Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۸۴ (دوره جديد
P. 12

‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬         ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬                                                                    ‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪1650‬‬
                                        ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬       ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬                                                                          ‫جمعه ‪ 4‬تا پنجشنبه‪ 10‬آبا ‌نماه ‪1397‬خورشیدی‬
                                        ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬         ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬
                                        ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیم ‌یوی‬         ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬    ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)92‬‬
                                        ‫در ده ‌ههای سی تا پنجاه خورشیدی‬
                                        ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                    ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                                           ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1273‬‬
                                        ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬             ‫وی سال‌های طولانی در روزنامه‌های‬
     ‫داریوش همایون‬                      ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬        ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬            ‫احمد احـرار‬                   ‫فرمـان ب ‌هنـام فرمانفرمـا صـادر کند‪.‬‬   ‫مشیرالدوله روز چهارشنبه چهارم‬
                                        ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬         ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬                                                 ‫دو روز پیـش از کناره‌گیـری‬              ‫آبان ماه ‪ 27( 1299‬اکتبر ‪ )1920‬از‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬          ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬         ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬         ‫و در غیـر ایـن صـورت نم ‌یتوانیـم‬     ‫مشـیرالدوله‪ ،‬وزیـر مختـار انگلیـس‬
                                        ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬           ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬        ‫اجـازه دهیـم که پـول بریتانیـا برای‬   ‫در تلگرافـی ب ‌هتاریـخ ‪ 25‬اکتبـر بـه‬                    ‫کار کناره گرفت‪.‬‬
                                        ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬             ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬         ‫نگهـداری لشـکر قـزاق ایـران خـرج‬      ‫لنـدن گـزارش داد‪ ...« :‬نخسـ ‌توزیر‬      ‫روزنامه نیم ‌هرسـمی «ایران» خبر‬
