Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۶۲ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه ‪ - Page 14 - 14‬شماره ‪1828‬‬
                                                                                                                                                         ‫جمعه ‪ 3۰‬اردیبهشتماه تا ‪ ۵‬خردادماه ‪۱۴۰۱‬خورشیدی‬

            ‫خرمنی باخویش آورد‪.‬‬                                                                                                                   ‫درمسیر انقلاب پا به پای روزنامه‬                 ‫تقویم ‪ 26‬دیماه ‪ ۱3۵۷‬را نشان‬
                                                                                                                                                         ‫«نامه مردم» (‪)1‬‬                         ‫میداد‪ ،‬سوزوسرمائی بود و همه مست‬
‫باب اول‪ :‬حزب توده و نیروهای‬
        ‫خارج از خط‪ ،‬خط امام!‬                                                                                                                                    ‫ایرجهاشمی زاده‬                                        ‫بودند‪ ،‬همه !‬
                                                                                                                                                                                                 ‫زن و مرد‪ ،‬دانشجوو کارمند دولت‪،‬‬
‫دانشجویان پیروخط امام دیشب‬                                                                                                                            ‫تاریخ نشردر کیهان لندن‪:‬بهمن و‬              ‫تاریک فکر وشبه روشنفکر ـ مذهبی‬
‫طی انتشار سند بسیارمهمی فاش‬                                                                                                                         ‫اسفند‪ 1385‬شمارههای ‪1142-1148‬‬
                                                                                                                                                                                                                       ‫و لامذهبی‪.‬‬
                        ‫ساختند‪:‬‬                                                                                                                   ‫شاه رفت!‬                                       ‫همه ودکای اسلامی را سرکشیده‬
‫مقدم مراغهای برای آمریکا‬                                                                                                                                                                         ‫بودند‪ ،‬ودکای ارزان قیمتی که آنروزها‬
                                         ‫هادی خرسندی‬                     ‫امام آمد‪...‬‬                                                                                                             ‫درهردکهای بدست میآمد‪ ،‬دختران و‬
                ‫جاسوسی میکرد‪.‬‬                                                                                                                                                                    ‫زنانمینیپوشبدوبدو‪،‬چارقدبسرتوی‬
                                                      ‫گفتند که حرف تو حساب است افسوس که ضد انقلاب است!‬                                                                                           ‫صف میتینگ ملاها جاباز میکردند‪،‬‬
‫مردم شماره ‪ ،112‬شنبه ‪ 18‬آذر ماه‬                                                                                                                                                                  ‫توده ایها به مسجد میرفتند و نماز‬
