Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۸۷ (دوره جديد
P. 12

‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬      ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬                                                                     ‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪1653‬‬
                                      ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬    ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬                                                                      ‫جمعه ‪ 25‬آبا ‌نماه تا پنجشنبه‪ 1‬آذ‌رماه ‪1397‬خورشیدی‬
                                      ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬      ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬
                                      ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیم ‌یوی‬      ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬     ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)95‬‬
                                      ‫در دهه‌های سی تا پنجاه خورشیدی‬
                                      ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                 ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                                             ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1276‬‬
                                      ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬          ‫وی سال‌های طولانی در روزنامه‌های‬
     ‫داریوش همایون‬                    ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬     ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬             ‫احمد احـرار‬                    ‫وثو ‌قالدولـه و دو همکار دیگرش این‬     ‫افشـای رشـو‌هگیری‪ ،‬یـا ب ‌هبیـان‬
                                      ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬      ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬                                                   ‫پـول را دریافت داشـته ولـی دیناری‬      ‫دیگـر «دریافـت حق‌العمـل» از‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬        ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬      ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬          ‫کـه شـایعاتی در موضـع قـرارداد‬         ‫از آن را بـه خزانـۀ کشـور نریخت ‌هاند‬  ‫سـوی وثو ‌قالدولـه و دو وزیـر کابینۀ‬
                                      ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬        ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬         ‫وجـود داشـت می‌گفتند مـا کابینۀ‬        ‫بنابرایـن پرداختی دولـت بریتانیا به‬    ‫وی‪ ،‬نصرت‌الدولـه و صارم‌الدولـه‪،‬‬
                                      ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬          ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬          ‫وثو‌ق‌الدولـه را بـرای انعقاد و امضای‬  ‫ایـن اشـخاص بایـد نوعـی پرداخـت‬        ‫احساسـات عمومی ایرانیـان را بیش‬
