Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۲۷۴ (دوره جديد
P. 12

‫صفحه ‪ - Page 12 - ۱2‬شماره ‪۱۷40‬‬
                                                                                                                                                                                                 ‫جمعه ‪ ۲4‬تا پنجشنبه‪ ۳۰‬مردادماه ‪۱۳۹۹‬خورشیدی‬

                                                                                                   ‫آخرین «معجزه» جمهوری‬                            ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)۱۸2‬‬
                                                                                                           ‫اسلامی ‪:‬‬

                                                                                                   ‫«پیمان ابراهیم»‬                                 ‫احمد احـرار‬                                   ‫( کیهان لندن شماره ‪) ۱363‬‬

                                                                                                   ‫بین اسرائیل و‬                                   ‫بدون اجازه وارد شدند‪ .‬عشقی از آنها پرسید‬      ‫در تیرماه ‪ ،۱۳۰۳‬دو ماه و چند روز پس از‬
                                                                                                                                                   ‫که چهکار دارند‪ .‬آنها جواب دادند که شب‬         ‫بازگشت سردار سپه و تشکیل دومین کابینۀ‬
                                                                                                   ‫امارات متحده‬                                    ‫گذشته شکایتی از سردار اکرم همدانی به‬          ‫وی‪ ،‬دو حادثه تهران را تکان داد‪ :‬قتل میرزاده‬
                                                                                                                                                   ‫منزل او دادهاند که عشقی او را بهچاپ برساند‬    ‫عشقی مدیر روزنامه «قرن بیستم» و کشته‬
‫شهرداری تلآویو که پیش از این ساختمان خود را در همدلی با مردم لبنان به پرچم آن کشور‬                 ‫عربی‬                                            ‫و اکنون برای گرفتن جواب عریضه آمدهاند‪.‬‬        ‫شدن ماژور ایمبریویس کنسول آمریکا در‬
‫آراست‪ ،‬این بار با «پیمان ابراهیم» پرچم امارات را بر خود نقش کرده است؛ ‪ ۱3‬اوت ‪2020‬‬                                                                  ‫عشقی خندان تعارف کرده و میخواست برای‬
                                                                                                                                                   ‫پذیرایی آنها را به اتاق ببرد و در حالی که‬                             ‫واقعۀ سقاخانه‪.‬‬
‫هیچکدام مورد قبول مردم نیستند‪ .‬در تمام‬             ‫رسمیت هم نمیشناسند‪ ،‬در رد هرگونه گفتگو‬          ‫=تهدیدی به نام جمهوری‬                           ‫با یکی از آنان صحبتکنان جلو بود‪ ،‬یکی از‬       ‫روزنامۀ «ایران» در شماره ‪ ۱۳‬سرطان‬
‫مناطق فلسطینینشین یأس و ترس از فردا‬                ‫با اسرائیل برای پایان دادن به شرایط کنونی‬       ‫اسلامی در سالهای اخیر موانع‬                     ‫دو نفر از عقب تیری به سوی او خالی کرد و‬       ‫(تیرماه) ‪ ۱۳۰۳‬در ستون اخبار داخله نوشت‪:‬‬
