Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و ششم ـ شماره ۲۲۵ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪۱۶۹۱‬‬
                                                                                                                                                                                                                 ‫جمعه ‪ ۱‬تا پنجشنبه‪ ۷‬شهریورماه ‪139۸‬خورشیدی‬

‫تأملات بهنگام؛ در باب «وسعت استفرا ِغ»‬                                                                                                                            ‫دوقرنفرازونشیبمطبوعاتدرایران(‪)۱۳۳‬‬
        ‫دو قاض ‌یالقضا ِت تبهکار‬
                                                                                                                                                                  ‫احمد احـرار‬                                    ‫( کیهان لندن شماره ‪) ۱۳۱۴‬‬

‫مشهورترین آقازادگان پس از انقلاب کذایی‬                  ‫(تولد‪ ،‬نَ َسب‪ ،‬ازدواج‪ ،‬طلاق‪ ،‬ارث‪ ،‬وصیت و…)‬           ‫= از زمان رضاشاه که دست‬                              ‫این شد که دولت جواب یادداش ‌تهای دولت‬          ‫‪ ...‬خوشتاریا از این مرحله هم مأیوس شد‬
‫‪ ۱۳۵۷‬هستند‪ .‬میان تمام پسرا ِن ُگلکا ِر میرزا‬            ‫تا آموزش و پرورش؛ از قضاوت‪ ،‬اجرای حدود‬               ‫آخوندها از زندگی مردم کوتاه شد‬                       ‫انگلیس را نیز هر طوری که صلاح م ‌یداند‬         ‫و به فرانسویها برای فروش مراجعه کرد‪ .‬آنها‬
‫هاشم‪ ،‬تنها یکی به کسوت آخوندی در آمد و‬                  ‫و احکام تا ادار‌هی اوقاف و ثبت املاک و اموال؛‬        ‫تا وقوع انقلاب نکبت‌بار ‪،۱۳۵۷‬‬                        ‫تهیه و ارسال دارد و چون مذاکرات طولانی‬         ‫نیز به وزیر خارجه ایران مراجعه کرده همین‬
                                                        ‫همگی امور زندگی مردم ایران‪ ،‬گرفتار چنگال‬             ‫آخوندجماعت از نظر وضع معاش به‬                        ‫شده بود جلسه علنی تشکیل نگردید و این‬           ‫جواب را شنیدند و صرف نظر از خرید آن‬
            ‫شد شیخ صادق آملی لاریجانی‪.‬‬                                                                       ‫دو دست ‌هی اصلی تقسیم م ‌یشدند‪.‬‬                                                                     ‫کردند تا بالاخره خوشتاریا به انگلی ‌سها‬
‫آخوند شهریه‌بگیر هر چند همواره مجیز‬                                             ‫آخوندجماعت بود‪.‬‬              ‫آنهایی که شهریه می‌گرفتند و‬                                ‫مذاکرات در آن جلسه مطرح نشد‪.‬‬             ‫متوسل شد‪ .‬لردکرزن مراسل ‌های به وزارت‬
‫مرجع شهری ‌هبده را م ‌یگوید اما بنا به طبیعت‬            ‫ایام خوش ارباب عمامه اما با به عرصه رسیدن‬                                                                 ‫پس از آن که امتیاز نفت شمال در مجلس‬            ‫خارجه ایران نوشت‪ ،‬همین جواب را شنیده‬
‫پست و ذات حریص حرف ‌هاش‪ ،‬انبان عقده و‬                   ‫رضاشاه پهلوی به پایان رسید‪ .‬این پادشاه مقتدر‬           ‫آنهایی که شهریه م ‌یپرداختند‪.‬‬                      ‫تصویب و مفاد آن به وسیلۀ جراید منتشر‬           ‫ساکت ماند‪ .‬پس از چندی‪ ،‬یکمرتبه معلوم‬
