Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۸۹ (دوره جديد
P. 12

‫خود بر جای گذاشت که بنا بر شرایط‬        ‫داریوشهمایونروزنام ‌هنگاریبرجسته‪،‬‬                                                                        ‫صفحه ‪ - Page 12 - 12‬شماره ‪1655‬‬
                                       ‫موجود در خاورمیانه‪ ،‬بسیاری از آنها‬      ‫نظری ‌هپردازی جستجوگر و نوجو‪ ،‬و‬                                                                               ‫جمعه ‪ 9‬تا پنجشنبه‪ 15‬آذ‌رماه ‪1397‬خورشیدی‬
                                       ‫همچنان معتبرند و گویی همین امروز‬        ‫سیاستمداری مل ‌یگرا و میه ‌ندوست‬
                                       ‫نگاشته شده‌اند‪ .‬مقالات قدیم ‌یوی‬        ‫بود که بر نقش موثر ایران در مناسبات‬        ‫دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران (‪)97‬‬
                                       ‫در دهه‌های سی تا پنجاه خورشیدی‬
                                       ‫همچنین بازتاب مستند موقعیت‬                   ‫منطق ‌های و جهانی آگاهی داشت‪.‬‬                                                 ‫( کیهان لندن شماره ‪) 1278‬‬
                                       ‫سیاسی و اجتماعی ایران هستند‪.‬‬            ‫وی سال‌های طولانی در روزنام ‌ههای‬
     ‫داریوش همایون‬                     ‫از همین رو ما به بازنشر گلچینی از‬       ‫معتبر ایران قلم زد و از بنیانگذاران‬                ‫احمد احـرار‬                     ‫شد چه بهتر وال ّا باید دانست که ایران‬     ‫مذاکرات «مجلس عالی دربار» در‬
                                       ‫آثار داریوش همایون می‌پردازیم که‬        ‫اصلی روزنامه‌ی «آیندگان» بود‬                                                       ‫محو خواهد شد‪ .‬و این تهدید در دو‬           ‫خاطرات دول ‌تآبادی (حیات یحیی)‬
‫(‪۵‬مهر‪،۱۳۰۷‬تهران‪۸-‬بهمن‪،۱۳۸۹‬ژنو)‬         ‫در سال‌های تبعید پس از انقلاب ‪۵۷‬‬        ‫که صفح ‌ه‌ای نوین در تاریخچه‌ی‬             ‫جمله آخر اعتراض بود به مشیرالدوله‬       ‫سه جای یادداشت تکرار شده است‪...‬‬
                                       ‫با کیهان لندن نیز همکاری نزدیک‬          ‫روزنامه‌نگاری ایران گشود‪.‬همایون‬            ‫رئی ‌سالوزرای سابق که روبروی ناطق‬       ‫شنوندگان‪ ،‬همه ب ‌هغیر از کسانی که‬                  ‫چنین گزارش شده است‪:‬‬
                                       ‫داشت‪ .‬مقالاتی که در این ستون‬            ‫مهارت روزنامه‌نگاری و تسلط خود‬             ‫نشسته بود و نباید تصور کرد که‬           ‫از مضمون یادداشت آگاه بود‌هاند به‬         ‫رئیس الوزرا که از تندروان ملت‬
                                       ‫م ‌یخوانید‪ ،‬از آرشیو کیهان لندن‬         ‫بر زبان فارسی را با ایده‌های سیاسی‬         ‫ناطق با یادداشت سخن گفته باشد‬           ‫حیرت فرو م ‌یروند و از گوشه و کنار‬        ‫ملاحظه دارد از خود دفاعی کرده‬
                                                                               ‫خویش در هم آمیخت و از دهه‌ی ‪۳۰‬‬             ‫زیرا نقشه مشترک یادداش ‌تدهندگان‬                                                  ‫پس از تمام شدن قرائت لایحه وزارتی‬