‫جانشین هرگونه امید برای تشکیل کشوری‬                                                                ‫همکاری بین اسرائیل و برخی‬                                                                     ‫«صبح روز قبل دو نفر اشخاص مجهول‬
‫مستقل شده است‪ .‬در عمل دشمن اصلی‬                                             ‫همزبانهستند‪».‬‬          ‫از کشورهای عربی را برداشت و‬                               ‫بیدرنگ هرسه نفر فرار کردند‪.‬‬         ‫درب منزل میرزاده عشقی رفته دقالباب‬
‫فلسطین‪ ،‬رهبران خودمان هستند که جرأت‬                ‫ابو ابراهیم میافزاید «تحرکات منطقهای‬            ‫زمینه را برای همکاری آنها آماده‬                 ‫عشقی فریاد کشید و خود را به کوچه‬              ‫مینمایند‪ .‬کلفت میرزاده پشت درب حیاط‬
‫پذیرفتن چالشهای ناشی ار دستیابی به صلحی‬            ‫جمهوری اسلامی که تهدیدی برای کشورهای‬                                                            ‫رسانید‪ .‬در آنجا از شدت درد به جوی آب‬          ‫آمده و سؤال مینماید چهکار دارید‪ .‬میگویند‬
‫پایدار با اسرائیل را ندارند‪ .‬امروز آنها ناتوانی و‬  ‫عربی و اسرائیل است‪ ،‬کشورهای عربی و به‬                                    ‫ساخت‪.‬‬                  ‫افتاد‪ .‬همسایهها به صدای تیر و فریاد عشقی‬      ‫با میرزاده کاری داریم‪ .‬پس از استعلام و‬
‫بیکفایتی خود را با شرایط نه جنگ و نه صلح با‬        ‫ویژه امیرنشینها را به اسرائیل نزدیک کرده‬        ‫=رهبران فلسطینی هربار که‬                        ‫جوان‪ ،‬سراسیمه از خانهها بیرون ریختند و‬        ‫اجازه‪ ،‬درب منزل را باز نموده واردین به‬
                                                   ‫و این توافق فرزند واهمهی مشترک اسرائیل‬          ‫فرصتی برای صلح با اسرائیل به‬                    ‫محمد هرسینی قاتل را دستگیر نمود‪ .‬اسم‬          ‫اطاق میرزاده وارد و پس از اظهار بهانه که‬
                  ‫اسرائیل توجیه میکنند‪».‬‬           ‫و کشورهای عربی از خطری به نام جمهوری‬            ‫وجود میآید‪ ،‬به تحریک برخی از‬                    ‫قاتل ابوالقاسم بود‪ .‬او از مهاجرین قفقاز بود‪.‬‬  ‫قبلا تهیه شده بود یکی از آنها رولور خود را‬
‫ابو ابراهیم میافزاید «تا کی می خواهند‬                                                              ‫کشورهایمنطقهآنرامیسوزانند‪.‬‬                      ‫عشقی را به بیمارستان شهربانی بردند‪.‬‬           ‫کشیده یک تیر به طرف میرزاده شلیک و فرار‬
‫سیاستهای شکست خورده بایکوت اسرائیل‬                                            ‫اسلامی است‪».‬‬         ‫=در این میان‪ ،‬مردم غزه و‬                        ‫در تختخوابی افتاده و لحافی رویش کشیده‬         ‫مینماید‪ .‬گلوله به بالای شکم اصابت کرده‬
‫و موشکپراکنی را ادامه دهند! سیاستهای‬               ‫ابو ابراهیم در ادامه به ناتوانی رهبران فلسطینی‬  ‫کرانه باختری رود اردن به رهبران‬                 ‫شده بود‪ .‬رنگش بهکلی پریده بود و عرق‬           ‫میافتد‪ .‬کلفت او بنای داد و فریاد را گذارده‬
‫شکست خوردهای که بهای آن را مردم بیچاره‬             ‫در مدیریت سیاسی و فساد گسترده اقتصادی‬           ‫بیکفایت و فاسد دیگر اعتماد‬                      ‫مرگ بر چهرۀ پاک و دلربایش نشسته بود‪.‬‬          ‫چند نفری از اهالی جمع شده آژان هم رسیده‬
