Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و ششم ـ شماره ۲۵۶ (دوره جديد
P. 14
صفحه - Page 14 - 14شماره 1۷۲۲
جمعه ۲۲تا پنجشنبه ۲۸فروردین ماه ۱۳۹۹خورشیدی
در این حمله ،عدهای از جمله ستارهای درآسمان کویر()۲ فعالیت و پیشرفتهای بنیاد از
چند تن از روحانیون کرمان نیز مورد همان آغاز به تصدیق کرمانیان ،چهره
ضرب قرار گرفتند و مجروح شدند. از باقیات صالحات مردی که هرچه بود و هرچه کرد ،به فرهنگ و اقتصاد کرمان استان و شهرکرمان را بخصوص،
به گزارش خبرنگار کیهان ازکرمان، درکوتاه مدت بکلی تغییر داد.
آیتالله کرمانی وآیتالله رخشاد ایرج هاشمی زاده خوابیده درکویر خدمت کرد مؤسسات آموزشی متعدد ،هتلها،
نجفی در همان مراحل اولیه پخش تولیدات صنعتی ،همه و همه با ایجاد
گاز بیهوش شدند و مردم آنان را روی تردید نیست که غرق شده ،اما چون مینویسد: آن روز ازین جهت نپذیرفتم که دیگر خراسان و یزد و اصفهان و تمام ایران کار ،به استان متروک و نفرین شده
دست از مسجد خارج کردند .این ها همه دلمان میخواهد قصه بسازیم و «............مدرسه عالی آرشام توسط اداره کلاس بچههای دانشگاهی با آن میرساندند ،وقف کرد بر مدارس و کرمان جان دوباره بخشید و کرمان
ساختیم ،خوب ساختیم دیگر وآن آقای محمد علی آرشام رئیس سازمان شغل که فرمان شهبانو هم داشت مؤسساتی که هم اکنون درکرمان خوابیده درکویر ،محل رفت و آمد و
چه زود بیهوش میشوند!! مقاله را هم من به همین قصد نوشتم اطلاعات و امنیت کرمان ( دردهه ۵۰ منافات داشت که بقول کلیم کاشانی، دائر است و سالی هزارها محصل
در این واقعه دست حجتالاسلام شمسی) تأسیس گردید .وی تصمیم از آن فارغ التحصیل میشود ،و تردد شد.
سیدجواد نیشابوری براثر ضربات چاقو .........و السلام .جلال» داشت با ایجاد مؤسسات علمی، شاعر کویرخودمان: هزارها تن در هتلهای او ـ که شهبانو فرح پهلوی در اولین بازدید
شکست (بر اثر ضربات چاقو ،دست فاجعه مسجد جامع کرمان نیز فرهنگی و رفاهی خاطره بدی را که جای کاروانسراهای شاه عباسی از تأسیسات بنیاد و فعالیتهای وسیع
شکسته میشود؟!) و برخی دیگر از یکی از همین قصهها بود؛ شرح واقعه مردم از ساواک داشتند برطرف سازد. به کف عنان دو طوفان نگاه نتوان داشت قدیم را گرفته ،در مرکز شهرکرمان آن ،درخواست ریاست افتخاری
روحانیون حاضر در مسجد مجروح از نزدیکان مهندس علیرضا افضلیپور و بم اطراق میکنند و درآمدها به بنیاد را پذیرفت و ازآن تاریخ خود
شدند .همزمان با این حمله خونین را از زبان کیهان آنزمان بخوانیم: شنیدم که ایشان برای تأسیس چو راه گریه گشادم ،در فغان بستم مصرف مؤسسات خیریه فرهنگی و دفترمخصوص او از هیچ کمکی در
که منجر به مجروح شدن عده زیادی دانشگاه کرمان با رقابت شدیدی از
گردید ،قسمتی از اثاث و فرشها و کولیها ،مسجد جامع کرمان سوی آرشام روبرو بود .مدرسه عالی به هر حا ل ،ا مر و ز د ر بر ا بر مذکورمیرسد»........... این مورد دریغ نکردند.
