Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۵۲ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه ‪13‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪152‬‬
‫جمعه ‪ 9‬تا پنجشنبه ‪ 15‬مارس ‪2018‬‬

‫مردم) بر درواز‌ههای شهر از شغ ‌لهای‬    ‫بود كه به اندروني سلطان راه داشت‪.‬‬         ‫همه درواز ‌ههای شهر‬                                                              ‫آغامحمدخان و فتحعلي شاه‪ ،‬اين‬                ‫از آن روزي كه شاه طهماسب به گرد‬
‫پردرآمد محسوب مي‌شد و عموماً‬           ‫شهري جديد‪ ،‬با درواز ‌ههای ديگر‬                                                                                             ‫شهر شاهد تغييراتي بود‪ ،‬اما در دوران‬         ‫شهر كوچكي به نام «طهران» ديواري‬
‫افرادي به اين كار گماشته م ‌يشدند‬      ‫دردوران فتحعليشاه‪ ،‬شهر تهران تنها‬         ‫دروازه دوشان تپه‪ ،‬یکی از درواز ‌ههای نابودشده تهران‬                              ‫ناصرالدين شاه اين ديار‪ ،‬تحولي بزرگتر‬        ‫كشيد و خندقي حفر کرد‪ ،‬به تدريج‬
                                       ‫شش دروازه در اطراف داشت كه البته‬                                                                                           ‫را به خود ديد و راه به روزگار تاز‌هاي برد‪.‬‬  ‫اين ده كوچك در نظرها جلو‌هگر شد‪.‬‬
              ‫كه مورد توجه بودند‪.‬‬      ‫تعداد آنها در روزگار ناصرالدين شاه به‬     ‫دروازه خيابان علاءالدوله در ابتداي‬       ‫تهران در آنجا قرار داشت اما اين تغيير‬   ‫محله‌های دارالخلافه ناصري‬                   ‫نه طهران شهر صاحب نام و معروفي بود‬
    ‫درواز ‌ههایي در بيرون شهر‬          ‫دوازده دروازه رسيد‪ .‬اين درواز‌هها با‬      ‫خيابان فردوسي ونزدكي ميدان سپه‬           ‫خيلي زود براي خود جايي باز كرد و‬        ‫پس از آن كه ناصرالدين شاه به پيروي‬          ‫و نه شاه طهماسب چندان دلبسته آن‪.‬‬
‫تهران بعد از گسترش دوره ناصرالدين‬      ‫دهان ‌هاي بزرگ در ورود ‌يهای مشخص‬         ‫پ ‌يريزي شده بود‪ .‬درواز‌ههای باغشاه و‬    ‫محلات جديد‪ ،‬به هيأت دارالخلافه رنگ‬      ‫از شهرهاي فرنگ و تحت تأثير شكوه و‬           ‫بلكهمسافر ‌تهای گاهوبيگاهشبهشهر‬
‫شاه در هر جهت صاحب سه دروازه شد‪.‬‬       ‫شهر ساخته م ‌يشد و هر كي از اين‬           ‫لال ‌هزار كه در ابتداي دو خيابان مذكور‬   ‫و رويي داد و تبديل شد به مركزي براي‬     ‫جلال آنها‪ ،‬دارالخلافه خود را پ ‌يريزي‬       ‫ري‪ ،‬اين شهر را مانند منزلگاهي براي‬
‫درواز‌ههایي كه انگار براي جم ‌عآوري‬    ‫دروازه‌ها دو ورودي كوچك نيز در‬            ‫بود كه در چند مدت بعد و در زمان‬                                                  ‫كرد‪ ،‬شهر تهران به پايتختي بزرگ‬              ‫زدودن غبار راه در نظرش ارج و قرب‬
