Page 12 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۰۸ (دوره جديد
P. 12
صفحه - Page 12 - 12شماره ۱۶۷۴
جمعه ۶تا پنجشنبه۱۲اردیبهشت ماه 139۸خورشیدی
تأملات بهنگام؛ در تفاوت اسلا مهراس ِی ما با دو قرن فراز و نشیب مطبوعات در ایران ()11۶
«اسلاموفوبیا»ی فرنگی
احمد احـرار ( کیهان لندن شماره ) 129۷
شود نه تنها برخلاف نزاکت سیاسی «اسلاموفوبیا» ()Islamophobia = ا گر هو ا د ا ر ی ا ز دارم .گفت بفرمایید .گفتم رئیس اردو من که این اخطار را شنیدم به ادیبالسلطنه که چندی بعد
نیست بلکه حق طبیعی فر ِد هراسیده مورد حمله واقع شده است. اسلاموفوبیا در جوامع و آقا سید ضیاءالدین کجا هستند؟ قزاقی که جلو نشسته بود گفتم البته وزیر دادگستری در کابینۀ سردار
غربی خلاف نزاکت سیاسی محلی را نشان داد که خیلی از ما با دستوری که وقت حرکت از مهرآباد سپه و سپس وزیر داخله در کابینۀ
از آن ایدئولوژی است. مدتهاست که اوباش سایبری است به این خاطر است که فاصله داشت .گفتم خواهش م یکنم داده شده است که ما را به منزلهایمان مخبرالسلطنه شد ،خاطرات خود را
اتباع اسلامهرا ِس کشورهای جمهوری اسلامیدرهماهنگیباچند مسلمانان در این کشورها به هر وسیله ممکن است به آقا سید برسانید ،ما از این حکم مستثنی از آن شب سرد زمستان و نخستین
اسلامی ،همواره از بیم خشونت چه ره بدنام و هوچی استمرارطلب و اقلیتی آسی بپذیر هستند ضیاءالدین بگویید که فلانی م یگوید خواهیم بود .گفت راست است ،ولی دیدارش با فرمانده نظامی کودتا در
هواخواهان متعصب اسلام در خطر چپگرا ،تلاش دارند با ایجاد موج در و در گذشته گا هب هگاه مورد ما برحسب فرمایش شما دنبال شما با این حکم رئیس گمان نمیکنم قهوهخانۀ مخروبه مهرآباد چنین
زیست هاند و در بسیاری مواقع مجبور شبکههای اجتماعی ،ذهن کاربران خشونت و آزار از ناحیه تا اینجا آمدهایم و دیگر در اینجا بتوانیم از راه دیگر برویم .عجالتاً به
به خودسانسوری و نفی اندیشه خود آنها را در راستای سیاس تهای فرقه بخشی افراطی از جامعه کاری نداریم .خوب است ترتیبی شهر برویم ببینیم چه م یشود .بعد از ادامه م یدهد:
شدهاند تا از گزند اکثریت معتقد تبهکار اشغالگر ایران ،جهت دهند .این یا افراد تندرو و نژادپرست بدهید که ما به خان ههای خود برویم. آن که از دروازه وارد شدیم و به طرف رفیق عزیز من معی نالملک خیلی
به آموزههای خشن اسلام در امان مزدوران ،یک روز به بهانه نام هنویسی قرارگرفت هاند.اسلا مهراسی قزاق رفت و بعد از ربع ساعتی جواب امیریه رفتیم و سر چهارراه رسیدیم به مضطرب و آشفته بود و لاحو لگویان
بمانند .خطر ارتداد و تکفیر از همان معدودی از خیل اپوزیسیون به ترامپ اما اگر از ناحیه شهروندان آورد که گفت هاند قدری تأمل کنید تا همان قزاق .گفتم راه ما از آن طرف در میان آن خرابه قدم میزد و
روز نخست تشکیل حکومت اسلامی عربدهکشی مجازی راه میاندازند، یک کشور مسلمان دربا ره ترتیب کارتان را بدهم .ما هم ناچار دست راست است که از خیابان ارامنه قلهوالله و آیتالکرسی میخواند.
