احتمالا با شکست مواجه میشود. شاید مهمترین دلیل آن عدم جدیت جمهوری اسلامی درباره نظارت دائمی آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر همه فعالیتهای هستهای آن باشد.
یکی از مقامات «سیا» میگوید عدم جدیت رژیم ایران ممکن است به دلیل عدم آگاهی مقاماتش از قابلیتهای پیشرفته شگفتانگیزی باشد که ایالات متحده در اختیار دارد؛ قابلیتهایی که این کشور را قادر میسازد تا آنچه را روی زمین، زیرزمین و حتی داخل اتاقهای بسته در حد یک زمزمه اتفاق میافتد، به دقت تشخیص دهد.
برخی از اختلافات بر سر آینده نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه به ویژه در کشورهای عربی و ایجاد هرج و مرج توسط نیروهای نیابتی وابسته به تهران صحبت میکنند که امنیت و ثبات منطقه را تهدید میکند.
با صدور بیانیهای از سوی وزارت امور خارجه آمریکا در اوایل ماه سپتامبر در واکنش به پیام رژیم ایران، امیدها برای دستیابی به توافق هستهای کاهش یافت و اخبار مربوط به وقوع جنگی که در منطقه توسط حزبالله لبنان یعنی قویترین بازوی جمهوری اسلامی آغاز خواهد شد، چند برابر شده است.
سناریویی مبنی بر حمله به کشتی بخار استخراج گاز اسرائیل در سواحل لبنان با دهها حامل انفجاری که از پایگاههای پرتاب چندگانه پرتاب میشوند، در حال پخش است و به دنبال آن پاسخی اجتنابناپذیر و دندانشکن از سوی اسرائیل که اهداف نظامی حزبالله را هدف قرار خواهد داد. اهدافی که بیشتر آنها عامدانه در مناطق مسکونی پر جمعیت واقع شدهاند تا مانند گذشته، صدای محکومیت و تقبیح و مبالغه و دعوت به پایداری در برابر تهاجم «وحشیانه» گوش فلک را کر کند.
حزبالله هم با موشکهایی که آنها را نقطهزن توصیف میکند، به شهرکهای مرزی اسرائیل حمله خواهد کرد و عملیات نظامی تا رسیدن به مرحلهای که امنیت کل منطقه را تهدید میکند با ورود شبهنظامیان وابسته به رژیم ایران که پهپاد پرتاب میکنند، تشدید خواهد شد. همزمان همه کشورها با تورم شدید اقتصادی و افزایش قیمتها روبرو خواهند شد.
در این سناریوی خونین، برای مهار کردن شبهنظامیان نیابتی و متوقف کردن عملیات تسلیحاتی آنها باید به رژیم تهران متوسل شوند و اینجاست که مذاکرات وین دوباره از سر گرفته میشود و آمریکا از برخی شروط که رهبر رژیم ایران از آنها ناراضی است صرف نظر خواهد کرد.
این سناریو مبتنی بر رویکرد شناخته شدهای است که توسط کشورهای توسعهطلب انجام میشود که در آن برای ایجاد بحران به نیروهای نیابتی خود متکی هستند. آنها یک بحران به وجود میآورند و سپس برای حل آن در ازای گرفتن امتیازهایی مداخله میکنند. پیشتر حافظ اسد رئیس جمهوری سابق سوریه در تهیه و اجرای آن مهارت بیشتری داشت. او به گروههای فلسطینی تحت کنترل خود در طول جنگ داخلی لبنان دستور میداد تا بحرانهایی مانند ربودن و گروگانگیری خارجیها به وجود آورند و سپس از کشورهای گروگانها درخواست میکرد تا مداخله کرده و به آزادی آنها کمک کنند و پس از مذاکرات ساختگی، گروگانها مثل فیلمهای هالیوود آزاد میشدند و اسد در ازای آن امتیازهای مشخصی از جمله به رسمیت شناختن نفوذ منطقهای خود در سطح بینالمللی دریافت میکرد.
رژیم ایران این رویکرد را با تقویت توانمندیهای دستنشاندگان خود توسعه داده و بجای جناحهایی متشکل از مزدورانی که با هیچ ایدئولوژی متحد نیستند و هدفی جز استبداد و سلطه بر مردم ندارند، به شبهنظامیان آموزش نظامی، کمک مالی، و تسلیحاتی کرده و آنها را به صورت پیدا و پنهان در تمام جغرافیای جهان عرب گسترش داده است. این گروههای نیابتی به گونهای پرورش فکری یافتهاند که از مراجعی چون «ولی فقیه» باید پیروی کنند.
بنابراین، عوامل و دست نشاندههای جمهوری اسلامی ایران در حوزهای بسیار گستردهتر از گروههایی که پیشتر با حافظ اسد کار میکردند، نفوذ دارند.