‫عوارض ساخته شده بود‪ ،‬نه چيز ديگر‪.‬‬      ‫طرفين داشت‪ .‬اين ورود ‌يهای كوچك‬           ‫ورود واگن‪ ،‬ويران شد‪ ،‬تا خطوط واگن‬                    ‫فعالي ‌تهای اصلي شهر‪.‬‬       ‫تبديل شد‪ .‬شهري با جمعيت تقريباً‬             ‫بخشيد و از آن روز اين شهر كه مردماني‬
‫دارالخلافهدر شمال سهدروازهداشت‪:‬‬        ‫به اتاق‌های كوچكي منتهي مي‌شد‬             ‫را در آن مسير را‌هاندازي كنند‪ .‬دروازه‬                ‫درواز ‌هاي در درون‬          ‫‪ ۵۰‬هزار نفري كه محلات آن مشتمل‬              ‫صل ‌حطلب و به دور از جنگ افروزي‬
‫الف‪ :‬درواز‌‌ههای شمالي‪ :‬دروازه شميران‬  ‫كه عموماً محل استقرار درواز‌هبانان و‬      ‫ارگ در جنوب ميدان ارگ (پانزده‬            ‫جعفر شهري در كتاب «طهران‬                ‫بر پنج بخش بود‪ .‬محله عود لاجان كه‬           ‫داشت را جلو‌هاي بخشيد‪ .‬چندين سال‬
‫(در محدوده پيچ شميران فعلي يعني‬        ‫مأموران دولتي بود‪ .‬در دوران ناصرالدين‬     ‫خرداد) با نقاره خان ‌هاي در بالا ساخته‬   ‫قديم» غير از درواز‌ههای دوازد‌هگانه‬     ‫به خيابا ‌نهای جليل آباد (خيام) تا‬          ‫بعد كريمخان و لطف علي خان هم بر‬
‫محل تقاطع خيابان ابن سينا و انقلاب)‬    ‫شاه كه شهر گسترش يافت و شش‬                ‫شده بود‪ .‬دروازه نو‪ ،‬كه قديم ‌يترين‬       ‫شهر تهران‪ ،‬نه دروازه ديگر نيز براي‬      ‫ناصريه (ناصرخسرو) و در شمال خيابان‬          ‫اين شهر كوچك چيزهايي افزودند‪ .‬اما‬
‫دروازهدولت(تقاطعخيابا ‌نهای سعدي‬       ‫دروازه به درواز‌ههای ششگانه شهر‬           ‫دروازه داخل شهر محسوب م ‌يشد و به‬        ‫پايتخت برمي‌شمرد‪ .‬اين دروازه‌ها‪،‬‬        ‫بوذرجمهري(‪ ۱۵‬خرداد)وبالاخرهمحله‬             ‫هنگامي كه آغامحمدخان سرمست از‬
‫شمالي و انقلاب) دروازه يوس ‌فآباد (در‬  ‫اضافه شد‪ ،‬تغييري در سيماي آنها نيز‬        ‫جا مانده از درواز‌ههای شاه طهماسبي‬       ‫ديگر به مفهوم درواز‌ههای ورودي يا‬       ‫بازار عودلاجان يا بازار كليم ‌يها و جنوب‬    ‫پيروز ‌ياش در برابر خاندان زند تصميم‬
                                       ‫اتفاق افتاد‪ .‬درواز‌ههای به جا مانده از‬    ‫بود‪ .‬دروازه سردر الماسيه دروازه‬          ‫خروجي شهر نبودند‪ .‬بلكه تنها حدود‬        ‫خيابان چراغ گاز يا چراغ برق (اميركبير)‬      ‫به راه اندازي تاج و تخت گرفت‪ ،‬بلافاصله‬
         ‫محل چهار راه كالج فعلي)‪.‬‬      ‫دوران فتحعليشاه‪ ،‬ديگر تصويري از‬           ‫متصل‌كننده اندروني شاه به شهر بود‪.‬‬       ‫ارگ شاهي و كا ‌خهای سلطنتي را از‬        ‫و ميدان توپخانه منتهي م ‌يشد‪ .‬محله‬          ‫طهران اين شهر كوچك نظرش را جلب‬
‫ب‪ :‬دروازه‌های جنوبي‪ :‬دروازه‬            ‫نقش و نگار گ ‌لها و درختان نبود‪ .‬بلكه‬     ‫اين درواز‌ههای نه گانه‪ ،‬همگي در‬          ‫ساير قسمت‌های شهر جدا مي‌كرد‬            ‫دوم‪ ،‬سنگلج بود‪ .‬در محدوده خيابان‬            ‫كرد‪ .‬او در طهران حكومتش را آغاز كرد‪.‬‬
‫خان ‌يآباد (اين دروازه تقاطع خيابان‬    ‫كاشي كاري‌های آن نقوش جالبي‬               ‫وسط دارالخلافه بنا شده بود و حريم‬        ‫و بيشتر‪ ،‬به منظور ايجاد حريم براي‬       ‫خيام تا خيابان اميريه در دو ضلع شرق‬         ‫آغامحمدخان هيچ گاه تصور نمي‌كرد‬