توسط پیامبر اسلام ،همواره در کمین یک روز به بهانه دیدار چند فعال ایدئولوژ ِی در قدرت آن در همان سرما و تاریکی ایستادیم. ب هطرف خیابان فرمانفرما م یرود .قزاق حقیقتاً جای وحشت و اضطراب هم
منتقدان این دین حنیف بوده است. سیاسی با وزیرخارجه ایالا تمتحده جامعه عنوان شود نه تنها طولی نکشید دیدیم دو نفر قزاق با هم به راننده گفت از طرف دست بود زیرا از جانب رئیس اردو پس از
دین اسلام ،تاریخی متجاوز و بنای هوچیگری در فضای مجازی برخلاف نزاکت سیاسی تفنگ به طرف ما آمدند و گفتند راست برو .همین که شوفر خواست به مذاکرات بعدی ،هیچ خبری به ما
تمامی تخواه دارد .دنیا از چش مانداز م یگذارند و یک روز وسط فلاکت نیستبلکهحقطبیعیفر ِد بس مالله ،بفرمایید برویم .یکی جلو ما آن طرف متمایل شود فوراًدو نفر از دو نرسید ،سهل است کم کم دیدیم
این دین ،همان است که در عهد سیل و رنج فراگیر هموطنان ،لاف هراسیده از آن ایدئولوژی افتاد و یکی در دنبال ما و ما را از میان طرف نهیب زدند و مانع از رفتن ما به اردوی قزاق که در آن بیابان رها بودند
رسو لالله بوده و توسط او خ طکشی امیدواری م یزنند و به این بهانه به هر درخ تها گذراندند و وارد اتاق بزرگی آن طرف شدند .ناچار ما هم کماکان عزم رحیل کردند و به طرف شهر ب هراه
شده است .از این چش مانداز ،جهان کسی که واقعیات هولناک روی زمین است. کردند که حکم خراب هها را داشت. افتادند .از همه عجی بتر و مضح کتر
به «دارالکفر» و «دارالاسلام» تقسیم را بیان کند ،برچسب «ویران یطلبی» جمعی کثیر از قزاق تازهرسیده در اردو را پیروی کردیم. این بود که آن دو نفر همسفران عزیز
میشود و «جهاد» راه حل نهای ِی م یزنند .حالا این جماعت ،چند روزی یوسف مصدقی -یکشنبه گذشته، آنجا راح تباش کرده بودند و هرکس در اینجا از گفتن یک حقیقت انگلیسی هم که ما را با اتومبیل خود
رابطه میان این دو بخش دنیاست. است که اسلا مهراسی را بهانه کردهاند مصادف با روز رستاخیز مسیح یا عید به کاری مشغول بود .بعضی غذا به مهرآباد آورده بودند در همان حیص
دگراندیشی و دگربودگی از نظر تا زیر لوای این اصطلاح ،به دفاع از پاک ( ۲۱آوریل ۲۰۱۹میلادی)، م یخوردند ،بعضی دراز کشیده بودند، ادی بالسلطنه و بیص که اردو به حرکت درآمده بود
شریعت اسلام ،چیزی جز اتصال به انفجارهای انتحاری در کلیساها و بعضی تریاک م یکشیدند ،بعضی عرق نم یتوانم خودداری کنم .قزاقی که از در میان جاده پیدا شدند و بدون این
دارالکفر نیست و کسی که به این جنایتکاران فرقه تبهکار بپردازند. اماکن مذهبی مسیحیان در شهر م یخوردند ،یکی آواز م یخواند ،یکی مهرآباد با ما همراه کرده بودند قزاق که اعتنایی به ما بکنند سوار اتومبیل
بخش از عالم متصل شود ،شایسته چند دهه است که در ممالک فرنگ کلمبو (پایتخت سریلانکا) ،بیش از دست ب هگردن رفیقش انداخته بود. نبود ،فرشت های بود در لباس قزاق زیرا شدند و ب هراه افتادند و رفتند و امید ما
عقوبت دنیوی و اخروی است .ما ِل -یا به بیان مرسوم« ،جهان غرب»، سیصد نفر را به کام مرگ فرستاد خلاصه ما را از میان این جماعت آن رفتار و اخلاق که ما در ظرف یکی از آنها هم که اتومبیلی همراه داشتند
او حلال ،خو ِن او هدر و خانوادهاش اصطلاح « �political correct و صدها تن دیگر را مجروح کرد .دو گوناگون گذراندند و به آن طرف اتاق دو ساعت از او دیدیم ابداً شباهت به
مستحق بردگی هستند .فقها و »nessدر عرصه عمومی و محیط روز بعد از این واقع هی تروریستی، بردند که آن طرف دو در بود که به رفتار یک نفر قزاق نداشت و آنجا بر قطع شد.
