Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۱۹ (دوره جديد
P. 12
صفحه - Page 12 - 12شماره ۱۶۸۵
جمعه ۲۱تا پنجشنبه ۲۷تیر ماه 139۸خورشیدی
تأملاتبهنگام؛پدیدآمدناز«هیچ»وبینشآخرالزمانی دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران ()۱۲۷
= بیشتر آ نچه نظم و احمد احـرار ( کیهان لندن شماره ) ۱۳۰۸
ساختارهای کنونی حاکم بر
دانشمندان انگلیسی بر گهایی از قدیم یترین نسخه قرآن را که در اختیار رفقا را اصلا درستکار و وطنپرست را منظور ندارم و مراجعت من غیر دربارۀ علل ناکامی دولت صدروزه،
کتابخانه بیرمنگام است به کمتر از بیست سال پس از درگذشت پیامبر اسلام جوامع پیشرو امروز را شکل داده، میدانستم و از صمیمیتشان هم از این که در این موقع برای ایران سید ضیاءالدین خود روایت دیگری
اطمینان داشتم .این خودش خیلی اغتشاشاتی تولید کند ثمری نخواهد
نسبت م یدهند بعلاوهیتقریباهرچهدرعرص هی بهدست میدهد.
مهم بود. داشت». حسن مقدم ،نویسندۀ نمایشنامۀ
جایگزینی اندیش هی رومی -یونانی شد. مردمانی به عرصه رسیدند که فرهنگی علم و فناوری نصیب نوع بشر ک مکم (به قول فرانسو یها) یخی معر و ف « جعفر خا ن ا ز فر نگ
سلط هی همه جانبه دستگاه کلیسا یکسر متفاوت با باقی همسایگانشان =آیا بین قدیم یها یک نفر هم پیدا که در ابتدا میان ما بود شکسته شد برگشته» ،راوی این روایت است.
بر هم هی امور ،نه تنها اجازهی چون داشتند .تمدنی که این مردم بنیان شدهاست،ریشهدرنگرشیونانی و داخل بحثهای مهمتری شدیم. او ،بههنگامی که سید ضیاءالدین
و چرا در مضامین کتاب مقدس را نهادند ،هر چند در جغرافیایی وسی عتر نم یشد که بتواند... من شنیده بودم که سید ضیاءالدین پس از معزول شدن به اروپا رفت و
نم یداد بلکه حتی ترجمه این کتاب از یونان امروز منتشر شد ولی در نسبتبهطبیعتدارد.ایننگرش دچار یک نقص طبیعی است که مانع در مونترو «سویس» اقامت گزید ،با
را به زبا نهای دیگر ممنوع کرده بود. تاری خنگار یها به تمدن یونان باستان ـ ابداً ،ابداً .تمام قدیم یها ب هکلی از فصاحت زبان او م یشود .ولی دیدم وی دیدار کرده و شرح آن را چنین
صاحبان دکان الاهیات ،محتوای کتاب مشهوراست.شایدمهمترینتفاوتاین هر چند نواقص فراوانی دارد ،اما بیمصرف و مهم لاند .من تا روزی که برعکس ،با متانت و روانی حرف
مقدس را حقیقت مطلق و پرسش مردمان با باقی باشندگان سرزمی نهای که آنها را حبس نکرده بودم نفهمیده م یزند .فقط وقتی که عصبانی م یشد آورده است:
ناپذیر فرض کرده و با چماق تکفیر و اطرافشان ،در رهیافتی بود که به تا به امروز ،دستاوردهایش بارها بودم تا چه اندازه مهمل و پوچ و قدری زبانش م یگرفت و تکلم برایش در اواخر ماه دسامبر گذشته که
تفتیشعقاید،هرگونهدگراندیشیرادر از سویس م یگذشتم چند روزی در
میادین شهرها و دهات ،بسته به تیرک طبیعت داشتند. بیش از کاست یهایش بوده است. ب یعرضه هستند. دشوار میشد. لوزان ماندم .چون میدانستم آقای