                                                           ‫انتخاب شد‌هاند‪.‬‬     ‫خورشیدی به این سو‪ ،‬نوشت ‌ههایی از‬          ‫و عده‌ای از نمایندگان این است‬              ‫کلمات تنفرآمیز شنیده م ‌یشود‪.‬‬          ‫م ‌یگوید من یادداشت سفارت انگلیس‬
                                                                                                                          ‫که راجع به لزوم تعجیل در افتتاح‬         ‫یادداشت به آخر م ‌یرسد و سکوت‬             ‫را فقط به این مجلس آورد‌هام بی آن‬
‫اگر فورد شکست نخورده بود‬                                                                                                  ‫مجلس صحبت بشود و چون عدۀ‬                ‫بهت‌انگیزی در مجلس حکمفرما‬                ‫که بخواهم از آن مدافعه کنم‪ .‬و به‬
                                                                                                                          ‫انتخاب‌شدگان تا این وقت کافی‬            ‫می‌گردد و بالاخره سکوت مجلس‬               ‫این بیان دو مطلب را م ‌یرساند‪ .‬یکی‬
‫کیهان لندن شماره ‪ 26 - 1144‬بهمن ماه ‪1385‬‬                                                                                  ‫نیست سی نفر از این مجلس عالی‬            ‫درهم شکسته می‌شود به خواندن‬               ‫مض ّر بودن یادداشت و دیگر آن که‬
                                                                                                                          ‫انتخاب شده موقتاً کسر نمایندگان‬         ‫لایحه از طرف هیأت روحانیان‪.‬‬               ‫او اصراری به موافقت کردن با آن‬
‫به انقلاب رسيدند‪ ،‬م ‌یتوان سراغ کرد‬    ‫بيايد‪ ).‬اما چرا همه جامع ‌ههائی که به‬   ‫بيست و هشتمين سالروز انقلاب‬                ‫مجلس را جبران کنند برای مذاکره‬          ‫حاصل مضمونش آن که ما با کسی‬               ‫ندارد‪ .‬و اضافه م ‌یکند هرچه در این‬
‫در جای ديگر بود‪ .‬ايران نيز در موقعيت‬   ‫حال انقلاب م ‌یافتند‪ ،‬بدين معنی که‬      ‫اسلامی چند هفته‌ای پس از مرگ‬               ‫راجع به یادداشت انگلیس یا روح‬           ‫سر جنگ نداریم‪ .‬سفیر فو ‌قالعاده به‬        ‫مجلس رأی داده شد همان را ب ‌هموقع‬
‫انقلابی‪ ،‬نمونه‌ای از بد اداره کردن‬     ‫عوامل جامعه شناختی انقلاب در آنها‬       ‫جرالد فورد رئيس جمهوری پيشين‬                                                       ‫روسیه فرستاد‌هایم‪ ،‬باید منتظر شویم‬        ‫اجرا خواهم گذاشت‪ ...‬و در آخر نطق‬
‫بحران را به نمايش گذاشت‪ .‬در يک‬         ‫جمع است‪ ،‬دچار انقلاب نم ‌یشوند؟‬         ‫امريکا فرا م ‌یرسد‪ .‬در نخستين نگاه‬                                 ‫قرارداد‪.‬‬                                                  ‫خویش م ‌یگوید چنین ب ‌هنظر م ‌یرسد‬
‫دوره نسبتا کوتاه‪ ،‬که برای ايران از شش‬  ‫پاسخ يکی بيشتر نيست‪ .‬توانائ ‌یهای‬       ‫ميان اين دو رويداد ارتباطی نم ‌یتوان‬       ‫ناطق دوم باز یکی از سه نفر‬                      ‫از او چه خبر خواهد رسید‪.‬‬          ‫هیأتی از میان این مجلس انتخاب‬
‫ماه درنگذشت‪ ،‬حکومت به هر اشتباه‬        ‫نيروی پيش برنده انقلاب از يک سو‬         ‫ديد‪ .‬ولی در ميان عواملی که در توضيح‬        ‫نمایندگان است‪ .‬سید محمد تدین‬            ‫مقصود هیأت روحانی این است که‬              ‫شود که آن هیأت در یادداشت سفارت‬
