Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و ششم ـ شماره ۲۴۹ (دوره جديد
P. 12
صفحه - Page 12 - 1۲شماره 1۷1۵
جمعه ۲۵بهمنماه تا پنجشنبه ۱اسفندماه ۱۳۹۸خورشیدی
تأملات بهنگام؛ «هامون» ،سی سال بعد؛ دوم: دو قرن فراز و نشیب مطبوعات درایران ()1۵۷
آب ِگلآلود
احمد احـرار ( کیهان لندن شماره ) 1338
کتاب «ترس و لرز» (Fear and مهرجویی سه فیلم دیگر کارگردانی = « ها مو نیسم » چیز ی عمده در طهران کردهاند و یک دکان خاطرات سیاسی عباس خلیلی از وقایع قابل تأمل در این دوره
)Tremblingسورن کییرکگارد کرد که تنها یکی از آنها -فیلم بسیار نیست جز ژرفنمایی و ادای اسلحه را هم زده و مسلح شدهاند و (مدیر اقدام) راجع به این موضوع، بازداشت قوامالسلطنه و تبعید او به
( )Søren Kierkegaardموجود خوب «اجارهنشینها» -موفق از کار دانایی در آوردن .هامونیسم چندین قتل بهدست آنها واقع شده حکایت از آن دارد که قضیه آنقدرها فرنگستان بود .رویدادی تأثیرگذار
بود و نه رمان «هرتسوگ» ()Herzog یعنی ا ینکه فهمید ن و حتی میخواستند حضرت اشرف هم بیپایه نبود .خلیلی در شرح دیدار در مسیر تاریخ سیاسی ایران پس از
ُسل بلو ( )Saul Bellowبه فارسی در آمد. موضوعیت نداشته باشد را هم بکشند( .در آن زمان حضرت و گفت وگویی که با سردار سپه داشته کنارهگیری مشیرالدوله و هموار شدن
منتشر شده بود (این دو اثر بعدها در داریوش مهرجویی که در جوانی اما توهم دانایی و دردمندی اشرف مطلق سردار سپه وزیر جنگ است مینویسد« :شبی از مقابل خانۀ
دهههای هفتاد و هشتاد خورشیدی در UCLAفلسفه خوانده بود ،تا ر و ی صحنه مشغو ل بود) رئیس آنها یوسف ارمنی میباشد قوامالسلطنه بدون قصد میگذشتم. جاده برای زمامداری سردار سپه.
با چند ترجمه مختلف وارد بازار پیش از «هامون» ،در هیچکدام از جلو ه گر ی با شد .یعنی ولی آنها مرا از خود دور کرده گفتند: د ِر باغ باز بود و عدهای هم نشسته روز شانزدهم مهرماه ۱۳۰۲
کتاب ایران شدند) .همچنین در آن فیلمهایش سراغ فیلسوفنمایی و اینکه شلختگی و مشنگی نخود در دهان این خیس نمیخورد بودند .داخل شدم .قبل از رسیدن به خبر بازداشت میرزا احمدخان
دوره ،غیر از معدودی که انگلیسی اشارات گلدرشت به متون فلسفی، بر انضباط فکری ارجحیت و هرچه من خود را به آنها نزدیک محل اجتماع ،قوامالسلطنه مثل این قوامالسلطنه ،همانند یک صاعقۀ
میدانستند و پول یا دسترسی به نرفته بود .بیشتر کارهای دوره نخست داشته باشد .یعنی اینکه میکردم فایده نداشت .تا آنکه یک که پی بهانه میگشت از صدر مجلس سیاسی در مطبوعات انتشار یافت.