مجازات و زبان بریده ،میان هیم ههای وجه تمایز نگاه یونانی به طبیعت، هرچند که من دارای هیچ اهمیت سید ضیاءالدین نزدیک آنجا در
هیزم،بهآتشخشمالهی،م یسوختند. در این بود که یونانیان عهد باستان، = وجه تمایز نگاه یونانی به =اگر ب یسواد و مهمل باشند ،اقلا سیاسی نبودم و سابقهای هم با او مونترو منزل دارد ،خواستم ملاقاتی
نزد ارباب دین در این دوران ،ارادهی برخلاف باقی اهالی تمدنهای طبیعت ،در این بود که یونانیان نداشتم ،ولی ب هطوری که حس کردم، از او بکنم .جویای آدرسش شدم ،ولی
قادر متعال نه تنها آفرینش از هیچ را معاصرشان ،به « َخلق از عدم» ،باور بعضی از آنها باتجربه هستند. در مکالم های که با هم داشتیم سید هیچکس آن را نمیدانست .عاقبت
ممکن م ینمود بلکه این دنیای برآمده نداشتند؛ یعنی عقلشان قبول نم یکرد عهد باستان ،برخلاف باقی اهالی ضیاءالدین عقاید و افکار و شرح از ادارۀ پلیس پرسیدم .گفتند «بله،
از هیچ را به سوی آخرالزمان راهبر بود. که از «هیچ» ،چیزی به وجود بیاید .این ـ خیر ،خیر .تجربه هم ندارند. کودتا و زمامداری خود را برای من روحانینام ایرانی در فلان مهمانخانه
مفاسد حاصل از چنین باوری ،به مرور ناباوری به آفرینش از هیچ ،آغازگر نگاه تمد نهای معاصرشان ،به « َخلق جوانها خبط بزرگی میکنند که تا اندازهای آزادانه نقل کرد .برای این مونترو منزل دارد ».به آن مهمانخانه
آنچنان جوامع اروپایی و کلیسای حاکم اینها را داخل آدم فرض میکنند که اظهارات او را واضح برای شما بیان تلفن کردم .آقای روحانی پای تلفن
برآنهارادربرگرفتکهمغر بزمینراتا فلسفی آنان به جهان شد. از عدم» ،باور نداشتند؛ یعنی و با اهمیت م یدانند ،و به خویشتن کرده باشم ،این مکالمه را به طرز آمد .معلوم بود که انتظار فارسی
لب هیپرتگاهفناپیشبرد.درهمینایام، نخستین فیلسوفان یونان ،در قرن شکدار و ظنین هستند .امروز سؤال و جواب ،بدون این که شخصاً شنیدن نداشت .گفتم« :من یک نفر
نخست ضرباهنگ ُسم ستوران مغول و ششم پیش از میلاد مسیح در شهر عقلشان قبول نمیکرد که از هرکدام از جوانهای تحصیلکردۀ ایران اظهار عقیدهای بکنم ،ذیلا م ینگارم. ایرانی هستم ،تازه از ایران آمدهام و
سپسصدایچکم ههایین یچر یهای «ملطیه» ( )Miletusواقع در آسیای را که در نظر بگیریم ،از تمام اینها، میل دارم حضرتعالی را ملاقات کنم».
عثمانی ،بیرون دروازههای اروپا شنیده صغیر ظهور کردند .اولین آنها ،تالس «هیچ» ،چیزی به وجود بیاید .این برای وزارت و حکومت و همه کارها =علتحقیقیسقوطکابینهچهبود؟ جواب داد« :همین امروز بفرمایید،
شد و نخبگان این بخش عال َم را از خواب ( )Thales Θαλῆςنامی بود هوشمند
گران آخرالزمان یشان پراند .بازگشت به و تاجرمسلک که هم راه ثروتمند شدن ناباوریبهآفرینشازهیچ،آغازگر صدمرتبه بیشتر لیاقت دارند. ـ این بود که رضاخان را از من منتظر شما هستم».