‫و کوتاهی که می‌شد تن درداد‪ .‬هر‬         ‫و کيفيت اداره بحران از سوی ديگر‬         ‫آن انقلاب برشمرد‌هاند جرالد فورد را‪،‬‬       ‫که مفاد نطق همکار و هم‌پیمان‬            ‫ما هنوز در معرض تهدید بلشویک‬              ‫دقت نظر نماید‪ .‬مرادش این است که‬
‫چه را م ‌یبايست نکرد و هر تصميمی‬       ‫در جامع ‌ههای دچار موقعيت انقلابی‬       ‫در واقع شکست انتخاباتی او را در‬            ‫خود را ب ‌هعبارت دیگر بیان م ‌ینماید‬    ‫روس نم ‌یباشیم چون که سفیر ما‬             ‫یادداشت در مجلس عمومی خوانده‬
‫را که بيشتر به زيانش بود گرفت‪ .‬از‬      ‫که بسيار پرشمارند تفاوت می‌کند‪.‬‬         ‫‪ ،1976‬نمی‌بايد از نظر دور داشت‪.‬‬            ‫و پیداست که س ّیمی یعنی سردار‬           ‫آنجا در کار سؤال و جواب است و‬             ‫نشود و نتیج ‌های که از این مجلس‬
‫آنجا بود که نالازم ترين انقلاب تاريخ‪،‬‬  ‫در همه آنها جامعه نمی‌خواهد اما‬         ‫در آن سال فورد در امريکا رياست‬             ‫معظم خراسانی هم همان را خواهد‬           ‫خبرهای مساعد از طرف او م ‌یرسد‪.‬‬           ‫م ‌یگیرند فقط این باشد که انجمنی‬
‫آسان‌ترينش نيز شد‪ .‬حکومتی که‬           ‫در بيشترشان‪ ،‬در تقريبا همه‌شان‪،‬‬         ‫جمهوری را با فاصل ‌های اندک به جيمی‬        ‫گفت ولی نوبت نگارنده پیش از اوست‪.‬‬       ‫بدیهی است این عنوان اساسی و‬               ‫را از میان خود انتخاب کرده کار‬
‫نمی‌توانست‪ ،‬به دست خود مردمی‬           ‫حکومت می‌تواند با استراتژی‌های‬          ‫کارتر باخت و آن پيکار انتخاباتی در‬         ‫برخاسته م ‌یگویم این مجلس بسیار‬         ‫جواب حقیقی یادداشت مزبور است‬              ‫مطالعه کردن در یادداشت و تعیین‬
‫را که نمی‌خواستند‪ ،‬هلهله‌کنان به‬       ‫گوناگون از عهده برآيد‪ .‬خود لنين‬         ‫آن سوی جهان‪ ،‬در ايران‪ ،‬در ديناميسم‬         ‫محترم است‪ ،‬اعلیحضرت همایونی‬             ‫زیرا م ‌یفهماند ضرورتی اقتضا نکرده‬        ‫تکلیف دولت در ر ّد و قبول آن ب ‌هعهدۀ‬
‫احمقانه‌ترين انقلاب تاريخ راند‪ .‬در‬     ‫تا پيش از جنگ هيچ انتظار نداشت‬          ‫پيکار ديگری که ده ‌هها در جبه ‌ههای‬        ‫تشریف آورده آن را رسمیت داد‌هاند‪،‬‬       ‫است ما قشون و مالیه خود را در‬             ‫این انجمن باشد و این عین نظریه‬
‫رهبری انقلاب‪ ،‬خمينی با بالاترين‬        ‫انقلاب روسيه را ببيند‪ .‬در انقلاب نيز‬    ‫گوناگون درگير بود تاثيری قاطع‬              ‫حجج اسلام‪ ،‬شاهزادگان‪ ،‬بزرگان‬                                                      ‫یادداشت دهندگان و کارکنان ایرانی‬
                                       ‫مانند جنگ (البته جنگ ميان نير‌وهای‬      ‫بخشيد‪( .‬از همان درونمايه حقوق‬              ‫از رجال دولت و ملت حاضرند ولی‬                ‫اختیار انگلستان واگذار نمائیم‪.‬‬
 ‫رهبران کشور در رقابتی سخت بود‪.‬‬        ‫کمابيش همزور) همه چيز بستگی به‬          ‫بشر در پيکار انتخاباتی کارتر و تاخير‬                                               ‫پس از خوانده شدن لایحۀ‬                                            ‫آنهاست‪.‬‬
