Page 15 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۸۹ (دوره جديد
P. 15

‫صفحه ‪ 15‬ـ ‪ Page 15‬ـ شماره ‪1655‬‬                                                                                          ‫از نان تا هنر همه چیز سیاسی است‬
‫جمعه ‪ 30‬نوامبر تا پنجشنبه ‪ 6‬دسامبر ‪2018‬‬

       ‫بهجت صدر‪ ،‬پیشتاز مدرنیسم ایران‬

‫را دریافت کرد‪ .‬در سال ‪ ۱۹۶۳‬تنها‬       ‫هنرهای زیبای تهران شد‪ .‬او در آنجا با‬    ‫اولین نمایشگاه بریتانیایی که به‬           ‫نوعی آشنا با جنایتیم؛ و هنر تئاتر‬       ‫سالیان دراز این شخص‪ .‬او چوب ‌ههایی‬        ‫= نمایش «سرزمین‌های‬
‫دخترش میترا (که کاکوتی صدایش‬          ‫سهراب سپهری و بسیاری دیگر مانند‬         ‫یک نقاش نوگرای ایرانی اختصاص‬              ‫نباید این را فراموش کند‪ .‬تر ‌سهای ما‪،‬‬   ‫را در نقاط مختلف م ‌یکارد و سای ‌ههای‬     ‫تبعیدی تارا‪-‬ب» روایت‬
‫م ‌یزد) را پیش از آنکه از همسرش جدا‬   ‫حسین زنده رودی‪ ،‬بهمن محصص‪،‬‬              ‫یافته در ماه اکتبر در «موزاییک روم»‬       ‫اندو‌ههای ما و حتی توح ‌شهای پنهان‬      ‫آنها را در فصل‌ها مختلف اندازه‬            ‫قدیمی کسانی است که‬
                                      ‫پرویز تناولی و مارکوس گریگوریان که‬      ‫لندن گشایش یافت‪ .‬این نمایشگاه‬             ‫ما در قلب نزدیکانمان و فرزندانمان‬       ‫م ‌یگیرد‪ .‬امروز م ‌یتوانیم بگوییم که کار‬  ‫ناپدید شده‌اند‪ .‬در ایران‬
                 ‫شود به دنیا آورد‪.‬‬    ‫بعدها از از چهر‌ههای برجسته هنر ایران‬   ‫مجموع ‌های از شاهکارهای هنری را‬                                                   ‫او پای ‌ههای اساسی دانش اخترشناسی‬         ‫نیز عد ‌های ناپدید شد ‌هاند‪.‬‬
‫در زمان یک فرصت مطالعاتی‬              ‫شدند آشنا شد‪ .‬او در هنگام تحصیل‬         ‫با خود به ارمغان م ‌یآورد که پیش از‬                          ‫نفوذ م ‌یکنند‪».‬‬      ‫است‪ .‬زمانی که این داستان را شنیدم‬         ‫پس بخشی از ایران هم با‬
‫در پاریس در سال ‪ ۱۹۶۶‬میلادی‪،‬‬          ‫در دانشگاه با ابوالحسن صدر ازدواج‬       ‫این هرگز در بریتانیا دیده نشده بود‪.‬‬       ‫کاظم شهریاری می‌گوید‪ :‬درواقع‬            ‫از خودم پرسیدم این آدم چه دردی‬            ‫آنان ناپدید شده است و تا‬
‫بهجت صدر دستیار گوستاو سینگیر‪،‬‬        ‫کرد و در سال ‪ ۱۹۵۲‬طلاق گرفت‪.‬‬            ‫صدر در توسعه هنر مدرن ایران نقشی‬          ‫نمایش«سرزمی ‌نهایتبعیدیتارا‪-‬ب»‬          ‫داشته است؟! انگیزه کنجکاوی او از کجا‬      ‫وقتی که آنها پیدا نشوند و‬
‫یک نقاش ب ‌یقاعده از بلژیک شد که‬      ‫با افتخارات زیادی از دانشگاه در‬         ‫کلیدی ایفا کرده و نخستین نقاش زن‬          ‫داستان مردی هنرمند و آزادیخواه است‬      ‫آغاز م ‌یشود که سای ‌هها روند نشستن‬       ‫ماجرایشان به انجام نرسد‬
‫در دانشکد‌هی هنرهای زیبا تدریس‬        ‫سال ‪ ۱۹۵۴‬فارغ التحصیل شد و‬              ‫معاصر است که ه ‌متراز با همکاران مرد‬      ‫که هنر همراه اوست‪ ،‬و تفکر بدون‬          ‫و نوشیدن و خوردن و خوابیدن او را‬          ‫این داستان ادامه خواهد‬
‫م ‌یکرد‪ .‬در سال ‪ ۱۹۶۸‬که به ایران باز‬  ‫توانست بورسیه تحصیل در ایتالیا‬                                                    ‫هنر معیوب است‪ .‬تنها از طریق هنر‬         ‫م ‌یآشوبند؟! این داستان تمام زندگی‬
‫گشت‪ ،‬رئیس بخش هنرهای تجسمی‬            ‫را به دست آورد‪ .‬وی با این بورس‬               ‫خود مورد توجه واقع شده است‪.‬‬          ‫م ‌یتوان به تفکر رسید و هنرمندانه‬       ‫مرا هم تا به امروز ب ‌یتاب کرده است‬                          ‫داشت‪.‬‬