رمانهای انگلیسی هم داشتند ،کسی کارنامه او ،اقتباس از داستانها و میشود به آموزش میان ُبر دکان را در پامنار زدیم و مقداری از برخاست و دست نویسنده را گرفته مردم ایران که در آن زمان تنها از
جز نام از جروم دیوید سالینجر (J. D. نمایشنامههای موفق دیگر مؤلفین زد و بیزحمت ،همهچیزدان آن قسمت من شد .به قزوین آمدم و پشت درختها برد .خوب در خاطر طریق روزنامهها در جریان وقایع
)Salingerو آثارش نشنیده بود بودند که در میان آنها ،نقش آثار شد .هامونیسم از این فیروز هم که یکی از آنها بود دنبال دارم که دست او میلرزید و خود قرار میگرفتند ،ناباورانه از بازداشت
(قصههای سالینجر هم در دهههای غلامحسین ساعدی انکارناپذیر است. چشمانداز یعنی نشئهی من تا اینجا آمد و گفت :من قسمت سخت مضطرب و نگران و پریشان رئیسالوزرای پیشین بهاتهام توطئه
هفتاد و هشتاد به فارسی ترجمه ایده ساختن «هامون» اما بر پایه تناقض بودن و با این نشئگی خود را از دست دادم تو باید از سهم بود .قبل از شروع به مصاحبه گفت
شدند) .در آن زمان ،مدتها بود که تجربیات و شکستهای زندگی به نهایت ارضاء رسیدن. خود به من بدهی و فیروز یکی از من نمیدانم این مردم از جان من برای قتل وزیر جنگ آگاه شدند.
کتاب «آسیا در برابر غر ِب» داریوش شخصی روزگار جوانی و خواندههای رفقای یوسف ارمنی میباشد که او هم چه میخواهند و چرا اینجا میآیند. خبر این بود که رئیس قلعهبیگی
شایگان کهنه و نایاب شده بود و ایام دانشجویی این فیلمساز ،در یوسف مصدقی -ده سال نخست میخواست حضرت اشرف را بکشد». من که خانهنشین شده و سیاست را (دژبان) مرکز با چند مأمور نظامی
نویسندهاش هم در پاریس کتابی سالهای دور از انقلاب بهمن ،۵۷ پس از بهمن ،۵۷برای بخش بزرگی این جمله به همین تفصیل نقل به منزل قوامالسلطنه مراجعه کرده
نوشته بود با عنوان «انقلاب دینی شکل گرفته بود .طرح اولیه مهرجویی، از جامعه ایران ،دهه گریز و تصفیه شد و بعد سردار سپه مفصلا مقدمات بالم ّره ترک گفتهام. از وی خواستهاند که جهت پارهای
چیست؟» (Qu’est-ce qu’une نه برای سینما بلکه به قص ِد نوشتن بود .بیشینه کسانی که پیش از توطئه را با یک حافظۀ عجیب و نقل سپس پرسید آیا سردار سپه را مذاکرات همراه آنان عازم وزارت
)?révolution religieuseکه یک رمان بر اساس زندگی برادرانی با انقلاب در کار تولیدات فرهنگی اسامی ع ّمال آن شرح داد .بعد از بیان میبینی؟ گفتم :امروز صبح ایشان جنگ شود .قوامالسلطنه در پاسخ
مضمونی متفاوت با «آسیا…» داشت. نام خانوادگی «هامون» بود اما ماجرای و هنری بودند و از این راه نان این مقدمه از همان جا که نشسته را دیدم .گفت اگر ایشان را ملاقات گفته است بسیار خوب ،آقایان تشریف
شایگان در زمان تولید «هامون»، انقلاب و تغییرات سیاسی -اجتماعی میخوردند ،در آن ده سال سیاه، بودیم به یدالله گفت :امروز به وزارت کردی بگو« :قوامالسلطنه از فردا د ِر ببرید ،من هم با وسیلۀ شخصی خواهم
مشغول نوشتن کتاب «اسکیزوفرنی متعاقب آن ،طرح این اثر را یکسره شدت سانسور ،تصفیه و قلع و قمع جنگ نخواهم رفت به حمام میروم، خانه را میبندد و هیچکس را نخواهد آمد .رئیس قلعهبیگی (سرهنگ محمد
فر هنگی ،جو ا مع ا سلا می د ر را بارها بیش از باقی قشرهای جامعه درشکه مرخص شود.معلوم بود که پذیرفت ،علاوه بر این تا آخر عمر خود درگاهی که بعدها رئیس نظمیه شد)
مواجهه با غرب ( Cultural تغییر داد. تجربه کردند .چاره برای بسیاری شرح داستان بهطول خواهد کشید. سیاست را ترک خواهد کرد و من قول اظهار میکند مأمورم و معذور ،باید
Schizophrenia, Islamic بیسوادی و توهم مدیران فرهنگ ِی از این جماعت ،یا مهاجرت و گریز شما را همراه ببرم .از این ساعت
مشنگ و ایدئولوژیزدهی جمهوری از وطن بود یا تن دادن به کارهای میدهم که چنین خواهم کرد». نیز حق تماس با کسی را ندارید.