‫ايران يک ويژگی شر ‌مآور ديگر نيز‬       ‫کيفيت اداره دو طرف دارد؛ و البته‬        ‫طولانی در فرستادن پاسخ تبريک شاه‪،‬‬                                                  ‫روحانیان‪ ،‬بعضی از وزرا و پار‌های از‬
‫داشت که در انقلابات ديگر ديده نشده‬     ‫با مداخله بخت يا تصادفات‪ .‬ناپلئون‬       ‫مخالفان قويدل شدند و شاه روحيه را‬
‫است و آن تکيه محض در اداره بحران‬       ‫ژنرال‌های خوش اقبال برای ارتش‬                                                      ‫حسن وثوق (وثوق الدوله ) رئيس الوزرا به اتفاق جمعي از مقامات و رجال دوره احمدشاه‬
‫به دو دولت بزرگ غربی بويژه امريکا‬                                                                        ‫باخت)‪.‬‬
‫بود تا جائی که برای روياروئی پرزور‬                       ‫خود م ‌یخواست‪.‬‬        ‫دستگاه حکومت فورد اساسا همان‬               ‫باوجود این‪ ،‬این مجلس برای مذاکره‬        ‫انتخا ‌بشدگانبراینمایندگیمجلس‬             ‫رئی ‌سالوزرا سکوت م ‌یکند ب ‌هانتظار‬
‫با انقلابيان از رئيس جمهوری امريکا‬                 ‫***‬                         ‫دستگاه نيکسونی و با همان روحيه‬             ‫کردن در موضوع این یادداشت که‬            ‫شورای ملی تقاضا م ‌یکنند مجلس را‬          ‫جواب اما کسی جوابی به او نم ‌یدهد‪.‬‬
‫نوشته می‌خواستند و به اجازه‌های‬        ‫ايران سال ‪9-1978 / 7-1356‬‬               ‫بود ـ مردانی چون کيسينجر وزير‬              ‫از سفارت انگلیس رسیده است‬               ‫منظم کنند و ی ‌کیک با اجازه صحبت‬          ‫ناچار م ‌یپرسد یادداشت حاضر است‪،‬‬
‫زبانی خرسند نمی‌بودند‪ .‬آن رئيس‬         ‫ب ‌یترديد در موقعيت انقلابی م ‌یبود‪:‬‬    ‫خارجه و شلزينگر وزير دفاع‪ ،‬با بينش‬         ‫صلاحیت ندارد‪ .‬آنگاه صدای خود را‬                                                   ‫آیا در انجمنی که انتخاب م ‌یشود‬
‫جمهوری از بخت بد ايران نه جرالد‬        ‫بحران مشروعيت رژيم‪ ،‬فضای سياسی‬          ‫ژرف استراتژيک و آشنائی از نزديک‬            ‫بلند کرده م ‌یگویم نه تهران‪ ،‬ایران‬              ‫سید محمد تدین‬                     ‫خوانده شود یا در همین مجلس؟‬
‫فورد که جيمی کارتر بود که نامش‬         ‫آشت ‌یناپذير‪ ،‬فاصل ‌ههای از همه گونه‬    ‫با کارکرد قدرت‪ ،‬و اراده استوار برای‬        ‫است و نه ایران‪ ،‬تهران‪ .‬صدای تحسین‬                                                 ‫از هر طرف صدا بلند م ‌یشود که در‬
‫در تاريخ امريکا به ناتوانی ثبت شده‬     ‫و فزاينده؛ احساس عمومی رنجوری‬           ‫جلوگيری از برهم خوردن تعادل بويژه‬          ‫بلند می‌شود و از گوشه‌ای شنیده‬          ‫بدارند‪ .‬رئی ‌سالوزرا به شها ‌بالدوله امر‬  ‫همین مجلس‪ .‬رئی ‌سالوزرا به معاون‬
‫است‪ .‬اگر در ايران آن شش ماهه‬           ‫‪ malaise‬در گروه‌های فرمانروا و‬          ‫در حسا ‌سترين مناطق جهان‪ ،‬از جمله‬          ‫م ‌یشود امی ‌نالشریعه نمایندۀ فارس‬      ‫م ‌یکند مجلس را منظم سازد‪ .‬نگارنده‬        ‫خود امر می کند یادداشت را قرائت‬
‫يک بخش گروه فرمانروا بجای دفاع‬         ‫برخوردار‪ ،‬همراه با احساس عمومی‬          ‫حوزه خليج فارس‪ .‬نم ‌یبايد فراموش‬                                                   ‫در حال پریشا ‌نخاطری که دارد از این‬
