Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۸۲ (دوره جديد
P. 12

‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬        ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬                                                                  ‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪1648‬‬
                                        ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬      ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬                                                                        ‫جمعه ‪ 20‬تا پنجشنبه‪ 26‬مهرماه ‪1397‬خورشیدی‬
                                        ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬        ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬
                                        ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیم ‌یوی‬        ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬   ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)90‬‬
                                        ‫در ده ‌ههای سی تا پنجاه خورشیدی‬
                                        ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                   ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                                           ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1271‬‬
                                        ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬            ‫وی سال‌های طولانی در روزنام ‌ههای‬
     ‫داریوش همایون‬                      ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬       ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬           ‫احمد احـرار‬                    ‫راه بیشتر وجود ندارد‪ .‬یکی آن راهی‬      ‫لـرز کـرزن تصمیـم خـود را‬
                                        ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬        ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬                                                 ‫است که دولت فعلی در پیش گرفته و‬        ‫گرفتـه بـود‪ .‬او که از ابتدا نسـبت به‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬          ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬        ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬        ‫کلیـه ادارات و دوایر دولتی را تصرف‬     ‫لازم ‌هاش تعلیق متن امضاشدۀ قرارداد‬    ‫مشـیرالدوله و کابینـۀ او نظر ناموافق‬
                                        ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬          ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬       ‫کرد‌هانـد‪ .‬متجاسـرین با وضع بسـیار‬     ‫برای چند ماه آینده است تا تکلیفش‬       ‫داشـت‪ ،‬ایـن زمـان ادامـۀ زمامداری‬
                                        ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬            ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬        ‫بـدی ب ‌هسـوی انزلـی عق ‌بنشـینی‬       ‫در مجلس ایران معلوم شود‪ .‬از نظر‬        ‫مشـیرالدوله را‪ ،‬عل ‌یرغـم نظـر وزیـر‬