‫دانشگاه تهران شد و در آنجا تا سال‬     ‫رهسپار ایتالیا شد؛ جایی که در آن با‬     ‫مدیر این نمایشگاه گفته است که‬             ‫باید فکر کرد‪ .‬چرا که درون هر انسان‬      ‫بطوری که هنوز هرگاه به اسم این‬
‫‪ ۱۹۷۹‬به تدریس مشغول بود‪ .‬پس از‬        ‫توصیه گریگوریان‪ ،‬روبرت ملی‪ ،‬نقاش‬        ‫این نمایشگاه «هنر دراماتیک صدر را‬         ‫یک هنرمند نهفته است‪ .‬مسئله آزادی‬        ‫انسان می‌اندیشم رعشه‌ای در تنم‬            ‫کتایون حلاجان – «سرزمی ‌نهای‬
‫انقلاب اسلامی‪ ،‬این هنرمند با دخترش‬    ‫و مجسم ‌هساز ایتالیایی را ملاقات کرد‬    ‫در مواجهه با رویدادهای سیاسی تلخ‬          ‫مهمتر از نان است؛ مسئل ‌های که تمام‬     ‫می‌افتد‪ .‬هنوز این پرسش من که‬              ‫تبعیدی تارا‪ -‬ب» ( ‪Territoires‬‬
                                      ‫و ملی پذیرفت که استاد بهجت باشد‪.‬‬                                                  ‫دیکتاتورها و حتی جمهوریخواهان و‬         ‫چه انگیز‌های باعث م ‌یشود که فردی‬         ‫‪ ) Exilés Tara-B‬نام نمایشنامه‬
            ‫به پاریس مهاجرت کرد‪.‬‬      ‫پس از اتمام تحصیلات در آکادمی‪di‬‬                     ‫به نمایش در م ‌یآورد‪».‬‬        ‫دموکرا ‌تها گاهی مطرح م ‌یکنند…‬         ‫به دنبال سای ‌هها به راه بیافتد پاسخ‬      ‫تازه کاظم شهریاری است که این‬
‫صدر در اواخر ده ‌هی ‪ ۹۰‬میلادی‬         ‫‪ Belle Arti‬ابتدا در رم و سپس در‬         ‫وی همچنین افزوده است‪« :‬فقر و‬              ‫مضحک است… آنها می‌گویند که‬              ‫لازم خود را نیافته است‪ .‬گر چه خوب‬         ‫روزها در پاریس به روی صحنه رفته‬
‫به بیماری سرطان پستان مبتلا شد‬        ‫ناپل‪ ،‬از طرف ملی به صاحب گالر ‌یها‬      ‫کمبود اطلاعا ‌تمان از آثاری که صدر‬        ‫مسئله اساسی همان مسئله نان‬              ‫م ‌یدانم که این همان کنجکاوی بشری‬         ‫و روزهای پنجشنبه و جمعه و شنبه تا‬
‫ولی به نقاشی ادامه داد تا اینکه در‬    ‫و منتقدان معرفی شد‪ .‬اولین نمایشگاه‬      ‫در طول حیاتش داشت و حتا درباره‬            ‫است… پس نا ‌نتان را بخورید و بس‪.‬‬        ‫است‪ .‬همان چیزی که ناظم حکمت در‬            ‫‪ ١۵‬ماه دسامبر ‪ ۲۰۱۸‬در پاریس به‬
‫سال ‪ ،۲۰۰۹‬در جزیر‌هی کورسیکا‬          ‫بزرگ این هنرمند در ‪ ۱۹۵۶‬برگزار‬          ‫نحوه مرگش همواره باید به عنوان یک‬         ‫در صورتی که اگر شما آزاد نباشید‬         ‫اواخر عمرش چنین تفسیرکرد‪« :‬تنها‬
‫در مدیترانه‪ ،‬به علت سکت ‌هی قلبی‬      ‫شد و آثار او در بیست و هشتمین دو‬                                                  ‫آن نانی که م ‌یخورید معجونی است‬         ‫یک درد دارم‪ ،‬اینکه دیگر کنجکاو‬                       ‫روی صحنه خواهد رفت‪.‬‬
                                      ‫سالانه ونیز (‪)Venice Biennial‬‬                ‫نکته خاص در نظر گرفته شود‪».‬‬          ‫و شما را به حیوان مبدل می‌کند‪.‬‬          ‫نیستم» و در واقع او در سوگ این بود‬        ‫این نمایش داستان ناپدید شدن‬
                       ‫درگذشت‪.‬‬        ‫به نمایش در آمد‪.‬بهجت صدر در طی‬          ‫مدیر نمایشگاه گفت‪« :‬این نمایشگاه‬          ‫این کنجکاوی است که باعث م ‌یشود‬                                                   ‫مردی با نام «مارا‪-‬زد» « ‪»Mara-Z‬‬
‫آثار بهجت صدر هم در ایران و هم در‬     ‫این سا ‌لها توانست سبک اختصاصی‬          ‫کشمک ‌شهای درونی و روحی او را به‬          ‫که انسان در چاله‌هایی که دیروز‬           ‫که پیش از آنکه بمیرد مرده باشد‪».‬‬         ‫است‪ .‬داستان در منطقه گالا مستعمره‬