                                        ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬          ‫بر زبان فارسی را با اید‌ههای سیاسی‬     ‫شـود‪ .‬ضمنـاً بـه مشـیرالدوله تذکـر‬    ‫بـه مـن گفـت کـه دربـاره انفصـال‬        ‫اسـتعفای مشـیرالدوله را در شـماره‬
                                                                                 ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬         ‫دادم کـه ر ّد شـدن پیشـنهاد بریتانیا‬  ‫ژنرال استاروسلسـکی با شـاه گفتگو‬        ‫پنجـم آبـان بدین گونه انتشـار داد‪:‬‬
                                                            ‫انتخاب شده‌اند‪.‬‬      ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشته‌هایی از‬       ‫نـه تنهـا منجـر بـه قطـع مسـاعدۀ‬      ‫کـرده ولـی اعلیحضـرت هـم مثـل‬           ‫«اسـتعفای آقـای رئیس‌الـوزراء‬
                                                                                                                        ‫مالـی به ایـران‪ ،‬بلکه احتمـالا منجر‬   ‫خـود جنـاب اشـرف برداشـتن وی‬            ‫ـ متعاقـب حـوادث اخیـر گیلان‬
‫نخست ببینیم هدف ما چیست؟‬                                                                                                ‫به فراخوانده شـدن قوای انگلیس در‬      ‫را در اوضـاع و احـوال کنونی کشـور‬       ‫و رجعـت اردوی دولتـی‪ ،‬آقـای‬
                                                                                                                        ‫منجیل و باز گذاشـتن راه پیشـروی‬       ‫صلاح ندانسـته اسـت‪ .‬طبـق اظهار‬          ‫مشـیرالدوله رئیس‌الـوزرا شـب‬
‫کیهان لندن شماره ‪ 29 - 1174‬شهریور ماه ‪1386‬‬                                                                              ‫کمونیس ‌تها به سـوی تهران خواهد‬       ‫نخسـ ‌توزیر ژنـرال استاروسلسـکی‬         ‫چهارشـنبه بـه حضـور اعلیحضـرت‬
                                                                                                                        ‫شـد‪ .‬نخسـ ‌توزیر پاسـخ داد اگـر‬       ‫اسـتعفای خـود را از قزویـن تقدیـم‬       ‫شـهریاری تشـرف حاصـل نمـوده‬
‫این سـو وآن سـو مانده اسـت که اگر‬       ‫ملـی را بـه اندازه هد ‌فهـای کوچک‬        ‫بـر خلاف آنچه تصور م ‌یشـود امر‬        ‫دولـت بریتانیـا بـر تقاضـای خـود‬      ‫مقام سـلطنت کرده ولی اعلیحضرت‬           ‫اسـتعفای خـود را تقدیـم داشـتند‬
‫درسـت عمل کند اتفاقا در دو زمینه‬        ‫خـود رسـاند‌هاند؛ هد ‌فهـای آنـان‬        ‫بدیهی به معنی بی نیاز از موشـکافی‬      ‫اصـرار ورزد او و اعضـای کابینـ ‌هاش‬                                           ‫کـه مـورد قبـول مقام سـلطنت قرار‬
‫مهـم‪ ،‬اوضـاع و احوالش مسـاعدتر از‬       ‫ارتباطـی با موقعیت مـرگ و زندگی‬          ‫و روشـنگری در جهـان وجـود ندارد‬        ‫وجدانـاً موظـف بـه کناره‌گیـری‬                      ‫آن را نپذیرفت ‌هانـد‪.‬‬
                                                                                 ‫(علم از باریک شـدن بـر امور بدیهی‬      ‫هسـتند‪ .‬ب ‌ههرحـال موافقـت کردیم‬      ‫نخسـ ‌توزیر بر ایـن عقیده بود که‬                              ‫گرفـت‪».‬‬