                                        ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬         ‫بر زبان فارسی را با ایده‌های سیاسی‬    ‫کرده و در آنجا مشـغول سـنگربندی‬        ‫ما البته این راه چندان مطلوب نیست‬      ‫مختـار انگلیس در ایران‪ ،‬برنم ‌یتافت‬
                                                                                ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬        ‫و اسـتحکامات هسـتند‪ ...‬در حـدود‬        ‫ولی مزیّتش این است که قرارداد را‬       ‫و در ششـم اوت ‪ 1920‬طی تلگرافی‬
                                                            ‫انتخاب شد‌هاند‪.‬‬     ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشته‌هایی از‬      ‫سـیصد چهارصـد نفر از متجاسـرین‬         ‫در افکار عمومی مقبول م ‌یسازد و‬        ‫بـه لحـن تنـد و اخطار آمیـز‪ ،‬نورمن‬
                                                                                                                      ‫گیالن از راه زنجان وسـایر راههایی‬      ‫همگان آن را به چشم سندی که‬
‫مرز تازه زشتی و بدی‬                                                                                                   ‫کـه به رویشـان باز اسـت خـود را به‬     ‫از تصویب نمایندگان منتخب ملت‬                   ‫را مـورد ملامت قـرار داد‪:‬‬
                                                                                                                      ‫همدان و کرمانشـاه رسـانده و در آن‬      ‫گذشته است نگاه خواهند کرد‪.‬‬                          ‫«آقای وزیر مختار‬
‫کیهان لندن شماره ‪ 1 - 1170‬شهریور ماه ‪1386‬‬                                                                             ‫مناطـق متـواری شـد‌هاند‪ .‬ب ‌هطـوری‬     ‫راه دیگر تحمیل اجباری قرارداد‬
                                                                                                                      ‫کـه از اوضـاع و قرائـن برم ‌یآید خالو‬  ‫ب ‌هوسیلۀ حکومتی مرتجع بر ملتی‬         ‫تصـور می‌کنـم لازم اسـت از‬
‫از منکر‪ ،‬حتی اگر ثابت شود که‬            ‫مدرن با خود ايدئولوژ ‌یهای توتاليتر و‬   ‫در فولکلور مذهبی دوزخ را به‬           ‫قربـان و دار و دسـت ‌هاش جـزو ایـن‬     ‫است که آمادۀ قبول قرارداد نیست‬         ‫ایـن موضـوع آگاهتـان سـازم کـه‬
‫هيچ معروف و منکری در کار نبوده‬          ‫رژي ‌مهای پليسی نيز آورد که با کارائی‬   ‫طبقات تقسيم می‌کنند و در اين‬                                                 ‫و از پذیرفتن شرایط مندرج در آن‬         ‫طـول کلامتـان در گزارشـهایی کـه‬
‫است؛ ريختن در خيابان‌ها و آزار‬          ‫بی مانندش آنچه را که مذهب هم‬            ‫اشاره به حقيقتی است‪ .‬زشتی و بدی‬                    ‫فرار ‌یهـا بود‌هانـد»‪.‬‬    ‫اکراه دارد‪ .‬اگر سرانجام این ش ّق را‬    ‫م ‌یفرسـتید‪ ،‬و کثرت این گزارشـها‪،‬‬
‫د‌هها هزار زن و مرد به بهانه پوشش‬                                               ‫درجات دارند‪ .‬چاه بی بنی هستند که‬      ‫در گزارش مبسوط استاروسلسکی‬             ‫ترجیح دادیم آنوقت باید خود را‬          ‫تنقیدها و تفسیرهای نامساعد کابینۀ‬
‫غير اسلامی‪ ،‬بخشی از اين استراتژی‬             ‫نتوانسته بود با انسانيت کردند‪.‬‬     ‫فرد و نظام حکومتی و جامعه م ‌یتواند‬   ‫به حضور احمدشاه که روزنامه ایران‬       ‫آمادۀ همکاری با دولتی بکنیم که‬         ‫بریتانیـا را برانگیختـه اسـت‪ .‬تغییر و‬