اندیش ههای ماقبل مسیحی و ستایش رانیکم یدانستوهمدرعلوممحدود ترساندند .او هم با شاه بعضی من هم سوار ترن شدم ،عصر به
از نگرش یونانی -رومی به طبیعت ،به زمان هاشسرآمدبود.حداقل،دوقضی هی نگاه فلسفی آنان به جهان شد. =بعضی اقدامات شما را هم به صحبتها کرد که بهگوش من مونترو رسیدم .چنانکه میدانید
مرور الاهیات دستوری را از عرص هی مهم هندس هی اقلیدوسی کشف تالس رسید .من رضاخان را دیدم و به او مونترو شهر کوچک خیلی قشنگی
عمومی زیست انسان غربی بیرون و هستند یا به بیان بهتر ،به نام او در یوسف مصدقی -کتاب مقدس عوامفریبی تعبیر کردند مثل منع ثابت کردم که خیالاتی که دربارۀ است در کنار دریاچه لمان و تا لوزان
در ساختما نهای کلیسا محبوس کرد. تاریخ علم ثبت شدهاند .همچنین او ( ،)THE HOLY BIBLEدر میان او به من نسبت میدهند صحت نیم ساعت راه است .مهمانخانهای
جهان اسلام هم در همین ایام بود که برای نخستین بار زمان وقوع متوندینیرایج،ازحیثرابطهبامفهوم استعمال الکل. ندارد ،ولی در حالتی که اعتماد که به من نشانی داده بودند جایی
گرفتاریمشابهیداشتوپسازدورهی یک کسوف را به دقت پیشبینی «زمان»،جایگاهییگانهدارد.اینکتاب، یکی از مهمترین همکارانم از من کوچک و ساکت ولی تمیز و قشنگ
کوتاهی از شکوفایی ،گرفتار جزمیت کرد و موجب شگفتی همشهریانش با شروع زمان و خلقت جهان ،در ـ منع الکل نتیجۀ تعصب ب یموردی سلب شده بود ،دیگر نمیتوانستم بود .از دربان آقای روحانی را
پسی نزمانی شد .قدری که گذشت، شد .مشهور است که به مدد دانشی «س ْفر پیدایش(تکوین)» ()Genesis نبود .این یک مسأله بهداشت عمومی کار بکنم و فوراً استعفا کردم .شاه خواستم .گفت« :قالیفروش ایرانی
مهاجمین آسیای مرکزی و مغولان هم که اندوخته بود ،با مطالع هی اوضاع و آغاز م یشود و با پی شبینی حوادث است که پیغمبر ما قبل از همه و بهتر استعفا را قبول نکرد .رضاخان هم را میخواهید؟» فهمیدم که آنجا
از رخوت مسلمانان استفاده کردند و احوال َج ّوی ،میزان محصول زیتون آخرالزمان ( )Apocalypseو پایان از همه درک فرموده است .و امروز که صمیمیت من برایش ثابت ایشان را میشناسند .گفتم« :بله».
تسمهاز ُگردهیمسلمینبخ تبرگشته کشاورزان ولایتش را برای سال آینده جهان در «کتاب مکاشفه» (Book میبینیم که یکی از متمدنترین شده بود ،بهقدری اصرار در ماندن کارت خود را به خدمتکار دادم .بعد
کشیدند .فلاکت حاصل از این اوضاع، محاسبه کرد و به مدد همین اطلاع، )of Revelationپایان م ییابد .از دولتهای دنیا یعنی آمریکا در این من کرد که عاقبت استعفا را پس از یک دقیقه مرا به اتاق پذیرایی
بجایآنکهمسلمانانراازخوابجزمیت انحصار تمام کارگاههای روغ نکشی نگاه مؤمنان به این کتاب ،هر چه میان موضوع همین تصمیم را گرفته است. گرفتم .ولی دیدم که دیگر مثل
بپراند ،این خواب را سنگی نتر کرد .در در منطق هی محل زندگ یاش را ،پیش این دو ماجرا رخ داده و م یدهد ،برای سابق نمیشود کار کرد و دومرتبه هدایت کرد.
