Page 5 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۲۹۰ (دوره جديد
P. 5

‫صفحه ‪ 5‬ـ ‪ Page 5‬ـ شماره ‪1۷56‬‬                                                                     ‫بخش سوم‬                   ‫در گفتگو با بهمن مقصودلو‪:‬‬
‫جمعه ‪ 4‬تا پنجشنبه ‪ ۱0‬دسامبر‪2020‬‬
                                                                               ‫چگونه موتور «صنعت سینمای ایران» توسط اسماعیل کوشان‬
    ‫جایزه اصلی جشنواره‬
 ‫سینمایی «تورین» برای یک‬                                                                                             ‫و پرویز خطیبی به حرکت درآمد‬

          ‫فیلم ایرانی‬

                                                                               ‫را در رابطه با مدرنیته مطرح میکرد‪.‬‬                                                                                           ‫=شما در تاریخ سینمای‬
                                                                                                                                                                                                            ‫هیچ کشوری از فرانسه تا‬
                                                                               ‫پرویز خطیبی کم کم سیاسی شد و از‬                                                                                              ‫آمریکا‪ ،‬از ژاپن تا هند اگر‬
                                                                                                                                                                                                            ‫مطالعه کنید نمیبینید که‬
                                                                               ‫آنجا که بسیار آدم با جرأتی بود حتی‬                                                                                           ‫از روز اول فیلم هنری تولید‬
                                                                                                                                                                                                            ‫شده باشد‪ .‬هیچکدام از آنها‬
                                                                               ‫جلوی «رزمآرا» ایستاد‪ .‬در هفده سالگی‬                                                                                          ‫از روز اول شاهکار تحویل‬
                                                                                                                                                                                                            ‫ندادهاند‪ .‬پس باید به «شرایط‬
                                                                               ‫به مدت یکسال سردبیر «توفیق» بود و‬                                                                                            ‫فیلمسازی» توجه کنیم و‬
                                                                                                                                                                                                            ‫این واقعیت را بپذیریم که‬
                                                                               ‫این نشریه را به خطر توقیفهای پیاپی‬                                                                                           ‫سینمای هنری و سینمای‬
                                                                                                                                                                                                            ‫تجاری با هم و دریک مسیر‬
                                                                               ‫انداخت‪ .‬بعد هم روزنامههای «بهرام»‬                                                                                            ‫حرکتمیکنند‪.‬اگرسینمای‬
                                                                                                                                                                                                            ‫تجاری موفق نباشد سینمای‬
                                                                               ‫و «علی بابا» را درآورد که کار آنها هم‬                                                                                        ‫هنریهمشانسیبرایتولید‬

                                                                               ‫به توقیف کشید‪ .‬برای اینکه حرفش را‬                                                                                                         ‫و حیات ندارد‪.‬‬

                                                                               ‫میزد و نمیترسید‪ ،‬نه از دربار‪ ،‬نه از‬                                                                                          ‫در مصاحبهای که با خانم ژاله ُع ُّلو‬
                                                                                                                                                                                                            ‫داشتم او تعریف کرد که چگونه دکتر‬
                                                                               ‫نخستوزیر‪ .‬خوب‪ ،‬در آن وقایع ‪2٨‬‬                                                                                                ‫کوشان ژاله را میفرستد پیش پدر تو‬
                                                                                                                                                                                                            ‫[پرویز خطیبی] و آنها در دفتر «میترا‬
                                                                               ‫مرداد زندانی هم شد‪ .‬یعنی آدمی بود‬                                                                                            ‫فیلم» در بالاخانهی سینما «متروپل»‬
                                                                                                                                                                                                            ‫در «لالهزار نو» قرار میگذارند و کوشان‬
                                                                               ‫که وقتی قلمی بر میداشت و داستانی‬                                                                                             ‫به خطیبی میگوید‪« :‬آقا‪ ،‬من میخوام‬