‫‪1358‬‬                                     ‫انگلیس بودند که شاه را بردند وگرنه این بلاسرمان‬     ‫در این تراژدی که گریبان همه را گرفت‪ ،‬همه‬            ‫از ‪ 26‬دیماه ‪ ،1357‬روزی که شاه ایران را ترک‬      ‫میخواندند‪ ،‬جبههایها تسبیح بدست‬
                                         ‫نمیآمد» و با این جمله استاندارد ساخت کشور گل‬        ‫مقصر بودند‪ ،‬همه آنهائی که در درون و برون از‬         ‫گفت و سلطنت از ایران رخت بربست‪ 28 ،‬سال‬          ‫گرفته بودند‪ ،‬سوسیالیستهایواشکی‬
‫ارتباط حسن نزیه با توطئه ضد‬              ‫و بلبل‪ ،‬بار تقصیر را از شانه خود بردارید و بر شانه‬  ‫مرز بازرگان زندگی میکنند‪ .‬میدانم الان خواهید‬                                                        ‫عکس خلیل ملکی را ازطاقچه اطاق‬
              ‫انقلابی اخیردرتبریز‬                                                            ‫گفت‪« :‬همه مقصر بودند بجز من ! نه‪ .‬من از روز اول‬                                       ‫گذشته است‬     ‫در صندوقچه خانه قایم میکردند‪.‬‬
                                                                       ‫دیگران بگذارید‪.‬‬                                                                                        ‫چرا چنین شد ؟‬      ‫بیست وسی نماینده مجلس شورای‬
‫مقدم مراغهای جاسوس آمریکا که‬             ‫نه! مجال فرار از واقعیت را به شما نمیدهم‪.‬‬                                          ‫مخالف بودم !!!»‬      ‫پاسخ به این پرسش ساده است‪ .‬کافی است یک‬          ‫ملی و سنا که از غربال ساواک بر‬
‫زیر پرچم « آزادی » پنهان شده بود!‬        ‫با هم نگاهی به مصالح ساختمانی آن روز حزب‬            ‫پس ناچارم واقعیتهای آن زمان را لخت و عور‪،‬‬           ‫بار نشریات سازمانهای سیاسی‪ ،‬دیوان شعرا‪،‬‬         ‫صندلیهای مجلس وسنا خزیده بودند‪،‬‬
‫سرکوب ضد انقلاب درتبریز پیروزی‬           ‫برای بالابردن دیوار خانه دموکراسی‪ ،‬خانه نوپای‬       ‫همان گونه که بود و اتفاق افتاد زیرگوشتان با صدای‬    ‫مقالات نویسندگان و روزنامهنگاران آن زمان را‬     ‫چون عروسکهای کوکی پشت تریبون‬
                                         ‫«ایران» میاندازیم؛ سپس مواضع حزب را درباره‬          ‫بلند تکرار کنم‪ ،‬تا شاید نقش خود را در آن روزها‬      ‫مرورکنید‪ ،‬کافی است به ‪ 28‬سال پیش برگردید‬        ‫مجلس وسنا ازظلم وستم شاهی داد‬
               ‫بزرگ انقلاب است‬           ‫امام و جمهوری اسلامی‪ ،‬رقبای سیاسی‪ ،‬بختیار و‬         ‫بهیاد بیاورید‪.‬از حزب توده و نشریه «نامه مردم»‬       ‫و گفتهها‪ ،‬بحثها‪ ،‬داد و جدلها‪ ،‬راهپیمائیهای‬
‫حزب جمهوری خلق مسلمان‬                    ‫قاسملو و نیروهای ملی‪ ،‬ساواک‪ ،‬آمریکا‪ ،‬کرنش و‬         ‫شروع میکنم (فرقی نمیکند از کدام حزب شروع‬            ‫خودتان را بهیاد بیاورید تا قبول کنید که همه‪،‬‬                   ‫سخن سرمیدادند‪.‬‬
                                         ‫خضوع و تملق و اسلامگرائی رفقای مارکسیست‬                                                                 ‫منجمله خود شخص شما‪ ،‬مست بودید و ودکای‬           ‫« شهر ستا نی » شهر د ا ر تهر ا ن‬
           ‫درکدام جبهه قراردارد؟‬         ‫را برایتان قرائت میکنم‪ ،‬ادبیات و «طنز» تودهای‬                         ‫کنیم‪ ،‬سگ زرد برادر شغاله !)‪.‬‬                          ‫اسلامی را سرکشیده بودید‪.‬‬    ‫ازمقامش استعفا داد و حاضرنشد بیش‬
‫آیات عظام خواستار انحلال حزب‬             ‫را دوباره به یادتان میآورم و در پایان ناخواسته‬      ‫مطالعه روزنامههای آن زمان ضروری است و به‬            ‫ما ملتی هستیم فراموشکار‪ .‬مسأله فقط این‬          ‫ازاین ظلم وستم شاهی را تحمل کند‪.‬‬
