Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۵۷ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه ‪ - Page 14 - 14‬شماره ‪157‬‬
                                                                                                                                                                         ‫جمعه ‪ 31‬فروردی ‌نماه تا پنجشنبه‪‌6‬اردیبهش ‌تماه ‪1397‬خورشیدی‬

 ‫است‪ ،‬تنها کشور خاورمیانه است که‬         ‫اختلاف نظر شاه و نخس ‌توزیر و استعفای دولت‬                                                                                                                               ‫مسأله‪ ،‬مسألۀ درخشش نبود‪.‬‬
 ‫وضع منظمی دارد‪ ،‬باید کمک حسابی‬                                                                                                                                                                                   ‫گرفتاری بزرگ در جاهای دیگر‬
 ‫بکنند‪ .‬ما که هزار میلیون دلار کمک‬         ‫آمریکای ‌یها مثل همیشه درباره ایران و مسائل آن بین خودشان اختلاف داشتند‬                                                                                                ‫بود‪ .‬پدرم متوجه بود که حتی اگر‬
                                                                                                                                                                                                                  ‫درخشش به بودجۀ تعیین شده از‬
                  ‫نخواسته بودیم‪».‬‬                                                    ‫نگاهی به زندگی‬                             ‫دکتر علی امینی یکی از تأثیرگذارترین رجال سیاسی ایران در سا ‌لهای بعد‬              ‫سوی وزارت دارایی تن دهد‪ ،‬پادشاه‬
 ‫دکتر امینی که قصد نداشت شخص‬                                                        ‫سیاسی‪ ،‬خاطرات و‬                             ‫از جنگ دوم تا انقلاب اسلامی به شمار م ‌یرود‪ .‬او که در یک خاندان سیاسی و‬           ‫حاضر به مصالحه دربارۀ سقفی که‬
 ‫شاه را به عنوان مسؤول ب ‌نبست بودجه‬                                                ‫یادداش ‌تهای دکتر‬                           ‫اشرافی چشم به جهان گشوده بود‪ ،‬در اروپا تحصیل کرد و در بازگشت به ایران‬             ‫برای تسلیحات نظامی کشور تعیین‬
 ‫و استعفای دولت خود معرفی کند‪ ،‬پای‬                                                                                              ‫به دعوت عل ‌یاکبر داور وزیر دارایی زمان رضاشاه وارد خدمات دولتی شد اما‬            ‫کرده بود‪ ،‬نم ‌یشود‪ .‬دکتر امینی در‬
 ‫آمریکا را وسط کشید‪ .‬این امر موجب‬                                                       ‫علی امینی‬                               ‫زندگی سیاسی وی از معاونت نخس ‌توزیر در کابینۀ قوا ‌مالسلطنه (سال ‪)1321‬‬            ‫مذاکرا‌های که با شخص اول مملکت‬
 ‫ناراحتی و اعتراض رسمی وزارت‬                                                                                                    ‫آغاز م ‌یشود‪ .‬از آن پس دکتر امینی مستمراً در صحنۀ سیاست حضور داشت‬                 ‫انجام م ‌یدهد از ایشان م ‌یشنود که‬
 ‫امور خارجۀ آمریکا گردید‪ .‬ساعاتی‬                                                            ‫(‪)2‬‬                                                                                                                   ‫«آموزگار را بفرستید‪ ،‬من خودم قانعش‬
 ‫بعد خبرگزار ‌ی فرانسه از واشنگتن‬                                                                                                                               ‫و چندین بار وزیر و یک بار نخس ‌توزیر شد‪.‬‬          ‫م ‌یکنم»‪.‬نتیجتاًدکترآموزگاریکروز‬
