معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش از بازماندن ۱۶۰ هزار دانشآموز دبستانی از تحصیل خبر داده و گفته بخش زیادی از دانشآموزان مردودی، دانشآموزان مقطع دبستان در روستاها هستند. یک عضو هیئت علمی دانشگاه تهران معتقد است حمایت از تحصیل کودکان هرچند در قوانین گنجانده شده اما ضمانت اجرایی ندارد.
معصومه نجفی پازوکی معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش از بازماندن ۱۶۰ هزار دانشآموز دبستانی از تحصیل خبر داده و گفته که «در حوزه ابتدایی ۱۶۰ هزار دانشآموز به عنوان بازمانده از تحصیل معرفی شدند؛ پس لازم است که برای سایر دانشآموزان نیز نسبت به کیفیت آموزشی، دقت ویژه شود.»
معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش همچنین از تفاوت کیفیت آموزشی در مناطق شهری و روستایی خبر داده و گفته بود که «نرخ تکرار پایه در حوزه معاونت آموزش ابتدایی را پایه اول تمام مدارس به خصوص مدارس روستایی است. مدارس روستایی، ۷۱ درصد از افرادی که شامل تکرار پایه شدند را تشکیل میدهند، پس اگر بخواهیم فرصت یادگیری عادلانه ایجاد کنیم، لازم است تا توجه ویژه به روستاها داشته باشیم.»
منظور از «تکرار پایه» همان مردودی یا رفوزگی است که به گفته این مقام وزارت آموزش و پرورش، بیشترین رفوزگی را دانشآموزان روستایی و به ویژه کلاس اولیها تشکیل میدهند!
روزنامه «خراسان» روز شنبه ۲۸ امرداد ۱۴۰۲، در گزارشی با عنوان «هولناک مثل آمار ترک تحصیل» با اشاره به آمار اعلام شده از سوی معاون آموزش و پرورش نوشته که «روی دیگر آمار جاماندگان از تحصیل در مقطع ابتدایی، آمارهای دیگری است که در این زمینه وجود دارد؛ آمارهایی با اعداد و ارقامی هولناک که به معنای واقعی کلمه، لرزه به اندام هر ایرانی دلسوز میاندازد.»
در این مطلب با استناد به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی که آخر سال گذشته منتشر شد آمده که «۷۰ درصد تارکان تحصیل مربوط به دهکهای درآمدی پایین یک تا ۵ هستند. بررسیها نشان میدهد که پنج استان سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، تهران، خوزسـتان و آذربایجانغربی دارای بیشترین فراوانی مطلق بازماندگان از تحصیلاند. همچنین اسـتانهای سیسـتان و بلوچسـتان، خراسـان رضوی، خوزستان، آذربایجانغربی و کرمان نیز به ترتیب دارای بیشــترین آمار تارکان از تحصیل در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بودهاند.»
روزنامه «جام جم» نیز روز شنبه ۲۸ امرداد ۱۴۰۲، در مطلبی دانشآموزان روستایی را «مردودی عدالت آموزشی» خوانده و با اشاره به ضعف آموزشی در مدارس روستایی نوشته که «هر سال تحصیلی که به آخر میرسد یک پرونده جدید که مربوط است به دانشآموزان مردودی باز میشود. حالا دیگر به این دانشآموزان «رفوزه» گفته نمیشود، حتی عنوان «مردودی» هم برایشان به کار نمیرود، چراکه در نظام جدید ارزشیابی تحصیلی، اینها دانشآموزان «نیازمند تکرار پایه» هستند اما چه رفوزگی، چه مردودی و چه نیازمند تکرار پایه، واقعیت این است که دانشآموزان ضعیف که بنیه علمی برای ارتقا به پایه بالاتر را ندارند، در کشور ما پر تعدادند.»