‫است‪ .‬کم ‌کهای چند ميليارد دلاری‬         ‫اکنون حال ايران را م ‌یبايد ديد که‬      ‫همچنان در آن پائين‌تر رود‪ .‬اين‬        ‫(مورخ پنجم شهریور) انتشار داد آمده‬     ‫از پشتیبانی ملت برخوردار نیست و‬        ‫تبدی ‌لهـای متوالـی کـه در صحنـۀ‬
‫به دوستانی مانند کوبا و نيکاراگوا و‬     ‫زشتی جهان مدرن و مذهب اعصار‬             ‫پيش بينی که ديگر از اين نم ‌یتواند‬    ‫بود‪« :‬در ساعت هشت و نیم بامداد‬         ‫فقط ب ‌هزور سرنیزۀ نظامیان اتکا دارد‪.‬‬  ‫سیاسـت ایـران صـورت م ‌یگیـرد و‬
‫سوريه و زيمبابوه وحماس و حزب‬            ‫کهن در آن دست يکی کرده اند‪.‬‬             ‫بدتر شود همواره نادرست در آمده‬        ‫امروز‪ ،‬سی و یکم مرداد‪ ،‬شهر رشت‬                                                ‫تفصیل آنها در گزارشـهای سیاسـی‬
‫الله‪ ،‬در همان حال که گامی هم برای‬       ‫اسباب رژيم پليسی مدرن در خدمت‬           ‫است‪ .‬آدميان اگر به خود اجازه دهند‬     ‫ب ‌هوسیله قزاقهای وفادار اعلیحضرت‬                   ‫با احترامات‪ :‬نورمن‪».‬‬      ‫شـما منعکـس اسـت‪ ،‬وضعـی پیش‬
‫پاک کردن خيابا ‌نها از کارتن خوا ‌بها‬   ‫مذهب در آمده است‪ ،‬و آن مذهب‬             ‫م ‌یتوانند خويشتن و جهان را بدتر‬      ‫فتح شد‪ .‬در این دو روز اخیر که‬          ‫در همـان حـال کـه ایـن نظـرات‬          ‫آورده کـه اولیـای امـور در لنـدن‬
‫و کودکان خيابانی برداشته نم ‌یشود‬       ‫در تعبير پايگان مذهبی و پوشانده‬         ‫و بدتر کنند‪ .‬آفرينشگری انسان مرز‬      ‫جنگ لاینقطع ادامه داشت بیش از‬          ‫بیـن نورمـن و کـرزن رد و بـدل‬          ‫حقیقتـاً عاجـز ماند‌هانـد و نم ‌یدانند‬
‫بخش ديگر آن‪ .‬رژيم تعمد دارد به‬          ‫در واپسماندگی دل بهمزن او‪ ،‬به يک‬        ‫ندارد‪ .‬با اينهمه ما در زمان و مکان‬    ‫پانصد اسیر‪ ،‬ده ع ّراده توپ‪ ،‬متجاوز از‬  ‫م ‌یشـد‪ ،‬مشـیرالدوله تصمیم گرفت‬        ‫چـه بکننـد‪ .‬نـه م ‌یتوانند بـر مبنای‬
‫مردم نشان دهد که هيچ تعهدی‬              ‫ايدئولوژی (با «ای» بزرگ و از روی‬        ‫زندگی م ‌یکنيم و هر لحظه ما مرز‬       ‫پنجاه مسلسل و مقدار زیادی مهمات‬        ‫بـه غائلـۀ گیالن خاتمـه دهـد و‬         ‫گزارشـهای شـما نظـری معقـول و‬
‫دربرابر آنان احساس نم ‌یکند و آنها‬      ‫نمونه لنينی) دگرديسی شده است‪.‬‬           ‫بندی م ‌یشود‪ .‬اکنون در اين زمان و‬     ‫و قورخانه به دست قوای دولتی افتاده‬     ‫سـپاه قـزاق را بـه فرماندهـی ژنـرال‬    ‫مناسـب بـا اوضـاع ایران ارائـه دهند‬
‫م ‌یبايد به فرو رفتن هرچه بيشتر در‬      ‫جنبشاسلامسياسیازهمانشريعتی‬              ‫در جائی که ايران است م ‌یتوانيم مرز‬   ‫است‪ .‬کثرت غنائم جنگی به‌حدی‬            ‫استاروسلسـکی روانـۀ آن خطه کرد‪.‬‬        ‫و نـه قادرنـد در بحبوحـۀ نگرانیهای‬
‫فقر عادت کنند و بپذيرند که هيچ‬          ‫اش يک پا در فولکلور شيعی‪ ،‬از بدترين‬     ‫تازه زشتی و بدی را ببينيم‪ .‬پيش از ما‬  ‫است که هنوز فرصت شمارش دقیق‬            ‫روزنامـۀ «ایـران» در شـمارۀ‬            ‫ناشـی از اوضـاع کنونـی جهـان‪،‬‬
‫چيز زننده ای در فراموش شدن آنها‬         ‫و غير انسان ‌یترين روايت سراسر آلوده‬    ‫رو ‌سهاوسپسايتاليائيانوآلما ‌نهابه‬    ‫آنها را پیدا نکرد‌هایم‪ .‬ساکنان رشت‬     ‫مـورخ ‪ 21‬مـرداد ‪( 1299‬دوازدهـم‬         ‫میـزان توجهـی را کـه بایـد نسـبت‬
