Page 13 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۱۴ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه ‪13‬ـ ‪ Page 13‬ـ شماره ‪۱۶۸۰‬‬
‫جمعه ‪ ۷‬تا پنجشنبه ‪ ۱۳‬ژوئن ‪2019‬‬

‫می‌داد باز با تبعیت از روزنامه‌های‬                                                        ‫مشفق همدانی‪:‬‬                                                                                                       ‫شادروان مشفق همدانی سردبیر‬
‫معروف جهان در حدود شش سطر‬
‫از ستو ‌نهای صفحه اول روزنامه را تا‬       ‫خاطراتیازسردبیری«کیهان»ویادیازنویسندگانروزنامهدرآنزمان‬                                                                                                             ‫نخستین سالهای انتشار «کیهان» در‬
‫آخرین لحظ ‌های که زیر چاپ م ‌یرفت‬
‫نگاه م ‌یداشتم و در ساعت ‪ 2‬بعد از‬         ‫مصطفی مصبا ‌حزاده‬                                                                                                           ‫ربیع مشفق همدانی‬                       ‫اوایل دهۀ ‪ 20‬و دوران اشغال ایران‬
‫ظهر با استفاده از خبرهایی که از‬
‫ایستگاه بی‌بی‌سی لندن و رادیوی‬            ‫حدود یک ربع از صفحۀ اول روزنامه را‬       ‫اعظم ایرانیان که تحت تأثیر فتوحات‬      ‫ک ‌منظیری داشت و هر بار که برای دادن‬      ‫دکتر شهید نورائی‪ ،‬دکتر صبا‪ ،‬دکتر‬          ‫به وسیلۀ قوای نظامی متفقین بود‪.‬‬
‫فرانسه می‌گرفتم آخرین خبرهای‬              ‫به مبحث سیاسی تحت عنوان «حوادث‬           ‫عظیم اولیه هیتلر قرار گرفته و شکست‬     ‫مقالاتش به کیهان م ‌یآمد ساع ‌تها با‬      ‫امی ‌‌نفر‪ ،‬دکتر مدنی و احمد فرامرزی‬
‫تکان دهنده روز را م ‌یگرفتم و از خانۀ‬     ‫روز» اختصاص دادم و اتفاقاً دکتر شهید‬     ‫فرانسه و بلژیک را در ظرف چند روز‬       ‫او درباره نویسندگان بزرگ فرانسوی‬          ‫برادر عبدالرحمن فرامرزی و مصور‬           ‫وی‪ ،‬در کتاب خاطرات خود‬
‫نامزدم که با اداره روزنامه مسافت کمی‬      ‫نورائی یکی از بستگان و یا دوستان خود‬     ‫مشاهده کرده از پیشرفت حیر ‌تانگیر‬      ‫و سبک نویسندگی فلوبر و بالزاک و‬           ‫رحمانی و عدۀ کثیری دیگر که بعداً‬
‫داشت به عدنانی صفح ‌هبند کیهان که‬         ‫به نام پژوه افسر را به دکتر مصبا ‌حزاده‬  ‫قوای آلمان در دشت‌های روسیه و‬          ‫پی ‌شکسوتان اگزیستانسیالیسم بحث‬           ‫معروفیت به سزایی کسب کردند‬               ‫«پنجاه سال روزنام ‌هنگاری» شرحی‬
‫جوانی بسیار باهوش و آزموده بود‬            ‫معرفی کرد که انصافاً در نقشه کشیدن‬       ‫به محاصره لنی ‌نگراد و مسکو آگاهی‬      ‫و گفت و گو م ‌یکردم و مرا از چاپ و‬        ‫عموماً روزنامه‌نگاری را در کیهان‬
‫دیکته م ‌یکردم و او به سرعت حروف‬          ‫ید طولائی داشت و به محض این که‬           ‫داشتند‪ ،‬چنین تصور م ‌یکردند که کار‬     ‫انتشار کتا ‌بهای تازه در فرانسه آگاه‬      ‫آغاز کردند و اینک که این سطور را‬         ‫راجع به این دوره نوشته است که‬
‫آن را م ‌یچید و تحت عنوان «آخرین‬          ‫الگوی نقشه را به او م ‌یدادم با فراست‬    ‫جنگ تمام است و قوای متفقین دیر یا‬      ‫م ‌یساخت‪ .‬سایر نویسندگانی نیز که در‬       ‫م ‌ینویسم از یادآوری خاطرات ساعات‬
‫خبر» منتشر م ‌یساخت‪ .‬این دو ابتکار‬        ‫حیر ‌تانگیزی منظورم را درک م ‌یکرد‬       ‫زود از پای در خواهند آمد‪ ،‬غافل از این‬  ‫بالا به نامشان اشاره کردم و همچنین‬        ‫دلنشین بح ‌ثهای ادبی با مرحوم شهید‬                               ‫م ‌یخوانید‪.‬‬
‫که «اطلاعات» را غافلگیر کرد و به هیچ‬      ‫و نقش ‌های م ‌یساخت که صد در صد با‬       ‫که استالین با استفاده کامل از ماجرای‬   ‫همکاران دائمی کیهان مانند احمد‬            ‫نورائی که به محض پایان تحصیلات‬
‫روی تقلی ‌دپذیر هم نبود موجب آن‬           ‫مقاله مطابقت داشت و اوضاع جبهه را‬        ‫شکست ناپلئون بناپارت جوانان آلمان‬      ‫فرامرزی و ارسلان خلع ‌تبری و مصور‬         ‫حقوق در فرانسه و بازگشت به میهن‬         ‫به محض این که من سردبیری‬
‫گردید که در اندک مدتی «کیهان» از‬          ‫به نیکوترین وجهی روشن م ‌یساخت‬           ‫را بیش از پیش به طرف است ‌پهای‬         ‫رحمانی دیگران نیز غالباً به دفتر من‬       ‫علاوه بر استادی دانشگاه‪ ،‬همکاری‬         ‫روزنامه کیهان را به عهده گرفتم‬
‫لحاظ مطلب بر اطلاعات پیشی گیرد و‬          ‫و من پس از مطالعه دقیق اخبار و‬           ‫منجمد روسیه م ‌یکشید تا به دست‬         ‫م ‌یآمدند و دربارۀ مطالب روزنامه با آنها‬  ‫پر دامن ‌های را در کیهان آغاز کرد در‬    ‫فرامرزی تنها نوشتن سرمقال ‌هها را به‬
‫قطعاً عد‌های از خوانندگان این خاطرات‬      ‫دقت در اوضاع جبهه‌ها و چگونگی‬            ‫خود گورشان را در زیر انبوه بر ‌فها‬                                               ‫ذهن تجدید م ‌یکنم و از این که دست‬       ‫عهده گرفت و به من آزادی کامل داد‬