Societies Confronting the اسلامی در دهه اول پس از انقلاب، بیربط به تخصصشان ،برخی از این
برای آدم فلسفهخوانده و رندی چون طایفه اما راه سومی را برگزیدند و سرتیپ محمد درگاهی قوامالسلطنه
)Westبود که در آن تقریبا پنبه داریوش مهرجویی ،امکان عرض اندام با سازش نسبی با اصحاب قدرت و
بیشتر اندیشههای پیش از انقلابش در و خودنمایی در عرصهای را فراهم تن دادن به سیاستهای فرهنگی این که گفته شد ،آفتابهدزد کنایه از سپس با همان حال اضطراب دستور به قوامالسلطنه حتی اجازۀ مذاکرۀ
کتاب «آسیا در برابر غرب» را زده بود. کرد که در آن روزگار ،پس از آنهمه جمهوری اسلامی ،فارغ از کیفیت حقارت دزد است. داد دو صندلی آورده هر دو در تاریکی تلفنی با شاه داده نمیشود و او را به
بیشتر مخاطبان جوانسال «هامون» سرکوب و تصفیه ،برای او در آن عرصه کاریشان ،به شکل کج دار و مریز به پشت درختها نشستیم .او میکوشید وزارت جنگ میبرند و پس از مختصر
مثل اکثریت قریب به اتفاق مدیران به فعالیت در عرصه تولیدات فرهنگی سپس دوباره به شرح واقعه پرداخت. که آثار اضطراب را محو کند ولی از بازجویی ،بازداشت و زندانی میکنند.
اصطلاح فرهنگی آن دوره ،نه از این رقیبی باقی نمانده بود. ادامه دادند .بخشی از کسانی که راه و گفت فیروز هم در قزوین گرفتار شد طرز سخن و حرکات او معلوم بود که قوامالسلطنه کاندیدای مدرس و
چیزها خبر داشتند و نه امکان فهم در برهوت فرهنگی پس از انقلاب، سوم را انتخاب کردند اما ،نخبگان و و قسمتی از راپورت آفتابهدزد را که سخت مشوش و نگران است .بهحدی اعتدالیون برای جانشینی مشیرالدوله
اینها برایشان مقدور بود .مهرجویی با میان اهل هن ِر فعال در آن ایام ،تعداد هنرمندان کاربلدی بودند که ماندن مبنی بر ترور کردن است تأیید کرد. که قادر بر جلوس نبود .وقتی با او و تشکیل دولت قوی جهت مهار
استفاده از این جهل همگانی و برهوت آدمهای باسواد و زباندان که آثار مهم در ایرا ِن انقلابزده و همزیستی با آن دزد که ابتدا به ذکر واقعه کرده بود وداع کردم گفت« :یکسره به اندرون کردن نظامیان و محدود کردن قدرت
فرهنگی ،ایدههایی سطحی و آسانفهم و ترجمه نشده ادبی -فلسفی فرهنگ سانسورچیان را به آوارگی و بیسامانی یکی از سربازان عثمانی (عسکر) اسیر میروم ،حتی با مهمانان وداع نخواهم روزافزون سردارسپه بود .حذف او از
درباره کتابها و آدمهای نامبرده را به غرب را میشناختند ،به عدد انگشتان روسها بود و بعد از انقلاب روسیه به کرد ».و از یکدیگر جدا شدیم و به صحنۀ سیاست ،مانع بزرگی را از پیش
مخاطبان میانمایه و بیدانشاش یک دست هم نمیرسید .در جمع در دنیای آزاد ترجیح دادند. ایران آمده و در گیلان با متجاسرین چشم خود دیدم با تبختر و تکبر
عرضه کرد و در نتیجه ،در شهر کوران، سینماگران دارای جواز و تصفیه نشده، از آنجا که که به قول معروف: آن زمان در جنگ شرکت کرد و قبل مخصوص خود به طرف اندرون رفت پای سردارسپه برداشت.