                                                                                                                                ‫ایرج امینی‪ ،‬تنها فرزند دکتر امینی‪ ،‬اخیراً کتابی را که سا ‌لها برای تهیه و‬         ‫صبح از ساعت ‪ 9‬تا ‪ 12‬ظهر شرفیاب‬
                      ‫گزارش داد‪:‬‬                                                                                                ‫تنظیم آن صرف وقت کرده است با نام «بر بال بحران ـ زندگی سیاسی علی‬                  ‫م ‌یشود و دربارۀ ضرورت حیاتی تقلیل‬
 ‫وزارت خارجۀ آمریکا از بعضی از‬                                                                                                  ‫امینی» در تهران انتشار داد‪ .‬از این کتاب‪ ،‬دو بخش آخر آن را که به دوران‬             ‫بودجۀ نظامی برای رئیس مملکت‬
 ‫اظهاراتی که به آقای دکتر امینی‬                                                                                                 ‫نخس ‌توزیری دکتر امینی و نیز نقش او در سا ‌لهای بحرانی منجر به انقلاب‬             ‫استدلال م ‌یآورد‪ .‬پاسخ شاه این بود‪:‬‬
 ‫نسبت داده شده‪ ،‬عمیقاً متأثر شده‬                                                                                                                                                                                  ‫«با ارتش ‌یها نم ‌یشود شوخی کرد‪.‬‬
 ‫است‪ .‬ظاهراً آقای امینی گفته است‬                                                                                                          ‫اسلامی مربوط م ‌یشود برای مطالعۀ شما برگزید ‌هایم که م ‌یخوانید‪.‬‬        ‫ای ‌نها اسلحه دارند و ممکن است هم‬
 ‫کمکی که آمریکا به کشور وی م ‌یداد‬                                                                                                                                                                                ‫برای شما و هم برای من خطرناک‬
 ‫غیرکافی بوده و این امر موجب شده‬         ‫نخس ‌توزیر عجالتاً تصمیم نداشت که‬                          ‫شاه‪ :‬خب بکنید‪.‬‬              ‫سهم بزرگی که ارتش و وزارت فرهنگ‬               ‫وضع مالی دولت موکول نمایید‪.‬‬         ‫باشند‪ ».‬مذاکرات چند ساعتۀ دکتر‬
 ‫است که از مقام خود استعفا کند‪.‬‬          ‫علناً از استعفای خود صحبت کند‪ .‬این‬         ‫دکتر امینی (به شوخی)‪ :‬من از مکه‬             ‫به خود اختصاص داد‌هاند‪ ،‬قادر نشده‬        ‫یکی از حضار در پاسخ به اظهارات‬           ‫آموزگار با شاه منجر به تجدید نظر‬
 ‫لینکلن وایت‪ ،‬سخنگوی وزارت امور‬          ‫مهم را به عهدۀ شاه گذاشت و منتظر‬           ‫آمد‌هام و توبه کردم که مدتی دروغ نگویم‪.‬‬     ‫بودج ‌های با کسری قابل کنترل ارائه‬                                                ‫ایشان در مورد بودجۀ ارتش نشد و‬
 ‫خارجۀ آمریکا‪ ،‬پس از اعتراف به این‬       ‫ماند که ایشان تعیین تکلیف کنند‪.‬‬            ‫حالاهنوزدرآنحالتم‪.‬بنابرایننم ‌یتوانم‪.‬‬       ‫کند‪ .‬مستفاد م ‌یشد که امینی استعفای‬                ‫نخس ‌توزیر اظهار م ‌یدارد‪:‬‬     ‫دکتر امینی به این نتیجه رسید که‬
 ‫که دولت ایران در زمان حکومت آقای‬        ‫در عین حال از آماده کردن فضا برای‬                                                      ‫خود را تسلیم شاه خواهد کرد‪ ،‬اما اگر‬      ‫آقای نخست‌وزیر‪ ،‬شما با این‬               ‫تلاش بی ‌شتر بیهوده است‪ .‬در پایان‬
 ‫امینی با دشوار ‌یهای بزرگی روبه رو‬      ‫کنار‌هگیری غافل نبود‪ .‬مصاحبۀ دکتر‬                      ‫شاه به خنده م ‌یافتد!‬           ‫ایشان موافقت کنند بودجۀ ارتش را‬          ‫صحب ‌تهایی که در مخالف ‌ت با اعزام‬       ‫یکی دیگر از جلسات ب ‌ینتیجۀ هیئت‬
 ‫بوده‪ ،‬تأکید کرد که دولت آمریکا تا‬       ‫جهانگیر آموزگار با «اطلاعات» در‬            ‫دکتر امینی‪ :‬راستش من نم ‌یتوانم‪،‬‬            ‫تقلیل دهند‪ ،‬به کار خود ادامه خواهد‬       ‫قهرمانان به مسابقات آسیایی کردید‪،‬‬        ‫دولت در روز ‪ 24‬تیرماه ‪ ،1341‬وقتی‬