انتهایایندوران،باگسترششیع هگری از فصل محصول ،به ارزا نترین قیمت آزمایش و آمادگی آدمیان برای اتفاقات =بعضی از تصمیمات دیگر را که ذهن شاه و رضاخان مشوب شده در آن اتاق غیر از جوانی که
در دنیای اسلام به ویژه در سرزمین ممکن ،به دست آورد و از این راه ثروت است .این بود که یک هفته بعد نزدیک بخاری نشسته بود و روزنامه
ایران ،این خوا ِب گران ،بیش از پیش آخرالزمان است. ب هنام حفظ ملیت اتخاذ میکردید ،از مجدداً استعفا کردم و حرکت کردم. میخواند کسی دیگر نبود .این
به هذیا نهای آخرالزمانی آلوده شد. سرشاری کسب کرد. الف) گفت :بشو؛ پس شد! شخص لباس سادهای پوشیده بود
بنا به روایت غالب در تاریخ فلسفه، سه آی هی نخستین « ِسفر پیدایش»، دیدگاه سلب آزادی تنقید میکردند. =در تهران بعض یها میگفتند که و مختصر ریش سیاهی داشت و
تکمله تالسنخستینانسانیاستکهبهدنبال نخستینکتاباز«عهدعتیق»(OLD بی شباهت به یک تاجر هندی
بیشترآنچهنظموساختارهایکنونی عنصر اصلی حیات (به یونانی آرخه )TESTAMENTکتاب مقدس، مثلا به دارالمجانین فرستادن مدیر وزیر جنگ با شما دشمن شده بود و نبود .اگرچه اول دفعه بود که سید
حاکم بر جوامع پیشرو امروز را شکل )ἀρχήبود و در نهایت به این نتیجه چنین است .۱«:در ابتدا ،خدا آسما نها را ملاقات میکردم ،ولی چون
داده ،بعلاوهی تقریبا هر چه در عرص هی رسید که همه چیز از آب به وجود آمده و زمی ن را آفرید .۲ .و زمی ن ته ی و بایر گل زرد و برداشتن لوایح فرانسوی مستقیم ًا شما را مجبور به استعفا کرد. عکسهای او را در تهران دیده بودم
علموفناورینصیبنوعبشرشدهاست، است .بر اساس همین سوابق ،مورخین بود و تاریک ی بر رو ی لُ ّج ه و رو ح خدا فوراً او را شناختم .تواضع کردیم،
ریشهدرنگرشیونانینسبتبهطبیعت تاریخ علم و همچنین تاری خنویسان سط حآ بهارافروگرفت.۳.وخداگف ت: از دکانها ...هرچند این مسأله اخیر ـ این مسأله هیچ صحت ندارد .تا دست دادیم و نشستیم .من خودم را
دارد .این نگرش هر چند نواقص فراوانی فلسفه ،تالس را پدر علم و همچنین «روشنای ی بشود ».و روشنای ی شد». آخر میان رضاخان و من خوب بود. معرفی کردم .از اوضاع ایران پرسید.
