Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۷۰ (دوره جديد
P. 14
صفحه - Page 14 - 14شماره 170
جمعه 29تیرماه تا پنجشنبه 4مردادماه 1397خورشیدی
تا مدتي از نيمه شب آن روز ب يتصميمي رئيس جمهور آمریکا و اختلاف نظر عاملي مؤثر به نام
بحراني گذشته ،من از طريق كساني مقامات عاليرتبه در قبال رويدادهاي ايران برژينسكي
كه بين ما و رهبران انقلاب رابط
بودند ،مشغول كار و دادن ترتيبات پيشنهاد من براي مذاكره مستقيم باآي تالله خميني ابتدا پذيرفته و سپس مدفون شد تا آنجا كه براي خودم ثابت
لازم بودم تا اين آمريكائيان را كه بهپيامكودكانهبرژينسكيكهيككودتاينظاميراپيشنهادم يكردپاسخيتندوتوهينآميزدادم شد ،در آستانه عزيمت شاه از
در يكي از پناهگاههاي زيرزميني ايران ،ايالات متحده آمريكا هيچ
ستاد نيروي زميني محصور مانده انقلاب اسلامي بحث و نقد بسيار درباره كتاب دكتر نهاوندي (آخرين روزها) نشان گونه سياست معقولي در ايران
بودند از محل تحصنشان بيرون ايران از ديدگاه از آن داشت كه عطش حقيقتيابي درباره انقلاب اسلامي و علل و نداشت .يعني در حقيقت اصلا
بياورم .درست در چنين وضعي سفير آمريكا در عوامل آن ،پس از 27سال و اندي با وجود انتشار كتابها و اسناد و سياستي نداشت .در اين مرحله
كه ارتش تقريبا مضمحل شده و خاطرات فراوان ،هنوز در ايران و بين ايرانيان فروننشسته است. من بيدرنگ به فكر آمريكائياني
مستشاران نظامي ما عملا به چنگ تهران بديهي است رويدادي بدان اهميت را كه از شگفت يهاي تاريخ قرن بيستم افتادم كه هنوز به علل مختلف
انقلابيون افتاده بودند و من براي به شمار است ،از يك زاويه و با يك نگاه نم يتوان شناسايي و در باره آن مقيم ايران بودند و ميديدم كه
نجاتشان تقلا ميكردم ،پيامي از (پایان) داوري كرد .بايد به روايات گوناگون از كم و كيف وقايع گوش سپرد و نوشت هها با اين وضع ،اگر انتقال قدرت از
خط تلفن عمومي بينالمللي برايم و اسناد مختلف را از نظر گذراند تا دست كم به بخشي از حقيقت پي برد. شاه به انقلابيون ،بطور مسالمت
رسيد (همان خطي كه اشاره كردم در اين ميان ،خاطرات اشخاصي كه مستقيما در وقايع سالهاي 57ـ 56نقش آميز صورت نگيرد و كار به جنگ
روسها به سهولت ميتوانستند داشت هاند ـ اعم از داخلي و خارجي ـ راهنماي مهمي در راهيابي به حقايق است. و جدال بكشد ،همه اين بدبختها
تمام مكالمات آن را ضبط كنند) سفير وقت ايالات متحده آمريكا در تهران ـ ويليام ساليوان ـ از اين جمله است. در تار و پود حوادث ايران گرفتار
كه در آن آقاي برژينسكي از من بخشيازخاطراتاورابرايمطالعهشمابرگزيدهايمكهدرچندشمارهم يخوانيد. خواهند شد .منظرة ناخوشايندي
نظر خواسته بود كه آيا ميتوانم بود :ما اكنون در آستانه وضعي
