Page 6 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۷۲ (دوره جديد
P. 6

‫صفحه ‪ - Page 6 - 6‬شماره ‪172‬‬
                                                                                                                                                                                         ‫جمعه ‪ 12‬تا پنجشنبه‪ 18‬مردادماه ‪1397‬خورشیدی‬

‫میان دو بلوک شرق و غرب را فرو‬                                             ‫او اشتباه نکرد…‬                                                                                                ‫= فر خز ا د نخستین‬
‫ریختند‪ .‬زمانی که فریدون فرخزاد‬                                                                                                                                                           ‫خواننده و هنرمند ایران‬
‫از خود و گرایش جوانان دو قطب‬           ‫سیاسی بودم و همیشه هم دلم‬          ‫سالگی سیاسی بودم‪ .‬چپ بودم‪ .‬به‬        ‫م ‌یتوانستند به من بگویند که تو‬     ‫حتما گوش بکنند و قبول بکنند‪.‬‬          ‫بود که تلاش کرد با امکانات‬
‫سخن م ‌یگفت‪ ،‬تازه لهستان بود که‬        ‫م ‌یخواست که استاد دانشگاه یا‬      ‫جناح چپ علاقه شدیدی داشتم‪.‬‬           ‫وزیر بودی‪ ،‬وکیل بودی‪ ،‬منافع‬         ‫نه‪ ،‬من انسان آزاد‌های هستم و فکر‬      ‫اندکی که در اختیار داشت‪،‬‬
‫گردنکشی را در برابر «برادر بزرگ»‬       ‫دیپلمات باشم‪ .‬اما از هنرم استفاده‬  ‫خیلی زود به اروپا رفتم‪ .‬در آلمان‬     ‫خاصی داشتی‪ ،‬صاحب صنایع‬              ‫م ‌یکنم که فقط باید بگویم‪ .‬شما‬        ‫جامعه را به نقد خود بنشاند‪.‬‬
‫آغاز کرده بود‪ .‬فرخزاد اما چند سالی‬     ‫کردم‪ ،‬هنری که در من نهان بود و‬     ‫غربی درس خواندم‪ .‬در آنجا طبیعتا‬      ‫بودی‪ ،‬نم ‌یدانم‪ ،‬مدیرعامل بودی‬      ‫م ‌یخواهید حر ‌فهای مرا گوش‬           ‫انقلاب اسلامی اما روند‬
‫بعدتر‪ ،‬درستی ادعای خود را درباره‬       ‫من اطلاعی از آن نداشتم‪ .‬به ناچاری‬  ‫با احزابی که وجود داشتند نزدیکی‬      ‫و به خاطر منافع شخص ‌یات آمدی‬       ‫بکنید‪ ،‬قبول بکنید یا م ‌یخواهید‬       ‫رشد طبیعی جامعه را با‬
‫علاقه جوانان پشت دیوار به جهان‬         ‫دنبال شغلی رفتم در تلویزیون‪ ،‬و‬     ‫سیاسی پیدا کردم بخصوص با حزب‬         ‫و داری از چیزی دفاع م ‌یکنی‪.‬‬        ‫نکنید‪ .‬ولی وظیفه یک هنرمند‬            ‫انسدادی تاریخی روبرو‬
‫باز تجربه کرد‪ ،‬اگر چه پس از آن‬         ‫ُخب‪ ،‬گفتند که من هنرمند هستم‪.‬‬      ‫سوسیال دمکرات که ویلی برانت و‬        ‫خوشحال هستم که نه از صاحبان‬         ‫گفتن مطالب و گفتن واقعیت است‪.‬‬         ‫ساخت‪ .‬انسدادی که گویی‬
‫دو سه سالی بیش زنده نماند تا در‬        ‫شاید هنرهای دیگری هم م ‌یداشتم‬     ‫این اواخر هلموت اشمیت‪ ،‬رهبران‬        ‫صنایع بودم‪ ،‬نه هرگز وزیر بودم‪ ،‬نه‬   ‫بنا بر این از همه چیز بریدم‪ ،‬از پدر‪،‬‬  ‫از سر گذراندن پیامدهای‬
‫طول سالیان گذشته‪ ،‬این علاقه را‬         ‫آن موقع که خودم از آن خبر‬          ‫آن حزب بودند‪ .‬علاقه شدیدی به‬         ‫وکیل بودم‪ ،‬بلکه انسانی آزاد بودم و‬  ‫مادر‪ ،‬خواهر‪ ،‬برادر و سگ و گربه‪،‬‬       ‫فلاکتبار آن‪ ،‬تنها شرط‬
‫در جوانان و نسل جدید ایران نیز‬                                                                                                                                                           ‫وداع ایران با گذشته و‬
‫ببیند و در خرداد ‪ ۸۸‬شاهد جنبشی‬         ‫فریدون فرخزاد از خود م ‌یگوید‪:‬‬                                                                              ‫از همه چیز که داشتم بریدم‪ ،‬از‬         ‫گذار به آینده بود‪ .‬فرخزاد‬
‫گردد که وی به خاطر آن به دور دنیا‬                                                                                                                  ‫تمام مادیات‪ ،‬از تمام مسائل روحی‪،‬‬      ‫بلافاصله دور دنیا راه افتاد‬
‫راه افتاده بود و «حرف» می زد تا‬                                                                  ‫ویدئو‬                                             ‫عشقی‪ ،‬غذایی‪ ،‬از هر چه که فکر‬          ‫تا از این انسداد بگوید‪،‬‬
