Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۱۰ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪۱۶۷6‬‬
                                                                                                                                                               ‫جمعه ‪ 20‬تا پنجشنبه‪‌26‬اردیبهشت ماه ‪139۸‬خورشیدی‬

‫تأملات بهنگام؛ اندر فواید معزولان افشاگر‬                                                                                 ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)118‬‬

‫جرم دلالی و مشارکت در خرید‬               ‫حوصله کافی داشته باشید‪ ،‬م ‌یتوانید‬      ‫=دو ماجرا‪ ،‬یکی مصاحبه‬                   ‫احمد احـرار‬                           ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1299‬‬
‫تجهیزات نظامی ممنوعه‪ ،‬سا ‌لهایی‬          ‫ویدئوهای اخیر شهرزاد میرقل ‌یخان در‬     ‫افشاگرانه محمد سرافراز‬
‫از عمرش را در زندان دولت فدرال‬           ‫یوتیوبراببینیدکهخطاببهخامن ‌های‬         ‫و دیگری‪ ،‬کنفرانس خبری‬                   ‫ندارد‪ .‬همینقدر مردم م ‌یبینند عد‌های‬  ‫را نگاه م ‌یکردند و م ‌یپرسیدند این‬    ‫آن زمان وسایل خبرگیری و‬
‫ایالات متحده گذرانده و تازه چند سال‬      ‫(یا به قول خودش عل ‌یبابا!)‪ ،‬مطالبی‬     ‫افشاگرانه علی دایی پس از‬                ‫قزاق با یکی دو نفر آژان م ‌یروند و‬                       ‫دیگر کیست؟‬          ‫خبررسانی محدود بود و اهالی از‬
‫پیش‪ ،‬پس از زد و بن ِد دولت اوباما با‬     ‫پراکنده و ب ‌یربط همراه با کدهای‬        ‫برکنار ‌یاش از سرمربیگری‬                ‫آنها را م ‌یآورند و در قزاقخانه حبس‬                                          ‫آنچه در کشورشان م ‌یگذشت سریعاً‬
‫حکومت جمهوری اسلامی‪ ،‬با وساطت‬            ‫امنیتی اظهار و ضمن آنها با تهدید رهبر‬   ‫باشگاه سایپا‪ ،‬نشانگر جنگ‬                ‫م ‌یکنند‪ .‬بین سید مدرس مرد آزاد و‬                   ‫اعلامیه چنین بود‪:‬‬        ‫آگاه نم ‌یشدند‪ .‬روز سوم اسفند ‪1299‬‬
‫سلطان قابو ِس عمان از حبس به در‬          ‫جمهوری اسلامی‪ ،‬تقاضاهایی را مطرح‬        ‫قدرت در سطوح مختلف‬                      ‫یمی ‌نالملک کهن ‌هپرست‪ ،‬سعدالدولۀ‬                                            ‫در حالی که قوای قزاق در تهران‬
‫شده‪ .‬علی دایی هم‪ -‬که مثل شهرزاد‬          ‫م ‌یکند‪ .‬چاشنی این ویدئوهای کذایی‪،‬‬      ‫مافیای حاکم و صد البته‬                  ‫مستبد و حاجی مجدالدوله عوام‪،‬‬                           ‫حکم م ‌یکنم‬           ‫مستقر شده بود و پایتخت حال و‬
‫میرقل ‌یخان‪ ،‬همواره دم از الله م ‌یزند‪-‬‬  ‫مقادیری حر ‌فهای آبکی « ِعرفونی» و‬      ‫عمق شگفت‌آ و ر فسا د‬                    ‫اسلامبولچی و بنکدار بازاری‪ ،‬شیخ‬       ‫مادۀ اول ـ تمام اهالی شهر تهران‬        ‫هوای عادی نداشت در ایران کمتر‬
‫شریک دزد و رفیق قافله است و در‬           ‫آیات قرآنی است که در بعضی جاها‬          ‫و تبهکاری در جمهوری‬                     ‫حسین یزدی ملای وارسته من ّور‬          ‫باید ساکت و مطیع احکام نظامی‬           ‫کسی می‌دانست کودتایی صورت‬
‫عین حال با حفظ باقی ِس َم ‌تهایش‪،‬‬        ‫با موسیقی و صدای خ ‌شدار شهرام‬                                                  ‫و سهام‌الدولۀ سرمایه‌دار و ملاک‪،‬‬                                             ‫گرفته و دولت سپهدار سقوط کرده و‬