این مطلب افزوده که «بخش بزرگی از این دانشآموزان نیز متعلق به مقطع ابتدایی و بهویژه کلاس اولند که طبق آمار معاونت ابتدایی وزارت آموزشوپرورش نرخ تکرار پایه در آنها ۱۰درصد است. اینکه از هر صد دانشآموز کلاس اولی در کشور، ۱۰نفرشان نیازمند تکرار پایه هستند آمار هولناکی است. هولناکتر اینکه ۷۱ درصد دانشآموزانی که موفق به عبور از پایه اول ابتدایی نمیشوند به گفته معاون ابتدایی وزیر، بچههای مدارس روستایی هستند.»
در مطلب «جام جم» تأکید شده که این روند «به معنی ناکامی تحصیلی حدود ۱۵۰ هزار کلاس اولی در هر سال است که دو نفر از هر سه نفرشان در روستاها تحصیل میکنند. بنابراین مدارس روستایی را باید محل تولید دانشآموزان کمتوان علمی که آموزششان سخت مخدوش است دانست.»
رضوان حکیمزاده معاون سابق وزارت آموزش و پرورش و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در رابطه با علل بازماندگی از تحصیل دانشآموزان مقاطع ابتدایی به روزنامه «جوان» گفته که «در مناطق کمبرخوردار مرزی عمدتاً بازماندگی از تحصیل به دلیل فقر فرهنگی اتفاق میافتد، چراکه به دلیل برخی از باورهای غلط، خانوادهها مانع از تحصیل دختران خود میشوند. حتی اگر تحصیل کنند هم بعد از یک مدت کوتاهی از تحصیل صرف نظر میکنند، اما در برخی دیگر از مناطق، بازماندگی از تحصیل پسران بیشتر از دختران اتفاق میافتد که عمدتاً دلایل اقتصادی دارد، چراکه بسیاری از این کودکان ناچارند به عنوان نانآور برای خانوادههایشان کار کنند. بعضاً دیدهشده که آنها وارد چرخه استثمار میشوند و بعد از ترک تحصیل، تبدیل به محل درآمد سودجویان میشوند.»
رضوان حکیمزاده با اشاره به اینکه قانون حمایت از تحصیل کودکان ضمانت اجرایی ندارد گفته که «کشور ما جزو کشورهایی است که قانون آموزش اجباری را دارد و بحث جرمانگاری عدم حضور کودکان در مدرسه توسط والدینشان در لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان طی سالهای اخیر تصویب شدهاست، اما این قانون مهم، ضمانت اجرایی ندارد. در صورتی که ضمانت اجرایی این قانون باید دقیق و مشخص شود و سازمانهایی که در این زمینه باید نقشآفرینی کنند نیز باید پای کار بیایند.»
افزایش شمار کودکان بازمانده از تحصیل در ایران؛ فقر مهمترین علت است
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نیز اسفند سال گذشته در گزارشی از ۹۱۱ هزار و ۲۷۲ دانشآموز بازمانده از تحصیل و ۲۷۹ هزار دانش آموز ترک تحصیل کرده در ایران خبر داد. این گزارش هولناک نشان میدهد طی ۶ سال تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل در کشور بیشتر از ۱۷ درصد افزایش پیدا کرده که اصلیترین دلیل آن «فقر» است.
در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی آمده که «علیرغم سیاستگذاری مکرر در قبل و بعد از انقلاب در خصوص پوشش کامل تحصیلی و جذب همه کودکان بازمانده از تحصیل، این اهداف تحقق نیافته و تعداد ۹۱۱ هزارو ۲۷۲ کودک لازمالتعلیم در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ از تحصیل بازماندهاند و تعداد ۲۷۹ هزارو ۱۹ دانشآموز در ســال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ ترک تحصیل کردهاند.»