زیلوها و قسمتی از ساختمان مسجد را آتش زدند آرشام هم پس از پیروزی انقلاب در بیرجندیها ـ که اغلب انقلابی و درپاورقی نام این رادمرد را چنین سرمایهگذاریهائی که در خصوص
نیز به آتش کشیده شد و قرانهای دانشگاه کرمان ادغام شد .من برای هستند ،ولی مطمئنم از آن همشهری مأخذ مالی و اداری بنیاد انجام گرفت
به دنبال حمله گروهی ازکولیهای نوشتن این پیشگفتار از میان اجساد خود خاطره بدی ندارند ،باید صریحاً فاش میکند: خود سرچشمه دیگری برای آبادانی
داخل مسجد آتش گرفت. اطراف شهرکرمان به مسجد جامع شکنجه دیده و چشمان میل کشیده اقرار کنم که آنروز من برخلاف میل «این شخص افسری بود اهل استان کرمان بود؛ که از هتلهای
در هنگامی که مردم از مسجد این شهر و آتش زدن آن ،تعدادی بیشماری عبورکردم و درخاکسترها و باطنی خود ،آن ردیه را نوشتم؛ زیرا درخش بیرجند و چون فرزند نداشت، زنجیرهای آسمان یا شرکت ترابری
بیرون ریختند ،گروهی به تعقیبشان از مردم کرمان مجروح و ۵نفرکشته مخروبههای دهات و شهرهای زیادی همیشه معتقد بودم که آن مؤسسات تمام ثروت خود را وقف کرد بر کاتی.تی میتوان نام برد .در اینباره
پرداختند ومأموران هم بدون توجه چنگ زدم تا یکی دو مدرسه یافتم. متعلق به کرمان است و آن ثروت نیز مؤسسات فرهنگی درکرمان .متأسفانه باستانی پاریزی در کتاب «ازسیرتا
به دستورات افسران ،خود به مقابله شدند. در مقابل اینهمه حاکم خونخوار و جزء ثروت کرمان شد ،و البته ۳۰۰۰ او شغلی داشت که وقتی امروز به
با مردمی که از مسجد بیرون آمده به گزارش روزنامه کیهان ،حدود مکار ،حاکمان وکارگزارانی همچون محصل و ۳۰۰معلم کرمان که درآن زبان آید ،آنها که بشنوند ،خیلی زود پیاز» چنین مینویسد:
بودند ،پرداختند و شروع به تیراندازی ۲۰۰نفر از ساکنین زاغهنشین که ملک تورانشاه ،ترکان خاتون، مؤسسات کارمیکردهاند و میکنند، میرمند .و من هم با ترس و احتیاط «............چندسال پیش ،سفرنامه
کردند که مردم به ناچار به داخل درکرمان به کولیها معروف هستند؛ گنجعلیخان و آرشام را که به جای هیچکدام نمیتوانستند عضو ساواک این حرف را میزنم .خودتان در همشهری باسواد خودم مرحوم
بهدنبال تعطیل همگانی و اجتماع ظلم و خونریزی مرام آبادگری و کار باشند و نپذیرفتن من تنها به خاطر همین سطورخواهید خواند چکاره افضلالملک کرمان ـ غلامحسینخان
مسجد مراجعت کردند. مردم در مسجد جامع کرمان ،با در خیر را پیشه کردند قابل ستایش نام مؤسس آن بود که عنوان ریاست بوده .و من در اینجا باید اعتراف کنم زند ـ را میخواندم ،متوجه شدم
مهاجمان ،درختهای کوچک دست داشتن چوب و میله آهنی و یافتم .خداوند بر گناهان چنین ساواک کرمان را داشت .خشنودم که که اوکمضررترین رؤسای آن سازمان که این مرد ـ این سید پاریزی
جلوی خیابان را شکستند و به با دادن شعار به طرفداری از دولت، انسانهائی قلم عفو کشد و آرمان در طی انقلاب ،کوچکترین آسیبی از (چوب گز!) برای اران ،و پر سودترین ـ مکیآبادی سیرجانی کرمانی ـ
طرف خیابان شاهپور راه افتادند و به از چند خیابان شهر عبور کردند خیر و وقف را در نهاد بشر زنده نگه طرف مردم دوراندیش کرمان به این افراد پنجاه سال اخیر برای کرمان بود. نذرکرده بود که هفت کاروانسرا