‫به گفته‌ی خودش‪ ،‬لابیگ ِر ارش ِد‬          ‫شکوهی همراه شد‌هاند‪ .‬به این معجون‪،‬‬                  ‫اسلامی است‪.‬‬                 ‫سپهدار و عی ‌نالدوله و فرمانفرما سه‬                            ‫باشند‪.‬‬        ‫رئیس دولت از ترس جان به سفارت‬
‫دستگاه باریتعالی است! بدون تعارف‪،‬‬        ‫غمز‌هها‪ ،‬غمی ‌شها و عشو‌ههای شتری‬       ‫=بدون تعارف‪ ،‬افرادی که‬                  ‫نخس ‌توزیر سابق با اختلاف مرام و‬      ‫مادۀ دوم ـ حکومت نظامی در شهر‬
‫افرادی که پس از معزولی و اخراج‬           ‫شهرزاد میرقل ‌یخان را هم اضافه کنید‬     ‫پس از معزولی و اخراج یاد‬                ‫مسلک و طرز فکر و راه معاش چه‬          ‫برقرار و از ساعت ‪ 8‬بعدازظهر غیر از‬                ‫انگلیس پناه برده است‪.‬‬
‫یاد افشاگری و شفا ‌فسازی م ‌یافتند‪،‬‬      ‫تا به میزان فر ‌حافزایی این محصولات‬     ‫افشاگری و شفاف‌سازی‬                     ‫تناسبی در کار است و کدام جامعه‬        ‫افراد نظامی و پلیس مأمور انتظامات‬      ‫عبدالله مستوفی‪ ،‬که خود در آن‬
‫خود بیش و کم به انواع مفاسد آلوده‬                                                ‫م ‌یافتند‪ ،‬خود بیش و کم به‬              ‫این اشخاص را محکوم به حبس کرده‬        ‫شهر کسی نباید در معابر عبور نماید‪.‬‬     ‫زمان از صاحب‌منصبان عالی‌رتبه‬
‫هستند‪ .‬به قول شیخ نج ‌مالدین کبری‪:‬‬                      ‫افشاگرانه پی ببرید‪.‬‬       ‫انواع مفاسد آلوده هستند‪.‬‬                                                     ‫مادۀ سوم ـ کسانی که از طرف‬             ‫و دارای سوابق دیپلماتیک بود‪،‬‬
                                         ‫تا اینجای کار‪ ،‬آنچه از رفتار سرافراز و‬  ‫‪ -‬آنچه اظهارات اشخاص‬                            ‫است‪ ،‬ابداً معلوم نیست‪) ...‬‬    ‫قوای نظامی و پلیس مظنون به مخ ّل‬       ‫م ‌ینویسد‪« :‬نم ‌یدانم چه ساعت شب‬
        ‫حاکمان در زمان معزولی‬            ‫میرقل ‌یخان دستگیر م ‌یشود این است‬      ‫نامبرده را واجد اهمیت‬                   ‫سپهدار‪ ،‬رئی ‌سالوزرا‪ ،‬ب ‌همحض آن‬      ‫آسایش و انتظامات واقع شوند فوراً‬       ‫بود که از صدای عظیمی شبیه به‬
        ‫همه ِشبلی و بایزید شوند‬          ‫که آنها برای تسویه حساب با کسانی که‬     ‫می‌کند‪ ،‬امکان استفاده‬                   ‫که اطلاع پیدا کرد قزاقها وارد شهر‬     ‫جلب و مجازات سخت خواهند شد‪.‬‬            ‫صدای رعد از خواب بیدار شدم‪ .‬این‬
        ‫باز چون بر سر عمل آیند‬           ‫موجب عزل و زوالشان در مراتب قدرت‬        ‫از گفته‌های آنها برای‬                   ‫شد‌هاند‪ ،‬در سپید‌هدم سوم اسفند به‬     ‫مادۀ چهارم ـ تمام روزنامجات‪،‬‬           ‫صدای شلیک مهاجمین به کلانتری‬
‫همه چون شمر و چون یزید شوند‬              ‫شد‌هاند‪ ،‬آستین بالا زد‌هاند و به قدر‬    ‫مستندسازی این واقعیت‬                    ‫سفارت انگلیس پناهنده شد‪ .‬نورمن‬        ‫اوراق مطبوعه‪ ،‬تا موقع تشکیل دولت‬       ‫(کمیسری) ناحیۀ عودلاجان که تا‬
                                         ‫وسع و اطلاعا ‌تشان دنبال با ‌جگیری‬      ‫برای قدر ‌تهای جهان است‬                 ‫در گزارش خود به لندن م ‌ینویسد «از‬    ‫بکلی موقوف و برحسب حکم و اجازه‬         ‫کوچۀ ما فاصلۀ زیادی نداشت‪ ،‬بود‪.‬‬
‫آنچه اما اظهارات اشخاص نامبرده را‬        ‫از مجتبی خامن ‌های و دار و دسته‬         ‫که‪ :‬یک مشت گانگستر بر‬                   ‫آنجا که تحصن گزیدن این شخص‬            ‫که بعد داده خواهد شد‪ ،‬باید منتشر‬       ‫ولی چون من خالی‌الذهن بودم‬