                 ‫هـر زمان اسـت‪.‬‬            ‫مـا بـه عنـوان یـک ملت نـدارد‪.‬‬        ‫آغـاز شـد‪ ).‬مبـارزه بـا جمهـوری‬        ‫کـه تصمیم قطعی در شـرفیابی من‬         ‫عجالتـاً باید از وجود استاروسلسـکی‬      ‫عبـاس خلیلـی (مدیـر روزنامـه‬
‫نزدیـک شـدن بـه همرائـی برسـر‬           ‫آوردن نمونه آن گرو‌هها و گرای ‌شها‬       ‫اسلامی که سـه ده ‌های دلمشغولی‬         ‫بـه حضـور اعلیحضـرت و مذاکـره‬         ‫اسـتفاده کرد و آخریـن فرصت را به‬        ‫اقـدام) کـه آن زمـان بـا روزنامـۀ‬
‫هـدف نهائـی مبـارزه يکـی از ایـن‬        ‫از این رو سـودمند اسـت که موضوع‬          ‫عمـوم ایرانیـان فعـال تبعیـدی بوده‬     ‫بـا ایشـان گرفتـه شـود‪ .‬ترتیـب این‬    ‫او داد تا قوای قزاق ایران را بازسـازی‬   ‫رعـد ب ‌همدیریـت سـید ضیاءالدیـن‬
‫زمین ‌ههاست‪ .‬برقراری یک دمکراسی‬         ‫«پـس از جمهـوری اسلامی» را بـه‬           ‫از همـان بدیه ‌یهاسـت که از سـوی‬       ‫شـرفیابی بـرای فـردا داده شـده‬        ‫کنـد ولـی هرگاه بـر اسـتعفای خود‬        ‫طباطبائـی همـکاری داشـت در‬
‫عرفیگـرا برپایـه اعلامیـه جهانـی‬        ‫جـای شایسـت ‌هاش در مبـارزه بـالا‬        ‫همـگان مسـلم گرفتـه شـده اسـت‪.‬‬                                               ‫باقـی مانـد در آن صورت یک افسـر‬         ‫خاطـرات خـود م ‌ینویسـد «سـید‪،‬‬
‫حقـوق بشـر در کشـوری یکپارچه و‬          ‫می‌بـرد‪ .‬برچیـدن رژیـم اسلامی‬            ‫بـه خوبـی م ‌یتـوان ادعـا کـرد کـه‬                             ‫ا ست » ‪.‬‬      ‫دیگـر روسـی کـه پاکدامـن و قابـل‬        ‫شـبی برخلاف عادت به اداره روزنامه‬
‫مال همه ایرانیان و به دسـت ایرانیان‬     ‫هـدف نهائـی نیسـت؛ هـدف مرحله‬            ‫اگـر پس از نزدیک سـی سـال هنوز‬         ‫در این شـرفیابی بود که احمدشاه‬        ‫اعتمـاد باشـد بـه جایـش منصـوب‬          ‫آمـده چنـد سـطری ب ‌هعنـوان مقاله‬
‫هدفـی اسـت کـه در چـپ و راسـت‬           ‫اول و وسـیله لازم و صرفنظر نکردنی‬        ‫اینهمه آشـفتگی و پراکندگی در این‬       ‫بـا کنـار رفتـن مشـیرالدوله و روی‬                                             ‫نوشت که یک جملۀ آن «شاهزادگان‬
‫طیـف سیاسـی بیشـترین جاذبـه را‬          ‫بـرای رسـیدن به هدف نهائی اسـت‬           ‫جماعـت کاهنـده دیـده م ‌یشـود از‬       ‫کار آمـدن سـپهدار موافقـت کـرد‪.‬‬                                ‫کرد‪».‬‬          ‫غارتگـر» بود و سـخت بـه آن طبقه‬
‫دارد‪ .‬کوشـش بیسـت و چنـد سـاله‬          ‫ـــ ایرانـی که بـه جای ایـن پارگین‬       ‫آن اسـت که نخسـت درباره تکلیفی‬         ‫«نورمـن» متعاقبـاً گـزارش کرد که‬      ‫ا نگلسـتا ن بـه بر کنـا ر ی‬             ‫حمله کـرده بر زمامـداری فرمانفرما‬
‫بـرای یافتـن یـک گفتمـان ملـی و‬         ‫اخلاقـی و سیاسـی می‌خواهیـم‪.‬‬             ‫کـه ب ‌یدرنگ پـس از رهائـی از رژيم‬     ‫شـاه بـا کمال دقـت به سـخنان وی‬       ‫استاروسلسـکی قناعـت نمی‌کـرد‬            ‫کـه در شـرف انجـام بـود اعتـراض‬
‫فراتـر از ملاحظـات گروهـی بیهوده‬        ‫اکنـون کـه دانسـت ‌هایم پریشـیدگی‬        ‫برخـود گرفتنـد اندیشـه نکردنـد‪.‬‬        ‫گـوش کـرده و گفتـه اسـت او نیـز‬       ‫و هدفـش ایـن بـود کـه قزاقخانـه‬         ‫نمـود‪ .‬در آن هنـگام مملکـت در‬