‫خارج به نمایش گذاشته شد‌هاند‪ :‬موزه‬    ‫خود را توسعه دهد‪ .‬بوم را افقی روز‬       ‫عنوان یک زن آشکار م ‌یکند که مجبور‬        ‫افتاده دوباره فرو نیافتد و تبدیل به‬     ‫کاظم شهریاری تاکید م ‌یکند‪« :‬کار‬          ‫اتیوپی که خود مستعمره ایتالیا است‬
‫هنرهای مدرن شهر پاریس (‪،)۱۹۶۳‬‬         ‫زمین م ‌یخواباند و با کاردک رن ‌گها را‬  ‫بود با صحنه و وضعیتی که تحت سلطه‬                                                  ‫تئاتر نوعی کنجکاوی در راه زایش‬            ‫در سرزمین ابیسینی ‪Abyssinie‬‬
‫بنیاد گ ِری‪ ،‬در َسن پُل مین ‌هسوتا‬    ‫روی بوم م ‌یگذاشت‪ .‬مجله هنر آسیا‬                                                                ‫مصر ‌فکننده نشود‪».‬‬        ‫تفکر است‪ .‬هنر رسالتش در اینجاست‬           ‫اتفاق م ‌یافتد‪ .‬مارا‪ِ -‬زد در سال ‪١٩٣۵‬‬
‫(‪ ،)۱۹۷۱‬موز‌ههای سلطنتی هنرهای‬        ‫پاسیفیک در سال ‪ ۲۰۰۹‬در مورد وی‬                  ‫نگاه مردانه بود مبارزه کند‪».‬‬      ‫به گفته‌ی این هنرمند «ما در‬                                                       ‫باور دارد که م ‌یتواند در مقابل پادشاه‬
‫زیبا بلژیک در بروکسل (‪ ،)۱۹۷۲‬مرکز‬     ‫نوشت‪« :‬او تسلط مخصوص و ویژ‌های‬          ‫او معتقد است که «این نمایشگاه‬             ‫عصری زندگی م ‌یکنیم که نم ‌یتوانیم‬      ‫که مسئولیت و شعاع تفکر را به جایی‬         ‫مستبد بایستد‪ .‬فعالی ‌تهای او که در‬
‫هنر نورویت در آراس (‪ ،)۱۹۸۵‬گالری‬      ‫بر ابزار انتخابی خود داشت‪ ».‬و «آثاری‬    ‫شبیه یک منشور و وصیتنامه است که‬           ‫نس ‌لها را به حال خویش رها کنیم‪ .‬در‬     ‫برساند که یک سوال مطرح شده‬                ‫جستجوی آزادی است سرانجام او را‬
‫هنر گری در نیویورک (‪ ،)۲۰۱۰‬انجمن‬      ‫خلق کرد که در آن طی ‌فهای رنگی‪ ،‬با‬      ‫نشان م ‌یدهد بهجت صدر چگونه راه را‬        ‫نمایش«سرزمی ‌نهایتبعیدیتارا‪-‬ب»‬          ‫جواب خود را در مجموع جوا ‌بهای‬            ‫مجبور به ترک میهنش م ‌یکند و وی‬
‫آسیا در نیویورک (‪،)۲۰۱۴-۲۰۱۵‬‬          ‫اشکال هندسی یک نور تزئینی شاعرانه‬       ‫برای آزادی و رهایی زنان نسل آینده‬         ‫می‌بینیم که نوه‌ی مر ِد ناپدیدشده‬       ‫داده شده بیابد‪ .‬در این حوزه است که‬        ‫رهسپار ایتالیا می‌شود‪ .‬کشوری که‬
‫موزه هنرهای مدرن شهر پاریس‪/‬‬           ‫م ‌یسازند‪ ،‬یعنی حرکتی از قاطعیت تا‬                                                ‫(مارا‪-‬زد) به دنبال حقیقت که بخشی‬        ‫معنایی که به زندگی م ‌یدهیم شعله‬          ‫درآن زمان زیر سلطه فاشیس ‌تها به‬
                                                                                   ‫هموار و سنگفرش کرده است‪».‬‬            ‫از معنای زندگانی اوست م ‌یگردد‪ .‬او‬      ‫مرکزی زندگانی اجتماعی ما خواهد‬            ‫رهبری موسولینی ‪ Mussolini‬اداره‬
        ‫ماکسی رم (‪.)۲۰۱۴-۲۰۱۵‬‬                                  ‫متانت‪».‬‬        ‫در گالری سه فضای اختصاصی در‬               ‫روایتی را مطرح م ‌یکند که در مقطعی‬      ‫شد‪ .‬پس تمام جوا ‌بها برای پاسخی‬           ‫م ‌یشد‪ .‬داستان عبور این مرد‪ ،‬از دنیایی‬
‫در سال ‪ ،۲۰۰۴‬نمایشگاه بزرگی به‬        ‫در ادامه این مطلب آمده بود‪:‬‬             ‫«موزاییک روم» در نظر گرفته شده‬            ‫شکسته شده اتفاق افتاده است‪ .‬و راهی‬      ‫هوشمندانه به آن سوال‪ ،‬جوا ‌بهایی‬          ‫پیدا به دنیایی ناپیداست‪ .‬او در این سفر‬