دارد ،اما تا به امروز ،دستاوردهایش بارها پندار خداوند آفرینندهی ب ینیاز از جزئی و ب یاهمیت است ،ولی اسباب حتی در موقع حرکت من ،همه جور ولی دیدم که از من اطلاعاتش
نخستین فیلسوف لقب دادهاند. وسیله ،از دین یهود به اسلام سرایت همراهی کرد ،و اگر او نبود شاید من خیلی بیشتر است .قدری از مسائل
بیش از کاست یهایش بوده است. اما تفاوت تالس با عموم اهل زمان هاش کرده و در عبارت « ُک ْن َف َیکو ُن» به نارضایتی خارج یهای تهران شده بود. از ایران بهسلامت خارج نمیشدم. عمومی صحبت کردیم .بعد از آن از
در مقابل ،رقیب اصلی جهانبینی چهبودکهاوراچنینمرتب هایبخشید؟ معنای «باش .پس موجود م یشود»، بعد از حرکتم هم از دوستانم حمایت مشغولیات کنونی و خیالات آیندۀ
یونانی (غربی) ،باورمندان به «خلقت پاسخ این است که تالس مشاهدهگری در هشت آیه از آیات سورههای مخصوص ًا فرانسویها که این اقدامات کرد .اگرنه ،آن آقایانی که من حبس ایشان پرسیدم .گفت« :از وقتی که
از َع َدم» و هواداران گفتمانهای توانا بود که به پیدا آمدن موجودات از مختلف قرآن ،متجلی شده است. من به سویس آمدهام ،در همین
آخرالزمانی هستند .طی یکصد سال هیچ ،باور نداشت بنابراین از آنچه در مشهورترین این آیات ،آی هی ۸۲از را نسبت به خود غیر دوستانه تصور کرده بودم پوستشان را م یکندند. گوشه بهتنهایی زندگی میکنم و
گذشته ،بسیاری از منتقدین مدرنیته، اطرافش م یدیدَ ،سر َسری نم یگذشت. سورهی (۳۶یاسین) است « :إنَّ َما أَ ْم ُر ُه ماهها میگذرد که یک نفر ایرانی
از هذیا نهای آخرالزمانی برای ترویج به علاوه ،او برخلاف بسیاری از إ َذا أَ َرا َد َش ْی ًئا أَ ْن یَ ُقو َل لَ ُه ُک ْن َف َی ُکو ُن م یکردند. =آیا راست است که م یخواستید ندیدهام .ولی از ایران روزنامه و کاغذ
غر بستیزی کمک گرفت هاند .نمون های همعصرانش به شناختن آنچه به چشم »« چون به چیزى اراده فرماید ،کارش زیاد از دوستان میرسد .اوقات روز
ملموس و متأخر از این غر بستیزی م یدید علاقمندتر بود تا نسبت دادن این بس که مىگوید« :باش»؛ پس ـ در این مسأله و در خیلی از تمام این اشخاص را بکشید؟ را طوری ترتیب دادهام که قسمتی
پسی نزمانی ،به عرصه رسیدن خمینی پدیدههای قابل مشاهده به امور موهوم [بىدرن گ] موجود مىشود(».ترجمه: مسائل دیگر حکم من عیناً اجرا از آن را صرف نوشتن ،قسمت دیگر
و تبهکاران موعودگرای اطرافش در و شناساییناپذیر .تالس به همین نشده است .بعضی اوقات اشخاصی ـ من قصد قتل آنها را نداشتم .این را صرف خواندن روزنامه و کتاب
ایران بود .به همین سیاق ،غر بستیزی سبب مشاهداتش را ثبت م یکرد و با محمدمهدی فولاوند) که مأمور اجرای احکام بودند از روی اشخاص مقصر بودند .من م یخواستم و قسمتی را هم صرف گردش
بیمارگون هی موجوداتی چون احمد بررسی دیدههای ضب طشدهاش ،قوانین در انتهای «کتاب مکاشفه» ،آخرین نفهمیدگی یا برای خودنمایی یا ب ه که آنها قانونی محاکمه شوند و هر میکنم ».پرسیدم چه مینویسد.