                                      ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬       ‫بر زبان فارسی را با اید‌ههای سیاسی‬      ‫ایـن قـرارداد خریده‌ایـم و انتشـار‬     ‫خصوصـی کـه مربـوط بـه سـفارت‬           ‫از پیـش علیـه قـرارداد برانگیخـت‬
                                                                            ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬          ‫اعلامیـۀ سـپهدار به‌صورتـی کـه در‬      ‫انگلیـس و خود آنهاسـت و ربطی به‬        ‫و موجـب شـد همـان عـده از‬
                                                          ‫انتخاب شد‌هاند‪.‬‬   ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشت ‌ههایی از‬       ‫نظـر دارد‪ ،‬صحت شـایعات را رسـماً‬                                              ‫انتخا ‌بشـدگان برای مجلس چهارم‬
                                                                                                                    ‫تأییـد خواهـد کرد و دولـت بریتانیا‬        ‫دولـت ایـران ندارد‪ ،‬تلقی شـود‪.‬‬      ‫نیـز کـه قـول داده بودنـد درصورت‬
                                      ‫در راه جايگزين‬                                                                ‫هـم ممکـن اسـت در مجلـس عوام‬           ‫مـن نهایـت مخالفـت خـود را‬             ‫افتتـاح مجلـس بـه قـرارداد ایـران و‬
                                                                                                                                                           ‫بـا ایـن پیشـنهاد ابـراز و سـرانجام‬    ‫انگلیـس رأی موافـق دهنـد‪ ،‬از نظـر‬
‫کیهان لندن شماره ‪ 27 - 1094‬بهمن ماه ‪1384‬‬                                                                                ‫مـورد اسـتیضاح قـرار گیرد»‪.‬‬        ‫پـس از مبادلـۀ چنـد پیـام و پاسـخ‪،‬‬
                                                                                                                    ‫لـرد کـرزن‪ ،‬بـه تلگـراف نورمـن‬         ‫سـپهدار را راضـی کـردم در اعلامیۀ‬                   ‫خـود عـدول کننـد‪.‬‬
‫م ‌یزننـد‪ .‬نيروهـای آزادی و حقـوق‬     ‫اســامی‌را بــه زانــو در آورد‪.‬‬       ‫در محافــل ايرانــی‪ ،‬و در امريــکا‬                                             ‫خـود فقـط به ایـن نکته اشـاره کند‬      ‫وزیـر مختار انگلیـس در تهران به‬
‫بشــر‪ ،‬گروه‌هــای اجتماعــی در‬        ‫مجاهديــن خلــق بــا صــرف پــول‬      ‫از همــه جــا بيشــتر‪ ،‬ايــن روز‌هــا‬                 ‫چنیـن پاسـخ داد‪:‬‬         ‫کـه کابینـۀ وی هیـچ گونـه اطلاعی‬
‫نبـرد سياسـی بـا رژيـم اسـامی‌در‬      ‫و فشـار آوردن بـر کنگـره امريـکا‬      ‫سـخن از ضـرورت يـک جايگزيـن‬             ‫«چنـان کـه خودتـان مسـبوقید‬            ‫از اصـل موضـوع کـه مربـوط بـه‬                         ‫لنـدن گزارش داد‪:‬‬
‫درون‪ ،‬و آنهــا کــه می‌کوشــند‬        ‫نخســت درپــی درآوردن خــود از‬        ‫بــرای جمهــوری اسلامی‌بســيار‬          ‫مـن از روز اول بـا ایـن عمل مخالف‬      ‫دوران حکومـت وثو ‌قالدولـه اسـت‬        ‫«دیروز از سـردار معظم خراسانی‪،‬‬
‫پلــی ميــان پيــکار سراســر خطــر‬    ‫فهرســت ســازما ‌نهای تروريســت‬       ‫بــه گــوش م ‌یرســد‪ .‬امريکائيــان‬      ‫بـودم و فقـط موقعـی کـه سـلف‬           ‫نـدارد و مشـغول تحقیـق در اطراف‬        ‫یکـی از بهتریـن دوسـتانمان در‬