برای سالها به نماد اندیشهورزی داریوش مهرجویی تنها آدم مطلع از «در شهر کوران ،یکچشم پادشاهی از کودتا اسیر شده بود و در محبس و چون آن حالت برای نویسنده موجب عبدالله مستوفی مینویسد« :در
در سینمای ایران تبدیل شد. این متون بود .مهرجویی با علم به این میکند» ،این نخبگان سازشکار نیز با یوسف ارمنی و فیروز آشنا شد که تعجب شده بود منتظر شدم که داخل تاریخ ۱۶میزان خبری در شهر منتشر
چنین بود که «هامونیسم» متولد امتیاز ،سراغ تهیه معجونی سطحی و در آن برهوت ناشی از سانسور و آنها نیز از اسرای متجاسر بودند .نام شد که موجب تشویش همه کس
شد و مخاطبان ج ّوزده و جاهلاش هالو خرکن از طرحهای قدیمی و تصفیه ،بدون رقیب جدی -تا به بلوغ او علی معروف به بالشویک و ُکرد هم اندرون شود و من خارج شدم. گردید و آن خبر توقیف قوامالسلطنه
را مجذوب خود کرد .مخاطبانی که خواندههای پراکنده و درونینشدهاش رسید ِننسلسینماگرا ِنزادهجمهوری روز بعد صبح خیلی زود به خانۀ وزیر بهوسیلۀ سردار سپه بود .سبب این
بنا به رهنمود غیرمستقیم کارگردان، رفت و محصول نهایی را به مدیران اسلامی -چند سالی یکهتازی کردند بوده و لهجۀ غلیظ داشت. جنگ که اکنون مسکن ملکه پهلوی توقیف را اینطور میگفتند که در
پیچیده بودن را با قرقره کرد ِن هر ابله وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی و بدون س ِر خر ،از بازار انحصاری و علی بالشویک گفت :ما یک عده میباشد رفتم .چند لحظه قدم زدم ضمن تعقیب و استنطاق یکی از
روزه چند اسم دهن پرکن ،واگویه حجتالاسلام محمد خاتمی انداخت. غیررقابتی حاصل از شرایط ایدئولوژیک بالشویک هستیم که عطاءاللهخان که سردار سپه خارج شد .درشکه مظنونین به سرقت و اعترافاتی که
کرد ِن چند شعر شورانگیز و تقلید چنانکه در بخش نخست این سلسله و انقلابی ،بهرهمند شدند .بسیاری (وزیر جنگ حتی این نکته را گفت: در اندرون نگهداشته بودند .یدالله که از شخص مظنون بروز کرده و شعبی
رفتار ُخل ُخلانه حمید هامون ،تمرین مطالب آمد ،فیلم «هامون» همان از «اساتی ِد» به تازگی درگذشته یا که چون او ُکرد بوده عطاءالله را مانند بعد اسلحهدارباشی شد ،حربهای آورد که در قضیه پیدا شد و تحقیقاتی که
میکردند .مهرجویی با استفاده از معجون رؤیاییای بود که مدیران سالمندا ِن موقر حا ِل حاض ِر فرهنگ و احسانالله با الف میگفت« :اعطاءالله» و در درشکه گذاشت که دم دست در اطراف این شعبهها بهعمل آمده
مبتذلترین نوع شاعرانگی ،تیپ وقت سینمای ایران ،سالها به دنبال هنر ایران ،از همین نخبگان کاربلد و و او برادر احسانالله بود) ما را اداره وزیر جنگ باشد و خود او عادتاً بالا است ،کشف گردید که قوامالسلطنه
(و نه شخصی ِت) حمید هامون را سازشکار دهه نخست پس از انقلاب میکرد و وعده میداد که ما قریباً با درشکهچی سوار میشد و او هم کمیتۀ مخفی تروری تشکیل کرده
جوری ساخت که هر انسان ناپخته عملآورد ِن آن بودند. کودتا میکنیم و تمام مملکت را و مقصودش تلف کردن سردار سپه
و سودازدهای را از هر طبقه اجتماعی ملغمهای از باورهای شیعی ،ظواهر نکبتبار ۱۳۵۷بودند و هستند. بالشویک خواهیم کرد و به ما هم مسلح بود. است .حتی میگفتند سردار انتصار