                                         ‫همراه شما به زندان اوین و تماشای تیرباران‬           ‫شما توصیه میکنم روزنامههای سه و چهارماهه‬            ‫نیست‪ ،‬مسأله این است که ما ناتوان از اعتراف‬      ‫کارمندان دولت‪ ،‬روزنامهنگاران‪،‬‬
      ‫جمهوری خلق مسلمان شدند‬                                                                 ‫«بهارآزادی» را تهیه کنید‪ ،‬همه نشریات آن زمان‬        ‫به خطاهای خود هستیم‪ .‬شهامت برزبان آوردن‬         ‫رادیو وتلویزیون تمرین اعتصاب‬
                                                                        ‫«رفقا» میرویم‪.‬‬       ‫را‪ ،‬کیهان‪ ،‬اطلاعات‪ ،‬تهران مصور‪ ،‬امیدایران‪،‬‬                                 ‫اشبتاهات خود را نداریم‪.‬‬  ‫میکردند‪ ،‬اقشار و طبقات مرفه وغرق‬
‫مردم‪ ،‬شماره ‪،113‬‬                              ‫این شما و این حزب پر افتخار توده ایران!‬        ‫آیندگان و و و‪ ...‬تا دوباره نگوئید که این «آمریکا و‬                                                  ‫در نازونعمت بجای دفاع از حکومتی‬
‫دوشنبه ‪ 1۹‬آذر ماه ‪1358‬‬                                                                                                                                                                           ‫که ثروت ومقام خود را مدیون او‬
                                         ‫و هرگاه و بیگاه درصف نفت‪ /‬و اینک‬     ‫این شما و این حزب پر افتخار‬                ‫من ازروز اول مخالف بودم !!!»‬    ‫به سلاح مارکسیست و داروی ضد‬             ‫بودند‪ ،‬حب سکوت فروداده بودند و‬
‫بازار شهر تبریز برای تاکید‬               ‫صف درصف ‪ /‬برابرتو بودیم ای مردمی‬                          ‫توده ایران !‬    ‫پس ناچارم واقعیتهای آن زمان‬           ‫سرمایه‪ ،‬مدافع محرومترین اقشار‬           ‫‪ ۵‬و‪ 6‬ماه قبل ازوقوع حادثه همگی‬
‫برخواست انحلال حزب خلق مسلمان‪،‬‬                                                                                     ‫را لخت و عور؛ همانگونه که بود و‬       ‫وطبقات جامعه‪ .‬کوتاه‪ :‬گل سرسبد‬           ‫بدون استثنا‪ ،‬یکی پس ازدیگری به‬
                                                                   ‫شکن!‬       ‫شادروان سیاوش کسرائی‪ ،‬شاعر‬           ‫اتفاق افتاد زیرگوشتان باصدای بلند‬                                             ‫نیس و لندن فرار کردند و درویلاهای‬
              ‫دو روز تعطیل است‬           ‫توده تیرهای بودیم‪ /‬خال کبود غم‪/‬‬      ‫خلق و کمونیست دوآتشه درآذرماه‬        ‫تکرارکنم‪ ،‬تا شاید نقش خود را درآن‬                   ‫احزاب مترقی ایران!‬        ‫زیبا وپرشکوه خود درانتظار نشسته‬
‫با همکاری آشکار حزب ایران با‬             ‫برگونه شهر‪ /‬و در برابر دشمن سربی‪/‬‬    ‫‪ ،۱3۵۷‬دو ماه به «انقلاب» چنین‬                                              ‫و و قتی د ر خت آ ز ا د ی‬                ‫بودند تا پس ازکودتای« ارتش غیور»‬
‫حزب جمهوری خلق مسلمان در وقایع‬           ‫کورهای گداخته ازخشم‪ /‬نه تبری برای‬                                                         ‫روزها بیاد بیاورید‪.‬‬   ‫در«بهارآزادی» شکوفه کرد‪ ،‬درکنار‬
‫تبریز موقع آن رسیده است که بدین‬          ‫کشتن ‪ /‬اما گرمائی به کفایت برای‬                                ‫سرود‪:‬‬      ‫ازحزب توده و نشریه «نامه مردم»‬        ‫صدها نشریه روزانه و هفتگی و ماهانه‪،‬‬           ‫بازگردند و دوباره آقائی کنند‪.‬‬