‫در درون و آزادی عمــل در بيــرون‬      ‫هســتند تــا بعــد بتواننــد پيشــرو‬  ‫بهتريـن راه برطـرف کردن مشـکل‬           ‫شـما در تهران (سـر پرسـ ‌یکاکس)‬        ‫قضیـه اسـت که نتیجـۀ آن را ضمن‬         ‫مجلـس آینـده‪ ،‬شـنیدم تمـام آن‬
‫بزننـد‪ ،‬چـه در چشـم مـردم ايـران‬      ‫لشــکر آمريــکا شــوند و تجربــه‬      ‫اتم ‌یحکومـت اسـامی‌را در تغييـر‬        ‫ب ‌هتواتـر و بـا تأکیـد بـه مـن نوشـت‬  ‫اعلامیـۀ دیگـری به‌اطالع عمـوم‬         ‫نمایندگانـی که تا کنون روی عقیدۀ‬
‫و چــه در چشــم قدرت‌هــای‬            ‫هـژده سـال پيـش را بـا نيرو‌هـای‬      ‫رژيــم م ‌یداننــد و بــرای ايرانيــان‬  ‫کـه بـدون پرداخت پول ایـن قرارداد‬      ‫خواهـد رسـاند‪ ...‬رئی ‌سالـوزرا از این‬  ‫قلبـی با قـرارداد موافق بودند‪ ،‬پس از‬
‫خارجـی اعتبـار بيشـتر دارنـد‪ .‬در‬      ‫متجـاوز عراقـی ايـن بار بهتـر تکرار‬   ‫بيشــمار نيــز چنــان گزينــه ای‬        ‫امضاشـدنی نیسـت ب ‌هناچـار تسـلیم‬      ‫کـه وزرای سـ ‌هگانه چنین رشـو‌های‬      ‫جریانات اخیر و افشـا شـدن موضوع‬
‫ايـران مـا هـم اکنـون يـک نيـروی‬      ‫کننــد‪ .‬هــردو دســته پشــتيبانانی‬    ‫بـر تحريـم يـا از آن بدتـر جنـگ‬         ‫نظـر او شـدم و پرداخـت ایـن پولهـا‬     ‫گرفت ‌هانـد فو ‌قالعـاده عصبانی اسـت‬   ‫رشـو‌هگیری وزرای سـابق‪ ،‬ب ‌ینهایت‬
‫مخالــف جمهــوری اســام ‌یداريم‬       ‫در محافــل حکومتــی يــا نزديــک‬      ‫برتــری دارد‪ .‬سياســتگذاران بيــن‬                                              ‫و پیشـنهاد م ‌یکند که تـا دینار آخر‬    ‫از وضع خود مأیوس و پریشـا ‌نخاطر‬
‫کـه پيوسـته قـوی تـر و دمکـرات‬        ‫بــه حکومــت دســت و پــا کــرده‬      ‫المللـی و رسـانه‌های مهـم خارجی‬                           ‫را اجـازه دادم‪.‬‬      ‫ایـن پولهـا باید از دریافـت کنندگان‬    ‫شـد‌هاند زیـرا تاکنون هرآنچـه را که‬
‫منش‌تــر می‌شــود‪ .‬مبــارزه ای‬        ‫انــد‪ .‬از آنهــا گذشــته ســلطنت‬      ‫می‌گوينــد و می‌نويســند کــه‬           ‫نخسـ ‌توزیر کنونی (سپهدار) هم‬          ‫مسـترد شـود و حتی قصد دارد برای‬        ‫در ایـن بـاره شـنیده بودنـد جـزو‬
‫کــه اکنــون درگرفتــه اســت بــر‬     ‫طلبـان انـد کـه دسترسـی کمتـر‬         ‫اگرچـه روی کار آمـدن رژيمی‌ديگر‬         ‫خـودش در همان کابینـ ‌های که این‬       ‫انجـام ایـن منظـور‪ ،‬در صـورت لزوم‬      ‫شـایعات تلقی م ‌یکردنـد ولی از این‬
‫زمين ‌ههـای اسـتوار زندگـی روزانـه‬    ‫و پراکندگــی بيشــتر دارنــد‪ .‬تــا‬    ‫بـرای همـه و بويـژه ايرانيـان بهتـر‬     ‫پولهـا را گرفـت عضویت داشـت و تا‬       ‫امالک و مسـتغلات آنـان را ضبط و‬        ‫ب ‌هبعـد کـه اصـل قضیـه تأیید شـده‬
‫قــرار دارد‪ .‬گرو‌ههــای اجتماعــی‬     ‫آنجـا کـه بتـوان ديـد هيـچ کـدام‬      ‫اسـت‪ ،‬جايگزينـی (آلترناتيـو) برای‬       ‫هشـت مـاه پـس از امضـای قـرارداد‬       ‫رفـع توقیـف را موکـول به اسـترداد‬      ‫اسـت هـر نمایند‌های کـه در مجلس‬
                                                                                                                    ‫در سـمتش باقـی بـود‪ .‬بنابرایـن من‬                                             ‫آتـی ب ‌هنفـع قـرارداد رأی دهـد‪ ،‬ولـو‬