‫نمانـده اسـت‪ .‬مـا سـرانجام بـه يک‬       ‫در اندیشـه بـه چه بهائی تمام شـده‬        ‫مبـارزه لازم بـود ولـی بـرای آنکه به‬   ‫مایل نیسـت افسران روسـی را برای‬       ‫تحـت امـر فرماندهان انگلیسـی قرار‬       ‫یـک بحـران شـدید واقـع شـده بود‬
‫گفتمـان مشـترک رسـیده ایـم کـه‬          ‫اسـت م ‌یبایـد مسـاله را در همـه‬         ‫جائـی برسـد هد ‌فهـای روشـن و‬          ‫همیشـه در خدمـت دولـت ایـران‬          ‫گیـرد‪ .‬مشـیرالدوله زیـر بـار چنیـن‬      ‫و ب ‌ههمیـن جهـت تصمیـم گرفتنـد‬
‫ماننـد رشـت ‌های ناپیدا مبـارزان را در‬  ‫سـوی ‌ههایش روشـ ‌نتر کنیـم‪ .‬هدف‬         ‫استراتژی متناسب با آن م ‌یخواست‪.‬‬                                             ‫درخواسـتی نمی‌رفـت و عقیـده‬             ‫کـه عبدالحسـین میـرزا فرمانفرمـا‬
‫درون و بیـرون ایـران بهم م ‌یپیوندد‬     ‫نهایـی خـود را از مبـارزه چنـان قرار‬     ‫تغییـر رژیـم‪ ،‬یـا بـه زبـان دیگـر‬
‫ـــ اختلافـات شـان باهم هـر اندازه‬      ‫دهیـم که نخسـت‪ ،‬بتواند بیشـترین‬          ‫سـرنگونی آن‪ ،‬دسـتکم در نخستین‬          ‫نگهـدارد ولـی ماننـد نخسـ ‌توزیر‬        ‫عبدالحسین میرزا فرمانفرما‬             ‫بـه ریاسـت وزرا منصـوب شـود‪ .‬بنـا‬
‫باشـد‪ .‬خـرده گفتما ‌نهائـی ماننـد‬       ‫و بهتریـن را (کسـانی کـه بـه همـه‬        ‫سـا ‌لها چنان هدف آسـانی به شمار‬       ‫عقیـده دارد اگـر هـم اکنـون بـه‬                                               ‫بـود روز بعـد فرمـان نخسـ ‌توزیری‬
‫پادشـاهی و جمهوری‪ ،‬یا فدرالیسـم‬         ‫ایران و ایرانیان م ‌یاندیشـند‪ )،‬از آنها‬  ‫م ‌یرفـت که اگر کسـی م ‌یخواسـت‬        ‫خدمـت آنهـا خاتمـه داده شـود این‬      ‫داشـت چنیـن اقدامـی به‌منزلـۀ‬           ‫او را احمدشـاه صـادر کنـد که سـید‬
‫زبانـی تـا حـد دشـمنی و جدائـی‪،‬‬         ‫کـه در میـدان ماند‌هانـد‪ ،‬بـه همرائی‬     ‫اندکـی ژرفتر به آن بنگرد از هر سـو‬     ‫موضـوع تأثیر بـدی در افکار ایرانیان‬   ‫رسـمیت بخشـیدن بـه قـرارداد‬             ‫ضیاءالدیـن بـا همان حملـه کار او را‬
‫همچنانکـه جنـگ برسـر رویدا ‌دهـا‬        ‫برسـاند؛ و دوم‪ ،‬بـا هـر فراز و نشـیب‬     ‫بـه رخـش م ‌یکشـیدند کـه «دوصد‬         ‫خواهد گذاشـت و گرایش به مسلک‬          ‫وثو ‌قالدوله اسـت و افـکار عمومی را‬
‫و شـخصی ‌تهای تاریخـی از نیـروی‬         ‫در احـوال رژیـم دگرگـون نشـود؛ و‬         ‫گفتـه چـون نیـم کـردار نیسـت‪».‬‬         ‫کمونیسم دوباره اوج خواهد گرفت و‬       ‫از نـو برضـد انگلسـتان و بال ّتبع علیه‬                    ‫پریشـان کرد‪.‬‬
‫زندگـی بـی بهـره انـد‪ .‬مسـاله مردم‬      ‫سـوم‪ ،‬ارزش مبارزه و گذاشـتن نیرو‪،‬‬        ‫(امـروز برایـش شـایعه می‌سـازند‬        ‫از اطـراف و اکناف مملکت دعوتنامه‬      ‫دولـت وی برم ‌یانگیـزد‪ .‬در مقابـل‬       ‫فرمانفرمـا یکـی از رجـال بـا نفوذ‬
‫حکومتـی اسـت کـه برگزیـده و در‬          ‫جانفشـانی به کنار‪ ،‬را داشـته باشـد‪.‬‬      ‫کـه بـا رژیـم تمـاس گرفتـه اسـت!)‬      ‫بـرای حرکت بـه تهـران و برافکندن‬      ‫اصـرار و تأکیـد وزیر مختـار انگلیس‬      ‫بود‪ .‬مظفرالدین شـاه او را عمروعاص‬
