Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و ششم ـ شماره ۲۵۱ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه ‪ - Page 14 - 14‬شماره ‪1۷1۷‬‬
                                                                                                                                                                                              ‫جمعه ‪ ۹‬تا پنجشنبه‪ ۱۵‬اسفند ماه ‪۱۳۹۸‬خورشیدی‬

‫کسي آزادي براي اظهار عقیده و رأي‬                                      ‫تأسیس دانشگاه در ایران از زبان دکتر علي اکبر سیاسي‬                                                                       ‫همزمان با تهیه و تصویب قانون‬
‫دربارۀ امور مملکت نداشت‪ .‬از این رو‬                                                                                                                                                             ‫تربیت معلم در ادارۀ تعلیمات عالیه‬
‫روشنفکران حتي اعضاي «انجمن‬              ‫رضاشاه گفت‪ :‬فقط امروز را در نظر نگیرید‪،‬‬                                                                                                                ‫کمیسیوني مرکب از محمدعلي‬
‫ایران جوان» با این که رضاشاه تقریباً‬              ‫فکر فردا هم باشید‬                                                                                                                            ‫فروغي‪ ،‬غلامحسین رهنما‪ ،‬دکتر‬
‫همه مواد برنامه آنها را بهموقع اجرا‬                                                                                                                                                            ‫عیسي صدیق و من تشکیل یافت‬
‫میگذاشت‪ ،‬ناراضي بودند اما نه آنها و‬   ‫و بدین گونه بود که در اراضي بيآب و علف شمال غربي تهران‪ ،‬نخستین دانشگاه ایران بنا‬
‫نه بطور کلي ملت ایران کوچکترین‬                                             ‫نهاده شد‬                                                                                                              ‫براي تهیة قانون تأسیس دانشگاه‪.‬‬
‫دخالتي در سقوط او نداشتند‪.‬‬                                                                                                                                                                     ‫لایحه تهیه شد و حکمت‬
‫همان عواملي که بیست سال پیش‬           ‫شادروان دکتر علي اکبر سیاسي را از کتاب خاطرات‬  ‫عالي انقلاب فرهنگي بهبهانة اسلامي کردن دانشگاه‬           ‫دانشگاه تهران‪ ،‬از بدو تأسیس‪ ،‬خاري بود در چشم‬     ‫(علياصغر) آن را تقدیم مجلس کرد‬
‫در بهروي کار آمدن او دخالت یا با‬        ‫وي «گزارش یک زندگي» در کیهان منتشر کنیم‪.‬‬     ‫هجوم گستردهاي را براي سلب هویت آن آغاز کرد‬               ‫آن دسته از متح ّجران که علم را نیز مانند قضاوت‬   ‫و آنجا پس از رسیدگي در تاریخ‬
‫آن موافقت داشتند‪ ،‬اینک که او را‬                                                      ‫که مرحله به مرحله تا کشیدن رقم بطلان بر استقلال‬          ‫از انحصارات حوزه و حوزویون ميدانستند‪ .‬این‬        ‫‪ ۱۵‬بهمن ‪ ۱۳۱۳‬شمسي بهتصویب‬
‫فا ِرس میدان و زیاده از حد اسبتازان‬   ‫دکتر علي اکبر سیاسي در پایهگذاري دانشگاه‬       ‫دانشگاه و سرانجام نشاندن یک ملاي حوزوي در رأس‬            ‫بغض فروخورده بر اثر تحولات و ضرورتهاي زمان را‬    ‫رسید‪ .‬با تصویب این قانون‪ ،‬چند واژۀ‬
