Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۵۲ (دوره جديد
P. 13
صفحه 13ـ Page 13ـ شماره 152
جمعه 9تا پنجشنبه 15مارس 2018
مردم) بر دروازههای شهر از شغ لهای بود كه به اندروني سلطان راه داشت. همه درواز ههای شهر آغامحمدخان و فتحعلي شاه ،اين از آن روزي كه شاه طهماسب به گرد
پردرآمد محسوب ميشد و عموماً شهري جديد ،با درواز ههای ديگر شهر شاهد تغييراتي بود ،اما در دوران شهر كوچكي به نام «طهران» ديواري
افرادي به اين كار گماشته م يشدند دردوران فتحعليشاه ،شهر تهران تنها دروازه دوشان تپه ،یکی از درواز ههای نابودشده تهران ناصرالدين شاه اين ديار ،تحولي بزرگتر كشيد و خندقي حفر کرد ،به تدريج
شش دروازه در اطراف داشت كه البته را به خود ديد و راه به روزگار تازهاي برد. اين ده كوچك در نظرها جلوهگر شد.
كه مورد توجه بودند. تعداد آنها در روزگار ناصرالدين شاه به دروازه خيابان علاءالدوله در ابتداي تهران در آنجا قرار داشت اما اين تغيير محلههای دارالخلافه ناصري نه طهران شهر صاحب نام و معروفي بود
درواز ههایي در بيرون شهر دوازده دروازه رسيد .اين دروازهها با خيابان فردوسي ونزدكي ميدان سپه خيلي زود براي خود جايي باز كرد و پس از آن كه ناصرالدين شاه به پيروي و نه شاه طهماسب چندان دلبسته آن.
تهران بعد از گسترش دوره ناصرالدين دهان هاي بزرگ در ورود يهای مشخص پ يريزي شده بود .دروازههای باغشاه و محلات جديد ،به هيأت دارالخلافه رنگ از شهرهاي فرنگ و تحت تأثير شكوه و بلكهمسافر تهای گاهوبيگاهشبهشهر
شاه در هر جهت صاحب سه دروازه شد. شهر ساخته م يشد و هر كي از اين لال هزار كه در ابتداي دو خيابان مذكور و رويي داد و تبديل شد به مركزي براي جلال آنها ،دارالخلافه خود را پ يريزي ري ،اين شهر را مانند منزلگاهي براي
دروازههایي كه انگار براي جم عآوري دروازهها دو ورودي كوچك نيز در بود كه در چند مدت بعد و در زمان كرد ،شهر تهران به پايتختي بزرگ زدودن غبار راه در نظرش ارج و قرب
عوارض ساخته شده بود ،نه چيز ديگر. طرفين داشت .اين ورود يهای كوچك ورود واگن ،ويران شد ،تا خطوط واگن فعالي تهای اصلي شهر. تبديل شد .شهري با جمعيت تقريباً بخشيد و از آن روز اين شهر كه مردماني
دارالخلافهدر شمال سهدروازهداشت: به اتاقهای كوچكي منتهي ميشد را در آن مسير راهاندازي كنند .دروازه درواز هاي در درون ۵۰هزار نفري كه محلات آن مشتمل صل حطلب و به دور از جنگ افروزي
الف :دروازههای شمالي :دروازه شميران كه عموماً محل استقرار دروازهبانان و ارگ در جنوب ميدان ارگ (پانزده جعفر شهري در كتاب «طهران بر پنج بخش بود .محله عود لاجان كه داشت را جلوهاي بخشيد .چندين سال
(در محدوده پيچ شميران فعلي يعني مأموران دولتي بود .در دوران ناصرالدين خرداد) با نقاره خان هاي در بالا ساخته قديم» غير از دروازههای دوازدهگانه به خيابا نهای جليل آباد (خيام) تا بعد كريمخان و لطف علي خان هم بر
محل تقاطع خيابان ابن سينا و انقلاب) شاه كه شهر گسترش يافت و شش شده بود .دروازه نو ،كه قديم يترين شهر تهران ،نه دروازه ديگر نيز براي ناصريه (ناصرخسرو) و در شمال خيابان اين شهر كوچك چيزهايي افزودند .اما