تعقیب کسانی که از مسجد بیرون و در ساعت ۱۱/۵در حالی که مؤسسات نرسیده و امروز مؤسسات بسیاری از اعتبارات را که در اختیار بین راه کرمان و خراسان بسازد،
حجتالاسلام صمدانی در مسجد دارد .انشاالله فرهنگی و اقتصادی و تجاری آن او بود به توسعه مؤسسات فرهنگی و افضلالملک وقتی از مشهد ،از
آمده بودند ،پرداختند. جامع بالای منبر بود ،به مسجد همه کار میکنند؛ جز یکی از هتلها اختصاص داد و از اعتبارات دولتی راه کویر به کرمان میآمده ـ این
این افراد سپس به طرف میدان که گویا هنوز خوابگاه دانشجویان کاروانسراها را دیده است که عبارت
ارگ حمله کردند و سه فروشگاه حمله کردند. بودهاند از کاروانسرای عربآباد طبس
بزرگ متعلق به یکی ازتجار معروف کولیها دوچرخهها و موتورهای (همانجائی که لشکریان نادر گرفتار
کرمان را که میلیونها تومان اتومیبل باتلاق و ریگ بیابان شدند) ـ «آقا
و دوچرخه و موتورسیکلت درآن سید هدایتالله سیرجانی کرمان،
بود ،به آتش کشیدند و درحالی
فاجعه سینما رکس آبادان فاجعه مسجد جامع کرمان
که اتومبیلهای آتش نشانی پشت مردمی را که داخل مسجد بودند، آبان ماه »۱۳۸۰ دانشگاه است و من اینک از همان و قرض بانکها کامیونهای عظیم وارد برای سایهبان قوافل ،کاروانسرای
سرشان حرکت میکرد به هجوم برروی هم انباشته و به آتش کشیدند. *** دانشجویان که چندتائی از آنها کرد و چون رئیس سازمانی بود که خوبی ساخته که بسیار باعث راحت
ادامه دادند و اموال این مغازهها به به دنبال این حادثه ،عدهای از مردم درین مجلس حضور دارند ،استدعا شاه وقتی به کرمان میآمد مستقیماً است .اگر این کاروانسرا نبودی،
داخل مسجد به طرف آنها بهراه فاجعه سینما رکس آبادان را بخاطر میکنم که هتل را تخلیه کنند و از فرودگاه میرفت به خانه او ،طبعاً معدودی ازمردم در صحرای کویر به
کلی درآتش سوخت. افتادند .ازطرف پلیس تیراندازی آغاز دارید ،درهای سینما را بستند؛ مایه بگذارند هتل کار هتلی خودش را درین خریدها گمرک هم نداد ،بعداً هلاکت رسیدندی ».....کاروانسرای
مهاجمان در میدان ارگ ،دوچرخه شد و در این لحظه مردم مجدداً به « تینر» آغشته به مواد روغنی بر بکند و خوابگاه دانشجوئی هم کار همه آنها را درخطوط پردرآمد حمل دیگر او در چاه کوران چهار فرسخی
ها و موتورسیکلتهای یکی از این زمین ریختند و کبریت زدند۴۰۰ ، خوابگاهی خودش را (و این تقاضا کالا راه انداخت و از درآمد آنها و دربند راور است؛ کاروانسرای بعدی
مغازهها را که در اول بازار قرار داشت داخل مسجد مراجعت کردند. زن و مرد و بچه در آتش ساواک(!) را درمورد دانشجویان سایر شهرها سایر اعتبارات ساختمانهای عظیم کاروانسرای ششم ـ در بیابان خراسان
،به وسط میدان آوردند وآتش زدند. عد ه ا ی ا ز کو لی ها که شعا ر سوختند .در تهران ملافهها را با هم دارم) و از استادان رشته اقتصاد مثل دانشسرای عالی حرفه و فن و نزدیک فیضآباد حاکم نشین مهولات
این افراد سپس وارد بازار شدند، میدادند ،به پشت بام مسجد جامع مرکورکورم آغشته کردند و در وانت دانشگاهها هم خواهش میکنم که مدرسه و کودکستان و زمین ورزش
مغازههایی را که متعلق به تجار رفتند و با کندن آجرهای پشتبام باز با چند اوباش و ملافههای به اولیای امر بگویند تا از پول درآمد و استادیوم و هتل آسمان و هتل...... است.