‫ميیافتند‪ ،‬باعث سقوطش شدند‪.‬‬            ‫تهران نقش مهم داشت و قانون استقلال دانشگاه‬     ‫دانشگاه تهران پیش رفته است‪.‬براي آن که جوانان‬             ‫سرانجام وقتي در پي «انقلاب شکوهمند اسلامي»‬       ‫فارسي نیز بهرسمیت شناخته شد‪.‬‬
‫اینک توضیحي مختصر در این باب‪:‬‬         ‫را در دوران وزارت خود بهتصویب رساند و یکي‬      ‫ایران بدانند دانشگاه در ایران چگونه بنیاد گرفت و در‬      ‫بر قدرت حکومتي دست یافتند‪ ،‬آشکار ساختند‪.‬‬         ‫از آن جملهاند واژههاي «دانشگاه»‬
‫در آن هنگام جنگ جهاني دوم‬             ‫از برجستهترین رؤساي دانشگاه تهران در عمر‬       ‫چه زمان و به چه کیفیت‪ ،‬قانون استقلال دانشگاه تهیه‬        ‫«حضرت امام» فرمود ما هرچه ميکشیم از این‬          ‫بهجاي «دارالعلم» عربي و اونیورسیته‬
‫بهشدت جریان داشت‪ .‬سپاهیان‬             ‫هفتادسالة این مؤسسة بزرگ علمي بهشمار ميرود‪.‬‬    ‫و تصویب شد‪ ،‬مناسب دانستیم بخشي از خاطرات‬                 ‫دانشگاهها و دانشگاهدیدههاست‪ .‬بعد هم‪ ،‬شوراي‬       ‫یا یونیورسیتي اروپایي‪« ،‬دانشکده»‬
‫هیتلر خاک روسیه را فرا گرفته و تا‬                                                                                                                                                              ‫بهجاي «مدرسه عالي»‪ ،‬دانشجو‪،‬‬
‫قفقاز رانده و در واقع به دروازههاي‬               ‫این نوشته در دو شماره بهچاپ ميرسد‪.‬‬                                                                                                            ‫دانشنامه و پایاننامه‪ .‬این اصطلاحات‬
‫ایران نزدیک شده بودند‪ .‬ایرانیان که‬                                                                                                                                                             ‫را باید بیشتر نتیجة حسن سلیقه و‬
‫بیش از یک قرن از رقابت انگلیس و‬                          ‫مطلب بپردازند‪.‬‬       ‫این مدارس دولتي که بهدستیاري‬         ‫مختلف علوم و فنون و یکصد تن‬          ‫دانشکده را که نه یک آزمایشگاه‬          ‫ذوق حکمت ــ که اندکي بعد عنوان‬
‫روس در کشورشان رنج برده بودند‬         ‫محمدعلي فروغي (ذکاءالملک)‪،‬‬              ‫تو برپا خواهند شد‪ ،‬نمونه و سرمشق‬     ‫دیگر براي احراز تخصص در رشتههاي‬      ‫حسابي دارد‪ ،‬نه سالن تشریح و نه یک‬      ‫او از کفالت تبدیل به وزارت شد ــ‬
‫همیشه آرزومند بودند که کشور‬           ‫غلامحسین رهنما‪ ،‬دکترعیسي صدیق‬           ‫خواهند شد براي مدارسي که از این‬      ‫گوناگون نظام به اروپا اعزام ميداشت‪.‬‬  ‫بیمارستان ضمیمه‪ ،‬بهکلي برهم بزند‬
‫ثالثي پیدا شود و بهمیان آید تا‬        ‫و من و شاید یکي دو تن دیگر مأمور‬        ‫بهبعد ساخته ميشوند یا باید بشوند‪.‬‬    ‫اسماعیل مرآت با سمت وابستة‬           ‫و سازماني جدید بهوجود آورد‪ ».‬وزیر‬                              ‫دانست‪.‬‬
‫شاید بتواند عملیات ضد ایراني آن‬       ‫تجدید نظر در متون تهیهشده بودیم‪.‬‬        ‫ثالثاً باز چنان که اطلاع داري‪ ،‬براي‬  ‫فرهنگي سفارت ایران در پاریس‬          ‫فرهنگ این نظر را پسندید و بهعرض‬        ‫قانوني که بر طبق آن نخستین‬
‫دو دولت را خنثي کند‪ .‬حاصل این‬         ‫البته هیچ گونه توقع پاداش نداشتیم‪.‬‬      ‫دبیرستانها کتاب درسي وجود ندارد‬      ‫سرپرستي دانشجویان غیر نظامي‬          ‫شاه رسانید‪ .‬دولت مأمور شد در این‬       ‫دانشگاه ایران تأسیس ميیافت این‬
‫که با پیروزي آلمان در جنگ موافق‬       ‫ولي مرآت براي رسیدگي و تجدید‬            ‫و معلمان سر کلاس کارشان دیکته‬        ‫را عهدهدار گردید و از عهده این کار‬   ‫باب مطالعه و اظهار نظر کند‪ .‬در نتیجه‬   ‫مؤسسه را مرکب از شش دانشکده‬