فردید و فرزند َخلَ فاش جلال آ لاحمد، طبیعت را کشف م یکرد .کشف این کتاب از «عهد جدید»( NEW هر علت دیگر ،از اختیاراتی که به آنها مجازاتی که محکمه معین میکند گفت« :کتابی تألیف کردهام .و اگر
ریشه در همدلی آنها با پندارهای قوانین موجب افزایش دانایی او م یشد )TESTAMENTکتابمقدس،نیز داده میشد تجاوز میکردند .و این روزی این کتاب را بهطبع برسانم
آخرالزمانی حاکم بر شیع هگری و نفرت و به مدد دانش حاصل از تجربه و چنین آمده است .۱۲«:و اینک ،به زودی تقصیر من نبود .زیرا که نم یتوانستم دربارۀ آنها اجرا شود. ایرانیان خواهند دید که من برای
آنها از نگرش یونانی به طبیعت ،داشت. مشاهده ،بیشترین سود و کمترین ضرر م یآیم و اجرت من با من است تا هر همه چیز را شخصاً تفتیش کنم .من خدمت به مملکت چه کردهام،
چون نیک بنگریم ،بخش عظیمی از را کسب م یکرد .از زمان تالس تا ظهور کسی را بحسب اعمالش جزا دهم.۱۳. روزی شانزده ساعت کار میکردم =از ایراداتی که به شما م یگرفتند چهها میخواستم بکنم ،و چهها
شرایط مصیب تبار و و هولناک کنونی مسیحیت ،نگرش یونانی ،به مرور بر من الف و یاء و ابتدا و انتها و ا ّول و آخر و شخصاً به تمام کارهای دولتی
در ایران ،ریشه در همین هذیا نهای جغرافیایاطرافشغالبشدوبرایچند هستم ».این پندار نیز در قرآن به اشکال رسیدگی میکردم ولی باجود این یکی این بود که ظاهراً خود را ملی که نگذاشتند بکنم»...
قرنبراحوالواندیش هیاهلمغربعالَم گوناگون بازتاب یافته که شبی هترین آن به هر چیز جزئی نمیتوانستم برسم. سید ضیاءالدین با کمال سادگی
پسی نزمانی دارد. حکومت کرد و به برکت آن ،آثار سترگی در آی هی سوم سوره (۵۷الحدید) است: مثلا در موضوع لوایح ،من گفته بودم نشان میدادید و باطن ًا با کمک و بدون هیچ وقار رئیسالوزرامآبی
بیست و شش قرن پس از نخستین در هنر و فرهنگ غرب پدید آمد. « ُه َو ا ْلَ َّو ُل َوا ْلخ ُر َوال َّظاه ُر َوالْ َباط ُن که هر دکانداری را مجبور کنند که صحبت میکرد ،و هیچ کدام از
فیلسوفان یونان ،هنوز هم یکی از ج) خوا ِب گران و هذیانهای َو ُه َو ب ُکل َش ْی ٍء َعلی ٌم»«اوست اول پهلوی لوحۀ فرانسوی یک لوحۀ انگلیس یها کار م یکردید. احتراماتی را که من نسبت به او
کارآمدترین ملا کها برای تشخیص و آخر و ظاهر و باطن و او به هر فارسی هم بگذارد ،و این را منطقی از طرف خود واجب میدانستم
میزان عقلانیت آدمیان ،ارزیابی باور آخرالزمانی چیزى داناست» (ترجمه :فولاوند). و معقول م یدانم که در مملکتی که ـ اشخاصی که از حقیقت اطلاع قبول نمیکرد .بعد از صرف چای،
آنها به امکان آفرینش از هیچ است. از زمان پذیرش مسیحیت به عنوان اینکه صاحب این صفح هکلید در زبان رسمی آن فارسی است اقلا این ندارند شاید این طور تصور کنند. با هم بیرون رفتیم و قدری کنار
بدون تعارف ،باورمندان به چنین دین رسمی در امپراتوری روم شرقی شروع این ُجستار از کتب مقدس ادیان اثر ملی را از دست ندهیم .ولی از قرار ولی اگر بدانند که تا پانزده روز بعد دریاچه قدم زدیم .دیدم که ب هتعقیب
امکانی ،همواره مستعد دیدن چهرهی تا پایان قرون وسطا ،نگرش یونانی سامیشاهدمثالآورده،نهازبابتَ َی ُّمن معلوم بعضی از آنها صاحب دکانها را از کودتا هنوز دولت انگلیس کابینۀ صحب تهایی که پیش آمد ،بیمیل
هر شیادی بر سطح کرهی ماه ،هستند. به جهان ،حتی در زادگاه خود نیز به و تبرک است و نه بابت اظهار فضل یا مجبور کردهاند که لوایح فرانسویشان مرا ب هرسمیت نمیشناخت ،آن وقت نیست .شاید مدتی بود که فارسی
فراموشیسپردهشد.جها نبینیجاری خودآزاری .اشاره به آیات یادشده ،تنها حرف نزده بود و بدش نم یآمد قدری
در کتاب مقدس ،در تمام عال َم مسیحی، برای روشن کردن این موضوع است را هم اصلا بردارند. این حرف را نخواهند زد.