دروازهدولت(تقاطعخيابا نهای سعدي دروازه به دروازههای ششگانه شهر دروازه داخل شهر محسوب م يشد و به پايتخت برميشمرد .اين دروازهها، بوذرجمهري( ۱۵خرداد)وبالاخرهمحله هنگامي كه آغامحمدخان سرمست از
شمالي و انقلاب) دروازه يوس فآباد (در اضافه شد ،تغييري در سيماي آنها نيز جا مانده از دروازههای شاه طهماسبي ديگر به مفهوم دروازههای ورودي يا بازار عودلاجان يا بازار كليم يها و جنوب پيروز ياش در برابر خاندان زند تصميم
اتفاق افتاد .دروازههای به جا مانده از بود .دروازه سردر الماسيه دروازه خروجي شهر نبودند .بلكه تنها حدود خيابان چراغ گاز يا چراغ برق (اميركبير) به راه اندازي تاج و تخت گرفت ،بلافاصله
محل چهار راه كالج فعلي). دوران فتحعليشاه ،ديگر تصويري از متصلكننده اندروني شاه به شهر بود. ارگ شاهي و كا خهای سلطنتي را از و ميدان توپخانه منتهي م يشد .محله طهران اين شهر كوچك نظرش را جلب
ب :دروازههای جنوبي :دروازه نقش و نگار گ لها و درختان نبود .بلكه اين دروازههای نه گانه ،همگي در ساير قسمتهای شهر جدا ميكرد دوم ،سنگلج بود .در محدوده خيابان كرد .او در طهران حكومتش را آغاز كرد.
خان يآباد (اين دروازه تقاطع خيابان كاشي كاريهای آن نقوش جالبي وسط دارالخلافه بنا شده بود و حريم و بيشتر ،به منظور ايجاد حريم براي خيام تا خيابان اميريه در دو ضلع شرق آغامحمدخان هيچ گاه تصور نميكرد
مولوي و خيابان شوش قرار داشت)، چون ،نقش رستم و ديو سپيد و يا رستم سلطان را از محدوده شهر جدا ميكرد. عمارات شاهي به حساب م يآمد. و غرب و از شمال به خيابان شيخ هادي كه شهر كوچكي مانند طهران مركزي
دروازه غار (در فاصله ميان خيابان و اسفنديار ،صحن ههای نبرد رستم و سا لها بعد و به پيروي از اين دروازهها دروازه خيابان چراغ گاز از آن دسته بزرگ بشود براي حكومت پر جاه و
خان يآباد تا ميدان شوش محل اين افراسياب ،رستم و اشكبوس و غيره بود. دروازه باغ ملي در دوران پهلوي احداث بود كه در ابتداي خيابان اميركبير قرار و ميدان حس نآباد بود. جلال و جبروت نوادگانش و سرنوشت
دروازه بود) و دروازه شاه عبدالعظيم عمده دليل استفاده از اين دروازهها، شد كه هنوز هم كيي از بزرگترين و داشت و بدون تزئين بنا شده بود .دروازه محله سوم اين شهر بزرگ كه نام آن تبديل شود به شهري كه روزگاري
(در نزدكيي ميدان شوش ابتداي نه به دليل جن گها و لشكركش يها بود ناصريه در ابتداي خيابان ناصر خسرو و دارالخلافه را به خود گرفته بود ،محله پايتخت كشوري وسيع باشد و جمعيتي
و نه حفاظت شهر از گزند ياغيان .بلكه زيباترين بناهاي تهران است. مقابل ساختمان تلگراف خانه تأسيس بازار نام داشت كه شامل سه راه مسجد ۱۲ميليوني را در خود جاي دهد .اما
خيابان ري). دليل عمده حضور اين دروازهها كنترل هر بار كه شاه تصميم به آمدن به شده بود .دروازه باب همايون اول خيابان شاه (انتهاي خيابان ناصر خسرو) تا
ج :دروازههای غربي :دروازه باغشاه ورود و خروج به دارالخلافه بود و گرفتن شهر م يگرفت ،م يبايست از زير كيي باب همايون بود كه به هنگام عيد يا انتهاي بازار بزرگ (بازار بزازها) و بازار اين اتفاق افتاد.