‫بودند و آن را امري محرز و مسلم‬        ‫نظر هر کتاب مبلغي به ما ميپرداخت‪.‬‬       ‫کردن درسهاست و کار دانشآموزان‬        ‫بهشهادت دانشجویاني که با او تماس‬     ‫سرانجام پروفسور ابرلن (‪)Oberling‬‬       ‫و یک ضمیمه اعلام ميداشت‪.‬‬
‫ميپنداشتند‪ .‬رضاشاه هم مانند‬           ‫محمدعلي فروغي چون مجال‬                                                                                            ‫فرانسوي استخدام و با اختیارات‬          ‫دانشکدهها عبارت بودند از دانشکدۀ‬
‫دیگران همین نظر و همین اعتقاد‬         ‫بیشتري داشت به تجدید نظر و اصلاح‬        ‫علی اکبر سیاسی‬                       ‫علی اصغر حکمت‬                        ‫تام مأمور این کار گردید و سازمان‬       ‫پزشکي‪ ،‬دانشکدۀ حقوق‪ ،‬دانشکدۀ‬
                                      ‫متون بیشتري ميتوانست بپردازد‬                                                                                      ‫دانشکده پزشکي را بهکلي واژگون کرد‬      ‫فني‪ ،‬دانشکدۀ معقول و منقول‪،‬‬
                       ‫را داشت‪.‬‬       ‫و ميپرداخت‪ .‬از این رو‪ ،‬سرانجام‬          ‫جزوهنویسي‪ .‬مجالي براي بیان و‬         ‫داشتند بهخوبي برآمد‪ .‬در بازگشت‬       ‫و تشکیلات تازهاي بهوجود آورد که‬        ‫دانشکدۀ ادبیات و دانشکدۀ علوم‪.‬‬
‫در همان اوان‪ ،‬روزي ابوالحسن‬           ‫حقالزحمة بیشتري نصیبش شده بود‪.‬‬          ‫توضیح مطالب باقي نميماند‪ .‬پس‬         ‫به ایران از طرف رضاشاه به وزارت‬                                             ‫دانشسراي عالي عنوان مؤسسة‬
‫ابتهاج‪ ،‬مصطفي فاتح و من در منزل‬       ‫این امر را مخالفین سیاسي او پیراهن‬      ‫اگر بتواني عدهاي از دبیران آزموده‬                                           ‫اساس دانشکدۀ پزشکي امروز است‪.‬‬
‫دکتر مشرف نفیسي جمع بودیم و‬           ‫عثمان کرده در یکي دو روزنامه بر آن‬      ‫و استادان دانشمند را با پرداخت‬                     ‫فرهنگ منصوب شد‪.‬‬        ‫پس از این که قانون تربیت معلم‬                   ‫ضمیمه دانشگاه را داشت‪.‬‬
‫دربارۀ اوضاع روز بحث و گفت و گو‬       ‫مرد دانشي بهشدت تاختند و بي اندازه‬      ‫حقالتألیف به تهیه و تدوین کتابهاي‬    ‫مرآت چون با من سابقة دوستي‬           ‫و قانون تأسیس دانشگاه بهتصویب‬          ‫در اینجا یادآوري این نکته لازم‬
‫داشتیم‪ .‬فاتح گفت‪« :‬حالا ببینیم‬        ‫رنجیدهخاطرش کردند‪ .‬درصورتي که‬           ‫درسي بگماري‪ ،‬کار بسیار مفید و‬        ‫داشت و در پایهگذاري انجمن ایران‬      ‫رسید و تأسیس دانشسراهاي‬                ‫است که قبل از تصویب قانون‬
‫رادیو لندن چه خبرهایي ميدهد‪».‬‬         ‫کاري را که او با صلاحیتي که داشت‬                                             ‫جوان با من همکاري کرده بود‪ ،‬در‬       ‫مقدماتي آغاز گردید و در تشکیلات‬        ‫دانشگاه‪ ،‬دانشسراي عالي ـ که قبلا‬
‫آن زمان معدودي از اشخاص رادیو‬         ‫انجام داده بود‪ ،‬ارزشش صد برابر مبلغ‬                   ‫شایستهاي کردهاي‪».‬‬      ‫همان نخستین روز وزارتش به دیدن‬       ‫و برنامههاي دانشکدهها تجدید نظر‬        ‫دارالمعلمین متوسطه بود و بعد بر‬
‫داشتند‪ .‬دکتر نفیسي از آنان بود‪.‬‬       ‫ناچیزي بود که دریافت داشته بود‪.‬من‬       ‫اسماعیل مرآت دست به هر سه‬            ‫من آمد و براي برنامة کارش از من‬      ‫بهعمل آمد‪ ،‬من وظیفة اداري خود‬          ‫اثر فعالیت رئیس آن دکتر عیسي‬