‫وجود ندارد‪ .‬آنها مهمترند يا مثلا‬        ‫به خشونت و عوامفريبی و خرافات‬           ‫اين مرز رسيدند و د‌هها جامعه انسانی‬   ‫ب ‌هواسطۀ اجحاف و مشقات زیاد که‬        ‫اوت ‪ )1920‬از پیشـرفت قـوای‬             ‫بـه موضوع گزارشـها مبـذول گردد‪،‬‬
                                        ‫آن‪ ،‬و پای ديگر در توتاليتاريسم‬
                                                                                                                                                                                                                     ‫تخمیـن بزنند‪.‬‬

                                        ‫مزاحمت های خیابانی به بهانه بدحجابی‬                                           ‫رژه نیروهای قزاق در اواخر دوران قاجاریه‬

                  ‫حکومت ارتگا؟‬          ‫لنينی داشت و خمينی آن راسلاحی‬           ‫به دنبالشان‪ .‬اين مرز تازه ــ واپسين‬   ‫از رژیم انقلابی گیلان دیده بودند‬             ‫ژنرال استاروسلسکی‬                ‫وظایف ما در لندن بی‌نهایت‬
‫اين روند همچنان پيش م ‌یرود‪ .‬هر‬         ‫برای تحميل لايه اجتماعی آخوند‬           ‫مرز تا اينجا ــ عادی شدن زشتی و‬       ‫ورود قوای دولتی را به شهر با شور‬                                              ‫آسان خواهد شد اگر در آتیه از‬
‫مخالفت با حکومت در حکم براندازی‬         ‫بر سرتاسر زندگی ملی گردانيد‪ .‬او‬         ‫بدی‪ ،‬به زبان ديگر‪ ،‬زشت نبودن و بد‬     ‫و شعف فوق‌العاده تلقی نموده و‬          ‫اعزامـی خبـر داد و نوشـت‪« :‬قـوای‬       ‫طول گزارشهای خود بکاهید و‬
‫است‪ .‬ايرانيان م ‌یبايد پايندگی اين‬      ‫گفتمانانقلابیوتوتاليترمارکسيست‪-‬‬                                               ‫فریاد زنده‌باد اعلیحضرت سلطان‬          ‫دولـت کـه تحـت فرماندهـی ژنـرال‬        ‫مطالبی را که آگاهی ما از آن لازم‬
‫گروه فرمانروا را با هر بدی که دارد‬      ‫لنينيس ‌تها را پيچيده در جامه شيعی‬               ‫نبودن زشتی و بدی است‪.‬‬        ‫احمدشاه را یکدل و ی ‌کزبان سردادند‪.‬‬    ‫استاروسلسـلکی عازم رشـت هستند‬          ‫است در حد اعلای اختصار تلگراف‬
‫مانند خشکسالی که بخ ‌شهای بزرگی‬         ‫از شريعتی گرفت که ستاينده‌اش‬            ‫زشتی و بدی‪ ،‬حتی عادی شدن‬              ‫ساکنان اناث (زنان) شهر بدون رعایت‬      ‫متجاسـرین را در بیـن راه منجیـل و‬      ‫کنید‪ .‬تلگرافهایی که شما برای ما‬
‫از سرزمين ما را تهديد م ‌یکند و اصلا‬    ‫بود (هيچ ستايشی بالا تر از تقليد‬        ‫آن تا مرز زشت و بد شمرده نشدنش‪،‬‬       ‫اختلاف جنس و قیود سنتی‪ ،‬قزاقهای‬        ‫یوزباشـ ‌یچای شکست داده و مجبور‬        ‫م ‌یفرستید از لحاظ تعداد و طول و‬
‫به رژيم هيچ مربوط نيست امری‬             ‫نيست؛) و تکني ‌کهای رژيم پليسی‬          ‫تازگی ندارد و به کهنگی جامعه‬          ‫اعلیحضرت را در آغوش کشیده و گل‬         ‫بـه عق ‌بنشـینی کرد‌هاند‪ .‬پیشـروی‬      ‫تفصیل بیش از مجموع تلگرافهایی‬
‫ناگزير و جزء طبيعت امور بشمارند‪:‬‬        ‫را از سازمان‌های چريکی و حزب‬            ‫انسانی است‪ .‬در اينجا به گونه تازه و‬   ‫نثار آنها م ‌یکردند‪ .‬ساکنان شهر از من‬                                         ‫است که از دوازده نقطۀ جهان که‬
‫حکومت يعنی همين که عد‌های هر چه‬         ‫توده گرفت که بی دريغ به خدمتش‬           ‫ترسنا ‌کتری از اين فرايند نظر داريم‬   ‫تمنا کرد‌هاند احساسات شا‌هپرستی و‬            ‫اردوی دولتـی ادامـه دارد»‪.‬‬       ‫همه‌شان مرکز طوفانهای سیاسی‬