‫خدمـت آنهـا باشـد و همیـن اسـت‬          ‫اسـتراتژی و تاکتی ‌کهـای مناسـب‬          ‫جماعـات بیشـماری بـا انگیز‌ههـای‬       ‫سـلطنت بـه حکومـت بالشـویکی‬           ‫بـر انفصـال استاروسلسـکی و کوتـاه‬       ‫می‌خوانـد و غالبـاً بـا او مشـورت‬
‫کـه در قلـب گفتمان ملی قـرار دارد‪.‬‬      ‫مبـارزه بـرای چنـان هد ‌فهائی پس‬         ‫گوناگـون ــ از انتقام جوئی تا جبران‬    ‫گیلان خواهد رسـید‪ .‬علاوه بر این‬       ‫کردن دسـت فرماندهان روسـی‪ ،‬وی‬           ‫م ‌یکـرد‪ .‬او هـم دامـاد و هـم بـرادر‬
‫ورشکسـتگی همه سویه جمهوری‬               ‫از آن م ‌یآیـد و طبعـا م ‌یبایـد چنان‬    ‫زیا ‌نهـا تـا برقـراری نظـام سياسـی‬    ‫ممکـن اسـت قـوای قـزاق هـم بـه‬        ‫راه حل دیگری را مبنی بر اسـتخدام‬        ‫زن شـاه (مـادر فخرالدولـه و خالـه‬
‫اسلامی‪ ،‬و بیگانگـی مـردم‪ ،‬حتـی‬          ‫باشـد کـه نه بـه هدف نهائـی و نه به‬      ‫وشـکل حکومـت دلخـواه ـــ همـه‬          ‫بالشـوی ‌کها ملحـق شـود‪ .‬بنابرایـن‬    ‫افسـری از کشـورهای بیطـرف اروپا‬         ‫دکتـر مصدق) بـود‪ .‬مقامات ارجمند‬
‫تـوده مذهبـی از گرو‌ههـای فرمانروا‬      ‫هـدف مرحله اول یعنـی تغییر رژیم‬          ‫سـخن از سـرنگونی رژیـم م ‌یراندند‬      ‫بهتـر اسـت استاروسلسـکی در رأس‬        ‫پیشـنهاد کـرد امـا «نورمـن» بـا آن‬      ‫از قبیـل وزارت و ایالت را احراز کرده‬
‫ـــ از آخونـد و سـپاهی ـ امنیتـی‬                                                 ‫و بـا ب ‌یاثر کـردن یکدیگـر‪ ،‬در عمل‬    ‫قزاقخانـه باقـی بمانـد اما این لشـکر‬                                          ‫و قبـل از آن هـم والـی مقتدر فارس‬
‫ـــ زمینـه دیگـر اسـت‪ .‬از خـط امام‬                       ‫آسـیبی برساند‪.‬‬           ‫بـه ماندگاریـش کمـک م ‌یکردنـد‪.‬‬       ‫را بـا همـکاری افسـران انگلیسـی‬                    ‫هـم مخالفـت کـرد‪:‬‬          ‫بـود‪ .‬فرزنـد او نصر ‌تالدوله هم یکی‬
‫تـا عملگـرا و از اصلاح طلـب دوم‬         ‫ایـن گونه نگریسـتن به تکلیفی که‬          ‫بـا گذشـت سـا ‌لها و پابرجائـی‬                                               ‫«در پاسـخ اظهـارات مشـیرالدوله‬          ‫از بازیگـران زبردسـت آن زمـان بود‬
‫خـردادی تا اصولگـرا‪ ،‬همه رن ‌گهای‬       ‫بـر خود قرار داد‌هایم سـبب م ‌یشـود‬      ‫رژیـم و تحولات پر اهمیـت در ایران‬           ‫سـازماندهی و مدیریـت کنـد‪.‬‬       ‫گفتـم دولـت بریتانیـا ب ‌هطـور قطـع‬     ‫کـه در کودتـا گرفتـار شـد‪ .‬از ایـن‬
‫رژيـم آزمـوده شـده اسـت‪ .‬دیگـر‬          ‫کـه مبـارزه را چنانکه بایسـت جدی‬         ‫و در موقعیـت بی ‌نالمللـی‪ ،‬مسـاله‬      ‫وزیـر مختـار بـه تأکید پاسـخ داد‬      ‫هرگـز رضایـت نخواهـد داد کـه‬            ‫جمله‪ ،‬تأثیـر مهم جراید وقت معلوم‬
‫کسـی امیـد رهائـی را در جمهـوری‬         ‫بگیریـم‪ .‬جـدی گرفتـن مبـارزه بـه‬         ‫پیچیده‌تـر شـد‪ .‬اشـکال از آنجـا‬        ‫کـه دولـت متبـوع وی تنها ب ‌هشـرط‬     ‫یـک فرمانـده دیگـر روسـی‪ ،‬هرقدر‬         ‫م ‌یشـود زیـرا با یـک مقاله ریاسـت‬
‫اسلامی نمی‌بینـد‪ .‬ممکـن اسـت‬            ‫معنـی آن اسـت کـه در هـر گام بـه‬         ‫برخاسـت کـه صـرف تغییـر ر ِژیـم‬        ‫برکنـاری استاروسلسـکی بـا ادامـۀ‬      ‫هـم کـه لیاقـت و اسـتحقاق احـراز‬        ‫وزرائـی کسـی کـه مسـلم و محـرز‬