‫خود را به رادیو که صدایش بسیار‬        ‫یک توصیة دیگر هم به مرآت کردم‬           ‫کار زد‪ .‬چند دانشسراي جدید تأسیس‬      ‫کمک فکري خواست‪ .‬من بهخاطر‬            ‫را انجام پذیرفته دانستم و موضوع‬        ‫صدیق تبدیل به دارالمعلمین عالي‬
‫ضعیف بود نزدیک کردیم و گوش‬            ‫که ناشنیده گرفت‪ ،‬چنانکه وزیراني هم‬      ‫کرد‪ .‬شش دبستان نمونه ساخت‬            ‫دوستي دیرین و همچنین بهحکم‬           ‫را بهاطلاع حکمت رساندم‪ .‬ابتدا ابرو‬     ‫(دانشسراي عالي) شد ـ داراي یک‬
‫فرا دادیم‪ .‬رادیو لندن بعد از مقدماتي‬  ‫که بعد از او آمدند ناشنیده گرفتند؛‬      ‫و چند تن از معلمان با صلاحیت‬         ‫«المستشار مؤتمن» آنچه بهنظرم‬         ‫درهم کشید و ناراحت شد‪ .‬من قراري‬        ‫شعبة علمي و یک شعبة ادبي و یک‬
‫شروع کرد به انتقاد از رضاشاه که‬       ‫آن‪ ،‬این بود که دانشگاه پایههایش‬         ‫را با پرداخت حقالتألیف به تدوین‬      ‫ميرسید‪ ،‬در َط َبق اخلاص گذاشته‬       ‫را که هنگام قبول ریاست تعلیمات‬         ‫شعبه تربیت معلم بود‪ .‬در قانون‬
‫این مردي است مستبد و خودکامه‬          ‫استحکام کافي یافته است و ميتواند‬        ‫کتابهاي دبیرستاني گماشت‪ .‬کار‬         ‫تقدیمش کردم و بخصوص به او گفتم‪:‬‬      ‫عالیه با او گذاشته بودم یادآور شدم‬     ‫دانشگاه شعبههاي علمي و ادبي‬
‫و ملت ایران را تحت فشار قرار داده‬     ‫قائم به ذات باشد‪ .‬بنابر این اقتضا دارد‬  ‫این معلمان چندان دشوار نبود؛ زیرا‬    ‫«سه کار هستند که اگر فقط آنها را‬     ‫و همچنین به او خاطرنشان ساختم‬          ‫دانشسراي عالي عنوان دانشکدههاي‬
‫و از آزادي بکلي محرومشان داشته‪...‬‬     ‫چنانکه قانون هم اجازه ميدهد از‬          ‫به تجدیدنظر در جزوههایي که سر‬        ‫انجام دهي‪ ،‬خدمت بزرگي کرده اثر‬       ‫که تدریس روانشناسي در دانشکدۀ‬          ‫علوم و ادبیات را پیدا کردند و شعبة‬
‫مصطفي فاتح ناگهان فریاد برآورد‪:‬‬       ‫وزارت فرهنگ تفکیک شود و استقلال‬                                                                                   ‫ادبیات و دانشسراي عالي و کار تألیف‬     ‫تربیت معلم با همان نام دانشسراي‬
‫«رفقا! رضاشاه سرنگون شد‪ ».‬گفتیم‪:‬‬      ‫یابد‪ .‬معلوم بود که وزیر فرهنگ‬                  ‫رضاشاه در حا ِل گذاشت ِن لو ِح یادبو ِد دانشگا ِه تهران‬            ‫نخستین کتاب روانشناسي بهزبان‬
‫«این چه حرفي است ميزني؟»‬              ‫نميخواهد با از دست دادن دانشگاه‪،‬‬                                                                                  ‫فارسي تمام حواس و تمام وقت مرا‬          ‫عالي ضمیمة دانشگاه بهشمار آمد‪.‬‬
‫گفت‪« :‬این که لندن از او بد ميگوید‬     ‫قلمرو فرمانروایي و اختیارات خود را‬      ‫کلاس گفته بودند و اصلاح و تکمیل‬      ‫نیکي از خود باقي خواهي گذاشت‪ ».‬با‬    ‫ميگیرد و مجالي براي کار اداري‬          ‫وزیر فرهنگ براي محل دانشگاه‬
‫معنیش این است که او را خواهند‬         ‫محدود کند و به حکومت بر دبستانها‬        ‫آنها محدود ميگردید‪ .‬وزیر فرهنگ‬       ‫بيصبري تمام گفت‪« :‬کدامند آن سه‬       ‫باقي نميگذارد‪ .‬حکمت بهناچار با‬         ‫یکصد هزار متر از اراضي شمال غربي‬
‫انداخت‪ .‬حالا ما جوانان باید خودمان‬    ‫و دبیرستانها قناعت نماید‪ .‬توصیه‬         ‫متن تهیهشده هر یک از این کتابها را‬   ‫کار؟» گفتم‪« :‬اولا تکثیر دانشسراهاي‬   ‫کنارهگیري من موافقت کرد به این‬         ‫تهران را که در آن زمان بیاباني بي‬