‫او اختصاص یافت که جزیی از سری‬         ‫«برخلاف اینکه صدر توان و دانش‬           ‫است که هر فضا به عنوان نماد به یکی‬        ‫نیست؛ این روایت امروز باید به انجام‬     ‫لاز ‌ماند‪ .‬از نظر من جواب یعنی جمع‬        ‫ناپدید م ‌یشود! در این نمایش ما با نوه‬
‫نمای ‌شهای بنیانگذاران هنر مدرن در‬    ‫خوبی در خوشنویسی فارسی داشت‬             ‫از سه شهر تهران و رم و پاریس اشاره‬        ‫برسد‪ .‬این روایت روایتی تازه نیست‪ .‬در‬    ‫تمام جوا ‌بها‪ .‬م ‌یگویند مردم هیچگاه‬      ‫او همراه می شویم تا نشان ‌ههایی از وی‬
‫ایران بود که در موزه هنرهای معاصر‬     ‫ترجیح داد از تکنیک سیال استفاده‬         ‫دارد که هر سه شهر در شک ‌لگیری‬            ‫ایران نیز عد‌های ناپدید شد‌هاند‪ .‬پس‬     ‫اشتباه نم ‌یکنند و این بسیاردرست‬
                                      ‫کند‪ .‬تکنیک استفاده از علائم گرافیکی‬                                               ‫بخشی از ایران هم با آنان ناپدید شده‬     ‫است؛ اما اضافه م ‌یکنم که تود‌ههای‬                               ‫پیدا کنیم‪.‬‬
                 ‫تهران برگزار شد‪.‬‬     ‫به معنای ثبت لحظ ‌های که در آن مانند‬         ‫هنر و عمل صدر نقش داشت ‌هاند‪.‬‬        ‫است و تا وقتی که آنها پیدا نشوند و‬      ‫رهبر ‌یشده اشتباه م ‌یکنند زیرا نه تنها‬   ‫کاظم شهریاری راه بسیاری را‬
‫«اتا ‌قهای موزاییکی» در سال ‪۲۰۰۸‬‬      ‫عکس فوری و بدون ژست‪ ،‬عواطف‬              ‫اولین اتاق بر روی دوران زندگی او‬          ‫ماجرایشان به انجام نرسد این داستان‬      ‫در این رهبری آنها تبدیل به یک وسیله‬       ‫پیموده تا امروز بتواند به عنوان‬
‫به عنوان ابتکار عمل غیرانتفاعی‬        ‫ثبت م ‌یشود؛ این وضعیت نوعی‬             ‫در ایتالیا متمرکز شده است و نشانگر‬                                                ‫ساده م ‌یشوند بلکه در همان حال تنوع‬       ‫هنرمندی مستقل در پاریس صدای‬
‫بنیاد آ‪.‬م‪.‬کتان (‪)A.M. Qattan‬‬                                                  ‫اولین برخورد او با مدرنیته غربی ست‪.‬‬                     ‫ادامه خواهد داشت‪».‬‬        ‫خود را از دست داده و تفکر خود را نیز‬      ‫«سرزمی ‌نهای تبعیدی» را به گوش‬
‫که یک سازمان بشردوستانه فعال در‬            ‫حرکت از درون به بیرون است‪».‬‬        ‫اتاق اصلی ‪-‬اتاق دوم‪-‬بیانگر ایام زندگی‬     ‫کاظم شهریاری درباره این بخش که‬                                                    ‫دیگران برساند‪ .‬او هر سال یک و یا دو‬
‫زمین ‌هی فرهنگ و آموزش با تمرکز‬       ‫بهجت بعدا با مرتضی حنانه آهنگساز‬        ‫او در تهران است و بر روی «آثار هنر‬        ‫از شعری از ناظم حکمت الهام گرفته‬                         ‫پایمال م ‌یکنند‪».‬‬        ‫اثر نمایشی را با بودج ‌های محدود به‬
‫بر روی کودکان‪ ،‬معلمان و هنرمندان‬      ‫مشهور ایرانی که در ایتالیا زندگی‬        ‫جنبشی و حرکتی عالی و نقاش ‌یهایی‬          ‫است م ‌یگوید‪« :‬روایت این است که‬         ‫این کارگردان تئاتر در ادامه م ‌یگوید‪:‬‬
‫جوان است‪ ،‬تأسیس شد‪« .‬اتا ‌قهای‬        ‫م ‌یکرد ازدواج کرد‪ .‬این زوج سپس به‬      ‫که صرفاً با رنگ سیاه پدید آمد‌هاند»‬       ‫ناظم حکمت یک روز نامه ای از یک‬          ‫«زندگی این است که ما مدام یک‬                             ‫روی صحنه م ‌یبرد‪.‬‬
‫موزاییکی» به صورت یک فضای چند‬         ‫ایران بازگشتند و بهجت در آنجا مشغول‬     ‫متمرکز شده و چنانکه مسئولان‬               ‫رفیق ایتالیایی دریافت می کند‪ .‬این‬       ‫لاش ‌های را با خود حمل م ‌یکنیم و تا‬      ‫کاظم شهریاری در گفتگو با کیهان‬