 ‫حدی که در توانای ‌یاش بوده به دولت‬      ‫فردای شرفیابی‪ ،‬وافی بدان مقصود است‪.‬‬        ‫چون واقعاً از آن اشخاص نیستم‪ .‬ضمناً‬         ‫داد‪ .‬اظهارات آموزگار دربارۀ این موضوع‬                                             ‫همۀ وزرا کاخ نخس ‌توزیری را ترک‬
 ‫ایران کمک کرده است‪ .‬منابع وزارت‬         ‫اطلاعات در ‪ 26‬تیر ماه تحت عنوان‬            ‫الان در مقام نخست‌وزیری هستم‪.‬‬                                                                      ‫قهرمانان ترش کردند‪.‬‬        ‫کرده و دکتر آموزگار و دکتر امینی تنها‬
 ‫امور خارجۀ آمریکا اعلام داشتند که‬       ‫«بودجه در ب ‌نبست» که در صفحۀ اول‬          ‫تعهدی که من م ‌یخواهم بکنم باید یک‬               ‫هم مبهم بود و هم طفر‌هآمیز ‪»...‬‬     ‫دکتر امینی مجدداًرشتۀ سخن را در‬          ‫مانده بودند آموزگار به امینی م ‌یگوید‬
 ‫کمک ایالات متحده به ایران طی‬                                                       ‫تعهدی باشد که درست باشد‪ .‬به علاوه‬           ‫ساعت ‪ 9‬صبح روز ‪ 25‬تیر ماه‬                ‫دست م ‌یگیرد و م ‌یگوید‪:‬من باید ترش‬      ‫که دیگر قادر نیست در مقام وزارت‬
 ‫سا ‌لهای اخیر به طور متوسط سالانه‬               ‫منتشر شده بود‪ ،‬خبر داد که‪:‬‬                                                     ‫نخس ‌توزیر و وزیر دارایی به حضور‬         ‫کنم که یک شام داد‌هاید و هفتصد هزار‬
 ‫به ‪ 59‬میلیون و چهارصد هزار دلار‬         ‫امروز خبرنگار ما از آقای دکتر‬                    ‫در هر موقع یک اولویتی هست‪.‬‬            ‫رئیس مملکت شرفیاب شدند و گزارشی‬                                                             ‫بماند و قصد استعفا دارد‪.‬‬
 ‫م ‌یرسید‪.‬اینمبلغشاملکمکنظامی‬            ‫جهانگیر آموزگار‪ ،‬وزیر دارایی‪ ،‬در‬           ‫الان به نظر من اولویت وزارت‬                 ‫از آخرین بررس ‌یها و تغییرات مربوط به‬            ‫تومان از من پول م ‌یخواهید!‬      ‫پاسخ دکتر امینی به دکتر آموزگار‬
 ‫که به موازات کمک مالی آمریکا به‬         ‫مورد علت تأخیر بودجه پرسش کرد‪.‬‬             ‫جنگ نیست‪ .‬اولویت بهداشت است‪،‬‬                ‫بودجه و اقداماتی که برای تعدیل آن‬        ‫سرانجام پس از آن که رئیس سازمان‬          ‫مؤید تصمیم از پیش گرفته شدۀ‬
 ‫نیروهای مسلح ایران داده م ‌یشود‪،‬‬        ‫وزیر دارایی در پاسخ گفت‪« :‬تا وقتی‬          ‫کشاورزی است‪ ،‬عرض کنم‪ ،‬فرهنگ‬                 ‫ضروری است‪ ،‬به عرض پادشاه رساندند‪.‬‬        ‫تربیت بدنی پیشنهاد کرد که به جای‬         ‫اوست‪« :‬اگر شما بروید من هم‬
 ‫نیست‪ .‬طی چهارده ماه اخیر دولت‬           ‫بودجۀ هست ‌های متعادل نشود‪ ،‬تصویب‬                                                      ‫ایشان که به هیچ وجه حاضر نبود‬            ‫هفتصد هزار تومان پانصد هزار تومان‬        ‫م ‌یروم‪ ».‬در حین این گفتگو دکتر‬
 ‫آمریکا‪ 67‬میلیونوسیصدهزاردلاربه‬          ‫هم نخواهد شد‪ .‬من به عنوان یک‬                ‫است‪ .‬ای ‌نهاست‪ .‬با کی جنگ داریم؟‬           ‫زیر بار تعدیل بودجۀ ارتش برود به دکتر‬    ‫از بودجۀ کشور برای اعزام قهرمانان‬        ‫آموزگار به توطئ ‌های که توسط عد‌های‬
 ‫صورت کمک مالی‪ ،‬وام و هدیه به ایران‬      ‫وزیر دارایی زیر بار بودجۀ هست ‌های‬                              ‫شاه‪ :‬عراق‪.‬‬             ‫آموزگارم ‌یگوید‪:‬اگرمشکلفقطموضوع‬          ‫به جاکارتا تخصیص داده شود‪ ،‬دکتر‬          ‫از مخالفان تدارک دیده م ‌یشد‪ ،‬اشاره‬
 ‫اعطا کرده است‪ .‬از طرف دیگر دولت‬                                                                                                ‫‪ 30‬میلیون دلار کمک آمریکاست‪ ،‬من‬          ‫امینی تسلیم شد‪ .‬به عقیدۀ نگارنده‬         ‫م ‌یکند‪« :‬هر چند مدرکی ندارم‪ ،‬اما‬