ترتيبي بدهم كه نيروهاي مسلح را داشتند زيرا هنگامي كه ارتشبد هرج و مرج بر ايران عملي به منز له نو ا ختن نا قو س وفاداري خود را از شاه به بختيار قرار داشتيم كه اگر شق مورد نظر
ايران كودتا كنند و جلو توسعه قرهباغي رئيس ستاد ارتش تصميم نازل ميشود انحلال نيروهاي مسلح ايران ،و در منتقل كنند و پشتيبان حكومت ما (انتقال مسالمت آميز قدرت)
انقلاب را بگيرند؟ جوابي كه به به استعفا گرفت ،بختيار (كه از مرحله بعدي آغاز زوال و تجزيه خود نخست وزير جديد در مقابل افراط انجام نميگرفت ،آن وقت شق
اين «پيام» بچگانه دادم به قدري واشنگتن مستقيما به او اطلاع داده به نسبتي كه احتمال برخورد ميان ايران است .يعني خلاصه اين طرحي ديگر چيزي نبود جز اغتشاش ،هرج
تند و تيز و نسبت به طرف توهين شده بود كه من دستور اكيد دارم كه بختيار و آيتالله خميني افزايش كه طر ا حا ن سيا سي و ا شنگتن گرايان باشند. و مرج ،و درهم پاشيدگي اوضاع
آميز بود كه نقل آن را در اينجا ابدا از او پشتيباني كنم) مرا به جلسهاي مييافت ،دستورهاي پي درپي به بيمطالعه ميخواهند اجرا كنند ،در به موازات اين دستورالعمل كه كشور .چون شاه تصميم نهايي
احضار كرد كه در آن مشغول مذاكره ژنرال هويزر ميرسيد كه نيروهاي عمل به نتيجهاي منتهي خواهد شد براي هويزر صادر شده بود ،براي خود خود داير به ترك ايران را گرفته و
مناسب نميدانم. با فرماندهان عاليرتبه ارتش بود مسلح ايران را براي پشتيباني از كه صددرصد برخلاف مصالح آشكار من هم دستورالعملي صريح و كوتاه حتي تاريخ عزيمتش را هم تعيين
بدين سان ،بلاي هرج و مرج و با آنها درباره اثرات و عواقب رژيم بختيار در برخورد آتي وي با از واشنگتن رسيد به اين مضمون كه كرده بود .وي قرار بود به محض
بر ايران نازل شد .نيروهاي مسلح استعفاي قرهباغي تبادل نظر ميكرد. انقلابيون و طرفداران خميني آماده و اساسي آمريكا در ايران است. «سياست آمريكا در ايران پشتيباني اينكه فرمان نخست وزيري بختيار
مضمحل شدند و سلاحهاي مدرن درست نظير دو تن از قهرمانان يك سازد .هويزر ،بر مبناي مشاهدات گر چه لحن مكا تبا ت من با كامل و بيقيد و شرط از حكومت را صادر كرد و اعضاي كابينه جديد
آنها به دست گروهها و عناصر نمايشنامه يوناني كه در آن هر دو شخصي خود ،در تلگرامهايي كه به واشنگتن در اين تاريخ فوقالعاده بختيار است و هر نوع سعي و كوشش به حضورش معرفي شدند ،بلافاصله
مختلف (در داخل جبهه انقلاب) طرف ميدانند كه سعي و كوششان واشنگتن ميفرستاد چنين اظهار تلخ و زننده شده بود ،اما جوابي لازم بايد به كار برده شود كه اين
افتاد كه بعد از اينكه شاه كشور بيهوده است ،من به آن وظيفهاي عقيده ميكرد كه در هر گونه كه به پيام اخيرم رسيد ديگر از حد حكومت در مسند قدرت باقي بماند». خاك ايران را ترك كند.