‫از خود و کشور به نابودی جناح‬           ‫بيزاری و طغيان تا مرز خودويرانگری‬       ‫کرد که نيکسون‪ ،‬همه عيب‌هايش‬                   ‫م ‌یگوید و نه تهران این مجلس‪.‬‬        ‫که نتواند حرف حقی بگوید خوشحال‬                                      ‫نماید‪.‬‬
‫ديگر م ‌یکوشيد و وزيران کابينه در‬      ‫در هر گروه ديگری که تصورات مبهم‬         ‫به کنار‪ ،‬يکی از بزرگ‌ترين روسای‬            ‫نگارنده نطق خود را تعقیب کرده‬           ‫م ‌یشود که ب ‌هنوبت خود هرچه باید‬         ‫یادداشت روی صفح ‌ههای کوچک‬
‫پشتيبانی از انقلابيان برضد حکومت‬       ‫خود را از دگرگونی می‌داشت‪ .‬آن‬           ‫جمهوری امريکا در سياست خارجی‬               ‫م ‌یگویم یادداشت باید برود به مجلس‬      ‫بگوید خواهد گفت و اجازه م ‌یخواهم‬         ‫آب ‌یرنگ نوشت ‌هشده شاید بیش از ده‬
‫خود اعلاميه م ‌یدادند و برای تقديم‬     ‫موقعيت انقلابی به کوشش بيست‬             ‫بود و تنها دوگانه استثنائی ترومن‬           ‫شورای ملی‪ .‬اما کدام مجلس شورای‬          ‫و چون نامم ثبت م ‌یشود آسود‌هخاطر‬         ‫صفحه و حک و اصلا ‌حها در متن و‬
‫کشور به آخوند‌ها مسابقه درگرفته‬        ‫ساله روشنفکران و سياستگرانی بيشتر‬       ‫و اچسون از ترکيب سهمگين او و‬               ‫ملی؟ مجلسی که اکثریت آن طرف‬                                                       ‫حاشیه شده است که کار خواندن را‬
‫بود‪ ،‬در امريکا نيز همتايانشان هرکدام‬   ‫غير آخوند‪ ،‬داشت از سر تا پا رنگ تند‬     ‫کيسينجر در می‌گذشت‪ .‬با شکست‬                ‫توجه و اعتماد ملت بوده باشد‪ .‬پس‬                                ‫م ‌یگردم‪.‬‬          ‫مشکل کرده چنانکه خواننده مکرر‬
‫ساز خود را م ‌یزدند و رئيس جمهوری‪،‬‬     ‫اسلامی م ‌یگرفت‪ .‬موقعيت برای انقلاب‬     ‫فورد آن گروه کارديده جای خود را‬            ‫بهتر است که پیش از انعقاد مجلس‬          ‫حاج آقای شیرازی در کسوت‬                   ‫توقف می‌کند و گاهی از متن به‬
‫آون ‌گآسا در دو سر ترديد و ندانم کاری‬  ‫اسلامی‪ ،‬که لابد اگر بجای بهمن مثلا‬      ‫به نورسيدگانی از رئيس جمهوری تا‬            ‫شورای ملی برای رفع اعتراضات که بر‬       ‫روحانی انتخا ‌بشده از فارس‪ ،‬نخست‬          ‫حاشیه می‌رود‪ .‬یادداشت مشتمل‬
‫در نوسان بود‪ .‬به خوبی م ‌یتوان تصور‬    ‫در آذر روی داده بود پس از ده پانزده‬     ‫پائين داد‪ ،‬مردمانی ب ‌‌یاعتماد به خود و‬    ‫انتخابات پار‌های از آقایان هست و افکار‬  ‫رخصت نطق طلبیده می‌گوید ما‬                ‫است بر یادآوری حوادث گذشته‬
‫کرد که اگر کيسينجر کهنه سرباز‬          ‫سالی انقلاب آذر نامگذاری می‌شد‪،‬‬         ‫با تصورات مبهم و ناپخته‪ ،‬که کمترين‬         ‫ملت را مشوش دارد فکری بشود‪...‬‬           ‫هیأت نمایندگان (مرادش سی نفر‬              ‫و نمودن اوضاع حاضر ایران‪ ،‬با‬
‫جنگ سرد بجای سايروس ونس‪ ،‬بره‬           ‫آماده م ‌یبود‪ .‬با اينهمه ايران آن زمان‬  ‫صلاحيت را برای اداره شرايط بحرانی‬          ‫اینجا همهمه در میان نمایندگان‬           ‫نمایندۀمتحدشدهم ‌یباشدکهمخالف‬             ‫منت‌گذاردن از مساعدت‌هایی که‬
‫ب ‌یگناه در ‪ Foggy Bottom‬نشسته‬         ‫اتفاقا کمتر از هر کشور ديگری در‬         ‫داشتند؛ و در اينجاست که ارتباط‬             ‫افتاد‪ .‬چند تن از آنها مخصوصاً سه‬        ‫قرارداد نمی‌باشند) بعد از تبادل‬           ‫یادداشت دهندگان با ما نموده‌اند‬