‫کرانه باختری رود اردن و نوار غزه میپردارند‪.‬‬        ‫چه در غزه و چه کرانه باختری رود اردن اشاره‬      ‫ندارند و نسبت به آیبنده کاملا‬                                                                 ‫میرزاده را در حالی که صحبت میکرده با‬
‫بایکوت پرتقال اسرائیلی یا موشکپراکنی به‬            ‫میکند‪« :‬رهبران فلسطینی هربار که قطار صلح‬                                                                    ‫میرزاده عشقی‬                      ‫درشکه به کمیساریا (کلانتری) برده در آنجا‬
‫بیابانهای اسرائیل چه سودی و دستاوردی‬               ‫از نزدیکی ما رد میشود بجا میمانند و هزینه‬                          ‫ناامیدهستند‪.‬‬                                                               ‫مختصر تحقیقاتی نموده برای عمل و معالجه‬
‫برای ما غیر از واکنش سخت نظامی و سیاسی‬             ‫این بیکفایتی را ما میپردازیم‪ .‬زمانی که مصر‬                                                      ‫تنش سرد شده و از سرما به خود میپیچید‪.‬‬         ‫به مریضخانه نظمیه میآورند‪ .‬دکتر نظمیه‬
‫اسرائیل داشته است که ادامه دهیم؟ شعارهای‬           ‫و اسرائیل با میانجیگری آمریکا در کمپ دیوید‬      ‫احمد رأفت ‪ -‬توافق تاریخی بین دولتهای‬            ‫عشقی در زحمت و شکنجۀ درد شدیدی‬                ‫مشغول پانسمان و معالجه شده ولی بعدازظهر‬
‫نابودی اسرائیل که حتا در بین اکثریت‬                ‫توافق صلح را امضا کردند‪ ،‬یاسر عرفات بجای‬        ‫اسرائیل و امارات متحده عربی که با عنوان‬         ‫فرو بود‪ .‬ناله میکرد و داد میزد که یا مرا‬      ‫مرحوم میشود‪ .‬جنازۀ ایشان بهوسیلۀ درشکه‬
‫فلسطینیها نیز دیگر خریداری ندارد‪ ،‬ما را به‬         ‫پیوستن به آن گفتگوها و استفاده از موقعیت‬        ‫«پیمان ابراهیم» به امضا رسید را بسیاری از‬       ‫از اینجا بیرون ببرید و یا یک گلولۀ دیگر به‬    ‫بهاتفاق چند نفر از نمایندگان مجلس و چند‬
‫کجا برده که همچنان تکرارش کنیم؟ رهبران‬             ‫ایجاد شده برای پایان دادن به خصومت با‬           ‫فلسطینیها «معجزه» ای میدانند که تنها‬            ‫من بزنید و آسودهام کنید‪ .‬گلولۀ سربی از‬        ‫نفر از مدیران جراید حمل به منزل شخصی‬
‫سیاسی ما همیشه بازیچه دست این یا آن دولت‬           ‫اسرائیل و گرفتن امتیازهایی برای فلسطینیها‬                                                       ‫طرف چپ زیر قلبش گیر کرده بود‪ .‬خون‬
‫در منطقه بودهاند‪ .‬زمانی مصر و عراق‪ ،‬امروز هم‬       ‫راه سادهتر مخالفت را برگزید‪ .‬البته نقش‬                ‫جمهوری اسلامی قادر به تحقق آن بود‪.‬‬        ‫زیادی میآمد‪ .‬بعد از چهار ساعت درد و‬                                  ‫خودش گردید‪».‬‬
‫سوریه و جمهوری اسلامی با سرنوشت ما برای‬            ‫سوریهی حافظ اسد و عرا ِق صدام حسین را‬           ‫«معجزه» کلمهای است که ابو ابراهیم‬               ‫شکنجه‪ ،‬عشقی جوان و بدبخت چشم از‬               ‫قتل عشقی‪ ،‬روزنامهنگار‪ ،‬نمایشنامهنویس و‬
                                                   ‫در این قضیه نمیتوان نادیده گرفت‪ .‬همین‬           ‫روزنامهنگارفلسطینیاهلغزهدرگفتگوباکیهان‬                                                        ‫شاعر انقلابی به چند گونه روایت شده است‪.‬‬
      ‫پیش بردن اهداف خود بازی میکنند‪».‬‬             ‫قضیه چند سال بعد‪ ،‬در دوران ریاست جمهوری‬         ‫لندن در توصیف این پیمان استفاده میکند‪.‬‬                                ‫جهان فروبست‪».‬‬           ‫عبدالله مستوفی مینویسد‪« :‬یکی از‬