‫سئوال نیز پاسخ داده شود که‪ :‬حزب‬                                               ‫قصیده دراز راه رنج تا رستاخیر‬        ‫شر و ع می کنم ( فر قی نمی کند‬         ‫«نامه مردم» هم پس ازسالها تبعید‬         ‫همافران و نظامیان جوان با یکی‬
                                                               ‫ذوب کردن‬       ‫ازخانه بیرون زدم‪ /‬تنها‪ /‬که درخود‬     ‫ازکدام حزب شروع کنیم‪ ،‬سگ زرد‬                                                  ‫دو ستاره فسقل برپاگون‪،‬از دانشکده‬
      ‫ایران درکدام جبهه قرار دارد؟‬       ‫گرچهبسوگیعظیم‪/‬برخاستهبودیم‬                                                                                              ‫دوباره درتهران منتشرشد‪.‬‬
‫حزب ایران مبلغ و مروج افکار‬                                                                                                            ‫برادرشغاله !)‬                 ‫***‬                          ‫افسری راهی حوزه علمیه قم شدند‬
                                                                                                                                                                                                 ‫بوی خون وکفن‪ ،‬بوی تزویر و تقیه‪،‬‬
                    ‫شاپور بختیار‬         ‫‪ /‬ولی حضور همگان‪ /‬شادی آورده بود‪/‬‬    ‫نمی گنجید م ‪ /‬چنا نکه جمعیت‬          ‫مطا لعه ر و ز نا مه ها ی آ نز ما ن‬    ‫از ‪ 26‬دیماه ‪ ،۱3۵۷‬روزی که شاه‬           ‫بوی نعلین و تسبیح درهوای تهران‪،‬‬
‫هرکه درمبارزه با آمریکا تفرقه‬            ‫شورآورده بود‪ /‬درکربلای حاضر‪ /‬حسین‬    ‫درخیابان و‪ /‬خیابان درشهر‪ /‬نه ‪/‬‬       ‫ضروری است و به شما توصیه‬              ‫ایران را ترک گفت و سلطنت از ایران‬
‫بیفکند‪ ،‬جاسوس آمریکاست ‪ /‬سخنان‬           ‫‪ /‬نه مرثیه که حماسه میخواست‬                                               ‫میکنم روزنامههای سه و چهارماهه‬        ‫رخت بربست‪ 2۸ ،‬سال گذشته است‬                ‫اصفهان و شیراز و‪ .....‬پخش بود‪.‬‬
                                         ‫به کربلای تو آمدم ‪ /‬حسین ! ‪ /‬نه‬             ‫دلکاسه‪ ،‬حوصله دریا نداشت‬      ‫«بهارآزادی» را تهیه کنید‪ ،‬همه‬                                                 ‫میوه فروش خیابان بهاردرپاسخ‬
    ‫حجت الاسلام موسوی خوئینی‬             ‫بدان گذرگاه که امتی اندک‪ /‬با تو‬      ‫جانوری بودم‪ /‬شاید اژدهائی‪ /‬که‬        ‫نشریات آن زمان را‪ ،‬کیهان‪ ،‬اطلاعات‪،‬‬                   ‫چرا چنین شد ؟‬            ‫بانوی سربرهنهای که از گرانی میوه‬
                                         ‫ماندند و‪ /‬ماندگار شدند‪ /‬باتو آمدم‬    ‫دهانم ‪ /‬درکار بلعیدن« شهیاد»‬         ‫تهران مصور‪ ،‬امیدایران‪ ،‬آیندگان وو‬     ‫پا سخ به ا ین پر سش سا د ه‬              ‫گله میکرد‪ ،‬گفت‪« :‬صبرکنید خانم‪،‬‬
‫مردم شماره ‪،118‬‬                          ‫بدان مهلکه‪ /‬که معبر ملتی است‪ /‬و نه‬   ‫بود و‪ /‬دمم‪ « /‬پل چوبی» را نوازش‬      ‫و تا دوباره نگوئید که این «آمریکا و‬   ‫است‪ .‬کافی است یک بار نشریات‬             ‫امام که آمد همه چیز ارزان میشه‪،‬‬
‫یکشنبه ‪ 25‬آذر ماه ‪1358‬‬                   ‫بدین تو‪ /‬که به آئین تو‪ /‬از سر صداقت‬  ‫میکرد‪/‬هایهای‪ /‬افسانه ازواقعیت‬        ‫انگلیس بودند که شاه را بردند وگرنه‬    ‫سازمانهای سیاسی‪ ،‬دیوان شعرا‪،‬‬            ‫کمی صبرداشته باشید» وبعد پرسید‪:‬‬
                                                                                                                   ‫این بلاسرمان نمیآمد» و با این جمله‬    ‫مقالات نویسندگان و روزنامهنگاران آن‬     ‫« خانم ــ القاب خواهروبرادر و‬
‫چرا جاسوس آمریکا معاون نخست‬                                     ‫‪ /‬بشهادت‬                         ‫جان میگرفت‬        ‫استاندارد ساخت کشورگل وبلبل‪،‬‬          ‫زمان را مرورکنید‪ ،‬کافی است به ‪2۸‬‬        ‫حاج آقا و حاج خانم هنوزمد روز‬
                           ‫وزیرشد؟‬       ‫باتو آمدم ‪ /‬تا عاشورا را باعشاربرم‪/‬‬  ‫هرگام‪ /‬از هرگوشه شهر‪ /‬برراهی‬         ‫بارتقصیر را از شانه خود بردارید و بر‬  ‫سال پیش برگردید و گفتهها‪ ،‬بحثها‪،‬‬        ‫نبود! ـ داستان ترور امام را درپاریس‬
                                         ‫بعشرات برم‪ /‬تا این گلگونه را ‪ /‬درشت‬  ‫واحد میدوید‪ /‬پاها‪ ،‬فرشی تازه‬                                               ‫دادوجدلها‪ ،‬راه پیمائیهای خودتان را‬
‫کشف اسنادی درجاسوس خانه‬                  ‫کنم‪ /‬درشت ترکنم‪ /‬و شنلی از خون‬                                                         ‫شانه دیگران بگذارید‪.‬‬     ‫به یاد بیاورید تا قبول کنید که همه‪،‬‬                           ‫شنیدهاید ؟‬
‫آمریکا توسط «دانشجویان مسلمان‬                                                              ‫میبافت‪ / :‬قالی تاریخ‬    ‫نه‪ ،‬مجال فرار از واقعیت را به‬         ‫منجملهخود شخصشما‪ ،‬مستبودید‬                                 ‫نه‪ ،‬راستی؟‬
‫پیرو خط امام» فاش ساخت و اثبات کرد‬                ‫برآرم ‪ /‬شایسته اندام مردم‬   ‫نوپائی و نوزبانی‪ /‬کالی درکردار‪/‬‬      ‫شما نمیدهم‪ .‬ابتدا برایتان شعری از‬     ‫و ودکای اسلامی را سرکشیده بودید‪.‬‬        ‫بله‪ ،‬ساواک‪ ،‬سرهنگی رابه دهکده‬
‫که عباس امیرانتظام جاسوس آمریکا‬          ‫در من بنگرحسین !‪ /‬نفتگرم‪/‬‬            ‫ورزش سبک برآمدن‪ /‬باهم آمدن‪ /‬اما‬      ‫شادروان سیاوش کسرائی میخوانم‪،‬‬         ‫ما ملتی هستیم فراموشکار‪ .‬مسأله‬          ‫«فیل شاتو» [ نوفل لوشاتو!] فرستاده‬
‫بوده است ولی این آقای امیرانتظام‬         ‫خدمتکارم‪ /‬آموزگارم‪ /‬طواف و باربرم‪/‬‬   ‫در مجموع‪ /‬سماع جادوئی اتحاد‪ /‬مزارع‬   ‫بعد با هم نگاهی به مصالح ساختمانی‬     ‫فقط این نیست‪ ،‬مسأله این است‬             ‫بود تا امام را ترور کند‪ ،‬سرهنگ‬
‫یک «منبع» گمنام برای «سیا» نبوده‪،‬‬        ‫قلمزن واندیشه گرم‪ /‬نهال نازک اندوه‬   ‫سیاهپوش آدمی‪ /‬باغنچه مشتهای‬          ‫آن روز حزب برای بالابردن دیوارخانه‬    ‫که ما ناتوان از اعتراف به خطاهای‬        ‫درجمع مشتاقان چهارزانو جلوی امام‬
‫بلکه مقام منیعی در دولت داشته‪،‬‬           ‫نه ‪ /‬درخت خون‪ /‬ازریشه سهمگین‬         ‫سفید و‪ /‬سرود سرخ ‪ /‬شهادت برپرچم‬      ‫دموکراسی‪ ،‬خانه نوپای «ایران»‬          ‫خود هستیم‪ .‬شهامت برزبان آوردن‬           ‫نشسته بود و امام سخن میگفت‪،‬‬
‫معاون نخست وزیر و نیز سخنگوی‬                                                  ‫و ‪ /‬کینه‪ /‬درشعر میگردید‪ /‬پیری در‬     ‫میاندازیم؛ سپس مواضع حزب را‬                                                   ‫سرهنگ در فرصت مناسبی هفت‬
‫دولت موقت انقلاب وسپس سفیر‬                                       ‫حسرت‪.‬‬        ‫پیادهرو میگریست و ‪ /‬آینده‪ /‬دست‬       ‫درباره امام و جمهوری اسلامی‪،‬‬                     ‫اشبتاهات خودرا نداریم‪.‬‬       ‫تیرش را بیرون کشید تا امام را‬
‫ایران درکشورهای اشکاندیناوی بوده‪..‬‬       ‫درپیگیری رد خون‪ ،‬حسین ! ‪ /‬به‬         ‫در دست پدر‪ /‬یا برسینه مادر‪ /‬همراه‬    ‫رقبای سیاسی‪ ،‬بختیار و قاسملو و‬        ‫شاید هم این بلای خانمانسوز ریشه‬         ‫روانه بهشت کند‪ ،‬ناگهان هفت تا‬
                                         ‫کسان رسیدم‪ /‬به بسیاران‪ /‬تا شبنم‬                                           ‫نیروهای ملی‪ ،‬ساواک‪ ،‬آمریکا‪ ،‬کرنش‬      ‫در مذهب شیعه ما دارد‪ ،‬تقیه‪ ،‬دروغ‬        ‫امام جلویش ظاهر شدند‪ ،‬مات و‬
‫مردم شماره ‪ ،123‬شنبه ‪ 1‬دی ماه‬            ‫سرخ تو نیز‪ /‬برمن نشست و شگفتم‪/‬‬                                ‫میآمد‬       ‫وخضوع و تملق و اسلام گرائی رفقای‬      ‫مصلحت آمیز تا درهرشرایطی گلیم‬           ‫مبهوت‪،‬هاج وواج نمیدانست کدامیک‬
‫‪1358‬‬                                     ‫واینک ‪ /‬راهی دراز بایدمان رفتن‪ /‬نه‬   ‫دیوارها‪ /‬دفتر وقایع وآرزو بود و‪/‬‬     ‫مارکسیست را برایتان قرائت میکنم‪،‬‬                                                       ‫را هدف گلوله قرار دهد! »‬
                                         ‫ازپل به میدان ‪ /‬ونه ازمدینه بکوفه‬                                         ‫ادبیات و «طنز» تودهای را دوباره به‬                 ‫خود را از آب بکشیم‪.‬‬        ‫رفیقم(؟)‪ ،‬تودهای‪ ،‬بساز و بفروش و‬
‫نظامی که امیرانتظام ازآن دفاع‬            ‫وکربلا ‪ /‬راهی ازرنج تا رستاخیر‪ /‬از‬                   ‫آتشنامههای خلق‬       ‫یادتان میآورم و در پایان ناخواسته‬     ‫در این تراژدی که گریبان همه را‬          ‫حمال جهل و نادانی‪ ،‬انتظار «گاندی‬
                       ‫میکند‪.‬‬                                                 ‫بصف میرفتیم که صف شدن‬                ‫همراه شما به زندان اوین و تماشای‬      ‫گرفت‪ ،‬همه مقصر بودند‪ ،‬همه آنهائی‬               ‫ایران» را ازپاریس میکشید!‪.‬‬
                                                      ‫ستمشاهی تا برداری‪.‬‬      ‫را‪ /‬بسالیان‪ /‬تو به ما آموخته بودی‪/:‬‬                                        ‫که دردرون و برون از مرز بازرگان‬         ‫« گاندی» که برکرسی قدرت‬
‫عباس امیرانتظام‪ ،‬سخنگو و معاون‬           ‫تنها رفتم و‪/‬خلقی بخانه بازآمدم‪/‬‬      ‫هرسپیده دمان درصف تیرباران‬                     ‫تیرباران «رفقا» میرویم‪.‬‬     ‫زندگی میکنند‪ .‬میدانم الان خواهید‬        ‫نشست و خوش رقصیهای « پدرکیا‬
‫دولت موقت؛ هم اکنون به عنوان‬             ‫گندمی‪ /‬که درغلف لاغرخویش‪/‬‬            ‫شدگان ‪ /‬به نیم شبان درصف زندانیان‪/‬‬                                         ‫گفت‪« :‬همه مقصر بودند بجز من ! نه‪.‬‬       ‫» تعطیل شد‪ ،‬سه سالی را درزندان‬
‫خیانت به انقلاب ایران دربند است‪،‬‬                                              ‫به نیمروز درصف طویل ملاقات‬                                                                                                 ‫«گاندی» آب خنک نوشید!‬
‫انتظام که درخدمت سازمان جهنمی‬                                                 ‫کنندگان‪ /‬بشامگاهان درصف خوابار‪/‬‬                                                                                    ‫درچنین فضائی‪ ،‬شاپور بختیار تک‬
‫«سیا» قرارداشت‪ ،‬تنها این وظیفه را به‬                                                                                                                                                             ‫وتنها از اختناق سیاهی که درراه بود‬
‫عهده نداشت که اخبار و اطلاعات را در‬                                                                                                                                                              ‫به مردم هوشیار میداد و مرا به یاد‬
‫اختیارجاسوس خانه آمریکا بگذارد‪ .‬او‬                                                                                                                                                               ‫گاری کوپر در فیلم «‪ ۵‬دقیقه به ‪»۱2‬‬
‫وظیفه مهمتری را هم برعهده داشت‪،‬‬