‫مـردم از ناگزیـری تحمـل کنند ولی‬        ‫هـدف نهائـی و هـدف مرحلـه اول‬            ‫نـه هـدف روشـنی بـود کـه بتوانـد‬       ‫مسـاعدت مالـی بـه دولـت ایـران‬        ‫چنیـن مقامـی داشـته باشـد‪ ،‬بـه‬           ‫گردیـده بـود نقـش بـر آب گردید‪.‬‬
‫ماننـد دور‌ههائـی در گذشـته ــ پس‬       ‫خـود بیندیشـیم و کاری نکنیـم و‬           ‫گرو‌ههـای بزرگـی را بسـیج کنـد‪،‬‬        ‫موافقـت خواهـد کـرد و شـاه گفـت‬       ‫جانشـینی استاروسلسـکی تعییـن‬            ‫چون فرمانفرما برکنار شد سپهدار‬
‫از جنـگ و پـس از دوم خـرداد ـــ‬         ‫سـخنی نگوئیم کـه در خدمـت آنها‬           ‫بـه ایـن معنی کـه در مبـارزه منظم‬      ‫مشـیرالدوله چـون بـا ایـن اقـدام‬      ‫شـود‪ .‬اسـتخدام یـک افسـر ارشـد‬          ‫که در آن زمان خان ‌هنشین بود و خود‬
‫گـول نخواهنـد خـورد‪ .‬جمهـوری‬            ‫نباشـد‪ .‬جـدی گرفتـن همچنین به‬            ‫نگهـدارد‪ ،‬و نـه بـه آن آسـان ‌یها بود‬  ‫مخالـف اسـت قطعـاً اسـتعفا خواهد‬      ‫اروپایی از کشـور بیطـرف هم عملی‬         ‫وزیر کابینه وثوق‌الدوله بود به‌کار‬
‫اسلامی سـیر «تکاملـی» خـود را‬           ‫این معنی اسـت که شـعار سرنگونی‬           ‫کـه م ‌یپنداشـتند‪ .‬اختلافـات کـه از‬    ‫کـرد‪ .‬بنابرایـن تغییـر و تبدیـل در‬    ‫نیسـت چـون پیـدا کـردن و آوردن‬          ‫کشیده شد‪ .‬در اینجا اسرار کودتا‬
‫کـرده اسـت‪ ،‬همـه گونـه فرصـت‬            ‫دادن را جانشـین مبـارزه نکنیم‪ .‬اگر‬       ‫همـان نخسـتین رو‌زهـا برسـر آنچه‬       ‫قـوای قـزاق بایـد توسـط دولـت‬         ‫چنین افسـری مدتی طول م ‌یکشد‪.‬‬           ‫آشکار م ‌یشود‪ .‬سید ضیاءالدین که به‬
‫در اختیـارش بـوده اسـت ـــ تـازه‬        ‫با نوشـتن و گفتن سـرنگونی اتفاقی‬         ‫م ‌یبایـد بجای ایـن رژيم بیایـد بروز‬   ‫دیگـری صـورت گیـرد‪ .‬آنـگاه از‬         ‫بنابراین تنها راه دفاع از مصالح کشور‬    ‫فرمانفرما حمله کرده بود یقین داشت‬
‫ترینـش درآم ‌دهـای افسـان ‌های نفتی‬     ‫نیفتـاد نـا امیـد نشـویم و از آن بدتر‬    ‫کـرد‪ ،‬در نبـود کوشـش جـدی برای‬         ‫وزیـر مختـار پرسـید چـه کسـی را‬       ‫همـان اسـت که من پیشـنهاد کردم‬          ‫که در زمان او نم ‌یتوانست به آرزوی‬
‫کـه اجـازه داد در دو سـال صـد و‬         ‫چـپ و راسـت را مسـئول بیهـوده‬            ‫رسـیدن بـه يک همرائی بـر امر ملی‬       ‫برای جانشینی مشـیرالدوله مناسب‬                                                ‫خود‪ ،‬که تسلط بر اوضاع بود‪ ،‬برسد‬
‫چهـل میلیـارد دلار مصـرف کننـد‪.‬‬         ‫مانـدن شـعا‌رهای خـود نشـماریم‪.‬‬          ‫و نه گروهی‪ ،‬پیوسـته بیشـتر شـد؛ و‬      ‫می‌دانیـد‪ ،‬و نورمـن پاسـخ داد‪:‬‬                                                ‫یا فکر کودتا را در حین عمل بگذارد‬
‫مذهب به عنوان کشـورداری‪ ،‬فلسفه‬          ‫مبـارزه بـا سـرنگونی یکـی نیسـت‪.‬‬         ‫پایـداری دسـتگاه حکومتی آخوندی‬                                                                                       ‫پس ناگزیر باید امثال سپهدار (سردار‬
‫فراگیـر زندگی‪ ،‬ابزار پیشـبرد جامعه‬      ‫هـر مبـارزه به سـرنگونی نم ‌یانجامد‬      ‫و انـدک انـدک سـپاهی‪ -‬اطلاعاتی‪،‬‬                         ‫سـپهدار اعظـم‪.‬‬                                               ‫منصور سابق) باشند تا زیر سادگی‬