                                                                                                                    ‫او را نیـز شـریک مسـؤولیت دولـت‬

                                                                                                                    ‫حسن وثوق (وثوق الدوله ) رئيس الوزرا به اتفاق جمعي از مقامات و رجال دوره احمدشاه ‪،‬‬
                                                                                                                                           ‫به هنگام بازديد از يك بيمارستان دولتي‬

‫مصمم ‌یبـرای بهبـود شـرايط خـود‬       ‫از نظرسياســتگذاران خارجــی‬               ‫ايــن رژيــم نمی‌تــوان يافــت‪.‬‬     ‫وثو ‌قالدولـه م ‌یدانـم و بـه هیچ وجه‬          ‫الفرد هارمزورث‬                 ‫ایـن که دیناری رشـوه نگرفته باشـد‬
‫و رفــع ســتم ‌یکه ماننــد هــوای‬     ‫باورپذيــر نيســتند‪ .‬تجزيــه ايــران‬  ‫از اين بديهی تر حقيقتی نيسـت‬            ‫حـق نـدارد شـانه از زیـر تعهدی که‬                                             ‫در نظـر مـردم مظنون به اخذ رشـوه‬
‫آلــوده تهــران تنفــس را دشــوار‬     ‫کابــوس امريــکا نيــز هســت کــه‬     ‫کـه اگـر جايگزيـن باورپذيـری‬            ‫در آن کابینه قبول کرده اسـت خالی‬                 ‫مبالـغ اخذشـده کند»‪.‬‬
‫می‌ســازد مبــارزه م ‌یکننــد‪ .‬در‬     ‫هميـن يـک انفجـار بـزرگ تـر را‬        ‫‪ credible‬بـرای رژيـم باشـد هم‬           ‫کنـد‪ .‬در ایـن باره خیلی جـ ّدی با او‬   ‫نورمـن‪ ،‬در ادامۀ تلگـراف‪ ،‬نگرانی‬                           ‫خواهد شـد‪.‬‬
‫هـر گوشـه رهبرانـی پديـدار شـده‬       ‫در همسـايگی عـراق کـم دارد؛ و در‬      ‫مبارزه شـدت و تاثير بيشتر خواهد‬                                                ‫خـود را از اوضاعـی کـه پیـش آمده‬       ‫سـردار معظـم از مـن سـؤال کرد‬
‫انـد کـه تـا بـازی کـردن بـا جـان‬     ‫ايــن عصــر دمکراســی بــه عنــوان‬    ‫يافـت و هـم پشـتيبانی از آن در‬                           ‫صحبـت کنید»‪.‬‬                                                 ‫آیـا امـکان نـدارد سـفارت بریتانیـا‬
                                      ‫پادزهــر تروريســم‪ ،‬از مجاهديــن‬      ‫هر جـا خواهـد جوشـيد‪ .‬جايگزين‬           ‫اعلامیـۀ دولـت‪ ،‬سـرانجام بـه این‬                ‫اسـت منعکـس م ‌یکند‪:‬‬          ‫اعلامیـ ‌های بـه ایـن مضمـون صـادر‬
                ‫خــود م ‌یرونــد‪.‬‬     ‫خلــق جايگزيــن نامناســب تــری‬       ‫باورپذيـر نيز جـز گروهی از بهترين‬       ‫شـرح در مطبوعـات تهـران انتشـار‬        ‫«حـال که قضایا به اینجا کشـیده‬         ‫کنـد کـه بیانیـه مسـتر هامـز ُورث‬
‫جا يگز يــن جمهــو ر ی‬                ‫بــرای جمهــوری اســام ‌ینمی‌توان‬     ‫نماينـدگان طيف مخالفان دمکرات‬                                                  ‫اسـت می‌خواستم از آن‌جناب سؤال‬         ‫(وزیـر خزانـ ‌هداری) ناشـی از سـوء‬
‫اســامی‌نيروهائی هســتند کــه‬                                               ‫و آزاد انديـش حکومت اسالمی‌که‬                                    ‫یا فت ‪:‬‬       ‫کنـم آیـا کابینـۀ بریتانیـا دربـارۀ‬    ‫تفاهـم بـوده و از اصـل مبلـغ وام‬
