Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۴۶ (دوره جديد
P. 12
صفحه - Page 12 - 12شماره 146
جمعه 6تا پنجشنبه12بهم نماه 1396خورشیدی
خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط داریوشهمایونروزنام هنگاریبرجسته، دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران ()54
موجود در خاورمیانه ،بسیاری از آنها نظری هپردازی جستجوگر و نوجو ،و
همچنان معتبرند و گویی همین امروز سیاستمداری مل یگرا و میه ندوست ( کیهان لندن شماره ) 1235
نگاشته شدهاند .مقالات قدیم یوی بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات
داریوش همایون در ده ههای سی تا پنجاه خورشیدی احمد احـرار چماق بر سر و مغزشان م یکوبیدند اسکار فون نیدرمایر ،خاطرات
همچنین بازتاب مستند موقعیت منطق های و جهانی آگاهی داشت. پول م یخواستند و تکرار میکردند خود را در زمینۀ عبور از خاک ایران
(۵مهر،۱۳۰۷تهران۸-بهمن،۱۳۸۹ژنو) سیاسی و اجتماعی ایران هستند. وی سالهای طولانی در روزنامههای از برابر آنها غیر ممکن بود .ناگزیر و برخورد با راهزنان مسلح چنین
از همین رو ما به بازنشر گلچینی از معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران منتظر سرنوشت شدیم .پیشقراول «پی ِل بده ...پی ِل بده»!
آثار داریوش همایون میپردازیم که اصلی روزنامهی «آیندگان» بود سواران دستور توقف داد .سپس مرا در میان این هیاهو ،ما خودمان ادامه میدهد:
در سالهای تبعید پس از انقلاب ۵۷ که صفح های نوین در تاریخچهی که به دلیل ریش حنا بست هام مس نتر را به رئیس راهزنان که رفتاری «عجب این که دزدان همگی
با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک روزنامهنگاری ایران گشود.همایون از دیگران ب هنظر م یرسیدم ،فراخواند شوالیهوار از خود ظاهر میساخت یکدیگر را حسن صدا میزدند و
داشت .مقالاتی که در این ستون مهارت روزنامهنگاری و تسلط خود و نزد افسر فرمانده گروه برد .در آنجا، رساندیم و نورالله میرزا گفت «جناب برای شناسایی بیشتر بر نام حسن،
م یخوانید ،از آرشیو کیهان لندن بر زبان فارسی را با ایدههای سیاسی به فارسی دست و پا شکسته از من اجل؛ دویست تومان پول نقد ما لقب پنج تیری و هفتتیری و
خویش در هم آمیخت و از دههی ۳۰ سؤالاتی کردند و م یخواستند بدانند را گرفتند و کفش و لباس ما را ماوزری را می افزودند .در این موقع
انتخاب شدهاند. خورشیدی به این سو ،نوشتههایی از در چه نقط های قرار دارند .حتی نقشه هم بهغارت بردند .وضع ما طوری نورالله میرزا را دیدم که او نیز صدمه
ستاد خود را به من ارائه کردند که است که روی گدایی و دست دراز خورده بود و از درد مینالید .به من
شناختن گرهگا هها و یافتن چار هها * برای راهنمایی خودم بسیار مفید بود کردن پیش دیگران نداریم ،مرحمت گفت «حاجی ،خدا را شکر که تو
و وضعیت قشونکشی آنها را نشان فرمائید و مبلغی پول برای ادامۀ هنوز زندهای» .خودش زخم بزرگی
کیهان لندن شماره 27 - 1333آبا نماه 1389 میداد .اما در برابر سؤالاتشان تنها مسافرتمان به ما بدهید» رئیس در سر داشت و سرش را بسته بود.