‫م ‌یخواهند به سر کشور بياورند‪ .‬تکرار‬    ‫کمر بستند‪ .‬اکنون جانشينانش در راه‬       ‫که لنين آغازگر آن است‪ .‬به گفته يک‬     ‫وفاداری آنها را به خاکپای مبارک‬        ‫همیـن روزنامـه در شـماره ‪29‬‬            ‫هستند برایمان فرستاده م ‌یشود ـ‬
‫روز افزون اين نظر از سوی مسؤولان‬        ‫«دولتتوتاليترپادگانی‪،‬واپسينمرحله‬        ‫تاريخنگار بريتانيائی«اين ايده که‬                                             ‫مرداد گـزارش تلگرافـی موف ‌قالدوله‬
‫و سخنگويان حکومت‪ ،‬و سرکوب‬               ‫لنينيسم» هستند که در نظا ‌مهای‬          ‫يک جهان بينی يگانه و تام (توتال)‬                         ‫عرضه دارم‪»...‬‬       ‫حاکـم قزویـن را حاکـی از تصـرف‬                                  ‫کرزن»‬
‫ب ‌یدريغ هر کس که عقيده ديگری‬           ‫کمونيستینيزبهدرجاتوصور ‌تهای‬            ‫را م ‌یتوان به دست يک رژيم پليسی‬      ‫روز پنجشـنبه نهم شهریور ‪1299‬‬                                                  ‫در پاسـخ این تلگـراف‪ ،‬نورمن نیز‬
‫داشته باشد ياد آور شيو‌ههای نظا‌مهای‬    ‫گوناگون روی داد‪( .‬با وامگيری از‬         ‫دد منش بر همه جهان تحميل کرد‬          ‫مصـادف بـا عیـد غدیر بود و مراسـم‬                 ‫منجیـل منتشـر کـرد‪:‬‬         ‫ملاحظه را کنار گذاشـت و پاسخ داد‬
‫کمونيستیاستتاديگرتصوربرداشتن‬            ‫«امپرياليسم‪ ،‬واپسين مرحله سرمايه‬        ‫يک سرنوشت تازه سياسی برای‬             ‫سالم رسمی در کاخ گلستان برگذار‬         ‫«در ظـ ّل توجهـات اعلیحضـرت‬            ‫کـه هـرگاه بر اسـاس تلگـراف مورخ‬
‫شان نيز به ذهن مردمان نيايد‪ .‬با به رخ‬                                           ‫جهان مدرن بود‪ ».‬او( لزلی چمبرلين)‬     ‫شـد‪ .‬روزنامـۀ ایـران در شـمارۀ روز‬     ‫همایونـی ارواحنـا فـداه و اقدامـات‬     ‫سـ ‌یام ژوئیـه وزیـر امـور خارجـه به‬
‫کشيدنناشايستگیوفسادوستمگری‬                             ‫داری» خود لنين‪).‬‬         ‫نخستين رويداد مهم را در اين فرايند‬    ‫یکشـنبه دوازدهـم شـهریور گزارش‬         ‫هیـأت محتـرم وزرای عظـام و‬             ‫مشـیرالدوله اولتیماتـوم بدهـد‪ ،‬این‬
‫زمينهم ‌یسازندکهحکومتیاينچنين‪،‬‬                     ‫***‬                          ‫به روزی در سپتامبر ‪ 1922‬م ‌یبرد‬                                              ‫جانفشـانی سـربازان اردوی دولتـی‪،‬‬       ‫امـر ب ‌یگمـان اسـتعفای او را در پـی‬
                                        ‫رژيم اسلامی در تاز‌هترين پوست‬           ‫که نخستين کشتی را از نويسندگان‬                                    ‫داد‪:‬‬       ‫روز گذشـته سـاعت یـازده صبـح‪،‬‬          ‫خواهد داشـت‪ .‬در آن صورت بریتانیا‬
          ‫امری طبيعی گرفته شود‪.‬‬         ‫اندازيش (مار همان است) که با‬            ‫و انديشه وران روس (پس از پرونده‬       ‫«اعلیحضـرت اقـدس شـهریاری‬              ‫منجیل ب ‌هتصـرف اردوی قزاق درآمد‬       ‫بـه چه کسـی و چگونـه دولتی برای‬
                                        ‫انتخابات استراتژی «چراغ خاموش»‬          ‫ساز ‌یها و بازجوئ ‌یهای شرماور) پر‬    ‫محـض ابـراز عطوفـت و اثبـات‬            ‫و دو عـ ّراده تـوپ هم از متجاسـرین‬