‫لشــکر کشــی آمريــکا را بــرای‬                               ‫يافــت‪.‬‬       ‫بـر اصولی به توافق رسـيده باشـند‬                                               ‫چگونگـی تنظیـم اعلامیـۀ دولـت‬          ‫چیزی به کسـی داده نشـده اسـت؟‬
‫رهانيـدن خـود از فسـاد و جنايـت‬       ‫سـازمان‌های قومی‌تجزيـه طلـب‬                                                            ‫توضیح‬                        ‫ایـران‪ ،‬که قرار اسـت بـه مطبوعات‬       ‫وی و سـایر همفکرانـش کـه بـا‬
‫آخونــد و ســردار و بســيجی لازم‬      ‫بـا مشـکل نداشـتن زمينـه حتـا در‬                       ‫نمی‌توانـد بود‪.‬‬                                               ‫داده شـود‪ ،‬پیشـنهاد خاصـی دارند‬        ‫انعقـاد قـرارداد موافقنـد همگـی‬
‫ندارنــد‪ .‬بــه آنهــا هــر کمکــی را‬  ‫ميـان «مل ‌ت»هاشـان روبروينـد که‬      ‫ماننـد همـه حقيق ‌تهـای بديهـی‬          ‫چـون جرایـد پایتخـت ب ‌هاسـتناد‬        ‫یـا خیـر‪ .‬چـون هر سـه ایـن وزرای‬       ‫عقیـده دارنـد تنهـا با صـدور چنین‬
‫کــه بتــوان می‌بايــد رســانيد و‬     ‫خـود را ايرانـی و پايبنـد يکپارچگی‬    ‫در اجتمـاع و سياسـت‪ ،‬بـه عمـل‬           ‫خبـری که رویتـر از لندن فرسـتاده‬       ‫ایرانـی کـه پایشـان در قضیـۀ اخـذ‬      ‫اعلامیـه‌ای می‌تـوان احساسـات‬
‫اينجاســت کــه نقــش مبــارزان‬        ‫ملـت و سـرزمين ايـران م ‌یدانند؛ و‬    ‫درآمـدن ايـن يـک نيـز بـه هيـچ‬          ‫مطالبی منتشـر کرد‌هانـد دایر بر این‬    ‫پـول وارد اسـت ممکـن اسـت در‬           ‫عمومی را تسـکین داد وگرنه شانس‬
‫بيــرون م ‌یتوانــد برجســته شــود‪.‬‬   ‫مجاهديـن يـا به قول يک نويسـنده‬       ‫روی آسـان نيسـت و در ميان مردم‬          ‫کـه از قرضـۀ دو میلیون لیـره که در‬     ‫آتیـه بـاز بـه دردمـان بخورنـد در‬      ‫تصویـب قـرارداد در مجلـس آتـی‬
‫مـا بـا ادعـای رهبـری دانشـجو و‬       ‫محافظـه کار امريکائـی «هيول‌اهای‬      ‫مـا از بسـياری جا‌هـا دشـوار تـر‬        ‫متن قـرارداد ایران و انگلیس تصریح‬      ‫حالـی کـه اگـر پـول گرفتـن آنهـا‬       ‫بکلـی منتفـی خواهـد بـود‪ .‬جـواب‬
‫کارگـر و معلـم ايرانـی‪ ،‬و نيروهـای‬    ‫کوچـک» بـا سـوابق تروريسـتی و‬         ‫اسـت‪ .‬بـه محـض بيـرون رفتـن از‬          ‫شـده فقط «قسـمت مختصـری» از‬            ‫رسـماً تأیید شـود علی‌رغـم این که‬      ‫دادم تنهـا درصورتـی کـه دولـت‬
‫اجتماعی‪-‬سياســی شــگرفی کــه‬          ‫مـزدوری صـدام حسـين و روحيـه‬          ‫کليـات‪ ،‬رسـيدن بـه هـر نتيجه ای‬         ‫آن بـه دولـت ایـران پرداخـت شـده‬       ‫در دوایـر دولتی ایران رشـوه گرفتن‬      ‫متبـوع من سـرانجام تصمیـم بگیرد‬
‫در حــال شــکل گرفتــن هســتند‬        ‫و برنامه سياسـی و سـازمان بنــدی‬      ‫در پيچيدگـی ملاحظـات گوناگـون‬           ‫اسـت‪ ،‬دولـت فعلـی لازم م ‌یدانـد‬       ‫مقامـات عالی‌رتبـه رسـم رایـج‬          ‫جـای ایـن مبلـغ را از محـل دیگری‬
‫چيـزی بـر ايـن مبـارزه نخواهيـم‬       ‫توتاليتـر خود درسـت همان چيزی‬         ‫و گاه نـا مربـوط می‌افتـد و پافشـار‬     ‫ب ‌هاسـتحضار عمـوم برسـاند کـه از‬      ‫اسـت‪ ،‬می‌ترسـم این سـه سیاستگر‬         ‫پرکنـد م ‌یتـوان چنیـن اعلامیـ ‌های‬
                                      ‫هسـتند که طرح خـاور ميانه بزرگ‬        ‫تريـن کسـان را منصـرف م ‌یسـازد‪.‬‬        ‫بابـت دو میلیـون لیـرۀ مزبـور هیـچ‬     ‫ایرانـی چنـان در نظـر مـردم منفور‬