‫مولوي و خيابان شوش قرار داشت)‪،‬‬         ‫چون‪ ،‬نقش رستم و ديو سپيد و يا رستم‬        ‫سلطان را از محدوده شهر جدا مي‌كرد‪.‬‬           ‫عمارات شاهي به حساب م ‌يآمد‪.‬‬        ‫و غرب و از شمال به خيابان شيخ هادي‬          ‫كه شهر كوچكي مانند طهران مركزي‬
‫دروازه غار (در فاصله ميان خيابان‬       ‫و اسفنديار‪ ،‬صحن ‌ههای نبرد رستم و‬         ‫سا ‌لها بعد و به پيروي از اين درواز‌هها‬  ‫دروازه خيابان چراغ گاز از آن دسته‬                                                   ‫بزرگ بشود براي حكومت پر جاه و‬
‫خان ‌يآباد تا ميدان شوش محل اين‬        ‫افراسياب‪ ،‬رستم و اشكبوس و غيره بود‪.‬‬       ‫دروازه باغ ملي در دوران پهلوي احداث‬      ‫بود كه در ابتداي خيابان اميركبير قرار‬                ‫و ميدان حس ‌نآباد بود‪.‬‬         ‫جلال و جبروت نوادگانش و سرنوشت‬
‫دروازه بود) و دروازه شاه عبدالعظيم‬     ‫عمده دليل استفاده از اين درواز‌هها‪،‬‬       ‫شد كه هنوز هم كيي از بزرگترين و‬          ‫داشت و بدون تزئين بنا شده بود‪ .‬دروازه‬   ‫محله سوم اين شهر بزرگ كه نام‬                ‫آن تبديل شود به شهري كه روزگاري‬
‫(در نزدكيي ميدان شوش ابتداي‬            ‫نه به دليل جن ‌گها و لشكركش ‌يها بود‬                                               ‫ناصريه در ابتداي خيابان ناصر خسرو و‬     ‫دارالخلافه را به خود گرفته بود‪ ،‬محله‬        ‫پايتخت كشوري وسيع باشد و جمعيتي‬
                                       ‫و نه حفاظت شهر از گزند ياغيان‪ .‬بلكه‬               ‫زيباترين بناهاي تهران است‪.‬‬       ‫مقابل ساختمان تلگراف خانه تأسيس‬         ‫بازار نام داشت كه شامل سه راه مسجد‬          ‫‪ ۱۲‬ميليوني را در خود جاي دهد‪ .‬اما‬
                     ‫خيابان ري)‪.‬‬       ‫دليل عمده حضور اين درواز‌هها كنترل‬        ‫هر بار كه شاه تصميم به آمدن به‬           ‫شده بود‪ .‬دروازه باب همايون اول خيابان‬   ‫شاه (انتهاي خيابان ناصر خسرو) تا‬
‫ج‪ :‬درواز‌ههای غربي‪ :‬دروازه باغشاه‬      ‫ورود و خروج به دارالخلافه بود و گرفتن‬     ‫شهر م ‌يگرفت‪ ،‬م ‌يبايست از زير كيي‬       ‫باب همايون بود كه به هنگام عيد يا‬       ‫انتهاي بازار بزرگ (بازار بزازها) و بازار‬                       ‫اين اتفاق افتاد‪.‬‬
‫(كه انتهاي خيابان سپه قرار داشت)‬       ‫عوارض و ماليات‪ .‬اين درواز‌هها‪ ،‬تنها‬       ‫از اين درواز‌هها عبور كند‪ .‬در اين زمان‬   ‫جش ‌نها‪ ،‬فراشان حكومتي بر سر آن‬         ‫چهل تن و از جنوب شرقي به خيابان ري‬          ‫شهري كه روزگاري در پناه خند ‌قها‬
‫دروازه قزوين (در محل فعلي ميدان‬        ‫محل عبور و مرور كساني بود كه به‬           ‫بود كه مردم تهران‪ ،‬شاهد باز و بسته‬       ‫م ‌يرفتند و نقاره م ‌يزدند كه البته پس‬  ‫منتهي م ‌يشد‪ .‬محله چاله ميدان ديگر‬          ‫و ديوارهاي بلند مساحتي در حدود‬
