منیره برادران درباره جانباختگان دهه شصت و سی‌امین سالگرد ۶۷: تشکیل کمیسیون حقیقت‌یاب یک ضرورت است

- «من صدای اعدام برادرم را شنیدم. ما آن صداها را می‌شنیدیم، درست پشت بند ما، من در ۲۴۰ بودم، جایی خیلی نزدیک به بند ما اعدام‌ها صورت می‌گرفت. صدای رگبار را می‌شنیدیم، آن صداها همیشه در من هست، مثل ریزش کوهی از آهن  و بعد تک‌تیرها را می‌شنیدیم و با شمردن آنها می‌فهمیدیم یا حدس می‌زدیم که چند نفر را در یک شب اعدام کرده‌اند.»
- «زخم جنایات دهه ۶۰ همچنان باز است و خانواده‌ها پاسخی برای پرسش‌های خود دریافت نکرده‌اند. حاکمیت با تخریب گورها می‌خواهد آثار جنایت‌های خود را پاک کند ولی می‌دانیم، تجربه تاریخی هم نشان داده که جنایت، پاک شدنی نیست. ما بی‌شمار شاهد داریم و شهادت می‌دهیم.»

سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ برابر با ۰۷ اوت ۲۰۱۸


فیروزه رمضان‌زاده – ۳۰ سال از تابستان ۱۳۶۷ می‌گذرد، تابستانی که یادآور کشتار ناباورانه دگراندیشان سیاسی در زندان‌های جمهوری اسلامی است. همزمان با تصویب قطعنامه ۵۹۸ در شورای امنیت سازمان ملل، مبنی بر آتش‌بس جنگ ایران و عراق و نوشیدن جام زهر توسط آیت‌الله روح‌الله خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی، به فرمان وی بین ۳ تا ۵ هزار تن از زندانیان سیاسی- عقیدتی در سکوت محض رسانه‌ها و در دادگاه‌های چند دقیقه‌ای ««هیأت مرگ» بدون داشتن حق دفاع به اعدام محکوم شدند. اجساد آنها را شبانه در گورهای دسته‌جمعی از جمله محوطه‌ای در جنوب شرقی تهران در کنار جاده خاوران که بعدا به «خاوران» معروف شد به خاک سپردند.

تصویری مربوط به یکی از گورهای تابستان ۶۷

به مناسبت سی‌امین سالگرد قتل‌عام زندانیان سیاسی با منیره برادران خسروشاهی گفتگو کرده‌ام. در این گفتگو از او در مورد نقش زنان در دادخواهی، آثار زندان بر روان جان به‌دربردگان و تخریب گورهای دسته‌جمعی اعدام‌شدگان پرسیده ام.

حق تجمع بر مزار قربانیان خواست برحق خانواده‌ها

منیره برادران، پژوهشگر و جامعه‌شناس با سابقه ۹ سال زندان در دهه ۶۰، نویسنده کتاب‌های «روانشناسی شکنجه» و «علیه فراموشی» است. کتاب «حقیقت ساده» اولین کتاب او درباره یادمانده‌های زندان همچنان مطرح و پرمخاطب است و به زبان‌های آلمانی، هلندی و دانمارکی ترجمه شده است. او به همراه سیمین بهبهانی، شاعر  فقید به صورت مشترک، برنده جایزه جامعه حقوق بشر آلمان شده است.

منیره برادران

این نویسنده در گفتگو با کیهان لندن به تدارک برنامه‌ی مفصلی در روز ۹ اوت به مناسبت سی‌امین سالگرد  کشتار زندانیان سیاسی دهه شصت و همچنین تابستان ۶۷ در شهر فرانکفورت اشاره و تاکید می‌کند:«در این روز ، ضمن یادآوری‌ها و یادمان‌های اعدام شدگان دهه ۶۰ میزگردی خواهیم داشت که بر روی موضوعات مختلف مرتبط از جمله انکار حقیقت قربانیان از سوی حاکمیت و شکل‌گیری و حفظ حافظه جمعی در مورد وقایع دهه ۶۰ بحث خواهیم کرد.»

او به نقش پررنگ و تعیین‌کننده زنان در دادخواهی و یادآوری آرمان‌های جان‌سپردگان اشاره می‌کند و می‌گوید: «از همان سال‌های ۶۰ و پس از کشتار ۶۷ این مادران، خواهران و زنان همسر بودند (متاسفانه بسیاری از مادران، دیگر در بین ما نیستند) که اقدام کردند، جلوی دادگستری و مجلس و زندان‌ها جمع شدند، به مقامات ایران و نهادهای بین‌المللی حقوق بشر نامه نوشتند و سوال کردند که عزیزانشان را چرا اعدام کرده‌اند و کجا دفن کرده‌اند. می‌دانیم که در مورد کشتار ۶۷ هیچ اطلاعی به خانواده‌ها از تاریخ و محل دفن و چرایی اعدام نداده‌اند. خانواده‌های اعدام‌شدگان چپ، خودشان اطلاعاتی به دست آوردند و متوجه شدند که اجساد عزیزانشان را در خاوران دفن کرده‌اند. آنها آنجا را مکان تجمع و سوگ خود قرار دادند. این را هم رژیم تاب نیاورد و در تمام این سال‌ها با انواع فشارها سعی کرده که جلوی تجمع آنها را بگیرد، تا جایی که در بهمن ۱۳۸۷ خاوران را با بولدوزر خراب کردند و درش را به روی خانواده‌ها بستند؛ به این ترتیب این هم بر خواست خانواده‌ها افزوده شد؛ یعنی حق تجمع در گورستان‌هایی که عزیزانشان دفن شده‌اند. سال‌هاست که خانواده‌ها بر سر این موضوع ایستادگی می‌کنند.»

این فعال حقوق زنان که چندی پیش در بیست و نهمین کنفرانس بنیاد پژوهش‌های زنان در استکهلم، مقاله‌ای با عنوان «جایگاه حرکت‌های «مادران دادخواه» در جنبش زنان کجاست؟» ارائه کرده به تجربه‌های دادخواهی و حضور «مادران خاوران» و مقایسه آن با «مادران مایو» در آرژانتین و «مادران شنبه» در استانبول اشاره می‌کند: «حرکت دادخواهی مادران و خانواده‌ها حرکتی است در جستجوی عدالت و دادخواهی و نباید  آن را خارج از جنبش زنان دید. گرچه خواست برابری جنسیتی در آن نیست ولی با توجه به اینکه در این حرکت، زنان نقش بزرگی دارند و حرکتی است که رویکرد عدالتجویانه و پیشروانه دارد، جنبش زنان می‌بایست پیوندی با این حرکت ایجاد کند. اما اینکه چرا زنان در حرکت دادخواهی این قدر حضوری فعال دارند، یک دلیلش می‌تواند تکیه بر حقیقت‌جویی و عدالت بجای انتقام باشد. این راهی است دراز که شکیبایی و استقامت می‌طلبد و سازگاری بیشتری با روحیه زنانگی دارد. از طرف دیگر رابطه مادر- فرزندی را باید در نظر داشت. وقتی که فرزندش را از مادری می‌گیرند این را به نوعی تجاوز و تعدی به خود و به هویت مادری خود می‌بیند. مادر ، خود را حافظ امنیت فرزند می‌داند و دفاع از حق حیات فرزندش را دفاع از حق خود می‌داند. این حس، که البته نمی‌توان به تمامی‌ آن را غریزی دانست، شجاعتی به او می‌دهد و از ترس وی می‌کاهد.»

خاوران محل دفن بسیاری از اعدام‌شدگان دهه شصت و تابستان ۶۷ است

منیره برادران با اشاره به حضور چشمگیر زنان در سال‌های اول انقلاب و بعد از انقلاب اضافه می‌کند: «در دهه ۶۰ تعداد اعدام‌شدگان زن زیاد بود هرچند برای رژیم فرقی نمی‌کرد که فرد اعدامی‌یا شکنجه شده، زن باشد یا مادر، نوجوان باشد یا پیر. هزاران زندانی سیاسی زن در آن دوره  با مشکلات بیشتری نسبت به مردان مواجه بودند، توهین و آزارهای روانی بیشتری را باید متحمل می‌شدند. زنانی که مادر بودند فشار مضاعفی بر آنها وارد می‌شد. اگر کودک در زندان بود، یک نوع فشار، اگر بیرون بود نگرانی‌های دیگری که معمولا پدران کمتر درگیرش بودند. پس از آزادی از زندان هم مشکل ادامه داشت: ترمیم رابطه مادر- فرزندی و ایجاد اعتمادی که سال‌ها قطع شده بود. همه اینها مشکلات عدیده‌ای بودند. حضور چشمگیر زنان را همچنین در کارهایی که در مورد حقایق زندان صورت گرفته، می‌توان دید. در نوشتن خاطرات زندان، زن‌ها حضور پررنگ‌تری داشته‌اند، خاطرات زیادی داریم که زن‌ها از زندان‌های آن دوره نوشته‌اند.»

او ادامه می‌دهد: «من این شانس را داشتم که خاطراتم را بنویسم. در همان سال‌هایی که از زندان آزاد شدم و به خارج از ایران آمدم، نوشتن را شروع کردم. این کار به من کمک کرد. سخن گفتن از دردها و سهیم کردن آن با دیگران به نوعی می‌تواند بار ما را کم کند، چون همدلی می‌آفریند.  فارغ از مهم بودن تاثیرات نوشتن برای خود ما، می‌دانیم که نوشتن و سخن گفتن از تجربه‌هایی که از سر گذراندیم و شهادت دادن، مقابله با سیاست فراموشی است که رژیم همواره دنبال می‌کند.»

این زندانی سیاسی سابق مثل بسیاری از زندانیان دهه ۶۰  شکنجه به شیوه‌های مختلف را تجربه کرده است. از او در مورد  انتقال آثار دردآور شکنجه و زندان به نسل‌های بعدی، فرزندان و خانواده‌های جان به‌دربردگان سوال می‌کنم.

می‌گوید: «زخم عمیقی که همه ما تحمل کردیم، چیزی نیست که با آزادی از بین برود و می‌ماند و همانطور که اشاره کردید به نسل‌های بعدی هم مننقل می‌شود. جدا از آسیب‌های جسمی‌ به دلیل آثار شکنجه و محرومیت‌های مختلف که بر بدن باقی می‌مانند، آثار روانی هم هر چند دیده نمی‌شوند ولی از عوارض آن می‌توان به وجودشان پی برد، مثل اختلال در خواب، تنهایی، بی‌اعتمادی به دیگران و انزواگزینی. گرچه شدت این آسیب‌ها بر انسان‌ها متفاوت است و در مورد همه صدق نمی‌کند ولی نشانه‌های شناخته شده‌ای هستند که در «روانشناسی شکنجه» به آنها پرداخته شده است. این زخم‌ها زمانی می‌توانند تا حدودی التیام پیدا کنند که انسان‌ها بتوانند دردهای خود را با دیگران در میان بگذارند و همدلی ایجاد کنند.»

درشرایطی که هنوز جنبش دادخواهی  و تقویت حافظه جمعی در ایران شکل نگرفته چگونه می‌توان گفت که دادخواهی و تلاش‌های مادران و خانواده‌های خاوران برای مقابله با انکار حقیقت و فراموشی به ثمر رسیده است؟ نویسنده کتاب «علیه فراموشی» در این مورد می‌گوید: «هنوز تا به ثمر رسیدن، کار زیادی باید صورت گیرد و تا وقتی این جنایتکاران بر سر کار هستند و حقیقت را وارونه و تحریف می‌کنند، حقیقت تبدیل به مسئله عمومی‌ نمی‌شود. این یک پروسه دراز است. به نظر من یک کمیسیون حقیقت‌یاب در جامعه ما می‌تواند به این موضوع کمک کند.»

از این نویسنده در مورد تجربه رویارویی با مرگ و اعدام در دوران زندان سوال می‌کنم؛ می‌گوید: «هر آدمی‌ می‌داند که مرگ وجود دارد؛ مرگ، ادامه‌ی حیات است ولی تجربه رویارویی همیشگی و حس نزدیک مرگ در آن سال‌ها، هنوز در وجود من هست و حتما در بقیه هم وجود دارد. من با مرگ، بسیار نزدیک، زندگی کردم. در دوره‌ای تهدید به اعدام شدم، امکان داشت اعدام شوم اما به هر حال زنده ماندم و گاه از این موضوع احساس شرم می‌کنم. این مسئله  به مثابه یک زخم کهنه همیشه در انسان می‌ماند.»

مهدی برادران خسروشاهی، برادر منیره برادران یکی از زندانیان سیاسی و عقیدتی است که در آذرماه سال ۶۰ پس از تحمل شکنجه‌های فراوان در زندان اوین اعدام شد.

منیره برادران چنین تعریف می‌کند: «من و برادرم با هم  دستگیر شدیم. ۴۰ روز بعد از دستگیری او را اعدام کردند. از طریق شنیدن تک‌تیرها و رگبارها در سال ۶۰  شاهد اعدام زندانیان بودیم. من صدای اعدام برادرم را شنیدم. ما آن صداها را می‌شنیدیم، درست پشت بند ما، من در ۲۴۰ بودم؛ جایی خیلی نزدیک به بند ما اعدام‌ها صورت می‌گرفت. صدای رگبار را می‌شنیدیم، آن صداها همیشه در من هست، مثل ریزش کوهی از آهن  و بعد تک‌تیرها را می‌شنیدیم و با شمردن آنها می‌فهمیدیم یا حدس می‌زدیم که چند نفر را در یک شب اعدام کرده‌اند. زندانیان گریه می‌کردند، به خشم می‌آمدند، توصیف آن لحظه‌ها دشوار است. سعی کرده‌ام در «حقیقت ساده» آن فضاها را نشان دهم. مدتی بعد، مراسم اعدام را بردند به جایی دورتر و دیگر آن صداها را نمی‌شنیدیم. ولی در همان سال ۶۰ و ۶۱ بسیاری از هم‌بندی‌های مرا اعدام کردند، کسانی که شب و روز با آنها زندگی کرده بودم، ناگهان می‌بردندشان  و دیگر بر نمی‌گشتند و بعد وسائلش را می‌خواستند. این تصاویر، همچنان با من هستند. بعد سال ۶۷ رسید. از بند ما تمام زنان مجاهد را بردند که هرگز برنگشتند. آنها سال‌ها در زندان بودند، خیلی از آنها ۷ سال زندان بودند. ما ۷ سال با هم در یک بند زندگی کرده بودیم!»

تخریب گورهای قربانیان، مصداق بی‌حرمتی و شکنجه خانواده‌ها

در آخرین روزهای تیرماه، ماموران شهرداری اهواز با عنوان «ساخت بلوار و فضای سبز»، گورهای جمعی و فردی متعلق به مخالفان سیاسی اعدام شده در دهه ۶۰ را کاملا تخریب کردند. عفو بین‌الملل، روز چهارم امردادماه، ضمن انتشار بیانیه‌ای تخریب این گورها را مصداق شکنجه خانواده‌های قربانیان دانست و خواستار توقف فوری روند تخریب این گورها شد.

آرامستان اهواز محل به خاک سپردن اعدام شدگان دهه شصت را تخریب کرده‌اند

منیره برادران به افزایش روند تخریب گورهای اعدام‌شدگان کشتارهای دهه ۶۰ در سال‌های اخیر، دلایل آن و پیامدهای جانبی این اقدامات چنین اشاره می‌کند: «می‌خواهند آثار جرم و جنایت خود را از بین ببرند و بعد مانع تجمع خانواده‌ها شوند. اخیراً این مورد را در اهواز شاهد بودیم. گزارش اخیر سازمان عفو بین‌الملل و عدالت برای ایران هم بر این موضوع تاکید کرده است. قبلا هم چنین شواهدی را داشتیم که در شهرهای مختلف این موضوع افشا شده بود. تخریب گورها فقط محدود به گورهای زندانیان سیاسی دهه شصت نیست، در تمامی‌ این سال‌ها، گورهای بهاییان را هم تخریب کرده‌اند.»

آرامستان جانباختگان

این زندانی سیاسی سابق به تخریب گورستان خاوران تهران در بهمن ماه ۱۳۸۷ نیز اشاره می‌کند: «تخریب گورهای اعدام‌شدگان، ابتدا از خاوران شروع شد که با بولدوزر درهم کوبیده شد، استخوان‌ها را هم با خود بردند. معلوم نیست چقدر مانده و چقدر را با خود برده‌اند. خاوران را با خاک یکسان کردند، همه را از بین بردند و بعد درش را بستند. همه این اقدامات به این دلیل است که می‌خواهند آثار جنایاتشان را از بین ببرند.»

عضو سابق سازمان «راه‌ کارگر»، تخریب گورهای جمعی اعدام‌شدگان دهه ۶۰ را بی‌حرمتی به جان سپردگان و زجر دادن بیشتر خانواده‌های قربانیان می‌داند: «مسئولان جمهوری اسلامی نه تنها از وجود و حضور دگراندیشان در جامعه می‌ترسیدند بلکه از مرده آنها هم می‌ترسند. همچنین آنها بی‌حرمتی نسبت به جان انسان‌ها را که به راحتی آب خوردن گرفتند، با بقایای استخوان‌هاشان نیز ادامه می‌دهند. و این، نشانه‌ی بی‌اعتباری و تزلزل آنهاست. سیاست بسیار کثیفی است که متاسفانه در انبوه مشکلات روزانه آنطور که باید به آن توجه نمی‌شود. زخم جنایات دهه ۶۰ همچنان باز است و خانواده‌ها پاسخی برای پرسش‌های خود دریافت نکرده‌اند. حاکمیت با تخریب گورها می‌خواهد آثار جنایت‌های خود را پاک کند ولی می‌دانیم، تجربه تاریخی هم نشان داده که جنایت، پاک شدنی نیست. ما بی‌شمار شاهد داریم و شهادت می‌دهیم.»

منیره برادران که یکی از مسئولان وبسایت اینترنتی «بیداران» است در پایان گفتگو با کیهان لندن به انگیزه‌ ایجاد صفحه «خاوران مجازی» در سال ۲۰۱۰ اشاره کرده و می‌گوید:«وقتی خاوران را تخریب کردند، ما در سایت «بیداران» تصمیم گرفتیم یک «خاوران مجازی» درست کنیم. اطلاعات کسانی که در آن قبرستان دفن هستند از طریق خانواده‌ها به ما رسیده، البته از طرف مقامات به خانواده‌ها اطلاعاتی داده نشده، سعی کردیم در دنیای مجازی با ارائه عکس و و بیوگرافی اعدام‌شدگان، حداقل، اطلاعاتشان را حفظ کنیم تا زمانی که این مسائل بیشتر مشخص شوند.»

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=125326

6 دیدگاه‌

  1. ناشناس

    یاد اولین اعدام شدگان ۵٧ ارتش شاهـنشاهـى و زنان و مردان میهـن دوست گرامى

  2. ناشناس

    UNITED NATIONS COMMISSION OF HUMAN RIGHTS ,GENEOCIDE، نامه های خود را ،شرح جنایات این حیوانات زشت و آدم خوار را به این سازمان گزارش دهید . در تاریخ چند هزار ساله ما هیچ دولت و حکومتی اینچنین مردم ما را قتل عام نکرده است . این جنایت کاران خطرناک و قاتلان حرفه ای هنوز در ایران ،در کاخ های مصادره ای ,کرکس وار میخورند و برای بقای این نظام ضد ایرانی توله آخوند برای بیت رهبری تولید میکنند.

  3. حبیب

    در این خانوادهٔ مرفه وتحصیل کرده ویروس «مجاهدی» اول مسن ترین آنان را مبتلا کرد وبتدریج با سرایت به همهٔ خواهر وبرادران کوچکتر، زندگی و سرنوشت همهٔ آن خانواده را دستخوش بد ترین پیامدها ساخت.
    در مورد سازمان مجاهدین کتاب «در دام عنکبوت» ، خاطرات همکاری با سازمان مجاهدین ؛ نوشتهٔ مهدی خوشحال را بخوانید ؛ عبرت انگیز است.

  4. bahram

    HAM BE KHOD ZOLLM KARDIM,HAM VATAN VA CHAND NASLO AZ BEYN BORDIM!HALA OMID FAGAT BE NASLE AYANDEH AST VA BAS.

  5. ضد انقلاب

    بیش از سی هزاران جوان دانشجو و دانشاموز عمدتا مجاهد که از بهترین جوانان سالم و درس خوان و بی گناه توسط دژخیمان خمینی در مرداد ماه سال ۱۳۶۷ با دستخط خمینی دژخیم و توسط کمیته مرگ متشکل از اخوندها ابراهیم ریسی – مصطفی پورمحمدی -حسینعلی نیری – مرتضی اشراقی به جوخه اعدام سپرده شدند .و همچنین:
    صادق خلخالی -اسماعیل شوشتری – مجتبی حلوایی عسگر – مجید ملاجعفر ( قدوسی ) – محمد مقیسه ای ( ناصریان ) – علی مبشری – اکبر کبیری ارانی ( فکور ) – داوود لشگری – مجید سلیمی – محسنی اژه ای – محمد محمدی گیلانی _اسدالله لاجوردی – علی فلاحیان – محمدی ری شهری – علی رازینی – محمود مشیری – حسن حبیبی – محمد موسوی خوئینی ها – عباس عبدی – موسی واعظی – شیخ محمد مغیثه ای ( ناصریان ) -احمد پورمحمدی و………

  6. زنده بگور

    کاربران گرامی که بی محابا به سازمان مجاهدین خلق و نیروهای مبارز دیگر که بر علیه ملاها همانند اخوندها و پاسدار ها هر ازگاهی بد و بیراه میگویند.
    این مقاله را به دقت و برای چند مرتبه مطالعه نمایند ؟!
    چقدر عجیب است اینکه هر چند وقت یکبار و گاهی چند مرتبه در برنامه های رادیو وتلویزیون اخوندی بدترین تهمت ها به این سازمان و نظام گذشته و سلطنت پهلوی زده میشود و این در حالی است که این دو گروه اپوزیسیون اصلی مخالف ملاها موقعیت خود را به درستی درک نکرده اند ؟!
    بعنوان یک شهروند گرفتار ساکن داخل کشور اگر اختیار داشتم اکنون وضع اتحاد و دوستی و یکپارچگی برای سرنگونی حکومت ولایت فقیه بین این دو را مهمترین و اصلی ترین هدف مبارزاتی خود میدانستم .

Comments are closed.