Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۷۰ (دوره جديد

‫صفحه ‪13‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪170‬‬
‫جمعه ‪ 20‬تا پنجشنبه ‪ 26‬ژوئیه ‪2018‬‬

‫حماسه استالینگراد‬ ‫از اینجا تا‬
‫ابدیت‬
‫خیل ‌یها را شاد کرد‪ .‬هر چند ماشین‬ ‫استالینگراد را شخم زدند؛ ‪ 40‬هزار‬ ‫«آلمان ‌یها به سوی استالینگراد و‬ ‫نم ‌ییابم‪ .‬پس ما با هم توافق داریم‪.‬‬ ‫گذاشته‌اند‪ .‬بر کار آنها فلسفه‌ای‬
‫جنگی آلمان چند سال دیگر هم دوام‬ ‫کشته از جمعیت ‪ 600‬هزار نفری شهر‪.‬‬ ‫ولگا در حرکتند و م ‌یخواهند به هر‬ ‫خاص‪ ،‬نوعی هیچ انگاری کافکایی یا‬ ‫پابلو نرودا متولد ‪ 13‬جولای ‪1904‬‬
‫آورد‪ ،‬اما در استالینگراد ورق برگشته‬ ‫مردم شهر خانه به خانه با آلمان ‌یها‬ ‫قیمتی که شده شمال قفقاز را با منابع‬ ‫ادبیات پلیسی‬ ‫میلادی‪ ،‬برنده نوبل ادبیات ‪،1971‬‬
‫بود و برای اولین بار سرباز آلمانی طعم‬ ‫می‌جنگیدند‪ .‬خیلی زود فرماندهی‬ ‫غنی نفت و غلاتش تصرف کنند‪ .‬هر‬ ‫داستایفسک ‌یوار حاکم است‪.‬‬ ‫یکی از مه ‌مترین شاعران قرنی است‬
‫جنگ به ژنرال واسیلی چویکوف (که‬ ‫فرمانده‪ ،‬سرباز و افسر سیاسی باید‬ ‫نرودا در پاسخ به این سؤال که‬ ‫که پشت سر گذاشتیم و به تعبیر مارکز‬
‫شکست را چشیدند‪.‬‬ ‫ایرانیان او را ژوکوف م ‌یخوانند)سپرده‬ ‫درک کند که ذخایر ما نامحدود نیست‪.‬‬ ‫«اگر م ‌یخواستید برخی آثارتان را از‬ ‫اختلافش با بورخس‬ ‫بهترین آنها‪ .‬زندگی نرودا پر است از‬
‫ژنرال چویکوف که بعدها به درجه‬ ‫شد‪ .‬ژنرال می‌دانست فقط شجاعت‬ ‫سرزمین اتحاد شوروی بکر و خالی از‬ ‫یک آت ‌شسوزی نجات دهید‪ ،‬کدام را‬ ‫این حواشی؛ از فعالیت‌های سیاسی‬
‫مارشالی در ارتش شوروی رسید پس از‬ ‫و روحیه کافی نیست‪ .‬برای آزادی‪،‬‬ ‫سکنه نیست؛ بلکه از کارگران‪ ،‬دهقانان‪،‬‬ ‫انتخاب م ‌یکردید؟» جواب داده‪ :‬احتمالا‬ ‫اینکه با بورخس بجنگم ـ چون‬ ‫جد ‌یاش گرفته (که به نامزد شدن‬
‫این پیروزی با ارتش ‪ 8‬به فتح لهستان‬ ‫روشنفکران‪ ،‬پدران و مادران‪ ،‬همسران‬ ‫هی ‌چکدام را‪ ،‬به چه کار م ‌یآیند؟ بیشتر‬ ‫همه خواستار جنگ من و بورخ ‌ساند‬ ‫وی برای انتخابات ریاست جمهوری‬
‫و دیگر کشورهای شرق اروپا اقدام کرد‬ ‫استراتژی و تاکتیک هم لازم بود‪.‬‬ ‫و برادران و فرزندان ما انباشته است‪.‬‬ ‫دوست دارم که یک مجموعه خوب آثار‬ ‫شیلی هم کشید و آخرش به نفع آلنده‬
‫و تا برلین پیش رفت‪ .‬او اولین فرمانده‬ ‫او برای پیشبرد جنگ خیابانی‬ ‫از کف دادن اوکراین‪ ،‬روسیه سفید‪،‬‬ ‫پلیسی را نجات دهم که بیش از اشعارم‬ ‫ـ خیر‪ ،‬هرگز این کار را نخواهم کرد‪.‬‬ ‫کنار کشید) تا اختلافش با شخصیت‬
‫قوای متفقین بود که وارد برلین شد و‬ ‫واحدهای کوچک ‪ 6‬تا ‪ 9‬نفری تشکیل‬ ‫جمهور ‌یهای بالتیک‪ ،‬حاشیه رود دن‬ ‫لذ ‌تبخ ‌شاند‪...‬وقتیازرما ‌نهایپلیسی‬ ‫اگر او مثل دایناسورها فکر م ‌یکند به‬
‫از خودکشی آدولف هیتلر مطلع شد‪.‬‬ ‫داد‪ .‬به قوای شوروی دستور داد فاصله‬ ‫و سایر مناطق به معنای از کف دادن‬ ‫گف ‌تو گو م ‌یشود‪ ،‬همیشه نام دشیل‬ ‫تفکر من ربطی ندارد‪ .‬چیزی دارد در‬ ‫برجست ‌های مثل بورخس‪.‬‬