از سوی دیگر، اطلاعات موثق وجود دارد که گفته میشود توافق با ایران تحقق یافته و آنچه امروز در حال رخ دادن است چیزی نیست جز روند انتظار برای برگزاری انتخابات آتی در سه ماهه پایانی سال از جمله انتخابات میاندورهای در آمریکا و انتخابات اسرائیل! سناریوهای جنگ و کوبیدن بر طبل درگیریها نیز فقط برای دستیابی به پیروزیهای ساختگی در جنگی است که اتفاق نخواهد افتاد.
اما جهان کاملاً آگاه است که عوامل رژیم ایران چه کسانی هستند و حکومت آخوندها دیگر نمیتواند مانند گذشته پشت این مزدوران برای انجام کاری پنهان شود و سپس برای حل اختلاف یا بحران جهت گرفتن امتیاز مداخله کند.
دنیای امروز جمهوری اسلامی را مقصر عواقب ماجراجوییهای شبهنظامیان میداند و تحریمهای بیشتری را اعمال خواهد کرد که هیچ کشوری تاب تحمل آنها را ندارد. حکومت ایران نیز از این حقیقت آگاه است و به همین دلیل در رفع توقیف اموال بلوکهشده عجله دارد. تهران دیگر فرصت انتظار طولانی را ندارد زیرا این کشور علاوه بر مشکلات داخلی از مشکلات اقتصادی جهان نیز که درد و رنج مردم ایران را تشدید کرده مصون نیست.
رژیم ایران امیدوار بود اروپاییها موضع خود را در مذاکرات هستهای نرمتر کنند و حتی به ایالات متحده فشار بیاورند تا خواستههای تهران را برای احیای توافق هستهای ۲۰۱۵ بپذیرد. منطق تهران این بود که اروپا میتواند از نفت و گاز طبیعی ایران برای کاهش شدید واردات از روسیه تا پایان سال ۲۰۲۲ استفاده کند.
اگر چه روند چانهزنی از سوی طرفین هنوز به پایان نرسیده اما رژیم ایران بیانیه مشترک اخیر کشورهای اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا) را «تهدیدی پنهان» برای گزینه نظامی غرب و اسرائیل برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران در صورت شکست دیپلماسی میداند.
حقیقت این است که در حالی که اروپاییها عمیقاً از تاخیر در از سر گرفتن توافق هستهای ناامید شدهاند اما هیچ نشانهای مبنی بر تمایل اروپا برای وارد شدن به درگیری نظامی با حکومت ایران وجود ندارد.
بیانیه مشترک اروپا به «مشاوره» با شرکا درباره «بهترین راه برای مقابله با تشدید تنش هستهای ایران» اشاره کرده، اما درواقع این دعوت به جنگ نیست و جمهوری اسلامی نیز این را خوب میداند. اما هر یک از طرفین غربی و ایرانی در فرآیند دیپلماتیک بسیار کندی که اکنون در هجدهمین ماه خود بسر میبرد، سعی میکنند تا طرف مقابل را مقصر اصلی عدم رسیدن به توافق هستهای جلوه دهد. آنهم در حالی که رژیم ایران تلاش دارد تا خود را به عنوان یک قدرت اتمی جهانی مطرح کند.
شکی نیست که ایران دارای بزرگترین ذخایر نفت و گاز طبیعی در جهان است. اما رهبران ناکار آمد این کشور در تبدیل این ذخایر به صادرات واقعی و در نتیجه کسب بازده مالی موفقیت و جدیت نداشتهاند.
علت این ناکارآمدی را میتوان به روشهای مختلف ارزیابی کرد، اما شاید مشهودترین علامت این ناکارآمدی و عدم موفقیت مربوط به بی تعهدی تهران به مسئله لغو تحریمهای بزرگ علیه این کشور باشد.
ایران با وجود همه ثروت و منابع طبیعی سرشار اما تنها در صورت دستیابی تهران به توافق هستهای جدید میتواند از این منابع استفاده کند وگرنه منافع تجاری عمده بینالمللی همچنان از دسترس ایران دور خواهد ماند. این معادله درباره لبنان نیز صدق میکند به این معنا که تا حزبالله و سلاح و موشکهای آن در لبنان باشند، جامعه بینالمللی هیچ راه حل مثبتی برای برونرفت لبنان از بحران کنونی در چشمانداز ندارد.
روابط نزدیک رژیم ایران با روسیه پوتین نشان میدهد که تهران نمیخواهد یا نمیتواند سهم صادرات انرژی متعارف شریک خود در بازارهای اروپایی را از بین ببرد.