‫به یاد دارند که مقارن عصر (کیهان‬          ‫نبردها همواره می‌کوشیدم وضع‬              ‫بکنند و مقدمات شکست خونخوارترین‬                  ‫به تبادل نظر م ‌یپرداختم‪.‬‬       ‫اجل این دریای علم و دانش و ذوق را‬       ‫و گفت در تعیین خط مشی روزنامه‬
‫همواره چند ساعت بعد از اطلاعات‬            ‫آینده را پی ‌شبینی کنم و در نتیجه‬        ‫دیکتاتور جهان را فراهم سازند‪ .‬من که‬    ‫زمانی من سردبیری کیهان را به‬              ‫با بیدادگری دهشتناکی در بحبوحۀ‬          ‫دخالتی نخواهد کرد‪ .‬دکتر مصبا ‌حزاده‬
‫انتشار م ‌ییافت) مغاز‌هداران خیابا ‌نهای‬  ‫این نوع تفسیر که برای نخستین بار‬         ‫همواره به مطالعه مطبوعات معروف‬         ‫عهده گرفتم که قوای متفقین تازه ایران‬      ‫جوانی از میان ما ربود و در زیر خروارها‬  ‫نیز خاطر نشان کرد که بهترین‬
‫بزرگ تهران مانند لال ‌هزار و فردوسی و‬     ‫در یک روزنامه ایرانی منتشر م ‌یشد‬        ‫جهان معتاد بودم و به علاوه به مناسبت‬   ‫را اشغال کرده و محمدرضا شاه بر تخت‬        ‫خاک مدفون ساخت سخت متأثرم‪.‬‬              ‫نویسندگان و خبرنگاران را تحت اختیار‬
‫اسلامبول و غیره با چه ناشکیبایی جلو‬       ‫(چون اطلاعات فقط به درج اخبار‬            ‫چندین سال خدمت در خبرگزاری‬             ‫سلطنت ایران تکیه زده و شعل ‌ههای‬          ‫شهید نورائی یک نویسنده تمام عیار‬        ‫من خواهد گذاشت و انتخاب مطالب و‬
‫در مغاز‌ههای خود م ‌یایستادند تا کیهان‬    ‫اکتفا می‌کرد) اثر حیرت‌انگیزی در‬         ‫پارس از اخبار دست اول و گزار ‌شهای‬     ‫آتش جنگ بیش از پیش به کشور ما‬             ‫و از دوستان صمیمی و یار غار صادق‬        ‫تلاش در رونق بخشیدن به روزنامه را‬
‫را به محض انتشار از روزنام ‌هفروشان‬       ‫خوانندگان داشت و رونق فراوانی به‬         ‫مبسوط خبرنگاران زبردست دنیا دربارۀ‬     ‫نزدیک م ‌یشد‪ .‬قوای هیتلر بر ‌قآسا به‬      ‫هدایت بود که از دیر باز با او روابط‬     ‫تحت اختیار من قرار خواهد داد‪ .‬من‬
‫بخرند و از آخرین رویدادهای جنگ‬                                                     ‫اوضاع جنگ آگاهی کامل داشتم‪ ،‬این‬        ‫طرف مسکو و لنی ‌نگراد پیش آمده و‬          ‫برادرانه داشت و از لحاظ ارتباط ادبی‬     ‫برای اطفاء آتش شوق روزنام ‌هنویسی‬
                                                             ‫روزنامه بخشید‪.‬‬        ‫فکر در ذهنم خطور کرد که هر روز در‬      ‫خود را به حوالی بادکوبه و پشت گوش‬         ‫و گزینش کتاب و تبادل نظر دربارۀ‬         ‫که همواره در دلم زبانه م ‌یکشید و‬
                     ‫آگاهی یابند‪.‬‬         ‫گذشته از این‪ ،‬از آنجا که تحول‬            ‫کیهان تفسیر مختصر و مفیدی درباره‬       ‫ایران رسانیده بودند‪ .‬بازار خبرهای‬         ‫مکاتب فلسفی از نزدی ‌کترین دوستان‬       ‫اینک میدان پهناوری برای تاخت‬
‫نیک به یاد دارم که تنها ایستگاه‬           ‫اوضاع جنگ چنان سرعتی داشت که‬             ‫اوضاع جنگ منتشر کنم و نقشه جنگ‬         ‫جنگی بیش از حد داغ بود و مردم‬             ‫آن نویسنده ناکام به شمار م ‌یرفت و‬      ‫و تاز به دست آورده بودم‪ ،‬با وجود‬
‫گیرنده من یک رادیو کوچک ولی‬               ‫هر خبر داغی پس از یک یا دو ساعت‬          ‫و اوضاع جبه ‌هها را با اتکاء به آخرین‬  ‫برای شنیدن اخبار جنگ و آگاهی‬              ‫بین آنان نام ‌ههای ب ‌یشماری مبادله‬     ‫نقصان وسایل در آغاز کار برای به‬
‫دارای صدایی بسیار روشن بود که از‬          ‫کهنه م ‌یشد و در ظرف چند دقیقه‬           ‫اخبار تشریح و تفسیر کنم بنابراین در‬    ‫از آینده جهان و به ویژه کشور خود‬          ‫گردیده است‪ .‬او در ادبیات فرانسه تبحر‬    ‫وجود آوردن یک روزنامه نوظهور و‬
‫شجا ‌عالدین شفا به قیمت سیصد تومان‬        ‫حوادث تکان دهند‌های در جهان روی‬                                                 ‫عطش شدیدی نشان م ‌یدادند‪ .‬قسمت‬                                                    ‫تا انداز‌های متفاوت از جرایدی که تا‬
‫آن روز خریداری کردم و انصافاً به من‬                                                                                                                                                                         ‫آن زمان انتشار م ‌ییافت و سرمشق‬
‫در گرفتن اخبار کمک فراوان کرد‪ .‬در‬                                                                                                                                                                           ‫گرفتن از مطبوعات معروف جهان که‬
‫آن زمان من ریاست خبرگزاری پارس‬                                                                                                                                                                              ‫با برخی از آنها آشنایی کامل داشتم‬