‫حسادت است‪ .‬بیشین ‌هی این جماعت بنا به‬                   ‫و روش ‌نبین‪ ،‬به مدد دانایان دنیادید‌های چون‬          ‫= آخوند شهریه‌بگیر هر چند‬                            ‫گردید اغلب ایالات و ولایات ایران ب ‌هوسیلۀ‬     ‫شد که کمپانی نفت جنوب این امتیاز را که‬
‫حسد و تحقیرشدگ ‌یشان‪ ،‬از عمق جان از آقا و‬               ‫فروغی‪ ،‬داور و تق ‌یزاده‪ ،‬با ُعرفی کرد ِن امور اداره‬  ‫همواره مجیز مرجع شهری ‌هبده را‬                       ‫تلگراف این اقدام دولت و مجلس را تقدیس‬          ‫اصلا مراحل امتیازی را طی نکرده و بکلی‬
‫آقازاده بیزارند اما چون به مفتخوری و دریوزگی‬            ‫مملکت و بنیان نهادن ساختارهای نوین اداره‬             ‫م ‌یگوید اما بنا به طبیعت پست و‬                      ‫و ابراز احساسات نمودند و فرقه دموکرات‬
‫معتادند‪ ،‬تا زمانی که فرصت عقد‌هگشایی حاصل‬               ‫کشور‪ ،‬دست آخوند و ملا را از قلمرو آموزش‪،‬‬             ‫ذات حریص حرف ‌هاش‪ ،‬انبان عقده‬
‫نشود‪ ،‬بر بیزاری‌شان سرپوش می‌گذارند و‬                   ‫قضاوت‪ ،‬اوقاف‪ ،‬ثبت احوال و املاک کوتاه‬                ‫و حسادت است و بیشتر آنها از‬                          ‫تاسيسات قديمي نفت مسجد سليمان‬
                                                        ‫کرد و این موجودات خش ‌کمغ ِز تیر‌هروان را به‬         ‫مراج شهری ‌هبده و آقازاد ‌ههای آنها‬
     ‫ریاکارانه‪ ،‬مجیز آقا و آقازاده را م ‌یگویند‪.‬‬        ‫گوش ‌هی حجر‌ههای مدارس «علم ّیه» فرستاد‪ .‬در‬                                                               ‫ایران که از احزاب نیرومند و درجه اول آن‬        ‫از درجۀ اعتبار ساقط بود خریده و به دولت‬
‫یک جنبه از حکایت دعوای یزدی و لاریجانی‪،‬‬                 ‫نتیج ‌هی این تدبیر شاهانه‪ ،‬بخش بزرگی از منابع‬                                ‫متنفرند‪.‬‬                     ‫روز ب ‌هشمار م ‌یرفت اعلامی ‌های در تأیید و‬    ‫ایران هم اطلاع دادند‪ .‬دولت ایران پس از‬
‫جنب ‌هی روانشناختی پشت این دعواست‪ .‬وجه‬                  ‫درآمدهای مفت و ب ‌یدلیل آخوندها خشکید‪.‬‬               ‫=یکجنبهازحکایتدعواییزدی‬                                                                             ‫استماع این موضوع فوراً همان جواب را به‬
‫روانی این مجادله‪ ،‬عقد‌هگشایی یک پیرمرد حقی ِر‬           ‫مقارن همین ایام‪ ،‬شیخ عبدالکریم حائری یزدی‪،‬‬           ‫و لاریجانی‪ ،‬جنب ‌هی روانشناختی‬                                      ‫حمایت آن صادر کرد»‪.‬‬             ‫آنها داده حتی آخرین یادداشت سفارت‬
‫سابقا شهری ‌هبگیر علیه یک آقازاد‌هی متکبر است‪.‬‬          ‫حوز‌هی علمیه قم را برای جم ‌عآوری آخوندهای‬           ‫پشت این دعوا و موضوع شهریه‬                           ‫ایستادگی دولت و حمایت مجلس و مردم‬              ‫انگلیس در موضوع امتیاز خوشتاریا که به‬
‫شیخ محمد یزدی هنوز هم در ُسویدای جانش‬                   ‫پراکنده و جلوگیری از انقراض این موجودات‬              ‫گرفتن و شهریه دادن است! وجه‬                          ‫چنان بود که جای تردید در تحقق یافتن‬            ‫کمپانی نفت جنوب واگذار شده بود در اوایل‬
‫از امثال میرزا هاشم و اولاد ذکورش متنفر است‪.‬‬                                                                 ‫روانی این مجادله‪ ،‬عقده‌گشایی‬                         ‫رؤیای قوا ‌مالسلطنه و باز کردن پای آمریکا‬      ‫کابینۀ اول قوا‌مالسلطنه به دولت ایران رسید‬