مفتیان شیعه و سنی ،از عمق جان رسانههای گروهی ترویج میشود. گروه دولت اسلامی عراق و شام این اتاق باز م یشد .درها را باز کردند. اندک اندک تمام قسم تهای اردو
خود به چنین احکامی باور دارند؛ هر این اصطلاح ،در زبان فارسی به (داعش) با افتخار مسئولیت این مرا در یک اتاق و معی نالملک را در از سواره و پیاده و توپخانه و غیره از
چند گاهی به ضرورت و مقتضیات «نزاکت سیاسی» ترجمه شده است. کشتار مذهبی -جهادی را به عهده اتاق دیگر انداختند و در را به روی ما آن محوطه بیرون رفتند و ما را در آن
زمان و از سر ضعف ،باورهای منحط مبنای وضع این اصطلاح این است گرفت .این مسلمانان داعشی ،طبق بسته و رفتند .اتاقی که مرا در آنجا بیابان هولناک ب هجا گذاشتند و معلوم
و بَ َدو یشان را پنهان م یکنند ،اما که اکثری ِت در قدرت یک جامعه معمولضمنستایشازشهاد تطلبی توقیف کردند بیش از یک متر و نیم است که از مشاهدۀ این احوال بر ما
اگر قدرت به دستشان بیفتد ،از یا نیروهای تعیینکننده سیاسی- برادران آدمکش جهادگرشان ،مثل در سه متر مساحت و از هیچ طرف چه م یگذشت .تقریباً به نصف شب
وحشیگری و خشونت به بهانه اجرای اجتماعی یک کشور وظیفه دارند تا همیشه وعده دادند که این آخرین راه به جایی نداشت و فقط در یک هم بیش از دو ساعتی باقی نمانده بود
احکام الاهی و تقویت حکومت نسبت به گروههای اقلیت و نابرخوردار ضلع آن ،نزدیک سقف ،روزن های برای و ما با همان حال پریشان در آن خرابه
اسلامی ،ذرهای فروگذار نخواهند کرد. آن جامعه -که یا ب یبهره از قدرتند و حمله علیه کفار نخواهد بود. روشنایی بود .زمین اتاق هم خالی از خود را آمادۀ مرگ م یکردیم زیرا هیچ
اسلامهراسا ِن تبعه کشورهای یا در گذشته مورد ظلم واقع شدهاند- حملات خونین کلمبو درست فرش و پر از گرد و خاک بود .ناچار چیز مانع از این نبود که دزدان حول
اسلامی ،از زمانی که به این آگاهی رعایت نزاکت و هنجارهای اخلاقی زمانی اتفاق افتاد که فضای مجازی اتاق رفیق من هم همین صورت را و حوش یا جست هگریخت ههای همان
م یرسند که نم یخواهند زیر لوای را حتی بیش از حد معمول لحاظ فارس یزبان پر شده بود از پروندهسازی داشت .تفاوتی که این حال برای ما اردو بر سرمان بریزند و ما را نیست
باورهای اسلامی و احکام خشن و کنند .در سا لهای اخیر ،این اصطلاح داشت این بود که تا حال نم یدانستیم
بَ َدوی شریعت زندگی کنند ،باید و مشتقات آن مورد سوء استفاده و نابود کنند.
مو جسواران سیاسی و شارلاتا نهای در این حال که جایگاه اردو ب هکلی از
افراد خالی شده بود و ما در آن خرابه
در کشور ما اسلامی که باید از آن هراسید چهل سال است در قدرت است و سرکوب و نابود و ویران م یکند!