را ترك كرد خودشان با همان كه هر سفيري بر عهده دارد وفادار اصطكاك ميان ارتش و انقلابيون، زنندگي هم گذشته و جنبه اهانت در پاسخ به اين دستورالعمل من ولي به هر حال ،در گير و دار اين
سلاحهايي كه غنيمت گرفته بودند ماندم و به رغم عقيدة باطني خودم نيروهاي مسلح غلبه خواهد كرد .اما آميز به خود گرفته بود زيرا از لحن مجددا اوضاع وخيم ايران را براي اوضاع آشفته كه كابوس حوادث از
به جان هم افتادند .در قبال اين آن چنين بر ميآمد كه رؤساي من مقامات تصميم گيرنده در واشنگتن هرسو ما را احاطه كرده بود ،من
وضع كه اسلحه به دست هر كس عامل مهمي را فراموش كرده بودم
و ناكسي افتاده بود بازرگان و کارتر و برژینسکی خمینی در پاریس كه نامش برژينسكي بود .چنين به
حكومتش هيچ گونه وسيله موثري نظر ميرسد كه در تمام اين مدت
در اختيار نداشتند كه نظم و كه هرگز اميد نداشتم بختيار بتواند من در گزارشهاي جداگانه خود، در واشنگتن حتي در صداقت و تشريح و صريحا خاطرنشان كردم كه ما در منگنه حوادث خطرناك
آرامش را دوباره در پايتخت و كاري از پيش ببرد به ارتشبد فشار همواره خوشبيني او را تعديل و وفاداري من نسبت به مصالح آمريكا كه حكومت بختيار چيزي جز يك ايران گير كرده بوديم و دست و
ديگر نقاط كشور برقرار سازند .و آوردم كه استعفاي خود را پس بگيرد. اظهار نظر ميكردم كه هر چند اين نيز ترديد پيدا كردهاند .در اين جواب پيكره توخالي نيست كه شاه در پا ميزديم ،برژينسكي نقشهاي
آيتالله هم كه مايل بود به عنوان قرهباغي قبول كرد و استعفاي خود را حرف اصولا صحيح است كه اگر با كمال صراحت به من دستور داده آخرين روزهاي اقامتش در ايران در ذهن خود داشته كه درصدد
رهبر انقلاب باقي بماند ،باطنا هيچ پس گرفت .هنوز هم كه هنوز است ارتش از صميم قلب به نفع حكومت شده بود كه حب و بغض شخصي اورا جلو چشم ملت برافراشته است اجرا كردن آن بوده است .چون وي
مايل نبود دستوراتي درباره استرداد تلخي تجربه آن روز را كه در آن بختيار مداخله كند ،پيروز خواهد را كنار بگذارم و بيقيد و شرط از تا خود بتواند يواشكي ،بيآنكه در همين گير و دار ژنرال رابرت
اسلحههاي غارت شده صادر كند جلسه بيحاصل شركت داشتم در شد ولي تمام حرف من در همين بختيار حمايت كنم .پس از دريافت لطمهاي به حيثيتش وارد گردد، هويزر ،معاون ژنرال الكساندر هيگ
چون ميدانست كه آنهايي كه يك نكته است كه از وفاداري ارتش اين پاسخ وهن آميز ،اول به اين فكر خاك كشور را ترك كند .در ضمن فرمانده كل قواي ناتو را به تهران
اين اسلحهها را بردهاند ،به حرف كام خود احساس ميكنم. نسبت به اين شخص مطمئن نيستم افتادم كه من نيز مانند الكساندر تلگراف خود مخصوصا روي اين فرستاد .در گذشته من بارها از
او گوش نخواهند داد .در نتيجه، به فاصله چند روز پس از ورود بلكه تقريباً يقين دارم كه به محض هيگ استعفا بدهم ولي بعد متوجه نكته تاكيد كردم كه بختيار شخصا وجود هويزر براي تجديد سازمان
كاملا قابل پيشبيني بود كه در آيتالله خميني به ايران ،آن رويارويي اينكه برخورد و كشمكش موعود، شدم كه موقعيت حساستر از آن يك پهلوان پنبه سياسي و يك نيروهاي مسلح ايران استفاده