‫را عهد‌هدار بودم و شفا در این اداره‬                                                                                                                                                                         ‫برای اثبات حسن نظر و اعتمادی که‬
‫سمت مترجمی داشت و به مناسبت‬                                                                                                                                                                                 ‫چه دکتر مصباح‌زاده و چه دوست‬
‫سابقۀ نویسندگی به من محبت فراوان‬                                                                                                                                                                            ‫عزیزم عبدالرحمن فرامرزی نسبت به‬
‫م ‌یکرد و به میل خود حاضر به واگذار‬                                                                                                                                                                         ‫من ابراز داشته بودند شور و هیجان‬
‫کردن بازیچۀ زیبای خود به من گردید‪.‬‬                                                                                                                                                                          ‫فراوانی ابراز داشتم‪ .‬نخست این که با‬
‫موفقیت ستون «حوادث روز»‬                                                                                                                                                                                     ‫نویسندگان و مترجمان و خبرنگاران و‬
‫آن چنان بود که اداره تبلیغات و‬                                                                                                                                                                              ‫شاعرانی که دکتر مصبا ‌حزاده با ذوق و‬
‫انتشارات پس از ترک خدمت من‬                                                                                                                                                                                  ‫حسن انتخاب ک ‌منظیر از میان دوستان‬
‫در اداره خبرگزاری پارس مرا مأمور‬                                                                                                                                                                            ‫دانشمند و استادان دانشگاه و تحصیل‬
‫تفسیر حوادث سیاسی کرد و بدون‬                                                                                                                                                                                ‫کرده‌های اروپا و آمریکا برمی‌گزید‬
‫شبهه فراوانند افرادی که «تفسیرهای‬                                                                                                                                                                           ‫عموماً چنان روابط دوستان ‌های برقرار‬
‫سیاسی» با ذکر نام «مشفق همدانی»‬                                                                                                                                                                             ‫ساختم که همگی با طیب خاطر با‬
                                                                                                                                                                                                            ‫من همکاری م ‌یکردند و به نظریات‬
           ‫را در آن زمان شنید‌هاند‪.‬‬                                                                                                                                                                         ‫من دربارۀ مطالب و مقالات توجه‬
                                                                                                                                                                                                            ‫خاص مبذول م ‌یداشتند و با جرأت‬
                                                                                                                                                                                                            ‫م ‌یتوانم گفت کیهان تبدیل به کانون‬
                                                                                                                                                                                                            ‫فعالیت یک جمع نویسندۀ مبتکر با‬