‫رشت ‌های درآمده که وق ِف فرهنگ‬        ‫تدریس در دانشکده هنرهای زیبا شد‪.‬‬        ‫گالری م ‌یگویند ا ین بخش مربوط به‬         ‫نامه شرح یافتن چند شعر در کشوی‬          ‫این لاشه را از خود جدا نکنیم بوی‬          ‫لندن م ‌یگوید‪« :‬طبیعی است که من‬
‫معاصر در خاور نزدیک و جهان عرب‬        ‫در سال ‪ ،۱۹۶۲‬آثار او در دوسالانه‬        ‫«تردستی و چالاکی او در به کار بردن‬        ‫میز در یک اتاق است‪ .‬او م ‌ینویسد در‬     ‫تعفن او را با خود همراه داریم‪ .‬در‬         ‫برای کسب درآمد مهاجرت نکرد‌‌هام‬
‫شده است که با نمایشگا‌ههای هنری‪،‬‬      ‫ونیز‪ ،‬دوسالانه سائو پائولو و سومین‬      ‫رنگ برای رسیدن به نتایج درخشان و‬          ‫هتلی که اقامت دارم دس ‌تنوشت ‌های‬       ‫نمایش«سرزمی ‌نهایتبعیدیتارا‪-‬ب»‬            ‫آن هم به فرانسه‪ ،‬کشوری که بنیانگذار‬
‫پخش فیلم‪ ،‬سخنرانی وقایع روز‪،‬‬          ‫دوسالانه نقاشی تهران به نمایش‬                                                     ‫پیدا کرد‌هام که حاوی چند شعر است‬        ‫در هتلی که مارا‪-‬زد ناپدید شده است‬         ‫برد‌هداری است‪ .‬نا گفته نماند که این‬
‫معرفی کتاب و برنام ‌ههای آموزشی و‬     ‫گذاشته شد و جایزه سلطنتی بزرگ‬                           ‫خیر‌هکننده» است‪.‬‬          ‫که ظاهرا مردی برای همسر خود نوشته‬       ‫یک لاشه صد ساله وجود دارد و با‬            ‫مسئله اهمیت کمتری پیدا می‌کند‬
 ‫اشتغال به فعالیت خود ادامه م ‌یدهد‪.‬‬                                          ‫اتاق سوم بیانگر دوره نهایی زندگی‬          ‫و این مرد به گفته زن نگهبان هتل‬         ‫وجود گذشت زمان هنوز در اتاق‬               ‫چون من خود را جزیی ازوارثان‬
                                                                              ‫هنری صدر در پاریس است‪ .‬او در این‬          ‫دو روز پیش اعدام شده است‪ .‬داستان‬        ‫این هتل بوی تعفن به مشام م ‌یرسد‬          ‫کمون پاریس م ‌یدانم‪ .‬هویت من در‬
             ‫*منبع‪ :‬کیهان لایف‬                                                ‫دوره از زندگی خود تجاربی را که از‬         ‫«تارا‪ -‬ب» از دل این چهار شعر در‬         ‫(البته باید دماغ لازم را برای حس این‬      ‫عدم هویت من است‪ .‬این یک اندیشه‬
   ‫*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن‬                                               ‫راه خودشناسی و ارجاع به درون‬              ‫آمده و اکنون شما آن را رو ‌ی صحنه‬       ‫بو داشت)‪ .‬زمانی که آقای نلو (‪Nello‬‬        ‫فلسفی است و توضیح آن در دو‬
                                                                              ‫شکل م ‌یگرفت از راه هنر کلاژ به‬           ‫کارگاه هنر نمایش ( ‪Art Studio‬‬           ‫یکی از شخصی ‌تهای نمایش) در این‬           ‫دقیقه ساده نیست‪ .‬وقتی شکسپیر در‬
                                                                              ‫رشد هنری رساند‪.‬در این نمایشگاه‬                                                    ‫هتل اقامت م ‌یگزیند‪ .‬لاشه را نه تنها‬      ‫جوانی اندیشه مرا به آشوب م ‌یکشاند‬
                                                                              ‫همچنین تعدادی از عک ‌سهایی که‬                         ‫‪ )Théâtre‬م ‌یبینید‪».‬‬        ‫بو م ‌یکند بلکه آن را حس م ‌یکند‪،‬‬         ‫بدین معنی است که شکسپیر جزیی‬
                                                                              ‫صدر در سفرهای تحقیقاتی از معماری‬          ‫در پایان کاظم شهریاری اضافه‬             ‫آن را م ‌یشنود و جستجو م ‌یکند و‬          ‫از شخصیت من است‪ .‬شما اگر یک‬