‫یکی از نگرانیهای فلسطینیها طرح الحاق‬               ‫بیل کلینتون تکرار شد‪ .‬پس از ماهها مذاکره در‬     ‫ابوابراهیم که به خاطر ج ّو حاکم در غزه این نام‬  ‫عشقی در ماههای پایانی عمر با تنی‬              ‫واقعات عجیب که مسلماً بهتحریک ع ّمال‬
‫بخشهایی از کرانه باختری رود اردن به‬                ‫لحظه آخر باز هم یاسر عرفات‪ ،‬اینبار به تحریک‬     ‫مستعار را برای خود انتخاب کرده‪ ،‬سالهاست‬         ‫چند از روزنامهنگاران (ملکالشعرای بهار‪،‬‬        ‫نظمیۀ تهران بوده‪ ،‬واقعۀ قتل میرزادۀ عشقی‬
‫اسرائیل است که دولت بنیامین نتانیاهو آن را‬         ‫سوریه و جمهوری اسلامی ایران‪ ،‬زیر توافقی‬         ‫که با روزنامهنگاران خارجی که برای تهیه‬          ‫رحیمزاده صفوی و عباسمیرزا اسکندری)‬            ‫نویسندۀ روزنامۀ قرن بیستم است‪ .‬طبع‬
‫مطرح کرده است‪ .‬اما حالا در «پیمان ابراهیم»‪،‬‬        ‫که به دست آمده بود زد‪ .‬امروز هم محمود‬           ‫گزارش به نوار غزه سفر میکنند همکاری دارد‪.‬‬       ‫جلسات هفتگی داشت‪ .‬ملکالشعرا (مدیر‬             ‫شاعرانه و حساس این س ّید جوان‪ ،‬که از‬
‫بنیامین نتانیاهو متعهد به کنار گذاشتن این‬          ‫عباس بجای اینکه با اماراتیها همراهی کند‬         ‫ابو ابراهیم به کیهان لندن میگوید «امروز‬         ‫بهار و نوبهار) و رحیمزاده صفوی (مدیر‬          ‫زیبایی صوری هم بیبهره نبود‪ ،‬از نوشتجات‬
‫طرح شده است‪ .‬ابو ابراهیم در پایان گفتگو با‬         ‫و امتیازهایی را از اسرائیل بگیرد‪ ،‬باز به مردم‬   ‫دفاع از این توافق میتواند در غزه و حتی‬          ‫آسیای وسطی) خاطرۀ خود را دربارۀ مرگ‬           ‫و نمایشنامهها و اشعارش بهخوبی پیداست‪.‬‬
‫کیهان لندن میگوید «اگر رهبران فلسطینی‬                                                              ‫کرانه باختری رود اردن به قمیت جان تمام‬                                                        ‫زندگی او بینظم‪ ،‬و شاید مبتلا به الکل و‬
‫با امارات مشارکت میکردند و خود را مانند‬                            ‫فلسطین پشت کرده است‪».‬‬           ‫شود‪ .‬کسانی که بر این دو منطقه فلسظینی‬                             ‫عشقی بهقلم آوردهاند‪.‬‬        ‫افیون‪ ،‬ولی جوانی صاحبدل و عاشقپیشه و‬
‫بیماران مشگوک به ابتلا به ویروس ُکرونا در‬          ‫این روزنامهنگار فلسطینی تاکید دارد که‬           ‫حکومت میکنند‪ ،‬حماس و سازمان آزادیبخش‬            ‫حسین مکی‪ ،‬در «تاریخ بیستسالۀ ایران»‬           ‫آنچه میگفت و میکرد‪ ،‬واقعاً به آن معتقد‬
‫قرنطینه قرار نمیدادند‪ ،‬شاید میتوانستیم مثلا‬        ‫سیاست عدم مذاکره و استفاده از موقعیتها‪،‬‬         ‫فلسطین‪ ،‬اگرچه در هیچ موردی با یکدیگر‬            ‫مینویسد سه روز قبل از آن که عشقی بهقتل‬        ‫بود‪ .‬همانطور که اشعار و نوشتجاتش بهواسطۀ‬
‫به حصر طولانی نوار غزه که فقر و بیکاری را در‬       ‫اعتماد مردم به رهبران فلسطینی را کاهش داده‬      ‫توافق ندارند و هیچکدام دولت دیگری را به‬         ‫برسد‪ ،‬این گروه در منزل رحیمزاده جمع‬           ‫نداشتن مایۀ علمی‪ ،‬هنوز پخته نشده و ِغ ّث و‬
                                                   ‫است‪« :‬امروز نه در غزه و نه در کرانه باختری‪،‬‬                                                     ‫بودهاند و عشقی خوابی را که دیده بود حکایت‬     ‫سمین (=چاق و لاغر) را درهم میآمیخت‪ ،‬در‬