(كه انتهاي خيابان سپه قرار داشت) عوارض و ماليات .اين دروازهها ،تنها از اين دروازهها عبور كند .در اين زمان جش نها ،فراشان حكومتي بر سر آن چهل تن و از جنوب شرقي به خيابان ري شهري كه روزگاري در پناه خند قها
دروازه قزوين (در محل فعلي ميدان محل عبور و مرور كساني بود كه به بود كه مردم تهران ،شاهد باز و بسته م يرفتند و نقاره م يزدند كه البته پس منتهي م يشد .محله چاله ميدان ديگر و ديوارهاي بلند مساحتي در حدود
قزوين بود) و دروازه گمرك (كه محل شهر م يآمدند و يا از آن خارج م يشدند. شدن درهاي آن بودند .هر چند كيي از ويراني به دستور رضا شاه ،سردر باغ محله پايتخت بود كه از بازار چهل تن هفت يكلومتر مربع داشت ،در روزگار
آن در انتهاي خيابان اميريه نزدكي چرا كه در اطراف شهر ،خندقهای از مه مترين دروازههایي كه ناصر الدين ملي به همين منظور (نقاره زدن) ساخته و امامزاده اسماعيل و ميدان مال فروشها ناصر الدين شاه سه برابر شد .جمعيت
بزرگي حفر كرده بودند كه كمتر كسي شاه از آن عبور ميكرد ،دروازه الماسيه شد كه در اين باره توفيق چنداني نيافت. شروع م يشد و تا ميدان امي نالسلطان آن زياد شد و شهر به ناچار توسعه يافت.
ميدان گمرك (رازي) بود). م يتوانست از آن عبور كند .هر چند و گمرك و خان يآباد و دروازه غار و بنابراين ناصرالدين شاه هسته اوليه
د :دروازههای شرقي :دروازه خراسان سالها بعد اين خندقهای اطراف بالاخره ميدان اعدام ادامه م ييافت. ابرشهري را پي ريخت كه امروزه در
(در ميدان خراسان و ابتداي جاده شهر ،به محل زندگي عدهاي از راهزنان آخرين محله پايتخت محله دولت نام دامان البرز مساحتي ۸۰۰يكلومترمربع
شهرري بود) دروازه دولاب (كه در داشت.كهمحل هايجديدبودوازخيابان يافته است .او با خراب كردن ديوارههای
سه راه شكوفه فعلي واقع بود) و دروازه و گدايان و مردم ديگر تبديل شد. لال هزار شروع و تا خيابان اسلامبول شاه طهماسبي و پر كردن خند قهای
دوشان تپه (انتهاي خيابان ۱۷شهريور هر روز صبح هنگام اذان صبح (جمهوري) و علاءالدوله (فردوسي) شهر ،آن را گسترش داد و حدودي
دروازههای دوازده گانه پايتخت گشوده و خيابان لختي (سعدي)خيابان جديد براي آن مشخص كرد .شهر جديد
و نزدكي ميدان شهداي فعلي). م يشد و تا كمي بعد از غروب آفتاب نظاميه (بهارستان) ادامه مييافت. كه ديگر پايتخت كشور ناميده م يشد،
تمام دروازههای مذكور ،محل ورود و بسته م يشد .در زمان شب هيچ كس اين محلات ،اركان اصلي پايتخت بزرگتر شد و مردم آن بيشتر شدند و
خروج به پايتخت بودند و عموماً تحت حق ورود يا خروج از شهر را نداشت و بودند و در حصار دارالخلافه جاي گرفته روز به روز بر آن افزوده شدند .تهران
بودند .اگرچه بخشي از اين محلات پس سيماي ديرين خود را فرو گذاشت و
سيطره نيروهاي نظامي و حكومتي. همه چيز در اختيار دروازهبانان بود. از فرو ريختن باروهاي شاه طهماسبي چهرهاي تازه يافت .شايد از اين رو بود
شاه طهماسب هيچ تصور نميكرد دو اتاق اطراف دروازهها ،كيي مأمور شكل گرفتند و به تدريج گسترش كه ناصرالدين شاه براي تعيين حدود
كه آن باروها و بر جها و دروازهها در گرفتن عوارض كه به مأمور «نواقلي» يافتند ،مانند خيابان ناصريه (ناصر پايتخت و مصون كردن آن از دست