‫بود چه اندازه همه چيز تفاوت م ‌یکرد‪.‬‬   ‫موقعيت انقلابی ــ دست کم نيمی از‬        ‫ميان آن انتخابات و آن انقلاب آشکار‬         ‫نفر نمایندۀ نمایندگانی که نام برده‬      ‫نظر‪ ،‬سه نفر را از میان خود انتخاب‬         ‫و ضمناً تذکر داد‌هاند که از قرارداد‬
‫(نام مقر وزارت خارجه در واشينگتن‬       ‫اعضای سازمان ملل متحد ــ بدبختی‬                                                    ‫شدند زبان به‌اعتراض می‌گشایند‬           ‫کرد‌هایم که در این مجلس صحبت‬              ‫وثوق‌الدوله هیجده ماه می‌گذرد و‬
‫در آن دوره مصداق کامل «گودی مه‬         ‫آن را داشت که قربانی چنان انقلابی‬                                ‫م ‌یشود‪.‬‬          ‫و می‌گویند توهین شد‪ ،‬خارج از‬            ‫بدارند‪ .‬یکی من هستم که م ‌یگویم‬           ‫هنوز بی‌تکلیف مانده است‪ .‬و این‬
‫آلودی» بود که کارتر امريکا را در آن‬    ‫با چنان رهبری از آخوند و بويژه غير‬      ‫انقلاب اسلامی را («انقلاب بهمن»‬            ‫موضوع سخن گفته شد‪ ،‬اگر کسی‬              ‫کارها از محور خود خارج شده و‬              ‫که هرچه زودتر باید تکلیف آن‬
‫انداخت‪ ).‬نقش امريکا در جلوگيری‬                                                 ‫در کوششی برای اختراع تاريخ)‬                ‫به انتخابات اعتراض دارد باید بعد‬        ‫می‌شود‪ .‬این گونه مطالب باید در‬            ‫معلوم گردد‪ .‬و هم اظهار می‌کنند‬
‫از انقلاب اسلامی قاطع می‌بود زيرا‬                           ‫آخوند‪ ،‬گردد‪.‬‬       ‫مانند همه انقلابات يا از نظرگاه‬            ‫از افتتاح مجلس در مجلس بگوید‪.‬‬           ‫مجلس شورای ملی مطرح گردد‪ ،‬باید‬            ‫که به‌محض اقتضا نمودن وقت‪،‬‬
‫رژيم پادشاهی همه امکانات را برای‬       ‫درکنار همه عوامل جامعه شناختی‬           ‫جامع ‌هشناسی صرف م ‌یتوان بررسی‬            ‫بالجمله صدای هیاهوی نمایندگان‬           ‫ب ‌هفوریت مجلس را باز کرد‪ ،‬یادداشت‬        ‫قشونی که ما در ایران داریم خواهد‬
‫جلوگيری از فاجعه داشت ولی از‬           ‫که برای آن انقلاب م ‌یشمرند از اين‬      ‫کرد ـ آنچه عموما می‌کنند ـ يا از‬           ‫بلند م ‌یشود و بیشتر آنها در اعتراض‬     ‫را به مجلس برد و هرچه رأی دادند‬           ‫رفت و ناچار برای حفظ پایتخت از‬
‫توهم توطئه امريکا به فلج افتاده بود‪.‬‬   ‫واقعيات نم ‌یبايد چشم پوشيد که در‬       ‫نظرگاه جامع ‌هشناسی و اداره بحران‪.‬‬         ‫بر نگارنده شرکت م ‌یکنند و یکی از‬       ‫مجری گردد‪ .‬باز کردن مجلس هم‬               ‫حملۀ متجاسرین و غیره باید در این‬
‫ب ‌یتصميمی و نادانی کارتر آن توهم را‬   ‫‪ 78-79 / 1356-7‬ايران برای بسياری‬        ‫در بررسی انقلاب نيز مانند هر چه‬            ‫آنها فریاد م ‌یکند ناطق را بزنید از‬     ‫معطلی ندارد‪ ،‬دیگران هم نخواستند‬           ‫مملکت استعدادی (قوایی) موجود‬
‫قوت داد و فلج غير لازم را بدتر کرد‪.‬‬    ‫از جهانيان يک نمونه رشد شتابان‬          ‫ديگر‪ ،‬نظرگاه (پرسپکتيو) بيشترين‬            ‫مجلس بیرون کنید‪ .‬چون کسی گوش‬                                                      ‫باشد‪ .‬ملت انگلیس هم دیگر حاضر‬
‫در آن اوضاع و احوال رهبری سياسی‬        ‫اقتصادی به شمار م ‌یآمد که به تندی‬      ‫اهميت را دارد‪ .‬اين را نقاشان رنسانس‬        ‫به حرف او نم ‌یدهد یکمرتبه قسمت‬                  ‫بکنند وگرنه م ‌یتوانستند‪.‬‬        ‫نیست به ایران کمک مالی بنماید‬