 ‫این منطقه گسترش داده است‪ ،‬پایان دهیم‪».‬‬            ‫نه دولت محمود عباس و نه دولت حماس‬                                                               ‫میکند و میگوید جان همۀ ما در خطر است‪.‬‬         ‫روش سیاسی هم خام و افکارش استقراری‬
                                                                                                                                                   ‫در این روایت آمده است‪ ...« :‬میرزاده‬           ‫پیدا نکرده و مثل تمام اشخاص احساسی‬
                                                                                                   ‫راه حل مشکلات‬                                   ‫عشقی غفلتاً از جای پریده و خطاب به‬            ‫هرچند روز به سمتی متمایل میگشت و این‬
                                                                                                    ‫لبنان از تهران‬                                 ‫رحیمزاده صفوی گفت خواهشمندم یک‬                ‫جمله از هجویات دیوان او بهخوبی هویداست‪.‬‬
                                                                                                                                                   ‫دقیقه هم به خواب من که دیشب دیدهام‬            ‫عشقی با این که در سال قبل‪ ،‬شاید یکی‬
                                                                                                       ‫میگذرد‬                                      ‫توجه نمایید‪« :‬خواب دیدم که در قلمستان‬         ‫از طرفداران ج ّدی سردار سپه بوده و مستزاد‬
                                                                                                                                                   ‫زرگنده مشغول گردش هستم ـ فراموش‬               ‫«دیدی چه خبر بود» را در هجو وکلای‬
‫تغییری ایجاد نخواهد کرد و حداکثر مجلس و‬            ‫گسترده خواهان تغییر ساختار حکومتی هستند‪.‬‬        ‫=مردم عصبانی و ناراضی‬                           ‫نشود که در آن زمان قلمستان زرگنده‬             ‫مجلس چهارم با شوخیهای زننده و کلمات‬
   ‫دولتی بزک شده را بر سر کار خواهد آورد‪».‬‬         ‫ساختار کنونی در لبنان که به آن نام‬              ‫لبنان میخواهند همه چیز را به‬                    ‫گردشگاه اهل تفریح و تف ّرج مرکز بود ـ در‬      ‫غیر عفیف و ناسزا گفته‪ ،‬و دست ر ّد به سینۀ‬
                                                   ‫«دمکراسی توافقی» دادهاند‪ ،‬ولی شاید صفت‬          ‫دور بیاندازند‪ ،‬از احزاب کنونی تا‬                ‫حین گردش‪ ،‬دختری فرنگی مثل آن که با‬            ‫هیچکس‪ ،‬حتی مد ّرس هم نگذاشته بود‪ ،‬بعد‬
‫یکی از مهمترین خواست های معترضین‬                   ‫«فرقهای» مناسبتر باشد‪ ،‬نه تنها قوای سهگانه‬      ‫سیستم موجود چون بخش عمده‬                        ‫من سابقه آشنایی داشت نزدیک آمده بنای‬          ‫از وقایع جمهوری‪ ،‬طرفدار جدی مد ّرس و‬
‫لبنانی حتا در هفتهای قبل از انفجاری که بیش‬         ‫بلکه مناصب دیگر چون ریاست نهادهای نظامی‪،‬‬        ‫مشکلات امروز لبنان را نتیجه‬                     ‫گلهگزاری و بالاخره تش ّدد و تغ ّیر را گذاشت‬   ‫اقلیت شده در روزنامه قرن بیستم چیزهایی‬
‫از ‪۲۰‬درصد بندر بیروت را ویران ساخت‪ ،‬حدود‬           ‫امنیتی و اقتصادی را نیز بر مبنای مذهب بین‬       ‫سیستم کنونی که پاسخگوی‬                          ‫و با طپانچهای که در دست داشت شش‬               ‫زننده برضد اوضاع حاضر‪ ،‬و بخصوص سردار‬