مذهبی بود و یا عکسهای آیتالله مسجد ،جمعیت داخلی مسجد را که آغشته به خون(!)،جنایت رژیم را هتل ،که هرشبی خرج یک ماه یک و چاپخانه مجهز که میتواند تمام من کارونسرای هفتم آنرا نتوانستم
خمینی را پشت شیشههای خود قریب ۱۰۰۰۰نفر بودند ،مورد حمله در خیابانهای تهران به نمایش دانشجو را میتواند تأمین کند، کتابهای درسی مملکت را در مقیاس پیدا کنم ،اگرشما پیدا کردید به من
نصب کرده بودند ،مورد حمله قرار گذاشتند بعدها وقتی «فرشته» خوابگاه دانشجوئی برای خودشان ۱۰۰میلیون نسخه چاپ کند ،و........ بنویسید .حالا یک مرد از میان این
قرار دادند. وارد شد ،دیدیم آتش ساواک نبود؛ بسازند و البته اطلاع دارند و توجه پدید آورد..............آری دهها مؤسسه همه ثروتمندان نفتی کرمانی یا
دادند. گزارش منتشره درکیهان حاکی عوامل خمینی مسبب این فاجعه داشته باشند که درس خواندن و دیگرساخت و تمام آن را وقف غیرکرمانی ،میخواهم که برخیزد و
در این حادثه چند نفرخبرنگار است که به دنبال سخنان جلال عظیم بودند در همه شهرهای ایران، دود چراغ خوردن با بیتوته در هتل برکرمان نمود ،و بعد از انقلاب نیز کاروانسرای هفتم را به صورت هتلی
نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. کمالی ،دبیرآموزش و پرورش کرمان عوامل خمینی برای گمراهی مردم چهار ستاره ،و توی مستراح فرنگی خود و خانمش پروین آرشام معلوم زیبا ،برسر راه خراسان به کرمان
به گزارش روزنامه کیهان تعداد که مردم را به آرامش دعوت میکرد از هیچ دروغ و جنایت و قتلی دریغ نشد چه شدند ، ........سازندگان هتل بسازد ،و اسمش را بگذارد هتل
زخمیها بیش از ۲۰۰نفر و تعداد و سخنان حجتالاسلام صمدانی در نکردند ،بهاحتمال زیاد درسشان شاشیدن ،منافات دارد: آسمان« ،خورد زمین شدند و برد سید هدایت ـ کارونسرای هفتم .
کشتهها ۵نفر گزارش شد ،البته همین زمینه ،سر و صدای عجیبی را در مکتب روشنفکران چپ و آسمان » و هیچ کس از ایشان نشانی حدس من آنست که عمر پیر مرد،
مقامات شهری گفتند تنها یک نفر یک روزه خرج مطبخ تو ،خرج سال ماست نمیدهد ،یا من خبر ندارم یا او نشان این ثروتمند پرهستی ،برای ساختن
مسجد را فرا گرفت. مبارزآموخته بودند: ندارد .همان روزهای اول که مؤسسات کاروانسرای هفتم کفاف نداده ،خود
کشته شده است. جمعیتی که د ر صحن مسجد روشنفکران ما زمان شاه قصه یک سال مرحمت کن و یک روز روزهگیر پا گرفت ،یک هیأت امنا برای اداره رهسپار بیابان عدم شده است..........