‫دولت آینده را تشکیل دهیم‪ ».‬آنگاه‬      ‫و تذکر من و چند تن از استادان با‬        ‫به یکي از کساني که به دانش و حسن‬     ‫مقدماتي براي این که بتوانیم آموزش‬    ‫شرط که رابطه خود را با او قطع‬          ‫آب و علف بود در نظر گرفت و به شاه‬
‫هر یک براي خود وزارتخانهاي را در‬      ‫سابقة دانشگاه به وزیران فرهنگي که‬       ‫سلیقة آنها اعتقاد داشت ميسپرد تا‬     ‫و پرورش عمومي اجباري را هرچه‬         ‫نکنم و در صورت لزوم از تأیید او در‬     ‫پیشنهاد کرد‪ .‬رضاشاه گفت‪« :‬فقط‬
‫نظر گرفتند و مرا هم براي وزارت‬        ‫بعد از مرآت آمدند ـ مانند سید محمد‬      ‫آن را بهدقت مطالعه و در صورت لزوم‬    ‫زودتر در مملکت برقرار کنیم‪.‬‬          ‫کارهاي مفیدي که در وزارت فرهنگ‬         ‫امروز را در نظر نگیرید‪ ،‬به فکر فردا‬
‫فرهنگ نامزد کردند‪ .‬من در تمام‬         ‫تدین و دکتر عیسي صدیق ـ نیز بي‬          ‫از حیث عبارت یا مطلب حک و اصلاح‬      ‫ثانیاً چنانکه ميداني دبستانها و‬      ‫انجام ميدهد‪ ،‬مضایقه نداشته باشم‪.‬‬       ‫هم باشید‪ ،‬زمین بیشتر بردارید‪».‬‬
‫این مدت چیزي نگفته سکوت کردم‪.‬‬         ‫نتیجه ماند‪ ،‬یعني آنها هم از این گوش‬     ‫نمایند‪ .‬آنگاه متون اصلاح یا تصحیح‬    ‫دبیرستانهاي ما در خانههاي کرایهاي‬    ‫این شرط را پذیرفتم و طبق آن عمل‬        ‫حکمت ‪۲۰۰‬هزار متر از آن اراضي‬
‫چند روز بعد اطلاع یافتیم که‬           ‫شنیدند و از آن گوش بهدر کردند‪.‬‬          ‫شده را به دست چاپ ميسپرد‪.‬‬            ‫که بههیچوجه براي مدرسه و کلاس‬        ‫کردم نه تنها تا زماني که وزیر بود‪،‬‬     ‫را بهبهاي متري پنج ریال و نیم‬
‫انگلستان به نمایندگي از طرف‬           ‫گویي قسمت این بود که چندي بعد‬           ‫چیزي نگذشت که بسیاري از کتابهاي‬      ‫درس مناسب نیستند‪ ،‬دایر ميباشند‪،‬‬      ‫بلکه وقتي هم که از وزارت افتاده بود‪.‬‬   ‫ابتیاع کرد‪ .‬بعدها معلوم شد که نظر‬
‫متفقین از رضاشاه خواسته است‬           ‫افتخار این اقدام مهم نصیب من گردد‪.‬‬      ‫درسي دبیرستاني از طبع خارج شده‬       ‫پس اگر بتواني از روي اصول فني چند‬    ‫دلیل این مدعا کتاب روانشناسي من‬        ‫دوراندیش شاه را درست درک نکرده‬
‫که کارشناسان و کارمندان آلماني را‬                                             ‫در دسترس دانشآموزان قرار گرفته و‬     ‫آموزشگاه بخصوص براي دبستانها‬         ‫است که چندي پس از سقوط حکمت‬            ‫و ميبایستي چندین برابر برداشته‬
‫که از سالهاي پیش در خدمت ایران‬                ‫رضاشاه و سقوط او‬                ‫آنها را از جزوهنویسي رهایي بخشید و‬   ‫توسط مهندسین و معماران متخصص‬         ‫بهسال ‪ ۱۳۱۷‬انتشار یافت و در مقدمة‬      ‫بود‪ .‬بههر حال رضاشاه نخستین‬
‫بودند از کار برکنار و از ایران اخراج‬                                          ‫به دبیران مجال داد به توضیح و تفسیر‬  ‫بسازي خدمت خوبي انجام دادهاي‪.‬‬        ‫آن از او تجلیل کردهام‪ .‬هنگامي که‬       ‫سنگ بناي دانشگاه را بهدست خود‬
‫کند‪ .‬رضاشاه وقعي به این تقاضا‬         ‫این وظیفة تاریخنویسان محقق‬                                                                                        ‫نسخهاي از این کتاب بهدست حکمت‬          ‫در آن اراضي گذاشت در محلي که‬
‫نگذاشه و اقدامي نکرده است‪ .‬بدین‬       ‫و بيطرف است که با توجه به وضع‬                                                                                     ‫رسید‪ ،‬حکمتي که مورد بي مهري شاه‬        ‫اندکي بعد طبق نقشه «اندرهگدار»‬