‫‪ ۲۰۰‬نفر را کشت و بیش از ‪ ۶۰۰۰‬زخمی و‬                ‫احزاب مسیحی‪ ،‬شیعی و سنی تقسیم میکند‪.‬‬            ‫احتیاجات کنونی و جهان در هزاره‬                  ‫گلوله به طرف من خالی نمود‪ .‬بر اثر صدای‬        ‫سپه مینوشت و بیپروا با هجویات خود‪،‬‬
‫‪ ۳۰۰‬هزاز بیخانمان برجای گذاشت‪ ،‬خلع‬                 ‫خواست اصلی بخشهای عمده جنبشی که از‬                                                              ‫تیرها افراد پلیس ریختند و مرا دستگیر‬          ‫جمهوری و جمهوریخواه و نظامیان را بهباد‬
‫سلاح حزبالله بر مبنای مصوبه ‪ ۱۵۵۹‬شورای‬             ‫اکتبر ‪ ۲۰۱۹‬به راه افتاد‪ ،‬تغییر قانون انتخابات‬               ‫سوم نیست میدانند‪.‬‬                   ‫کرده در درشکه نشاندند که به نظمیه‬
‫امنیت بود‪ .‬خواستی که در تظاهرات روزهای‬             ‫برای پایان دادن به این سیستم فرقهای است‪.‬‬        ‫=یکی از مهمترین خواستهای‬                        ‫ببرند‪ .‬در بین راه من هرچه فریاد میکردم‬                    ‫سخریه و استهزاء گرفته بود‪.‬‬
‫پس از انفجار با شدت بیشتری در خیابانها‬             ‫برگزاری انتخابات با سیستم کنونی نمیتواند‬        ‫معترضین لبنانی خلع سلاح‬                         ‫که آخر مرا کجا میبرید شما باید ضارب را‬        ‫روز چهارشنبه ‪ ۱۳‬سرطان دو نفر به خانۀ‬
‫مطرح شد‪ .‬در روزهای گذشته در میدان شهدای‬            ‫تغییری را که معترضین لبنانی‪ ،‬به ویژه جوانان‬     ‫حزبالله بر مبنای مصوبه ‪۱۵۵9‬‬                     ‫دستگیر کنید نه مرا‪ ،‬کسی به حرفم گوش‬           ‫او رفته با یکی دو تیر او را ازپا درآوردند‪.‬‬
‫بیروت عکسهای تمامقد حسن نصرالله دبیرکل‬             ‫از هر دین و فرقهای‪ ،‬خواهان آن هستند را‬                                                          ‫نمیداد تا مرا به نظمیه بردند و در آنجا مرا‬    ‫یکی از دو نفر فرار کرد و دیگری را که‬
‫حزبالله‪ ،‬و میشل عون رئیسجمهور مسیحی‬                ‫پاسخگو باشد‪ .‬در شرایط کنونی‪ ،‬گذشته از‬                        ‫شورای امنیت است‪.‬‬                   ‫به اتاقی شبیه زیرزمینی کشانیده حبس‬            ‫بهدست آورده تحویل نظمیه دادند‪ .‬نظمیه‬
‫و متحد حزبالله را به دار کشیدند‪ .‬فریادهای‬          ‫آرائی که احزاب فرقهای میتوانند در انتخابات‬      ‫=در میدان شهدای بیروت‬                           ‫کردند‪ .‬آن اتاق فقط یک روزنه داشت که‬           ‫آورنده را توقیف و قاتل را فرار داد‪ .‬و میرزاده‬
‫«حزبالله ارهابی» (حزبالله تروریستیست)‬              ‫به دست آورند‪ ،‬در هر صورت رئیس جمهور‬             ‫معترضین عکسهای تمامقد‬                           ‫از آن روشنایی به درون میتابید‪ .‬من با‬          ‫همان روز در نظمیه بدرود زندگی گفت‪.‬‬
‫«ایران بَره بَره» (ایران برو بیرون) در خیابانها و‬  ‫مسیحی‪ ،‬رئیس پارلمان شیعه و رئیس دولت‬            ‫حسن نصرالله دبیرکل حزبالله و‬                    ‫حال وحشتی که داشتم چشم را به آن‬               ‫مردم تهران از این پیشآمد که دست ع ّمال‬
‫میدانهای بیروت طنین انداختند‪ .‬این اولین بار‬        ‫سنی خواهد بود‪.‬سعد کیوان تحلیلگر لبنانی در‬       ‫میشل عون رئیسجمهور مسیحی‬                        ‫روزنه دوخته بودم‪ .‬ناگهان دیدم شروع به‬         ‫نظمیه در آن بهخوبی دیده میشد بیاندازه‬