*** بودند ،به داخل شبستان هجوم ساختند و مردم سادهدل قبول آن در نظر گرفته شد و اسم مرا نیز شاید آخرین ثروتمند این راه ،
گزارش کیهان را خواندید؟ ۱۰۰۰۰ آوردند و درهای شبستان را به خاطر کردند ،گفتند ساواک پهلوان تختی این کاری است که در همین مقام و ـ بدون اطلاع من در جزء جمع ـ راههای بیابانی ،آدمی باشد از اهل
نفر حاضر در مسجد مورد هجوم ۲۰۰ جلوگیری ازهجوم مهاجمان بستند. و دکتر شریعتی را به قتل رسانده منزل دانشگاهی که من امروز صحبت که اغلب وزیر و وکیل بودند نوشته همین ولایت شما ،یعنی از آبادی
نفر«کولی» قرار میگیرند! طولی نکشید فضای شبستان را است ،وقتی صمدبهرنگی درشهریور میکنم ،جای آن دارد که توقع آنرا از بودند و من دو سه روز بعد ،فرمان درخش .این مرد به جای هزار و
یاد آتشسوزیهای بانکها و گازهای خفه کنندهای پرکرد ،درهای ماه ۱۳۴۷در ارس غرق شد .جلالآل مقامات دانشگاهی کرمان بکنم .درس را نکول کردم و در روزنامه اطلاعات پانصد قطار شتر ،یک قطار مرکب
فروشگاههای اتومبیل دربحبوحه بسته شبستان شکسته شد وعدهای احمد ،مرگ او را به دستگاه ساواک را درآسمان نمیشود خواند ،من رسماً عذرخواهی کردم .اعلامیه من از ۲۰۰دستگاه تریلرهای ۱۸چرخ
ناآرامیها در تهران نمیافتید؟ حدود ۲۰۰نفر چماق بهدست ،وارد نسبت داد و باز همه قبول کردند؛ میخواهم در اینجا شما را ازآسمان و رد این فرمان ،آنروز که نام شهبانو که هرکدام بیش از « ۱۰۰شتروار»
پس از پیروزی ارتجاع سیاه، شبستان شدند و مردمی را که در پس از انقلاب نامه آلاحمد به منصور به زمین فرود آورم و بگویم که جای بربالای آن بود ،درمهمترین روزنامه کالا حمل میکنند ،ترتیب داد
سناریوی حمله به مسجد جامع بهانه مسجد بودند؛ به باد حمله گرفته اوجی در نشریات به چاپ رسید؛ درس خواندن توی همان خاک و شهر با تیتر درشت منتشرشد ـ و .....این مرد میلیونها ثروتی را که
صدورحکم اعدام برای آرشام شد کتکشان زدند و ازمسجد بیرون نامه را اگر نخواندهاید ،بخوانید و به خلهای مدرسه معصومیه و بیتوته البته به زحمت منتشر شد ـ و به قول ازکرایه این قطارهای آهنی حاصل
و آرشام و همسرش بقول باستانی مسؤولیت و تعهد روشنفکر ایرانی درحجرههای کوچک و محقر است» امروزیها مثل توپ صدا کرد ...... .من میشد ،و کالای بندرعباس و چابهار
پاریزی «خورد زمین شدند و برد کردند. را به کرمان و زاهدان ،و سپس
بهتر پی ببرید: ***
آسمان». درحادثه آتش زدن مسجد «...........و اما در باب صمد؟ درین مهدی رجبعلی پور معاون پژوهشی
«دنباله دارد» کرمان 1۰نفرکشته شدند دانشگاه جمهوری اسلامی درکتاب
«دانشگاه کرمان» درباره آرشام چنین