‫قزوين بود) و دروازه گمرك (كه محل‬       ‫شهر م ‌يآمدند و يا از آن خارج م ‌يشدند‪.‬‬   ‫شدن درهاي آن بودند‪ .‬هر چند كيي‬           ‫از ويراني به دستور رضا شاه‪ ،‬سردر باغ‬    ‫محله پايتخت بود كه از بازار چهل تن‬          ‫هفت يكلومتر مربع داشت‪ ،‬در روزگار‬
‫آن در انتهاي خيابان اميريه نزدكي‬       ‫چرا كه در اطراف شهر‪ ،‬خندق‌های‬             ‫از مه ‌مترين درواز‌ههایي كه ناصر الدين‬   ‫ملي به همين منظور (نقاره زدن) ساخته‬     ‫و امامزاده اسماعيل و ميدان مال فروشها‬       ‫ناصر الدين شاه سه برابر شد‪ .‬جمعيت‬
                                       ‫بزرگي حفر كرده بودند كه كمتر كسي‬          ‫شاه از آن عبور مي‌كرد‪ ،‬دروازه الماسيه‬    ‫شد كه در اين باره توفيق چنداني نيافت‪.‬‬   ‫شروع م ‌يشد و تا ميدان امي ‌نالسلطان‬        ‫آن زياد شد و شهر به ناچار توسعه يافت‪.‬‬
         ‫ميدان گمرك (رازي) بود)‪.‬‬       ‫م ‌يتوانست از آن عبور كند‪ .‬هر چند‬                                                                                          ‫و گمرك و خان ‌يآباد و دروازه غار و‬          ‫بنابراين ناصرالدين شاه هسته اوليه‬
‫د‪ :‬درواز‌ههای شرقي‪ :‬دروازه خراسان‬      ‫سال‌ها بعد اين خندق‌های اطراف‬                                                                                              ‫بالاخره ميدان اعدام ادامه م ‌ييافت‪.‬‬         ‫ابرشهري را پي ريخت كه امروزه در‬
‫(در ميدان خراسان و ابتداي جاده‬         ‫شهر‪ ،‬به محل زندگي عد‌هاي از راهزنان‬                                                                                        ‫آخرين محله پايتخت محله دولت نام‬             ‫دامان البرز مساحتي‪ ۸۰۰‬يكلومترمربع‬
‫شهرري بود) دروازه دولاب (كه در‬                                                                                                                                    ‫داشت‪.‬كهمحل ‌هايجديدبودوازخيابان‬             ‫يافته است‪ .‬او با خراب كردن ديوار‌ههای‬
‫سه راه شكوفه فعلي واقع بود) و دروازه‬      ‫و گدايان و مردم ديگر تبديل شد‪.‬‬                                                                                          ‫لال ‌هزار شروع و تا خيابان اسلامبول‬         ‫شاه طهماسبي و پر كردن خند ‌قهای‬
‫دوشان تپه (انتهاي خيابان ‪ ۱۷‬شهريور‬     ‫هر روز صبح هنگام اذان صبح‬                                                                                                  ‫(جمهوري) و علاءالدوله (فردوسي)‬              ‫شهر‪ ،‬آن را گسترش داد و حدودي‬
                                       ‫درواز‌ههای دوازده گانه پايتخت گشوده‬                                                                                        ‫و خيابان لختي (سعدي)خيابان‬                  ‫جديد براي آن مشخص كرد‪ .‬شهر جديد‬