‫واجد اهمیت م ‌یکند‪ ،‬امکان استفاده‬        ‫آدمکش او به ویژه حسین طائب (رئیس‬                                                ‫در سفارتخانۀ ما ممکن بود روابطمان‬                                            ‫و صدای رعد هم در ماه اسفند‪،‬‬
‫از گفت ‌ههای آنها برای مستندسازی‬         ‫سازمان اطلاعات سپاه) هستند‪ .‬اوباش‬          ‫ایرانحکومتم ‌یکنند‪.‬‬                  ‫را با کودتاچیان تیره سازد پس از‬                                 ‫شوند‪.‬‬        ‫بخصوص در آن سال که بارندگی‬
‫این واقعیت برای قدر ‌تهای جهان‬           ‫و دزدان اطراف محمود احمد ‌ینژاد‬                                                 ‫مذاکرات و مباحثات زیاد عاقبت‬          ‫مادۀ پنجم ـ اجتماعات در منازل و‬        ‫خیلی زیادتر از معمول بود‪ ،‬تازگی‬
‫است که‪ :‬یک مشت گانگستر بر‬                ‫هم در جریان این باجگیری‪ ،‬همراه‬          ‫یوسف مصدقی ‪ -‬نیمه اول‬                   ‫توانستیم ایشان را متقاعد کنیم که به‬   ‫نقاط مختلفه بکلی موقوف‪ ،‬در معابر‬       ‫نداشت فقط کاری که کردم عوض‬
‫ایران حکومت م ‌یکنند‪ .‬ممکن است‬           ‫سرافراز شد‌هاند تا تلافی بلاهایی را که‬  ‫اردیبهشت ماه ‪ ،۱۳۹۸‬پر بود از وقایع‬      ‫منزل خود بازگردد‪ .‬نخس ‌توزیر سابق‬     ‫هم اگر بیش از سه نفر گرد هم باشند‬      ‫کردن دنده بود که از این دنده به‬
‫برخی از خوانندگان این سطور‪ ،‬بنا بر‬       ‫اطلاعات سپاه طی این چند سال اخیر‬        ‫و اتفاقاتی که هر کدام بجای خود‪،‬‬         ‫هنگامی به خروج از سفارت رضایت‬                                                ‫دندۀ دیگر غلتیده به‌خواب رفتم‪.‬‬
‫عادت همیشگ ‌یشان‪ ،‬به طعنه سری‬            ‫س ِر دان ‌هدرش ‌تهایشان (مشایی‪ ،‬بقایی‪،‬‬  ‫م ‌یتوانند محل تأمل و توجه باشند‪ .‬از‬    ‫داد که من رسماً تعهد سپردم به او‬         ‫با قوۀ قهریه متفرق خواهند شد‪.‬‬       ‫صبحی هم خانه حاجتی به بیرون‬
‫تکان دهند و با پوزخند اظهار لحیه‬         ‫جوانفکر و…) آورده‪ ،‬در آورند‪ .‬نهایت‬      ‫دستگیری کارگران ناراضی و معلمان‬                                               ‫مادۀ ششم ـ د ِر تمام مغاز‌ههای‬         ‫نداشت که کسی به خارج برود و‬
‫کنند که‪« :‬ای آقا! شما انگار خیلی‬         ‫ساد‌هلوحی است اگر خیال کنیم از این‬      ‫معترض گرفته تا اجرایی شدن پایان‬                       ‫آسیبی وارد نشود»‪.‬‬       ‫شرا ‌بفروشی و عر ‌قفروشی‪ ،‬تئاتر و‬      ‫خبر بیاورد‪ .‬این بود که بعد از صرف‬
‫از مرحله پرتی‪ .‬از همون چهل سال‬           ‫درگیر ‌یها و تسویه حسا ‌بهای داخل‬       ‫معافی ‌ت کشورهای واردکننده نفت‬          ‫فهرست بازداشت‌شوندگان را‬              ‫سینماتوگراف‌ها و کلوپ‌های قمار‬         ‫صبحانه در ساعت ‪ 8‬از اندرون بیرون‬
‫پیش هم معلوم بود که اینا همشون‬           ‫«شرکت سهامی جمهوری اسلامی»‪،‬‬             ‫ایران از تحری ‌مهای ایالات متحده‪ ،‬از‬    ‫ب ‌یشک سید ضیاءالدین در اختیار‬        ‫باید بسته شود و هر مست دیده شود‬        ‫آمده به‌سمت اطاق بیرونی رفتم‪.‬‬
‫گانگسترند‪ .‬همه قدر ‌تهای دنیا هم‬                                                 ‫صعود قیمت دلار‪ ،‬اتومبیل و ماکارونی‬      ‫فرمانده نظامی کودتا گذارده بود‪.‬‬        ‫به محکمۀ نظامی جلب خواهد شد‪.‬‬          ‫در پی ‌شاطاقی‪ ،‬نوکر خانه را دیدم‬
‫اینو م ‌یدونن و دستشون هم با اینا‬             ‫قرار است نفعی به مردم برسد‪.‬‬        ‫گرفته تا ماجرای ص ‌فکشیدن بخش‬                                                 ‫مادۀ هفتم ـ تا زمان تشکیل دولت‪،‬‬        ‫که با سینی محتوی فنجان خالی‬