عرض ماههاي آينده ،افراط گرايان ميان ارتش و ملت كه ما هميشه صورت گرفت ارتش تجزيه خواهد است كه اين قبيل ملاحظات را دون كيشوت كامل العيار است كرده و او را گاهگاهي به تهران
در موقعيتي خواهند بود كه مقاصد از امكان وقوعش وحشت داشتيم، شد زيرا سربازان ايراني از اوامر در تصميمات اساسي خود دخالت كه به محض رسيدن پاي آيتالله آورده بودم كه طرز استعمال
خود را به دولت تحميل و از عاده صورت گرفت .قضيه به اين ترتيب فرماندهان خود كه به سوي ملت دهم زيرا سرنوشت پانزده هزار تن خميني به تهران ،در مقابل قدرت بعضي از سلاحهاي پيچيده فني را
نظم و آرامش در كشور جلوگيري شروع شد كه افسران جزء نيروي شليك كنند اطاعت نخواهند كرد و اتباع آمريكايي كه هنوز در خاك عظيم طرفداران وي آناً از عرصه كه به ارتش ايران فروخته بوديم،
كنند و اين همان وضعي است كه هوايي و ديگر كاركنان فني كه در به روي كساني كه اغلبشان با همان ايران بودند كماكان بر عهده من سياست جارو خواهد شد .از آن به متخصصان ايراني ياد بدهد و
از تاريخ تشكيل حكومت اسلامي پايگاه هوايي دوشان تپه مشغول سربازان قوم و خويشي دارند آتش بود و در آن وضعي كه پايههاي گذشته ،اين خود عملي نامحتاطانه سيستم كنترل اسلحههاي نوين
تا كنون در سراسر ايران حكمفرما خدمت بودند دست به شورش زدند نخواهند گشود .در نتيجه اسلحههاي رژيم شاهنشاهي ميرفت فروريزد، و نينديشيده است كه ما سوگند ايراني را تكميل نمايد .هنگامي كه
و يكي از واحدهاي مسلح گارد آنها داغان شده و به دست افراد و با كنار كشيدن من احتمال ميرفت وفاداري نيروهاي مسلح ايران را به در آستانه عزيمت قريبالوقوع شاه
گرديده است. جاويدان را كه براي سركوب كردن عناصر گوناگون كه در جبهه مخالف كه اين بيچارگان در معرض انواع و نخست وزيري كه هيچ گونه پايگاه پيشنهاد شد كه ژنرال هويزر به
من هيچ وسيله مطمئني در آنها عزام شده بود خلع سلاح كردند. شاه هستند خواهد افتاد و نتيجه اين اقسام مخاطرات قرار گيرند .از اين ملي و مردمي ندارد منتقل سازيم و ايران بیايد .مافوقش ژنرال هيگ
اختيار ندارم كه بگويم اگر آن راه سپس با تانكهايي كه به دستشان خواهد شد كه حكومت بازرگان (كه رو بر خشم و عصبانيت شديدم با همين عمل بيمطالعه ،آن امكان با استفاده از خط تلفن محرمانه
پيشنهادي من قبول شده بود از افتاده بود به ستاد نيروي زميني روي كار آمدنش به عقيده من حتمي غلبه كردم ،همسرم را از كشور بيرون خطرناكي را كه تاكنون كوشيدهايم ستاد فرماندهي ،با من صحبت
نزول فاجعهاي كه ايران را به سوي كه عده زيادي از افسران آمريكايي بود) ديگر نتواند با سرعت و قاطعيت فرستادم ،خودم را براي مواجهه با از وقوعش جلوگيري كنيم ـ يعني كرد و گفت كه با آمدن معاونش به
هرج و مرج و امكان تجزيه سياسي در آنجا مستقر بودند حمله كردند. لازم اوضاع كشور را قبضه كند و وضع خطرناكي كه جلوگيري از آن رويارويي ميان نيروهاي مسلح كشور ايران در چنين وضعي ،كاملا مخالف