دچار همذاتپنداری کند .چنین عرفان شرقی و روایتی سطحی از امیر نادری نقل میکند که« :بعد حقوق میدادند ولی بعد گفتند :این همین که وزیر جنگ از اندرون (مظفر اعلم) با برادرزاده خود در این
سودازدگانی ،مستعد خودژرفپندار ِی اگزیستانسیالیس ِم مذهب ِی فلسفه از انقلاب ،ما با این آقای کیارستمی، گروه نمیتواند اسرار شما را نگهدارد؛ بیرون آمد نزدیک شدم و پیغام قسمت دست داشتهاند و اعترافاتی
بیزحمتی هستند که التیام دهنده غرب که رنگ و لعابی از هنر اسلامی صحبت میکردیم و رفتیم این َور اون َور، مرا بیرون کردند و من مشغول دزدی قوامالسلطنه را دادم .خوب گوش بر ضرر خود و بالنتیجه بر ضرر
شکستهای زندگی روزم ّره آنهاست. هم داشت .پیش از تولید این معجون گفتیم :آقا حالا باید راجع به چی فیلم داد تا آخرین کلمه که ترک سیاست قوامالسلطنه نموده ،او را مؤسس این
از این چشمانداز« ،هامونیسم» اما دیگرانی بودند که خوراک اولیه ساخت؟ گفتن :بچه و حیوان! این دو شدم و به قزوین آمدم. باشد؛ بعد با نهایت خونسردی و متانت اساس دانستهاند .بعضی هم میگفتند
چیزی نیست جز ژرفنمایی و ادای نشخوارهای دار و دسته محمد خاتمی نویسنده اضافه میکند :در آن زمان گفت« :ولی متأسفانه قوامالسلطنه شاید اگر قدری جلوتر بروند پای شاه
دانایی در آوردن .هامونیسم یعنی در دستگاه سانسور آن ایام را در باب تا ِسیفه (»)safe شهربانی کل کشور تحت فرماندهی دیشب توقیف شد» .نویسنده سخت هم بهمیان بیاید زیرا قوامالسلطنه
اینکه فهمیدن موضوعیت نداشته «هنر دینی» تأمین کرده بودند .ستون هرچند نادری خود پس از چندی وستداهل سوئدی بود و در مقدمه متعجب شده پرسید« :چگونه در بدون امر و ارادۀ شاه ممکن نبوده
باشد اما توهم دانایی و دردمندی فقرات «هنر دین ِی» مورد نظر مدیران تاب شرایط تحمیلی را نیاورد و از کشف توطئه که در ابتدا از قزوین حکومت مشروطه رجال مملکت بدون است به چنین امر خطیری اقدام کند.
روی صحنه مشغول جلوهگری باشد. فرهنگی آن دوره ،بنا به بیانیه کذایی ایران مهاجرت کرد اما بدینگونه ناشی شده بود هیچ دستی بهکار محاکمه یا مقدمه توقیف میشوند؟» بعضی هم بودند که میگفتند
یعنی اینکه شلختگی و مشنگی بر هیأت داوران جشنواره «فجر» ،۱۳۶۸ بود که بعضی دیگر از فیلمسازان نرفته بود و آن پرونده جریان خود سردار سپه دست نویسنده را گرفت و اینها همه از حقیقت عاری و اگر
انضباط فکری ارجحیت داشته باشد. همان پرسشی بوده که سه سال پیش برجستهای که از مهلکه تصفیه َرسته را از قزوین تا طهران بهطور عادی به کنار دیوار باغ کشید که درآن زمان دوسیههایی هم برای این کار تنظیم
یعنی اینکه میشود به آموزش میان ُبر از آن ،یکی از «پیشاهنگان سینمای بودند ،کمابیش خود را با سیاستهای طی کرده و حتی تمام اسرار توطئه دیوار کوتاه بود و درختها که امروز شده باشد ،مثل قضیه ظهیرالاسلام
زد و بیزحمت ،همهچیزدان شد. هوشمند ایران» (عباس کیارستمی) حکومت جدید تطبیق دادند و به در مرکز کشف شد و شخص وزیر بلند برومند شدهاند تازه غرس شده و مشارالملک در دو سال قبل که
هامونیسم از این چشمانداز یعنی فیلمش را با آن نامیده بود« :خانه فیلمسازی درباره (و نه برای) کودکان جنگ وقتی از آن مطلع شد که تمام و کوتاه بودند .یک نیمکت کنار دیوار معروف شد میخواستهاند سردار سپه