‫اما مرز زشتی و بدی را تنها‬              ‫آغاز شد نه تنها م ‌یخواهد تا پايان راه‬  ‫کردند و از پترو گراد آن روز‪ ،‬سن پترز‬  ‫رضایـت خاطـر خطیـر همایونـی از‬         ‫گرفته شـد‪ .‬سـردار استاروسلسـکی‬                          ‫ایـران نظر دارد‪:‬‬
‫حکومت‌ها نمی‌کشند‪ .‬سهم مردم‬             ‫انقلاب‪ ،‬برقراری يک جامعه اسلامی‬         ‫بورگ اصلی‪ ،‬به تبعيد اروپای باختری‬     ‫خدمـات ذیقیمت آقای مشـیرالدوله‬         ‫بـا کمـال جدیت مراقب نظـم اردو و‬       ‫«پیش از آن که پای ‌ههای دولت‬
‫مهمتر است‪ .‬در بدترين ديکتاتور ‌یها‬      ‫به معنی ترکيبی از حوزه و حسينيه و‬       ‫فرستادند‪ .‬مسافران آن کشتی که‬          ‫رئی ‌سالـوزرا‪ ،‬در موقـع انعقـاد سالم‬                                          ‫کنونی را متزلزل کنیم خیلی ممنون‬
‫نيز سخن لرد اکتون «هر ملتی شايسته‬       ‫دنباله منطقی آن چاه جمکران‪ ،‬برود‪،‬‬       ‫به ناو فلسفه مشهور شد پيشاهنگان‬       ‫عیـد غدیـر‪ ،‬در حضور شـاهزادگان و‬         ‫حسـن جریـان کارهـا هسـتند»‪.‬‬          ‫خواهم شد اگر تعلیمات لازم دریافت‬
‫حکومتی است که دارد» به درجه ای‬          ‫نه تنها هيچ استراتژی و تاکتيکی را‬       ‫ص ‌دها هزار انتلکتوئلی هستد که در‬     ‫هیأت وزرا و اعاظم مملکت‪ ،‬شـرحی‬         ‫روز اول شـهریورماه‪ ،‬خبـر ورود‬          ‫کنم که دولت بریتانیای کبیر چه‬
‫درست است‪ .‬اگر مردم نپذيرند اين‬          ‫برای رسيدن به نظام اسلامی خود‬           ‫سده بيستم بدين گونه پاکسازی‬           ‫شـفاهاً مشـعر بـر تقدیـر از مسـاعی‬     ‫قـوای دولتـی بـه رشـت در روزنامـۀ‬      ‫نوع حکومتی را برای نشاندن به‬
‫مر‌زها کشيده نم ‌یشوند‪ .‬ممکن است‬        ‫به اندازه کافی پست و جنايت آميز‬         ‫و تبعيد شدند و هنوز می‌شوند‪.‬‬          ‫جمیلـۀ ایشـان در اسـتقرار نظـم و‬                                              ‫جای حکومت فعلی در نظر دارد‪ ،‬و‬
‫کسان زورشان به حکومت نرسد ولی‬           ‫نم ‌یشمارد‪ ،‬بلکه در پی جا انداختن‬       ‫(استالين البته لنين را با آغاز گولاگ‬  ‫اصالح حـوادث اخیر اظهـار فرموده‬                 ‫«ایـران» انعـکاس یافـت‪:‬‬       ‫اگر دولتی روی کار آوردیم که حاضر‬
‫در حوزه خودشان آزادی دارند که زير‬       ‫روحيه گروه فرمانروا درسطح جامعه‬         ‫و تيربارا ‌نهای چند هزارتنی مسکو در‬   ‫و معظم‌لـه را بـه اعطـای نشـان‬         ‫«اردوی اعزامـی وارد رشـت شـده‬          ‫بود قرارداد ‪ 1919‬را ب ‌هزور بر ملت‬
‫بار نروند و عادت نکنند‪ .‬در همين‬         ‫است‪ .‬مردم م ‌یبايد چنان به همه چيز‬                                            ‫تـاج کیـان از درجـه اول بـا حمایـل‬                                            ‫ایران تحمیل کند و منتظر افتتاح‬
‫جمهوری اسلامی د‌هها هزار و بيشتر‬        ‫عادت کنند که هيچ پستی و جنايتی‬                     ‫‪« 1937‬تکميل» کرد‪).‬‬         ‫مخصـوص آن کـه از عطایـای مهمۀ‬                                                 ‫مجلس شورای ملی برای تصویب آن‬
‫مبارزان جامعه مدنی از زن و مرد‬                                                  ‫تکيه در اين گفتاورد بر «رژيم‬          ‫سـلطنتی اسـت و تاکنـون بـه هیچ‬                                                ‫نباشد‪ ،‬آیا دولت انگلستان حاضر است‬