‫عاجز ايران همه مسئوليت را به دوش‬       ‫در مسير صنعتی شدن پيش م ‌یرفت‬           ‫به ما آموختند‪ :‬چشم م ‌یبيند؛ عمده‬          ‫عمدۀ نمایندگان برخاسته در برابر‬                                                   ‫ولی م ‌یتوان از کیس ‌ههای خصوصی‬
‫امريکائی انداخته بود که خود عاجزی‬      ‫و اقتصادش شکوفان بود و داشت برای‬        ‫آن است که از کدام گوشه بنگرد‪.‬‬              ‫نگارنده ایستاده مرا ملامت م ‌یکنند‪.‬‬                                               ‫برای تهیه آن استعداد مساعدتی‬
‫بيش نم ‌یبود‪( .‬به هر سوی آن انقلاب‬     ‫نخستين بار جامع ‌های از زنان و مردان‬    ‫سودمندی نظرگاه در نقاشی در اين‬             ‫مجلس ب ‌هحال انقلاب افتاده است و‬                                                  ‫کرد و این مساعدت به قرضی که‬
‫وارونگی همه چيز بنگريم م ‌یبايد عرق‬    ‫درس خوانده و امروزين پرورش م ‌یداد؛‬     ‫است که بزرگی و کوچکی (درواقع‬               ‫نگارنده ساکت ایستاده رفتار کودکانۀ‬                                                ‫در قرارداد وثوق‌الدوله ذکر شده‬
                                       ‫در جنگ خارجی شکست نخورده يا‬             ‫فاصله و نور) را برجسته م ‌یکند؛ اشياء و‬    ‫کسانی را که م ‌یخواهند کشتی یک‬                                                    ‫مربوط نمی‌باشد‪ .‬و هم تذکر داده‬
  ‫شرم را از پيشانی ملی پاک کنيم)‪.‬‬      ‫فرسوده نشده بود و بهترين روابط را با‬    ‫کسان را در جای خودشان م ‌یگذارد و‬          ‫مملکت پرآشوب را به ساحل نجات‬                                                      ‫شده که افراد این قوه باید از میان‬
‫با چنان «اداره» بحران‪ ،‬رهبری‬           ‫هر دو اردوگاه جهانی برقرار م ‌یداشت‪.‬‬    ‫از اين رو به ژرفاهائی م ‌یرود که انسان‬     ‫بکشانند تماشا م ‌یکنم و چون اصرار‬                                                 ‫قزاق و ژاندارم و سرباز حاضر ایران‬
‫انقلابی بيش از آن کار چندانی نداشت‬     ‫هيچ کشور ديگری در چنان شرايطی به‬        ‫پيشامدرن به ندرت به آنها م ‌یرسيد‪.‬‬         ‫م ‌یکنند ناطق را از مجلس بیرون‬                                                    ‫جم ‌عآوری شده مرتب گردد‪ .‬در این‬
‫که منتظر اشتباهات و امتياز دهی‬         ‫انقلابی که با سود شخصی روشنرايانه‬       ‫(مقايسه با مينياتور که از پرسپکتيو‬         ‫کنید م ‌یگویم من حرف حق زدم‪،‬‬                                                      ‫صورت لازم است اختیار قوۀ نظامی‬
‫بيشتر رژيم بنشيند و حد اکثر امتيازات‬   ‫بيشتر دست درکارانش هم در تضاد‬           ‫تهی است بهتر اين تفاوت را نشان‬             ‫چرا بروم‪ .‬هرکس نمی‌تواند حرف‬                                                      ‫و اختیار مالیه ایران در دست ما بوده‬
‫مشروط تاکتيکی و زبانی بدهد («همه‬       ‫آشکار م ‌یبود تسليم نشده است‪ .‬در‬        ‫م ‌یدهد)‪ .‬در بررسی انقلابات نيز بسيار‬      ‫حق بشنود روانه شود‪ .‬این را م ‌یگویم‬                                               ‫باشد بدون دخالت وزارت مالیه ایران و‬