‫تو یک کاسه‌اس‪ .‬آقا ساده نباشید‬           ‫ماجرای افشاگری علی دایی علیه‬            ‫بزرگی از ملت «فهیم» ایران جلوی‬                                                ‫ادارات و دوائر دولتی‪ ،‬غیر از ادارۀ‬     ‫و نی ‌مخوردۀ صبحانه از اطاق بیرون‬
‫این قدر و…»‪ .‬نگارنده هرگاه از بد‬         ‫مدیرعامل آدمکش باشگاه سایپا‬             ‫پمپ بنزی ‌نها برای پر کرد ِن حتی یک‬                                                                                  ‫م ‌یآید‪ .‬روز دوم حوت (اسفند) آقای‬
‫حادثه به پست چنین هوشمندا ِن‬             ‫(سردار غفور درجزی دولق) هم از‬           ‫باک بنزین بیشتر با نرخ ‪ ۱۰۰۰‬تومان‪،‬‬                                                                                   ‫فت ‌حالله مستوفی چایمان و تب کرده‬
‫باز ‌یخوا ِن سیاس ‌تشناسی م ‌یخورد‪،‬‬      ‫جنس رفتار محمد سرافراز و شهرزاد‬         ‫از قیام دوباره مردم ونزوئلا علیه دولت‬                                                                                ‫پای کرسی اطاق بیرونی راحت نموده‬
‫از اولین گریزگاه ممکن استفاده کرده‬       ‫میرقل ‌یخان است با این تفاوت که دو‬      ‫فاسد نیکلاس مادورو گرفته تا اعزام‬                                                                                    ‫و به ادارۀ تشخیص مالیات که در‬
‫و ایشان را غرق در انگبی ِن دان ‌ششان‬     ‫طرف این ماجرا به لای ‌ههای پایی ‌نتر‬    ‫ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن به خلیج‬                                                                                 ‫آن اداره همچنان ب ‌هریاست مالیات‬
                                         ‫مافیای حاکم بر ایران مرتبط هستند‪.‬‬       ‫فارس‪ ،‬از درگذشت بیژن صفاری گرفته‬                                                                                     ‫مستقیم برقرار بود‪ ،‬نرفته بود‪ .‬ب ‌هتصور‬
                   ‫تنها م ‌یگذارد‪.‬‬       ‫در اینکه علی دایی مشهورترین بازیکن‬                                                                                                                           ‫این که شاید حال برادرم بد شده و‬
‫اینجا اما فقط برای تمام کرد ِن رشته‬      ‫تاریخ فوتبال ایران است و افتخارات‬                                                                                                                            ‫احتیاج به حکیم و دکتر پیدا شده‬
‫سخن عرض م ‌یشود که تا پیش از‬             ‫زیادی برای خودش و تیم ملی فوتبال‬                                                                                                                             ‫باشد با اضطراب پرسیدم مگر برادرم‬
                                         ‫ایران کسب کرده شکی نیست اما در‬                                                                                                                               ‫بیرون است؟ آقا حبیب گفت بلی‪،‬‬
                                                                                                                                                                                                      ‫آقای مؤیدالاسلام هم تشریف دارند‪...‬‬