     ‫و نزدكي ميدان شهداي فعلي)‪.‬‬        ‫م ‌يشد و تا كمي بعد از غروب آفتاب‬                                                                                          ‫نظاميه (بهارستان) ادامه مي‌يافت‪.‬‬            ‫كه ديگر پايتخت كشور ناميده م ‌يشد‪،‬‬
‫تمام درواز‌ههای مذكور‪ ،‬محل ورود و‬      ‫بسته م ‌يشد‪ .‬در زمان شب هيچ كس‬                                                                                             ‫اين محلات‪ ،‬اركان اصلي پايتخت‬                ‫بزرگتر شد و مردم آن بيشتر شدند و‬
‫خروج به پايتخت بودند و عموماً تحت‬      ‫حق ورود يا خروج از شهر را نداشت و‬                                                                                          ‫بودند و در حصار دارالخلافه جاي گرفته‬        ‫روز به روز بر آن افزوده شدند‪ .‬تهران‬
                                                                                                                                                                  ‫بودند‪ .‬اگرچه بخشي از اين محلات پس‬           ‫سيماي ديرين خود را فرو گذاشت و‬
  ‫سيطره نيروهاي نظامي و حكومتي‪.‬‬          ‫همه چيز در اختيار درواز‌هبانان بود‪.‬‬                                                                                      ‫از فرو ريختن باروهاي شاه طهماسبي‬            ‫چهر‌هاي تازه يافت‪ .‬شايد از اين رو بود‬
‫شاه طهماسب هيچ تصور نمي‌كرد‬            ‫دو اتاق اطراف درواز‌هها‪ ،‬كيي مأمور‬                                                                                         ‫شكل گرفتند و به تدريج گسترش‬                 ‫كه ناصرالدين شاه براي تعيين حدود‬
‫كه آن باروها و بر ‌جها و درواز‌هها در‬  ‫گرفتن عوارض كه به مأمور «نواقلي»‬                                                                                           ‫يافتند‪ ،‬مانند خيابان ناصريه (ناصر‬           ‫پايتخت و مصون كردن آن از دست‬
‫اطراف شهري كوچك روزي فرو بريزد‬         ‫معروف بود تعلق داشت و آن كيي‪ ،‬به‬                                                                                           ‫خسرو) كه پس از ويراني ديوارها ساخته‬         ‫راهزنان و دشمنان ديوار و خندق‬
‫و بر ويران ‌ههای آن درواز‌ههای جديدي‬   ‫درواز‌هبانان كه وظيفه اصل ‌يشان بستن و‬                                                                                     ‫شد‪ ،‬يا خيابان لختي (سعدي) كه قبل‬            ‫جديدي را پي ريخت و به آن تاريخي‬
‫بنا شود و حتي چند صباح بعدتر‪ ،‬ديگر‬     ‫باز نگ ‌هداشتن درواز‌ههای شهر بود‪ .‬البته‬                                                                                   ‫از گسترش شهر‪ ،‬خندق ضلع شرقي‬                 ‫جديد داد‪ .‬اگرچه در دوران حكومت‬
‫نشاني از اين درواز‌هها نباشد‪ .‬راستي‬    ‫در آن روزگار نواقلي (گرفتن عوارض از‬
‫چه كسي فكر مي‌كرد كه آن روستاي‬
‫كوچك روزي به هيولاي لميده در‬
‫دامان البرز بدل شود؟! آقامحمد خان‪،‬‬