‫جهت انگلیسيها به سپاهیان خود‬          ‫ایران قبل از رضاشاه اقداماتي را که‬                                                                                ‫مقتدر قرار گرفته و از کار برکنار شده‬   ‫مهندس و معمار فرانسوي دانشکدۀ‬
‫دستور دادهاند در جنوب ایران پیاده‬     ‫این مرد بعد از کودتا تا هنگام سقوط‬                                                                                ‫بود و همه از او روي برميگرداندند‬       ‫پزشکي بنا گردید‪ .‬ایران اینک داراي‬
‫شوند‪ .‬سپاهیان ایران بهدستور شاه‬       ‫از سلطنت در کشور انجام داده است‪،‬‬                                                                                  ‫و دوري ميجستند‪ ،‬بياندازه متأثر‬         ‫یک دانشگاه شده بود ولي براي آن‬
‫بهمقاومت پرداختهاند و به دلایلي‬       ‫بهتفصیل شرح دهند‪ .‬من در اینجا‬                                                                                     ‫بهنظر آمد و با چشمان اشکآلود از من‬     ‫که اسم بيمس ّمي نباشد‪ ،‬خیلي کار‬
‫که روشن نیست پس از دادن تلفاتي‬        ‫بهعنوان شاهد عیني فقط به اشارهاي‬                                                                                  ‫سپاسگزاري کرد‪ .‬مقدمة مورد بحث‬          ‫در پیش داشتیم‪ .‬مهمترین و مقدم‬
‫عقبنشیني کردهاند‪ .‬انگلیسيها شاه‬                                                                                                                         ‫در چاپهاي بعدي کتاب همچنان‬             ‫بر آنها این بود که در برنامه مدارس‬
‫را مجبور کردند استعفا کند (شهریور‬                        ‫قناعت ميکنم‪.‬‬                                                                                                                          ‫عالي که عنوان دانشکده پیدا کرده‬
‫‪ . )۱۳۲۰‬آنگاه او را به یکي از‬         ‫ازجمله کارهاي او‪ :‬از بین برداشتن‬                                                                                          ‫بدون تغییر تکرار شده است‪.‬‬      ‫بودند تجدید نظر دقیق بهعمل آید‬
‫مستعمرات خود تبعید کردند‪ .‬چند‬         ‫فئودالیته (ملوکالطوایفي) و درآوردن‬                                                                                ‫علي اصغر حکمت نخست کفیل‬                ‫تا در واقع شایستة این عنوان باشند‪.‬‬
‫سال بعد‪ ،‬رضاشاه در آفریقاي جنوبي‬      ‫همه ایلات و عشایر و همه استانهاي‬                                                                                  ‫و اندکي بعد وزیر فرهنگ بهمصداق‬         ‫براي اجراي این منظور‪ ،‬من شخصاً‬
‫در شهر ژوهانسبورگ در حالي که‬          ‫ایران زیر فرمان حکومت مرکزي ـ‬                                                                                     ‫گفته معروف و صحیح عامیانه که‬           ‫در روزهاي معین به دانشکدهها‬
‫مقداري از خاک وطن را که هنگام‬         ‫ساختن راهآهن سراسري ایران با‬                                                                                      ‫«گل بيعیب خداست»‪ ،‬خالي از عیب‬          ‫ميرفتم و در هر دانشکده در‬
‫عزیمت با خود بههمراه برده بود‪،‬‬        ‫وسایل محدود و ابتدایي آن زمان بي‬                                                                                  ‫نبود‪ .‬ایرادهایي بر او ميگرفتند که‬      ‫کمیسیوني مرکب از رئیس دانشکده‬
‫در پهلوي خود داشت چشم از این‬          ‫آن که پولي از خارج به قرض گیرد‬                                                                                    ‫شاید بعضي از آنها بهجا بوده باشد‪.‬‬      ‫و چند تن از استادان زبده برنامهها‬