‫حاکماندرزمانمعزولی‪/‬همه ِشبلیوبایزیدشوند‪/‬بازچونبرسرعملآیند‪/‬همهچونشمروچونیزیدشوند‬                                          ‫رضا خان رئیس دیویزیون قزاق‬                                                   ‫مؤیدالاسلام (مرحوم مؤید احمدی)‬
                                                                                                                                                                                                      ‫در این اوقات در کوچۀ بی ‌خبست وصل‬
‫این موضوع هم نباید تردید کرد که ریاست جمهوری ترامپ در ایالات‬                     ‫تا مرگ بهمن کشاورز‪ ،‬همه بجای‬            ‫رضاخان جز با یکی دو تن از آنها‬                 ‫ارزاق‪ ،‬تعطیل خواهد بود‪.‬‬       ‫به خان ‌ههای ما خان ‌های در اجاره و در‬
                                                                                 ‫خود موضوعاتی هستند که جای تأمل‬          ‫آشنایی نداشت و دربارۀ سوابق و‬         ‫مادۀ هشتم ـ کسانی که در اطاعت‬          ‫آن منزل داشت‪ .‬ما خیلی همدیگر‬
‫او برای حفظ موقعیت‌اش در کار ‌متحده‪ ،‬بیشینه دولتمردان این کشور‬                   ‫دارند‪ .‬از نظر نگارنده اما‪ ،‬چشمگیرترین‬   ‫احوال بقیه چیز زیادی نم ‌یدانست‪.‬‬      ‫از مواد فوق خودداری نمایند به‬          ‫را م ‌یدیدیم ولی عصرها و ش ‌بها‪ ،‬و‬
                                                                                 ‫اتفاق این بازه زمانی‪ ،‬هیچکدام از موارد‬  ‫سید ضیاءالدین می‌گوید «بعد از‬         ‫محکمۀانتظامیجلبوبهسخ ‌تترین‬            ‫هیچ سابقه نداشت که صب ‌حها از هم‬
‫مربیگری و همچنین مراقبت از منافع هر چند جمهوری اسلامی را حکومتی‬                                                          ‫نصف شب سوم اسفند با رضاخان‬                                                   ‫ملاقاتی کنیم‪ ...‬باری‪ ،‬بعد از سلام‬
                                                                                                    ‫یادشده نیست‪.‬‬         ‫در قزاقخانه نشسته بودیم که ناگهان‬                ‫مجازاتها خواهند رسید‪.‬‬       ‫و احوالپرسی‪ ،‬آقای مؤیدالاسلام‬
‫مالی و تجاری حاصل از انواع کسب تندرو و ایدئولوژیک م ‌یدانستند‪ ،‬اما‬               ‫طی این مدت کوتاه‪ ،‬دو ماجرای به‬          ‫سربازی وارد شد و به ایشان گفت‬         ‫مادۀ نهم ـ کاظم خان به سمت‬             ‫نگذاشت که من از سیاق صحبتی‬
                                                                                 ‫ظاهر نامرتبط اما در اصل مربوط به‬        ‫شاهزاده فرمانفرما م ‌یخواهند شما‬      ‫کماندانیشهرانتخابومعینم ‌یشود‬          ‫که با برادرم در میان داشت سبب‬
‫و کارهایش‪ ،‬همواره در کنار قدرت چنانکه باید و شاید از ماهیت مافیایی‬               ‫یکدیگر‪ ،‬بیش از هر موضوع دیگری‪،‬‬          ‫را ملاقات کنند‪ .‬رضاخان پرسید‪:‬‬         ‫و مأمور اجرای مواد فوق خواهد بود‪.‬‬      ‫این ملاقات را درک کنم‪ .‬گفت‪ :‬از بد‬
                                                                                 ‫بحرانب ‌یدرمانوبنیا ‌ن َک ِنفسا ِدعارض‬  ‫شاهزاده فرمانفرما؟ و فوراً از جا‬      ‫‪ 14‬جماد ‌یالثانی ‪1339‬‬
‫و تبهکارانه این حکومت مطلع نبودند‬        ‫حاکم بوده نه در برابر آن‪.‬‬               ‫بر جمهوری اسلامی را نمایش دادند‪.‬‬        ‫برخاست‪ .‬دیدم با احترامی که این‬        ‫رئیس دیویزیون قزاق‬                             ‫حادثه اینجا ب ‌هپناه آمد‌هایم!‬