 ‫آمریکا تعهد کرده است مبلغ بیست‬                   ‫غیرمتعادل نخواهم رفت ‪»...‬‬         ‫دکتر امینی‪ :‬عراق چیه قربان؟ عراق با‬         ‫نام ‌های به کندی م ‌ینویسم و درخواست‬     ‫مخالفت اولیۀ پدرم با بودجۀ درخواستی‬      ‫به گفتۀ یکی از دوستانم‪ ،‬دشمنان‬
 ‫میلیون دیگر برای اجرای طر ‌حهای‬         ‫غروب همین روز قرار بود پدرم در‬             ‫ما نم ‌یتواند بجنگد‪ .‬چون نفعش نیست‬          ‫این مبلغ را م ‌یکنم‪ .‬شما آن را ببرید‬     ‫فدارسیون کشتی ایران به این علت بود‬       ‫دولت دکتر امینی به تحریک محافل‬
 ‫توسعۀ اقتصادی به دولت ایران بپردازد‪.‬‬    ‫جلسۀ صاحبان صنایع و بازرگانان که‬           ‫و دیگران هم نم ‌یگذارند‪ .‬اگر حملۀ‬           ‫واشنگتن‪ .‬وزیر دارایی م ‌یگوید‪« :‬مشکل‬     ‫که وخامت اوضاع و اهمیت حل مسأله‬          ‫و منابع خاصی در نظر دارند روز ‪14‬‬
 ‫دکتر امینی بلافاصله یک مصاحبه‬           ‫در تالار سخنرانی اطلاعات در خیابان‬         ‫شوروی است‪ ،‬این (قشون و اسلحه)‬               ‫این نیست‪ .‬مسأله این است که جریان‬         ‫بودجه را به عریا ‌نترین شکل ممکن‬         ‫مرداد تظاهراتی علم کنند و تابوتی را‬
 ‫مطبوعاتی دیگر تشکیل داد و به‬            ‫خیام تشکیل م ‌یشد‪ ،‬شرکت نماید‪ .‬از‬          ‫به دردش نم ‌یخورد ‪ ...‬با یک فوت ما‬          ‫بودجۀ ارتش مثل بهمن‪ ،‬دائم بزرگ و‬         ‫نشان دهد و در همان حال اتمام حجت‬         ‫به نام «تابوت مشروطیت» روی دست‬
 ‫خبرنگاران خبرگزار ‌یهای خارجی و‬         ‫او خواهش کردم مرا هم همراه خود ببرد‪.‬‬       ‫را م ‌یبلعد ‪ ...‬من نم ‌یتوانم ‪ ...‬به علاوه‬  ‫بزر ‌گتر م ‌یشود؛ به فرض که امسال هم‬     ‫کند و علناً اعلام نماید که در صورت‬       ‫گیرند و دولت را به دلیل عدم گشایش‬
 ‫مطبوعات داخلی از جمله اظهار داشت‪:‬‬       ‫در این جلسه نخست آقای عباس‬                 ‫شما یک مرتبه قبول بکنید که یک‬               ‫تأمین شود‪ ،‬سال بعد و سا ‌لهای بعد چه‬     ‫استمرار ب ‌نبس ِت موجود استعفا م ‌یدهد‪.‬‬  ‫مجلس ظرف دو ماه پس از انحلال‬
 ‫‪ ...‬من مصدع آقایان شدم از این‬           ‫مسعودی‪ ،‬مدیر اطلاعات‪ ،‬به مدعوین‬            ‫نخس ‌توزیر بیاید و از شما تشکر کند که‬       ‫خواهد شد؟» در این هنگام شاه اظهار‬        ‫این امر را از طریق مصاحب ‌های که بعد از‬  ‫سال گذشته‪ ،‬به قیام علیه مشروطیت‬
 ‫جهت که اطلاع پیدا کردم سخنگوی‬           ‫خوشامد گفت‪ .‬سپس آقای محمود‬                 ‫یک مدتی به او اعتماد کرد‌هاید‪ .‬بعد هم‬       ‫م ‌یدارد که در چنین شرایطی یا وزیر‬       ‫سخنرانی با خبرنگار اطلاعات کرد‪ ،‬انجام‬    ‫متهم سازند‪ .‬در این گیر و دار امکان‬
 ‫وزارت امور خارجۀ آمریکا اظهار کرده‬      ‫رضایی‪ ،‬عضو شورای بهر‌هبرداران معادن‬        ‫گفت ‌هاید که کارهای شما خوب بوده‪ ،‬بعد‬       ‫دارایی استعفا بدهد و دولت بماند‪ ،‬یا‬      ‫داد‪« :‬چنانچه موفق نشوم کسر بودجه را‬      ‫آن که کسی در میان تظاهرکنندگان‬
 ‫است که در این دولت کمک‌های‬              ‫ایران‪ ،‬طی سخنانی از سیاست اقتصادی‬          ‫مرخص بشود و اردنگی نشود ‪ ...‬اگر من‬          ‫این که وزیر دارایی بماند و دولت استعفا‬   ‫تعدیل و با یک کسر معقولی کار بودجه‬       ‫به سهو یا عمد کشته شود زیاد است‪.‬‬
 ‫بی ‌شتری نسبت به گذشته به ایران‬         ‫دولت به ویژه در امر سیاست بازرگانی‬         ‫از تجربۀ دو نفر رئیس و قوم و خویشم‬          ‫بدهد‪ .‬قبل از این که دکتر امینی حرف‬       ‫را تمام کنم استعفا خواهم داد‪ ».‬این‬       ‫کشته شدن یک فرد هم همان و حکم‬
 ‫داده شده است‪ ،‬در حالی که من از‬          ‫خارجی انتقاد کرد‪ .‬دکتر امینی هم به‬                                                     ‫بزند‪ ،‬دکتر آموزگار م ‌یگوید بهتر است‬     ‫اولین باری بود که دکتر امینی کلمۀ‬        ‫عزل نخس ‌توزیر و توقیف شما هم به‬
 ‫کمی کم ‌کهای آمریکا گله کرد‌هام‬         ‫تفصیل به ایشان پاسخ داد‪ .‬با این که‬          ‫استفاده نکنم‪ ،‬آدم احمقی باید باشم‪.‬‬         ‫وزیر دارایی استعفا دهد و به هر حال در‬                                             ‫دنبالش‪ ».‬ظاهراًپدرم نیز از این توطئه‬