                                                                               ‫مینوشت همیشه جهت سیاسی‬                                                                                                        ‫تو یه فیلم برام بسازی‪ .‬فیلم کمدی!»‬
                                                                               ‫داشت‪ .‬اصل ًا نگاهش سیاسی بود‪،‬‬                                                                                                          ‫=خیلی جالب است!‬
                                                                                                                           ‫پرویز خطیبی سر صحنه فیلمبرداری‬
                                                                                                                                                                                                            ‫‪-‬بله‪ ،‬همینجا خطیبی هم موافقت‬
                                                                               ‫نگرشش سیاسی بود ولی این نگاه را‬             ‫=واقع ًا موضوع خیلی جالبی‬                                                        ‫میکند‪ .‬قرار میشود که آدمهای‬
                                                                                                                           ‫است که فکر نمیکنم تا امروز به این‬                                                ‫خودش و کسانی را که در تئاتر با او‬
‫صحنهای از فیلم «بوتاکس»‬                                                        ‫در رابطه با طنز و هزل به کار میگرفت‬                                                 ‫اولیهی ایران که نسخههای بعدی‬             ‫همکاری داشتهاند بیاورد و فیلم را‬
                                                                                                                           ‫صورت مطرح شده باشد‪ .‬بهخصوص‬                                                       ‫بسازد‪ .‬این فیلم یعنی «واریته بهاری»‬
                                                                               ‫و برای همین هم شما همیشه در تمام‬                                                    ‫آن با عنوانی تا حدودی غیرمنصفانه‬         ‫فیلم سوم صنعت سینمای ایران‬
                                                                                                                           ‫مشکلاتی که در این راه وجود‬                                                       ‫(بعد از جنگ جهانی دوم) است‪.‬‬
‫جشنواره سینمایی تورنتو در کانادا‬       ‫در سی و هشتمین جشنواره بینالمللی‬        ‫فیلمهای پرویز خطیبی یک چیزی را‬                                                      ‫و حتی توهینآمیز «فیلمفارسی»‬              ‫پرویز خطیبی پنجمین نفری است‬
                ‫نمایش داده شدند‪.‬‬       ‫«تورین» که روزهای بیست تا بیست و‬                                                                            ‫داشته…‬                                                   ‫که در ایران فیلم ساخته‪ .‬همانطور که‬
                                       ‫هشتم ماه نوامبر در شهر تورین ایتالیا‬    ‫میدیدید که اگر یک انتقاد سیاسی‬              ‫‪-‬اصل ًا امکاناتی نبود! در دورانی که‬     ‫خوانده میشد به زحمات و شاید‬              ‫قبل ًا گفتم‪ ،‬پیش از این هم دوتا فیلم‬
‫«بندر بند» آخرین اثر منیژه حکمت‬        ‫برگزار شد‪ ،‬فیلم «بوتاکس» ساخته‬                                                      ‫اینها شروع به کار میکنند فقط یک‬                                                  ‫ساخته شد اما هیچ موتوری به حرکت‬
‫کارگردان ایرانی و تهیهکنندگی مهشید‬     ‫کاوه مظاهری دو جایزه بهترین فیلم و‬      ‫نبود یک انتقاد اجتماعی بسیار محکم از‬        ‫دوربین دارند که از اروپا آوردهاند‪ .‬چند‬  ‫هم ایثارهای این فیلمسازان اولیه‬          ‫درنیامد‪ .‬اما حالا موتور میخواهد‬
‫آهنگرانی فراهانی است که در وبسایت‬      ‫جالبترین فیلمنامه را از آن خود کرد‪.‬‬                                                 ‫تا چراغ برق و نورافکن هم دارند‪ .‬اصل ًا‬                                           ‫کمکم به حرکت دربیاید‪ .‬خطیبی‬
‫جشنواره ‪ ،‬یک اثر مشترک ایرانی‪-‬‬         ‫«بوتاکس» نخستین فیلم بلند این‬           ‫مسائل سنتی ایران بود‪ .‬یعنی یک آدم‬           ‫وسایلی نیست‪ .‬وسایل ضبط صدا‬              ‫نگاه کند که با حداقل امکانات فنی‪،‬‬        ‫در فیلم «واریته بهاری» که از شش‬
                                       ‫کارگردان است که در بخش رقابت‬                                                        ‫نیست‪ .‬صدا را سر صحنه نمیتوانند‬                                                   ‫اپیزود تشکیل شده و دربارهی نوروز‬
          ‫آلمانی معرفی شده است‪.‬‬        ‫فیلمهای بلند فستیوال روی پرده رفت‪.‬‬      ‫عادی نبود‪ .‬خواستار دینار و سکه نبود‪.‬‬        ‫ضبط کنند‪ .‬لابراتوار چاپ بسیار ابتدایی‬   ‫از جمله نبود دوربین‪ ،‬لنز‪ ،‬وسایل‬          ‫و هفتسین نوروزی است‪ ،‬دکتری را‬
‫داستان مربوط به یک گروه موسیقی‬         ‫خلاصه داستان فیلم چنین است‪ :‬دو‬                                                      ‫است‪ .‬از طرفی هم تکنیسین به اندازه‬                                                ‫نشان میدهد که ماجراهای کمدی‬
‫جوان است که از شمال ایران به سوی‬       ‫دختر به نامهای اکرم و آذر به دروغ‬       ‫کسان دیگری هم در آن دوران فیلم‬              ‫کافی نیست و فیلمبردارخوب‪ ،‬نورپرداز‬      ‫ضبط همزمان صدای سر صحنه‪،‬‬                 ‫برایش اتفاق میافتد و خلاصه به‬
‫تهران حرکت میکنند‪ .‬اما گرفتار سیل‬      ‫برای دوستان و آشنایان خود تعریف‬                                                     ‫خوب نداریم یا حتی کارگردان خوب‪.‬‬                                                  ‫این ترتیب بنای تاریخ سینمای ایران‬
‫میشوند‪ .‬در این فیلم ‪ ۷۵‬دقیقهای‬         ‫میکنند که برادرشان به صورت قاچاق‬        ‫ساخته بودند مثل بشارتیان یا حسین‬            ‫کارگردانی فیلم یک علم است که باید‬       ‫فیلمبرداری و ریسکهای دیگر‬                ‫ریخته میشود‪ .‬اما اجازه بدهید این را‬
‫سرشار از چشماندازهای به یاد ماندنی‬     ‫به آلمان سفر کرده و خبری از او ندارند‪.‬‬                                              ‫یاد گرفته بشود‪ ،‬باید استعداد آن را‬                                               ‫هم بگویم که در چهارسال اول یعنی‬
‫و موسیقی زیبا‪ ،‬رضا کولغانی‪ ،‬پگاه‬       ‫اما این داستان ساختگی به مرور در‬        ‫مدنی که طنز داشت اما سیاسی نبود‪.‬‬            ‫داشته باشید‪ .‬بعد باید سناریست داشته‬     ‫از جمله ظاهر کردن فیلم و غیره‬            ‫از سال ‪ ۱۳2۷‬تا ‪ ۱۳۳۱‬جمعاً بیست و‬
‫آهنگرانی‪ ،‬مهدیه موسوی و امیرحسین‬       ‫ذهن اکرم به یک رویداد واقعی تبدیل‬                                                   ‫باشید و یک لابراتور که فیلم درست‬                                                 ‫یک فیلم ساخته میشود‪ .‬از این تعداد‪،‬‬
                                       ‫میشود تا جایی که شبانهروز در انتظار‬     ‫اینها هم چند فیلم ساختند‪ .‬همچنین‬            ‫چاپ بشود و صدمه نبیند‪ .‬وقتی فیلم‬            ‫توانستند این فیلمها را بسازند‪.‬‬       ‫هفت فیلم را دکتر کوشان و پنج فیلم‬
             ‫طاهری بازی میکنند‪.‬‬                                                                                            ‫بیرون میآید باید نورش تصحیح بشود‬        ‫‪-‬این یک واقعیت است‪ .‬ببینید حالا‬          ‫را هم پرویز خطیبی میسازد‪ .‬بقیهی‬
‫موزیک متن فیلم را فرشاد فزونی‪،‬‬           ‫بازگشت برادرش از این سفر است‪.‬‬         ‫فضلالله بایگان که بازیگر بود‪ .‬او هم فیلم‬    ‫که آنهم نبود‪ .‬در مرحلهی بعدی فیلم‬       ‫ما همین صنعت سینما را (به هر‬             ‫فیلمهای این مجموعه را هم دریابیگی‬
‫طراحی صحنه فرهاد فزونی‪ ،‬صدابرداری‬      ‫نقشآفرینان این فیلم سوسن پرور‪،‬‬                                                      ‫باید تدوین یا ادیت بشود که باز این‬      ‫شکلی که میخواهید آن را ارزیابی‬           ‫(دو فیلم) و افراد مختلف (هرکدام یک‬
‫محمدحسین کاوه و طراحی لباس را ندا‬      ‫مهدخت مولایی‪ ،‬محسن کیانی‪،‬‬               ‫ساخت‪ .‬کارش تئاتر بود اما وارد سینما‬         ‫هم یک علمی است و کسی باید آن‬            ‫کنید) پیدا کردهایم‪ .‬در نیمهی اول‬         ‫فیلم) میسازند‪ .‬یعنی درواقع بیش از‬
                                       ‫مرتضی خانجانی و سروش سعیدی‬                                                          ‫را یاد بگیرد‪ .‬یعنی میخواهم بگویم که‬     ‫دههی چهل ما دو یا سه فیلم داریم‬          ‫پنجاه درصد از تولید فیلم در چهارسال‬
              ‫نصر به عهده داشتند‪.‬‬                                              ‫شد و فیلم ساخت‪ .‬یعنی آدمهایی بودند‬          ‫اینها در سالهای بین ‪ ۱۳2۷‬تا اواخر‬       ‫کهفیلمهایمهمیهستند‪.‬یکیمستند‬              ‫اول آغاز صنعت سینما در ایران بر‬
‫منیژه حکمت درباره «بندر بند» گفته‬                               ‫هستند‪.‬‬                                                     ‫دههی سی و حتی تا اوایل دههی چهل‬         ‫خانم فروغ فرخزاد «خانه سیاه است»‬         ‫عهدهی کوشان و خطیبی است که‬
‫است‪« :‬غریزه شگفتانگیز مادرانه‪ ،‬مرا‬     ‫فیلم دیگر ایرانی که در جشنواره‬          ‫در این زمینه‪ ،‬اما کمتر بین آنها افراد‬       ‫خورشیدی با وسایل ابتدایی و حداقل‬        ‫و بعد هم فیلم فریدون رهنما است‬           ‫فیلم «دستکش سفید» پرویز خطیبی‬
‫به سراغ نسل جوان برد‪ .‬نسلی که‬          ‫سینمایی «تورین» نشان داده شد‪،‬‬                                                       ‫امکانات شروع به کار کردند‪ .‬البته در‬     ‫به نام «سیاوش در تخت جمشید»‪.‬‬             ‫جزو فیلمهای پرفروش این دوره به‬
‫زندگی کردن را خیلی خوب آموخته‬          ‫ساخته کوتاهی است با عنوان «سس‬           ‫سیاسی پیدا میشد‪ .‬در سینمای ایران‬            ‫دههی سی یکسری از افراد کار سینما‬        ‫رهنما یک شاعر و سینماگر فرنگرفته‬
‫اما در اکثر مواقع امید و آرزوهای آنها‬  ‫اضافه» به کارگردانی علیرضا قاسمی‬                                                    ‫را یاد گرفتند‪ .‬ارمنیهایی وارد این کار‬   ‫است‪ ،‬بزرگشدهی اروپاست و در‬                                    ‫شمار میرود‪.‬‬
‫برای ادامه زندگی با راههای بسته و‬                                              ‫آن دوره کسی را نداشتیم که مثل‬               ‫شدند که همگی توانستند با هوش و‬          ‫سینما کارکرده‪ ،‬مستند ساخته‪ ،‬ادبیات‬       ‫در سال ‪ ۱۳4۳‬ایران ‪ ۳٨‬فیلم‬
                                                   ‫محصول ایران و آلمان‪.‬‬                                                    ‫ذکاوت و با خواندن کتابهای فنی‬           ‫فرانسه را خوب میشناسد‪ ،‬درس‬               ‫میسازد و سال بعد با تولید فیلم ‪4۳‬‬
        ‫پلهای شکسته روبروست‪».‬‬          ‫داستان «سس اضافه» از این قرار است‪:‬‬      ‫خطیبی از همان اول باشد و بجنگد و‬            ‫پیشرفتی حاصل کنند‪ ،‬در استودیوها‬         ‫ادبیات خوانده‪ ،‬کتاب شعر چاپ کرده‪.‬‬        ‫فیلم ایران دارای صنعت سینما میشود‬
‫فرنوش صمدی هم با اولین کار‬             ‫هانس ساعاتی پیش از افتتاح یک‬                                                        ‫آموزش بدهند‪ .‬در سال ‪ ۱۳۳۶‬مهندس‬          ‫فرخ غفاری هم فرهنگ بالایی دارد و‬         ‫و سال ‪ ۱۳4۵‬با تولید ‪ ۵۳‬فیلم این‬
‫سینمایی خود در جشنواره امسال‬           ‫نمایشنامه که در آن ایفای نقشی را به‬     ‫بنویسد و برود جلو و دست نکشد‪ ،‬تا‬            ‫محسن بدیع که آدم با سوادی بود‬           ‫تحصیلکردهی اروپاست و میآید ایران‬         ‫صنعت دیگر به راه افتاده است تا جایی‬
‫تورنتو حضور داشت‪ .‬آزیتا حاجیان‬         ‫عهده دارد‪ ،‬دست به خودکشی میزند‪.‬‬                                                     ‫اولین لابراتوار خصوصی ظهور و چاپ‬        ‫و فیلم «جنوب شهر» را در سال ‪۱۳۳۷‬‬         ‫که تولید ایران در عرض چند سال‪ ،‬در‬
‫سحر دولتشاهی‪ ،‬پژمان جمشیدی‪،‬‬            ‫اما در آن دنیا و در برزخ گرفتار دختر‬    ‫روزی که بالاخره مجبور بشود به ترک‬           ‫فیلمهای سینمایی در ایران را تأسیس‬       ‫میسازد‪ .‬بعدش هم «شب قوزی» را در‬          ‫اواخر دههی چهل خورشیدی به حدود‬
‫حسن پورشیرازی بازیگران این فیلم‬        ‫شکمپرستی می شود و سخت تلاش‬                                                          ‫کرد و تا مدتها به کار ظهور فیلمهای‬      ‫سال ‪ ۱۳4۳‬کارگردانی میکند‪ .‬چند‬            ‫نود فیلم در سال میرسد‪.‬پس میبینیم‬
‫‪ ٨۳‬دقیقهای هستند که «خط فرضی»‬          ‫می کند تا دوباره به دنیای زندگان‬                          ‫ایران و بیاید به آمریکا!‬  ‫سیاه و سفید پرداخت‪ .‬بعدها هم در‬         ‫سال پیش از آن مجید محسنی که‬              ‫که پرویز خطیبی یکی از عوامل حرکت‬
‫نام دارد و داستان آن را نیز خود فرنوش‬                                                                                      ‫سال ‪ ۱۳4۱‬با ایجاد استودیویی چاپ‬         ‫از مدرسهی هنرپیشگی فارغالتحصیل‬           ‫سینمای تجاری بوده‪ .‬یعنی او تماشاگر‬
                                                               ‫باز گردد‪.‬‬       ‫اما در اینجا لازم است برایتان شرح‬           ‫و ظهور فیلمهای رنگی را انجام داد‪ .‬در‬    ‫شده و کارش را از روی صحنه تئاتر و‬        ‫را میآورد و با سینما آشنا میکند‪.‬‬
               ‫صمدی نوشته است‪.‬‬         ‫آنتونیو لالو و بن جانسون بازیگران و‬                                                 ‫همین دوران ما شاهد حضور کارگردانی‬       ‫با پیشپردههای پرویز خطیبی شروع‬           ‫یعنی چه؟ یعنی تماشاگر میآید پول‬
‫این فیلم درباره یک معلم مدرسه در‬       ‫آدرین برویه‪ ،‬فرانسیس والتر و السا پاین‬  ‫بدهم که اولین فیلم پرویز خطیبی‬              ‫مثل ساموئل خاچیکیان هستیم که‬            ‫کرده و هنرپیشهی خیلی با استعدادی‬         ‫میدهد‪ ،‬بلیت میخرد و با فروش‬
‫تهران است که قرار است در یک جشن‬        ‫تهیهکنندگی این فیلم را به عهده دارند‪.‬‬                                               ‫خودآموختهای استثنایی است که وارد‬        ‫هم هست میآید یک تیپ دهاتی‬                ‫گیشهی این فیلم است که فیلم بعدی‬
‫عروسی در شمال ایران شرکت کند اما‬       ‫گفتنی است که اخیرا دو فیلم سینمایی‬      ‫چقدر فیلم مهمی بوده است‪ .‬فیلم‬               ‫عرصهی تولید فیلم میشود‪ ،‬سینما یاد‬       ‫(عمقلی صمد) را درست میکند و‬              ‫میتواند تولید شود‪ .‬یعنی به این شکل‬
‫شوهرش به او اجازه حضور در عروسی‬        ‫«بندر بند» و «خط فرضی» نیز در‬                                                       ‫میگیرد و وارد کار کارگردانی میشود‪.‬‬      ‫تقابل روستا و شهر و مشکلات این دو‬        ‫باید به این مسئله نگاه کرد‪ .‬من وقتی‬
‫را نمیدهد و به دنبال این کشمکش‪،‬‬                                                ‫«واریته بهاری» در سینمای ایران از‬           ‫به این صورت کمکم این سینما که‬           ‫را مطرح میکند‪ .‬ما این مسئله را برای‬      ‫از این دیدگاه به این قضیه نگاه میکنم‪،‬‬
                                                                                                                           ‫یک دنیای رؤیاسازی است آدمهای‬            ‫اولین بار روی پردهی سینما میبینیم‪.‬‬       ‫به عنوان یک مورخ فیلم میبینم چقدر‬
       ‫حوادث گوناگونی رخ میدهد‪.‬‬                                                ‫لحاظ فرم یک کمدی خیلی سادهی‬                 ‫خودش را پیدا میکند‪ .‬کمکم دیگران‬         ‫پس در کنار آن سینمای تجاری‪،‬‬              ‫باید از ایشان [خطیبی] قدردانی کرد‪.‬‬
                                                                                                                           ‫هم جذب میشوند و لشکری به وجود‬           ‫سینمای دیگری شروع میکند به جوانه‬         ‫من شخصاً قدردان ایشان هستم و‬
                                                                               ‫اپیزودیک است‪ .‬اگر خوب نگاه کنید‬             ‫میآید‪ .‬اما من در اینجا دربارهی آن پنج‬   ‫زدن‪ .‬آن سینما کم کم جای خودش‬             ‫آن مراسم بزرگداشت برای ایشان در‬
                                                                                                                           ‫یا شش سال اول صحبت میکنم‪ ،‬یا‬            ‫را باز میکند و منتهی میشود به یک‬
                                                                               ‫میبینید که یک جوان نویسندهای‬                ‫بهتر بگویم آن ده سال اول و اینکه‬        ‫سینمای تجاری موفق‪ .‬سینمای موفقی‬              ‫نیویورک برای همین قدردانی بود‪.‬‬
                                                                                                                           ‫چطور آن موتور راه افتاد‪ .‬پنج سال اولی‬   ‫که ما با عنوان سینمای تجاری همیشه‬
                                                                               ‫آمده به سینما‪ .‬البته شما ممکن‬               ‫که خطیبی و کوشان مصدر کار بودند‬         ‫به آن از بالا نگاه کردهایم‪ ،‬همیشه به آن‬  ‫‪-‬برای من هم خیلی جالب است‬
                                                                                                                           ‫و همین آقای خطیبی‪ ،‬پدر شما‪ ،‬در‬          ‫توهین کردهایم‪ ،‬همیشه گفتهایم اینها‬
                                                                               ‫است اینجوری به این مسئله نگاه‬               ‫مجموع‪ ۳۷‬فیلم میسازد‪ .‬در کارنامهی‬        ‫آشغال است‪ ،‬اینها به درد نمیخورد‪.‬‬         ‫که یک مورخ و منتقد سینمایی‬
                                                                                                                           ‫خطیبی حدود ‪ ۱٨‬تا ‪ 22‬فیلمنامه یا‬         ‫این مثل این است که شما سینمای‬
                                                                               ‫نکنید‪ .‬ممکن است این فیلم ایرادهای‬           ‫«سناریو» وجود دارد‪ .‬تعداد بسیاری‬        ‫کشوری را ببندید و بگویید الان‬            ‫بتواند از این دیدگاه به سینمای‬
                                                                                                                           ‫سناریو هم هست که ساخته اما اسم‬          ‫میخواهیم فیلم هنری درست کنیم‪.‬‬
                                                                               ‫ساختاری میزانسن یا اشکالاتی در‬              ‫روی آنها نگذاشته‪ .‬او تعداد شش فیلم‬      ‫این اصل ًا امکانپذیر نیست‪ .‬ملت ایران‬
                                                                                                                           ‫تهیه کرده و حدود ‪ ۱٨‬فیلم را خودش‬        ‫را هم ما میشناسیم‪ .‬این ملت سلیقهی‬
                                                                               ‫حرکات دوربین داشته باشد‪ ،‬اما‬                ‫نوشته و کارگردانی کرده‪ .‬او حدود ‪۵00‬‬     ‫خاص خودش را دارد که خوب البته‬
                                                                                                                           ‫پیشپرده نوشته‪ ۳000 ،‬نمایشنامهی‬          ‫باید سطح این سلیقه را برد بالا‪ .‬اما‬
                                                                               ‫همانطور که گفتم این یک فیلم اول‬             ‫رادیویی طنز و جدی‪ .‬ما میبینیم که‬        ‫بازهم باید برگردم سر این مسئله که‬
                                                                                                                           ‫پرویز خطیبی یک آدم معمولی نبود‪.‬‬         ‫آن روزها اصل ًا سلیقهای در کار نبود‪.‬‬
                                                                               ‫است‪ .‬در کشوری که مردمش هیچ‬                  ‫او یک فرد بسیار متفکری بود‪ .‬بسیار‬       ‫کسی شناخت تصویری نداشت‪ .‬آن‬
                                                                                                                           ‫خوانده بود‪ .‬از همان اول کار (هرچند‬      ‫روزها مردم یک داستان میدیدند‪،‬‬
                                                                               ‫چیز در مورد سینما و عوامل آن مثل‬            ‫زمینهی کاریاش کمدی بود) اما‬             ‫تصویری را میدیدند که بخندند‪ .‬نه‬
                                                                                                                           ‫مسائل اجتماعی جامعه سنتی ایران‬          ‫دراما میدانستند و نه از تکنیک فیلم‬
                                                                               ‫دراما و غیره نمیدانند این مسائل مهم‬                                                 ‫سررشتهای داشتند‪ .‬یعنی اکثریت مردم‬
                                                                                                                                                                   ‫اینجور بودند‪ .‬ما باید نگاه کنیم ببینیم‬
                                                                               ‫نیست‪ .‬این سینمای ایران است‪ ،‬جایی‬                                                    ‫چه کسی آن موتور سینمایی را که حالا‬
                                                                                                                                                                   ‫به اسکار راه پیدا کرده در آن مملکت‬
                                                                               ‫که در آن نه مدرسهی سینمایی بوده نه‬                                                  ‫به راهانداخت‪ .‬پدر شما روانشاد پرویز‬
                                                                                                                                                                   ‫خطیبی یکی از آن دو نفری بود که‬
                                                                               ‫آزمایشگاهی‪ .‬هیچ‪ .‬همهچیز از نقطهی‬                                                    ‫با کوشان این موتور اولیه را راهانداخت‪.‬‬
                                                                                                                                                                   ‫درست مثل اینکه یک هواپیمایی با دو‬
                                                                               ‫زیر صفر شروع شده یعنی از آنجایی که‬
                                                                                                                                                                                     ‫موتور پرواز کند‪.‬‬
                                                                               ‫میآیند میگویند ما یک دوربین داریم‬