                        ‫افــزود‪.‬‬      ‫بوش با آن در جنگ اسـت‪( .‬به قول‬        ‫بارهـا بـرای رسـيدن بـه چنـان‬           ‫مبلغـی تاکنـون دریافـت نکـرده و‬        ‫و مفتضـح گردنـد کـه دیگـر نتـوان‬                          ‫صـادر کـرد»‪.‬‬
‫هـر شـخص يـا گروهـی می‌تواند‬          ‫معـروف دربـاره حـزب کمونيسـت‬          ‫تفاهمی‌کوشـيده انـد و سـودی‬             ‫اصال در ایـن صـدد نبوده اسـت که‬        ‫از وجودشـان اسـتفاده کـرد‪ .‬از این‬      ‫رئیس‌الـوزرا نیـز به‌نوبـۀ خـود‬
‫بـا پيـش انداختـن خـود در ميدان‬       ‫شـوروی‪ ،‬هيـچ چيـز پيش‌بينـی‬           ‫نداشـته اسـت‪ .‬ايـن بـار فوريتـی به‬      ‫به مبلغ مزبور دسـت بزنـد‪ .‬ب ‌هعلاوه‪،‬‬   ‫گذشـته‪ ،‬افشـای حقیقـت ب ‌هاعتبـار‬      ‫خواسـتار تکذیـب گـزارش تلگرافی‬
‫غوغـا چنـد گاهی سـر و صدائی برپا‬      ‫ناپذيرتـر از گذشـته مجاهدين خلق‬       ‫موضـوع داده شـده اسـت و فوريـت‬          ‫طبـق تحقیقاتـی کـه ب ‌هعمـل آمده‬       ‫و حیثیـت دولـت بریتانیـا در ایـران‬     ‫رویتـر بـود‪ ،‬ولـی نورمـن چنیـن‬
‫کنـد ولـی با ادعـای بـی امکانات نه‬    ‫نيسـت‪ ).‬در عـراق بـه انـدازه کافی‬     ‫بـا خـود گونـه ای اجبـار مـ ‌یآورد‪.‬‬     ‫در دفاتـر وزارت مالیـه نیز هی ‌چگونه‬   ‫لطمـه خواهـد زد زیـرا تاکنـون‬          ‫کاری را غیـر ممکـن م ‌یدانسـت‪ .‬او‬
‫آمريـکا و غـرب را می‌تـوان پشـت‬       ‫اسـناد بـه دسـت نير‌وهـای متفـق‬       ‫ايرانيـان کـه حساسـيتی غير عادی‬         ‫رسـید یا سـندی کـه دا ّل بـر وصول‬                                             ‫در گـزارش خـود بـه لنـدن نوشـت‪:‬‬
‫سـر خـود آورد‪ ،‬نـه مـردم ايـران‬       ‫افتاده اسـت و تلاش‌های مجاهدين‬        ‫بـه نقـش قدرت‌هـا دارنـد متقاعـد‬        ‫یـا خـرج ایـن مبلـغ باشـد ب ‌هدسـت‬                                            ‫«چـون بیانـات وزیـر خزانـه‌داری‬
‫را‪ .‬وسـيله اصلـی مبـارزه در ايـران‬    ‫خلـق بـرای اختـراع دوبـاره خود به‬     ‫شـده اند کـه زمان تغييـرات بزرگ‬                                                                                       ‫بریتانیا در مجلس عوام که رویتر آن‬
‫اسـت‪ ،‬در صف‌هـای تظاهراتـی کـه‬        ‫جائـی نخواهـد رسـيد‪ .‬امريکائيـان‬      ‫رسـيده اسـت‪ .‬آمـاده بـودن بـرای‬                            ‫نیامده اسـت‪.‬‬                                               ‫را مخابـره کرده کامال حقیقت دارد‬
‫سـرکوب م ‌یشـوند و اعتصاباتـی که‬      ‫هرچـه هـم نـا آشـنا به منطقـه‪ ،‬آن‬     ‫تغييـرات اکنـون ورد زبا ‌نهاسـت‪.‬‬        ‫رئی ‌سالوزرا ـ فت ‌حالله سپهدار اعظم‬                                          ‫و مبلـغ مذکـور واقعاً پرداخت شـده‬
‫با بازداشـت‌های جمعی م ‌یشـکنند‪.‬‬      ‫انـدازه از درگيـری پـر هزينـه خود‬     ‫ماننـد نخسـتين سـا ‌لهای پـس از‬                                                                                       ‫اسـت‪ ،‬بـه سـپهدار گفتـم تکذیـب‬
‫رهبرانـی کـه م ‌یبايـد در مبـارزه و‬   ‫بـا خـاور ميانه اسالمی‌درس گرفته‬      ‫انقالب‪ ،‬تما ‌سهـا در ميـان نا ‌مهـا‪،‬‬    ‫بـا همـۀ ایـن احـوال‪ ،‬لـرد کـرزن‬                                              ‫آن امـکان نـدارد و پیشـنهاد کـردم‬