‫اشار‌هی او به «ارث پدر ِی» صادق لاریجانی و‬                                    ‫وامانده‪ ،‬تشکیل داد‪.‬‬            ‫یکپیرمردحقی ِرسابقاشهری ‌هبگیر‬                       ‫به ایران‪ ،‬عل ‌یرغم مخالفت روس و انگلیس‪،‬‬        ‫و دولت هم با صری ‌حترین عبارتی عدم اعتبار‬
‫داستان کا ‌خسازی بجای مدرس ‌هی علمیه‪ ،‬ریشه‬              ‫از این ایام تا وقوع انقلاب نکب ‌تبار ‪،۱۳۵۷‬‬           ‫علیه یک آقازاده‌ی متکبر است‬                          ‫باقی نم ‌یگذاشت‪« .‬کرنیلیوس وا ‌نانگرت»‬         ‫آن را به سفارت انگلیس خاطرنشان نمود‪.‬‬
‫در همین عقد‌هی کهنه دارد‪ .‬در مقابل‪ ،‬تکبر‬                ‫آخوندجماعت از نظر وضع معاش به دو دست ‌هی‬             ‫که پدرش از شهری ‌هدهندگان بوده‬                       ‫وزیر مختار جدید آمریکا در تهران نیز‬            ‫با این کیفیت‪ ،‬دولت شوروی یادداشت‬
‫آقازادگی صادق لاریجانی از جای جای نام ‌هاش‬              ‫اصلی تقسیم می‌شدند‪ .‬آنهایی که شهریه‬                                                                       ‫نظر خوشبینانۀ خود را به واشنگتن چنین‬           ‫مذکور را داد و از طرف دولت ایران هم روز‬
‫به شیخ محمد یزدی پیداست‪ .‬اشار‌ههای مکرر‬                 ‫م ‌یگرفتند و آنهایی که شهریه م ‌یپرداختند‪.‬‬                                      ‫است!‬                      ‫گزارش داد‪« :‬قوام با ارسال یادداشتی‬             ‫‪ 28‬ربی ‌عالاول مراسل ‌های به سفارت شوروی‬
‫شیخ صادق به ب ‌یسوادی و ک ‌مهوشی پیرمرد‬                 ‫گروه اول که اکثریت طلاب را تشکیل می دادند‪،‬‬           ‫=اشاره‌های مکرر شیخ صادق‬                             ‫خصوصی مرا مطمئن ساخته است که‬                   ‫نوشته شد مشعر بر این که چون نوشتۀ مزبور‬
‫یزدی‪ ،‬بیشتر از آنکه برای تنویر افکار عمومی‬              ‫با ِشن ِدرغاز شهری ‌های که َمراجع تقلید به آنها‬      ‫به ب ‌یسوادی و ک ‌مهوشی پیرمرد‬                       ‫مجلس و دولت ایران با عزم راسخ بر تصمیم‬         ‫به هیچ وجه مدارج قانونی را طی نکرده و‬
‫باشد‪ ،‬حکایت از تکبر آقازاد‌هی میرزا هاشم‬                ‫م ‌یپرداختند به علاو‌هی پول مفتی که از خواندن‬        ‫یزدی‪ ،‬بیشتر از آنکه برای تنویر‬                       ‫خود در مسألۀ نفت باقی هستند‪ .‬مطبوعات‬           ‫به‌تصویب مجلس شورای ملی نرسیده‬
‫دارد‪ .‬ابزار بازنمایی این تکبر اما‪ ،‬یادآوری جایگاه‬       ‫نماز قضای اموات و روض ‌هخوانی روی منبر و‬             ‫افکار عمومی باشد‪ ،‬حکایت از تکبر‬                      ‫و مردم نیز از خبر واگذاری امتیاز نفت‬           ‫است قانوناً باطل و از درجۀ اعتبار ساقط و‬
‫علمی خود و پدر متوفایش و اشاره به سابق ‌هی نه‬           ‫صندلی در م ‌یآوردند‪ ،‬روزگار م ‌یگذراندند‪ .‬شیخ‬        ‫آقازاده‌ی میرزا هاشم لاریجانی‬                        ‫استقبال کرد‌هاند‪ .‬سرانجام مقاومت شدید‬          ‫کأ ‌نل ‌میکن بوده است و به همین نظر بوده‬
                                                        ‫محمد یزدی تا پیش از انقلاب‪ ،۵۷‬جزو همین‬                                                                    ‫دولت که برخلاف انتظار همسایگان (روس‬            ‫است که در موضوع اظهارات کمپانی نفت‬