‫و کارگر و دانشجو و روشنفکر ــ و‬                       ‫را بد و زشت نبينند‪.‬‬       ‫پليسی دد منش» و «جهان مدرن»‬           ‫یـک از صـدر اعظ ‌مهـای سـابق داده‬                                             ‫قوای نظامی را که برای اجرای چنین‬
‫بيشمارانی که خبری از آنها نم ‌یآيد‬      ‫بی ملاحظ ‌هگی روز افزون حکومت‬           ‫است‪ .‬پيش از لنين نيز‪ ،‬هم جهان‬         ‫نشـده اسـت مفتخـر فرمودنـد‪ .‬پس‬                                                ‫سیاستی ـ سیاست تحمیل قرارداد‬
‫ـ زير بار نم ‌یروند‪ .‬بدی و زشتی را‬      ‫هدفی جز اين ندارد که نياز به پرده‬       ‫بينی مطلق گرای جهانروا به صورت‬        ‫از دریافـت امتیـاز عالـی فو ‌قالذکـر‪،‬‬                                         ‫ـ لازم است در اختیار آن دولت‬
‫م ‌یبينند و هر جا بتوانند‪ ،‬اگر چه‬       ‫پوشی و توجيه نيز از ميان برود‪.‬‬          ‫مذهب بود و هم شيو‌ههای دد منشانه‬      ‫بـدواً از جانـب والاحضـرت ولایـت‬                                              ‫بگذارد؟ شاه لزوم اتکای خود را به‬
‫اندک‪ ،‬پس م ‌یزنند‪ .‬ديگران م ‌یتوانند‬    ‫اعدام‌های دسته جمعی جوانان‪،‬‬             ‫که پايگان ‪ hierarchy‬مذهبی‪ ،‬يا‬         ‫عهـد عظمـی و سـپس از طـرف‬                                                     ‫حمایت انگلستان تشخیص م ‌یدهد‬
‫اگر هم خود را ناتوان م ‌یيابند دس ‌تکم‬  ‫بستن بی‌دليل روزنامه‌ها‪ ،‬سنگسار‬         ‫دست در دست حکوم ‌تها و يا به‬          ‫شـاهزادگان و اعاظم مملکت مراسم‬                                                ‫و ب ‌هقدری در این باره حساسیت دارد‬
‫دستاويز قضای آسمان و خواست امريکا‬       ‫به شمار روزافزون که مانند اعدا ‌مها‬     ‫استقلال بر زمينه نا آگاهی عمومی‬       ‫تبریـک نسـبت به آقـای رئی ‌سالوزرا‬                                            ‫که کاملا آماده است ب ‌همحض دریافت‬
‫را (هنوز امريکاست که احمدی نژا‌دها‬      ‫به سطح تفريح عمومی بالا برده‬            ‫ب ‌هکار م ‌یبرد‪ .‬سرتاسر تاريخ بشری‬                                                                                  ‫اشار‌های از جانب ما‪ ،‬هر سیاستمداری‬
‫را م ‌یآورد!) رها کنند و سرنوشت ناشاد‬   ‫م ‌یشود‪ ،‬تبرئه دزدان ميلياردی اموال‬     ‫داستان زشتی و بدی‪ ،‬و پذيرفته شدن‬                       ‫ب ‌هعمـل آمـد»‪.‬‬                                              ‫را که مورد قبولمان باشد و من نامش‬
‫خود را تغيير ناپذير نشمارند؛ اميد خود‬   ‫عمومی و خلافکاران بزرگ محکوم‬            ‫و ناپسند ندانستن آن است‪ .‬فرض‬          ‫خبرهـا همـه حکایـت از یـک‬                                                     ‫را پیشنهاد کنم بی‌درنگ به کاخ‬
                                        ‫شده در دادگا‌هها‪ ،‬آزاد کردن عاملان‬      ‫بر اين بود که جهان مدرن از چنان‬       ‫پیـروزی بـزرگ سیاسـی و نظامـی‬                                                 ‫سلطنتی احضار و فرمان برایش صادر‬
   ‫را به روزگار بهتر از دست ندهند‪.‬‬      ‫آدمکش ‌یهای امر به معروف و نهی‬          ‫سرنوشتی پاک شده است‪ .‬ولی جهان‬         ‫داشـت امـا چـرخ بازیگـر‪ ،‬بـازی را‬                                             ‫کند‪ ...‬برای اجرای قرارداد در ایران دو‬
                                                                                                                      ‫عـوض کـرد و ناگهان ورق برگشـت‪.‬‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17