كشانده است به طور قطع جلوگيري در ميان اين افسران ،ژنرالي بود كه از توسعه هرج و مرج و بينظمي ديگر امكان نداشت آماده ساختم و و طرفداران مسلح انقلاب را ـ عملا است و اگر با وجود مخالفت وي ،اين
ميشد .ولي شايد بتوانم اين مقاله امور آن دسته از مستشاران نظامي گذاشتم تا پيشبينيهايم درست به وجود آوريم .در پايان تلگراف مأموريت صورت گيرد ،او به عنوان
را با جملهاي كه خود بازرگان در ما را كه عهدهدار تحويل مهمات جلوگيري نمايد. دربيايد تا بعد بتوانم دق دل حسابي خود صريحا به مقامات مافوقم در اعتراض استعفا خواهد داد .با وجود
مصاحبهاش با اوريانا فالاچي به كار و اسلحههاي نوين جنگي به ايران فر ما ند ها ن عا لير تبه نير و ها ي واشنگتن هشدار دادم كه چنين اين به دستور برژينسكي هويزر به
برده است پايان بخشم كه اتفاقا نقل مسلح نيز ظاهرا عين همين عقيده سر اولياي واشنگتن خالي كنم. ايران آمد و ژنرال هيگ همچنان
قول مناسبي است .او به نويسنده بودند اداره ميكرد. كه تهديد كرده بود بلافاصله از
و خبرنگار مشهور ايتاليايي گفت: سرفرماندهي نيروهاي ناتو در اروپا
«… اما راجع به سئوالي كه
درباره آتيه كشور كرديد ،قبلا استعفا كرد.
آن وضع تأسفآوري را در نظر هويزر كه فطرتاً سربازي خوب
بگيريد كه من موقعي كه زمام و بيغل و غش بود ،وارد تهران
امور را به دست گرفتم با آن روبرو شد اما آشكارا ميشد ديد كه از
شدم .ارتش ،شهرباني ،و نيروهاي نحوه مأموريتي كه به عهدهاش
امنيتي ،همگي در وضعي پاشيده و واگذار شده ،و نيز از اينكه قبول
اسفناك بودند در حالي كه خودتان همان مأموريت منجر به استعفاي
ميدانيد كه اعاده و استقرار نظم مافوقش گرديد ،فوقالعاده متقلب
در مملكت در درجه اول به وجود و آشفته است .او در تمام مدتي
و كفايت همين نيروها بستگي كه در تهران بود با من همكاري
دارد… در حال حاضر كميتههاي نزديك داشت ،به حدي كه ما تمام
انقلاب اسلامي و سپاه پاسداران تلگرافات و دستورهاي محرمانه را
هيچكدام قادر به انجام وظايف كه عليحده به هر كدام ميرسيد
خود نيستند ،براي اينكه هيچيك به هم نشان ميداديم و رويهمرفته
از آنها تعليمات كافي و سياسي و در كارها با هم مشورت ميكرديم.
نظامي در رشتههاي خود به دست درست است كه نقطه نظرمان
نياوردهاند .از آن گذشته ،اعضاي هميشه يكسان نبود ولي هرگاه كه
اين كميتهها و گروههاي پاسداران اختلاف نظري پيدا ميكرديم دلايل
دائما مشغول جنگ و جدال ميان آن را صريح و بيپرده به هم مي
خود هستند و هيچكدام حاضر گفتيم و به نظرات همديگر ،گرچه
نيستند به حرف ما (دولت مسئول با هم اصطكاك داشت ،احترام
و قانوني كشور) گوش دهند… و
من با كمال قاطعيت ميگويم كه قايل بوديم.
اين وضع اسفناك در هر نقطه دنيا مأموريت هويزر كه ضمن يك
كه باشد انجام وظائف حكومت را دستورالعمل كوتاه و رسمي به وي
ابلاغ شده بود ،اين بود كه مساعي
فلج خواهد كرد». خود را به كار اندازد تا يكپارچگي
نيروهاي مسلح ايران دست نخورده
«ترجمه مقاله ويليام ساليوان بماند و سياستي پيش گرفته شود
آخرين سفير آمريكا در ايران كه در نتيجه آن ،بيآنكه تشكيلات
و روحيه ارتش دگرگون گردد،
مندرج در مجله فارين افرز، نير و ها ي مسلح كشو ر سو گند
شماره پاييز ».1980