                                                                              ‫مدرن و بومی در سرتاسر دنیا گرفته‬          ‫م ‌یکند‪« :‬شروع ها برای من اهمیت‬         ‫سرانجام می‌یابد‪ .‬زمانی می‌توان از‬         ‫پزشک هستید فقط کودکان محله‬
                                                                              ‫بود و همچنین «اطل ِس بصر ِی جو ِی»‬        ‫ویژ‌های دارند زیرا هر شروعی پایانی‬      ‫بوی تعفن لاشه راحت شد که آن‬               ‫خود را مداوا نم ‌یکنید؛ پزشک باید‬
                                                                              ‫او که بر ‌شهایی از تصاویر چش ‌ماندازها‬    ‫م ‌یباید‪ .‬اگر چیزی شروع شد بدین‬         ‫را پیدا کرد‪ ،‬مطرح کرد‪ ،‬غبار از آن‬         ‫تفکر مداوای بی ‌نالمللی انسان را داشته‬
                                                                                                                        ‫معنی است که نیازی هست پس‬                ‫گرفت با آن یک فنجان قهوه خورد‬             ‫باشد‪ .‬هنر و هنرمند نیز مصداق همین‬
                                                                                ‫و مناظر است به نمایش درآمده بود‪.‬‬        ‫بنابراین باید آن را تا پایان دنبال کرد‬  ‫و در کنارش گریه سر داد و فصلی‬
                                                                              ‫بهجت‪ ،‬دختر محمد صدر محلاتی و‬              ‫و پایان به معنای مرگ نیست بلکه به‬       ‫را به پایان برد‪ .‬ما آدم‌ها حیواناتی‬                          ‫مثال است…»‬
                                                                              ‫قمر امینی صدر است‪ .‬او در سال ‪۱۹۲۴‬‬         ‫معنای آغاز دیگری است‪ .‬پایان مانند‬       ‫خشونت‌آموخته‪ -‬خشونت‌آموز و به‬             ‫کاظم شهریاری اضافه می‌کند‪:‬‬
                                                                              ‫در اراک متولد شد‪ .‬برادر بزرگتر او‬         ‫زندگی است‪ .‬اگر شما به من زندگی‬                                                    ‫«همه چیز سیاسی است؛ از نان تا‬
                                                                              ‫نصرت الله امینی بعدها از سال‪ ۱۹۵۱‬تا‬       ‫م ‌یدهید من باید روندی را طی کنم‬                                                  ‫هنر‪ .‬و هنر هم مانند زبان یک وسیله‬
                                                                              ‫‪ ۱۹۵۳‬در زمان نخست وزیری مصدق‪،‬‬             ‫پیر بشوم و بروم‪ .‬رفتن من هم جا و‬                                                  ‫بیش نیست‪ .‬ما در هنر به دنبال شرح‬
                                                                              ‫شهردار تهران شد و در دهه ‪۱۹۷۰‬‬             ‫هم مشغل ‌ههایی برای تو باقی م ‌یگذارد‪.‬‬                                            ‫نیازهای وجود خود هستیم‪ .‬سالیان‬
                                                                              ‫وکیل خصوصی نخست وزیر بود‪.‬‬                 ‫اگر بر گردن جوانی یا کسانی طناب‬                                                   ‫دراز به ما می‌آموختند ‪ :‬اگر کسی‬
                                                                              ‫بهجت در سال ‪ ۱۹۴۸‬وارد دانشکده‬             ‫دار انداخت ‌هایم‪ ،‬هیچ مقول ‌های و هیچ‬                                             ‫نوشتاری را منتشر نکرده است حتما‬