      ‫چندان مطبوع شیخ محمد یزدی است‪.‬‬                                                                                                    ‫دارد‪.‬‬                     ‫و انگلیس) بود و همچنین هیجان عمومی‬             ‫جنوب ب ‌هعنوان این که معامله با خوشتاریا‬
                                                                                                                                                                  ‫در تهران وسایر نقاط مملکت و مقالات پر‬          ‫نموده‪ ،‬دولت مکرر باطل بودن نوشت ‌های‬
‫ایام خوش ارباب عمامه اما با به عرصه رسیدن رضاشاه پهلوی به پایان رسید‬                                         ‫یوسف مصدقی‪ -‬چند روزی است که دعوا‬                     ‫احساس جراید‪ ،‬سفارت روس را از تعقیب‬             ‫را که در دست خوشتاریا بوده خاطرنشان‬
                                                                                                             ‫میان شیخ محمد یزدی و شیخ صادق لاریجانی‪،‬‬              ‫اعتراضات منصرف و اساساً موافق نموده است‬
‫با مز‌هترین عبارت نام ‌هی تحقیرآمیز لاریجانی‬            ‫طایفه‌ی شهریه‌بگیر و گدا محسوب می‌شد‬                 ‫دو قاض ‌یالقضات سابق و اسبق فرق ‌هی تبهکار‪،‬‬           ‫و از حرارت انگلیس ‌یها نیز کاسته است»‪.‬‬                     ‫ساخته و اعلام کرده است‪.‬‬
‫به یزدی‪ ،‬ترکیب اضاف ِی «استفراغ ُوسع» است‬               ‫که قوت روزانه‌اش را هم از بیت سیدکاظم‬                ‫نَقل محافل سیاسی برانداز و نُقل مجالس و‬              ‫وزیر مختار آمریکا ظاهراً تحت تأثیر‬             ‫در جواب مراسله دومی مبنی بر اظهار‬
‫که در میان ‌هی نام ‌هی کذایی برای اشاره به سطح‬          ‫شریعتمداری م ‌یگرفت و بابت دو کاسه یَخنی‬             ‫َگعده‌های* آخوندی و شبه‌آخوند ِی جاانداز‬             ‫رویدادهای داخل ایران قرار گرفته و در‬           ‫تک ّدر از تأخیر تصدیق عهدنامۀ ایران و‬
‫سوا ِد آخوندی شیخ محمد از آن استفاده شده‬                ‫(آبگوشت)‪ ،‬با گردن کج ساع ‌تها مجیز این‬                                                                    ‫قضاوت خود نسبت به واکنش انگلستان‬               ‫روس‪ ،‬وزارت خارجه مراسل ‌های به سفارت‬
‫است‪ .‬استفراغ که در لسان عرب مصدر باب‬                                                                                                            ‫است‪.‬‬              ‫خوشبینی ب ‌هخرج داده بود‪ ،‬زیرا در همان‬         ‫شوروی فرستاد حاکی از این که دولت به‬
‫استفعال از ریش ‌هی « َف َر َغ» است‪ ،‬جدا از معنی‬                    ‫مرج ِع بعدها مغضوب را م ‌یگفت‪.‬‬            ‫برخی از اصحاب نظر‪ ،‬این گردگیری‌ها و‬                  ‫زمان «نورمن» وزیر مختار انگلستان به لرد‬        ‫هیچ وجه مایل به تأخیر انجام مطلب نبوده‬
‫جاری و مصطلحی که در زبان فارسی دارد‪ ،‬در‬                 ‫اقلیتی که دسته دوم یعنی شهری ‌هدهندگان‬               ‫شا ‌خ ‌و شان ‌هکش ‌یها را نشان ‌هی تَ َرک و شکاف بر‬  ‫کرزن نوشت‪« :‬دولت فعلی ایران درصدد‬              ‫است و ب ‌همحض این که مجلس شورای‬
‫لغ ‌تنام ‌هی دهخدا به معنی «توانایی خود در‬              ‫را تشکیل م ‌یدادند‪ ،‬معمولا َمراجعی بودند که‬          ‫بنیان بنای پوسید‌هی نظام اسلامی و نویدبخ ِش‬          ‫انداختن کشور به دامان آمریکاست‪ .‬آنها‬           ‫ملی از ترتیبات داخلی خود و تصویب‬