‫گفته می شود جسد هیتلر که ظاهراً‬ ‫خط جبه ‌هشان از آلمان ‌یها نباید از ‪50‬‬ ‫سرزمی ‌نهای وسیع است؛ یعنی که ما‬ ‫همت به خاطرم م ‌یآید‪ .‬او کسی است‬ ‫دنیای جدید رخ م ‌یدهد که او آن را‬ ‫در زیر بخشی از مصاحبه نرودا با ریتا‬
‫هیچکاه یافته نشد توسط چویکوف به‬ ‫متر بیشتر باشد تا بتوانند با نارنجک‬ ‫بسیاری از مردم‪ ،‬نان‪ ،‬فلزات‪ ،‬کارخان ‌هها‬ ‫که داستان پلیسی را از جهان غیرادبی‬ ‫در نم ‌ییابد و فکر م ‌یکند من هم در‬ ‫گیبرت‪ ،‬روزنام ‌هنگار معروف آمریکای‬
‫به دشمن لطمه بزنند و کار ناز ‌یها در‬ ‫پر اشباحش بیرون کشید و به آن‬ ‫لاتین‪ ،‬و گلچینی از همین حاشی ‌هها‬
‫روسیه منتقل شده است‪.‬‬ ‫ساخت و اسکلتی محکم و استخوا ‌ندار‬
‫بخشید‪ .‬شاید رمان پلیسی بارزترین و‬ ‫را ملاحظه فرمایید‪.‬‬
‫سربازان شوروی در حال حمله به یک خانه در فوریه ‪۱۹۴۳‬‬ ‫تکان دهند‌هترین سند مربوط به عصر‬
‫ما باشد که در عین حال ناپایدارترین‬ ‫درباره لورل و هاردی‬
‫مارشال واسیلی چویکوف پس از‬ ‫استفاده از حمله هوایی مشکل شود‪.‬‬ ‫و مجتم ‌عهای خود را از دست داد‌هایم»‪.‬‬ ‫آنها نیز هست؛ هر چند منتقدان آن را‬
‫بازنشستگی به عضویت کمیته مرکزی‬ ‫چون نیروهای خودشان را هم به خطر‬ ‫این بخشی از فرمان کلیدی‬ ‫در جوانی و کودک ‌یام که فیل ‌مهای‬
‫م ‌یانداخت‪ .‬سربازان آلمانی از نبرد تن به‬ ‫شماره ‪ 227‬استالین بود که خون‬ ‫جدی نگرفت ‌هاند‪.‬‬
‫حزب کمونیست شوروی درآمد‪.‬‬ ‫تن نفرت داشتند و چویکوف م ‌یدانست‬ ‫استالینگرادی‌هایی که هنوز توانی‬ ‫«خیکی و لاغر»‪ ،‬را روی پرده سینما‬
‫او در سال ‪ 1972‬در سن ‪ 82‬سالگی‬ ‫«آنها روحیه نگاه کردن در چشم سرباز‬ ‫داشتند را به جوش آورد ـ روز ‪27‬‬ ‫سفرش به هند‬ ‫م ‌یدیدم‪ ،‬آن دو نفر را در مقام دلقک‬
‫درگذشت و در کنار بنای یادبود نبرد‬ ‫شوروی را ندارند»‪ .‬نبرد تن به تن برتری‬ ‫تحسین می‌کردم‪ ،‬اما امروز پس از‬
‫استالینگراد به نام «مامایا کورگان» که‬ ‫ژوئیه ‪ 1942‬میلادی‪.‬‬ ‫اقامت من در خاور دور تجرب ‌های بود‬ ‫مرگشان و گذشت زمان‪ ،‬تصور م ‌یکنم‪،‬‬
‫خود مشاور ساخت و طراحی آن بود‬ ‫تسلیحات و نفرات آنها را خنثی کرد‪.‬‬ ‫‪ 6‬روز پیش از آن ارتش آلمان از‬ ‫که هنوز آمادگ ‌یاش را نداشتم‪ .‬شکوه‬ ‫آنان بر هنر سینما تأثیری استثنایی‬
‫بالاخره در ژانویه ‪ 1943‬از ‪270‬‬ ‫رودخانه دن رد شده بود به چند‬ ‫آن قاره ناشناخته مرا تسخیر کرد و‬
‫به خاک سپرده شد‪.‬‬ ‫هزار نفر قوای پیشوا‪ ،‬چیزی جز ‪90‬‬ ‫کیلومتری رود ولگا رسیده بود و‬ ‫در عین حال اقامتی چنان طولانی و‬
‫یا د آ و ر ی می‌گر د د که شهر‬ ‫هزار اسکلت گرسنه نماند که آنها‬ ‫نبرد استالینگراد ای ‌نطور شروع شد‪.‬‬ ‫منزوی مرا سخت دستخوش یاس و‬
‫استالینگراد پس از فروپاشی شوروی‬ ‫هم تسلیم چویکوف شدند‪ .‬این اتفاق‬ ‫بم ‌بافک ‌نهای آلمانی یک روزه شهر‬ ‫حرمان کرده بود‪ .‬اغلب حس م ‌یکردم‬
‫به نام سابقش ولگاگراد نامیده م ‌یشود‪.‬‬ ‫بازیگر فیلمی تمام رنگی‪ ،‬پرشکوه و‬
‫ب ‌یپایانم که هرگز نم ‌یتوانم از آن رها‬