میان خودسانسوری یا در خطر دانشگاهی قرار گرفته و بسیاری از و اتها مزنی مزدوران ارتش سایبری زندانی هستیم ،حالا تکلیف معین من ثابت شد که ممکن است اولیای عازماً اِل یالموت و یابساً َع نالحیات
زیستن ،یکی را انتخاب کنند .چنین نانخورهای بازار مکاره حقوق بشر و جمهوری اسلامی علیه دگراندیشان شد ،با تفاوت این که پیش از توقیف، خدا در هر لباسی باشند .باری ،ما ایستاده بودیم صدای پای عدۀ زیادی
وضعیتی ،آسی بهای جبرا نناپذیری چپگرایان مفتخور و مستمریبگیر منتقد اسلام .این ماجرا از آنجا شروع من و معی نالملک مرتب یکدیگر را همه جا دنبال اردو رفتیم تا سرانجام از فضای جلو قهوهخانه بلند شد و از
به شخصیت و کرامت انسانی این دولتهای رفاه ،از آن برای حمله شد که ویدئوی تقطیع شدهای از م یدیدیم و با هم صحبت م یکردیم، آن میان یکی فریاد زد و مرا ب هنام
افراد وارد م یکند و باعث م یشود که به منتقدان ایدئولوژیهای خود، سخنان آرش جودکی در برنامه به میدان مشق رسیدیم. خواند که بیایید .ما سراسیمه به سوی
آنها بجای زیست طبیعی ،محروم از استفاده م یکنند .این جماعت همواره «پرگار» بیبیسی فارسی ،بطور حالا از آن هم بازماندهایم. ب هقدرت خدا و در تمام طول راه و صدا رفتیم و معلوم شد رئیس اردو و
حقوق انسان ِی خود ،همواره در ترس تلاش دارند تا بار تاریخی اصطلاح هماهنگ توسط چند کاربر بدنام و از این ماجرا نیم ساعت گذشت. دم دروازه و در میان شهر با همۀ آن آقای سید ضیاءالدین و خواص صاحب
«اسلاموفوبیا» ()Islamophobia خار جنشین هواخواه جمهوری اسلامی ناگاه در باز شد و جوانک زیبایی به تجهیزات و تعلیمات و سنگربند یها منصبانند که م یخواهند در قفای اردو
زندگی کنند. در غرب را به عبارت «اسلا مهراس ِی» در شبک ههای اجتماعی منتشر شد درون اتاق آمد که صاحب منصب و پی شبین یها که دولت شاهنشاهی روانۀ شهر شوند و آن صدا از آقا سید
باید همیشه به خود یادآوری کنیم اقلیت منتقد اسلام در کشورهای که در انتهای آن ،جودکی م یگوید: قزاق بود .با لحنی عتا بآمیز که چنگی از چند روز پیش مشغول آن شده بود
که اسلامهراسی یک مسلمانزاده اسلامی ،منتقل کنند .این تلاش، «اسلا مهراسی اگر یک وظیفه نباشد، هم ب هدل م یزد گفت اسلحۀ خود را یک نفر هم پیدا نشد که جلو حضرات ضیاءالدین بود.
یا یک نامسلمان ساکن یکی از گاهی تا آنجا پیش م یرود که با انوع بدهید .گفتم آقاجان ،من اهل سلاح بیاید و بپرسد آقا کجا م یروید؟ گویی سیدضیاءالدین به ما گفت که اینک
کشورهای اسلامی ،با اسلا مهراسی مغالطه و سفسطه ،معنی ضمنی یک حق است». نیستم و اسلح های همراه ندارم که همۀ راهها را صاف و پاک کرده بودند به شهر م یرویم ،شما هم در اتومبیل
رایج در کشورهای غربی ،تنها در اسلاموفوبیا را به «مسلما نستیزی» ادای جمله بالا در هر بحثی، بدهم .گفت هرچه در جیب و بغل که این اردو بدون هیچ مانع و رادعی خود سوار شوید و دنبال ما بیایید و
لفظ مشترک است .این اشتراک بر میگردانند و با انواع لفاظی و خودبخود مجادلهبرانگیز است چه دارید بیرون بیاورید .هرچه بیرون با کمال راحت و سلامت به شهر وارد از ما جدا نشوید .ما در پی اتومبیل
لفظی اما بهانه به دست شارلاتا نهای آسما نریسمان کردن ،اسلا مهراسی برسد به اینکه به مدد چسب و آوردنی بود بیرون آوردم و در دست خود گشتیم ولی هیچ اثری از آن
مسلمان و چپگرا داده تا به بهانه را مساوی با مسلما نستیزی قلمداد قیچی و به نیت تخریب گوینده، او گذاشتم .اتفاقاً در کیف بغلی من شود و به میدان مشق برود. نیافتیم و شاید رفقای انگلیسی ما
نزاکت سیاسی ،همه اسلامهراسان میکنند .چنین رهیافتی به این از میان هی یک گفتگوی یک ساعته از بقایای حقوقی که چند روز پیش به میدان مشق که رسیدیم از آن را ب هنام خیر مقدم تقدیم حضرات