که دین اسلام با الهام از آیین یهود و ...اینها که اهمیت ندارد .من از این مسائل سخن براند.
مسیح ،براینباوربناشدهکهتنهاعامل کارهای مهمی شروع کرده بودم. = پس چطور شد که سرانجام پرسیدم« :در تهران روزی جراید
بودن این جهان و خلقت عالَم ،ارادهی حیف که نگذاشتند .اگرنه بعد از نوشتند که به بغداد آمدهاید ،روز
ب یواسطهوب ینیازازوسیل هیاللهمدینه اندکزمانی ایران آباد میشد .ولی کابینه را شناختند؟ دیگر در کشمیر هستید .آیا خیال
(رونوشت صحرانشین و سادهسازی باوجود این که سه ماه بیشتر سر مراجعت به ایران را ندارید؟» گفت:
کار نبودم باز بیش از آنهایی که ـ انگلیسیهای تهران باعث شدند. «تا این اوضاع دوام دارد ،من از ایران
شدهی «یهوه») است. قبل از من آمدهاند کار کردم .یکی آنها میدانستند که برضد انگلیس ناامیدم .حالا رفتن من به ایران چه
این پندار ،ریشه در باوری قدی متر از دوستان نوشته بود« :قهوهچی هم من قصدی نداشتم .دشمنی با فایده دارد؟ من که منافع شخصی
دارد که پدید آمدن موجودات از خیابان ناصریه و درشک هچیای که انگلیس را من همیشه برای ایران
«هیچ» را ممکن م یداند .این باور که از لال هزار عبور م یکند میگوید باز خطرناک و مضر دانستهام .بدون
زیربنای هرگونه اعتقاد به معجزه و خدا پدر سید را بیامرزد .اقلا دو تا این که خود را تسلیم آنها بکنم تا
َخرق عادت است ،همچنان جایگاهی خیابان صاف کرد و چندتا چراغ در اندازهای هم ،...ولی آیا این را م یتوان
محکم در ناخودآگاه جمعی و زیست شهر یادگار گذاشت ».این خود برای انگلی سپرستی نامید؟ از این گذشته،
اجتماعی مسلمین از جمله بیشین هی اگر من برای انگلیس یها کار م یکردم
من یک دلگرمی بزرگی است. چرا بزرگترین دوستان آنها را به
ایرانیان دارد. همه م یدانند که من برای خودم
ب) اندیش هی یونانی ،ناباور به کار نمیکردم و جز نفع ایران چیزی حبس انداختم؟
در نظر نداشتم .حیف که نگذاشتند...
پدید آمدن از هیچ موفق نشدن کابینۀ من ترقی ایران را =ایراد دیگری طرفدارانتان از شما
در چند قرنی که میان تدوین «عهد سالها ب هتأخیر انداخت .در آن موقع
عتیق» و «عهد جدید» فاصله افتاد. ایرانیها این حقیقت را نفهمیدند. میگیرند ،میگویند :اغلب وزرایی که
در اطراف مدیترانه و آسیای صغیر، بعدها خواهند فهمید و تأسف
انتخاب کردید ،ب یعرضه بودند.
خواهند خورد.
ک مکم غروب شده بود .م یخواستم ـ اعتراف میکنم که تا اندازهای
خداحافظی کنم و به لوزان بازگردم. این ایراد صحیح است ،ولی چه بکنم.
ولی سید نگذاشت و مرا برای شام نگاه کسی دیگر نداشتم .البته اشخاص
داشت .باز مدتی با هم از این قبیل جدیتر و فعالتر در ایران بودند ،ولی
صحب تها کردیم « ...ادامه دارد» بدبختانه به آنها اعتماد نداشتم .این