پس از سفر ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه به تهران در ژوئیه گذشته، مقامات جمهوری اسلامی برای اطمینان دادن به روسها مبنی بر اینکه ایران هیچ برنامهای برای جایگزینی نفت و گاز روسیه به اروپا ندارد، یک قرارداد نمادین ۴۰ میلیارد دلاری با «گازپروم» روسیه برای توسعه میادین هیدروکربن در ایران امضا کرد.
حتی اگر چنین توافقی واقعاً تحقق یابد، که با توجه به سابقه و کارنامه مسکو در ایران بسیار بعید به نظر میرسد،، یک چیز مسلم است: گازپروم به گاز ایران کمک نخواهد کرد تا حجم گاز روسیه در اروپا را جایگزین کند!
با توجه به اینکه پوتین به وضوح کنترل تهران را در دست دارد، جای شگفتی است که چرا مقامات جمهوری اسلامی انتظار دارند که اروپاییها ایران را به عنوان تامینکننده بالقوه نفت و گاز این قاره در آینده جدی بگیرند؟!
از سوی دیگر، بازوهای جمهوری اسلامی مانند حزبالله لبنان که بر طبل جنگ میکوبند، متوجه هستند که آنها قادر به استفاده از سلاحها و موشکهایشان نیستند مگر با اجازه و دستور علی خامنهای که ولی فقیه آنها در تهران است. اما به نظر میرسد دوران استفاده از بازوهای دستنشانده برای جنگ نیابتی دیگر تمام شده زیرا خامنهای میداند که هر عملیات نظامی که دستنشاندگان او اینبار در هر کجای دنیا انجام دهند مانند کبریتی خواهد بود که تنها یکبار مشتعل میشود و خودش بطور کامل میسوزد!
هدف رهبر رژیم ایران آنطور که خود تبلیغ میکنند، مقابله با اسرائیل و جهان و آزاد ساختن «قدس» است! خمینی سفارت اسرائیل در تهران را بست و روابط دیپلماتیک را با تلآویو قطع کرد و رژیم تا امروز از به رسمیت شناختن کشور اسرائیل سر باز زده است. البته شاه ایران در گذشته جزو اولین کسانی بود که در سازمان ملل متحد در کنار اتحاد جماهیر شوروی اسرائیل را به رسمیت شناخت. آنچه رهبر ایران میخواهد کنترل کشورهای منطقه به وسیله سلاحهایی است که به دست نظامیان وابسته به خود داده است. او میخواهد امپراتوری اسلامی تأسیس کند.
هفته گذشته اسرائیل دو حمله به فرودگاه حلب انجام داد و در حمله دوم به دلیل آسیب شدید به باند و ساختمان، ناوبری در فرودگاه بینالمللی به مدت نامحدود متوقف شد. چیزی که در این رویداد کمدی و در عین حال تراژیک بود، پاسخ فیصل مقداد وزیر امور خارجه سوریه به اسرائیل بود. او به اسرائیل هشدار داد که با آتش بازی نکند! گویا مقداد به این فکر نکرد و یا به یاد نیاورد که بنی گانتز وزیر دفاع اسرائیل روز چندی پیش چه چیزی را فاش کرد. گانتز نقشههای ده تأسیسات نظامی مختلف رژیم اسد در سراسر سوریه را نشان داد که نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از آنها استفاده میکنند. شاید مقداد از آنچه گانتز میداند شوکه شده و یا ممکن است با گفتن اینکه «ایران در حال ساخت صنایع تروریستی در سوریه برای نیازهای خود است»، شگفتزده شده باشد. وزیر دفاع اسرائیل گفت اخیراً رژیم ایران شروع به ساخت صنایع پیشرفته در یمن و لبنان کرده تا این سلاحها را به تروریستها در منطقه تحویل دهد. اما او در عین حال تاکید کرد که این روند باید متوقف شود!
گانتز به مقداد اطلاع داد که در این تأسیسات در خاک سوریه، موشک با برد متوسط، نزدیک و دور و نقطهزن تولید میشود و این پروژه از زمان قاسم سلیمانی آغاز شده است.
با توجه به این شرایط آشفتهی رژیمهای ایران و سوریه و همپیمانان آنها در «محور مقاومت»، آیا هنوز کسی در لبنان یا خارج از آن حاضر است سخنان حسن نصرالله و تهدیدهای او را با بالا بردن انگشت نشانه و داد و فریاد کردن باور کند؟!
به کسانی که همیشه فریاد «نصرالله» سر میدهند، باید گفت که دیگر کسی از لبنانیها به حرفهای او گوش نمیکند و اگر او با یک انگشت تکان دادن تهدید میکند باید گفت که با اجازه او، ما لبنانیها هر کدام ده انگشت داریم!
*منبع: شرق الاوسط
*نویسنده: هدی الحسینی
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن