Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۴۱ (دوره جديد
P. 12

‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬         ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬                                                                         ‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪141‬‬
                                      ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬       ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬                                                                             ‫جمعه ‪ 24‬تا پنجشنبه‪ 30‬آذ‌رماه ‪1396‬خورشیدی‬
                                      ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬         ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬
                                      ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیم ‌یوی‬         ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬       ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)49‬‬
                                      ‫در دهه‌های سی تا پنجاه خورشیدی‬
                                      ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                    ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                          ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1230‬‬
                                      ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬             ‫وی سال‌های طولانی در روزنام ‌ههای‬
     ‫داریوش همایون‬                    ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬        ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬              ‫احمد احـرار‬                     ‫درست نم ‌یشود‪ .‬دشمنی علنی ایران‬         ‫ماندن شاه در تهران و روی کار‬
                                      ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬         ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬                                                     ‫با روس و انگلیس استقلال ایران‬           ‫آمدن کابینۀ فرمانفرما‪ ،‬نقشۀ متحدین‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬        ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬         ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬            ‫این همه فلاکت‌ها و بدبختی‌ها‬           ‫را متزلزل م ‌یکند‪ ...‬باید کاری کرد‬      ‫را نقش بر آب کرد‪ .‬قشون روس بر قم‬
                                      ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬           ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬           ‫بر سر ما آمد‪ ،‬چرا؟ ویلان شدیم‪،‬‬         ‫این همسایه قو ‌یپنجه از حال تغ ّیر‬      ‫و کاشان تسلط یافت‪ .‬مهاجرین که از‬
                                      ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬             ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬            ‫چرا؟ سرگردان شدیم‪ ،‬چرا؟ محروم و‬        ‫و اضطراب و نگرانیهای تولیدشده‬           ‫انتقال پایتخت به اصفهان و تبدیل‬
                                      ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬          ‫بر زبان فارسی را با اید‌ههای سیاسی‬        ‫مأیوس به خراب ‌ههای قصر پناه آوردیم‪،‬‬   ‫به‌وسیله وجوهات خیالش راحت‬              ‫این شهر به مرکز مقاومت در برابر‬
                                                                               ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬            ‫از ملیت چندهزارساله جز اسمی و‬          ‫شود‪ .‬جز این ب ‌هعقیدۀ بنده و خیلی‬       ‫روس و انگلیس مأیوس شده بودند‬
                                                         ‫انتخاب شد‌هاند‪.‬‬       ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشت ‌ههایی از‬         ‫از ممالک محروسه جز رسمی باقی‬           ‫از عقلا که از موزر و ترورها نم ‌یترسند‬  ‫به کرمانشاه کوچیدند‪ .‬در همدان و‬
                                                                                                                         ‫نمانده است‪ ،‬آن هم با وضعی مش ّوش‪،‬‬      ‫چارۀ دیگری نداریم‪ .‬نداریم‪ .‬نداریم ـ‬     ‫کرمانشاه‪ ،‬قوای عثمانی غلبه داشت‬
‫جنبش سبز کوتاه نم ‌یآيد‬                                                                                                  ‫با آتیۀ تاریک و بالجمله با هر فلاکت‬                                            ‫و منطقه غرب ایران پایگاه ام ‌نتری‬
                                                                                                                                                                                      ‫فرمانفرما»‬        ‫برای مقاومت ب ‌هنظر م ‌یرسید‪ .‬رضاقلی‬
‫کیهان لندن شماره ‪ 10 - 1313‬تیرماه ‪1389‬‬                                                                                               ‫و سفالت طاق ‌تشکن‪.‬‬         ‫مهاجران‪ ،‬با وجود آن که تعدادی‬           ‫خان نظا ‌مالسلطنه حکمران لرستان و‬
                                                                                                                         ‫هیچ قوۀ قاهره‪ ،‬هیچ پنجۀ آهنین‪،‬‬         ‫شاعر و نویسنده در میان آنها بود‪،‬‬        ‫خوزستان با قوای خود به مجاهدین‬
‫اصلا ‌حطلبان پيرامونی مربوط م ‌یشود‬   ‫از «هسته باورها»ی خود چه اندازه‬          ‫تلاش ـ اين روزها شاهد او ‌جگيری‬           ‫هیچ قدرت ش ّدادی‪ ،‬هیچ استبداد‬          ‫فرصت نکردند روزنامه‌ای انتشار‬           ‫پیوست و ریاست دولت موقت را بر‬
‫دگرگونی در آنها راه يافته است و دارد‬  ‫دشوار است‪ .‬ما می‌بايد در کنار‬                                                      ‫فرعونی نمی‌تواند حق این سؤال‬           ‫دهند‪ .‬اما پس از آن که بر اثر شکست‬       ‫عهده گرفت‪ .‬تشکیل دولت موقت‬
‫کار م ‌یکند‪ .‬تکيه بر حقوق شهروندی‬     ‫پايبند ‌یها به گذشته‪ ،‬جدا شد ‌نها‬        ‫جدال شديدی هستيم بر سر تفسير‬              ‫مشروع را از ایرانی‌ها سلب نماید‪.‬‬       ‫قوای عثمانی و پیشرفت قشون روس‪،‬‬          ‫آخرین ابتکار سیاسی پرنس رویس‬
‫و حقوق بشر تحول کمی نيست ـ‬            ‫از آن را نيز ببينيم‪ .‬گذشته از اين‬                                                  ‫موقع آن نیست که ایرانیان منتظر‬         ‫دولت موقت بساط خود را برچید‬             ‫بود که اندکی بعد به برلن فراخوانده‬
                                                                               ‫از آرمانهای انقلاب اسلامی‪ ،‬نظرات‬          ‫نقش حضرت اشر ‌فها‪ ،‬ریا و تدلیس‬         ‫و عازم آن سوی مرز شد‪ ،‬در قصر‬            ‫شد و دوران مأموریتش در ایران‬
‫حتی اگر ب ‌یفاصله پس از وفاداری به‬    ‫بسياری از وابستگان جنبش سبز‬                                                        ‫حج ‌تالاسلا ‌منماها‪ ،‬خودستایی امرا‬     ‫شیرین شبنام ‌های با عنوان «حرفهای‬
‫گفتمان انقلاب اسلامی بيايد‪ .‬اين را‬    ‫در دستگاه حاکم يا حاشي ‌ههای آن‬          ‫و روش حکومتداری آي ‌تالله خمينی‬           ‫و سردارهای دروغی‪ ،‬حقه بازی‬                                                                         ‫پایان گرفت‪.‬‬
‫ما در نوشته يک اصلا ‌حطلب م ‌یبينيم‬   ‫ناگزيرند خود را حفظ کنند و به همان‬                                                 ‫شارلاتان‌ها‪ ،‬منفعت‌پرستی اراذل‪،‬‬                    ‫حسابی» انتشار یافت‪.‬‬         ‫دموکرات‌ها برای ریاست دولت‬
‫که نمايش تلويزيونی را نيز بر سرش‬      ‫ريسمان نجات که گفتيم بياويزند‪ .‬اما‬       ‫و ميراث وی يعنی حکومت اسلامی‬              ‫رجاله‌بازی اوباش‪ ،‬سست‌عنصری‬            ‫مندرجات این شبنامه از قلمی توانا‬        ‫مو قت ‪ ،‬مخبر ا لسلطنه هد ا یت‬
‫آوردند‪ .‬او تا پايان هيچ استدلالی‬      ‫اي ‌نها فرعی است‪ .‬اصل‪ ،‬آن دگرگونی‬                                                  ‫جوانهای جبون ک ‌مجرأت خا ‌کنشین‬        ‫تراوش کرده و رنجنام ‌های بود حاکی از‬    ‫را پیشنهاد کرده بودند‪ .‬سلیمان‬
                                      ‫ژرفی است که در جامعه ايرانی در‬           ‫مبتنی بر ولايت فقيه‪ .‬بفرمائيد معنا و‬      ‫مذل ‌تگزین بی همه نوع حقیقت و‬          ‫آزردگی خاطر پیروان و حاوی ملامت‬         ‫میرزا رهبر حزب دموکرات‪ ،‬با جلب‬
    ‫نم ‌یرود ولی به راه افتاده است‪.‬‬   ‫جريان است‪ ،‬همان که جانفشانان‬                                                       ‫اخلاق و جسارت بنشینند‪ .‬تا کی‬                                                   ‫موافقت پرنس رویس‪ ،‬نام ‌های برای‬
‫نسب نامه جنبش سبز از بيست‬             ‫پيشين خمينی را وا می‌دارد که‬             ‫جايگاه اين جدال در شرايطی که امروز‬        ‫آلت دست این و آن باید شد؟ تا چند‬                        ‫پیشروان نهضت‪:‬‬          ‫مخبرالسلطنه نوشت و از وی برای‬
‫و دو خرداد آغاز نم ‌یشود‪ .‬از همان‬     ‫اعلام کنند بازگشت به راه خمينی‬                                                     ‫به گا‌وسال ‌ههای سامری باید پرستش‬      ‫«مشتی مردم بدبخت فلکزده‬                 ‫پیوستن به «کمیتۀ دفاع ملی» دعوت‬
‫دو سه سال نخست پيروزی انقلاب‪،‬‬                                                                ‫ب ‌هسر م ‌یبريم چيست؟‬       ‫کرد و آنها را به مقام معبودین رسانید؟‬  ‫از ایرانیان مدتی بود که آرزوی‬           ‫کرد ولی مخبرالسلطنه نپذیرفت‪.‬‬
‫نخستين نشان ‌ههای راه يافتن گفتمان‬                      ‫را نم ‌یخواهند‪.‬‬                                                                                         ‫رسیدن موقع انتقامی از دشمنان‬            ‫او خود در «خاطرات و خطرات»‬
‫دمکراسی ليبرال در نوشت ‌ههای بيرون‬    ‫همه کوشش يک ساله گذشته‬                   ‫همايون ـ آويختن به نام خمينی‬                        ‫برای چه‪ ،‬ب ‌هخاطر که؟‪...‬‬     ‫دیرین و فرصت فکری برای آتیۀ‬
‫پديدار گرديد و در رياست جمهوری‬        ‫من در جدا کردن جنبش سبز از راه‬           ‫برای کسانی که همه چيز خود را‬              ‫ایرانیان حق دارند و باید بپرسند‬        ‫مملکت خودشان م ‌ینمودند‪ .‬جنگ‬                                  ‫م ‌ینویسد‪:‬‬
‫رفسنجانی در مجلات سنگين‌تری‬           ‫سبز اميد که بسياری از اصلا ‌حطلبان‬       ‫از او داشتند طبيعی است‪ .‬اکنون‬             ‫برای چه و به‌خاطر که بدین روز‬          ‫فرنگ شروع شد‪ .‬سر دشمنان تا‬              ‫«جواب نوشتم که از برای هر‬
‫که پياپی انتشار يافتند بيرون رفتن‬     ‫را نيز به درجات گوناگون در بر‬            ‫گرو‌ههائی آمد‌هاند که آنها را سراسر‬       ‫سیاه افتادیم‪ .‬آیا برای سلامت‬           ‫انداز‌های که م ‌یبایست مشغول گردید‪.‬‬     ‫گونه خدمت ملی و مملکتی حاضرم‬
‫از گفتمان انقلاب اسلامی را م ‌یشد‬     ‫م ‌یگيرد از همين رو بوده است که‬          ‫ب ‌یبهره م ‌یکنند ـ چنانکه در همه‬         ‫مملکت و استقلال قومیت خودمان؟‬          ‫آلمان‌ها و اطریشی‌ها و عثمانی‌ها‬        ‫لیکن در این نهضت چون باید مایه‬
‫به طور منظم ديد‪ .‬پس از دوم خرداد‬      ‫کوتاه آمد ‌نهای ناگزير يا باورمندانه‬     ‫انقلاب‌ها روی داده است‪« .‬نسل»‬             ‫کو؟ به موجب کدام معاهده؟ آیا‬           ‫در صدد استفاده از هر شخصی‪،‬‬              ‫از اجنبی خواست و شخصاً استطاعت‬
‫اين گفتمان تازه که هنوز با وزنه‬       ‫عناصر نزديک به انقلاب و حکومت‬            ‫اول پيروزمندان انقلاب که در اوضاع و‬       ‫به‌امید مدافعه از تجاوزات دشمن!‬        ‫هیئتی‪ ،‬ملتی‪ ،‬دولتی برآمدند‪ .‬این‬         ‫ندارم اگر بنده را معذور بدارید کمال‬
‫سنگين ملی مذهبی به پائين کشيده‬        ‫اسلامی با جابجائی تاريخی که در‬           ‫احوال غيرعادی به قدرت رسيده است‬           ‫کو؟ به‌موجب کدام معاونت مادی‬           ‫مردم صاف و صمیمی و ساد‌هلوح و‬           ‫لطف است‪ .‬آن نهضت ب ‌یاساس بود‬
‫م ‌یشد گسترش يافت و انديش ‌همندان‬     ‫جامعه ايرانی زير چشمان نگران اين‬         ‫دير يا زود مغلوب اوضاع و احوال عادی‬       ‫و معنوی؟ آیا به آرزوی حفظ‬              ‫بدبخت هم خود را به میان انداخته‬         ‫و سبب اضمحلال ژاندارم شد‪ .‬مقدار‬
‫اسلامی گا ‌مهائی به سوی در آمدن‬       ‫رژيم روی م ‌یدهد اشتباه نشود‪ .‬در‬         ‫جامعه بيمار م ‌یشود که شاهکارش‬                                                   ‫خیال کردند که ب ‌همجرد هیاهوئی‪،‬‬
‫به انديش ‌همندان مسلمان برداشتند‪.‬‬     ‫جنبش سبز با راه سبز اميد نکته‬            ‫همان انقلاب بوده است‪ .‬انقلابيان‬
‫در همان سا ‌لها روشنفکران به شمار‬     ‫مهمی که نم ‌یبايد از نظر دور داشت‬        ‫از ‪ disfunctional‬ناخويشکاری‬               ‫مخبرالسلطنه هدایت‬                      ‫محمد خان سردار اشجع‬                     ‫سلیمان میرزا‬
‫فراوان به گفتمان دمکراسی ليبرال‬       ‫‪ interaction‬اندرکنش تأثير يک‬             ‫برآوردن آرما ‌نهای خود‪ ،‬سهل است‪،‬‬
‫که در اجتماع ايرانی بيرون دست‬         ‫سويه جنبش سبز است‪ .‬هر چه هست‬             ‫از اداره کشور انقلاب زده هم بر‬            ‫تمامیت ملکی وطن! کو؟ به تأمین‬          ‫اغتشاشی‪ ،‬انقلابی‪ ،‬اختلالی‪ ،‬دشمنان‬       ‫هنگفت اثاثه و قورخانه و اسلحۀ دولت‬
‫بالا می‌يافت پيوستند‪ .‬انتخابات‬        ‫از آن سو به راه سبز اميد است‪ .‬جنبش‬       ‫نم ‌یآيند و گرو‌ههای ديگری که بيش‬         ‫کدام ضمانت رسمی؟ آیا به‌خاطر‬           ‫قوی‌پنجه‌شان مغلوب‪ ،‬گریبانشان‬           ‫از میان رفت و مهاجرین دست از پا‬
‫بيست و دو خرداد را نيز می‌بايد‬                                                 ‫از آرمان به غنيمت م ‌یانديشند‪ ،‬بنا‬        ‫آلما ‌نها و عثمانی‌ها؟ باز برای چه؟‬    ‫خلاص و آتیۀ مملکتشان تأمین‬              ‫درازتر مراجعت کردند‪ .‬در کرمانشاه‬
‫دنباله مستقيم گفتمان رفراندم در‬                 ‫سبز هيچ کوتاه نم ‌یآيد‪.‬‬        ‫به منطق انحصارجوی انقلابی‪ ،‬جای‬            ‫کدامین معاهده را با دولت ما بستند؟‬     ‫خواهد شد‪ .‬بدبختانه گول خورده‬            ‫نظا ‌مالسلطنه گرب ‌هها رقصاند و لیر‌هها‬
‫‪ ۲۰۰۵‬و گفتمان مطالبه محور اندکی‬                                                ‫آنها را م ‌یگيرند‪ .‬خمينی برای هر‬          ‫کدامین قوای رسمی را با هیأ ‌تهای‬       ‫اشتباه کرده غلط رفته بودند‪ .‬چند‬         ‫از آلمان ‌یها گرفتند و قائدین آخر‪ ،‬از‬
‫پيش از رأ ‌یگيری دانست‪ .‬هر دو سند‬     ‫=با کنار گذاشتن بخش دوم اين‬              ‫دو گروه وسيل ‌های بيش نيست‪ .‬يکی‬           ‫منتخبه ما گذاردند؟ کدامین وعده‬         ‫دسته ژاندارمری که با هزاران خون‬         ‫اسلامبول سر درآوردند و مدتی در آن‬
‫نشان ‌ههای روشن آن نقطه جابجائی‬                                                ‫گفتارهای مصلح ‌تآميز او را ريسمان‬         ‫را دادند و وفا کردند؟ کدامین حرف‬       ‫دل تأسیس شده بود به روی دولت‬            ‫حدود به بطالت گذراندند‪ .‬در کرمانشاه‬
                                      ‫گفته آقای اشکوری که نوشته‌اند‪:‬‬           ‫نجات م ‌یکند؛ ديگری هسته باورهای‬          ‫را زدند و از عهده‌اش برآمدند؟ با‬       ‫یاغی شد‪ ،‬طاغی شد‪ ،‬منحل گردید‪.‬‬           ‫تشکیل کابینه داده بودند و مدرس‬
                        ‫هستند‪.‬‬        ‫«تحولات تاريخی معمولا خوابگردانه‬         ‫او را گرفته است و با قدرت بيشتر‬           ‫عی ‌نالدوله کدام قرارداد را بستند؟‬     ‫مقداری تفنگ و فشنگ و توپ شنیدر‬
‫اگر ما همه جنبش سبز را انقلاب‬         ‫رخ م ‌یدهند و در بستر جامعه آماده‬        ‫همه از جمله خانواده و ياران خمينی‬         ‫با مستوفی‌الممالک کدام؟ با کمیتۀ‬       ‫و غیره که داشتند ب ‌هغارت رفت و‬                        ‫وزیر معارف بوده»‪.‬‬
‫آگاهی م ‌یناميم که نخستين بار خانم‬    ‫تحول‪ ،‬هم افکار تازه پديد خواهد‬           ‫را کنار م ‌یزند‪ .‬خمينی مد ‌تهاست‬          ‫دفاع ملی کدام؟‪ ...‬کمک مالیشان‬          ‫چپاول گردید و در گرو ماند و به دست‬      ‫پیش از آن که مهاجرین از اصفهان‬
‫جوانی از ايران در هفت ‌ههای آغازين‬    ‫آمد و هم رهبرانی تازه و هماهنگ با‬        ‫به هر معنی مرده است‪ .‬ديگر حتی‬             ‫کو؟ صاحبمنصبان کافی مقتدر‪،‬‬             ‫دزدان و یغم‌اگران و قطا ‌عالطریق افتاد‬  ‫به کرمانشاه نقل مکان کنند‪ ،‬فرمانفرما‬
‫پس از تظاهرات ‪ ۲۵‬خرداد ب ‌هکار برد‬    ‫نيازها و خواست ‌هها به عرصه خواهند‬       ‫بهر‌هبرداری سياسی از او نيز چندان‬         ‫توپهای شنیدر و ماکزیم‪ ،‬میلیونها‬                                                ‫(رئی ‌سالوزرا) کوشید آنان را به تهران‬
‫از همي ‌نروست که در اين فرايند دراز‬   ‫آمد‪ ،».‬رخ دادن «خوابگردانه تحولات‬                                                  ‫پول وافر آنها که وعده م ‌یدادند کو‬                        ‫و تلف گشت‪.‬‬           ‫بازگرداند‪ .‬طی تلگرافی به سردار‬
‫کمتر م ‌یتوان به خوابگردی اصطلاح‬      ‫تاريخی» چه معنا و ربطی می‌تواند‬                            ‫به کار نم ‌یآيد‪.‬‬        ‫و کجاست؟ سیزده هزار تفنگشان‬            ‫جان جوانهای با حس و حرارت‬               ‫اشجع بختیاری‪ ،‬حکمران اصفهان‪،‬‬
‫شده برخورد‪ .‬رهبران فراوان جنبش‬        ‫با تلاشهای دو سويه «سران راه سبز‬                                                   ‫که شهرت دروغی در پنج ماه قبل‬           ‫و فعال و رشید در دریاهای ریگ‪،‬‬           ‫تأکید کرد که پیام او را به مدرس‬
‫سبز سا ‌لها آگاهانه خود را و اجتماع‬   ‫اميد» داشته باشد ـ آويختن به‬             ‫=موضوع اين است که در برابر‬                ‫به کرمانشاهان رسیده بود کجا شد؟‬        ‫در دش ‌تهای پر از برف‪ ،‬یا در زیر‬        ‫و حاج آقا نورالله و بعضی عقلای‬
‫بزرگ تر را پيش برد‌هاند تا آنجا که‬    ‫گفتمان انقلاب اسلامی و قانون اساسی‬                                                 ‫افراد ژاندارم‌ها چرا لخت و عور و‬       ‫دانه‌های شربنل دشمن‪ ،‬بی هیچ‬
‫امروز جامعه ايرانی با همين حکومت‪،‬‬     ‫مبتنی به ولايت فقيه از يک سو تکيه‬        ‫گروه انحصارگر آيا می‌بايد از اين‬          ‫گرسنه و بی فشنگ هستند؟ چرا‬             ‫خدمت حقیقی به ملک و ملت خود‪ ،‬و‬                               ‫قوم برساند‪:‬‬
‫تنها نقطه اميدواری و بخت رهائی‬        ‫بر حقوق شهروندی‪ ،‬حقوق بشر و‪ ...‬به‬                                                  ‫اسبهای ژاندارمها از بی‌نعلی چلاق‬       ‫ب ‌همحض هدر‪ ،‬از میان رفت‪ .‬دولتشان‬       ‫«به شما م ‌یگویم حضرات ایشان‬
‫سرتاسر جهان خاورميانه‌ای است‬          ‫عنوان هد ‌فهای آينده از سوی ديگر؟‬        ‫گروه پيروان «راستين» خمينی به‬             ‫شده؟ چرا اغلب از ژاندارمها بی‬          ‫ضعیف بوده از پا درآمد‪ .‬ملتشان‬           ‫را مستحضر بدارید والله‪ ،‬بالله‪ ،‬تالله‬
‫که ما به شتاب از آن دور م ‌یشويم‬                                                                                         ‫اسلحه هستند؟ چرا داوطلب‌ها که‬          ‫فلاکت زده بود به هلاکت رسید‪ ...‬از‬       ‫از هیاهوی یک عده که هیچ وسیله‬
‫ـ به ويژه پس از آنکه جامعه ترک‬        ‫ـ من با بررسی تحولات تاريخی‬              ‫پيروی دشمن دشمن من‪ ،‬دوست من‬               ‫داخل نظام شد‌هاند ب ‌هواسطۀ نبودن‬      ‫بد اخلا ‌قترین مجاهدین تا من ّز‌هترین‬   ‫ندارند درد مملکت درمان و جلوی‬
‫سرانجام تصميم به بازگشت به اصل‬        ‫در جهان و به ويژه پس از خواندن‬                                                     ‫اسلحه و اسباب‪ ،‬جای این که به‬           ‫تربیت‌شدگان‪ ،‬از وحشی‌ترین کرد‬           ‫قشون اجنبی گرفته نم ‌یشود‪ .‬سی‬
‫گرفته است و با کنار گذاشتن واپسين‬     ‫نظريه «نقطه جابجائی» ‪tipping‬‬             ‫است پشتيبانی کرد ـ خارج از اينکه‬          ‫میدان جنگ بروند خاکروبۀ منزل‬           ‫یا متمد ‌نترین عالِم‪ ،‬از ب ‌یخبرترین‬    ‫هزار قشون روس تا امروز وارد شده‬
‫بقايای جهان بينی آتاترک م ‌یخواهد‬     ‫‪ point‬بيشتر به اين گرايش دارم‬                                                      ‫کلنل پپ آلمانی را پاک می‌کنند‬          ‫دهاتی تا متمولترین اشراف مملک‪،‬‬          ‫و تا کنگاور را اشغال کرده و خیال‬
‫هجرت از اروپائی را که هي ‌چگاه خانه‬   ‫که تحولات تاريخی را بروز ناگهانی‬                            ‫واقعيت چيست؟‬           ‫و سنگریزه‌های روی راه قصر را‬           ‫حتی اطفال نابالغ و زنهای خان ‌هنشین‬     ‫حرکت به طرف کرمانشاه دارند‪...‬‬
‫تود‌ههای ترک نبوده به خاورميانه آغاز‬  ‫فرايندی ببينم که به مد ‌تهای دراز‬        ‫ـ البته هميشه دشمن دشمن‬                   ‫برم ‌یچینند؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟‪ ...‬باز‬     ‫حق این سؤال را دارند که برای چه‬         ‫حاج آقا نورالله و مدرس و چند نفر‬
‫کند‪ .‬مردم ايران با کمال ميل جائی‬      ‫و در زمين ‌ههای گوناگون‪ ،‬بيشتر با‬        ‫دوست نيست‪ .‬چه کسی م ‌یتواند از‬                                                                                           ‫عقلا را حاضر کنید‪ .‬این تلگراف مرا‬
‫را که جمهوری اسلامی آرزویش را‬         ‫يک ايده آغاز م ‌یشود و هنگامی که‬         ‫جمهوری اسلامی با مجاهدين خلق‬                        ‫برای چه و به‌خاطر که؟!‬                          ‫و ب ‌هخاطر که؟‬       ‫بدهید بخوانند‪ .‬بگوئید با فحش دادن‬
‫دارد به مردم ترک پيشکش م ‌یکنند‪.‬‬      ‫بنا به آن نظريه‪ ،‬ويروس دگرگونی به‬        ‫دوستی کند؟ ولی دست کم اين است‬             ‫موقع آن است که ایرانیان بیست‬           ‫راحت ما برهم خورد‪ ،‬امنیت ما‬             ‫فلان دموکرات به بنده مملکت صورت‬
                                      ‫نقطه واگيردار رسيد ناگهان همه را فرا‬     ‫که اکنون زمان حمله به کسانی نيست‬          ‫و پنج نفر از نمایندگان مجلس را که‬      ‫سلب شد‪ ،‬حال ما منقلب‪ ،‬استقبال‬           ‫اصلاح پیدا نم ‌یکند‪ .‬استقلال ایران از‬
                                      ‫م ‌یگيرد‪« .‬تا آنجا که به راه سبز اميد و‬  ‫که پشت سپر خمينی پناه گرفت ‌هاند‬          ‫در قصر جمعند و هیأت مشاوره را‬          ‫ما تیره و تاریک گردید‪ .‬وضع زندگی‬        ‫این حرکات بقا پیدا نم ‌یکند‪ ...‬هیچ‬
                                                                               ‫و با گروه خامن ‌های ـ احمد ‌ینژاد در‬      ‫که انتخاب کرد‌هاند‪ ،‬مجبور کنند این‬     ‫ما بد بود‪ ،‬بدتر شد‪ .‬ملیت ما در‬          ‫معلوم نیست در کنگاور و صحنه جز‬
                                                                               ‫افتاد‌هاند‪ .‬آوردن سخنان خمينی در‬          ‫سؤالات را از مراجع لازمه بپرسند‪.‬‬       ‫معرض تهدید بود‪ ،‬دچار خطر گردید‪.‬‬         ‫آن که یک عده جوانان ایرانی کشته‬
                                                                               ‫باره کوتاه ‌یاش در شکستن قل ‌مها يا‬       ‫اگرچه جواب همه منفی است ولی‬            ‫استقلال ما متزلزل بود‪ ،‬زیر و رو شد‪.‬‬     ‫شوند چه نتیجه م ‌یخواهند بگیرند‪.‬‬
                                                                               ‫يادآوری اعدام هزاران زندانی (از جمله‬      ‫در نتیجه‪ ،‬تکلیف آخری آنها معلوم‬        ‫دولت ما در مخاطره بود‪ ،‬مستأصل و‬         ‫فقط برای این که مواج ‌بخور خارجه‬
                                                                               ‫آزادشدگان) به فرمان او بسيار ب ‌هجا بود‪.‬‬  ‫خواهد شد‪ « »...‬ادامه دارد»‬             ‫منقرض گردید‪ .‬برای چه و ب ‌هخاطر‬         ‫شد‌هاند و یک اشخاصی آنها را تحریک‬
                                                                               ‫«آزاديخواهان» مکتب خمينی نم ‌یبايد‬                                                                                       ‫م ‌یکنند‪ .‬استقلال ایران از این فقره‬
                                                                               ‫آبشخورهای انقلاب و جمهوری اسلامی‬                                                                            ‫که؟‬

                                                                                                 ‫را از يا ‌دها ببرند‪.‬‬

                                                                               ‫= در مصاحبه اخيرتان در راديو‬

                                                                               ‫صدای ايران‪ ،‬در توصيفی از جنبش‬

                                                                               ‫سبز‪ ،‬آن را جنبش رهائی از گفتمان‬

                                                                               ‫انقلاب اسلامی ـ و اساس ًا «گفتمان‬

                                                                               ‫انقلابی به معنای کلاسيک» آن ـ‬

                                                                               ‫ناميده و در نوشته‌ای گذر جامعه‬

                                                                               ‫ايرانی از انقلاب و حکومت اسلامی‬

                                                                               ‫و نگاه خشم‌آگين و بيزارش به سه‬

                                                                               ‫دهه آن را مايه سرافرازی جنبش سبز‬

                                                                               ‫خواند ‌هايد‪ .‬اما نا ‌مآورترين سرآمدان‬

                                                                               ‫اسلامگرا و سخنگويان پرکار اين‬

                                                                               ‫جنبش در بياني ‌هها و رسال ‌ههای خود‬

                                                                               ‫ـ که با بيشترين استقبال و برخورد‬

                                                                               ‫مواجه م ‌یشوند و شما نيز از تشويق‬

                                                                               ‫ستايشگرانه آنها خودداری نکرد ‌هايد‬

                                                                               ‫ـ به هم آنچه شما با بيزاری م ‌ینگريد‪،‬‬

                                                                               ‫آويخت ‌هاند‪ .‬همزمانی و توازی آن گذر‬

                                                                               ‫و آن بيزاری و اين حمايت و پشتيبانی‬

                                                                               ‫را در شما و در جامعه ايرانی که از‬

                                                                               ‫آن سخن م ‌یگوئيد‪ ،‬چگونه م ‌یتوان‬

                                                                                                       ‫توضيح داد؟‬

                                                                               ‫ـ هر کس با نگاه به خويشتن نيز‬
                                                                               ‫می‌تواند دريابد که بريدن ناگهانی‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16