‫و بهـروزی مردمـان همین اسـت که‬          ‫و بسـا «مبارزه ‌»هـا بـه ضـد خـود‬        ‫دربرابـر دشـوار ‌یهای از هـر گونـه‪،‬‬    ‫در گـزارش تلگرافـی بـه لنـدن‪،‬‬                                                 ‫آنها بتواند کار خود را انجام دهد‪.‬‬
‫پس از بیسـت و هشـت سـال تجربه‬           ‫عمـل م ‌یکند‪ .‬تنها مبارزات درسـت‬         ‫شـمار فزاینـده‌ای را از سـرنگونی‬       ‫مـورخ ‪ 27‬اکتبـر‪ ،‬نورمـن اسـتعفای‬                                              ‫سید عامل مهم برکناری فرمانفرما و‬
‫م ‌یبینیـم‪ .‬از فولکلـور آخونـدی بـا‬     ‫و موثـر به یـاری عوامل دیگر‪ ،‬مهمتر‬       ‫خواهـان بـه کنـاره گيـری رسـاند و‬      ‫مشـیرالدوله و موافقـت احمدشـاه‬
‫روضـه خوانـی و رسـال ‌هها و کتـاب‬       ‫از همـه اقدامـات خـود رژی ‌مهـا‪ ،‬بـه‬                                            ‫بـا زمامـداری سـپهدار را ب ‌هاطلاع‬                                                        ‫آوردن سپهدار بود‪»...‬‬
‫دعا‌هایـش همیـن فاجعـه‌ای در‬            ‫سـرنگونی انجامیـده اسـت‪ .‬حالـت‬                                ‫می‌رسـاند‪.‬‬                                                                                      ‫دربـاره گزینـش سـپهدار بـه‬
‫م ‌یآید که هر روز در سـطح و ژرفای‬       ‫دیگـر‪ ،‬و بدترینـی نیـز هسـت و آن‬         ‫اکنون با این تجربه در پشـت سـر‪،‬‬          ‫«کـرزن» رسـاند و اضافـه کـرد‪:‬‬                                               ‫جانشـینی مشـیرالدوله‪ ،‬پیشـاپیش‬
                                        ‫سـرنگونی بـا مداخلـه بيگانـگان و‬         ‫زمـان آن اسـت کـه از امـر بدیهـی‬       ‫«برای اسـتحضار عال ‌یجناب لازم‬                                                ‫بیـن وزیـر مختـار انگلیـس و شـاه‬
            ‫جامعـه جریـان دارد‪.‬‬         ‫همـکاری دسـت نشـاندگان داخلـی‬            ‫آغـاز کنیـم و نخسـت بپرسـیم کـه‬        ‫اسـت ایـن مطلـب را هـم بیفزایـم‬                                               ‫ایران توافق شـده بـود ولی در فاصلۀ‬
‫در پایان تونل دراز‪ ،‬کورسـوئی‪ ،‬اگر‬       ‫آنهاسـت‪ .‬چنانکه م ‌یبینیم سرنگونی‬        ‫هـدف مـا چیسـت؟ سـرنگونی رژیم‬          ‫کـه قبـل از رفتـن بـه نزد شـاه‪ ،‬نظر‬                                           ‫اسـتعفای مشـیرالدوله و روی کار‬
‫نـه نـوری‪ ،‬پدیدار شـده اسـت‪ .‬پایان‬                                               ‫هدفی اسـت کـه برای بیشـتر ما که‬        ‫سـپهدار را غیر مسـتقیم جویا شـده‬                                              ‫آمدن سـپهدار ناگهان نـام فرمانفرما‬
‫ناگزیـر رژیـم نزدی ‌کتـر م ‌ینمایـد‪.‬‬                   ‫هـم شـرایط دارد‪.‬‬          ‫ایـن سرنوشـت شـوم را بـرای ایـران‬      ‫و از او قـول و تعهـد گرفتـه بـودم‬                                             ‫بـر سـر زبانهـا افتـاد و می‌تـوان‬
‫اکنـون م ‌یتـوان در آرزوی قـدرت‬         ‫اینکه مبارزه لزوما به سـرنگونی‪ ،‬به‬       ‫نم ‌یپسـندیم اهمیت تمام دارد‪ ،‬ولی‬      ‫کـه در صـورت انتصـاب بـه مقـام‬                                                ‫احتمـال داد کـه مقالۀ «رعد» پیامی‬