‫شوم و تا ابدیت ادامه خواهد داشت‪.‬‬

‫‪45‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪25‬‬
‫‪7‬‬
‫(سودوكو)‬

‫‪4 97‬‬ ‫‪ 15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬عمودی‪:‬‬

‫‪2‬‬ ‫‪93‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪13‬‬ ‫‪1‬ـ از نخس ‌توزیران پیشین ایران ـ‬ ‫‪1‬‬
‫ظرفی است‬
‫‪38‬‬ ‫‪13‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬ـ خوراکی است سنتی ـ نوعی مار‬
‫‪5839‬‬ ‫‪2‬‬ ‫ـ بیانیه‬ ‫‪3‬‬

‫‪66‬‬ ‫‪3‬ـ جزیر‌های متعلق به ایران ـ خانه ـ‬ ‫‪4‬‬
‫رستگاری و راهنمایی ـ عدل‬
‫‪236‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪21‬‬ ‫‪5‬‬
‫‪4‬ـ مایۀ حیات ـ خاکروبه ـ معاضدت‬
‫آب معدنی معروف‬ ‫عمودی‪:‬‬ ‫‪11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬‬ ‫‪ 5‬ـ پوشش ـ آلودگی ـ بُخل‬ ‫‪6‬‬
‫‪9‬ـ نااستوار و لرزان ـ‬
‫‪1‬ـ فیلمسازی معروف از‬ ‫‪1‬‬ ‫‪ 6‬ـ از شهرهای مرکزی ایران ـ شایسته‬ ‫‪7‬‬
‫کشوری است‬ ‫کشور ما‬ ‫و برازنده ـ حرف همراهی‬
‫‪1 0‬ـ د ر خت مو ـ‬ ‫‪2‬‬ ‫‪8‬‬
‫رودخانه‌ای در روسیه‬ ‫‪2‬ـ گلی است‬ ‫‪ 7‬ـ دام ـ حرف ‌های است ـ نادانی‬
‫‪3‬ـ نقش ـ تیره و‬ ‫‪3‬‬ ‫‪ 8‬ـ دشمن «تازگی» ـ آگاه و هشیار‬ ‫‪9‬‬
‫ـ بر‬ ‫‪9‬ـ نه به‌عربی ـ از نویسندگان و‬ ‫‪10‬‬
‫‪11‬ـ درختی است ـ‬ ‫ظلمانی‬ ‫‪4‬‬ ‫داستانسرایان معروف و معاصر ایران‬
‫‪4‬ـ وسیلۀ بهبودی ـ‬ ‫‪10‬ـ تکرار یک حرف ـ محروم و ناموفق‬ ‫‪11‬‬
‫مشهور‬ ‫‪5‬‬ ‫‪12‬‬
‫ستار‌های است‬ ‫‪6‬‬ ‫ـ انسان‬
‫‪ 5‬ـ لحظه ـ کوشش‬ ‫‪11‬ـ روز ـ غم و اندوه ـ رنگی است ـ تله‬ ‫‪13‬‬
‫‪7‬‬ ‫‪12‬ـ جان دادن ـ تکرار یک حرف ـ‬ ‫ـ خاندان ـ شهری تاریخی‬
‫ـ ناسزا‬ ‫در ایران‬ ‫‪14‬‬
‫‪ 6‬ـ سکته ـ طبیعت و‬ ‫‪8‬‬ ‫قباله جدایی زن و شوهر‬