‫کاری بذل کردن» و همچنین «هم ‌هی توانایی‬                 ‫پول خمس و زکات و َر ّد مظالم بازار ‌یهای‬             ‫فروپاشی عاجل فرق ‌هی تبهکار دانست ‌هاند و بعضی‬       ‫م ‌یخواهند وجوه کافی از آمریکا قرض کنند‬        ‫پروگرام هیأت دولت فراغت حاصل نمود‬
‫خویشتن به کار بستن» است‪ .‬لاریجانی به زبانی‬              ‫نزول‌خوار و محتکر را در حوزه‌های علمیه‪،‬‬              ‫دیگر از صاحب‌نظران‪ ،‬این لگدپراکنی‌های‬                ‫تا بدهکاریهایشان را به ما بپردازند و از مابقی‬  ‫عهدنامۀ مذکور به مجلس تقدیم و از طرف‬
‫مستعرب و خنک به مدد اصطلاحات آخوندی‪،‬‬                    ‫خرج ِعد‌ه ِکشی و یارگیری از میان طلب ‌ههای‬           ‫طلبگی را جنگ زرگری میان دو نفر از َسر ِخیلا ِن‬       ‫برای تأسیس بانک ملی‪ ،‬تحت راهنمایی‬              ‫مجلس به کمیسیون خارجه ارجاع گردید‪.‬‬
‫ُوسع شیخ محمد یزدی در فقه امامیه را ناچیز‬               ‫پاچ ‌هورمالیده و تنگدست م ‌یکردند‪ .‬منتهای‬            ‫دزدا ِن صاح ‌بمنفعت در این مافیای مذهبی‪،‬‬             ‫آمریکا و ساختن را‌هآهن استفاده نمایند‪.‬‬         ‫در کمیسیون اختلافاتی بین نسخۀ فارسی‬
‫دانسته و او را پیرمردی ُم َخ َّبط و عصبانی توصیف‬        ‫آرزوی هر طلب ‌هی شهری ‌هبگیر‪ ،‬ورود به سلک‬            ‫فرض کرد‌هاند‪ .‬دو سه مشنگ معلو ‌مالحال هم‬             ‫علاوه بر این در نظر دارند یک آمریکایی را‬       ‫و روسی عهدنامه مشاهده گردید و نیز یک‬
                                                        ‫آیا ِت عظا ِم شهری ‌هبده بود زیرا که بدون پرداخت‬     ‫که در َش َبکات اجتماعی بساط ماله‌کشی و‬               ‫برای سر و سامان بخشیدن به مالیه کشور‬           ‫دو فقره اشکالی در متن عهدنامه ب ‌هنظر‬
                              ‫کرده است‪.‬‬                 ‫شهریه از محل وجوهات‪ ،‬به ِصرف سواد حوزوی‬              ‫ِچ ‌لبَندی(بنگاه شادمانی) پهن کرد‌هاند و مثل‬                                                        ‫کمیسیون رسیده بود و چون کمیسیون‬
‫بیشینه‌ی آخوندجماعت اعم از آقازاده یا‬                   ‫نه قدرتی حاصل م ‌یشد و نه احترامی نافذ‪ .‬یکی‬          ‫َعن َترهای لوط ‌یمرد‌هی سرگردان‪ ،‬هر از چندی‬                               ‫استخدام کنند»‪.‬‬            ‫خارجه با اساس عهدنامه موافقت داشت برای‬
‫گدازاده‪ ،‬به واسط ‌هی شکل آموزش‪ ،‬نوع ارتزاق‬              ‫از مفاسدی که به دنبال این توا ِن مالی و نفوذ‬         ‫به دریوزگی‪ ،‬جای دوست و دشمن به کاربران‬               ‫دولت انگلیس که از اخطار و تهدید و‬              ‫ابرازکمال موافقت ونظربه علاقمندیکهبه‬
‫و باورهایشان‪ ،‬از جمل ‌هی اراذ ‌لالناس هستند‪.‬‬                                                                 ‫فضای مجازی نشان م ‌یدهند‪ ،‬نعلی ‌نپران ِی دو‬          ‫مکاتبۀ مستقیم با دولت ایران نتیجه نگرفته‬       ‫حسن روابط بین دولتین داشت م ‌یخواست‬
‫کسی که به کسوت آخوندی در بیاید‪ ،‬آلوده به‬                       ‫پدید م ‌یآمد‪ ،‬موضو ِع «آقازادگی» بود‪.‬‬         ‫شیخ فاسد فو ‌قالذکر را دلی ِل شادابی و تضارب‬         ‫بود راه دیگری برگزید و دولت آمریکا را‬          ‫راپورتی بدهد که کاملا موافق باشد‪ .‬این بود‬
‫بیماری شیادی و ناقل ویروس تبهکاری است‪.‬‬                  ‫پیش از انقلاب ‪ ،۱۳۵۷‬گروهی که در ایرا ِن‬              ‫آراء در جمهوری اسلامی گرفت ‌هاند و این مضحکه‬         ‫متقاعد ساخت که صر ‌فنظر از امتیازنامۀ‬          ‫درصدد برآمد ب ‌هوسیلۀ مذاکرات خصوصی‬
