Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۲۸۰ (دوره جديد

‫صفحه ‪13‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪1۷46‬‬
‫جمعه ‪ 2۵‬سپتامبر تا پنجشنبه ‪ ۱‬اکتبر ‪2020‬‬

‫درخشانترین ستارۀ منظومه‬ ‫سخنانی از آندره ژید‬ ‫شاگردهای کمهوش برایم‬
‫شمسی‬ ‫جالب نیستند!‬
‫گفتنیها همه گفته شده است‬

‫اعضای خانوادۀ خورشید‪ ،‬روشنائی‬ ‫بدون تردید «زهره»‪ ،‬یا «ونوس»‪ ،‬الهه‬ ‫خیلی خوب توضیح میدهد که چرا‬ ‫سیمون دوبووار‪ ،‬متولد ‪ ۹‬ژانویه ‪۱۹08‬‬
‫چندانی ندارند ـ حتی در حد سیارات‬ ‫عشق و زیبایی یونانیان باستان شهرت‬ ‫زنها نمیتوانند بنویسند‪ .‬وولف یکی از‬ ‫میلادی‪ ،‬یک زندگینامه‪ ۵‬جلدی نوشته‬
‫معمولی چند مجمع الکواکب همسایه‪-‬‬ ‫تاریخی و عالمگیر دارد‪ .‬این کوکب‬ ‫زنهای نویسنده محبوب من است‪ .‬هیچ‬ ‫و در آن تمام فراز و نشیبهای زندگیش‬
‫و این امر انسان کنجکاو را به حیرت‬ ‫نورانی‪ ،‬تمام شب همچون «فانوس‬ ‫عکسی از او دیدهاید؟ تنهایی غریبی در‬ ‫را شرح داده‪ .‬اگر قطر زندگینامههای‬
‫میاندازد‪ .‬زهره از «دب اکبر» نیز دور‬ ‫خیال شاعران نازک طبع» در سینه‬ ‫او را ببینید‪ ،‬ممکن است تصور کنید‬
‫نیست‪ ،‬و به همین جهت نجوم شناسان‬ ‫آسمان جنوب شرقی جلوه میفروشد و‬ ‫چهرهاش موج میزند ‪...‬‬ ‫نیمی از زندگی او صرف نوشتن این‬
‫برایش شأن و منزلت خاصی قائلند‪.‬‬ ‫پرتو آن درخشش کلیه ستارگان دیگر‪،‬‬ ‫=معلم خوبی نبودم‪ ،‬چون فقط‬ ‫زندگینامهها شدهاست اما نه‪ ،‬کارهای‬
‫غیر از خورشید و ماه‪ ،‬را تحتالشعاع‬ ‫به شاگردهای باهوش علاقه داشتم و‬ ‫دیگری هم از او سر زده؛ تعدادی رمان‬
‫قرار میدهد‪ .‬سیارۀ کوچک اواسط‬ ‫نوشته که مهمترینهایش احتمالاً «همه‬
‫بهار روشنی بیشتری میگیرد و نورش‬ ‫سایرین اصل ًا برایم جالب نبودند‪.‬‬ ‫میمیرند»‪« ،‬خون دیگران»‪« ،‬وانهاده»‬
‫به منتها درجه (‪ 4/۵‬بار بیش از فصل‬ ‫= من تایپ بلد نیستم ولی ‪ 2‬تا‬ ‫و «ماندرانها» (برنده جایزه گنگور برای‬
‫زمستان)میرسدورویهمرفته‪ 20‬مرتبه‬ ‫ماشیننویس دارم که میتوانند خط‬ ‫بهترین رمان فرانسوی سال) هستند‪.‬‬
‫از «ستارۀ کاروان»‪ ،‬پر فروغتر مینماید‪.‬‬ ‫علاوه بر این‪ ،‬همپای ژانپلسارتر‪ ،‬از‬
‫«مشتری»‪ ،‬بزرگترین سیارۀ منظومه‬ ‫مرا بخوانند!‬ ‫نظریهپردازهای «اگزیستانسیالیسم»‬
‫شمسی‪ ،‬که شانزده قمر ریز و درشت‬ ‫= همیشه فکر میکردم پیرم؛‬ ‫بوده‪ .‬آنچه میخوانید گزیدهای است از‬
‫داشته و بعد از نیمه شب دیده میشود‪،‬از‬ ‫حتی موقعی که ‪ ۱2‬سال داشتم‪۳0 .‬‬
‫این حیث دارای مقام دوم است‪ .‬بقیه‬ ‫سالگی به نظرم وحشتناک بود‪ .‬گذر‬ ‫مصاحبه او با نشریه پاریس ریویو‪:‬‬
‫زمان همیشه فکرم را مشغول میکرد‪.‬‬ ‫= در ‪ 8‬سالگی داستان مینوشتم‪.‬‬
‫کلک مرغابی!‬ ‫آندره ژید در ایام جوانی‪ ،‬درسال ‪1893‬‬ ‫= برای انتخاب اسم شخصیتهای‬ ‫البته خیلی از بچهها این کار را میکنند؛‬
‫رمانهایم‪ ،‬از دفتر راهنمای تلفن استفاده‬ ‫معنیش این نیست که واقعاً استعداد‬
‫گوستین رودریگز‬ ‫آغاز میشود و به واسطه آنهاست که ما‬ ‫*گناه‪ ،‬هر چیزی است که روح را‬ ‫میکنم یا سعی میکنم اسم شاگردهای‬
‫از تفاوتهایمان آگاه میشویم‪.‬‬ ‫کدر کند‪.‬‬ ‫نوشتن دارند‪.‬‬
‫گرفته بود‪ .‬در سال ‪ ۱۹08‬دولت‬ ‫از وقایع مهم در عالم گاوبازی در‬ ‫سابقم را به خاطر بیاورم‪.‬‬ ‫= با خواندن کتابهایی مثل‬
‫اسپانیا قانونی را تصویب کرد که به‬ ‫اسپانیا ورود یک زن گاوباز به نام «ماریا‬ ‫*در جهنم تنبیهی وجود ندارد جز‬ ‫* کارهایی هست که دیگری هم‬ ‫=سؤال‪ :‬در همه رمانهای شما‪،‬‬ ‫«آسیاب کنار رودخانه» جورج الیوت‬
‫موجب آن زنان حق رفتن به میدان‬ ‫سالومه» بود که در سال ‪ ۱880‬میلادی‬ ‫اینکه باید وظایفی را که در زندگیت‬ ‫به خوبی تو میتواند آن را انجام دهد؛‬ ‫با شخصیت زنی روبهرو میشویم که‬ ‫خیلی دلم میخواست نویسندهای‬
‫در یائن متولد شده بود و بعدها نام خود‬ ‫ناتمام رها کردهای‪ ،‬از اول شروع کنی‬ ‫آن کارها را نکن! حرفهایی هست که‬ ‫گرفتار عقاید اشتباه است و بیم آن‬ ‫باشم که مثل او کتابهایم خواننده‬
‫گاوبازی را ندارند‪.‬‬ ‫دیگری هم به خوبی تو آنها را میگوید؛‬ ‫داشته باشد و بر خوانندهها اثر بگذارد‪.‬‬
‫لاروته برای اینکه این قانون شامل‬ ‫را به لاروته تغییر داد‪.‬‬ ‫و تمام کنی‪.‬‬ ‫آنها را نگو! چیزهایی هست که دیگری‬ ‫میرود که دیوانه شود‪.‬‬ ‫=عاشق خواندن «آلیس در سرزمین‬
‫حال او نشود وارد میدان شد و‬ ‫لاروته در دهۀ ‪ ۱۹00‬جزو گاوبازان‬ ‫*هیچ چیز مثل خاطره خوشیها‪،‬‬ ‫هم به خوبی تو آنها را مینویسد؛ آنها‬ ‫جواب ‪:‬خیلی از زنهای جدید این‬ ‫عجایب»‪«،‬پیترپن»وآثارجورجالیوتبودم‪.‬‬
‫کلاهگیس زنانهاش را از سر برداشت‬ ‫نامآور کشور بود و ‪ ۷‬سال تمام با‬ ‫را ننویس! به آن چیزی وفادار باش که‬ ‫طورند‪ .‬زنها مجبورند نقش آدمهایی را‬ ‫= «اتاقی از آن خود» (ویرجینیا‬
‫و مشخص شد که در واقع او یک مرد‬ ‫نمایشهای جالب گاوبازی خود مورد‬ ‫مانع خوش بودن نیست‪.‬‬ ‫هم اکنون وجود دارد و مال خود توست‪.‬‬ ‫بازی کنند که آن نیستند و شخصیت‬ ‫وولف) را خیلی دوست داشتم که در‬
‫بوده است به نام «اگوستین رودریگز»!‬ ‫تحسین و تشویق تماشاچیان قرار‬ ‫* «بنابراین» کلمهای است که شاعر‬ ‫* راه مستقیم ما را رهنمون نمیشود‬ ‫آنها را جعل کنند‪ .‬من با این قبیل زنها‬ ‫آن درباره وضعیت زنان صحبت میکند‪.‬‬
‫به جایی به جز «واقعگرایی» (عینیت)‪.‬‬ ‫احساس همدردی میکنم؛ خیلی بیشتر‬
‫هرگز نباید با آن آشنا شود‪.‬‬ ‫* اعتقاد داشته باش به کسی که در‬ ‫از زنهای خانهدار و مادرهای متعادل‬
‫* زیباترین چیزها آنهایی هستند‬ ‫جستوجوی حقیقت است و شک کن‬
‫که از جنون الهام گرفتهاند و با عقل‬ ‫برایم جالبند‪.‬‬
‫به کسی که آن را یافته است‪.‬‬
‫نوشته شدهاند‪.‬‬ ‫* «تملک» فقط با «بخشیدن»‬
‫* بهتر است به خاطر آن چیزی‬ ‫تحقق پیدا میکند؛ آنچه قادر نیستید‬
‫که هستی‪ ،‬از تو متنفر باشند تا اینکه‬ ‫ببخشید‪ ،‬هیچگاه صاحب نخواهید شد‪.‬‬
‫به خاطر چیزی که نیستی‪ ،‬دوستت‬ ‫* همه چیز قبل ًا گفته شده اما چون‬
‫کسی گوش نکرده‪ ،‬مجبوریم به عقب‬
‫داشته باشند‪.‬‬
‫* من تا قبل از اینکه کشور شوروی‬ ‫برگردیم و آنها را تکرار کنیم‪.‬‬
‫را ببینم یک کمونیست بودم‪ ،‬ولی بعد‬ ‫* نویسندگان بزرگ قابل تحسینند؛‬
‫از دیدن این کشور یک ضد کمونیست‬ ‫چون در هر نسل «مخالفتها» با آنان‬

‫شدم‪.‬‬
‫آندره ژید نویسنده فرانسوی در ‪۱۹‬‬

‫فوریه ‪ ۱۹۵۱‬میلادی درگذشت‪.‬‬

‫‪83‬‬ ‫‪۷‬‬

‫‪19‬‬

‫‪1 63‬‬ ‫(سودوکو)‬

‫‪۲ 14‬‬ ‫‪ 15 14 13 1۲ 11 1۰ 9 8 ۷ 6 5 4 3 ۲ 1‬عمودی‪:‬‬

‫‪16‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪ ۱‬ـ از نویسندگان و شعرای معروف و‬ ‫‪1‬‬
‫‪36‬‬ ‫رمانتیک روسیه‬ ‫‪۲‬‬
‫‪9 5 ۲3‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪ 2‬ـ نوار ـ از وسایل ارتباط جمعی ـ‬ ‫‪4‬‬
‫‪3 8۷‬‬ ‫مادر به عربی‬ ‫‪5‬‬
‫‪6‬‬
‫‪41‬‬ ‫‪95‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪ ۳‬ـ پنبۀ پاکنکرده ـ محکم و استوار‬ ‫‪۷‬‬
‫‪3‬‬ ‫ـ خردهریز فل ّز‬ ‫‪8‬‬
‫‪4 65 ۷‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪9‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪ 4‬ـ اطلاعات و آگهی ـ پایتخت‬ ‫‪1۰‬‬
‫‪3‬‬ ‫کشوری است ـ چاهکن‬ ‫‪11‬‬
‫‪1۲‬‬
‫گرانبها و ارزشمند‬ ‫عمودی‪:‬‬ ‫‪11 1۰ 9 8 ۷ 6 5 4 3 ۲ 1‬‬ ‫‪ ۵‬ـ در ورق بازی است ـ کارگاه نقاشی‬ ‫‪13‬‬
‫‪ 8‬ـ مضحک ـ از ماههای‬ ‫ـ از القاب اشرافی فرانسه‬ ‫‪14‬‬
‫‪ ۱‬ـ از میوهها‬ ‫‪1‬‬ ‫‪15‬‬
‫قمری‬ ‫‪ 2‬ـ پله ـ سرمایه‬ ‫‪ ۶‬ـ کلام و سخن ـ از آنطرف معنی‬
‫‪ ۹‬ـ او هم مقامی دارد‬ ‫‪۲‬‬ ‫دستبهدامان شدن میدهد ـ آوا و‬
‫پر مسؤولیت ـ بخار‬ ‫جاودانی ـ شفقت‬
‫متراکم ـ مددکار و‬ ‫‪ ۳‬ـ از شعرای برجستۀ‬ ‫‪3‬‬ ‫نغمۀ خواب‬
‫ایران در قرن گذشته‬ ‫‪ ۷‬ـ از نخست وزیران پیشین ایران‬
‫دوست‬ ‫‪4‬‬
‫‪ ۱0‬ـ از تنیسبازان‬ ‫که بهقتل رسید‬ ‫‪ 8‬ـ معروف ـ عدل ـ آشیانه‬
‫‪ 4‬ـ وسیلۀ آرد کردن ـ‬ ‫‪5‬‬ ‫‪ ۹‬ـ دام بیسر ـ تکرار یک حرف ـ‬ ‫افقی‪:‬‬
‫بزرگ جهان‬ ‫‪6‬‬
‫‪ ۱۱‬ـ مایۀ خنکی ـ‬ ‫جدید و تازه‬ ‫کشوری است ـ تکرار یک حرف‬ ‫‪ ۱‬ـ پیشگام صنعت بانکداری‬
‫وسیلۀ شفا ـ نشانهها‬ ‫‪ ۵‬ـ سطح بالا و مافوق‬ ‫‪۷‬‬ ‫‪ ۱0‬ـ از مرکبات ـ پایتخت کشوری‬ ‫‪ ۱۱‬ـ سرازیری ـ از اعضای‬ ‫در ایران‬
‫داخلی بدن انسان ـ از‬
‫ـ آشکار‬ ‫‪8‬‬ ‫است‬ ‫‪ 2‬ـ پرندهای است ـ کارشناس‬
‫‪ ۶‬ـ منظره ـ حرف‬ ‫‪9‬‬ ‫‪ ۱۱‬ـ مرطوب ـ پایتخت یکی از‬ ‫شهرهای ایران‬ ‫علم آمار‬
‫‪ ۱2‬ـ نوعی عارضۀ پوستی ـ‬
‫همراهی‬ ‫ممالک آسیایی ـ گلی است‬ ‫حرف نمیزند ـ حوالۀ پول‬ ‫‪ ۳‬ـ ناشنوا ـ از ییلاقات دامنه‬
‫‪ ۷‬ـ بالاپوشی است‬ ‫‪ ۱2‬ـ عددی است ـ آتش ـ کشوری‬ ‫‪ ۱۳‬ـ پایتخت کشوری است‬ ‫البرز ـ شهری قدیمی در‬
‫ـ عشیره ـ حرف خطاب‬
‫‪1۰‬‬ ‫است‬ ‫ایران‬
‫‪ ۱۳‬ـ لحظه ـ انتباه ـ علامت جمع ـ‬ ‫‪ ۱4‬ـ جهالت ـ تازهتأسیس‬ ‫‪ 4‬ـ از مصالح ساختمانی ـ از‬
‫حل جدول شماره قبل‬ ‫‪11‬‬ ‫‪ ۱۵‬ـ از خوانندگان خوشصدا‬
‫اشاره به دور‬ ‫و فقید کشورما ـ ج ّو ـ‬ ‫روزهای هفته ـ ترس‬
‫‪ ۱4‬ـ روان ـ گردان ـ ایفاء‬ ‫‪ ۵‬ـ از خوانندگان قدیمی و‬
‫میوهای است‬
‫‪ ۱۵‬ـ بانوی شعر ایران‬ ‫برجستۀ کشور ما‬
‫‪ ۶‬ـ آب جاری ـ از تمدنهای‬
‫حل جدول شماره قبل‬
‫قدیم جهان ـ جاهل‬
‫‪ ۷‬ـ از ابزار نجاری ـ‬ ‫افقی‪:‬‬ ‫‪ ۷‬ـ خیر و خوبی دیده ـ‬
‫رودخانهای در ایران‬
‫‪ 8‬ـ رنگی است‬ ‫‪ ۱‬ـ از شعرای نوپرداز و‬ ‫آنسوی‬
‫صاحب نام معاصر ایران‬ ‫‪ 8‬ـ تکرار یک حرف ـ نوعی‬
‫‪ ۹‬ـ پایتخت کشوری است‬ ‫‪ 2‬ـ موسیقیدان معروف‬
‫ـ از قارهها‬ ‫دوران ساسانی ـ از‬ ‫حکومت ـ ردیف‬
‫کا ر خا نجا ت معر و ف‬ ‫‪ ۹‬ـ نوعی کف پوش ـ تهی ـ‬
‫‪ ۱0‬ـ پژوهش ـ بازرگانی‬
‫‪ ۱۱‬ـ طرف راست ـ تنگهای‬ ‫اتومبیلسازی‬ ‫از پیامبران‬
‫‪ ۳‬ـ حیوانی است ـ اهل‬ ‫‪ ۱0‬ـ از آن طرف ورزشی است‬
‫است‬ ‫ـ از نوابغ عالم سینما ـ از‬
‫ادب و هنر‬
‫‪ 4‬ـ از آبهای جاری ایران‬ ‫کشیدنیها‬
‫‪ ۵‬ـ از ابزار اسب سواری ـ‬

‫گهواره ـ راه بیپایان‬
‫‪ ۶‬ـ خاطر ـ ضمیری است‬

‫ـ فرمانده‬