‫کشـور را هـم فـدا کـرد‪ .‬م ‌یتـوان‬       ‫ويـژه دربرابـر يـک رژيم مجهـز و بی‬       ‫بـه همان انـدازه اهميـت‪ ،‬جایگزینی‬      ‫نخسـت‌وزیری طبـق پیشـنهادها‬                                                   ‫برای احمدشـاه در بر داشـت تا مبادا‬
‫هرچـه بیشـتر و بی‌ملاحظه‌تـر‬            ‫هيـچ ملاحظه‪ ،‬نخواهد انجامید یک‬           ‫اسـت کـه بـرای جمهوری اسلامی‬           ‫و راهنمای ‌یهـای دولـت انگلسـتان‬                                              ‫قـول و قـرار خـود را نادیـده بگیرد و‬
‫خواسـت‪ ،‬و راه را بـر هـر همرائـی‬        ‫نکته کلیدی اسـت و پافشاری از یک‬          ‫می‌خواهیـم و بهائـی اسـت کـه‬
‫بسـت‪ .‬می‌تـوان بنـد و بسـت را‬           ‫سو‪ ،‬و انعطا ‌فپذیری در تاکتی ‌کها را‬     ‫آماد‌هایـم ملت ایران برای سـرنگونی‬                        ‫عمـل کند»‪.‬‬
‫بجای همبسـتگی‪ ،‬حتـی جایگزینی‬            ‫از سـوی دیگـر م ‌یطلبد‪ .‬مـا م ‌یباید‬     ‫آن بپـردازد ـ بـه ویـژه اکنـون کـه‬
‫رژیم اسلامی گذاشـت و در ضرورت‬           ‫گاه برضـد امیـد‪ ،‬خوشـبینی خود را‬         ‫کسـانی از ایرانـی و بیگانـه گزینـه‬
‫حملـه نظامـی بـه ایـران اسـتدلال‬        ‫بـه پیـروزی نگهداریم‪ .‬همیـن که ما‬        ‫حملـه ویرانگـر نظامـی را در برابـر‬
‫بافـت‪ .‬م ‌یتـوان ماننـد بسـیاری از‬      ‫پـس از بیسـت و هشـت سـال لازم‬            ‫مـردم ایران م ‌ینهند‪ .‬مـا م ‌یخواهیم‬
‫وامانـدگان ترحـم انگیـز تاریـخ‪ ،‬روز‬     ‫اسـت دربـاره هد ‌فهـا و اسـتراتژی‬        ‫در پشـت زنجیـر تان ‌کهای عراقی‪ ،‬یا‬
‫تـا شـب «سـقط گفـت و نفریـن‬             ‫و تاکتی ‌کهـای مبـارزه بیندیشـیم‬         ‫امـروز در زیر سـایه بمـب افک ‌‌نهای‬
‫ودشـنام داد‪ ».‬همچنیـن م ‌یتـوان از‬      ‫و از مقدمـات آغـاز کنیـم پیچیدگی‬         ‫امریکائـی بـه قدرت برسـیم یا برای‬
‫فرصتـی کـه یکبار دیگـر در این صد‬        ‫موقعیتـی را کـه درگیـر آنیم نشـان‬        ‫هـدف بزرگتـری مبـارزه م ‌یکنیـم؟‬
‫سـاله بـرای انسـانی کـردن جامعه و‬       ‫م ‌یدهد‪ .‬این بیسـت و هشـت سـاله‬          ‫در اینجـا روی سـخن بـا کسـانی‬
‫حکومت ایران پیدا شـده اسـت بهره‬         ‫بیهودگی و ب ‌یربطی و آسـیب رسانی‬         ‫نیسـت کـه تنهـا بـه انتقـام جوئـی‬
‫گرفـت و طرحـی دیگـر درانداخـت‬           ‫بیشـتر کا‌رهائـی را که به نـام مبارزه‬    ‫م ‌یاندیشـند‪ ،‬یـا «ایسـتاد‌هاند کـه‬
‫کـه بـرای بسـیاری از مـا م ‌یبایـد از‬   ‫شـده اسـت نشـان م ‌یدهـد‪ .‬د‌ههـا‬         ‫پادشـاهی بـه ایـران بـر نگـردد‪ »،‬یا‬
‫خودمـان و رویکر ‌دهامان آغاز شـود‪.‬‬      ‫هزارتـن در چنـان مـدت طولانـی و‬          ‫پادشـاهی و ديگـر هیـچ‪ ،‬یـا تنهـا‬
‫زمان بزرگترین دشـمن و خدمتگزار‬          ‫بـا صرف شـاید ص ‌دها میلیـون دلار‬        ‫مصـدق اسـت و بـس‪ .‬آنهـا در واقـع‬
‫ماسـت‪ ،‬بسـته بـه اینکه بـا خودمان‬       ‫نـه رژیـم را سـرنگون کرد‌هانـد نـه‬       ‫از مبارزه بیرون هسـتند زیرا مسـاله‬
                                        ‫مبارز‌هشـان در شـرایط خوبی اسـت‪.‬‬
                     ‫چـه کنیم‪.‬‬          ‫از آن همـه تلا ‌شهـا امـروز بقایائـی‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17