‫‪9‬‬ ‫‪13‬ـ از فعالی ‌تهای تولیدی مرتبط با‬ ‫‪10‬ـ قول و قرار ـ نام پیشین‬ ‫‪15‬‬
‫سرشت ـ توان‬ ‫گرگان‬
‫‪ 7‬ـ خاندان ـ مطلع ـ‬ ‫‪10‬‬ ‫کشاورزی ـ سرزمین‬ ‫افقی‪:‬‬
‫‪14‬ـ قضاوت ـ بعید ـ قسمتی از پا‬ ‫‪1 1‬ـ ا ز سیا ستمر د ا ن‬
‫تکرار یک حرف‬ ‫‪15‬ـ جوان ـ از شاهان ایران قبل از‬ ‫برجسته و صاحب نام دوران‬ ‫‪1‬ـ از مبارزان سرسخت‬
‫‪ 8‬ـ شهری در فرانسه با‬ ‫پهلوی و استاد ممتاز و فقید‬ ‫انقلاب مشروطیت ایران که‬
‫یورش عر ‌بها‬
‫حل جدول شماره قبل‬ ‫‪11‬‬ ‫دانشگاه تهران‬ ‫ب ‌هقتل رسید ـ خرس‬
‫حل جدول شماره قبل‬ ‫‪12‬ـ حرف خطاب ـ ب ‌هدست‬ ‫‪2‬ـ از سیاستمردان معروف‬
‫افقی‪:‬‬ ‫آوردن ـ قسمتی از شبان ‌هروز‬ ‫دوران پهلوی که سه تن از‬
‫‪9‬ـ میوه ـ پیکر ـ پیامبران‬ ‫فرزندانش به مقام نخست‬
‫‪10‬ـ قادر ـ روز‬ ‫‪1‬ـ از شعرا و تران ‌هسرایان‬ ‫ـ ک ‌مقطر‬
‫نوپرداز و فقید ایران‬ ‫‪13‬ـ از نوش ‌تافزار ـ تلاش‬ ‫وزیری و وزارت رسیدند‬
‫‪11‬ـ شگرد ـ منظره ـ از‬ ‫ـ شهری در استان فارس‬ ‫‪3‬ـ جانداری است ـ روحانی‬
‫آبزیان‬ ‫‪2‬ـ ترابری ـ قسمتی از گیاه‬ ‫‪14‬ـ از سبزیجات ـ میو‌های‬
‫‪3‬ـ عددی است ـ تکیه دادن‬ ‫است ـ ب ‌هپا ایستادن ـ از‬ ‫ـ دستیار‬
‫‪4‬ـ نفوذ مایعات ـ مرغی‬ ‫‪4‬ـ «جنگ» ب ‌ههم ریخته ـ‬
‫وسایل موسیقی‬
‫است‬ ‫‪15‬ـ ویلونیست و آهنگساز‬ ‫آن سوی‬
‫‪ 5‬ـ استقلال هند مدیون‬ ‫باذوق و برجستۀ معاصر‬ ‫‪ 5‬ـ مترجم و پژوهشگر‬
‫و فقید ایران ـ منزوی و‬ ‫معاصر ایران و بنیانگذار و‬
‫مبارزات اوست‬ ‫اولین رئیس دانشگاه آزاد‬
‫‪ 6‬ـ آگاهی ـ پایتخت‬ ‫دورافتاده‬
‫ایران‬
‫کشوری است‬ ‫‪ 6‬ـ خشکباری است سنتی‬
‫‪ 7‬ـ از هنرپیشگان قدیمی‬
‫ـ از بیماریهای پوستی‬
‫و معروف تآتر ایران‬ ‫‪ 7‬ـ بنیه ـ دریانورد معروف‬
‫‪ 8‬ـ جانداری است ـ مصون‬
‫پرتغالی ـ بالاپوشی است‬
‫‪ 8‬ـ نویسنده ـ تکرار یک‬

‫حرف ـ پرندگان‬
‫‪9‬ـ طریق و روش ـ لطافت‬