کاری که از دستم برم یآمد تظاهر دزدان جواب داد «الساعه میدهم، تمام لباسها و اثاثهاش را غارت کرده
نم یتوان به فرو رفتن یکی از مل تهای تاری خساز جهان در ژرفائی که جمهوری به کری و نفهمی بود .سر و کله ولی بدبختانه بیش از هشت قران و برده بودند .سرانجام ،همۀ ما را
اسلامی تنها یکی از جلو ههای آن است نگریست و دستی برنیاورد. زخ مبند یشدهام تا حد زیادی کمکم همراه ندارم» و آن هشت قران را به وادار کردند که روی زمین ،ب هپشت
میکرد و وقتی انگشت خونآلود بخوابیم .رئیس دزدان و چند تن از
است که از هویت طلبی تا فدرالیسم شمار م یرود ــ از همه بیشتر ب هدلیل در جامعۀ ایرانی ،در آنچه اندیشه خود را از روی نقشه برداشتم و سر نورالله میرزا داد. آنان مراقب ما بودند .بقیۀ دزدان
و حق تعیین سرنوشت «ملیتها بی نیاز بودن از سربازگیری و گرد و دست این مردم بر این سرزمین بالا نگهداشتم و ابلهانه خندیدم، باری ،دزدان که از غارت سیر به بازبینی زخمیها و کشتهشدگان
ـ مل تها»ی «این نقشه» را در بر آوردن پیروان و رأیدهندگان .از روا میدارد ،تقریباً جائی نیست که افسر روسی هم به خنده افتاد .بعد نمیشدند در آخر کار چارپایانی مشغول شدند و آنچه را که داشتند
م یگیرد ،در هشدارها ،روشنگر یها اینجاست که در شانزدهساله گذشته نیاز به بهکرد کلی نداشته باشد و از مدتی ،نورالله میرزا بهیاری من را که سالم مانده بودند با خود جمعآوری کردند .بعد ،بهسراغ
و برطرف کردن مغلط ههای تاریخی تاریخ حزب مشروطۀ ایران از هر فرهنگ و سیاست از همه بیشتر، رسید .از افسر روسی یک سیگار بردند و الاغهای بیپالان را برای چهارپایان رفتند و پالانهایشان را
و اصطلاحات سیاسی .در بخش ،4به فرصتی برای شناختن گرهگاههای زیرا هرچه دیگر زیر تأثیر تعیین طلبیدم که او فوراً چند سیگار به ما باقی گذاشتند .همین نیز جای بازرسی کردند .در این فرصت ،من
سوی جنبش سبز ،سیزده سخنرانی ملی و یافتن چارهها بهره گرفته کننده آنهاست .برای من عرصه من داد .از این دامگه نیز گذشتیم و شکر داشت زیرا در آن گرمای هوا توانستم با تردستی کمربند خود را
از سا لهای 1999تا 2009پابرجائی شده است؛ در کمتر فرصتی به یاد فعالیت اجتماعی همواره میدان به ساوه رسیدیم .ساوه تحت اشغال و زمین سوزان صحرا ،پای برهنه که تعدادی سکۀ طلا در جوف آن
حزب را بر اصولی که امروز به نام هموندان نیامده است که هشتاد در نبردی برای تغییر بوده است ــ 150نظامی روسی بود و از قوای قرار داشت از کمر گشوده در گودالی
جنبش سبز شناخته میشود و نه کمتر از همه در دورانی که ترک در آنجا اثری وجود نداشت. نمیتوانستیم قدم از قدم برداریم. پنهان کنم .دقایقی بعد ،نوبت تفتیش
چکیده صد و بیست سال کشاکش صد کار ما آموزشی و تنها بیست در سخنرانیهای این کتاب را در از شدت درد و خستگی و سوزش بعد از آن که دزدان چند تیر بدنی من رسید .آنچه را که داشتم
جامعه ما با توسعه و تجدد است صد تشکیلاتی است. بر میگیرد .انقلاب و جمهوری شدید زخمهای سر چنان ناتوان هوایی شلیک کردند و رفتند ،من از من گرفتند .وقتی این مرحله نیز
نشان میدهد .بخش ،5سخنرانیها اسلامی نشان داد که همه تحلیلها به جایی که کمربند خود را پنهان به آخر رسید کاروانیان را با دشنام
در دفتر پژوهش ح.م.ای است در از همین جا نیز هست که این دربارۀ علتها و عوامل تیرهروزی کرده بودم بازگشتم .در آنجا سه
پایان بحث هائی که برنامه سیاسی حزب بیشترین سهم را در تابو کنونی ما به کنار ،مشکل اصلی، تن را کشته و تنی چند را مجروح
حزب را در پرتو بنیادهای نظری آن شکنی و تقدس زدائی از شخصی تها بنبست سیاسی و اخلاقی و بینوائی
بررسی میکند؛ چارهجوئیهائی بر و رویدادها داشته است و از توفان انتلکتوئل ملتی است که عناصر اسکار فون نیدرمایر (نفر وسط) در کابل
بستر یک سلسله ایدههای هماهنگ حملات و اعتراضات زندانیان وضع بزرگی را درخود دارد و همین
که زمانی به کار خواهد آمد .دفتر موجود کمترین بیمی به خود راه تراژدیاش را دردناکتر میسازد. شده بودم که بناگزیر یک شبان هروز یافتم که یکی از آنها در برابر چشم و کتک به وسط صحرا بردند تا بار
پژوهش با شرکت گروهی از هموندان نداده است .چنانکه سخنرانیهای میباید آنچه را که ناممکن شمرده در ساوه اقامت و استراحت کردیم. من جان سپرد .چند شتر و الاغ هم دیگر با دقت تفتیش بدنی کنند.