‫اینکه بابت دعوای دو شیاد تبهکار قند در دلمان‬            ‫تح ِت سلطه‌ی شیعه‌گری آقازاده خوانده‬                                                                      ‫خوشتاریا‪ ،‬موانع دیگری نیز در راه موفقیت‬        ‫اختلاف ترجمه بین نسختین فارسی و‬
‫آب شود و خیال کنیم که از این مجادله چیزی‬                ‫م ‌یشدند‪ ،‬اولا ِد ذکور آیات عظام شیعه بودند‬                                 ‫را مبارکباد گفت ‌هاند!‬        ‫قرارداد وجود دارد‪ .‬ازجمله این که کمپانی‬        ‫روسی را اصلاح و رفع اشکال نماید آن‬
‫عاید ما مرد ِم غار ‌تشده م ‌یشود‪ ،‬گمانی باطل‬            ‫که امور مالی و دفتر و دستک و ُمه ِر پدر را در‬        ‫غرض از این چند سطر اما نه ارزیابی میزا ِن‬            ‫بریتیش پترولیوم امتیاز انحصاری لول ‌هکشی‬       ‫وقت راپورت خود را به مجلس تقدیم دارد‬
‫است‪ .‬به قول میرزا حبیب اصفهانی‪ « :‬ال َویل‬               ‫دست داشتند‪ .‬بعضی از این آقازاد‌هها‪ ،‬همواره‬           ‫شکاف‌های نظام اسلامی است و نه تکرار‬                  ‫نفت در جنوب ایران را در اختیار دارد و بدون‬     ‫و به همین جهت از طرف دولت با سفارت‬
‫ال َویل! لَی َس هذا او ُل قارور ٍت ُک ِس َرت ف ‌یالصدر‬  ‫در کنار پد ِر دا َم ‌تبَ َرکاتُ ‌هشان حضور داشتند و‬  ‫چندبار‌هی تحلی ‌لهای پامنقلی از اتفاقات جاری‪.‬‬        ‫همکاری این شرکت‪ ،‬هیچ کمپانی آمریکایی‬           ‫روس برای رفع چند فقره اختلاف راجع به‬
‫الطباب ِت َف ِزرتِ ِه کا َن قمصورا»! (یعنی‪ :‬وای! وای!‬   ‫لحظ ‌های آن وجو ِد پر برکت را تنها نم ‌یگذاشتند‬      ‫مشغل ‌هی این تأمل‪ ،‬پرداختن به عقد‌ه و تکبر‬           ‫نخواهد توانست نفتی را که در شمال ایران‬         ‫عهدنامه مذاکرات شروع گردید‪ .‬نظر به این‬
‫این اولین شیشه ای نیست که در صدر طبابت‬                  ‫مبادا که ذر‌های از منافع و مواهب را از دست‬           ‫جاری میان دو طایفه از صنف آخوندهای شیعه‬              ‫استخراج م ‌یشود از طریق خلیج فارس به‬           ‫که تأخیری که به ملاحظات فوق پیش آمده‬
‫شکسته است‪ .‬ساد‌هاش م ‌یشود‪ :‬از این اتفا ‌قها‬            ‫بدهند‪ .‬برخی دیگر از آقازادگان اما‪ ،‬راه دانشگاه‬       ‫است که از همان صدر برپایی بساط این دکان‬              ‫دریای آزاد برساند‪ .‬در این صورت‪ ،‬کمپانی‬         ‫بود حمل بر عدم میل دولت ب ‌هتسریع انجام‬
‫زیاد افتاده است و ِزرت داستان مد ‌تهاست که‬              ‫و دیگر نهادهای ُعرفی را در پیش م ‌یگرفتند و‬          ‫تزویر‪ ،‬تا همین امروز‪ ،‬در میان این جماعت کذاب‬         ‫مجبور خواهد بود نفت را از طریق قفقاز و‬         ‫مطلب شده بود کمیسیون حاضر گردید‬
                                                        ‫حتی راهی بلاد کفر م ‌یشدند تا از کم و کیف‬                                                                 ‫دریای سیاه انتقال دهد که آن هم با مخالفت‬       ‫برای رفع این توهم راپورت خود را هرچه‬
                            ‫قمصور شده!)‬                 ‫اوضاع فرنگ هم اطلاع حاصل کنند‪ .‬از نخستین‬                                    ‫جریان داشته است‪.‬‬              ‫روسها روبروست‪ .‬علاوه بر این‪ ،‬اگر انگلستان‬