 ‫گفت ‌هام که همین امر موجب استعفای‬       ‫پدرم در چند ماه آخر زمامداری خود‬                               ‫شاه‪ :‬چطور؟‬              ‫صورت افزایش بودجۀ وزارت جنگ و‬                       ‫استعفا را به زبان م ‌یآورد‪.‬‬   ‫ب ‌یخبر نبود‪ .‬او در خاطراتش نوشته‬
 ‫دولت شده است‪ .‬من از آمریکا گله‬          ‫نسبت به حجم بودجۀ ارتش ایراد‬                                                           ‫وزارت فرهنگ‪ ،‬قادربه تأمین یکبودجۀ‬        ‫در حالی که پدرم مشغول گفت و گو‬           ‫است‪«:‬از اوایل خردادماه اطلاعات‬
 ‫نکردم‪ ،‬منتها من گفتم که ما انتظار‬       ‫م ‌یگرفت و معتقد بود که باید مبلغی‬         ‫دکتر امینی‪ :‬آن کاری که شما با‬               ‫متعادل نیست و ترجیح م ‌یدهد که از‬        ‫با ورزشکاران و روزنام ‌هنگاران در هتل‬    ‫محرمانه به وسیلۀ دوستان به گوشم‬
 ‫کمک بیشتری از آمریکا داشتیم برای‬        ‫از آن کسر شود‪ ،‬آن شب جمل ‌های بیان‬         ‫قوا ‌مالسلطنه کردید‪ ،‬با مصد ‌قالسلطنه‬       ‫کار کنار‌هگیری کند‪ .‬بر نگارنده مسلم‬      ‫دربند بود‪ ،‬جهانگیر آموزگار به طرف‬        ‫م ‌یرسید که مخالفان مشغول دید و‬
 ‫این که وضع دولت ایران که از لحاظ‬        ‫داشت که نگارنده فوراً حمل بر استعفا‬                                                                                             ‫محل اقامت سفیر آمریکا رفت تا موضوع‬       ‫بازدید شد‌هاند و یک برنامۀ دو ماهه را‬
 ‫مالی در سال جاری مشکل است ایجاب‬                                                                             ‫کردید ‪...‬‬                   ‫محمد درخشش‬                                                               ‫شروع کرد‌هاند تا در روز ‪ 14‬مرداد که‬
 ‫م ‌یکردکهکمکبیشتریبهمابکنند‪...‬‬                  ‫یا قصد استعفای ایشان کرد‪.‬‬                                ‫شاه‪ :‬من؟‬                                                               ‫استعفا را به اطلاع او برساند‪:‬‬    ‫روز مشروطیت است به عنوان مشروطه‬
 ‫قراردادهای کمکی که به طور کلی‬           ‫او ضمن تشریح مشکلات مربوط‬                  ‫دکتر امینی‪ :‬حالا کاری ندارم کردید‬           ‫نشده که دکتر امینی آن روز دقیقاً کی‬      ‫«هولمز علت استعفا را جویا شد‪ .‬گفتم‬       ‫خواهی عد‌های را به حرکت درآورند‬
 ‫در دولت بنده امضا شده است ‪60‬‬            ‫به بودجه گفت‪ ...« :‬بعضی‌ها به ما‬           ‫یا نه‪ .‬هر چه هست‪ .‬اگر همان کار با من‬        ‫استعفایخودراتقدیمم ‌یکند‪،‬امایقین‬         ‫نظر من این است که بودجۀ جاری باید‬        ‫و آنچه را که تیمور بختیار نتوانسته‬
 ‫میلیون و سیصد هزار دلار بوده است‬        ‫م ‌یگویندازبودجۀوزارتجنگبزنیم‪.‬ما‬           ‫بشود‪ ،‬من باید آدم خیلی احمقی باشم‪.‬‬          ‫است که گفت و گوی زیر بین پادشاه و‬        ‫متعادل باشد‪ .‬ولی اعلیحضرت زیر بار‬        ‫بود در روز اول بهمن انجام دهد‪ ،‬به‬
 ‫که قسمتی از آ ‌نها در دول ‌تهای قبلی‬    ‫نم ‌یتوانیم این کار بکنیم زیرا افراد ارتش‬                                                                                       ‫تعدیل بودجۀ ارتش نم ‌یروند‪ .‬مسأله ما‬     ‫انجام رسانند‪ .‬در تیر ماه دیگر داستان‬
                                                                                            ‫جهانگیر آموزگار‬                             ‫نخس ‌توزیر صورت م ‌یگیرد‪:‬‬        ‫این است که شما آن ‪ 30‬میلیون دلاری‬        ‫از حد اطلاعات محرمانه گذشته بود‬
        ‫مورد موافقت قرار گرفته بود‪.‬‬             ‫حافظ بقای مملکت هستند‪».‬‬                                                         ‫دکتر امینی‪ :‬بودجه دو قسمت دارد؛‬          ‫را که سال قبل برای کمک به بودجۀ‬          ‫و در حوزۀ نسبتاً وسیعی از خواص‬