‫نه تنها «وظیفه» خود را به عنوان‬                                                                                                                    ‫م ‌یکنید بریدم‪ ،‬دور دنیا راه افتادم‬   ‫و بگوید که اختلاف این‬
‫یک «انسان ایرانی» انجام داده باشد‪،‬‬     ‫شوی «میخک نقره ای» از فریدون فرخزاد ‪1353-‬‬                                                                   ‫برای اینکه برای مردم کشورم قدمی‬       ‫حکومت با حکومت پیشین‬
                                                                                                                                                   ‫بردارم‪ .‬ممکن است که بعض ‌یها به‬       ‫بر سر آزادی و آزادگی‬
    ‫بلکه بر سر آن حتی جان ببازد‪.‬‬                                          ‫ویدئو‬                                                                    ‫این قدم من ارج نگذارند وآن را‬         ‫نبود بلکه بر سر «توضیح‬
‫گذشت زمان نشان داد فرخزاد‬                                                                                                                          ‫نپسندند‪ ،‬آن مسئله بعض ‌یها هست‪.‬‬       ‫المسائل» و این بود که آیا‬
‫چه آن زمان که به عنوان «شومن»‬          ‫نداشتم‪ .‬که بعد در این دو سه سال‬    ‫این حزب داشتم‪ .‬شدیدا چپگرا بودم‪.‬‬     ‫آزاده‪ .‬اما سیاسی بودم‪ .‬و اگر امروز‬  ‫اما وظیفه من است به عنوان انسان‬       ‫باید با پای چپ وارد خلا‬
‫دریچه جدیدی را در برنام ‌ههای‬          ‫[فعالیت در تلویزیون] کشف کردم‬      ‫رشته تحصیل ‌یام مارک ‌سشناسی‬         ‫از چیز خاصی اینجا دفاع بکنم‪،‬‬        ‫زنده ایرانی به دور دنیا بروم و این‬
‫سرگر ‌مکننده تلویزیون ایران گشود‬       ‫آنها را‪ .‬مثلا نویسندگی‪ ،‬مثلا شعر‬   ‫بود‪ .‬یکی از معدود مارک ‌سشناسان‬      ‫هیچ کسی‪ ،‬بخصوص گرو‌ههای چپ‬          ‫قدم را بردارم‪ .‬بعدها مردم خواهند‬             ‫شد یا با پای راست!‬
‫و چه زمانی که زبان تند و تیزش را‬       ‫گفتن‪ ،‬و در این مدتی که در ایران‬    ‫ایران هستم‪ .‬دکتر حقوق هستم‬           ‫نم ‌یتوانند به من لک ‌های بچسبانند‬  ‫گفت که آیا درست قدم برداشتم یا‬        ‫=سا ‌لها باید می گذشت‬
‫علیه انقلاب اسلامی و حکومت دینی‬        ‫خمینی زندگی کردم‪ ،‬دو سه جلد‬        ‫در رشته مارک ‌سشناسی و طبیعتا‬        ‫که داری از رژیمی دفاع م ‌یکنی‬                                             ‫تا مردم کوچه و بازار نیز‬
‫برآمده از آن به کار گرفت‪ ،‬اشتباه‬       ‫کتاب فارسی‪ ،‬هم ترجمه کردم‪ ،‬هم‬      ‫وقتی کسی مارکس را م ‌یشناسد‬          ‫که خودت در آن شغلی و سهامی‬                         ‫اینکه اشتباه کردم‪.‬‬     ‫در ایران‪ ،‬همان زبانی را‬
                                                                          ‫حتما نم ‌یتواند طالب آدولف هیتلر‬     ‫و منفعتی داشتی‪ .‬من امروز هم که‬      ‫خوشبختانه همیشه انسانی‬                ‫به کار بگیرند که وی در‬
                           ‫نکرد‪.‬‬                               ‫سرودم‪».‬‬    ‫هم باشد‪ .‬مثل تمام جوا ‌نهایی که‬      ‫در آمریکا هستم‪ ،‬اگر همین الان به‬    ‫سیاسی بودم‪ .‬اگر که من در گذشته‬        ‫کنسرت‌های خود به کار‬
‫فرخزاد نخستین خواننده و هنرمند‬                                            ‫در کشورهای کاپیتالیستی زندگی‬         ‫یکی از کابار‌ههای ل ‌سآنجلس بروم‬    ‫سلطن ‌تطلب م ‌یبودم و یا وزیر‬
‫ایران بود که در شوهای خود از زنان‬                     ‫و سا ‌لهای بعد‬      ‫م ‌یکنند چپگرا بودم و اتفاقا تمام‬    ‫چنان منافعی خواهم داشت که هیچ‬       ‫م ‌یبودم‪ ،‬یا وکیل م ‌یبودم یا منافع‬                      ‫م ‌یبرد‪.‬‬
‫و حقوق آنها‪ ،‬از مسائل جهان آن روز‬      ‫در توضیح فکر و عمل فرخزاد‪،‬‬         ‫جوانانی هم که در کشورهای‬             ‫چپی در دنیا آنقدر منفعت به دست‬      ‫بخصوصی م ‌یبردم از حکومتی که‬
‫مانند جنگ ویتنام‪ ،‬از لزوم گسترش‬        ‫چیزی بر سخنان بالا که سا ‌لها‬      ‫سوسیالیستی زندگی م ‌یکنند‪ ،‬غربی‬      ‫نخواهد آورد ولی نه هرگز دنبال‬       ‫سابق بر این‪ ،‬در کشور ما وجود‬          ‫الاهه بقراط (‪ +‬ویدئو‪ ،‬بازنشر از‬
‫آگاهی و علیه برخی سن ‌تهای دست‬         ‫پیش مطرح کرد‪ ،‬نم ‌یتوان افزود‪.‬‬     ‫فکر م ‌یکنند‪ .‬وقتی در آنجا بلوایی‬    ‫منافع بودم و نه هستم‪ .‬منفعت من‪،‬‬     ‫داشت و امروز م ‌یآمدم و به خاطر‬       ‫‪ ۳۰‬ژوییه ‪ – )۲۰۱۰‬نوجوان بودم‬
‫و پاگیر اجتماعی سخن م ‌یگفت و‬          ‫سا ‌لهایی که اردوگاه سوسیالیسم‬     ‫م ‌یشود‪ ،‬شورشی م ‌یشود‪ ،‬نیمچه‬        ‫منفعت ملت ما هست و بهر‌های که‬       ‫آن حکومت مبارزه سیاسی م ‌یکردم‬        ‫ولی آهن ‌گها‪ ،‬ب ‌یپروایی و نقدی که‬
‫به سود معلولان و کودکان پرورشگاه‬       ‫در هم فرو م ‌یپاشید و هنوز‬         ‫انقلابی م ‌یشود‪ ،‬جوا ‌نها احساس‬      ‫من از کارم م ‌یبرم بهر‌های است که‬   ‫خیل ‌یها‪ ،‬بخصوص گرو‌ههای چپی‬          ‫در زبان تندش وجود داشت‪ ،‬مرا به‬
‫کنسرت برگزار م ‌یکرد و میکروفن‬         ‫کسی نم ‌یخواست باور کند بسی‬        ‫غربی بودن دارند‪ .‬لهستان بهترین‬       ‫نصیب کشورمان و مل ‌تمان خواهد‬                                             ‫برنام ‌ههایش جذب م ‌یکرد‪ .‬این بود‬
‫به دست در خیابا ‌نها به راه م ‌یافتاد‬  ‫بیش از آنکه جوانان کشورهای‬         ‫نمون ‌هاش است‪ .‬جوا ‌نها اکثرا غربی‬   ‫شد‪ .‬من این طور فکر م ‌یکنم‪ ،‬شاید‬                                          ‫که وقتی برای اجرای کنسرت به‬
‫تا چهره واقعی ایران را در محدوده‬       ‫کاپیتالیست به «چپ» علاقه داشته‬     ‫فکر م ‌یکنند و از چیزهایی دفاع‬       ‫اشتباه بکنم‪ .‬من قانو ‌نساز نیستم و‬                                        ‫کاخ جوانان ساری آمد‪ ،‬خودم را‬
‫امکانات اندکی که در اختیار داشت‬        ‫باشند‪ ،‬جوانان کشورهای موسوم‬        ‫م ‌یکنند که به مارکس اصلا ربطی‬       ‫هیچ کدام از حر ‌فهایی که م ‌یزنم‬                                          ‫به خواهران و برادرم که بزرگتر از‬
‫به نمایش بگذارد و جامعه را به نقد‬      ‫به «سوسیالیسم واقعا موجود»‬         ‫ندارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬آدم سیاس ‌یای بودم‬  ‫قانون نیستند‪ .‬م ‌یتوانید آنها را‬                                          ‫من بودند‪ ،‬تحمیل کردم تا مرا هم‬
                                       ‫به غرب و دستاوردهای آن علاقه‬       ‫و تحصیلاتم سیاست بوده‪ .‬وقتی‬                                                                                    ‫با خود ببرند‪ .‬مطابق مد آن زمان‪،‬‬
                     ‫خود بنشاند‪.‬‬       ‫نشان م ‌یدهند تا اینکه سرانجام‬     ‫هم که به ایران برگشتم‪ ،‬آدم بسیار‬                      ‫راحت رد بکنید‪.‬‬                                           ‫پیراهن تنگ و کمر باریک نارنجی به‬
‫روند رشد طبیعی جامعه ایران‬             ‫پرده آهنین را دریدند و دیوار‬                                            ‫من انسان سیاسی بودم‪ .‬از ده دوازده‬                                         ‫تن داشت و با دستمال سفید عرق‬
‫اما با انقلاب اسلامی با انسدادی‬                                                                                                                                                          ‫صورت و پیشان ‌یاش را پاک م ‌یکرد‪.‬‬
‫تاریخی روبرو شد‪ .‬انسدادی که‬                                                                                                                                                              ‫وقتی پس از اجرای برنامه در سالن‬
‫گویی از سر گذراندن پیامدهای‬                                                                                                                                                              ‫غذاخوری کاخ جوانان با همان زبان‬
‫فلاکتبار آن‪ ،‬تنها شرط وداع ایران با‬                                                                                                                                                      ‫تند شروع کرد همه چیز را دست‬
‫گذشته و گذار ایرانیان به آینده بود‪.‬‬                                                                                                                                                      ‫انداختن‪ ،‬نم ‌یشد فهمید شوخی‬
‫فرخزاد بلافاصله دور دنیا راه افتاد‬                                                                                                                                                       ‫م ‌یکند یا جدی م ‌یگوید‪ ،‬آن هم‬
‫تا با هنری که داشت و وظیف ‌های‬                                                                                                                                                           ‫با ذهن هنوز کودکانه و ب ‌یتجرب ‌هی‬
‫که برای خویش قائل بود‪ ،‬از این‬
‫انسداد بگوید‪ ،‬و بگوید که اختلاف‬                                                                                                                                                                                      ‫من‪.‬‬
‫این حکومت با حکومت پیشین بر‬
‫سر آزادی و آزادگی نبود (کنسرت‬                                                                                                                                                                                ‫آن سا ‌لها‬
‫لندن ‪ )۱۳۶۲‬بلکه بر سر «توضیح‬                                                                                                                                                             ‫روز هفتم اوت ‪ ۱۹۹۲‬فریدون‬
‫المسائل» و بر سر این بود که آیا باید‬                                                                                                                                                     ‫فرخزاد‪ ،‬هنرمند آگاه و آزاده ایران‪،‬‬
‫با پای چپ وارد خلا شد یا با پای‬                                                                                                                                                          ‫با د‌هها ضربه چاقو در خانه خود در‬
                                                                                                                                                                                         ‫شهر بُن به قتل رسید‪ .‬فکر م ‌یکنم‬
                          ‫راست!‬                                                                                                                                                          ‫در یادآوری خاطره هنرمندی که‬
‫ولی سا ‌لها باید می گذشت تا‬                                                                                                                                                              ‫امروز «هنرمندان» کشورش را به‬
‫مردم کوچه و بازار نیز در ایران‪،‬‬                                                                                                                                                          ‫آسانی م ‌یتوان خرید و فروش کرد‪،‬‬
‫همان زبانی را به کار بگیرند که‬                                                                                                                                                           ‫هیچ سخنی گویاتر از حر ‌فهای‬
‫وی در کنسر ‌تهای خود به کار‬                                                                                                                                                              ‫خودش نیست که نه از تعهد و وام‬
‫م ‌یبرد‪ .‬زبانی که در دهه سیاه‬                                                                                                                                                            ‫هنرمند به مردم‪ ،‬بلکه فقط از خود‬
‫شصت که «روشنفکران» مورد‬                                                                                                                                                                  ‫و تعهد خویش به مردمی سخن‬
‫انتقاد فرخزاد برای شکوفایی انقلاب‬                                                                                                                                                        ‫م ‌یگوید که با «پول» آنها‪ ،‬اگرچه‬
‫شکوهمندشان‪ ،‬همچنان چشم بر‬
‫خو ‌نهایی م ‌یبستند که در زندا ‌نها‬                                                                                                                                                            ‫کوتاه‪ ،‬ولی خوب زندگی کرد‪.‬‬
‫جاری بود‪ ،‬حقیق ‌تگوتر از آن بود که‬                                                                                                                                                       ‫فرخزاد در یک مصاحبه تلویزیونی‬
‫جمهوری اسلامی بتواند اجازه دهد‬                                                                                                                                                           ‫م ‌یگوید‪« :‬سا ‌لها قبل وقتی که در‬
                                                                                                                                                                                         ‫کشور یونان حکومت پادشاهی یونان‬
           ‫همچنان بماند و بگوید‪.‬‬                                                                                                                                                         ‫سرنگون شد‪ ،‬روشنفکران یونانی و‬
‫فریدون فرخزاد در به دور‬                                                                                                                                                                  ‫در صدر آن روشنفکران‪ ،‬هنرمندان‬
‫دنیا راه افتادن و حرف زدن و‬                                                                                                                                                              ‫معروف یونان مثل تئودراکیس‪ ،‬و‬
‫روشنگر ‌یهایش که سرانجام‬                                                                                                                                                                 ‫خانم ملینا مرکوری که امروز وزیر‬
‫مخاطبان خود را در میان نس ‌لهای‬                                                                                                                                                          ‫فرهنگ دولت یونان است‪ ،‬که دولت‬
‫جوانتر یافت‪ ،‬ب ‌یتردید اشتباه نکرد‪.‬‬                                                                                                                                                      ‫سوسیالیستی هم هست‪ ،‬به دور‬
‫اشتباه او در این بود که درنیافت‬                                                                                                                                                          ‫دنیا راه افتادند و مشغول مبارزه‬
‫نباید فریب خورد و هر کس و‬                                                                                                                                                                ‫شدند برای آزادی کشورشان و مردم‬
‫ناکسی را به خانه و حریم خصوصی‬                                                                                                                                                            ‫کشورشان‪ .‬این یک مثال کوچک‬
‫خویش راه داد‪ ،‬و به این ترتیب مانند‬                                                                                                                                                       ‫است برای اینکه بدانید چرا من به‬
‫بسیاری از مخالفان شناخته شد‌های‬
‫که توسط رژیم به قتل رسیدند‪،‬‬                                                                                                                                                                          ‫به دور دنیا راه افتادم‪.‬‬
‫راه نابودی خویش را بر جمهوری‬                                                                                                                                                             ‫من فکر م ‌یکنم که هنرمند‪ ،‬معلم‬
                                                                                                                                                                                         ‫اخلاق اجتما ‌عاش نیست و هنرمند‬
            ‫اسلامی هموار ساخت‪.‬‬                                                                                                                                                           ‫وظیفه خاصی هم ندارد که تکلیف‬
‫پ ‌ینوشت در اوت ‪ :۲۰۱۸‬گذشت‬                                                                                                                                                               ‫ملتی را روشن کند‪ .‬ولی فکر م ‌یکنم‬
‫زمان درستی سخنان فرخزاد را‬                                                                                                                                                               ‫که وظیفه هنرمند‪ ،‬هنرمندی که به‬
‫بیش از پیش به نمایش م ‌یگذارد‪.‬‬                                                                                                                                                           ‫خاطر مردم بالا رفته‪ ،‬از مردم بهره‬
‫هنرمندان خودفروخته و رانتخوار‬                                                                                                                                                            ‫مالی گرفته‪ ،‬و خیلی خلاصه و ساده‬
‫که با لودگی شرایط اسفبار کشور را‬                                                                                                                                                         ‫بگویم‪ ،‬با پول مردم‪ ،‬اگرچه با کار‬
‫به تمسخر م ‌یگیرند و با وعد‌ههای‬                                                                                                                                                         ‫هنر ‌یاش‪ ،‬ولی با دستمزدی که از‬
‫روحانی «دابسمش» حمایتی و‬                                                                                                                                                                 ‫مردم به دست آورده خوب زندگی‬
‫تبلیغاتی درست م ‌یکنند (نمونه‬                                                                                                                                                            ‫کرده‪ ،‬وظیفه دارد در زمانی که‬
‫این «هنربندان» رانتخوار و دور از‬                                                                                                                                                         ‫ملتی گرفتار م ‌یشود و کشوری در‬
‫مردم در هیچ رژیمی وجود نداشته‬                                                                                                                                                            ‫بند است راه بیفتد و حداقل کاری‬
‫است!) دورانشان به پایان م ‌یرسد‪.‬‬                                                                                                                                                         ‫که م ‌یتواند بکند این است که حرف‬
‫مردم بار دیگر به خیابان م ‌یآیند و‬
‫این بار با زبانی به صراح ِت فرخزاد‬                                                                                                                                                                                  ‫بزند‪.‬‬
‫که بلافاصله پس از انقلاب ‪ ۵۷‬آن را‬                                                                                                                                                        ‫من نم ‌یگویم که اگر من حرف‬
‫به کار گرفت‪ ،‬همان خواس ‌تهایی را‬                                                                                                                                                         ‫زدم‪ ،‬مردم ایران باید حر ‌فهای مرا‬
‫مطرح م ‌یکنند که این هنرمند آگاه‬
‫و تنها‪ ،‬در تمام برنام ‌ههای خود پس‬
‫از انقلاب مطرح م ‌یکرد‪ .‬زمان لازم‬
‫بود تا خواست اقلیت آگاه و دوستدار‬
‫ایران و انسان به تدریج به خواست‬

              ‫اکثریت تبدیل شود‪.‬‬
   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10   11