را به یک چوب برانند و از آب اصطلاح ،در نهایت ،تنها به سرکوب بیرون کشیده شود و کنار یک گرفته بودیم وجهی باقی مانده بود. جمعیت و ازدحام و جار و جنجال کرده بودند .آقای سید ضیاءالدین
گ لآلود این اشتراک لفظی برای خود اسلامهراسان و توجیه وحشیگری سری سخنان پراکنده از همان به آن جوانک گفتم در این کیف هنگامۀ غریبی برپا بود و ب هاصطلاح که این طور دید به همراهان گفت
ماهی بگیرند .هر چند وقاحت این دولتهای سرکوبگر اسلامی علیه برنامه چسبانده شود .صاحب این وجه نقدی هست .گفت هرچ ه هست سگ صاحبش را نم یشناخت .ما در هرطور هست اتومبیلی برای آقایان
جماعت را پایانی نیست ،اما عملیات دگراندیشان و دگرباشان کمک صفحهکلید ،نه آرش جودکی را بدهید پیش ما عیب نم یکند .همۀ میان این هنگامه پیاده شدیم و متحیر فراهم کنید .رفتند و پس از چند
تروریستی اخیر در سریلانکا ،آب میشناسد و نه بنا دارد از شخص او آن اشیاء را در میان دستمال من ماندیم که چه باید بکنیم و چطور از دقیقه اتومبیل شکست های آوردند و ما
سردی بود بر آتش نزاکت سیاسی م یکند. دفاع کند .آنطور که پیداست ،ایشان پیچید و بیرون رفت و مجدداً در را این ورطه خود را بیرون بکشیم .هوا را سوار کردند .یک نفر قزاق هم مأمور
این ریاکاران .بمبگذاران انتحاری اگر هواداری از اسلاموفوبیا در جوامع هم قدرت بیان برای دفاع از خود را به روی من بست .مشاهدۀ آن جمال سرد و ظلمانی ،جمعیت ب یشمار و شد که جلو اتومبیل ما بنشیند و پس
کلمبو ،مثل باقی تروریستهای غربی خلاف نزاکت سیاسی است به دارد و هم دسترسی به رسانه دارد زیبا در آن تاریکی شب با حال زاری ناشناس ،راهها از هر طرف مسدود از ورود به شهر ،ما را به منزلهایمان
مسلمان ،جهادگرانی مؤمن بودند که این خاطر است که مسلمانان در این تا آراء و نظراتش را به عموم جامعه که داشتم این رباعی را ب هخاطرم آورد بود .رئیس اردو و سید ضیاءالدین و برساند .ما خیلی خوشوقت و امیدوار
باور داشتند با منفجر کرد ِن خود و کشورها اقلیتی آسی بپذیر هستند و عرضه کند .آنچه اما باید به حمایت که آن عارف بزرگ شبی در بزمی که اصحاب خاص نیز معلوم نبود که پس شدیم و ب هراه افتادیم ولی همین که
کشتار «کافرون» ،با رسیدن به فیض در گذشته گاهب هگاه مورد خشونت و از آن برخاست« ،حق» اسلا مهراسی امیرزادۀ معشوق او با خنجر بر او حمله از ورود به کجا رفت هاند و به چه وسیله نزدیک شهر شدیم منادی ب هآواز بلند
شهادت ،در بهشت جاوید به دیدار آزار از ناحیه بخشی افراطی از جامعه هم هی ایرانیان دگراندیش و دگرباش م یتوان به آنها دسترسی پیدا کرد. ندا درداد که حکم رئیس است که
یا افراد تندرو و نژادپرست قرار است که این روزها به واسطهی کرده بود سرود: من برای این که آقایان را پیدا کنم تمام اشخاصی که همراه هستند از
الله نائل خواهند شد. گرفت هاند .اسلا مهراسی اما اگر از ناحیه وقاحت بوقچ یهای فرقه تبهکار و با سهل است مرا بر سرخنجر بودن این طرف و آن طرف را جستجو پیاده و سواره بعد از ورود به شهر
تاریخ به ما آموخته است که همیشه شهروندان یک کشور مسلمان درباره سوء استفا ده آنها از اشتراک لفظی در پای مراد دوست ب یسر بودن م یکردم و عاقبت یک نفر قزاق پیدا باید بلااستثناء یکسره به میدان مشق
باید از مؤمنین بیش از اه ِل تردید، ایدئولوژ ِی در قدرت آن جامعه عنوان این اصطلاح با ترجمه فارسی عبارت کردم و مختصر وجهی در مشت او بیایند و رفتن از راه دیگر قدغن است.
تو آمدهای که کافری را بکشی گذاشتم و گفتم از شما خواهشی
ترسید. غازی چو تویی رواست کافر بودن