                                                                                                                                                                                                            ‫قل ‌مهای متنوع و پر برکت گردید که‬
                                                                                                                                                                                                            ‫در اندک مدتی روزنامه را به اوج شهرت‬
                                                                                                                                                                                                            ‫و افتخار رسانیدند‪ .‬نویسندگانی مانند‬

    ‫‪1‬‬                   ‫‪52‬‬                        ‫‪6‬‬

‫‪9 38‬‬

‫‪65‬‬     ‫‪7‬‬                                                                           ‫(سودوكو)‬

                                                                                                                          ‫‪ 15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬عمودی‪:‬‬

‫‪96‬‬                                                ‫‪82‬‬                                      ‫‪3‬‬                               ‫‪1‬ـازهنرپیشگانمعروفسینمایکشورما‬                                                                        ‫‪1‬‬
                                                                                   ‫‪1‬‬                                      ‫‪2‬ـروشومسیرـسروربزرگوارـکوچکی‬
                        ‫‪74‬‬                                ‫‪63‬‬                                                              ‫‪3‬ـ از شهرهای ایران ـ اراده و عزم ـ از‬                                                                 ‫‪2‬‬
                                                                                   ‫‪56‬‬
‫‪4 1 6 32‬‬                                                              ‫‪4‬‬                    ‫‪2‬‬                                    ‫آنطرف معنای قعر م ‌یدهد‬                                                                         ‫‪3‬‬
                                                                                                                          ‫‪4‬ـ معمولا همه ما داریم ـ حرف ندا ـ‬
‫‪4 92‬‬                                      ‫‪13‬‬                      ‫‪6‬‬                                                       ‫مسجدی تاریخی در ایران ـ وسیلۀ‬                                                                         ‫‪4‬‬

‫‪3 74‬‬                                                                                                                                            ‫بهبودی‬                                                                          ‫‪5‬‬
                                                                                                                          ‫‪ 5‬ـ سا ‌لها ـ مرکز عواطف انسانی ـ‬
‫‪1‬‬                                                                                                                                                                                                                               ‫‪6‬‬
                                                                                                                                         ‫«ماما»ی سنتی‬
‫‪9‬ـ نوار تزئینی ـ آبستن‬            ‫عمودی‪:‬‬          ‫‪11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1‬‬                                                      ‫‪ 6‬ـ همصدا ـ ضیافت ـ گذشته‬                                                                        ‫‪7‬‬
‫‪1 0‬ـ معر و فتر ین و‬                                                                                                       ‫‪ 7‬ـ قسم ‌تها ـ فرشته ـ عک ‌سالعمل‬
‫قدیم ‌یترینخوانندۀ‬             ‫‪1‬ـ علمی است‬                                                                 ‫‪1‬‬              ‫‪ 8‬ـ از هنرپیشگان معروف و قدیمی‬                                                                        ‫‪8‬‬
‫یونانی با شهرتی‬         ‫‪2‬ـ کشوری است ـ از‬
                                                                                              ‫‪2‬‬                                       ‫تآتر ایران ـ فرستاده‬                                                                      ‫‪9‬‬
           ‫جهانی‬           ‫ممالک آفریقایی‬                                                                                 ‫‪9‬ـ دوست و مددکار ـ شکوه ـ پوشاکی‬                                                                      ‫‪10‬‬