‫چيز آزاد است در چهارچوب اسلام») و‬      ‫هر انقلاب ديگری انقلابيان پيروز با‬      ‫مهم است که از چه گوش ‌های بنگريم‪.‬‬                                                                                            ‫یا وزارت جنگ‪ .‬اگر این تقاضا پذیرفته‬
‫استوار بر موضع خود ــ پيروزی با هر‬     ‫دستگاه حکومتی از هم گسيخته‪،‬‬             ‫بحث از نظرگاه جامعه شناختی يا‬                        ‫و ب ‌هجای خود م ‌ینشینم‪.‬‬
‫بها و ب ‌یهيچ قيد و شرط ــ بايستد و‬    ‫ارتشی تحليل رفته‪ ،‬و خزانه ای تهی‬        ‫از نظرگاه اداره بحران برای نگريستن‬
‫در لحظه سرنگونی رژيم چشمان خود‬                                                 ‫به انقلاب‪ ،‬ما را به لنين م ‌یرساند‪ .‬او با‬
                                                           ‫روبرو بوده اند‪.‬‬     ‫تفاوت گذاشتن ميان موقعيت انقلابی‬
                ‫را از ناباوری بمالد‪.‬‬   ‫آسي ‌بپذيری مرگبار ايران آن سال‪،‬‬        ‫و انقلاب‪ ،‬نخستين بار ما را راهنمائی‬
             ‫***‬                       ‫که در همه انقلا ‌بهای پيروزمند‪ ،‬يعنی‬    ‫کرد که به تفاوت ميان جامعه شناسی‬
‫اگ ‌رها در تاريخ بيش از ورز ‌شهای‬      ‫در آن موقعي ‌تهای انقلابی معدود که‬      ‫انقلاب و اداره بحران پی ببريم‪ .‬تکيه او‬
‫فکری هستند‪ .‬تاريخنگاری از جمله‬                                                 ‫البته نه بر نقش حکومت (اداره بحران)‬
‫برای نشان دادن اين است که رويدا ‌دها‬                                           ‫بلکه بر نيروی انقلابی (حزب پيشتاز‬
‫م ‌یتوانستند گونه ديگر بگيرند؛ و در‬                                            ‫پرولتاريا از نظر او) در تبديل موقعيت‬
‫امور بشری با دست گشاده‌ای که‬                                                   ‫به رويداد نهائی بود‪ .‬ولی درسی به‬
‫اراده انسان دارد نه جبری هست (به‬                                               ‫همه انقلابيان و به حکومت‌های در‬
‫معنی امر مقدر) و نه اجتناب ناپذيری‪.‬‬                                            ‫خطر انقلاب داد که بسياری در گروه‬
‫رويکرد رايج به انقلاب که يا آن را فرا‬
‫آمد توطئه بشمارند يا نتيجه اجتناب‬                                                     ‫دوم‪ ،‬ناخوانده عمل م ‌یکنند‪.‬‬
‫ناپذير گذشته بلافاصله پيش از آن‪،‬‬                                               ‫نگاه جامعه شناختی‪ ،‬عوامل پديد‬
‫مسئوليت شخصی و ملی را لوث‬                                                      ‫آمدن موقعيت انقلابی را به خوبی‬
‫می‌کند‪ ،‬همت جامعه را به پستی‬                                                   ‫تصوير م ‌یکند ــ چرا يک جامعه به‬
‫می‌کشاند‪ ،‬و عادت نگرش سياسی‪،‬‬                                                   ‫حال انقلاب می‌افتد؟ پاسخش به‬
‫به زبان ديگر کاسبکارانه‪ ،‬را به تاريخ‬                                           ‫گفته مشهور لنين هنگامی است که‬
                                                                               ‫جامعه نم ‌یخواهد و حکومت نم ‌یتواند‬
                ‫ديرپا ‌یتر م ‌یسازد‪.‬‬                                           ‫(در اين تعبير‪ ،‬نم ‌یتواند با جامعه راه‬
      ‫اگر فورد انتخاب شده بود‪...‬‬
   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17