از سه سال پیش در نشستهای گردآمده این کتاب نیر نشان م یدهد میشده است ممکن گردانید .نگاه بر اثر پیادهروی بر روی سنگهای داغ در اطراف افتاده و سقط شده بودند. دزدان عقیده داشتند این اشخاص
انگاری virtualدوهفتگی تالار ما هیچ ملاحظ های را برتر از روبرو این مردم را به خودشان پیش از بیابان ،هر دو پایم تاول زده و ورم من بدون زحمت زیاد کمربند خود را که اجناس خود را در تهران فروخته
بحث آزاد هموندان حزب است که در شدن با حقیقت ،سختتر از همه هرچیز و بهجای خودشان در جهان کرده بود ب هنحوی که اغلب کاروانیان بازیافتم و خیالم تا حدی راحت شد. و چیز زیادی هم نخریدهاند حتماً
اختیار همگان قرار م یگیرد .بخش ،6 حقیقت خود ،از دست ندادهایم. دگرگون کرد .این ترکیب خودستائی از مشاهدۀ آن به ر ّقت آمدند .بالاخره در این موقع هوا تقریباً روشن شده پول زیادی بههمراه دارند و نقدینه
لیبرالیسم از کجا آمد؟ سیر آزادی «سخنرانی»ها که مگر چند تائی، و احساس کوچکی؛ تقلید بیاختیار یک لیره طلا را که از تمام دارایی بود .در تمام آن ناحیه یک قطره آب را در میان لباسهایشان یا در جوف
خواهی را از سدههای بسیار مهم در همایشهای حزبی 16ساله و میل به دستکاری و خراب کردن من باقی مانده بود با یکی دو مشت وجود نداشت که رفع عطش کنیم پالان الاغ و قاطر جاسازی کردهاند.
هفتم و ششم پیش از میلاد دنبال گذشته ایراد شدهاند در این بافتار هر چیز ،رابطه همیشگی مهر و پول سیاه معاوضه کردم و توانستم و زخمهای خود را بشوئیم .من الاغ در صحرا ،ما را دایرهوار در کنار هم
م یگیرد و تا امروز میکشاند .یک میگنجند و از همین جاست که به کین با هممیهنا ن ؛ سو د جو ئی یک بالاپوش کهنه بخرم و از سرمای خود را به یک همسفر سالخورده نشاندند به طوری که صورتمان به
آفاق گردی tour d’horizon نظر رسید گردآوردنشان میتواند بیگذشت و فداکاری بیمرز ،هر دو دادم که قادر به راه رفتن نبود .از سمت درون دایره بود و حق نداشتیم
که به سهم مهم و نادیده ایران در به بحث سیاسی عمومی ما ــ که ویرانگر؛ ناباوری پدیدههای آشکار و کشندۀ شب در امان بمانم»... آن پس من و نورالله میرزا با یک چشم از زمین برگیریم .اگر کسی از
پیدایش لیبرالیسم اشارههای لازمی از ملاحظات حزبی و مسلکی فرا تر زودباوری خرافات مذهبی و سیاسی در کتاب «پشت دروازههای الاغ طی طریق میکردیم .گاهی این دستور تخلف میکرد یکی از
دارد .بخش ،7چشماندازها ،دو است ــ کمک کند .یک سودمندی و پدیدههای بیپایه که منطق و هندوستان» ،نیدر مایر بهتفصیل از من سوار میشدم و گاهی او .از این آن «حسن» ها با چماق محکم بر
سخنرانی است ،یکی نگاهی کلی به کار حزبی انضباطی است که به خرد را از قضاوت بیرون میبرند، دیگر ماجراهای این سفر خوفانگیز و آن نیز تکههای پارچه گرفتیم و بر
جهان امروز ما و دیگری نگاهی بر فرد فرد هموندان و توده حزبی بر همراه آسانگیری و کوتاهبینی در سخن میگو ید و میا فز ا ید زخمهای سر و پای خود بستیم .در کلهاش م یکوبید.