‫باتمام نیرو میکوشیدآن نظامی را‬                                                                                                                                                                                         ‫میانداخت!‬
‫جانشین نظام فروریخته آریامهری‬                                                                                                                                                                             ‫همه مست بودند‪ ،‬همه!‬
‫کند‪ ،‬که منافع امپریالیسم آمریکا‬                                                                                                                                                                  ‫نفتگر و خدمتکار وآموزگار و باربر‬
‫را در ایران تامین کند‪ .‬ما بی آنکه‬                                                                                                                                                                ‫ومعلم و دانشجو و خیل«سیاوش‬
‫اظهارنظری کرده باشیم‪ ،‬برخی از‬
‫نظریات انتظام را به عنوان نمونه از‬                                                                                                                                                                                    ‫کسرائی»ها!‬
‫سخنان او که در مصاحبههای رسمی‬                                                                                                                                                                    ‫و همه فریاد «مرگ برشاه»‪« ،‬‬
‫به عنوان سخنگوی دولت موقت بیان‬                                                                                                                                                                   ‫بختیار نوکر بی اختیار»‪ .‬سردادند‬
‫کرده است استخراج کردهایم‪ .....‬تا‬                                                                                                                                                                 ‫و ر ژ یم « سفا ک و جیر ه خو ا ر‬
‫خواننده به آسانی دریابد که انتظام‬                                                                                                                                                                ‫امپریالیسم» و شاه «سگ زنجیری‬
                                                                                                                                                                                                 ‫امپریالیسم آمریکا» را در زباله دانی‬
        ‫ازکدام مواضع دفاع میکرد‬
‫امیرانتظام درمقام سخنگوی دولت‬                                                                                                                                                                                      ‫تاریخ انداختند‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                 ‫بعد وقتی در« بهارآزادی » دکه‬
                     ‫موقت گفت‬                                                                                                                                                                    ‫احزاب « مترقی» سر هرچهارراهی‬
‫‪ ۹۰۰ )۱‬عضو سفارت آمریکا و چهل‬                                                                                                                                                                    ‫بازشد‪ ،‬چپی و راستی و ملی و‬
‫مشاور نظامی در ایران هستند که‬                                                                                                                                                                    ‫غیرملی‪ ،‬سوسیالیست و مائوئیست‬