‫‪11‬ـ حرفی به اول آن‬      ‫‪3‬ـ مجرای گذر آب ـ به‬                                                  ‫‪3‬‬
‫بیفز ا یید معنا ی‬       ‫شیرینی مثال است‬                                                                                              ‫است ـ از کشیدن ‌یها‬                                                                        ‫‪11‬‬
‫حیرت می‌دهد ـ‬           ‫‪4‬ـ واحد اندازه‌گیری‬                                                   ‫‪4‬‬                           ‫‪10‬ـ منزوی و تک ـ رایحه ـ برزن و‬                                                                       ‫‪12‬‬
‫حرفه و شگرد ـ‬           ‫سطح ـ آزادی ـ‬
                                                                                              ‫‪5‬‬                                          ‫کوی ـ ناشنوایی‬                                                                         ‫‪13‬‬
            ‫هادی‬            ‫حرف همراهی‬                                                        ‫‪6‬‬                           ‫‪11‬ـ جوی خون ـ او هم حرف ‌های دارد‬
                        ‫‪ 5‬ـ من و تو ـ بدی ـ‬                                                                                                                                                                                     ‫‪14‬‬
                                                                                              ‫‪7‬‬                                      ‫علمی ـ نیرویی است‬                ‫‪10‬ـ خداوند ـ روشنایی ـ‬
                                     ‫رهن‬                                                                                  ‫‪12‬ـ او هم حرف ‌های دارد ـ پاره کردن ـ‬       ‫غیرممکن ـ مایۀ حیات‬                                       ‫‪15‬‬
                        ‫‪ 6‬ـ سرماخوردگی ـ‬                                                      ‫‪8‬‬                           ‫تکرار یک حرف ـ بیتابی و ناشکیبایی‬           ‫‪1 1‬ـ ا ز معر و فتر ین‬
                                                                                              ‫‪9‬‬                           ‫‪13‬ـ از مرکبات ـ حرف تعجب ـ از علوم‬          ‫سیاستمردان دوران‬                                      ‫افقی‪:‬‬
                                ‫ادار‌هکننده‬
                        ‫‪ 7‬ـ ژیمناستیک سنتی‬                                                    ‫‪10‬‬                                  ‫ـ وسیل ‌های برای نواختن‬                            ‫پهلوی‬                  ‫‪1‬ـ از رؤسای جمهوری‬
                        ‫‪ 8‬ـ مدخل ـ راه ب ‌یپایان‬                                                                          ‫‪14‬ـ سدی بزرگ در ایران ـ نوعی‬                ‫‪12‬ـ نازکی و لطافت ـ‬                           ‫پیشین فرانسه‬
                                                                                                                          ‫پوشاک برای جنگ ـ از اعضای‬
                        ‫حل جدول شماره قبل‬                                                                  ‫‪11‬‬                                                                        ‫پای ‌هها‬               ‫‪2‬ـ شهری معروف در اروپا با‬
                                                                                                                                        ‫داخلی بدن انسان‬               ‫‪13‬ـ حرف ندا ـ خرس ـ‬                   ‫آب معدنی فراوان ـ فتح‬
                                                                                                   ‫افقی‪:‬‬                       ‫‪15‬ـ ناقص و تما ‌منشده ـ ص ّحیه‬         ‫رطوبت ـ درختی است‬
                                                                                                                                                                                                                  ‫دیگر سرزمی ‌نها‬
                                                                                   ‫‪1‬ـ سردار بزرگ و دلیر ایران‬                                      ‫حل جدول شماره قبل‬                ‫ـ مکان‬                  ‫‪3‬ـ نرده ـ ادوی ‌های است ـ به‬
                                                                                         ‫در دوران ساسانی‬                                                              ‫‪14‬ـ هنرپیشۀ معروف و‬