اطراف شهري كوچك روزي فرو بريزد معروف بود تعلق داشت و آن كيي ،به خسرو) كه پس از ويراني ديوارها ساخته راهزنان و دشمنان ديوار و خندق
و بر ويران ههای آن دروازههای جديدي دروازهبانان كه وظيفه اصل يشان بستن و شد ،يا خيابان لختي (سعدي) كه قبل جديدي را پي ريخت و به آن تاريخي
بنا شود و حتي چند صباح بعدتر ،ديگر باز نگ هداشتن دروازههای شهر بود .البته از گسترش شهر ،خندق ضلع شرقي جديد داد .اگرچه در دوران حكومت
نشاني از اين دروازهها نباشد .راستي در آن روزگار نواقلي (گرفتن عوارض از
چه كسي فكر ميكرد كه آن روستاي
كوچك روزي به هيولاي لميده در
دامان البرز بدل شود؟! آقامحمد خان،
پادشاه طهماسب؟
1 642
52
(سودوكو) 9
15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1عمودی:
23 16 2 1 6 1ـ از آهنگسازان و ترانهسرایان 1
5 5 2 برجسته ،با ذوق و پرکار کشور ما 2
3
6 7 84 4 2ـ خمیده ـ التماس ـ روش و مسیر 4
3ـ نامیمون ـ قسمتی از اندام ـ
بهزیستی
95 6 4 23 4ـ از شعرا و تران هسرایان معروف و 5
معاصر ایران
3 95 6 6
5ـ آنها ـ پایتخت کشوری است
4 237 1 6ـ مل ّوث ـ یورشگر 7
7ـ فریبکار ـ معشوق ـ تابناک 8
8ـ تاک ـ قسمتی از صورت ـ 9
10
عمودی: 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1 درختی است
11
1ـ کشوری است 9ـ وسیلۀ برقراری ارتباط ـ لحظه 1 12
2ـ صدا و نوا ـ جلوه ـ لورده
2 ـ رفتگر 13
3ـ آمادگی ـ مأیوس 10ـ قومی در شمال ایران ـ صنم ـ
4ـ آماس ـ حرف خطاب ـ نوعی ترشی 14
افراد در معیت 3
5ـ از شعرای نوپرداز و فقید ایران 11ـ بشریت ـ جهت 15
6ـ حرف فاصله
12ـ هم نوعی بازی است و هم از 4 افقی:
7ـ از آثار هوشنگ گلشیری
8ـ آرام ـ آشیانه شیرین یها ـ ولگرد ـ دلال 5 1ـ از نخس توزیران پیشین
13ـ پاکدامنان ـ خو شآمدگویی و ایران ـ تکرار یک حرف
9ـ فعالیتی تولیدی مرتبط با کشاورزی 6 پیشکش ـ حرف همراهی
ـ از عناصر اربعه 2ـ تا این زمان ـ آلودگی
14ـ از شهرهای ایران ـ دارایی ـ از 7 ایران ـ فقر
10ـ طرف راست ـ کشوری است تنقلات 12ـ بزرگواری ـ از شهرهای
11ـ تنش ـ شهر و بندری در کرانۀ تاریخی آسیای میانه ـ 3ـ ا ز سیا ستمر د ا ن
15ـ حرف های است ـ نزدیکی 8 صاحبنام دوران قاجار و
مدیترانه جهان
9 13ـ از آهنگسازان نامداران
10 اتریش ـ ستیزه
حل جدول شماره قبل 11 حل جدول شماره قبل 14ـ وی ـ او هم حرف های پهلوی
دارد 4ـ تکرار یک حرف ـ داخل
افقی:
15ـ ستارهای است ـ قوهای ـ جرم نسب تدادهشده
1ـ از پادشاهان آل زیار است ـ نادانی 5ـ بیچاره و ب یسرپرست ـ
2ـ سرپوشی است ـ دردها
قعر ـ اجداد
3ـ راستگوشه 6ـ رنگی است ـ گیاهی
4ـ قابل رؤیت 7ـ لنگ ـ عصبانی ـ تپه ـ
5ـ جنس مؤنث ـ خوراکی است ـ
حرکت آب دریا
مرغی است 8ـ سلاطین ـ آتشفشانی
6ـ کشنده است ـ ب ینظیر و یگانه ـ
خاموش
دو رویی 9ـ مایۀ حیات ـ پرندهای
7ـ گلخن ـ منسوب به کرانۀ دریا است ـ ب هعاریت گرفته شده
10ـ ستارهای است ـ
8ـ دورهها ـ حرف فاصله درختی است ـ بخشی از
9ـ از آثار تاریخی اصفهان
10ـ کشوری است ـ ساکنان یک محل علم شیمی
11ـ اعشاری ـ از ظروف 11ـ استاد سنتورنواز فقید