                 ‫پادشاه طهماسب؟‬

‫‪1 642‬‬

‫‪52‬‬

    ‫(سودوكو) ‪9‬‬

                                                                                                                       ‫‪ 15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬عمودی‪:‬‬

‫‪23‬‬     ‫‪16‬‬                                 ‫‪2‬‬     ‫‪1‬‬                                ‫‪6‬‬                                        ‫‪1‬ـ از آهنگسازان و ترانه‌سرایان‬                                                                                 ‫‪1‬‬
    ‫‪5‬‬                                                 ‫‪5‬‬                                 ‫‪2‬‬                                   ‫برجسته‪ ،‬با ذوق و پرکار کشور ما‬                                                                               ‫‪2‬‬
                                                                                                                                                                                                                                         ‫‪3‬‬
‫‪6‬‬      ‫‪7 84‬‬                                                                      ‫‪4‬‬                                        ‫‪2‬ـ خمیده ـ التماس ـ روش و مسیر‬                                                                                 ‫‪4‬‬
                                                                                                                          ‫‪3‬ـ نامیمون ـ قسمتی از اندام ـ‬

                                                                                                                                                 ‫بهزیستی‬

       ‫‪95‬‬                              ‫‪6‬‬     ‫‪4‬‬                                   ‫‪23‬‬                                       ‫‪4‬ـ از شعرا و تران ‌هسرایان معروف و‬                                                                      ‫‪5‬‬
                                                                                                                                              ‫معاصر ایران‬
‫‪3 95‬‬                                                                                            ‫‪6‬‬                                                                                                                                 ‫‪6‬‬
                                                                                                                             ‫‪ 5‬ـ آنها ـ پایتخت کشوری است‬
‫‪4 237 1‬‬                                                                                                                                 ‫‪ 6‬ـ مل ّوث ـ یورشگر‬                                                                       ‫‪7‬‬

                                                                                                                              ‫‪ 7‬ـ فریبکار ـ معشوق ـ تابناک‬                                                                        ‫‪8‬‬

                                                                                                                          ‫‪ 8‬ـ تاک ـ قسمتی از صورت ـ‬                                                                               ‫‪9‬‬
                                                                                                                                                                                                                                  ‫‪10‬‬
                         ‫عمودی‪:‬‬              ‫‪11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬‬                                                                  ‫درختی است‬
                                                                                                                                                                                                                                  ‫‪11‬‬
                   ‫‪1‬ـ کشوری است‬                                                                    ‫‪9‬ـ وسیلۀ برقراری ارتباط ـ لحظه ‪1‬‬                                                                                               ‫‪12‬‬
          ‫‪2‬ـ صدا و نوا ـ جلوه ـ لورده‬
                                                                                                   ‫‪2‬‬                                              ‫ـ رفتگر‬                                                                         ‫‪13‬‬
                ‫‪3‬ـ آمادگی ـ مأیوس‬                                                                                         ‫‪10‬ـ قومی در شمال ایران ـ صنم ـ‬
‫‪4‬ـ آماس ـ حرف خطاب ـ نوعی ترشی‬                                                                                                                                                                                                    ‫‪14‬‬
                                                                                                   ‫افراد در معیت ‪3‬‬
    ‫‪ 5‬ـ از شعرای نوپرداز و فقید ایران‬                                                                                ‫‪11‬ـ بشریت ـ جهت‬                                                                                              ‫‪15‬‬
                    ‫‪ 6‬ـ حرف فاصله‬
                                                                                                   ‫‪12‬ـ هم نوعی بازی است و هم از ‪4‬‬                                                                                             ‫افقی‪:‬‬
         ‫‪ 7‬ـ از آثار هوشنگ گلشیری‬
                   ‫‪ 8‬ـ آرام ـ آشیانه‬                                                               ‫شیرین ‌یها ـ ولگرد ـ دلال ‪5‬‬                                                                                ‫‪1‬ـ از نخس ‌توزیران پیشین‬
                                                                                                                          ‫‪13‬ـ پاکدامنان ـ خو ‌شآمدگویی و‬                                                        ‫ایران ـ تکرار یک حرف‬
‫‪9‬ـ فعالیتی تولیدی مرتبط با کشاورزی‬                                                                 ‫‪6‬‬                               ‫پیشکش ـ حرف همراهی‬
                    ‫ـ از عناصر اربعه‬                                                                                                                                                                          ‫‪2‬ـ تا این زمان ـ آلودگی‬
                                                                                                   ‫‪14‬ـ از شهرهای ایران ـ دارایی ـ از ‪7‬‬                                              ‫ایران‬                                       ‫ـ فقر‬
     ‫‪10‬ـ طرف راست ـ کشوری است‬                                                                                                    ‫تنقلات‬                           ‫‪12‬ـ بزرگواری ـ از شهرهای‬
‫‪11‬ـ تنش ـ شهر و بندری در کرانۀ‬                                                                                                                                    ‫تاریخی آسیای میانه ـ‬                        ‫‪3‬ـ ا ز سیا ستمر د ا ن‬
                                                                                                   ‫‪15‬ـ حرف ‌های است ـ نزدیکی ‪8‬‬                                                                                ‫صاحب‌نام دوران قاجار و‬
                           ‫مدیترانه‬                                                                                                                                                ‫جهان‬
                                                                                                   ‫‪9‬‬                                                              ‫‪13‬ـ از آهنگسازان نامداران‬