                                                                                 ‫این دو ماجرا‪ ،‬یکی مصاحبه افشاگرانه‬      ‫مرد م ‌یخواهد به فرمانفرما بگذارد‬     ‫اعلیحضرت شهریاری و فرمانده‬             ‫گفتم‪ :‬چه حادثه‌ای؟ و با خنده‬
‫مشهورترین نمونه همراهی علی یا به آن اهمیت نم ‌یدادند‪ .‬تنها پس‬                    ‫محمد سرافراز (رئیس سابق و معزول‬         ‫باز نزدیک است کار خراب شود‪.‬‬           ‫کل قوا ـ رضا‬                           ‫و ب ‌هطور شوخی اضافه کردم‪ :‬شاید‬
                                                                                 ‫«صدا و سیما») با عبدالرضا داوری (از‬     ‫او را سر جایش نشاندم و به قزاق‬        ‫اسامی بازداشت‌شدگان به‌تدریج‬           ‫ب ‌همناسبت اراجیفی که مؤمنین در‬
‫دایی با قدرت در اسفند سال از ظهور ترامپ و بازگشت تدریجی‬                          ‫نزدیکان احمد ‌ینژاد) بود و دیگری‪،‬‬       ‫گفتم بگو چند دقیقه آنجا تشریف‬         ‫بر سر زبانها م ‌یچرخید‪ :‬محمدولی‬        ‫روز گذشته راجع به حملۀ قزاق به‬
                                                                                 ‫کنفرانس خبری افشاگرانه علی دایی‬         ‫داشته باشند‪ .‬رضاخان با تردید‬          ‫خان سپهسالار‪ ،‬شاهزاده عی ‌نالدوله‪،‬‬     ‫شهر انتشار داد‌هاند‪ ،‬نظمیه (شهربانی)‬
‫‪ ،۱۳۸۶‬زمانی که او مستقیم از بازها به سیاست آمریکا‪ ،‬با تلا ‌شهای‬                  ‫پس از برکنار ‌یاش از سرمربیگری‬          ‫نشست‪ .‬پس از تحقیق معلوم شد‬            ‫شیخ حسین یزدی‪ ،‬میرزا جوادخان‬           ‫متع ّرض شما هم شده باشد‪ .‬گفت‪:‬‬
                                                                                 ‫باشگاه سایپا‪ .‬همزمانی این دو حادثه‬      ‫که فرمانفرما بعد از ورود قزاقها به‬    ‫سعد ا لد و له ‪ ،‬عبد ا لحسین‌میر ز ا‬    ‫به! اراجیف کدام است؟ دیشب وارد‬
‫سوی عل ‌یآبادی معاون احمد ‌ینژاد روشنگرانهبخشیازاپوزیسیو ِننزدیک‬                 ‫رسان ‌های‪ ،‬هر چند اتفاقی است‪ ،‬اما‬       ‫شهر ب ‌هقصد پناهنده شدن به سفارت‬      ‫فرمانفرما و دو پسرش نصر ‌تالدوله و‬     ‫شده و بگیر‪ ،‬بگیر هم راه انداخت ‌هاند‪،‬‬
                                                                                 ‫هماهنگی محتوای آنها‪ ،‬نشانگر جنگ‬         ‫انگلیس از خان ‌هاش حرکت کرد‪ .‬ولی‬      ‫سالارلشکر‪،‬سها‌مالدوله‪،‬حشم ‌تالدوله‪،‬‬    ‫و شاید تا این ساعت عد‌های را هم‬
‫به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال به نومحافظ ‌هکارا ِن حزب جمهوریخواه‬               ‫قدرت در سطوح مختلف مافیای حاکم‬          ‫قزاقها جلویش را گرفته و توقیفش‬        ‫قوا ‌مالدوله‪ ،‬مجدالدوله‪ ،‬ممتازالدوله‪،‬‬  ‫گرفته باشند‪ ...‬باری‪ ،‬هر کدام یک‬
                                                                                 ‫و صد البته‪ ،‬عمق شگف ‌تآور فساد و‬        ‫کرد‌هاند‪ .‬او از مأمورین پرسیده که‬     ‫محتشم‌ا لسلطنه ‪ ،‬نصر ا لسلطنه ‪،‬‬        ‫پایۀ کرسی را گرفته مشغول صحبت‬
‫ایران منصوب شد‪ ،‬اتفاق افتاد‪ .‬او که بود که ماهیت «فرقه تبهکار» برای‬                ‫تبهکاری در جمهوری اسلامی است‪.‬‬          ‫صاح ‌بمنصب این عده کیست و آنها‬        ‫مشا و ر ا لسلطنه ‪ ،‬و ثو ق‌ا لسلطنه ‪،‬‬   ‫شدیم‪ .‬تلف ‌نها کار نم ‌یکرد‪ ،‬اگر هم‬
                                                                                 ‫مصاحبه داوری با سرافراز ‪ ،‬همراهی‬        ‫گفت ‌هاند رضاخان میرپنج‪ .‬دیدم که‬      ‫لسا ‌نالملک‪،‬ممتازالملک‪،‬مدیرالملک‪،‬‬      ‫کار م ‌یکرد مصلحت نبود با این وسیله‬