‫نـه در ديدا‌رهـا و قـول و قرا‌رهـای‬   ‫انـد کـه بـا کشـوری کليـدی مانند‬      ‫و هـر جـا بتـوان‪ ،‬بـا مقامـات موثـر‬     ‫همچنـان بـر اجـرای قـرارداد اصرار‬                                             ‫اعلامیـ ‌های بـرای درج در مطبوعـات‬
‫ناپايدار سياسـت بازان پديدار شوند‬     ‫ايـران بـازی کننـد و عنـان خـود را‬    ‫در حکومت‌هـای غربی برقرار شـده‬          ‫م ‌یورزیـد و خواسـتار آن بـود کـه‬                                             ‫ایـران صادر گـردد مبنی بـر این که‬
‫هـم اکنون دارنـد بهـای باورپذيری‬      ‫بـه دسـت رونوشـت‌های باطـل تـر‬                                                ‫مجلـس جدید هرچه زودتر تشـکیل‬                                                  ‫ایـن مبلغ ح ‌قالعمـل قانونـی بانک‪،‬‬
‫خـود را بـر تخـت بيمارسـتان‬           ‫از اصـل امثـال چلبـی دهنـد‪ .‬برای‬                               ‫ا ست ‪.‬‬         ‫شـود و تکلیف قرارداد را معلوم کند‪.‬‬                                            ‫احتسـاب ربـح بانکی وسـایر مخارج‬
‫و در گوشـه زنـدان بـا تن‌هـای‬         ‫آنهـا هميـن بـس کـه از هـر ايرانی‬     ‫دو دســته بويــژه ســخت درکار‬           ‫«نورمـن» در جـواب نوشـت‪:‬‬                                                      ‫مربـوط بـه آن بوده کـه از وام اصلی‬
‫درهـم شکسـته و زبا ‌نهـای بريـده‬                                            ‫کشــاندن امريــکا بــه مداخلــه در‬      ‫«دولـت بریتانیـا کـه از فاصلـ ‌های‬
‫م ‌یپردازنـد‪ .‬کار بـه مراحـل تعيين‬                   ‫معمولی بپرسـند‪.‬‬        ‫ايــران هســتند‪ .‬ســازمان‌های‬           ‫بسـیار دور واقعیـت اوضـاع را در‬                                                           ‫برداشـته شـده است‪.‬‬
‫کننـده می‌رسـد ولی اگر قرار باشـد‬     ‫در ايــن آشــفته بــازار‪ ،‬بخــت‬       ‫قومی‌تجزيــه طلــب می‌کوشــند‬           ‫ایـران می‌نگـرد خیـال می‌کنـد‬                                                 ‫امروز صبـح از رئی ‌سالوزرا پیغامی‬
‫بـه رهائـی مـردم بينجامـد بهتـر‬       ‫بيشــتر بــا نيرو‌هائــی اســت کــه‬   ‫آن کشــور را متقاعــد ســازند‬           ‫اینجا هم انگلسـتان اسـت که بشـود‬                                              ‫رسـید که ایـن راه حـل را نم ‌یتواند‬
‫خواهـد بـود فرصـت طلبـان ميدان‬        ‫کمتـر از همـه بـرای عرضـه کـردن‬       ‫کــه م ‌یتــوان بــا جــدا کــردن‬       ‫بـرای افتتـاح مجلـس زمانبنـدی و‬                                               ‫بپذیـرد و اجازه خواسـته اسـت عین‬
                                      ‫خـود بـه امريکائيـان دسـت و پـا‬       ‫بخ ‌شهائــی از ايــران جمهــوری‬         ‫برنام ‌هریـزی کـرد‪ ،‬انتخابـات را در‬                                           ‫حقیقـت را بـرای مطبوعـات ایـران‬
    ‫را بـه يـاری رسـانان واگذارنـد‪.‬‬                                                                                 ‫مدت معین ب ‌هپایان رسـاند و مجلس‬                                              ‫فـاش کنـد و به آنهـا بگوید که چون‬
                                                                                                                    ‫را در رأس ساعت مقرر افتتاح کرد»!‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17