                                                                                                                                                                                                 ‫و تروتسکیست‪ ،‬مجاهد وفدائی و‬
     ‫ماخودمان خواستیم که بمانند‬                                                                                                                                                                  ‫تودهای‪ ،‬همه باهم آستینها را بالا‬
‫‪ )2‬ما امیدواریم که درآینده نزدیک‬                                                                                                                                                                 ‫زدند تا در زیر پرچم سبز امام و اسلام‬
‫سوءتفاهم ها از بین برود و دولت‬                                                                                                                                                                   ‫عزیز‪ ،‬ایرانی نو برپا کنند‪ ،‬ارتشا و فساد‬
‫آمریکا هم سفیرش را انتخاب ومعرفی‬                                                                                                                                                                 ‫را ازجامعه و دستگاههای اداری ریشه‬
                                                                                                                                                                                                 ‫کن کنند‪ ،‬شهرنوها و حلبی آبادها را‬
                            ‫کند‬                                                                                                                                                                  ‫باخاک یکسان کنند وآزادی قلم و بیان‬
‫‪ )3‬امیدواریم آنچه را فعلا بر روابط‬
‫ایران و آمریکا تاثیرگذارده‪ ،‬از بین‬                                                                                                                                                                           ‫را به جامعه بازگردانند‪.‬‬
‫برود و روابط دوکشور به حال عادی‬                                                                                                                                                                  ‫یکی از این دکهها‪ ،‬دکه حزب‬
                                                                                                                                                                                                 ‫توده و«رفیق کیا» بود که پس از‪2۷‬‬
                        ‫بازگردد‪.‬‬                                                                                                                                                                 ‫سال تبعید «سوپرمارکت» خودرا‬
‫‪ )۴‬تاوقتی دستگاه اطلاعاتی ما بکار‬                                                                                                                                                                ‫راه انداخت‪ .‬حزب طراز نوین‪ ،‬مجهز‬
‫نیفتد‪ ،‬نمیتوانیم عکسالعمل فوری‬

         ‫درقبال وقایع نشان بدهیم‬
‫‪ )۵‬متاسفانه اکثر روسای شرکتها از‬
‫ایران فرارکردهاند و دولت برای آنکه‬
‫بتواند کارها مجددا به راه بیفتد‪ ،‬خواسته‬
‫است ک این افراد به کشور برگردند‪.‬‬
‫‪ )6‬قوانین گذشته درمورد حزب‬
‫توده ایران‪ ،‬تاوقتی لغو نشده؛ به قوت‬

                  ‫خود باقی است‪.‬‬

‫مردم‪ ،‬شماره ‪ ،124‬یکشنبه‬
‫‪ 2‬دی ماه ‪1358‬‬

‫ادامه دارد‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18