 ‫مخصوصاً اصرار من در کمک به‬              ‫هنگامی که از مؤسسۀ اطلاعات خارج‬            ‫بنده این را اگر قبول کردم‪ .‬از روی‬           ‫یک «الف» دارد یک «ب»‪« .‬الف» درآمد‬        ‫ارتش داده بودید‪ ،‬امسال دیگر نم ‌یدهید‬    ‫و کارگردانان دولت‪ ،‬دهن به دهن‬
 ‫وزارت جنگ بود‪ .‬البته آمریکا تجهیزات‬     ‫و داخل اتومبیل شدیم رو به پدرم کردم‬        ‫خدمت به مملکتم کردم و افتخار هم‬             ‫قطعیدولتاستو«ب»درآمداحتمالی‪.‬‬             ‫و من به عنوان وزیر دارایی نم ‌یتوانم از‬  ‫م ‌یگشت و ابراز نگرانی م ‌یشد‪ .‬سپهبد‬
 ‫به ما م ‌یدهد و این تجهیزات نظامی‬       ‫و گفتم‪« :‬استعفا دادید؟» تعجب کرد و‬         ‫م ‌یکنم که هر چه از دستم بر م ‌یآمده‬        ‫بنابرایناگردرآمداحتمال ‌یایبودم ‌یدهیم‪.‬‬  ‫عهدۀ این کسری برآیم‪ .‬هولمز پاسخ‬          ‫بختیار رفته بود ولی انواع و اقسام‬
 ‫قابل ارزش است‪ .‬اما نگهداری آ ‌نها‬       ‫پرسید‪« :‬از کجا فهمیدی؟» پاسخ دادم‪:‬‬         ‫کردم‪ .‬اما بنده نباید این جا بنشینم که‬       ‫شاه‪ :‬بله‪ ،‬شما از بودجۀ وزارت جنگ‬         ‫داد که کاری نم ‌یتواند برای ما انجام‬     ‫رشیدیا ‌نها و فرودها و میراشراف ‌یها‬
 ‫مخارج ریالی م ‌یخواهد و جا داشت‬         ‫«از اظهاراتتان راجع به بودجۀ ارتش‪».‬‬                                                                                             ‫دهد زیرا سال قبل به واشنگتن رفته‬         ‫آزادی‌طلب و مشروطه‌خواه شده‬
 ‫که اقل ًا در سال جاری در این باره‬       ‫گفت‪« :‬به کسی نگو چون فعل ًا جز دکتر‬          ‫بعد بنده را بردارند و بیندازند بیرون‪.‬‬                         ‫این قدر زدید‪.‬‬        ‫و کم ‌کهایی گرفته‪ ،‬مشروط بر این که‬       ‫بودند و مقدمات کار و برنامۀ خود را‬
 ‫کمکی بشود تا وضع مملکت طوری‬             ‫آموزگار سایر وزرا هنوز از تصمیمم خبر‬       ‫بنابراین بنده را ممکن نیست بیرون‬            ‫دکتر امینی‪ :‬تمام زائدش را من زدم؛‬        ‫دکترامینیدستبهیکسلسلهاقدامات‬             ‫با جدیت و سرمای ‌هگذاری کافی دنبال‬
 ‫م ‌یشد که ما بتوانیم از بودجۀ این‬                                                  ‫کنند‪ .‬خودم باید بروم‪ .‬بنده الان که گفتم‬     ‫با نظر خود نظام ‌یها‪ .‬بنابراین آن بودجۀ‬  ‫خاصی در جهت دموکراسی بزند که‬
 ‫مملکت این خرج را در سا ‌لهای آینده‬                                ‫ندارد‪».‬‬          ‫نه‪ ،‬مرخص م ‌یشوم‪ .‬بالاخره بایستی‬                                                     ‫متأسفانه انجام نشده است و او روی این‬                          ‫م ‌یکردند‪».‬‬
 ‫بپردازیم‪ .‬این مطالب اگر موجب ایجاد‬      ‫‪ 27‬تیر ماه دستخط پادشاه در جواب‬            ‫آبرومندانه جدا شویم‪ ،‬بدون دلخوری و‬                                ‫واقعی است‪.‬‬         ‫را ندارد که دوباره برود آمریکا و تقاضای‬  ‫آن شب‪ ،‬پیش از این که دکتر امینی‬
 ‫سوء تفاهمی برای وزارت خارجۀ آمریکا‬      ‫استعفای دولت به شرح زیر صادر شد‪:‬‬           ‫ای ‌نها‪.‬خودتانم ‌یدانید‪:‬عبداللهانتظامیا‬     ‫شاه‪ :‬حالا بین خودمان‪ ،‬مال وزارت‬                                                   ‫از دکتر آموزگار جدا شود و به طرف‬
 ‫شده‪ ،‬من واقعاً متأسف هستم‪ .‬من از‬                                                   ‫علم هر که دلتان م ‌یخواهد‪ .‬بنده هم اگر‬                                                                    ‫کمک بکند‪».‬‬          ‫هتلدربندبرود‪،‬بهایشانم ‌یگوید‪«:‬بد‬
 ‫اشخاصی هستم که همیشه میل دارم‬                     ‫جناب دکتر علی امینی‬              ‫کاریازدستمبرم ‌یآیدمضایقهنم ‌یکنم‪.‬‬                  ‫جنگ هر دو را «الف» بکنید‪.‬‬                  ‫به عقیدۀ دکتر آموزگار‪:‬‬         ‫نیست که همین امشب هولمز (سفیر‬