                                                                               ‫و باید تصویر بسازیم! بگذارید ببینیم‬

                                                                               ‫خطیبی در این فیلم چکار کرده‪ .‬اول‬

                                                                               ‫اینکه خودش همانطور که گفتم فردی‬

                                                                               ‫است که موتور سینما را راهانداخته‪.‬‬

                                                                               ‫دوم اینکه پنج نفر را به عنوان بازیگر‬

                                                                               ‫برای این فیلم انتخاب میکند‪ .‬یکی از‬

                                                                               ‫آنها دوست خودش عزتالله انتظامی‬

                                                                               ‫بوده‪ .‬عزتالله انتظامی عاشق بازیگری‬

                                                                               ‫بود اما هیچکس او را به کار نمیگرفته‪.‬‬

                                                                               ‫یعنی از نظر جثه آدم کوچکی بوده و‬

                                                                               ‫میخواستهبازیگربشودوآدمهایاصلی‬

                                                                               ‫تئاتر آن زمان به او نقشی نمیدادهاند‪.‬‬

                                                                               ‫یکروز میآید به پرویز میگوید آقای‬

                                                                               ‫خطیبی من دلم میخواهد توی‬

                                                                               ‫تئاتر بازی کنم‪ .‬بعد رفیق میشوند‪.‬‬

                                                                               ‫بعد خطیبی میگوید‪ :‬من برایت‬

                                                                               ‫پیشپرده مینویسم و انتظامی هم این‬

                                                                                                 ‫پیشپردهها را اجرا میکند‪.‬‬

                                                                               ‫پیشپرده یا میانپردهی تئاتر هم‬

                                                                               ‫به این شکل بوده که بین پردههای‬

                                                                               ‫اول و دوم و سوم نمایش‪ ،‬تا بازیگران‬

                                                                               ‫میرفتند لباس عوض کنند یا دکور‬

                                                                               ‫عوض بشود یک آدمهایی میآمدند‬

                                                                               ‫جلوی پرده و برای اینکه تماشاگران‬

                                                                               ‫حوصلهشان سر نرود یک داستانی را‬

                                                                               ‫با موزیک میخواندند‪ .‬پرویز خطیبی‬

                                                                               ‫مبتکر پیشپردههای سیاسی بود‪.‬‬
                                                                               ‫برخی از پیشپردههایش اصل ًا ایران را‬

                                                                               ‫ادامه در صفحه ‪۱۷‬‬           ‫تکان داده‪.‬‬

                                                                                                          ‫وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی‬
   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10