تجربهها و درسهای یک زندگانی روی هم م یدهد و بی آن از حزب حد ابتذال؛ بیاعتنائی به آینده «خوانندگان باید با کمال دقت حالی که از قوای بدنی رمقی بیش بر بعد از آن که ما همگی طبق امر
هشتاد ساله (شاید بیش از یک نمیتوان سخن گفت؛ و انگیزهای و غرق شدن در گذشته و آن وضع مرا از افغانستان تا همدان جای نمانده بود ،در زیر آفتاب سوزان رئیس دزدان روی زمین نشستیم،
است که به اندیشیدن در امور فرصت طلبی که مادر همه کژی و بهنظر آورند که با لباس مبدل صحرا ،تشنه و گرسنه پیش م یرفتیم یکیک ما را برای تفتیش کامل
زندگانی). عمومی م یدهد ــ در آنچه به این سفر میکردم ،هویت واقعی خود را تا خود را به دهکدهای رساندیم .در فراخواندند .از من و راهنمای من
*** کتاب ارتباط دارد ،اندیشیدن برای کاستیهاست. بهعنوان یک افسر آلمانی در پشت آنجا مقداری نان و دو جفت جوراب دیگر نمیتوانستند چیزی بهدست
ا گر بخو ا هم نتیجه سلو ک سخنرانی و در ضمن سخنرانی .با و این نمایشی که در کشورداری، نقاب یک دهاتی بیسواد ایرانی پشمی کهنه خریدیم و پس از اندکی آورند زیرا هرچه در خورجینهای
اندیشگی خود و حزب را در شانزده سخنرانی مانند رسانههای دیگر در اداره اقتصاد ،پرورش و نگهداری پنهان میداشتم ،مجبور بودم با استراحت ،در اوایل شب به حرکت خود داشتیم قبلا گرفته بودند و
سال گذشته در دو جمله خلاصه کنم بسیار کارها میتوان کرد .من آن را نیروی انسانی ،بهرهبرداری و اشخاص چنان سادهلوحانه برخورد از خورجینهای خالی هم دیگر
یکی این سخن جرمی بنتام است در پس از نوشتن مؤثرترین رسانه برای حفظ منابع طبیعی و آثار تاریخی کنم که مرا فردی سادهلوح و بیآزار ادامه دادیم. اثری نبود .با آن که حتی کلاه و
خویشکاری (وظیفه وجودی) عمل عرضه داشتن و پروراندن ایدهها میدهیم؛ میلیونها تنی که از و شایستۀ رحم و شفقت تلقی کنند، مشکل ما این بود که گرچه کفش مرا برده بودند چشم به شلوار
سیاسی :بیشترین خوشبختی برای یافتم .رسانهای است مستقیم و ناچاری یا آزمندی ،بیرحمانه بر در خواب و خوراک خود مراقب تعدادی سکه طلا از دست دزدان به سیاه من داشتند که مبادا در لیفۀ
بیشترین مردم؛ و دیگری ،وظیفه هر لحظهای ،به این معنی که بازتاب سرزمین خود افتادهاند و آن را تاراج باشم مبادا رفتاری از من سر بزند در بردهبودیم کسی حاضر نمیشد آن پولی پنهان کرده باشم .یکی از
نسل رساندن جامعه خویش است به نیوشندگان audienceرا بلافاصله که تولید سوءظن کند ،در قسمت پول طلا را با پول رایج عوض کند. دزدان طماع به این خیال در صدد
بالا ترین سطح انسانیت روزگار خود. میتوان دریافت .از این گذشته و ویران م یکنند. شرقی مملکت ،خود را اهل نواحی اهالی حتی پول نقره هم نداشتند برآمد شلوار را از پای من درآورد.