                                      ‫ـ ایجاد ارتش ایران بهمعني جدید‬                                                                                    ‫ولي واقع این است که این مرد در تمام‬    ‫مورد رسیدگي و بحث قرار ميگرفت‬
                 ‫جهان فرو بست‪.‬‬        ‫کلمه ـ سازمان دادن وزارتخانههاي‬                                                                                   ‫مدتي که عهدهدار وزارت فرهنگ بود‬        ‫و اصلاحات و تغییرات لازم در آنها‬
‫رضاشاه وقتي خود را ناچار به‬           ‫دادگستري‪ ،‬دارایي‪ ...‬ـ از بین بردن‬                                                                                 ‫با پشتکاري خستگيناپذیر و ذوق و‬         ‫بهعمل ميآمد‪ .‬فقط در دانشکدۀ‬
‫استعفا دیده بود از محمدعلي فروغي‬      ‫حق قضاوت کنسولي یعني الغاي‬                                                                                        ‫شوقي سرشار‪ ،‬خدمات بسیار ارزندهاي‬       ‫پزشکي با اشکالاتي مواجه شدم‪.‬‬
‫(ذکاءالملک) تقاضا کرده بود با قبول‬    ‫کاپیتولاسیون ـ تجدید نظر در‬                                                                                       ‫به فرهنگ ایران کرده است‪ .‬تأسیس‬         ‫بعد از ظهر روزهاي دوشنبه را براي‬
‫نخست وزیري ترتیب این کار و‬            ‫عهدنامههاي ایران با دول خارجه‬                                                                                     ‫دانشگاه تهران و چندین دانشسرا‬          ‫رفتن به آن دانشکده معین کرده‬
‫همچنین ترتیب جانشیني فرزندش‬           ‫بر مبناي حقوق و احترام متقابل ـ‬                                                                                   ‫و ساختمان و تأسیس بسیاري از‬            ‫بودم‪ .‬کمیسیون مرکب بود از دکتر‬
                                      ‫اعزام هزاران دانشجو به اروپا براي فرا‬                                                                             ‫دبستانها و دبیرستانها در تهران و‬       ‫لقمانالدوله رئیس دانشکده‪ ،‬دکتر‬
  ‫ولیعهد را به تخت سلطنت بدهد‪.‬‬        ‫گرفتن علوم و فنون جدید ـ مل ّبس‬                                                                                   ‫شهرستانها و تعمیر بناهاي تاریخي‬        ‫امیراعلم‪ ،‬دکتر حکیم اعظم (بعدها‬
‫فروغي با این که مدتي بود‬              ‫ساختن مردان ایراني به لباس و کلاه‬                                                                                 ‫مهم و تأسیس موزۀ ایران باستان و‬        ‫پرتو اعظم)‪ ،‬دکتر اعلمالملک و دکتر‬
‫مورد بي مهري شاه قرار گرفته و‬         ‫متحدالشکل اروپایي ـ شرکت دادن‬                                                                                     ‫بسیاري کارهاي دیگر از آثار دوران‬
‫رنجیدهخاطر بود این وظیفة خطیر را‬      ‫زنان در زندگي اجتماعي ـ و بسیاري‬                                                                                  ‫وزارت او هستند‪ .‬از این رو‪ ،‬جا دارد که‬     ‫فرهمندي رئیس دفتر دانشکده‪.‬‬
‫بهعهده گرفت و با فراست و کیاستي‬       ‫کارهاي دیگر‪ ....‬که با وجود ایرادهایي‬                                                                              ‫نامش در تاریخ فرهنگ ایران همیشه‬        ‫در همان جلسات اول براي‬