‫از آنجا که صاحب این صفحه‌کلید چند‬                       ‫و مشهورترین این نوع آقازادگان‪ ،‬مهدی حائری‬            ‫از شروع تاریخ شیع ‌هگری‪ ،‬ائم ‌هی شیعه‪ -‬که‬            ‫پای خود را از ایران کنار بکشد کمونیس ‌تها‬                 ‫زودتر به مجلس تقدیم دارد‪.‬‬
‫سالی در ایام ماضی در ایران مشغول به وکالت‬               ‫یزدی فرزند بنیانگذار حوز‌هی علمیه قم بود که‬          ‫همگی با تکیه بر خراف ‌هی «نطف ‌هی مقدس» بر‬           ‫ب ‌هآسانی ایران را خواهند بلعید و نه جایی‬      ‫متعاقب یادداشتهای سفارت شوروی‪ ،‬دو‬
‫دادگستری بوده‪ ،‬نیک می‌داند که هر چند‬                    ‫سا ‌لهای طولانی را در کانادا‪ ،‬آمریکا و انگلستان‬      ‫قلیلی از موالی (بندگان و طبقات محروم جامعه)‬          ‫برای انگلیس باقی م ‌یماند و نه برای آمریکا‪.‬‬    ‫مراسلۀ شدیداللحن هم راجع به اعطای‬
‫«استفراغ ُوس ِع» همگی قاضی‌القضات‌های‬                   ‫گذراند و با هم ‌هی اسلا ‌مپناهی که داشت‪ ،‬از بلاد‬     ‫ولایت یافته بودند‪ -‬از تت ّم ‌هی غنائم چپاو ‌لهای‬     ‫راه حلی که انگلستان پیش پای آمریکا‬             ‫امتیاز نفت شمال به کمپانی استاندارد اویل‬
‫جمهوری اسلامی قلیل و ناچیز بوده و هست‬                                                                        ‫صدر اسلام و همچنین از را ِه گرفتن خمس‬                ‫گذاشت مشارکت بریتیش پترولیوم با‬                ‫از طرف سفارت انگلیس به وزارت خارجه‬
‫اما وسعت استفراغ آنها بر ارکان قضا و ساختار‬                                      ‫کفر دل نم ‌ی َکند‪.‬‬          ‫و سهم امام روزگار م ‌یگذراندند‪ .‬این حضرات‬            ‫استاندارد اویل در اکتشاف و استخراج و‬           ‫ایران واصل گردید مبنی بر این که چون‬
‫دادگستری مملکت‪ ،‬فراگیر و شگف ‌تآور بوده‪،‬‬                ‫یکی دیگر از این مراجع عظام که اولاد ذکورش‬            ‫که جز یکی دو کتاب ادعیه و مقادیر حدیث‬                ‫بهر‌هبرداری از نفت شمال ایران بود‪ .‬استاندارد‬   ‫خوشتاریا امتیاز خود را به کمپانی نفت‬
‫هست و خواهد بود‪ .‬بوی تعفن این استفراغ‬                   ‫را به همین رویّه پرورد و به عرصه رساند‪ ،‬میرزا‬        ‫و افسانه چیزی خواندنی و قابل فهم از خود به‬           ‫اویل با ملاحظۀ جمیع جوانب‪ ،‬این راه حل‬          ‫جنوب که از اتباع دولت انگلیس است‬
‫وسیع چنان در اطراف و اکناف ایرانزمین منتشر‬              ‫هاشم آملی لاریجانی بود‪ .‬او که نام اصل ‌یاش‬           ‫یادگار نگذاشت ‌هاند‪ ،‬همگی بجز یازدهمی ‌نشان‪-‬‬         ‫را پذیرفت و به مشارکت با کمپانی انگلیس‬         ‫فروخته‪ ،‬بنابراین دولت ایران حق ندارد‬
‫شده که جمل ‌هی باشندگان آن سرزمین از شدت‬                ‫هوشنگ را برای ز ّی طلبگی و آخوندمسلکی‬                ‫که عقیم و ابتر بود‪ -‬در عرص ‌هی تولید مثل و‬           ‫تن سپرد در حالی که این تصمیم با مادۀ‬           ‫که آن را به کمپانی آمریکایی واگذار نماید‪.‬‬
‫َگند آن به فریاد آمد‌هاند‪ .‬کار‪ ،‬مد ‌تهاست که از‬         ‫مناسب نم ‌یدانست‪ ،‬در همان ایام جوانی‪ ،‬خود‬            ‫انتشار ُذریّه و ازدیاد میرا ‌ثخوار‪ ،‬دلاور ‌یها به‬    ‫پنجم قرارداد (کمپانی مزبور حق نخواهد‬           ‫عصر همین روز رئی ‌سالوزرا (قوا‌مالسلطنه)‬
‫دست شده و آخرین مرهم‪ ،‬داغ نهادن است‪ .‬به‬                 ‫را هاشم نامید و ضمن پرداختن به درس و بحث‬             ‫خرج داده و کم نگذاشته بودند‪ .‬اولاد پاکیزه و‬          ‫داشت این امتیاز را به دولت یا شرکت‬             ‫نمایندگان مجلس را برای تشکیل جلسۀ‬