                                                                                                                        ‫فلسف ‌های و هیچ تزویر و حیل ‌های قادر‬                                             ‫استعداد لازم را نداشته‪ .‬این را کسانی‬
‫پاراگراف ‪ :۱۰‬گذشت ‌هی بازیافته یا احیا و عادت به‬                                                                        ‫به حل این بغرج نخواهد بود‪ .‬جدا از این‬                                             ‫م ‌یگفتند که در اصل از «عقده از ما‬
              ‫شرایط ضدبشری؟!‬                                                                                            ‫امر که این ننگ تا ابدیت تاریخ آرامش‬                                               ‫بهتران» رنج م ‌یبردند زیرا هر چه شما‬
                                                                                                                                                                                                          ‫بنویسید ارزش خواندن دارد‪ .‬چه منتشر‬
‫ممکن نیست؟ یا اینکه فقط یک‬                                        ‫ویدئو‬       ‫آیا قص ‌هنوشتن کار آد ‌مهاییست که‬                            ‫نخواهد یافت‪».‬‬                                                  ‫بشود چه نشود! زمانی که م ‌ینویسید‬
           ‫وسوس ‌هی شخصی است؟‬                                                 ‫از واقعیت به عالم هپروت م ‌یگریزند؟‬       ‫کاظم شهریاری تصمیم دارد دو‬                                                        ‫در حقیقت درگیر ترجمه دنیای درونی‬
                                      ‫محدود م ‌یکنند؟! مثلا پذیرش حجاب‬        ‫آیا شاعرها و قص ‌هنوی ‌سها نزد مردم از‬    ‫بخش دیگر این تریلوژی (‪)trilogie‬‬                                                   ‫خود شد‌هاید‪ .‬دنیایی که شما نیاز به‬
‫‪ -‬تصویری که میشل ولبک در‬              ‫به شکلی که حتی برای پذیرفته شدن‬         ‫همان لطف و اغماضی برخوردارند که‬           ‫را نیز به روی صحنه ببرد‪ .‬بخش نخست‬                                                 ‫مطرح کردن آن دارید‪ .‬چه زیباست‬
‫رمان خود به نام «تسلیم» دربار‌هی‬                                              ‫کودکان و دیوان ‌ههای ب ‌یآزار؟ وقتی این‬   ‫آن «سرزمی ‌نهای تبعیدی تارا‪-‬ب»‬                                                    ‫اگر بتوانیم از این زاویه به یک نوشته‬
‫همکاری چپگرایان و اسلامگرایان‬                ‫قانون ‌یاش مبارزه نیز م ‌یکنند!‬  ‫قص ‌هنویسی با محدودی ‌تهای سیاسی‬          ‫در آفریقا (اتیوپی) زادگاه انسان آغاز‬
‫در فرانس ‌هی سال ‪ ۲۰۲۲‬و روی کار‬       ‫‪ -‬چطور م ‌یشود از تلاش برای حقوق‬        ‫و ایدئولوژیک‪ ،‬با محدودی ‌تهای اسلام‬                                                                                                                 ‫بنگریم‪».‬‬
‫آمدن اسلامیس ‌تها در این کشور ارائه‬   ‫زنان و روشنگری درباره توتالیتاریسم‬      ‫سیاسی‪ ،‬روبرو م ‌یشود‪ ،‬چه بر سرش‬                                    ‫م ‌یشود‪.‬‬                                                 ‫کاظم شهریاری ادامه م ‌یدهد‪« :‬یکی‬
                                      ‫اسلامی به داستان و قص ‌هنویسی نقب‬       ‫م ‌یآید؟ ب ‌یخطر و ب ‌یمایه و تکراری؟ یا‬                                                                                    ‫از داستان‌هایی که در جوانی تاثیر‬