‫که داشت ترتیب استعفاي شاه و‬           ‫که بر او گرفتهاند و احیاناً بجا هستند‬                                                                                                                    ‫من مسلم شد که میان امیراعلم و‬
‫عزیمت او و جانشیني محمدرضا‬            ‫اجازه ميدهند که نام او با حروف‬                                                                                       ‫باقي بماند و از او بهنیکي یاد شود‪.‬‬  ‫دوستانش از یک سوي و «لقمانيها»‬
‫ولیعهد را داد و بيدرنگ به تشکیل‬       ‫درشت ثبت شود و چهبسا که مورخان‬                                                                                                                           ‫از سوي دیگر رقابتي شدید‬
‫دولت خود پرداخت‪ .‬از کساني که‬          ‫عنوان کبیر یا بزرگ را که بعضي‬                                                                                           ‫وزراي فرهنگ بعد از‬               ‫حکمفرماست و هر دسته ميخواهد‬
‫در خانة دکتر مشرف نفیسي براي‬          ‫کسان به او داده بودهاند بجا دانسته‬                                                                                  ‫حکمت تا سقوط رضاشاه‬                  ‫حاکم بر اوضاع دانشکده باشد‪ .‬و‬
‫خود پستهایي در نظر گرفته بودند‬                                                                                                                                                                 ‫با این مقدمه دانشکده پزشکي‬
‫فقط دو تن را به همکاري دعوت‬             ‫این عنوان را شایستة او اعلام دارند‪.‬‬                                                                             ‫رضاشاه گذشته از تأسیس نخستین‬
‫نمود‪ .‬یکي دکتر مشرف نفیسي براي‬        ‫ازایرادهایيکهبهرضاشاهميگرفتند‬                                                                                     ‫دانشگاه ایران‪ ،‬یعني دانشگاه تهران‪،‬‬               ‫اصلاحناپذیر خواهد بود‪.‬‬
‫وزارت دارایي بود و دیگري من‪ ،‬براي‬     ‫یکي استبداد رأي و دیکتاتوري او بود‪.‬‬                                                                               ‫سالي یکصد دانشجو براي تکمیل‬            ‫حکمت که در جریان امر گذاشته‬
                                                                                                                                                        ‫معلومات و تخصص در رشتههاي‬              ‫شد از من چارهجویي خواست‪.‬‬
                  ‫وزارت فرهنگ‪.‬‬                                                                                                                                                                 ‫گفتم‪« :‬اعتقادم این است که براي‬
                                                                                                                                                                                               ‫ریاست این دانشکده باید یک‬
‫دنباله دارد‬                                                                                                                                                                                    ‫پزشک عاليمقام خارجي با اختیار‬
                                                                                                                                                                                               ‫تام استخدام شود و تشکیلات این‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18