                                                                                                   ‫‪10‬‬                                                                      ‫اتریش ـ ستیزه‬

       ‫حل جدول شماره قبل‬                                                                                             ‫‪11‬‬               ‫حل جدول شماره قبل‬           ‫‪14‬ـ وی ـ او هم حرف ‌های‬                                      ‫پهلوی‬
                                                                                                                                                                                     ‫دارد‬                     ‫‪4‬ـ تکرار یک حرف ـ داخل‬
                                                                                                           ‫افقی‪:‬‬
                                                                                                                                                                  ‫‪15‬ـ ستار‌های است ـ قو‌های‬                       ‫ـ جرم نسب ‌تداد‌هشده‬
                                                                                             ‫‪1‬ـ از پادشاهان آل زیار‬                                                          ‫است ـ نادانی‬                     ‫‪ 5‬ـ بیچاره و ب ‌یسرپرست ـ‬
                                                                                           ‫‪2‬ـ سرپوشی است ـ دردها‬
                                                                                                                                                                                                                          ‫قعر ـ اجداد‬
                                                                                                      ‫‪3‬ـ راستگوشه‬                                                                                              ‫‪ 6‬ـ رنگی است ـ گیاهی‬
                                                                                                     ‫‪4‬ـ قابل رؤیت‬                                                                                             ‫‪ 7‬ـ لنگ ـ عصبانی ـ تپه ـ‬
                                                                                 ‫‪ 5‬ـ جنس مؤنث ـ خوراکی است ـ‬
                                                                                                                                                                                                                       ‫حرکت آب دریا‬
                                                                                                        ‫مرغی است‬                                                                                              ‫‪ 8‬ـ سلاطین ـ آتشفشانی‬
                                                                                 ‫‪ 6‬ـ کشنده است ـ ب ‌ینظیر و یگانه ـ‬
                                                                                                                                                                                                                             ‫خاموش‬
                                                                                                          ‫دو رویی‬                                                                                             ‫‪9‬ـ مایۀ حیات ـ پرند‌های‬
                                                                                    ‫‪ 7‬ـ گلخن ـ منسوب به کرانۀ دریا‬                                                                                            ‫است ـ ب ‌هعاریت گرفته شده‬
                                                                                                                                                                                                              ‫‪10‬ـ ستاره‌ای است ـ‬
                                                                                           ‫‪ 8‬ـ دور‌هها ـ حرف فاصله‬                                                                                            ‫درختی است ـ بخشی از‬
                                                                                           ‫‪9‬ـ از آثار تاریخی اصفهان‬
                                                                                 ‫‪10‬ـ کشوری است ـ ساکنان یک محل‬                                                                                                             ‫علم شیمی‬
                                                                                             ‫‪11‬ـ اعشاری ـ از ظروف‬                                                                                             ‫‪11‬ـ استاد سنتورنواز فقید‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18