‫است که در لبنان‪ ،‬پس از عراق‪ ،‬معترضین پای‬           ‫گفتگو با کیهان لندن میگوید «مردم عصبانی و‬       ‫و متحد حزبالله را به دار کشیدند‪.‬‬                ‫خاکریزی شد و تدریجاً آن روزنه گرفته شد‬        ‫عصبی شده تشییع بیسابقه و بینظیری‬
‫جمهوری اسلامی را مستقیم به میان کشیدهاند‪.‬‬          ‫ناراضی میخواهند همه چیز را به دور بیاندازند‪،‬‬    ‫=حزبالله و جمهوری اسلامی‬                        ‫و من احساس کردم که آنجا قبر من است‪»...‬‬        ‫از جنازۀ او کردند‪ .‬عدۀ تشییعکنندگان را‬
‫حزبالله در این روزها بار دیگر اعلام کرد که‬         ‫از احزاب کنونی تا سیستم موجود و حق هم‬           ‫در شرایط سختی قرار دارند و‬                      ‫هنگامی که میرزادۀ عشقی این خواب را‬            ‫بیست‪ ،‬سی هزار نفر میگفتند‪ .‬اجمالا از‬
‫هرگز اسلحه را به زمین نخواهد گذاشت‪ .‬ابراهیم‬        ‫دارند چون بخش عمده مشکلات امروز لبنان‬           ‫بعید به نظر میرسد که درگیر‬                      ‫حکایت میکرد قیافۀ بیمزده و وحشتناکی‬           ‫شاهآباد تا چهارراه سیروس و برق را مردم‬
‫موسوی‪ ،‬یکی از ‪ ۱۳‬نماینده حزبالله در پارلمان‬        ‫نتیجه سیستم کنونی است که پاسخگوی‬                ‫جنگ جدیدی در لبنان بشوند‬                        ‫داشت و رفقای او برای تقویت و تسلیت او‬         ‫فرا گرفته بودند‪ .‬ازدحام مردم در این تشییع‬
‫بیروت‪ ،‬میگوید «ما موافق خلع سلاح کلیه‬              ‫احتیاجات کنونی و جهان در هزاره سوم نیست‪.‬‬        ‫زیرا در شرایط کنونی تهران درگیر‬                 ‫به مزاح و شوخی میپردازند ولی رحیمزادۀ‬         ‫چند جهت داشت‪ .‬اولا ضدیت با سردار‬
‫گروههای شبهنظامی در پایان جنگ داخلی‬                ‫ولی این تغییر هم به این سادگی امکانپذیر‬         ‫مشکلات مالی است و در منطقه‬                      ‫صفوی حکایت میکند که حال میرزاده‬               ‫سپه که او را آمر این قتل میدانستند‪.‬‬
‫بودیم و همه نیز خلع سلاح شدند‪ .‬آنچه باید در‬        ‫نیست و روندی طولانیست که اگر انقلابی‬                                                            ‫عشقی و قیافه و لهجۀ او در آن موقع طوری‬        ‫دیگری همراهی با افکار اقلیت که س ّید‬
‫نظر داشت این است که شاخه نظامی حزبالله‬                                                                         ‫نیز در انزوا قرار دارد‪.‬‬             ‫بود که در قلب من اثر بیم و وحشت را‬            ‫مدرس مرکز آن بود‪ .‬و بالاخره جوانی و‬
‫یک گروه شبهنظامی مذهبی نیست بلکه نیروی‬                     ‫صورت نگیرد گام به گام خواهد بود‪».‬‬                                                                                                     ‫خوشطبعی و سیاست شخص مقتول؛ ولی‬
‫مقاومتی است که نشان داده است حافظ منافع‬            ‫سعد کیوان معتقد است که «برگزاری انتخابات‬        ‫احمد رأفت ‪ -‬بحران لبنان همچنان ادامه‬                               ‫منعکس میساخت‪...‬‬            ‫دو جهت اول قویتر از جهت سوم بود»‪.‬‬
‫همه لبنانیها و کشور لبنان است‪ .‬ادامهدرصفحه ‪۱۹‬‬      ‫در شرایط کنونی و با قوانین فعلی هیچگونه‬         ‫دارد و به نظر نمیرسد که استعفای دولت حسن‬                                                      ‫شرح واقعه در روایت دیگری بهقلم پرتو‬
                                                                                                   ‫دیاب بتواند معترضین لبنانی که برای اولین بار‬