نشئهی تناقض بودن و با این نشئگی (و حیوانات!) پرداختند و آثاری مقدمات کار از هر حیث فراهم شده بود .هر دو نشستیم ،بعد شروع به و قوامالسلطنه را ترور کنند مصنوعی
دوست کجاست؟» متفاوت در باب این دو موضو ِع امن و و نام اشخاصی که در توطئه شرکت شرح واقعه نمود که عیناً از قول ایشان است ولی باوجود وستداهل بر سر
به نهایت ارضاء رسیدن. «هنر دینی» برای این بخش از ارباب کرده بودند در پرونده وارد شده بود و با سعی بر حفظ امانت نقل میشود. تشکیلات نظمیه و اعتراف اشخاص
فر د ر یش نیچه ( Friedrich قدرت ،ژرفنما و به حد بیمارگونهای بیخطر پدید آوردند. پس از تکمیل آن به وزیر جنگ اطلاع وزیر جنگ گفت« :در قزوین متع ّینی مثل سردار انتصار و کس
)Nietzscheفیلسوف آلمانی در تفسیرپذیر بود .حال اگر هنرمند داریوش مهرجویی از این قاعده دادند که سردار انتصار اول گرفتار شد آفتابهدزدی به محبس نظمیه افتاد و کارش که بر ضرر خود اعتراف
مشهورترین اثرش ،در باب شاعران کاربلدی اثری تفسیرپذیر با ارجاعات مستثنی نبود؛ او که پیش از انقلاب و او نام قوامالسلطنه را بهعنوان محرک و بعد از چند روز مرخص شد .ولی کردهاند ،باور کردن این قول هم مثل
نوشته« :اینان در چش ِم من چندان مستقیم و غیرمستقیم به زمینههای با ساخت ِن «گاو» همزمان نظر و مسبب برد و بعد از آن قوامالسلطنه روز بعد بهپای خود به نظمیه رفت و
پاک نیز نیستند .همه آبهاشان را مورد علاقه این مدیران شیرینعقل روشنفکران و آخوندها را جلب کرده گفت« :من رفقایی دارم که دزدیهای اصل قضیه کار آسانی نبود».
گلآلود میکنند تا ژرف بنماید*». تولید میکرد ،نه تنها از سد سانسور بود («گاو» با توجه به موضوع و حال توقیف شد».
«هامو ِن» داریوش مهرجویی ،نمونهای میگذشت ،بلکه قدر میدید و بر و هوایش ،فیلم مورد تأیید خمینی بود
کامل از چنین آ ِب گلآلودی است. صدر مینشست .در مقابل اما ،اگر و به همین دلیل ،پس از انقلاب ،رندان « ادامه دارد»
هنرمندی اثری تفسیرپذیر ولی خلاف برایش مضمون کوک کرده بودند که
*«چنین گفت زرتشت»؛ فردریش ذوق این مدیران و دستگاه سانسور امام گفتهَ :ه َمه باید عین «گاو» فیلم
نیچه؛ ترجمه داریوش آشوری[ .ویرایش زیرمجموعهشان تولید میکرد ،نه تنها بسازند!) ،اولین فیلم پساانقلابش را
]۵مؤسسه انتشارات آگاه .چاپ بیستم کارش به محاق توقیف میرفت بلکه برای «کانون پرورش فکری کودکان
زمستان .۱۳۸۲ص .۱۴۳دو ترجمه امکان فعالیت هنری نیز از صاحب اثر و نوجوانان» -که به تسخیر نیروهای
سلب میشد (قیاس کنید سرنوشت انقلابی درآمده بود– ساخت .فیلم
انگلیسی از این نقل قول: «باشو غریبه کوچ ِک» بهرام بیضایی بیاهمیتی با عنوان «مدرسهای که
و «آب ،باد ،خا ِک» امیر نادری را میرفتیم» .چند سالی که میان این
*They are also not pure enough که توقیف شدند با «خانه دوست فیلم تا ساختن «هامون» گذشت،
کجاست؟» و «هامون» که جوایز
for me: they all muddle their
حکومتی را درو کردند).
water that it may seem deep. زمانی که مهرجویی «هامون»
را ساخت ،نه ترجمهای فارسی از
* Nor are they clean enough for
me; they all muddy their water
to make it seem deep.