‫پیش از انتصابش به این ِس َمت‪ ،‬گفته هیأتحاکمهایالات‌متحدهروشنشد‪.‬‬                  ‫تلفنی شهرزاد میرقل ‌یخان (بازرس‬         ‫با این شخص از قدیم آشنایی دارد‬        ‫یمی ‌نالملک‪ ،‬سردار معتضد‪ ،‬سردار‬        ‫خبر تحصیل کنیم‪ .‬تا ظهر دندان روی‬
                                                                                 ‫فرار ِی «صدا و سیما» و نماینده جدید‬     ‫و ب ‌هقصد ملاقاتش به قزاقخانه آمده‪.‬‬   ‫رشید‪ ،‬سردار معظم‪ ،‬امیرنظام‬             ‫جگر گذاشته و با ب ‌یخبری ساختیم‪.‬‬
‫بود که‪«:‬هر کس که لاب ‌یاش قو ‌یتر پس از این ماجرا‪ ،‬بازوهای مختلف این‬             ‫الله در خاورمیانه!) را هم با خود‬        ‫آن شب اگر م ‌یگذاشتم ملاقاتی میان‬     ‫همدانی‪ ،‬سیدحسن مدرس‪ ،‬سید‬               ‫بعد از ظهر نوکرها را برای تحصیل‬
                                                                                 ‫داشت‪ .‬دونوازی شهرزاد و محمد بعلاوه‬      ‫این دو آشنا صورت گیرد کار ب ‌هطور‬     ‫محمد تدین‪ ،‬شیخ محمدحسین‬                ‫خبر بیرون فرستادیم‪ .‬اخباری که‬
‫باشد‪ ،‬سرمربی تیم ملی خواهد شد»‪ ،‬فرقه در سراسر عالم‪ ،‬تروریستی اعلام‬               ‫ت ‌کمضرا ‌بهای عبدالرضا‪ ،‬بیشتر از‬       ‫قطع خراب می‌شد زیرا می‌دیدم‬           ‫استرآبادی‪ ،‬سید محمد استامبولچی‪،‬‬        ‫نوکرها م ‌یآوردند توقیف عد‌های از‬
                                                                                 ‫اینکه آهنگی حماسی یا سوگوارانه‬          ‫رضاخان بیش از حد برای فرمانفرما‬       ‫حاج محمدتقی بنکدار‪ ،‬میرزایانس‬          ‫رجال و سران آزادیخواه بود‪ ،‬و چون‬
‫پس از کسب شغل سرمربیگری تیم شدند و زیر ساطور تحریم قرار گرفتند‪.‬‬                  ‫را به شنونده القا کند‪ ،‬نغم ‌های پوچ و‬   ‫اهمیت قائل است و اتصالا از جایش‬       ‫وکیل ارامنه‪ ،‬محمدقلی سهرا ‌بزاده‬       ‫عد‌های ک ّل ‌هگنده میان آنها بود‪ ،‬باور‬
                                                                                 ‫جفنگ از شرایط ناهنجار کشور را به‬        ‫بلند م ‌یشود که او را احضار کند‪»...‬‬                                          ‫کردن این اخبار زور م ‌یبرد‪ ...‬در حدود‬
‫ملی‪ ،‬در برنامه نود گفت که‪« :‬من با هر گونه افشاگری و مچگیری که‬                    ‫گوش مخاطب رساند‪ .‬برای درک میزان‬                                                                 ‫و جمعی دیگر‪.‬‬         ‫چهار بعدازظهر‪ ،‬میرزا مهدی مباشر‬
                                                                                 ‫پوچی این مصاحبه‪ ،‬اگر اعصاب قوی و‬        ‫« ادامه دارد»‬                         ‫مستوفی م ‌ینویسد‪« :‬این حب ‌سها‬         ‫ما از راه رسید‪ .‬یک مشت اخباری که‬
‫خدا لابی کردم»‪ .‬از آنجا که‪ ،‬لابیگران آلودگا ِن بریده یا مطرود فرقه تبهکار‬                                                                                      ‫ب ‌هامر کیست‪ ،‬عجالتاً کسی از آن اطلاع‬  ‫راجع به توقیف اشخاص و از این سر‬
                                                                                                                                                                                                      ‫و آن سر جم ‌عآوری کرده بود تحویل‬