 ‫قدردانی کنم و اگر گل ‌ه‌ای م ‌یکنم‬      ‫گزارش مورخ‪ 26‬تیر ماه که مربوط به‬           ‫اما یک چیز م ‌یخواهم به شما بگویم‪.‬‬          ‫دکتر امینی‪ :‬حالا وزارت بهداری‪.‬‬           ‫«آمریکایی‌ها مثل همیشه دربارۀ‬            ‫آمریکا) را در جریان استعفا بگذارید‪».‬‬
 ‫دلیل این نم ‌یشود که در یک چنین‬         ‫بودجۀ کشور بود و زحماتی که در مدت‬          ‫این سیاست ‪( austerities‬سختگیری‬              ‫‪ 15‬درصد آن را زدم و این فقط حقوق‬         ‫آنچه باید در ایران انجام شود بین خود‬     ‫دکتر امینی در ضیافت شامی که‬
 ‫موقعیتی استعفای دولت را به گردن‬         ‫زمامداری خود تحمل نمود‌هاید ملاحظه‬         ‫مالی) که فحشش را من خوردم‪ ،‬عدم‬              ‫اداری است‪ .‬یک شاهی برای دوا و درمان‬      ‫اختلاف داشتند‪ .‬یک عده معتقد بودند‬        ‫از طرف فدراسیون کشتی به افتخار‬
 ‫دولت آمریکا بیندازم‪ .‬این استعفا روی‬                                                ‫رضایتش را من تحمل کردم‪ .‬این را اگر‬          ‫ندارد‪ .‬من چطور بگویم مال وزارت جنگ‬       ‫که باید در ایران دموکراسی برقرار شود‬     ‫قهرمانان کشتی ایران در هتل دربند‬
  ‫اصول بودج ‌هنویسی صورت گرفت ‪...‬‬                  ‫و مورد بررسی قرار گرفت‪.‬‬          ‫ول کنید دو مرتبه سقوط اقتصادی است‪.‬‬          ‫هم ‌هاش «الف» است‪ ،‬در حالی که دروغ‬       ‫ونخس ‌توزیربتواندمقداریازقدرتشاه‬
 ‫در همین شمارۀ اطلاعات در سر‬             ‫اززحماتخستگ ‌یناپذیروصمیمیتی‬               ‫چون وضع اقتصادی مملکت فو ‌قالعاده‬           ‫محض است‪ .‬من نم ‌یتوانم چنین کاری‬         ‫را به خود اختصاص دهد و تنها کسی‬                ‫بر پا شده بود‪ ،‬سخنرانی کرد‪:‬‬
 ‫مقال ‌های تحت عنوان «بعد چه خواهد‬       ‫که در کارها همیشه داشت ‌هاید کمال‬          ‫‪( fragile‬آسی ‌بپذیر) است‪ .‬یک عد‌های‬                                                  ‫که م ‌یتواند از عهدۀ این کار برآید دکتر‬  ‫‪ ...‬الان که به این جا آمدم سرم از‬
                                         ‫قدردانی خودمان را اظهار م ‌یداریم و با‬     ‫از این کارخانجات که مردنی بودند‪،‬‬                  ‫بکنم‪ .‬بنده استعفایم را نوشت ‌هام‪.‬‬  ‫امینی است و چون او موفق نشده این کار‬     ‫جر و بحث بودجه درد گرفته و چهار‬
                 ‫شد؟» م ‌یخوانیم‪:‬‬        ‫نهایت تأسف استعفای دولت را پذیرفتیم‬        ‫مردند‪ .‬اگر بخواهید دوباره به ای ‌نها پول‬    ‫شاه‪:‬اینچیزینیست‪،‬اینکسربودجه‪.‬‬             ‫را انجام دهد‪ ،‬دیگر حمایت از او لزومی‬     ‫ساعت تمام روی بودجه بحث کردیم‬
 ‫امینی هر چه بود رفت‪ .‬چه برای‬            ‫و تا تعیین دولت جدید خودتان با‬             ‫بدهید‪،‬پولبههدررفت ‌هایاست‪.‬آ ‌نهای‬           ‫دکتر امینی‪ :‬بله بنده هم م ‌یدانم‪،‬‬        ‫ندارد‪ .‬عد‌های دیگر معتقد بودند که اگر‬    ‫و تاکنون صد ساعت روی تنظیم‬
 ‫آ ‌نها که امینی بار خاطرشان بود و چه‬    ‫تشریک مساعی معاونان وزارتخان ‌هها‬                                                      ‫منتها این به نظر من استمراراً پیش‬        ‫قدرت شاه ضعیف بشود ایران از هم‬           ‫بودجه صرف وقت کرد‌هایم تا یک‬
 ‫برای آ ‌نها که یار شاطرشان؛ مسأل ‌های‬                                                       ‫دیگر هم ناسالم م ‌یشوند ‪...‬‬        ‫م ‌یآید‪ ...‬منوزیرمالیهبود‌هاموم ‌یتوانم‬  ‫م ‌یپاشد‪ .‬به نظر م ‌یرسد که امثال رابرت‬  ‫بودجۀ متعادل ایجاد کنیم‪ .‬ولی وقتی‬
 ‫به نام امینی فعل ًا منتفی شده است‪.‬‬             ‫مراقب کلیۀ امور کشور باشید‪.‬‬         ‫دکتر امینی پس از پایان عرایضش‬               ‫یکطوری«کاموفله»کنم(کلمۀفرانسه‬            ‫کندی در گروه اول و وزارت خارج ‌ها ‌یها‬   ‫به این جا رسیدم دیدم آقای ایزدپناه‬
 ‫امینی اگر هیچ کار قابل ستایشی نکرده‬     ‫فردای آن روز دکتر امینی در‬                                                                                                      ‫در گروه دوم بودند‪ .‬ولی من به طور کلی‬     ‫(رئیس سازمان تربیت بدنی) تقاضا‬