‫قول حافظ شیراز‪ « :‬علاج کی کنمت آخرالدواء‬                ‫طلبگی‪ ،‬از ِمل ‌کداری و زمی ‌نخواری و همچنین‬          ‫مطهر این «معصومین» که بیشین ‌هشان از مال‬             ‫خارجی واگذار نماید و درصورت تخلف از‬            ‫خصوصی و علنی خبر کرده و تا پاسی از‬
                                                        ‫تولیدمثل غفلت نکرد‪ .‬پسران پنجگان ‌هی او که‬           ‫مفت و خمس پروار شده بودند‪ ،‬نخستین بانیان‬             ‫این ماده‪ ،‬امتیاز مزبور ملغی خواهد بود)‬         ‫شب در اطراف یادداشتهای اخیر دولتین‬
                                  ‫ال َکی»!‬              ‫طی این سا ‌لها در نظام جمهوری اسلامی هیچ‬             ‫دکان آخوندی شدند و شیعیان عرا ِق عرب‬                 ‫مغایرت آشکار داشت‪ « .‬ادامه دارد»‬               ‫روس و انگلیس مذاکره نموده بالاخره قرار بر‬
                 ‫*گعده‪ :‬جلسه‪ ،‬نشست‬                      ‫تپ ‌های را از ُگلکاری ب ‌ینصیب نگذاشت ‌هاند‪ ،‬از‬      ‫و جب ‌ل عامل لبنان را تا قر ‌نها به برکت فقه‬

                                                                                                                                       ‫امامیه چاپیدند‪.‬‬
                                                                                                             ‫از اوایل قرن دهم هجری‪ ،‬با ظهور صفویه و‬
                                                                                                             ‫شیعه شد ِن اکثریت باشندگان سرزمین ایران به‬
                                                                                                             ‫ضرب شمشیر قزلباش‪ ،‬موقعیتی طلایی نصیب‬
                                                                                                             ‫سادات و فقهای مفتخور ساکن لبنان و عراق‬
                                                                                                             ‫شد تا با مهاجرت گل ‌های و افسارگسیخته‪ ،‬به‬
                                                                                                             ‫نوعی دیگر‪ ،‬همچون اجداد طاهری ‌نشان‪ ،‬ایران‬
                                                                                                             ‫را دوباره فتح کنند و دور دیگری از چپاول و‬
                                                                                                             ‫تحمیق را در این مملکت بخ ‌تبرگشته از سر‬
                                                                                                             ‫بگیرند‪ .‬از زمان شاه تهماسب اول صفوی تا پایان‬
                                                                                                             ‫ایام احمدشاه قاجار‪ ،‬طی قریب به چهار قرن‪،‬‬
                                                                                                             ‫وجود آخوند شیعه بر کلیه امور زندگان و اموات‬
                                                                                                             ‫اهل ایران سایه افکنده بود‪ .‬از احوال شخصیه‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17