                                                                                                   ‫در ماه اکتبر سال گذشته به خیابانها سرازیر‬                                                                  ‫شیرازپور چنین آمده است‪:‬‬
                                                                                                   ‫شدند را به خانههایشان بازگرداند‪ .‬دولت حسن‬                                                     ‫«‪ ...‬دو سه شب بود که دو نفر ناشناس‬
                                                                                                   ‫دیاب قرار بود پاسخی به خواستهای معترضین‬                                                       ‫پیرامون خانۀ عشقی کشیک میکشیدند‪.‬‬
                                                                                                   ‫باشد که علاوه بر اعتراض به وضعیت اسفناک‬                                                       ‫عشقی به نصیحت دوستانش از خانه بیرون‬
                                                                                                   ‫کشور‪ ،‬رشد بیکاری و تورم ونزوئلائی و فساد‬                                                      ‫نمیرفت‪ .‬کسی را هم نزد خود نمیپذیرفت‬
                                                                                                                                                                                                 ‫ولی آن دو نفر ناشناس پیوسته مراقب بودند‬
                                                                                                                                                                                                 ‫که عشقی تنها بشود و بهسراغش بروند‪ .‬تمام‬
                                                                                                                                                                                                 ‫شب دوازدهم تیرماه ‪ ۱۳۰۳‬را عشقی ناراحت‬
                                                                                                                                                                                                 ‫بهسر برده بود‪ .‬صبح آن شب‪ ،‬عشقی‪ ،‬خسته‪،‬‬
                                                                                                                                                                                                 ‫لب حوض دستهایش را میشست‪ .‬پسرعموی‬
                                                                                                                                                                                                 ‫او که از چندی پیش مراقب او بود بیرون رفته‬
                                                                                                                                                                                                 ‫بود‪ .‬کلفت خانه هم برای خرید رفته و در را‬
                                                                                                                                                                                                 ‫باز گذاشته بود‪ .‬د ِر حیاط باز شد و سه نفر‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17