 ‫باشد‪ ،‬این کار آخرش قابل ستایش‬           ‫آخرین مصاحبۀ مطبوعاتی خود به‬                             ‫کاخ را ترک م ‌یگوید‪.‬‬                    ‫برای سرپوش گذاشتن) ‪...‬‬         ‫از حر ‌فهای هولمز این نتیجه را گرفتم‬     ‫دارد با این بودجۀ ضعیف‪ ،‬هفتصد‬
 ‫بود که وقتی دید نم ‌یتواند کاری از‬      ‫عنوان نخس ‌توزیر در جواب به یکی از‬         ‫گرچه «اطلاعات» بعد از ظهر آن‬                                                         ‫که لااقل شخص او جزو گروهی بود که‬         ‫هزار تومان صرف اعزام قهرمانان به‬
 ‫پیش ببرد میدان را برای دیگران باز‬       ‫خبرنگاران جراید داخلی و خارجی که‬           ‫روز با تیتر بزرگ به احتمال استعفای‬                                                   ‫فکر م ‌یکرد دکتر امینی باید پی ‌شتر در‬   ‫جاکارتا بنماییم در صورتی که وزارت‬
 ‫گذاشت‪ ،‬سماجت نکرد که امروز نشد‬          ‫دلایل استعفا را از ایشان سؤال م ‌یکرد‪،‬‬     ‫نخست‌وزیر اشاره کرده بود‪ ،‬اما‬                                                                    ‫مقابل شاه م ‌یایستاد ‪»...‬‬    ‫کار با یک بودجۀ یک میلیون تومانی‬
 ‫فردا م ‌یشود‪ ،‬این طور نشد آن طور‬        ‫گفت‪« :‬کمک به بودجه را یک مرتبه‬                                                                                                  ‫جولیوس هولمز در تلگرافی که به‬            ‫ممکن است به خاطر یک هزار تومان‬
 ‫م ‌یکنم‪ ،‬این راه به جایی نرسید از راه‬   ‫قطع کردند‪ .‬خب مملکت به ارتش‬                                                                                                     ‫تاریخ‪ 25‬تیر ماه به واشنگتن م ‌یفرستد‬     ‫فلج شود‪ .‬البته شرکت ورزشکاران در‬
 ‫دیگر م ‌یروم‪ .‬راهی رفت و به ب ‌نبست‬     ‫احتیاج دارد و بدون ارتش هم نم ‌یتواند‬                                                                                                   ‫دربارۀ این ملاقات م ‌ینویسد‪:‬‬     ‫مسابقات آسیایی جاکارتا باعث افتخار‬
 ‫رسید‪ ،‬دیگر هیچ لجاج نورزید‪ ،‬خودش‬        ‫بماند‪ ».‬سپس خبرنگار آسوشیتدپرس‬                                                                                                  ‫«دیر وقت دیشب وزیر دارایی که به‬          ‫ما م ‌یباشد ولی ما از نظر بودجه در‬
 ‫و مملکت را دچار گیجی و پریشانی‬          ‫پرسید‪« :‬تاکنون چه مبلغ به دولت شما‬                                                                                              ‫گفتۀخودطبقدستورنخس ‌توزیرعمل‬             ‫کمال مضیقه هستیم‪ .‬امسال قهرمانان‬
 ‫نکرد‪ ،‬گفت تا این جا ما آمدیم دیگری‬      ‫کمک کرده بودند؟» دکتر امینی‪« :‬سی‬                                                                                                ‫م ‌یکرد به منزل من آمد که بگوید او و‬     ‫به آمریکا رفتند و مسافرت بعد را به‬
                                         ‫میلیون دلار»‪ .‬یکی از خبرنگاران‪« :‬آیا‬                                                                                            ‫نخس ‌توزیر امروز صبح شاه را خواهند‬       ‫سال دیگر و ا ‌نشاءالله به موقع گشایش‬
           ‫بیاید و بقیۀ راه را برود ‪...‬‬  ‫با توجه به دوستی با غرب این مبلغ‬                                                                                                ‫دید و استعفای دولت را تقدیم خواهند‬
‫«دنباله دارد»‬                            ‫کافی بود؟» دکتر امینی‪« :‬خودتان‬                                                                                                  ‫کرد‪ .‬آموزگار گفت که اساساً به خاطر‬
                                         ‫قضاوت بفرمایید‪ .‬آخر در یک مملکتی‬
                                         ‫که دوست صمیمی غرب است‪ ،‬الان آرام‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18