                                                     ‫‪ 8‬ـ خوبی و خیر ـ جدایی و‬                                                                                                                                    ‫سبکی مثال است‬
                                                                  ‫رها کردن‬          ‫‪2‬ـ میو‌های است ـ کوه نوح‬                                                            ‫اهل سیاست هولیوود‬                   ‫‪4‬ـ آشکار ـ مخفی ـ‬
                                                                                   ‫‪3‬ـ از جشن‌های ملی ـ‬                                                                ‫‪15‬ـ فساد ـ غزلسرای نامور‬
                                                     ‫‪9‬ـ بالا و والا ـ سائل ـ سفلی‬                                                                                     ‫و برجستۀ معاصر و فقید‬                              ‫ذیقیمت‬
                                                                    ‫و پایین‬                     ‫میهماندار‬                                                                                                   ‫‪ 5‬ـ بنیه ـ از وسایل سنتی‬
                                                                                   ‫‪4‬ـ سکون و خاموشی ـ قل ‌های‬                                                                         ‫ایران‬                 ‫موسیقی ـ هم بهانه است‬
                                                     ‫‪10‬ـ عددی است ـ فوق و‬
                                                               ‫عالی ـ بهشت‬                       ‫افسان ‌های‬                                                                                                           ‫و هم سرمه‬
                                                                                   ‫‪ 5‬ـ از انواع ترش ‌یها ـ رنگی‬                                                                                             ‫‪ 6‬ـ روزنام ‌هنگار و رما ‌ننویس‬
                                                     ‫‪11‬ـ تذکر ـ دو رویی و مکر‬
                                                                                      ‫است ـ ضمیری است‬                                                                                                         ‫برجستۀ معاصر ایران‬
                                                                                    ‫‪ 6‬ـ قدرت ـ شناسا ـ رایحه‬                                                                                                ‫‪ 7‬ـ از بستگان نزدیک ـ‬
                                                                                   ‫‪ 7‬ـ از وسایل سنتی جنگ‬                                                                                                    ‫مجرا ـ احسان و نیکویی‬
                                                                                   ‫و ستیز ـ از این سوی تا‬
                                                                                                                                                                                                                    ‫ـ از چهارپایان‬
                                                                                                 ‫آن سوی‬                                                                                                     ‫‪ 8‬ـ فرق سر ـ محکم و‬

                                                                                                                                                                                                              ‫استوار ـ گل باز نشده‬
                                                                                                                                                                                                            ‫‪9‬ـ تکرار یک حرف ـ حرف‬
                                                                                                                                                                                                            ‫همراهی ـ پناهگاه ـ‬

                                                                                                                                                                                                                     ‫علامت جمع‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18