‫در تمام دنیا از دغلکارترین موجودات علیه این مافیای پلید انجام دهند‪ ،‬خواه‬                                                                                                                              ‫داد ولی مستند این اخبار هم همان‬

‫روزگارند‪ ،‬بعید است که هیچ آدم ناخواه حکم می ‌خهای ذخیر‌های را دارند‬                                                                                                                                            ‫شنید‌ههای بازاری بود‪»...‬‬
                                                                                                                                                                                                      ‫در تهران‪ ،‬نام دو تن به‌عنوان‬
‫هوشیاری‪ ،‬بتواند به گوینده دو جمله که به وقت مقتضی به تابوت جمهوری‬                                                                                                                                     ‫سرکردگان کودتا بر سر زبانها بود‪:‬‬
                                                                                                                                                                                                       ‫سید ضیاءالدین و رضاخان میرپنج‪.‬‬
‫بالا– حالا هر که باشد‪ -‬اعتماد کند‪ .‬اسلامیکوبیدهخواهندشد‪.‬تاآنزمان‪،‬‬                                                                                                                                     ‫سید ضیا‌ءالدین برای مردم نامی‬
‫از اینها گذشته‪ ،‬به نظر شما‪ ،‬مدع ِی روشن است که رفتار جامعه جهانی با‬                                                                                                                                   ‫آشنا بود اما نام رضاخان را کسی‬
                                                                                                                                                                                                      ‫تا آن روز نشنیده بود و هنگامی که‬
‫لاب ‌یکردن با خدا‪ ،‬مخاطبش را چه گانگسترهای این شرکت سهامی‪ ،‬به‬                                                                                                                                         ‫اهل شهر‪ ،‬اعلامی ‌های را که ب ‌هامضای‬
                                                                                                                                                                                                      ‫او بر دیوارها چسبانده شده بود‬
‫هیچ روی نباید مثل مراوده با یک‬           ‫فرض کرده است؟!‬                                                                                                                                               ‫م ‌یخواندند ب ‌هحالت استفهام یکدیگر‬

‫چون نیک بنگریم‪ ،‬تمام این حکومت طبیعی و محترم در دنیای‬

‫افشاگر ‌یها و م ‌چگیر ‌یها زمانی اتفاق متمدنباشد‪.‬روشنگریدربابسرشت‬

‫افتاده که فرد افشاگر از بازی قدرت و جنایتکار و اصلاح‌ناپذیر جمهوری‬

‫کسب منفعت دور مانده است‪ .‬معمولا اسلامی و مماشا ‌تزدایی از رفتارهای‬

‫سابقه چنین افراد هم چندان چنگی جامعه جهانی نسبت به این حکومت‪،‬‬

‫به دل نم ‌یزند‪ .‬محمد سرافراز‪ ،‬خود در همه عرص ‌هها و به هر زبانی‪ ،‬وظیفه‬

‫مجرمی بین‌المللی و تحت تعقیب همگی براندازان از هر سلیقه و مسلک‬

‫است‪ .‬شهرزاد میرقلی‌خان هم‪ ،‬به سیاسی است‪.‬‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17