هر دو این فرایافتها مبهم هستند کارکرد سریع و زیر فشار ذهن در از رژیم حکومتی ،تا مبانی اخلاقی غرب و در قسمت غربی خود را اهل و تنها پول نیکل رواج داشت. با آن که مسلمانان از چنین عملی
ــ چه چیزی در انسان ،و هزار بار سخنرانی م یتواند به حال تفکر بسیار و رفتار سیاسی مردم ما نم یتواند منطقه شرق معرفی کنم ...در موارد نگهداشتن پول طلا هم درد سری اجتناب میورزند ولی آن مرد طماع
دشوار تر ،در جامعه ،روشن و قطعی همین که هست بماند .نمیتوان عدیده آن گونه خود را در فشار بود زیرا هر زمان امکان داشت با دس تبردار نبود .خوشبختانه رئیس
است؟ ــ ولی میتوان آنها را حس سودمند باشد. به فرو رفتن یکی از ملتهای روحی و جسمی حس میکردم که دسته دیگری از دزدان روبرو شویم دزدان با دشنامی او را از این کار باز
کرد .هر دو نیز سخت عملگرایند .زیرا *** تاریخساز جهان در ژرفائی که اکنون از توصیف آن عاجزم و تا داشت و مرا از دست دزد بیشرم
بر زمینه دمکراسی لیبرال قرار دارند. بخش 1این کتاب زیر عنوان جمهوری اسلامی تنها یکی از خوانندۀ این خاطرات خود را واقعاً و از ما «پیل» مطالبه کنند. نجات داد .وقتی کفشهای مرا از پایم
دمکراسی لیبرال میدان افراد انسانی حزبی برای دگرگونی ،یازده سخنرانی جلوههای آن است نگریست و دستی در جای من قرار ندهد و تفنگ تا شهر ساوه سه ساعت راه مانده درآوردند هرچه التماس کردم که
برابر و صاحب حق است .نمیتوان را در بر میگیرد که درونمایه اصلی برنیاورد .از نوشتن و گفتن و هشدار دشمن را بیخ گوش خود احساس بود که از طرف مقابل یک دسته سوار لااقل کفش مندرسی به من بدهند
آنها را با افسار ایدئولوژ یهای توتالیتر کتاب است .در بخش ،2بازنگریها، دادن ،ازعمل سیاسی ،از گذاشتن نکند نمیتواند دریابد چه رنجی را ظاهر شد .با کمال وحشت دریافتیم مورد اعتنا واقع نشد ...راهزنان ابداً
یا جاذبه شخصیتهای فرهمند یا بار دیگر در سه سخنرانی به تاریخ سرمشقهای رفتار ،هر چه بتوان که نظامیان روس هستند .در بیابانی به فریاد و فغان مجروحان و مضروبان
پادشاهان و فرمانروایان مستبد به همروزگار پرداخته شده است ،جنبش دریغ نمیباید کرد .نسل شکست متحمل شدهام». که یک چهارطاقی نیز برای پناه بردن وقعی نمینهادند و در حالی که با
این سو و آن سو کشید .سیاست در مشروطه و برنامه اصلاحات اجتماعی خوردۀ انقلاب ،تا کنون بیشتر و پنهان شدن وجود نداشت ،فرار
عصر دمکراسی لیبرال هنر متقاعد محمد رضا شاه به نام انقلاب سفید در اندیشه نجات گذشته خویش، « ادامه دارد»
کردن گروههای هر چه بزرگتری از و واکنش جامعه «روشنفکری» آن واپسین فرصت خود را با شرکت در
مردمان است به اینکه سود شخصی زمان .بخش ،3ملت ایران و اقوام باززائی فرهنگی و سیاسی جامعه
و گروهی خود را از راههای معینی، ایرانی ،بر بحثهائی تمرکز یافته ایرانی خواهد داشت .ولی بار اصلی
بهتر از راههای دیگر ،پیگیری کنند. بر دوش نسل تازهای است که تنها
این یعنی همان بهترین و بیشترین آینده خود را برای نجات دادن دارد
خوشبختی و همان بالا ترین سطح و بطور استثنائی برای چالشهای
انسانیت همروزگار .بهتر از این دو
راهنمای تفکر و عمل سیاسی به پیش روی آماده است.
نظرم نرسیده است و از بابت دومی یک حزب سیاسی که بیش و پیش
بسیار شادمانم .در این کتاب است از قدرت به دگرگون کردن فرهنگ
که بیش از همه کاربر دهای این دو و سیاست جامعه بیندیشد غیرعادی
گ_زا_ر_ه_را_م_ی_ت_وا_ن_د_ی_د_________. مینماید .ولی در شرایط ایران ما
از کدام «عادی» میتوانیم سخن
* پیشگفتار«نوآور یهاوپیکا رهای بگوئیم؟ اصلا در بیرون ایران م یشود
جمعی پراکنده در جهان از قدرت
مشروطهنوین»مجموعهسخنران یهای سخن بگویند؟ ولی اگر حزب سیاسی
در بیرون از بویه قدرت نیز ،دور است
داریوش همایون مناس بترین عرصه پرورش ایدهها به