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی مربوط به ترکتحصیلیها طی سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۱ نشان میداد که «تعداد دانشآموزان ترکتحصیلی در سال تحصیلی ۱۳۹۴-۱۳۹۳ برابر با ۳۴۷ هزارو ۲۰۳ نفر بوده که با کاهش ۲۲ درصدی در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ به عدد ۲۷۰ هزار و ۵۵۵ نفر رسیده است. این کاهش ۲۲ درصدی مربوط به دوره دوم متوسطه است که در همین بازه زمانی مذکور، از ۱۹۹ هزار نفر به ۴۵ هزار نفر کاهش یافته است»
در ادامه آمده که «آمار دانشآموزان ترکتحصیلکرده دوره ابتدایی و متوسطه اول در بازه زمانی پیشگفته رو به رشد بوده، به نحوی که در دوره ابتدایی شاخص مذکور از ۷۸ هزار نفر به ۹۹ هزار نفر و دو دوره متوسطه اول از ۶۰ هزار نفر به ۱۲۴ هزار نفر افزایش یافته است. در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ نیز آمار تارکان تحصیل با رشد ۳ درصدی به ۲۷۹ هزار و ۱۹ نفر رسید.»
این آمارها نشان میدهد سال تحصیلی گذشته از هر ۱۶ دانشآموز در ایران، یک نفر امکان مدرسه رفتن را از دست داده و نسبت «ترک تحصیل» در مقطع دبیرستان به یک نفر از هر پنج نفر رسیده بود.
سالانه گزارشهای مختلفی از ترک تحصیل دانشآموزان و بازماندگان از تحصیل منتشر میشود که به دلایلی چون فقر، اعتیاد و طلاق والدین، بدسرپرستی یا نداشتن سرپرست مؤثر، ازدواج زودهنگام، مشکلات جسمی، فقر فرهنگی، مهاجرت و… امکان آغاز یا ادامه تحصیل را از دست میدهند.
«پایگاه دادههای باز ایران» اسفند ۱۴۰۱ در گزارشی اعلام کرده بود که «متوسط جمعیت کودکان بازمانده از تحصیل در ایران، معادل شش درصد جمعیت کل دانشآموزان کشور است.»
بر اساس تعاریف، کودکان بازمانده از تحصیل کودکانی هستند که به دلیل تبعیض طبقاتی، تبعیض جنسیتی، فقر فرهنگی و سایر محدودیتها و محرومیتها از تحصیل بازماندهاند؛ کودکانی با گروه سنی ۶ تا ۱۸ سال که با وجود اینکه نیازمند رفتن به مدرسه هستند، اما بهدلایل مختلفی در هیچیک از مقاطع تحصیلی مشغول به تحصیل نیستند.
افزایش فقر، بیکاری و گرانی ازمهمترین دلایل افزایش شمار دانشآموزان بازمانده از تحصیل است وبسیاری از آنها برای کمک به تأمین هزینههای زندگی مجبور به ترک مدرسه و پایان دادن به ادامه تحصیل شدهاند. از سوی دیگر شیوع کرونا و عدم دسترسی دانشآموزان تنگدست به ابزارهای آموزش آنلاین، مانند موبایل و تبلت و اینترنت، سبب موجی دیگر از ترک تحصیل در ایران شد.
۱۰۴ هزار کلاس درس نامستحکم در کشور؛ بهسازی و نوسازی مدارس به «نیروهای جهادی» سپرده شد
از سوی دیگر در مناطق کمبرخوردار کشور مانند سیستان و بلوچستان و کهگلویه و بویر احمد عدم دسترسی دانشآموزان ساکن روستاها به مدرسه، و همچنین کمبود فضای آموزشی برخی دانشآموزان را از تحصیل محروم میکند.
سرانه فضاهای آموزشی کشور نیز در سالهای تحصیلی ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ از ۱۷/۵ مترمربع به ۲۲/۵ مترمربع رسیده است. سرانه فضای آموزشی دانشآموزان مقطع ابتدایی در همین بازه زمانی سهم بیشتری بین مقاطع تحصیلی داشتهاند. در همین سال تحصیلی گذشته سهم مقاطع تحصیلی ابتدایی از این سرانه ۲/۵۷، متوسطه اول ۸/۱۸ و متوسطه دوم ۰/۲۴ درصد بوده است.
حمیدرضا خانمحمدی رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیزات مدارس کشور به تازگی با ارائه آماری درباره وضعیت کلاسهای درس گفته ۱۰۴ هزار کلاس درس در کشور نامستحکم هستند، ۳۰ هزار کلاس درس نیاز به بازسازی و ۷۰ هزار کلاس نیز نیاز به نوسازی دارند.