    ‫م ‌یدهد تا چه اندازه واقعی است؟‬   ‫زد؟ چه روشنگری در قص ‌هپردازی‬           ‫به ادعای برخی‪ ،‬در سانسور‪ ،‬خلاقتر از‬                                                                                         ‫بسزایی در زندگی من گذاشته و آن‬
                                      ‫ممکن است که در تحقیق و آمار‪،‬‬                                                                                                                                        ‫را به نوعی دگرگون کرده داستان مردی‬
                                                                                           ‫حتی آزادی م ‌یشود؟!‬                                                                                            ‫یونانی در ‪ ٢۵٠٠‬سال پیش است‪ .‬این‬
                                                                              ‫شهلا شفیق جامع ‌هشناس و نویسنده‬                                                                                             ‫مرد روزی متوجه تغییر طول سای ‌هها در‬
                                                                              ‫که از سال ‪ ۱۹۸۳‬در فرانسه زندگی‬                                                                                              ‫فص ‌لهای مختلف م ‌یشود‪ .‬کنجکاوی‬
                                                                              ‫م ‌یکند و آثاری به زبان فارسی و‬                                                                                             ‫وی از جایی شروع م ‌یشود که م ‌یبیند‬
                                                                              ‫فرانسویدارد‪،‬مهماناینپاراگرافاست‪.‬‬                                                                                            ‫سایه درخت روبروی او در تابستان در‬
                                                                              ‫‪ -‬با توجه به اینکه مسلمانان مهاجر‬                                                                                           ‫ساعت ‪ ۶‬بعد از ظهر در آنجایی نیست‬
                                                                              ‫در فرانسه کم نیستند‪ ،‬آیا توتالیتاریسم‬                                                                                       ‫که در همان ساعت در زمستان است‪.‬‬
                                                                              ‫اسلامی و حقوق زنان و اسلام سیاسی‪،‬‬                                                                                           ‫و به اینگونه چراهای او آغاز م ‌یشود و‬
                                                                              ‫بازتاب یکسانی در زندگی مسلمانان‬                                                                                             ‫شروع به نوشتن‪ ،‬تحقیق و کنکاش‬
                                                                                                                                                                                                          ‫م ‌یکند و همین تبدیل م ‌یشود به کار‬
                                                                                             ‫این دو جامعه دارند؟‬
                                                                              ‫‪ -‬به چه دلیل بخشی از مسلمانان‬
                                                                              ‫مهاجر در جوامع آزاد‪ ،‬داوطلبانه خود را‬
   10   11   12   13   14   15   16   17   18